خواص شگفت‎انگیز آووکادو

ارسال شده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸

خواص آووکادو بسیار گسترده است. دلیل این خواص وجود ویتامین‌های گوناگون و انواع مواد مغذی است. می‌توانید آووکادو را در سالاد به کار ببرید یا با آن سوپ درست کنید.

خواص آووکادو حکیم مهر – آووکادو، میوه‌ای به شکل گلابی و باپوستی به رنگ سبز بسیار تیره یا حتی سیاه است. هسته‌ی آووکادو نسبتاً بزرگ است که پیش‌بینی می‌شود نزدیک به 10 هزار سال قبل از میلاد در مکزیک رشد می‌کرده است! شاید این موضوع کمی برایتان عجیب به نظر برسد چون آووکادو چند سالی بیشتر نیست که پایش به کشور ما بازشده و هنوز خیلی از ما با طعم آن آشنا نیستیم.

هنس اسلوان انگلیسی در سال 1696 نام آووکادو را برای این میوه انتخاب کرد و از آن زمان تابه‌حال تمام دنیا آن را بانام آووکادو یا گلابی آمریکایی می‌شناسند. اگر شما هم از طرفداران این میوه بومی قاره آمریکا هستید، پیشنهاد می‌کنیم که این مقاله را تا انتها بخوانید تا بیشتر با تمام زوایای آن آشنا بشوید.

هر 100 گرم از آووکادو نزدیک به 160 کیلوکالری انرژی، 53/8 گرم کربوهیدرات، 66/0 گرم قند، 7/6 گرم فیبر، 66/14 گرم چربی، 13/2 گرم چربی اشباع، 80/9 گرم چربی تک‌زنجیره‌ای غیراشباع، 82/1 گرم چربی چندزنجیره‌ای غیراشباع، 2 گرم پروتئین، 5 درصد ویتامین B1 ، پتاسیم، فسفر، منیزیم، 4 درصد آهن، یک درصد کلسیم، مقداری ویتامین B2، B3، B5، B6 و 6 درصد روی دارد. با این حساب می‌بینید که این میوه ازنظر مواد معدنی و انواع ویتامین، بسیار غنی است و به خاطر چربی نسبتاً بالا، مصرف آن به کسانی که در دوران رژیم لاغری به سر می‌برند چندان توصیه نمی‌شود.

بیشتر انرژی آووکادو هم به چربی موجود در آن برمی‌گردد و پتاسیم این میوه 60 درصد بیشتر از موز است. البته به دلیل اینکه آووکادو سرشار از ویتامین‌های گروه B، ویتامین E و ویتامین K است، مصرفش به تمام افرادی که علاقه بسیاری به داشتن پوست و مویی شفاف و زیبا دارند، پیشنهاد می‌شود!

پژوهشگران و متخصصان تغذیه در سراسر دنیا، خواص و مزایای بسیار زیادی را برای آووکادو ذکر کرده‌اند که ما در اینجا 6 مورد از مهم‌ترین آن‌ها را برایتان توضیح می‌دهیم:

1 تحقیقات نشان داده‌اند که مصرف منظم آووکادو می‌تواند تا حد قابل‌ملاحظه‌ای خطر ابتلا به سرطان پروستات را کاهش دهد.

2 پژوهشگران می‌گویند که ترکیبات موجود در آووکادو می‌تواند سلول‌های پیش سرطانی و سرطانی که عامل ابتلا به سرطان دهان هستند را از بین ببرند.

3 آووکادو هم مانند روغن‌زیتون سرشار از اسید اولئیک است. این ماده یکی از بزرگ‌ترین عوامل پیشگیری از ابتلا به سرطان پستان محسوب می‌شود.

4 آووکادو حاوی آنتی‌اکسیدان‌هایی است که می‌توانند خطر ابتلا به سرطان و بیماری‌های قلبی را کاهش دهند و از پیری زودرس پوست جلوگیری کنند.

5 سالاد آووکادو و اضافه کردن آووکادو به سالاد باعث می‌شود که مواد مغذی موجود در سبزیجات سالاد 5 برابر سریع‌تر و بیشتر جذب بدن شما شود.

6 سطح بالای فولات موجود در این میوه می‌تواند خطر سکته قلبی را در افراد مستعد کاهش دهد.

رابطه‌ آووکادو با زیبایی

ازآنجایی‌که این میوه سرشار از پروتئین و چربی است، مصرف آن می‌تواند به حفظ لطافت و شادابی موهای شما کمک کند. به‌علاوه اگر موهای خشکی دارید، می‌توانید نصف آووکادو را رنده و با یک قاشق چای‌خوری روغن‌زیتون و یک عدد زرده تخم‌مرغ مخلوط‌کنید و هرروز به مدت 20 تا 30 دقیقه آن را روی موهای خودتان که از قبل مرطوب کرده‌اید، ماساژ دهید و بعد موهایتان را با یک شامپوی ملایم و آب گرم شست‌وشو دهید.

به این شیوه کمتر از یک ماه، موهایی نرم و براق خواهید داشت! شما می‌توانید برای شاداب شدن پوست صورت و گردنتان هم از ماسک طبیعی آووکادو استفاده کنید. اگر پوستتان خشک است، آووکادو را با یک قاشق چای‌خوری عسل مخلوط‌کنید و آن را به مدت 15 دقیقه روی پوستتان بگذارید و بعد با آب ولرم آن را بشویید. اگر هم پوستتان معمولی یا چرب است باید برای تهیه ماسک آووکادو آن را با 1 قاشق چای‌خوری آب‌لیمو مخلوط‌کنید.

آووکادو در سراسر دنیا

در استرالیا و نیوزیلند، مردم میوه آووکادو را روی نان تست یا داخل ساندویچ مرغشان می‌گذارند و می‌خورند. برزیلی‌ها آن را با شکر و کمی آب‌لیمو مخلوط و آن را به‌عنوان دسر یا میان وعده، سرو می‌کنند. مردم سریلانکا، آووکادو را با شکر، شیر و کمی کاکائو مخلوط می‎کنند و آن را به‌عنوان یک نوشیدنی مغذی در وعده صبحانه یا عصرانه می‌نوشند.

مکزیکی‌ها هم که بزرگ‌ترین تولیدکننده آووکادو هستند، آن را به سالاد، انواع ساندویچ‌ها، سوپ آووکادو یا حتی برنج اضافه می‌کنند و می‌خورند. کالیفرنیایی‌ها هم عاشق املت آووکادو هستند و با ترکیب کردن این میوه با تخم‌مرغ، املتی خوشمزه از آن درست می‌کنند! فقط فراموش نکنید که این میوه به دلیل چرب بودن پرکالری است پس اگر اضافه‌وزن دارید به انرژی روزانه و میزان کالری که در طول روزدریافت کرده‎اید دقت داشته باشید.

تاکوی میگو

ارسال شده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، توسط سهیلا مسقطی

میگو به مقدار لازم

سیخ چوبی به مقدار لازم

روغن‌زیتون سه قاشق سوپ‌خوری

ادویه تاکو یک قاشق سوپ‌خوری

(مواد لازم برای ادویه تاکو (مکزیکی) :

پودر فلفل قرمز تند (چیلی) 1 قاشق غذاخوری

پودر سیر یک‌دوم قاشق چای‌خوری

 پودر پیاز یک‌چهارم  قاشق چای‌خوری

 فلفل قرمز یک‌چهارم قاشق چای‌خوری

آویشن خشک یک‌دوم قاشق چای‌خوری

پاپریکا یک‌دوم قاشق چای‌خوری

پودر زیره یک‌دوم قاشق چای‌خوری

نمک1 قاشق چای‌خوری

فلفل سیاه ساییده 1 قاشق چای‌خوری

تمامی موادهای لازم را باهم مخلوط‌کنید و آن را درون شیشه‌های دربسته نگهداری کنید.)

طرز تهیه:

ابتدا میگو را  پاک کردن و بعد از شستن در  آبکش قرار داده  تا آب اضافی آن خارج شود ، سپس در  ظرفی مناسب ریخته و روی آن سه قاشق سوپ‌خوری روغن‌زیتون و یک قاشق سوپ‌خوری ادویه تاکو بریزید ، هم بزنید تا ادویه و روغن به تمام قسمت‌های میگو برسد و سپس به مدت یک الی دو ساعت در یخچال قرار دهید.

نکته :

سیخ‌های چوبی را  به مدت نیم ساعت در آب بگذارید تا به هنگام گریل نسوزد

میگوها را به سیخ کشیده و در ماهیتابه گریل یا معمولی که از قبل داغ شده قرار دهید (هر طرف را به مدت دو الی سه دقیقه بگذارید تا کبابی و پخته شود.)

این میگوها را می‌توان با دیپ گواکانولی نوش جان کرد

در شماره قبل در مورد دیپ ها صحبت کردیم . گواکامولی دیپی است که از آووکادو درست می‌شود و در اصل متعلق به کشور مکزیک است. شاید بتوان گفت تنها چیزی که برای تهیه این دیپ نیاز دارید آووکادو و کمی نمک است. البته شما می‌توانید کمی آب‌لیمو به آن اضافه کنید. ترفند درست کردن یک گواکامولی عالی استفاده از آووکادوی خوب و رسیده است. آووکادویی که نرسیده باشد طعم خوبی نخواهد داشت.

برای درست کردن این دیپ یک عدد آووكادوي رسيده و پوره شده ، يك عدد پياز بنفش خيلي ريز خردشده ، يك عدد گوجه‌فرنگی تقریباً سفت كه دانه‌هایش جداشده و ريز خردشده ، يك عدد فلفل سبز تند ریز خردشده ، چهار پنج شاخه گشنيز تازه خردشده ، آب يك عدد ليمو ، دو قاشق روغن‌زیتون ، كمي هم نمك و فلفل همه را مخلوط‌کنید .

نوش جان

رژیم لاغری در دوران شیردهی

و نکاتی که باید بدانید

ارسال شده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸

تازه مادر شده‌اید، درست است؟ پس احتمالا یکی از دغدغه‌های این روزهای شما، رژیم لاغری در دوران شیردهی است. برای دوران شیردهی نیاز به رژیم کامل و ویژه‌ای نیست. درواقع رژیم شما برای سلامتی و افزایش سطح انرژی خودتان مهم است و اثری بر شیردهی و نوزادتان ندارد. البته کمبود موادی مانندید و ویتامین b12 در بدن مادر، می‌تواند بدن کودک را با مشکلاتی مواجه کند. در ادامه این مقاله، در رابطه با رژیم لاغری در دوران شیردهی بیشتر صحبت خواهیم کرد، پس با ما همراه باشید.

در دوران شیردهی، بدن شما می‌تواند تا حدی نیاز اضافی به مواد مغذی را جبران کند. اضافه‌وزن دوران بارداری مانند مخزنی درونی به تأمین مواد مغذی کمک می‌کند. معمولا افراد در دوران شیردهی دچار افزایش اشتها می‌شوند. برای اینکه در این دوران، انرژی و مواد مغذی بیشتری را وارد بدن‌ خود کنید باید کمی بیشتر از سابق غذا بخورید، زیرا انرژی زیادی مصرف می‌کنید و در دوران بارداری نیز ذخیره‌ی چربی بدنتان را ازدست‌داده‌اید.

اگر از رژیم‌های رایجی مثل رژیم لاغری در دوران شیردهی استرالیایی استفاده می‌کنید، باید حواستان به تأمین مواد لازمی چون یُد، آهن و کلسیم هم باشد. برای اینکه از وجود این مواد در رژیم غذایی‌تان مطمئن شوید باید به متخصص تغذیه یا مشاور پزشکی خود مراجعه کنید. اگر می‌خواهید ماده‌ای مانندید به مقدار کافی به بدنتان برسد باید از مکمل‌ها استفاده کنید. علت نیاز به مکمل‌ها این است که رژیم غذایی عادی، نمی‌تواند مقدار مناسبی از مواد مذبور را برای مادر تأمین کند. در جدول زیر به معرفی گروه‌های غذایی لازم برای مادران و مقدار مصرف آن‌ها پرداخته‌ایم. البته هر شخص باید با توجه به شرایط عمومی بدن خود و همچنین میزان اشتها و وزنی که دارد، درباره‌ی رژیم لاغری در دوران شیردهی خود تصمیم بگیرد.

یادتان باشد که در قسمت مواد اختیاری، موادی معرفی‌شده‌اند که ارزش غذایی ندارند و فقط به شما انرژی می‌دهند. بنابراین انتخاب‌های چندان مفیدی نخواهند بود. برای اینکه انتخاب شما درزمینه‌ی رژیم لاغری در دوران شیردهی، انتخاب مناسبی باشد باید نسبت به مواد غذایی مفید برای خود و نوزادتان آگاهی داشته باشید.

کاهش وزن در دوران شیردهی

در دوران بارداری، ذخیره‌ شدن چربی در بدن برای سوزاندن در هنگام شیردهی امری طبیعی است. از دست دادن چربی‌ برای هر مادر متفاوت است. برخی در همان هفته‌های اولیه‌ی شیردهی، برخی کمی دیرتر و بعضی از مادران با توقف شیردهی، چربی‌های اضافی را از دست می‌دهند. درهرحال باید چربی اضافی موجود در بدن را از دست بدهید و نگذارید که چربی‌های ناخوشانید تا زایمان بعدی یا به‌طور مستمر در بدن شما جا خوش کنند. اگر برای کاهش چربی‌ها اقدام نکنید، از دست دادن آن‌ها به‌طور عادی بسیار دشوار خواهد شد. باوجوداینکه شیردهی به نوزاد باعث مصرف مقادیر قابل‌توجهی انرژی می‌شود، اما رابطه‌ی دقیقی میان افزایش/کاهش وزن و شیردهی در مطالعات کشف نشده است. پس اگر به دنبال رژیم لاغری در دوران شیردهی و روش‌های کم کردن وزن هستید، باید شرایط جسمانی خود را به‌دقت بشناسید.

هرچند گفته می‌شود که شیردهی به نوزاد باعث کاهش وزن می‌شود، اما به‌تنهایی کافی نیست. باید ورزش کردن و رعایت رژیم غذایی را نیز چاشنی فرایند لاغری تدریجی خود کنید. از دست دادن وزن تا حدود نیم کیلو در هفته برای مادران شیرده مجاز است. برای کاهش وزن در دوران بارداری و شیردهی نباید از رژیم‌های سنگین و فوری استفاده کنید. زیرا این رژیم‌ها فاقد تعادل غذایی لازم برای رساندن مواد مفید و مناسب به بدن شما و نوزادتان هستند. اگر برای کاهش وزن عجله دارید، باید حتما به متخصصین تغذیه و پزشک مراجعه کنید. پزشکان می‌توانند در تنظیم رژیم لاغری در دوران شیردهی به شما کمک کنند.

نکاتی مهم برای رژیم لاغری در دوران شیردهی

وقتی گرسنه هستید، خرید نکنید. فهرستی از مواد لازم تهیه کنید و به آن پایبند بمانید. سعی کنید خود را از وسوسه‌ی خرید مواد شیرین و چرب دورنگه دارید.

بشقاب غذایتان را کوچک‌تر کنید.

به آهستگی غذا بخورید و تا لقمه‌ای را کاملاً نجویده و قورت نداده‌اید، قاشق را برای لقمه‌ی بعدی پر نکنید. با آهسته خوردن، زودتر احساس سیری خواهید کرد.

باعجله غذا نخورید. پشت میز بنشینید و با آرامش غذایتان را نوش جان کنید.

برای میان وعده‌ها به سراغ غلات کامل یا سبزیجات و میوه‌ها بروید.

با مصرف لبنیات کم‌چرب، میزان مصرف چربی و انرژی را کاهش دهید. قبل از پختن گوشت، چربی‌هایش را جدا کنید و از روغن کم‌تری برای طبخ آن استفاده نمایید.

غذاهای فاقد قند یا دارای قند کم‌مصرف کنید. یادتان باشد که محصولات غذایی با برچسب کم‌چربی معمولا قند زیادی دارند. محصولاتی که حاوی میوه یا آب‌میوه هستند و برچسب «فاقد شکر اضافی» دارند نیز معمولا به‌اندازه‌ی سایر نوشیدنی‌ها دارای قند و شیرینی هستند. به محتوای انرژی هر محصول (میزان کیلوکالری)‌ که روی بسته درج می‌شود هم توجه داشته باشید.

بیشتر ورزش کنید.

مشکل کاهش وزن زیاد در دوران شیردهی

برخی از مادران هم مشکل دیگری را در زمان شیردهی تجربه می‌کنند؛ این مادران بیش‌ازاندازه و باسرعت وزن کم می‌کنند. اگر شما هم‌چنین مشکلی دارید باید تعداد وعده‌های غذایی‌تان را افزایش دهید. البته سعی کنید در مصرف خوراکی‌های انرژی‌زایی که در بخش انتخاب‌های اختیاری (موادی با قند اضافی و چربی اشباع‌شده) جدول عنوان‌شده‌اند، جانب احتیاط را نگه‌دارید. چنین موادی به افزایش وزن کمک می‌کنند، اما مواد مغذی لازم برای بدن‌ را تأمین نخواهند کرد. سعی کنید وعده‌های غذایی‌تان را کم‌حجم اما پرتعداد کنید یا از خوردن میان وعده‌ها غافل نشوید. اگر کاهش وزن خیلی نگرانتان می‌کند، باید سری به متخصص تغذیه یا پزشکتان بزنید. به‌هرحال برخی به دنبال رژیم لاغری در دوران شیردهی هستند و برخی هم می‌خواهند چاق شوند!

تشنگی در بارداری

بدن شما برای تولید شیر مقدار زیادی از مایعات خود را مصرف می‌کند. به همین خاطر، معمولا در دوران شیردهی بیشتر احساس تشنگی می‌کنید. نمی‌توان در این دوران مقدار مشخصی را برای مصرف مایعات تعیین کرد. علت این است که مقدار مایعات لازم برای بدن هر فرد به عوامل مختلفی همچون میزان فعالیت، دمای هوا و غذاهایی که مصرف می‌کند، بستگی دارد. اما هرگز به بهانه‌ی اینکه فراموش می‌کنید یا سرتان شلوغ است، از نوشیدن آب غافل نشوید. شما می‌توانید لیوان یا بطری آبی برای خود تهیه کنید تا هر وقت می‌خواهید به نوزادتان شیر بدهید، آب بنوشید. وقتی از منزل خارج می‌شوید هم با خود یک بطری آب به همراه داشته باشید.

رژیم‌های خاص برای لاغری در دوران شیردهی

رژیم لاغری در دوران شیردهی باید منطقی و بامطالعه انتخاب شود. رژیم‌های گیاه‌خواری، رژیم‌های خاصی هستند که دو نوع کلی برای آن‌ها وجود دارد:

رژیم‌های گیاهی که خوردن محصولات حیوانی نظیر لبنیات یا تخم‌مرغ و در برخی موارد ماهی در آن‌ها جایز است.

رژیم‌های غذایی که خوردن محصولات حیوانی به‌طورکلی در آن‌ها ممنوع است (وِگان).

زمانی که مصرف فرآورده‌های حیوانی در رژیم غذایی کم یا حذف می‌شود، نگرانی‌هایی بابت کمبود پروتئین، آهن، کلسیم، ویتامین b۱۲ و سایر اسیدهای چرب امگا۳ به وجود می‌آید. در صورت پیروی از رژیم گیاه‌خواری، می‌توانید با برنامه‌ریزی درست کمبود مواد نام‌برده (منهای ویتامین b۱۲) را جبران کنید. اگر مدت‌ها قبل از بچه‌دار شدن هم گیاه‌خوار بوده‌اید، بهتر است برای ادامه‌ی این رژیم در زمان شیردهی، میزان و سطح ویتامین b۱۲ بدنتان را اندازه‌گیری کنید و در صورت نیاز از مکمل‌ها کمک بگیرید. درصورتی‌که نسبت به پیروی از چنین رژیمی تردید دارید بهتر است با متخصص تغذیه و پزشکتان مشورتی داشته باشید تا مطمئن شوید که کمبودی شما یا نوزادتان را تهدید نمی‌کند. گیاه‌خواری یکی از انتخاب‌های پیشروی شما درزمینه‌ی رژیم لاغری در دوران شیردهی است.

حساسیت و عدم تحمل غذایی نوزاد در دوران شیردهی

برخی از کودکان دچار حساسیت‌های غذایی هستند و نسبت به موادی که در شیر مادر وجود دارد، واکنش نشان می‌دهند. واکنش نوزاد به غذایی که می‌خورد به دو شکل حساسیت یا عدم تحمل غذایی نمود پیدا می‌کند. نوزادان معمولا نسبت به شیر گاو، فندق، آجیل‌های درختی و تخم‌مرغ حساسیت دارند. ممکن است که نوزادان در کنار حساسیت غذایی دچار عدم تحمل غذا هم بشوند. این مشکل می‌تواند به‌تنهایی یا در کنار حساسیت غذایی رخ دهد. احتمال دارد که نوزاد نسبت به شیر مادر واکنش‌هایی نشان دهد. برای اینکه بدانید نوزادتان دچار حساسیت غذایی است یا نه، باید از متخصص کمک بگیرید.

هر مادر و فرزندی، سیستم بدنی و شرایط خاص خود را دارند. حتی درصورتی‌که بدانید چیزی در شیرتان باعث ناراحتی نوزاد می‌شود، بازهم کشف دقیق آن ماده‌ی آزاردهنده کار سختی خواهد بود. حذف یک گروه غذایی مشخص از رژیم، کار درستی نیست. رژیم غذایی شما باید متعادل باشد و تمام مواد مغذی را به بدنتان برساند. پس برای اینکه دچار کمبود و مشکل نشوید باید حتما به پزشک مراجعه کنید. برای انتخاب رژیم لاغری دوران شیردهی باید دقیق و با وسواس عمل کنید تا خود و کودکتان دچار دردسر نشوید.

رژیم‌های بدون لبنیات

برخی از مادران نیز برای انتخاب رژیم لاغری دوران شیردهی به سراغ رژیم‌های بدون لبنیات می‌روند. علت این انتخاب توصیه‌های سنتی اطرافیان و القائات فرهنگی یا عدم تحمل شیر گاو از سوی مادر یا نوزاد است. در بعضی از فرهنگ‌ها به‌طور سنتی تمایلی به مصرف لبنیات وجود ندارد و افراد کلسیم موردنیازشان را از منابع دیگری تأمین می‌کنند. در رژیم‌های غربی معمولا از لبنیات به‌عنوان منبع تأمین کلسیم استفاده می‌شود. البته لبنیات برای تأمین پروتئین و برخی از ویتامین‌ها نظیر ویتامین B۲ (ریبوفلاوین)، ویتامین A و B۱۲ نیز مورداستفاده قرار می‌گیرد. در صورت حذف لبنیات از رژیم غذایی باید حتما منبع مناسب دیگری برای تأمین مواد نام‌برده، جایگزین شود. متخصصین تغذیه می‌توانند بنا به شرایط هر فرد و البته با در نظر گرفتن معذوریت‌های فرهنگی و سنتی هر شخص به او رژیمی مناسب بدهند.

رژیم و شرایط پزشکی خاص

رژیم لاغری در دوران شیردهی برای مادرانی که دچار شرایط خاص هستند چطور خواهد بود؟ مثلا مادرانی که دچار بیماری‌های خاصی مانند سلیاک هستند یا حساسیت‌های غذایی دارند و بنا به شرایط خاص پزشکی-درمانی باید از رژیم غذایی ویژه‌ای پیروی کنند؟ استفاده از رژیمی متعادل در هر شرایطی مقدور است و باعث می‌شود مادر توانایی شیردهی به نوزادش را داشته باشد. ضمن اینکه شیردهی حتی در شرایط خاص همچنان مفید است و در آینده از بروز مشکلات مادر و کودک جلوگیری می‌کند. درصورتی‌که در چنین شرایطی هستید و دقیقاً نمی‌دانید از چه رژیمی برای دوران شیردهی استفاده کنید برای دریافت مشاوره و ارزیابی وضعیتتان بهتر است نزد متخصص بروید.

لاغر شدن و شیردهی

در دوران شیردهی لازم است تا به تغذیه‌ی خود دقت فراوانی داشته باشید و مواد مغذی مناسب را به بدن برسانید. این قضیه به‌اندازه‌ی رعایت رژیم غذایی قبل و بعد از بارداری اهمیت دارد. مادران شیرده که فقط از شیر خودشان به نوزاد می‌دهند،برای تأمین میزان شیر موردنیاز نوزاد به‌طور تقریبی روزی ۶۵۰ کالری انرژی مصرف می‌کنند. سوختن این میزان انرژی در دوران شیردهی از بدو تولد تا ۶ ماهگی ادامه دارد. دوسوم انرژی موردنیاز برای تأمین شیر نوزاد از مصرف مواد غذایی و میان وعده‌های پنج گروه اصلی غذایی (نان و غلات، گوشت، لبنیات، میوه، سبزیجات) به دست می‌آید. باقی کالری موردنیاز هم از اضافه‌وزن ایجادشده در بدن یعنی ذخایر بدنی، تأمین خواهد شد.

بسیاری از مادران، با شیر دادن به نوزاد خود لاغر می‌شوند، اما میزان لاغر شدن به مقدار شیر تولیدی مادر، فعالیت‌های جسمانی و اضافه‌وزن مادر وابسته است. از دست دادن ۴۵۳ گرم در هفته و ۱٫۸ کیلوگرم در ماه، کاهش وزنی مناسب برای مادرانی است که می‌خواهند به‌تدریج به وزن قبل از دوران بارداری خود برسند. زنانی که کمتر از ۱۸۰۰ کالری در روز مصرف می‌کنند، مقدار شیر کمتری تولید می‌کنند. استرس، اضطراب و خستگی هم باعث کم شدن شیر مادر می‌شود.

برای اینکه به‌سلامت خود و فرزندتان کمک کنید باید سه وعده‌ی غذایی کامل را در آرامش مصرف کنید و از خوردن میان وعده‌ها هم غافل نشوید. فعالیت‌های جسمی سبکی مثل پیاده‌روی در این زمینه مفید هستند و از مقدار شیرتان کم نمی‌کنند. بنابراین در انتخاب رژیم لاغری در دوران شیردهی دقت کنید.

انتخاب غذاهای مناسب برای رژیم لاغری در دوران شیردهی

انتخاب رژیم لاغری در دوران شیردهی کار دشواری نیست و با شناخت مواد غذایی مناسب و رعایت رژیمی متعادل، با هر فرهنگ و ذائقه‌ای، سالم و سلامت خواهید ماند.

غذاهای متنوع هر پنج گروه غذایی (نان و غلات، لبنیات، سبزیجات، میوه‌ها و گوشت) را مصرف کنید.

برای جذب پروتئین هم همان‌طور که پیش‌تر گفته شد باید از مرغ و گوشت بدون چربی، ماهی، تخم‌مرغ، آجیل و دانه‌ها استفاده کنید. میزان مصرف ماهی نباید از ۳۴۰٫۲ گرم در هفته بیشتر شود. میزان مصرف ماهی و تُن ماهی هم نباید به بیش از ۱۷۰٫۱ گرم در هفته برسد. از مصرف ماهی‌ها و غذاهای دریایی با میزان جیوه‌ی بالا بپرهیزید.

مصرف میوه و سبزیجات را فراموش نکنید. میوه‌ها و سبزیجات رنگی بخورید و نیمی از بشقاب غذایتان را با سبزیجات پُر کنید. در میان وعده‌ها هم به سراغ میوه‌ها و سبزیجات بروید و به‌جای آب‌میوه که یک‌ فنجان از آن در طول روز کافی است، خودِ میوه را بخورید. تازه یادتان باشد که آب‌میوه طبیعی باشد. به این می‌گویند یک رژیم لاغری در دوران شیردهیِ مناسب و مفید.

در طول روز ۳ وعده لبنیات، شامل پنیر و ماست مصرف کنید. این مواد باید کم‌چرب یا بدون چربی باشند. اگر دچار عدم تحمل لاکتوز هستید، باید شیر بدون لاکتوز یا شیر سویای غنی‌شده با کلسیم مصرف کنید.

بهتر است از برنج قهوه‌ای، نان و ماکارونی یا گندم کامل به‌جای غلات فراوری‌شده استفاده کنید.

 روغن‌های سالمی چون روغن‌زیتون و کانولا را در حجم بسیار اندک مصرف کنید و یادتان باشد که مصرف زیاد آن‌ها باعث افزایش میزان کالری‌های دریافتی می‌شود.

برای رفع تشنگی، مایعات غیر شیرین و بدون کافئین بنوشید. نوشیدن آب زیاد را فراموش نکنید. مصرف نوشیدنی‌های کافئین دار مانند چای، قهوه و… نباید به بیش از یک یا دو فنجان ۲۰۰ گرمی در روز برسد.

در انتخاب غذا برای رژیم لاغری در دوران شیردهی دقت کنید. یادتان باشد از مواد غذایی بی‌ارزش استفاده نکنید. منظور از این اصطلاح، موادی است که شکر افزودنی و چربی زیادی دارند (غذاهای سرخ‌کرده، نوشابه، دسرها و گوشت‌های چرب).

مکمل‌های ویتامینی و مواد معدنی نمی‌توانند جایگزین رژیم‌های غذایی سالم شوند. برای مصرف هرگونه مکمل باید با پزشک مشورت کنید.

درصورتی‌که بدنتان به مواد مغذی خاصی نیاز دارد و دچار کمبودهایی هستید، حتما باید برای دریافت رژیم غذایی مخصوص به خود با پزشک متخصص صحبت کنید.

درمان جوش صورت در بارداری با ۶ روش طبیعی

ارسال شده در ۱۷ خرداد ۱۳۹۸

بهترین روش برای درمان جوش صورت در بارداری چیست؟ بسیاری از زنان در طول دوران بارداری خود دچار جوش صورت می‌شوند. این جوش‌ها بیشتر در طول سه‌ماهه اول و دوم بارداری و به دلیل تغییرات هورمونی بدن مادر ایجاد می‌شوند و معمولاً پس از دوران بارداری از بین می‌روند. ولی اگر این جوش‌ها برایتان آزاردهنده است و می‌خواهید هرچه زودتر از شر آن‌ها خلاص شوید، نگران نباشید، چون در این مقاله روش‌های مختلفی را برای درمان جوش‌ صورت بیان می‌کنیم؛ روش‌هایی که شامل درمان‌های طبیعی جوش و بایدونبایدهای مراقبت‌های روزمره از پوست است.

گاهی افزایش هورمون‌هایی که آندروژن (androgen) نام دارد، موجب می‌شود که غدد موجود در پوست بزرگ‌تر شوند و سبوم (sebum، ماده‌ای چرب و مومی شکل) بیشتری تولید کنند. این چربی منافذ پوست را مسدود می‌کند و موجب تجمع باکتری، التهاب و ایجاد جوش روی پوست می‌شود.

بر اساس March of Dimes (سازمانی غیرانتفاعی در ایالات‌متحده که برای بهبود سلامت مادران و نوزادان تلاش می‌کند) زنانی که در طول دوره‌های قاعدگی خود دچار جوش صورت می‌شوند بیشتر از سایرین با مشکل جوش صورت در بارداری مواجه شوند. خوشبختانه معمولاً ایجاد جوش صورت در بارداری و پس از زایمان، موقتی است و وقتی هورمون‌ها به حالت طبیعی برگردند، این جوش‌ها نیز از بین می‌روند.

روش‌های طبیعی درمان جوش صورت در بارداری

۱. سرکه سیب

مقداری پنبه را در سرکه سیب تصفیه نشده و خام خیس کنید و آن را روی پوست خود بکشید تا چربی پوستتان را جذب کند. برای این کار یک بخش سرکه را با ۳ بخش آب‌مقطر ترکیب کنید. این ترکیب، پاک‌کننده‌ای طبیعی است که سرشار از آنزیم‌های طبیعی و آلفا هیدرو کسی اسیدهاست.

۲. جوش‌شیرین

جوش‌شیرین موجب خشک شدن چربی روی پوست و بهبود جوش صورت می‌شود. با ترکیب کردن ۱ قاشق غذاخوری جوش‌شیرین با ۱ قاشق غذاخوری آب، می‌توانید کرم ضد جوش طبیعی بسازید. این کرم را روی خودجوش‌ها (نه کل بدن یا صورت) بمالید. اجازه دهید که کرم خشک شود و سپس آن را کاملاً بشویید.

۳. مرکبات

آلفا هیدرو کسی اسید در مرکباتی مانند لیموترش وجود دارد. وقتی آب لیموترش را به پوست خود می‌مالید، منافذ صورت باز می‌شود و سلول‌های مردهٔ پوست از سطح پوست جدا می‌شوند. خواص ضد باکتریایی آب لیموترش، آن را به لایه‌بردار مؤثری تبدیل می‌کند.

آب یک لیموترش را بگیرید و با استفاده از مقداری پنبه آن را مستقیماً روی صورت خود بمالید. اجازه دهید ۱۰ دقیقه روی صورتتان بماند یا تا خشک شدن آن صبر کنید و سپس صورت خود را با آب سرد بشویید.

۴. عسل

عسل دارای خواص ضد باکتریایی و ضدعفونی‌کننده است و علاوه بر آن، موجب آرامش و تسکین پوست نیز می‌شود. برای استفاده از عسل، ابتدا پوست صورت را با آب گرم بشویید و سپس عسل را مستقیماً روی قسمت‌های آسیب‌دیده بمالید. بگذارید عسل ۲۰ تا ۳۰ دقیقه روی جوش‌های صورت بماند و سپس آن را با آب گرم بشویید.

۵. روغن نارگیل

روغن نارگیل دارای خواص ضد باکتریایی و ضد قارچی است و موجب تسکین و آرامش پوست نیز می‌شود. این روغن به‌راحتی جذب پوست می‌شود و می‌توانید پیش از خواب، به‌جای کرم مرطوب‌کننده از روغن نارگیل خالص استفاده کنید.

۶. جو دوسر و خیار

جو دو سر و خیار آرامش‌بخش و خنک‌کنندهٔ پوست هستند. با ترکیب خیار، جوی دوسر، ماست ساده و عسل می‌توانید ماسکی طبیعی و خانگی درست کنید. پس از ترکیب کردن مواد، ماسک تهیه‌شده را در فریزر قرار دهید و هر بار ۱۰ تا ۱۵ دقیقه این ماسک را روی پوست خود بگذارید و سپس آن را کاملاً بشویید.

نکات کلی در مورد مراقبت از پوست در دوران بارداری

بیش‌ازحد پوست خود را نشویید

شست‌وشوی بیش‌ازحد پوست، موجب از بین رفتن رطوبت طبیعی آن می‌شود و درنتیجه تولید چربی در پوست افزایش می‌یابد و شما بیشتر مستعد جوش صورت می‌شوید.

استفاده از آب داغ نیز موجب خشکی پوست می‌شود. مایو کلینیک توصیه می‌کند که برای شست‌وشوی صورت خود در صبح، شب و پس از تعریق شدید از پاک‌کننده‌ای ملایم و بدون صابون، همراه با آب سرد یا ولرم استفاده کنید.

از اسکراب کردن پوست پرهیز کنید

به‌جای اسکراب کردن از لایه‌برداری ملایم استفاده کنید. برای این کار با دست‌هایتان یا دستمالی نرم و با فشار ملایم، پوست خود را با حرکات دورانی تمیز کنید. سپس پوست صورت را بشویید و کاملاً آب‌کشی کنید.

برای خشک‌کردن صورت، حوله را روی پوست خود نکشید، با ضربه‌های ملایم صورت خود را خشک‌کنید و سپس از مرطوب‌کننده‌ای ملایم و فاقد چربی استفاده کنید.

بهترین شیوه‌های مراقبت از پوست

مراقبت از پوست در طول دوران بارداری، کار مشکلی نیست. در زیر بعضی از شیوه‌های مراقبت از پوست را بیان می‌کنیم که موجب می‌شوند پوستی زیبا، درخشان و بدون جوش داشته باشید:

از ترکاندن، کندن، خاراندن یا فشار دادن جوش‌های خود پرهیز کنید. این کارها موجب تحریک بیشتر و ایجاد زخم می‌شود.

با نوشیدن آب تصفیه‌شده و سالم، پوست خود را هیدراته نگه‌دارید. از مصرف نوشیدنی‌های گازدار و کافئین زیاد پرهیز کنید.

با مصرف میوه‌ها و سبزیجات تازه، منابع پروتئینیِ کم‌چربی و چربی‌های سالمی مانند آووکادو و مغزها، رژیم غذایی سالم و سرشار از مواد مغذی داشته باشید. از مصرف شکرهای تصفیه‌شده و غذاهای فراوری‌شده پرهیز کنید.

به خود زمانی را برای استراحت و آرامش بدهید. استرس و خستگی می‌تواند موجب بروز جوش شود.

روبالشی و حولهٔ خود را به‌طور مرتب عوض کنید.

از دست زدن به صورتتان پرهیز کنید، زیرا می‌تواند موجب آلوده شدن پوست به باکتری‌ها شود.

موهایتان را به‌طور مرتب بشویید؛ به‌ویژه اگر موهای چربی‌دارید. سعی کنید موهایتان را از صورتتان کنار بزنید تا باپوست صورتتان تماس نداشته باشد.

اگر از مواد آرایشی استفاده می‌کنید، می‌توانید از محصولات فاقد چربی با برچسب غیرکومدون‌زا (non-comedogenic) یا غیرآکنه‌زا (non-acnegenic) استفاده کنید. حتما پیش از رفتن به رختخواب، آرایش خود را کاملاً بشویید.

همیشه پیش از مصرف داروهایی که بدون نسخه قابل خریداری هستند، با پزشک خود مشورت کنید. چون ممکن است مصرف بعضی از مواد تشکیل‌دهنده موجود در محصولات مراقبت از پوست رایج، مانند سالیسیلیک اسید (salicylic acid) و ویتامین A در دوران بارداری بی‌خطر نباشد.

آرامِ متلاطم

مائده حاجی زاده مقام اول رده کودکان برگزیده مسابقه داستان نویسی توسط کمیته دانشجویی بندر خمیر

ارسال شده در ۱۷ خرداد ۱۳۹۸

ترس ، اضطراب ، خستگی و درد تمامی چیزی بود که وجودش را در برگرفته بود انعکاس جیغ‌هایش حتی دل و گوش خودش را نیز به درد می‌آورد. ذکر بود که بر زبان می‌آورد ، دعا بود که تکرار می‌کرد و قرآن بود که همرازش شده بود. او درد می‌کشید که مادر شود او درد می‌کشید تا بهشت را تصاحب کند بهشتی که در زیر پاهایش به او وعده داده‌شده بود. او بود و خدایش و یا ا…….. هایی که بر زبان می‌آورد ، او بود و یک اتاق وسیع و گریه نوزادی که خوش‌آهنگ‌ترین ترانه جهان شد. درد ناشی از زایمان با حضور پر از شوق و حس غریب مادر شدن را باهم حس می‌کرد ، می‌دانست از همین لحظه به بعد کسی را داشت که برایش زندگی کند یکی که برایش بجنگد. فرزندش مادری قوی می‌خواست یا بهتر است بگویم یک مادر جنگجو و می‌خواست زنانه به جنگ سختی‌های پیش روی فرزندش برود. پنج سال شده بود پنج سالی که پر از خفت و خواری گذشته بود پنج سالی که عجیب لبریز از احساس ناب مادرانه شده بود هر شب کتک و تازیانه بود که بر تنش فرود می‌آورد و او برای دفاع از لب از لب برای شکایت باز نمی‌کرد صبر بود که بر روی تمام کبودی‌های زندگی‌اش لانه کرده بود اما امشب پس از چندین سال حال عجیبی داشت خوب یا بدش را نمی‌توانست تشخیص دهد اما حالی متفاوت داشت با صدای پسر پنج‌ساله‌اش از دنیای افکار خارج شد_مامان!!مامان….بوی سوختنی میاد_دلش برای لحن کودکانه‌ی فرزندش ضعف رفت اما همین‌که به یاد حرفش افتاد با سرعت خود را به آشپزخانه رساند با دیدن غذای سیاه شده با سرعت شعله را خاموش کرد و قابلمه را درون سینک ظرف‌شویی انداخت بیشتر از غذا دلش به حال خودش سوخت می‌دانست امشب بازهم تنش به آغوش تازیانه خواهد رفت بغض گلویش را در برگرفت نگاهش را به نگاه پسرکش دوخت چشمان او هم از بغض مادر لبریز بود چیزی در قلبش تکان خورد و باعجله به سمتش رفت و آغوشش را به رویش باز کرد ، تحمل هر چه را داشت این‌یکی را نه! اصلا نمی‌توانست طاقت بیاورد این قانون یک مادر بود. صدای در آمد با شتاب به آن سمت برگشت مانند هر شب با اوضاعی خراب و به‌هم‌ریخته به خانه کوچکشان بازگشته بود ، ناگهان ترس همه وجودش را در برگرفت امشب در چشمانش چیزی را می‌دید که در این چند سال با همه غضب و خشمش ندیده بود از جا بلند شده دست پسرش را محکم گرفت ، لرزی که به جانش افتاده بود انکارناپذیر بود ، جلو آمد درست مقابلش _سلام_ عجیب از این سلام ترسید سلامی که جای کنایه‌های هر شبش نصیبش شده بود با ورود فرد دیگری نگاهش را به در ورودی دوخت با دیدن آن دو چشم زیبای سبزرنگ دلش تکان سختی خورد می‌دانست که هر کاری از او برمی‌آید ولی هیچ‌وقت با این وقاحت و پیش روی دیدگان فرزندش نه! باعجله رامینش را زندگی‌اش را به درون اتاق فرستاد نمی‌خواست چشم‌های کوچکش نظاره‌گر این مجادله باشد ، پوزخند آن زن عجیب سوهان روحش شده بود سعی می‌کرد صدایش را پایین نگه دارد تا سوهان روح فرزندش نشود _اینجا چه خبر؟_ سکوت و پوزخند بود که عایدش شد این بار قاطع‌تر از پیش تکرار کرد _ گفتم اینجا چه خبره_ حمید سینه سپر کرده جلو آمد و گفت_واقعاً واضح نیست یا که خودت رو به خریت زدی_ کلمه خریت در گوشش زنگ زد خریت او در اصل شش سال پیش گذشتن از خانواده‌اش به خاطر این مرد بود عجیب دلش هوای گریه داشت _ همان چیزی که واضحه رو به زبون بیار تا من خر هم حالیم بشه_ صدایش کمی بالا رفته بود انگار دیگر سکوت کافی بود_ همین حالا وسایل تون رو جمع می‌کنید و گورتونو گم _ رعشه بر تنش افتاد صدایش را گم کرد دستش برای اعتراض به این بی‌عدالتی جلو آمد ولی با پیچانده شدن دستش توسط حمید به خود آمد و جیغی پر از درد و از ته دل کشید جیغی که سبب بیرون آمدن پسرکش از اتاق شد نگاهش بر روی آن ثابت ماند نمی‌خواست نظاره‌گر این صحنه باشد صدای آرامی از پشتش نجوا کرد_ اگه میخوای پسرت رو با خودت ببری همین‌الان وقتشه بری وگرنه حسرت دیدنش رو به دلت می‌زارم _ ضربه‌ی آخر خیلی قوی بود طوری که کودکش با سرعت خود را به او رساند و وحشت‌زده صدایش کرد نگاهش بر روی او می‌لغزید نه! حاضر بو همه‌چیزش را از دست بدهد اما پسرش را نه بنابراین سرش را به علامت مثبت تکان داد و به اتاق رفت نمی‌توانست دلش را خوش به چمدان نداشته‌اش کند پس پلاستیکی برداشت و اندک لباسی که خود و فرزندش داشتند درون آن ریخت افکارش مثل خوره به جانش افتاده بودند که در این موقع شب خارج از این خانه چه کنند، خانه شاید مملو از عذاب بود ولی پناهگاهی ایمن در برابر گرگ‌های خارج از آن به‌حساب می‌آمد.آه سردی کشید و دست فرزندش را گرفت و راه در ورودی را در پیش گرفت دری که حال بعد از چندین سال از آن‌ها خروج می‌خواست، بدون آن‌که پشت سرش را بنگرد که شاید اشک‌هایش سرازیر شود قلبش با شدت می‌کوبید سرنوشت او و فرزندش حال کاملا نامعلوم بود… به راه افتاده بود تا شاید مسجدی، مکان آرامی بیابد دلش برای رامین می‌سوخت که با این سن کوچکش چه چیزهایی را باید تجربه می‌کرد، پارکی پیش رویش نمایان شد می‌دانست دل فرزندش از شوق می‌تپد نمی‌خواست حتی ذره‌ای بار این سختی بدوش کوچک او بیافتد پس به سمت پارک رفت و او را برای بازی جلو فرستاد بعد از گذشت دقایقی به‌غلط کردن افتاده بود مزاحت های دو پسری که آنجا بودند شدید عذابش می‌داد ترسیده بود و این در چهره‌اش کاملا قابل‌مشاهده بود، نگاه پسرکش برگشت و با دیدن این صحنه ابرو پیوند داد بلند شده و به این‌طرف آمد سینه سپر کرده تعصب و غیرت پسرانه‌اش را به نمایش می‌گذاشت، نگاه مزاحمان شرم‌زده شده بود سربه‌زیر انداخته بدون کلامی رفتند. دلش غنج رفت برای نگاه پسرکش که هنوز بر روی آن‌ها می‌چرخید، ناگهان برای لحظه‌ای فردی آشنا را دید اما زود گمش کرد بچه‌اش را بغل کرده به آن سمت دوید دیدش که باعجله به سمت دیگری می‌رفت به آن سمت دوید و متوقفش کرد نگاهش با ناباوری روی او مانده بود رامین را زمین گذاشت دستش برای باور این حقیقت زیبا جلو رفت باورش نمی‌شد باعجله به آغوش هم رفتند صدای گریه‌هایشان بود که به اوج رسیده بود. آرامش،دل‌تنگی و بغض تمام احساسشان بود. حال می‌فهمید کسی که هرروز صبح جلوی در مرهمی برای زخم‌هایش می‌گذاشت مادرش بود، کسی که هر شب با زنگ‌های ممتد در از ادامه ضرب و شتم همسرش جلوگیری می‌کرد مادرش بود در اصل فرشته نجات تمام عمرش مادرش بود. باهم از دل‌تنگی‌ها می‌گفتند از جدایی‌ها و این وسط فقط خبر فوت پدرش، عزیزش بود که عقل از سرش پراند نمی‌دانست چه بگوید حتی نمی‌دانست چیزی بگوید! فقط زمانی به خودش آمد که مادرش مادرانه فرزندش را در آغوش کشید و صدایش کرد، مادری که دلش برای روح مظلوم دخترش صادقانه می‌سوخت. او را دعوت به خانه کرد می‌دانست پاره تنش جایی برای ماندن ندارد، تمام راه در افکارش غوطه‌ور بود نمی‌دانست عاقبت خود و کودکش چگونه رقم خواهد خورد وقتی‌که به خود آمد به مقصد رسیده بودند، نگاهش با تعجب همه طرف می‌چرخید گویی حافظه‌اش را ازدست‌داده بود نمی‌دانست آنجا واقعاً غریب است یا او دچار توهم شده ، چشمان سرگردانش را به نگاه مادر دوخت نگاهی که شرم‌زده به زمین دوخته‌شده بود ، سردرگم بود و پریشان دلیل این شرم را نمی‌فهمید به صدا آمد_مامان؟؟!…_ پرسید و خود را لعنت کرد برای این پرسیدن پرسید و هزاران ای‌کاش نپرسیده بودمی بود که نثار خود کرد پرسید_و حقایقی  پیش رویش نمایان شد که کمر خمیده‌اش را بر زمین کوفت که زانوان زخم‌دیده‌اش را به لرزه انداخت آری او دانست که برادرانش چه بی‌رحمانه مادرانه‌های مادرشان را از یاد برده بودند و خواهرش چه ظالمانه به‌جای دخترانه‌هایش زخم بوده که نثار روح مادرش کرده و او دید که چگونه مادرش پیش رویش به زمین افتاد و چگونه غرور مادرانه‌اش به تاراج برده شد. به‌سرعت به سمتش رفت بدنش را تکیه‌گاه بدن آن گوهر آفرینش قرارداد حال خوب به یادش آمده بود که به‌اندازه فرزندش کس دیگری را نیز دوست دارد، کسی که حاضر بود جانش را نیز فدایش کند. از لابه‌لای گفته‌هایش فهمیده بود که مجبور به ازدواج مجدد شده ازدواج با فردی که هیچ شناختی از او نداشت (فقط برای ادامه زندگی). از زمین بلندش کرد کلید را از او گرفته در خانه را باز کرد، نگاهش را در اطراف چرخاند چیز قابل‌توجهی نبود خانه‌ای متوسط در منطقه‌ای متوسط، با ورود به خانه دست فرزندش را محکم گرفت نمی‌خواست احساس غریبی حتی لحظه‌ای او را عذاب دهد نگاهش بر روی مردی ثابت ماند مردی که با صدای در ورودی از جا بلند شده آمد که چیزی بگوید اما با دیدن او و فرزندش ساکت ماند و سرش با تعجب به سمت همسرش چرخید معذب شده از سکوت پیش‌آمده پیش‌دستی کرد و خود را معرفی کرد-آرام هستم از دیدنتان خوشبختم- در حقیقت نمی‌دانست چه بگوید و این جمله ناخودآگاه بر زبانش جاری‌شده بود اما خوب ناراضی نبود از معرفی خود. مادرش شروع به توضیح مفصل‌تری درباره‌اش کرد تا اینکه نگاه متعجب مرد از بین رفت و اظهار خوشبختی کرد، نمی‌دانست اضافی است یا نه؟ سربار است یا نه؟ ولی خوب چاره دیگری نداشت با تعارف مادرش بر روی اولین مبل نشست و پسرش را چسبیده به خود نشاند بدون حتی ذره‌ای فاصله می‌دانست دلش طاقت دوری با او را نمی‌آورد، ساعتی گذشته بود و او در رختخواب به امروز و امسال و سال‌های قبل فکر می‌کرد،می‌اندیشید که چگونه زندگی‌شان دستخوش چنین تغییرات وسیعی شده. به همسر مادرش فکر کرد او خوب بود ولی خوب گاهی فقط کمی نگاهش هرز می‌پرید که او را نگران و مضطرب کرده بود تصمیمش را گرفت او باید زندگی خود و دردانه‌اش را می‌گذراند باید فکری اساسی می‌کرد و تصمیمی قاطع می‌گرفت و خب تصمیم‌های یک مادر می‌توانست دنیا را نیز تکان دهد این قدرت یک مادر بود. با طلوع آفتاب چشمانش را گشود او حال وظایفی داشت که در قبال خود و فرزندش انجام دهد.از جا بلند شده فرزندش را بوسید همان یکدست لباسی که با خود آورده بود را پوشید و از جا بلند شد مادرش را در حال حاضر کردن صبحانه دید لبخندی هرچند محزون بر لبانش نشست هنوز هم عادت‌های قدیمی‌اش را داشت سلام داد و جلو رفت نمی‌دانست چگونه درخواستش را مطرح کند خب کمی خجالت می‌کشید آن‌هم در برابر مادرش، باکمی مِن مِن به زبان آمد_خب میشه یعنی لطفا یک‌ساعتی رامین را نگه‌دارید؟_نگاه مادرش بررویش ماند خب انگار سکوت را بهترین گزینه دانسته بود شرمنده شد خواست به اتاق برود و از خواب بیدارش کند ولی با حرف مادر سر جایش ماند مادرش پذیرفته بود که برای ساعاتی رامین را نگه دارد. خوشحال،  تشکری از ته دل کرد محض احترام برای بیرون رفتن اجازه خواست، لبخند مادرش اجازه را صادر کرد، کمی فقط لحظه‌ای نگاهش به دیدگان مادر افتاد گویی شرمندگی را مشاهده کرد ولی خب چیزی نگفت و از در خارج شد باید راهی برای گذراندن زندگی خود و کودکش می‌یافت. به راه افتاد خیاطی‌اش خوب بود گذر عمر او را مجبور به آموختن چیزهای زیادی کرده بود، چند کارگاه خیاطی را می‌شناخت قبلاً هم مجبور به کارشده بود. در کارگاه را با تحکم باز کرد بااینکه این سومین و آخرین کارگاه بود اما بازهم امید خود را از دست نداده بود می‌دانست برای فرزندش حاضر به انجام هر کاری می‌شود، به سمت اتاق مسئول رفت خب در کنار امیدواری کمی استرس هم ممکن بود!نبود؟. در زد و با صدای بفرمایید وارد شد سلامی داد و منتظر ماند با تعارف بر روی مبل نشست پس از حرف‌های معمولی و احوال‌پرسی به اصل مطلب رسیدند. یکی از احتیاجش به کار گفت و دیگری گوش داد و آن‌یکی از کیفیت کار گفت واو گوش سپرد! می‌دانست راه سختی در پیش دارد اما او تصمیمش را قاطعانه گرفته بود. با صدای مدیر کارگاه از فکر خارج شد _البته ما به کسی احتیاج داریم که موقعیتش این اجازه روبهش بده که شب اینجا بمونه، یعنی در اصل ما به یک کارمند بیست‌وچهارساعته نیاز داریم_کیلو کیلو قند بود که در دلش آب می‌کردند خدا را شاکر بود که بدون  اینکه تقاضا کند چنین فرصتی برایش پیش‌آمده بود در جواب موضوع رامین و همچنین همراهی او در اینجا را مطرح کرد ،زمانی که چهره سؤالی مدیر را دید مجبور به توضیح مفصل‌تری دراین‌باره شد، پس از اتمام آن به‌وضوح دید که چشمان مسئول پر از ترحم شد و پس از کمی فکر کردن موافقت خود را مبنی بر حضور رامین اعلام کرد البته باکمی شرایط که خوب انجام آن‌ها خیلی هم سخت نبود. قلبش از خوشی لبریز شد، بعد از خداحافظی باعجله به سمت خانه به راه افتاد می‌خواست شادی‌اش را با خانواده کوچکش تقسیم کند. وارد کوچه که شد شلوغی جلوی خانه‌پاهایش را بر زمین میخکوب کرد، ترس باری دیگر تمامی وجودش را در برگرفت دعا می‌کرد هیچ اتفاق بدی نیفتاده باشد. آهسته‌آهسته جلو می‌رفت دلش گواه خوبی نمی‌داد قلبش باقدرت می‌تپید گویی که می‌خواست دنده‌هایش را در هم بشکند، با تمام وجود می‌خواست هر چه زودتر این فاصله پر شود تا که او هم مطمئن شود اتفاق بدی انتظارش را نمی‌کشد. به کنار در که رسید چشمانش را بست، نفس عمیقی کشید و بسم ا….. بر زبان آورد، با گشودن چشمانش جسم کوچکی را غوطه‌ور در خون مشاهده کرد دعا دعا می‌کرد این جسم کوچک رامین او نباشد. سست شده قدم برمی‌داشت حیاط خانه پر از آدم شده بود. خیلی‌ها سعی داشتند جلوی حرکتش را بگیرند ولی با تنه‌های محکم از کنارشان می‌گذشت، می‌شنید که با ورودش پچ‌پچ‌ها اوج گرفته بود ولی سعی می‌کرد بی‌تفاوت باشد و توجهی نکند. با رسیدن به جسمی که از پشت بر روی زمین افتاده بود و در خون خود شناور شده بود نفس عمیقی کشید، چهره‌اش رو به آن‌طرف بود اصلا نمی‌خواست به این بیاندیشد که اندام کوچکش شدیداً آشنا می‌زد، دست‌هایش را جلو برد و باکمی مکث گردنش را گرفت و به این‌طرف چرخاند با دیدن صورتش لبخند محزونی بر روی لب‌هایش نشست و کم‌کم به قهقهه‌ای بلند تبدیل شد، می‌لرزید و می‌خندید گویی برای لحظه‌ای کارش از گریه گذشته. آهسته‌آهسته خنده‌اش به هق‌هق تبدیل شد و صورتش به جویباری از اشک، جیغ‌وداد نمی‌کرد شکایت نمی‌کرد، فقط سکوت و هق‌هق بود که از اعماق قلبش خارج می‌شد. محکم در آغوشش کشید، می‌خواستند آن‌ها را از هم جدا کنند و برای همیشه جگرگوشه‌اش را به‌جای دوری بفرستند. در آخر موفق به برداشتن رامین شدند، پارچه سفیدی که رویش کشیدند عجیب عذابش می‌داد. فقط مرگ بود که پیش رویش می‌دید و دیگر سیاهی مطلق … با گشودن چشم‌هایش فقط سفیدی سقف را دید بعد از گذشت زمانی نگاهش را اطراف اتاق چرخاند نگاهی که او را به‌یقین رساند که در بیمارستان به سر می‌برد. با یادآوری اتفاقات پیش‌آمده به‌سرعت از جا بلند شد و باعجله به سمت در اتاق به راه افتاد ولی کسی زودتر از او در را گشود کسی که به‌اندازه رامین دوستش داشت در آغوشش فرورفت صدایش بود که کم‌کم اوج می‌گرفت بدون توجه به اطرافش فرزندش را صدا می‌زد او را از خدا می‌خواست او را از مادرش می‌خواست، آن‌قدر داد زد که به زمین افتاد، پرستارها بودند که با تلاش می‌خواستند مسکنی وارد خونش کنند و او خوب می‌دانست به‌غیراز یک کار هیچ‌چیز دیگری نمی‌تواند آرامش کند حتی برای لحظه‌ای. او این آرامش واهی را نمی‌خواست با اطمینان به آن‌ها یقین داد که دیگر مزاحمت ایجاد نمی‌کند. پس از خروج آن‌ها از اتاق به سمت روشویی رفت، وضو گرفت و به اتاق برگشت و بدون توجه به لباس‌هایش روبه‌قبله نشست و دست‌هایش را بالا آورد. ذکر بود که برای تسکین روح خود و فرزندش بر زبان می‌آورد، دعا بود که برای کودکش نثار می‌کرد و اشک بود که خالصانه های نیایش را جلوه داده بود پس از ساعتی که آرام شد از جا برخاست و نگاهش را به نگاه مادری دوخت که تمام نیایشش را مادرانه تماشا کرده بود، او حقش بود که بداند رامینش کجاست حقش نبود؟! با جواب مادر دنیا کمی دور سرش چرخید ولی خوب او با خود و خدای خود عهد بسته بود که آرام باشد و صبورانه ادامه دهد، مادرش می‌گفت که او سه روز تمام بی‌هوش بوده مادرش می‌گفت که رامینش را بدون حضور او دفن کرده‌اند مادرش می‌گفت و او گوش می‌سپرد مادرش خبر می‌داد و او صبورانه فقط اشک می‌ریخت، هیچ نمی‌گفت ولی ضربه بود که بر پیکر نحیفش وارد می‌شد، با یادآوری موضوعی باعجله از جا برخاست و به سمت در خروجی به راه افتاد، به‌سرعت قدم برمی‌داشت می‌خواست چهره‌اش را بعد از شنیدن این خبر ببیند می‌خواست حال که دلیلی برای سکوت نداشت فریادهایی بر زبان آورد که روح زخم‌دیده‌اش را التیام بخشد به خانه رسید مشت بود که پشت سرهم به در می‌کوفت و فریاد بود که با صدای بلند برمی‌آورد اما هیچ صدایی از داخل بگوش نرسید، مدت‌زمانی گذشته بود و هنوز هم کسی بیرون نیامده بود ناامید شده می‌خواست برگردد که یادش آمد همیشه کلیدی خانه همسایه می‌گذاشت به آنجا رفت و کلید را خواست نگاه همسایه با تعجب بر روی او مانده بود خسته از این سکوت بار دیگر درخواستش را مطرح کرد ولی همسایه خبری جدید به او داد خبری که هیچ انتظارش را نداشت او گفت که حمید تصادف کرده و حالش وخیم است و در بیمارستان به سر می‌برد خبر زیادی شوکه کننده بود چند لحظه‌ای برجایش ماند اما همین‌که به خود آمد سریع به سمت بیمارستان برگشت مادرش را دید که از بیمارستان خارج می‌شد خدا می‌دانست با چه سرعتی رفته و برگشته است که او هنوز در بیمارستان به سر می‌برد و خب او قبل از دیدار با حمید باید سؤالی از مادرش می‌پرسید،جلو رفت و پس از سلام باکمی مکث آرام و با درد دلیل فوت رامین را جویا شد چشمان مادرش باری دیگر از شرمندگی لبریز شد گفت و ندانست چه بر سر فرزندش آورد گفت و نفهمید که چگونه روح یک مادر را به آتش کشید گفت که برای ادامه زندگی مجبور به کارشده و آن روز می‌خواست برای دل دخترکش مرخصی بگیرد تا دلش را نشکند اما مجبور به رفتن شد و رامین را در خانه تنها گذاشت گفت پس از ساعتی که به خانه برگشته جلوی در حیاط رامین ترسیده از تاریکی را می‌بیند که می‌خواست از جلوی در ورودی باعجله به سمتش بیاید ولی پله‌های حیاط امانش نداده‌اند و بر زمینش انداخته‌اند و در یک‌لحظه آن را دچار ضربه‌مغزی کرده گفت که جگرگوشه‌ی فرزندش جلوی دیدگان او جان سپرده گفت و از خجالت سربه‌زیر انداخت و نتوانست به چشمان دخترش نگاه کند و اما او در فکر فرورفته بود دلش نیامد به کار مادرش خرده بگیرد و نمی‌خواست در کار خدا بهانه بیاورد پس آرام رو به مادرش گفت که شرمنده نباشد، اینجا تقدیر است که رقم می‌خورد. سپس از جا بلند شد و به داخل رفت و سراغ حمید را گرفت با شنیدن کلمه کما لحظه‌ای مکث کرد و به آن سمت رفت با دیدنش که بی‌جان بر روی تخت افتاده و سیم‌ها احاطه‌اش کرده‌اند بازهم دلش به درد نیامد تمام آزار و اذیت‌هایش مانند فیلمی از جلوی چشمش می‌گذشت و فرصت دلسوزی را به او نمی‌داد قلبش آرام آیه‌ای را ندا داد

«وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ۖ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ ۖ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا ۚ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» سوره یونس آیه 27

((و کسانی که مرتکب بدی ها شدند پاداش هر بدی همانند آن است، و خواری آنها را می پوشاند و هیچکس نمی تواند آنها را از خدا نگه دارد مانند اینکه چهره هایشان با قطعه ای از شب تاریک پوشیده شده است، اینان اهل آتش اند و در آن جاودانه خواهند ماند. ))

و اما او که با این آیه وضعیت فرد پیش رویش را می دید و به یقین حقیقتش رسیده بود، دلش کمی ترسید و عجیب در فکر فرو رفت، قلبش گواه خوبی نمی داد زیرا حال سوالی برایش پیش آمده بود اینکه گناه او برای ایجاد این همه سختی چه بوده و خب پاسخ سوالش با کنکاش در گذشته اش پیدا میشود.

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!