دسته: سبک زندگی
آمادهاید کودکتان را از پوشک بگیرید؟ نشانهها را بشناسید!

استفاده از دستشویی، مهارتی مهم در زندگی بچههاست. یادگرفتن این مهارت میتواند استرس برانگیز و پُرچالش نیز باشد. یکی از نکات مهم در یادگرفتن دستشویی رفتن این است که صبر کنید تا زمانی که خود کودک آماده شود. معمولاً کودک علائمی نشان میدهد که میتوانید متوجه شوید آمادهٔ از پوشک گرفتن و دستشویی رفتن است.
این سؤال در ذهنتان است که چه زمانی کودکتان آماده است تا او را از پوشک بگیرید و دستشویی رفتن را به او یاد بدهید؟ استفاده از دستشویی، مهارتی مهم در زندگی بچههاست. یادگرفتن این مهارت میتواند استرس برانگیز و پُرچالش نیز باشد. یکی از نکات مهم در یادگرفتن دستشویی رفتن این است که صبر کنید تا زمانی که خود کودک آماده شود. معمولاً کودک علائمی نشان میدهد که میتوانید متوجه شوید آمادهٔ از پوشک گرفتن و دستشویی رفتن است.
چه علائمی نشان میدهد کودک آمادهٔ از پوشک گرفتن است؟
یادگرفتن دستشویی رفتن برای همه کودکان در یک سن اتفاق نمیافتد و همیشه باید منتظر بمانید تا زمانی که کودک آماده شود. بیشتر کودکان بین ۱۸ ماهگی و چهارسالگی دستشویی رفتن را یاد میگیرند، اما فاکتوری که از سن مهمتر است این است که کودک واقعاً آماده باشد.
علائم زیر نشان میدهند چه زمانی کودک آماده است دستشویی رفتن را یاد بگیرد و چه زمانی باید بیشتر صبر کنید تا کودک آمادگی پیدا کند:
. کودک پوشک خیس و کثیف را دوست ندارد
کودک نشان میدهد که از پوشک خیسی که به بدنش چسبیده ناراحت است و مدام پوشکش را میکشد یا کلاً آن را درمیآورد.
. وقتی شکمش کار میکند خودش را مخفی میکند
اگر کودک به هنگام مدفوع کردن به گوشهای میرود و معمولاً خودش را از دید دیگران پنهان میکند پس بهاحتمال زیاد آماده از پوشک گرفتن است. البته انتظار نداشته باشید فوراً دستشویی رفتن را بپذیرد.
. کودک به دستشویی رفتن دیگران دقت میکند
بچهها از دیگران الگوبرداری میکنند و با نگاهکردن به اطرافیان مهارتها را یاد میگیرند. اگر میبینید کودک به دستشویی رفتن اعضای خانواده نگاه میکند و توجه دارد، پس تمایل دارد خودش هم همان کار را انجام دهد.
. کودک به شما میگوید که الان در حال ادرار یا مدفوع کردن است
اگر کودک میتواند به شما اعلام کند که در حال ادرار یا مدفوع کردن است، پس علامت خوبی است که نشان میدهد نسبت به کارهایش آگاه است و احتمالاً میتواند دستشویی رفتن را یاد بگیرد.
. پوشک کودک مدتزمان طولانیتری خشک میماند
یکی دیگر از علائم اینکه کودک آمادهٔ از پوشک گرفتن است این است که کمکم مدتزمان خشک ماندن پوشکش طولانیتر میشود. یعنی کودک قادر است ادرار یا مدفوعش را کنترل کند و تا رسیدن به دستشویی نگه دارد و این بخش خیلی مهمی از پروسه دستشویی رفتن است.
. کودک قادر به پایین کشیدن یا درآوردن شلوارش است
هر چند لازم نیست در ابتدا کودک خودش این کار را انجام بدهد؛ اما بعضی از بچهها نشان میدهند که بلدند خودشان لباسشان را دربیاورند. پس اگر کودک این مهارت را دارد علامت خوبی است که آمادهٔ دستشویی رفتن است.
اگر کودک دو سه علامت بالا را نشان میدهد پس میتوانید آموزش دستشویی رفتن را شروع کنید.
آمادهاید کودکتان را از پوشک بگیرید؟ نشانهها را بشناسید!
چه زمانی باید آموزش دستشویی رفتن کودک را به تأخیر بیندازید؟
کارشناسان توصیه میکنند حتی اگر ظاهراً کودک آمادهٔ از پوشک گرفتن است و علائمی دارد؛ اما در مرحلهٔ استرس برانگیز یا خاصی از زندگیاش است، این کار را عقب بیندازید. مثلاً اگر در حال جابهجایی خانه یا محل زندگیتان هستید، نوزادی به خانواده اضافه شده، پرستار کودک را عوض کردهاید یا در حال جدایی از همسرتان هستید، از پوشک گرفتن کودک را به تأخیر بیندازید تا حداقل یک ماه از موقعیتی که پیشآمده بگذرد و کودک تقریباً در شرایط ثابتی قرار بگیرد. کودک در شرایطی که آرامش دارد و خیالش راحت است، مهارت جدید را بهتر یاد خواهد گرفت.
توصیههایی برای شروع آموزش دستشویی رفتن به کودک
. بعد از یکسالگی کودک، صحبت و قصه گفتن در مورد دستشویی رفتن را کمکم شروع کنید. مثلاً میتوانید از کتابهایی در مورد دستشویی رفتن بچهها استفاده کنید و گاهی برایش بخوانید.
بعضی وقتها که احساس میکنید کودک آماده است و تمایل دارد در مورد دستشویی رفتن با هم حرف بزنید. مثلاً لابهلای حرفهایتان بگویید: «عزیزم من الان باید به دستشویی بروم.
. یک روتین تعیین کنید. در مورد آموزش دستشویی رفتن، برنامه منظم و روتین داشتن مهم است. شما باید زمانهایی را طی روز مشخص کنید تا کودک را به دستشویی ببرید تا کمکم تبدیل به عادت شود. هر دو ساعت یکبار از کودک بخواهید روی صندلی توالتش بنشیند، چه دستشویی داشته باشد و چه نه مثلاً صبح بهمحض بیدارشدن یا قبل از بیرون رفتن از خانه و یا شب قبل از رفتن به رختخواب زمانهای خوبی هستند.
از کودک بخواهید ابتدا شلوار یا لباس زیر یا پوشک شورتیاش را پایین بکشد و سپس یکی دو دقیقه روی صندلی توالتش بنشیند (یا اگر زمان بیشتری برای مدفوع کردن لازم است). میتوانید برایش کتابی بخوانید یا بازی کوتاهی مثل بیستسؤالی انجام بدهید تا زمان برایش راحتتر بگذرد.
. تشویق و پاداش یادتان نرود. وقتی کودک آموزش دستشویی رفتن را شروع میکند کاملاً طبیعی است که گاهی نتواند خودش را کنترل کند و شلوارش را خیس کند. تا پنج یا ششسالگی (یا بیشتر) هنوز کودک ممکن است گاهی خودش را خیس کند. هرگز کودک را بهخاطر این کار سرزنش و دعوا نکنید. او هنوز در حال یادگرفتن است. در عوض هر وقت با موفقیت از دستشویی استفاده کرد تشویقش کنید یا اگر لازم شد جایزه کوچکی به او بدهید.
. بهداشت را به کودک یاد بدهید. عادتهای بهداشتی که به کودک یاد میدهید در تمام طول زندگی با او خواهند بود. شستن دستها را از همان روز اول به کودک یاد بدهید. به او یاد بدهید همیشه خودش را خشک کند، سیفون را بکشد و در آخر دستهایش را با آب و صابون بشوید.
آموزش دستشویی رفتن به زمان و تلاش نیاز دارد
احتمالاً دوست دارید پروسهٔ آموزش دستشویی رفتن به کودکتان زودتر تمام شود و کودک خیلی زود همه چیز را یاد بگیرد. چنین چیزی که خیلی خوب است؛ اما اغلب این اتفاق نمیافتد. اگر بخواهید خیلی زود کودک را به حال خودش رها کنید و در کنارش نباشید، پس دور از انتظار نیست که طی روز کودک چند بار شلوارش را خیس نکند.
بعضی از بچهها ممکن است چند روز بعد از اینکه دستشویی رفتن را یاد گرفتند بگویند میخواهند دوباره پوشک بشوند. در این موارد اگر قرار باشد کودک مقاومت کند و مدفوعش را نگه دارد ممکن است درگیر یبوست شود و عادات رودهاش به هم بریزد. در این موارد میتوانید چند ساعتی از پوشک برای کودک استفاده کنید؛ اما همزمان مرتباً و طبق روتینی منظم از کودک بخواهید به دستشویی برود. بهتر است برای استفاده از پوشک دو انتخاب به کودک بدهید و انتخاب را برایش باز نگذارید، مثلاً: «دوست داری همین الان پوشکت را باز کنم یا تا بعد از ناهار صبر میکنی؟».
فرایند از پوشک گرفتن کودک چقدر میتواند طول بکشد؟
اگر همه شیوهها را امتحان کردید؛ اما همچنان کودک شما دستشویی رفتن را یاد نگرفته است، هیچ اشکالی ندارد مدتی استراحت کنید و دست از آموزش بردارید. مثلاً یک ماه فاصله بیندازید و دوباره شروع کنید. آموزش دستشویی رفتن بهسرعت اتفاق نمیافتد و باید صبور باشید. یادتان باشد هیچ مدتزمان مشخص شدهای برای فراگرفتن مهارت دستشویی رفتن وجود ندارد، حتی برای یک کودک ۳ساله، چون ممکن است کودک هنوز آماده از پوشک گرفتن نباشد. هر کودکی مراحل رشد و تکامل خودش را دارد؛ اما اگر سؤالی دارید یا نیاز به کمک دارید حتماً به مشاور کودک مراجعه کنید.
تشنج و ایست قلبی از عوارض مصرف نابجای داروی زولپیدم

سرپرست دفتر نظارت و پایش مصرف فرآوردههای سلامت سازمان غذا و دارو گفت: مصرف غیرمجاز و تفننی داروی زولپیدم که صرفاً برای درمان کوتاه مدت بیخوابی تحت نظر پزشک تجویز میشود، در صورت مصرف نادرست، عوارض شدید و حتی تهدیدکننده حیات دارد.
نازیلا یوسفی افزود: در پی گزارش های جهانی از زولپیدم به عنوان یکی از داروهای سوءمصرفشده در مهمانیها برای ایجاد فراموشی و انجام اعمال مجرمانه و افزایش آمار مسمومیتهای ناشی از مصرف نابجای آن، دارای عوارض شدید مانند تشنج و ایست قلبی بوده و حتی منجر به مرگ میشود.
وی با بیان اینکه مصرف نادرست این دارو میتواند اعتیادآور باشد، گفت: قطع ناگهانی این دارو پس از مصرف مکرر میتواند باعث علائم ترک مانند بیقراری شدید و تشنج شود.
وی تصریح کرد: مصرف خودسرانه دز بالای زولپیدم ممکن است منجر به کما، تشنج، ایست تنفسی یا حتی مرگ شود و مصرف همزمان این دارو با الکل یا مواد مخدر، خطرات آن را چند برابر خواهد کرد.
یوسفی با اشاره به دیگر عوارض خطرناک زولپیدم، تصریح کرد: افسردگی، افکار خودکشی، توهم و رفتارهای پرخاشگرانه، رفتارهای غیرعادی مانند راه رفتن در خواب، رانندگی ناخودآگاه، خشونت و از دست دادن حافظه از سایر موارد گزارش شده از این دارو درپی استفاده خودسرانه است.
سرپرست دفتر نظارت و پایش مصرف فرآوردههای سلامت سازمان غذا و دارو با تاکید بر ضرورت مصرف این دارو صرفاً با تجویز پزشک گفت: این دارو باید تنها برای درمان کوتاهمدت بیخوابی مصرف شود و در صورت استفاده نادرست میتواند عوارض خطرناک و جبرانناپذیری داشته باشد، از مصرف زولپیدم بدون نسخه پزشک جداً خودداری کنید و هرگز آن را با دیگران به اشتراک نگذارید.
وی توصیه کرد: در صورت مصرف زولپیدم تحت نظر پزشک، باید حتماً پزشک معالج را از مشکلات کبدی یا کلیوی، سابقه مشکلات سلامت روان، از جمله افسردگی یا افکار خودکشی، مشکلات ریوی یا تنفسی، میاستنی گراویس، آپنه خواب، بارداری یا شیردهی مطلع کنید، زیرا در این موارد یا در صورت تداخل با سایر داروها، ممکن است پزشک داروی دیگری را جایگزین کند.
یوسفی خاطرنشان کرد: در صورت بروز علائم واکنش آلرژیک جدی مانند مشکلات تنفسی، تپش قلب، تب، تورم غدد لنفاوی، تورم صورت، لبها، دهان، زبان یا گلو، مشکل در بلع، خارش، بثورات پوستی، تهوع، سرگیجه، احساس سبکی سر، یا غش، بلافاصله مصرف دارو را متوقف و با پزشک خود مشورت کند.
افزایش ابتلا به کبد چرب در ایرانیان/ ۶۰ درصد مردم اضافه وزن دارند

عضو انجمن پزشکان متخصص داخلی ایران گفت: بیماری کبد چرب ارتباط نزدیکی با چاقی و کم تحرکی دارد.
سید محمود اسحاق حسینی، دبیر علمی سی و پنجمین کنگره سالانه انجمن پزشکان متخصص داخلی ایران با بیان اینکه شایعترین بیماری قرن، دیابت و چاقی است، افزود: حدود ۶۰ درصد افراد جامعه با درجات مختلف افزایش وزن و دیابت روبهرو هستند.
وی در تشریح بیماریهای غیرواگیر و اینکه بیماریهای گوارشی و اسهال شیوع بیشتری پیدا کرده است، گفت: سرطان بعد از بیماریهای قلب و عروق و تصادفات رانندگی، شایعترین عامل مرگ و میرها است و در مردان بعد از سرطان پروستات، سرطان دستگاه گوارش معده، مری و کولون بیشترین آمار ابتلا را به خود اختصاص میدهد.
دبیر علمی سی و پنجمین کنگره سالانه انجمن پزشکان متخصص داخلی ایران تصریح کرد: در بانوان بعد از سرطان سینه، سرطانهای دستگاه گوارش شایع و مرگبار است.
این پزشک تغذیه نادرست را عامل ابتلا به سرطان معده دانست و افزود: افرادی که علائمی مانند ورم معده دارند و باید درمان شوند و پولیپهای معده و روده باید به موقع تشخیص داده و برداشته شوند.
این فوق تخصص گوارش و کبد گفت: عامل مهم دیگر ابتلا به سرطان مصرف غذاهای شور، فست فودها و دخانیات است و امروزه مصرف سیگار در بین برخی دختران جوان رواج پیدا کرده است.
اسحاق حسینی تصریح کرد: کم تحرکی، زندگی ماشینی و غذاهای سرشار از چربی موجب گسترش ابتلا به انواع بیماریها میشود و امیدوارم با هوش مصنوعی و شناخت دقیق ژنها و ژنتراپی، سرطان را ریشه کن کنیم.
وی اضافه کرد: با ژنتراپی، حتی داروهای پادزیست و آنتیبیوتیک نیز کنار میروند و کل طبابت متحول خواهد شد ولی تا آن موقع باید تحرک کافی داشته باشیم، ورزش کنیم، غذای سالم بخوریم و از سیگار و الکل دور شویم.
داروی جدید فشار خون از راه رسید

تحقیقی جدید نشان می دهد یک داروی احتمالی جدید می تواند فشار خون را ظرف چند روز ۱۵ نقطه کاهش دهد.
به گفته محققان دانشگاه سن دیگو کالیفرنیا، این دارو که لروندواستات ( lorundrostat) نام دارد میتواند فشار خون بالای مقاوم به درمان یا کنترل نشده را برطرف کند. پژوهشگران طی آزمایشها متوجه شدند شرکت کنندگانی که این دارو را دریافت کردند به طور میانگین شاهد ۱۵ نقطه کاهش فشارخون سیستولیک (عددبالا در قرائی فشار خون) بودند. حال آنکه فشار خون سیستولیک دریافت کنندگان هفت نقطه کاهش یافته بود.
در آزمایش مذکور ۲۸۵ نفر شرکت کردند. فشار خون بالا یکی از دلایل اصلی بیماری قلبی و مرگ و میرهای مرتبط با آن در سراسر جهان است اما فشار خون بالا به طور معمول هیچ نشانه یا علائمی ندارد.
مطالعات پیشین نشان داده بود هورمون آلدسترون نقش مهمی در تنظیم فشار خون بدن انسان دارد و هنگامیکه دچار اختلال میشود به فشار خون بالا دامن میزند.
مایکل ویلکینسون مولف تحقیق میگوید: ما به طور خاص روشی نوین برای برطرف کردن عدم توازن آلدسترون را به کار گرفتیم.
تمام شرکت کنندگان طی ۱۲ هفته داروی استاندارد ضد فشارخون بالا را دریافت کردند و علاوه بر آن ۱۹۰ فرد مقدار مشخصی از لوروندروستات برای توقف تولید آلدسترون دریافت کردند. ۹۵ شرکت کننده دیگر نیز پلاسیبو مصرف کردند.
تمام شرکت کنندگان در سه هفته نخست آزمایش و قبل از دریافت داروی مورد نظر یا پلاسیبو، داروهای استاندارد برای کنترل فشار خون را مصرف کردند. همین امر به محققان اجازه داد تا تاثیرگذاری دارو را به دقت متوجه شوند.
پژوهشگران متوجه شدند در مقایسه با پلاسیبو، درمان مذکور فشار خون سیستولیک شرکت کنندگان را کاهش داد.
چرا همیشه احساس سرما می کنم؟

آیا فقط شما از سرما میلرزید، در حالی که دیگران مشکلی ندارند؟ اگر این حس سرما به دمای محیط ربطی ندارد و مدام آزارتان میدهد، احتمالاً نشانهای از یک مشکل سلامتی پنهان است. در حالی که گاهی اوقات احساس سرما طبیعی است، اما تکرار و شدت آن میتواند جدی باشد.
احساس سرما در فصل زمستان، واکنشی طبیعی و سازگارانه از سوی بدن در برابر کاهش دماست. بدن برای حفظ دمای داخلی ثابت، انرژی بیشتری صرف میکند و این میتواند منجر به احساس سرما شود. با این حال، اگر در دمای معمولی و شرایطی که دیگران احساس سرما نمیکنند، شما به طور مداوم احساس سرما میکنید، این حس میتواند نشانهای از وجود مشکلات زمینهای در سلامتی شما باشد. نادیده گرفتن این علامت میتواند عواقب جدیتری به همراه داشته باشد، چرا که بدن در حال ارسال پیامی برای شماست.
این نوع احساس سرمای مزمن و غیرطبیعی، نباید به سادگی نادیده گرفته شود. عوامل متعددی میتوانند در ایجاد این حس نقش داشته باشند. از کمخونی و مشکلات تیروئید گرفته تا اختلالات گردش خون و حتی کمبود برخی ویتامینها و مواد معدنی، همگی میتوانند باعث شوند که بدن شما به طور مداوم احساس سرما کند. شناسایی علت اصلی این مشکل، قدم اول در جهت درمان و بهبود کیفیت زندگی شماست.
در این میان، توجه به سایر علائم و نشانههایی که همراه با احساس سرما تجربه میکنید، اهمیت زیادی دارد. خستگی، ضعف، رنگپریدگی پوست، بیحسی یا سوزن سوزن شدن در اندامها، تغییرات در وزن و اشتها، ریزش مو و خشکی پوست، همگی میتوانند سرنخهایی ارزشمند برای تشخیص مشکل اصلی باشند. در این مطلب، به بررسی چند دلیل رایج و مهم میپردازیم که توضیح میدهند چرا احساس سرمای بیش از حد ممکن است همواره بخشی از وجود شما باشد.
چرا همیشه احساس سرما می کنم؟
۱. اختلالات گردش خون و خونرسانی ضعیف
یکی از دلایل اصلی احساس سرما، اختلالات گردش خون است. اگر جریان خون در بدن به درستی جریان پیدا نکند، ممکن است افراد احساس سرما کنند. این مشکل میتواند به دلایلی مانند بیماریهای قلبی، فشار خون پایین یا حتی نشستن در وضعیت ثابت برای مدت طولانی ایجاد شود. در این حالت، خون به خوبی به اندامها و قسمتهای مختلف بدن نمیرسد و افراد احساس سرما در دستها، پاها و حتی بدن خود دارند.
۲. کمخونی و سطح پایین هموگلوبین
کمخونی یکی دیگر از عوامل رایج در احساس سرماست. در این وضعیت، سطح هموگلوبین در خون پایین است و بدن به اندازه کافی قادر به حمل اکسیژن به بافتها و اعضای مختلف نیست. این کمبود اکسیژن میتواند باعث احساس سردی و بیحالی در افراد شود. اگر به طور مداوم احساس سرما میکنید و علائم دیگری مثل خستگی شدید یا رنگ پریدگی دارید، ممکن است به کمخونی مبتلا باشید و بهتر است با پزشک مشورت کنید.
۳. اختلالات غده تیروئید (هایپوتیروئیدیسم)
غده تیروئید نقش مهمی در تنظیم دمای بدن و متابولیسم دارد. زمانی که غده تیروئید به درستی عمل نمیکند و مقدار هورمون تیروئید کاهش مییابد، میتواند باعث هایپوتیروئیدیسم (کمکاری تیروئید) شود. یکی از علائم شایع این بیماری، احساس سرما به طور مداوم است. اگر علاوه بر احساس سرما، علائمی مانند خشکی پوست، خستگی، افزایش وزن یا ضعف عضلانی را تجربه میکنید، ممکن است دچار اختلالات تیروئید شده باشید و نیاز به بررسی پزشکی داشته باشید.
۴. کمبود ویتامینها و مواد معدنی
کمبود برخی از ویتامینها و مواد معدنی مانند ویتامین D، آهن و منیزیم میتواند موجب احساس سرما شود. این مواد مغذی نقش مهمی در سلامت عمومی بدن و عملکرد صحیح سیستم ایمنی دارند. بهویژه، کمبود ویتامین D در فصلهای سرد یا در افرادی که مدت زیادی در محیطهای بسته و کمنور هستند، شایع است و میتواند باعث سردی و ضعف عمومی شود. مصرف مکملها یا اصلاح رژیم غذایی با مواد غذایی غنی از این ویتامینها و مواد معدنی میتواند کمککننده باشد.
۵. استرس و اضطراب
استرس و اضطراب نیز میتوانند یکی از دلایل احساس سرما باشند. در مواقع استرس، بدن هورمونهای خاصی ترشح میکند که میتواند دمای بدن را کاهش دهد و در نتیجه احساس سرما ایجاد کند. همچنین، استرس مزمن میتواند تأثیرات منفی بر سیستم عصبی و گردش خون داشته باشد، که در نهایت منجر به احساس سردی در بدن میشود. مدیریت استرس از طریق تکنیکهای آرامسازی، یوگا یا مدیتیشن میتواند به کاهش این احساس کمک کند.
۶. افزایش حساسیت به سرما (سندرم رینود)
سندرم رینود یک اختلال عروقی است که در آن عروق کوچک به طور غیرطبیعی به سرما یا استرس واکنش نشان میدهند و باعث محدود شدن جریان خون به دستها و پاها میشود. این واکنش میتواند منجر به احساس سردی شدید در این نواحی شود. این مشکل در برخی افراد میتواند به طور مزمن رخ دهد و نیاز به درمانهای خاص داشته باشد.
۷. سایر عوامل فیزیکی و محیطی
در برخی مواقع، احساس سرما میتواند ناشی از عوامل محیطی باشد. به عنوان مثال، در معرض باد سرد یا تغییرات دمایی ناگهانی قرار گرفتن میتواند باعث سرما خوردن و احساس سردی در بدن شود. همچنین، بیماریهایی مانند آنفولانزا یا سرماخوردگی میتوانند علائمی مشابه سرما را ایجاد کنند.
راهکارهای مقابله با احساس سرما
اگر شما هم همیشه احساس سرما میکنید، میتوانید با رعایت نکات زیر به بهبود وضعیت خود کمک کنید:
پوشیدن لباسهای گرم: استفاده از لایههای مختلف لباس به ویژه در فصول سرد میتواند به حفظ دمای بدن کمک کند.
ورزش منظم: فعالیت بدنی باعث بهبود گردش خون و افزایش دمای بدن میشود. حداقل روزانه ۳۰ دقیقه پیادهروی یا ورزشهای سبک انجام دهید.
اصلاح رژیم غذایی: مصرف مواد غذایی غنی از آهن، ویتامین D و سایر مواد معدنی میتواند به رفع مشکل سرما کمک کند. غذاهای حاوی سبزیجات برگسبز، گوشت قرمز، ماهی چرب و محصولات لبنی را در رژیم غذایی خود بگنجانید.
استراحت و خواب کافی: خواب کافی و استراحت به بدن کمک میکند تا دمای طبیعی خود را حفظ کند و به شما انرژی بدهد.
مدیریت استرس: استفاده از تکنیکهای آرامسازی مانند تنفس عمیق یا یوگا میتواند در کاهش استرس و جلوگیری از احساس سرما موثر باشد.
احساس سرما میتواند به دلایل مختلفی در بدن ایجاد شود، از مشکلات پزشکی مانند کمخونی و اختلالات تیروئید گرفته تا عوامل محیطی یا استرس. برای شناسایی علت دقیق آن و یافتن راهکارهای مناسب، مهم است که به تغییرات دیگر در بدن خود توجه کنید و در صورت نیاز به پزشک مراجعهکنید. رعایت نکات سادهای مانند پوشیدن لباسهای گرم، ورزش منظم و اصلاح رژیم غذایی میتواند در کاهش این احساس کمککننده باشد.
منبع: healthline
امنیت کودک در دنیای امروز؛ آموزش صحیح برخورد با غریبهها

تصور کنید فرزندتان در زمین بازی با خوشحالی تاب می خورد، غافل از خطراتی که ممکن است در کمین باشد. به عنوان والدین، غریزه ما محافظت و هدایت آنها است. اما چگونه میتوانیم به طور موثر فرزندانمان را در مورد افراد غریبه آموزش دهیم و به آنها قدرت دهیم تا ایمن بمانند بدون اینکه ترس بیجا را القا کنیم؟
همه ما شاهد بودهایم کودکانی خجالتی که هنگام مواجهه با غریبهها، سکوت و انفعال را ترجیح میدهند. این ترس و اضطراب، در بازه خاصی از رشد، پدیدهای طبیعی است. اما گاهی این اضطراب چنان گسترده میشود که مانع رشد طبیعی کودک شده و نگرانیهایی را برای او و خانوادهاش ایجاد میکند.از سوی دیگر، کودکانی هستند که برعکس، بسیار معاشرتی بوده و با افراد ناآشنا بهراحتی ارتباط برقرار میکنند. اما والدین این کودکان نیز نگراناند؛ چرا که بیم آن دارند این صمیمیت و اعتماد به بزرگسالان غریبه، خطراتی را برای کودکشان بهدنبال داشته باشد.
اینجاست که والدین با یک دو راهی بزرگ مواجه میشوند: چطور حدود خطرات اعتماد و صحبت با غریبهها را برای کودک توصیف کنیم، بدون آنکه نگرانی و وحشت را در او بکاریم؟ چگونه ضمن آگاه کردن فرزندمان از خطرات احتمالی، حس امنیت و آرامش را در او حفظ کنیم؟ آیا صحبت کردن از خطرات و نکات ایمنی، باعث ایجاد هراس و رویاهای وحشتناک نمیشود؟
پاسخ این است: این نگرانیها بهجاست. صحبت کردن درباره خطرات، نه برای کودک خوشایند است و نه برای والدین. اما باید تلاش کنیم ضمن ارائه هشدارهای لازم، حس ایمنی را نیز در کودک تقویت کنیم. شکل مطرح کردن هشدارها نیز در احساسات بعدی کودک تاثیرگذار است.
بهتر است در شرایط آرام و بدون وجود خطر، متناسب با سن و شرایط رشدی کودک، موقعیتهای خطرناک را در قالب داستان و سناریو توصیف کنیم. از قهرمانهای کودکی مثال بزنیم و از کودک بپرسیم که اگر در آن شرایط قرار گرفت،
چه باید بکند و چه نباید انجام دهد. ضمن آموزش راهکارها، کودک را از منابع حمایتی و ایمنیبخش در اطرافش آگاه کنیم.
کودک از چه سنی غریبه را میشناسد و چگونه باید با فرزندتان درباره تعامل با غریبهها صحبت کنید؟ در این مطلب با این موضوع مهم آشنا شوید.
کودک از چه سنی غریبه را میشناسد
چیزهایی که در مورد صحبت با غریبهها به فرزندتان میگویید با سن او در ارتباط است. برای مثال، بچههای خردسال نمیدانند غریبه چیست و نمیتوانند بفهمند چه کسی قابل اعتماد است و چه کسی نیست. شما میتوانید اصول اولیهٔ حفظ امنیت را به این بچههای کوچک آموزش دهید، اما آنها هنوز برای صحبت در مورد نحوهٔ برخورد با غریبهها آماده نیستند.
بسیاری از بچهها تا چهار سالگی دربارهٔ غریبهها شنیدهاند و میتوانند یادگیری قوانین مربوط به حفظ امنیت خود را شروع کنند. با این حال، آنها هنوز خیلی کوچکتر از آن هستند که در فضاهای عمومی بدون نظارت بزرگسالان باشند، زیرا قدرت قضاوت خوب و کنترلی روی هوسها و تکانههایشان ندارند.
بچههای دبستانی احتمالاً شنیدهاند که بعضی از غریبهها ممکن است خطرناک باشند، اما هنوز هم این امکان وجود دارد که تصور کنند هر بزرگسالی که مهربان به نظر میرسد بیخطر است. این بچههای پنج تا هشت ساله بسیار بیشتر از کودکان خردسال دو تا چهار سال احتمال حضور در فضاهای عمومی بدون نظارت بزرگسالان را دارند. مثلاً در راه رفتن به مدرسه، در بازیهای گروهی مثل فوتبال یا دوچرخهسواری با یک دوست! آنها همچنین ممکن است به اینترنت دسترسی داشته باشند یا گهگاه برای مدت کوتاهی در خانه تنها بمانند. به همین دلیل است که به دستورالعملهای روشن در مورد نحوهٔ تعامل با غریبهها نیاز دارند. پس اگر کودکان از شما جدا شوند، باید قوانین ساده و واضحی را بلد باشند تا با دنبال کردن آنها در معرض خطر کمتری قرار گیرند.
همچنین وقتی در مورد غریبهها صحبت میکنیم، این را نیز به خاطر داشته باشید که موارد کودکربایی توسط غریبهها کمتر است و سالانه کودکان بسیاری مفقود و قربانی سوءاستفادههای متعدد میشوند که بیشتر گاهی آنها حتی از افراد آشنای ما هستند، پس در آموزش به کودکانمان دقیق باشیم.
چگونه با فرزند خود در مورد غریبهها صحبت کنید
اگر کودکان از شما جدا شوند، باید قوانین ساده و واضحی را بلد باشند تا با دنبال کردن آنها در معرض خطر کمتری قرار گیرند. اما این قوانین چیست و چطور آنها را به کودکمان یاد بدهیم:
با اصول اولیه و ساده شروع کنید: برای شروع حرف زدن در مورد غریبهها با کودکان دو و سه ساله، دربارهٔ معنای امنیت کلی آنها صحبت کنید. مثلاً وقتی بیرون میروید، از آنها بخواهید که نزدیک شما بمانند.
در مورد مفهوم غریبه صحبت کنید: بچهها معمولاً در حدود چهار سالگی برای این گفتوگو و فهمیدن معنی غریبهها آماده هستند. شما میتوانید با پرسیدن سؤال «میدونی غریبه چیه؟» از فرزندتان شروع کنید. اگر او مطمئن نیست که غریبه چیست، به او بگویید غریبه هر کسی است که ما او را نمیشناسیم. برای پیشگیری از ترساندن بیمورد فرزند خود، تأکید کنید که یک شخص غریبه لزوماً آدم خوب یا آدم بدی نیست، فقط کسی است که او نمیشناسد.
اصول اولیهٔ امنیت بدنی کودک را یاد بدهید: قبل از صحبت در این مورد باید بدانید که لازم است از ابتدا اندام تناسلی کودکتان را با اسم «اندام خصوصی» و باسنش را با نام «باسن» به او معرفی کنید تا فرزندتان بداند که این بخشهای بدنش هم نامی مشخص و شناختهشده دارد و عنوانهای عجیب و غریب روی اندام تناسلی کودکان نگذارید. حالا اگر کودک پرسید اندام خصوصی چیست یا کجاست، چه بگویید؟ بگویید: «اندام خصوصی جایی است که با لباس زیر یا مایو پوشانده میشود.» بچهها در حدود دو سالگی دیگر به اندازهٔ کافی بزرگ شدهاند که با نام «اندام خصوصی» و «باسن» آشنا شوند و بدانند که دیده شدن این بخشهای خصوصی بدنشان توسط چه کسانی و در چه صورتی ایرادی ندارد.
افراد قابل اعتماد را معرفی کنید: بزرگسالانی را که بچهها میتوانند به آنها اعتماد کنند مشخص کنید. علاوه بر پدربزرگ و مادربزرگ، مثالهایی از چند بزرگسال را که کودک میتواند برای کمک پیش آنها برود، مثلاً یکی دیگر از والدینی که میشناسید و به آنها اعتماد کامل دارید، یک معلم یا مشاور مدرسه را نشان دهید. به افراد دارای مقام و مسئولیت، مانند پلیس، نگهبانان و کارمندان یک فروشگاه بزرگ اشاره کنید تا فرزندتان بتواند افراد غریبهای را هم که ممکن است بتواند در صورت گم شدن به او کمک کنند، تشخیص دهد. برای شروع میتوانید از فرم و رنگ لباس این افراد برای تشخیص آنها به کودکتان استفاده کنید.
قوانینی در مورد نحوهٔ برخورد با غریبهها یادش بدهید: بایدها و نبایدها را یادش بدهید و قوانینی در مورد نحوهٔ برخورد با غریبهها تعریف کنید. به عنوان مثال، اگر کودکتان کمی بزرگتر است و میتواند منظورتان را متوجه شود، به او یک نقشهٔ عملی برای دنبال کردن در صورت جدا شدن از خودتان بدهید. مثلاً بگویید: «اگه مامان رو توی فروشگاه گم کردی، برو جایی که پول میدیم و به اونها بگو گم شدی، اسم خودت رو به اونها بگو و تا وقتی من دنبالت میآم از اونجا تکان نخور و با هیچکس هم جایی نرو!» به یک کودک دو تا چهار ساله یا بزرگتر هم بگویید که اگر شخص غریبهای در جایی مثل پارک یا بیرون از خانه به او نزدیک شد، باید مستقیماً پیش شما بیاید.
مشخص کنید با غریبهها در چه حدی صحبت کند: فرزند شما باید بداند که اگرچه جواب دادن سلام یک غریبه وقتی شما کنارش هستید اشکالی ندارد، اما او مجبور نیست با هیچ غریبهای صحبت کند و وقتی هم شما نزدیکش نباشید اصلاً نباید این کار را بکند. هیچ ایرادی ندارد که کودکتان یاد بگیرد و به دیگران بگوید: «من نباید با غریبهها صحبت کنم». همچنین واضح و روشن به او بگویید که هرگز نباید با یک غریبه جایی برود.
باید و نبایدهایی در مورد اینترنت تعیین کنید: هر رایانهای را که فرزندتان از آن استفاده میکند در فضای مشترک خانه قرار دهید تا بتوانید روی کاری که انجام میدهد نظارت داشته باشید. کودکان در این سن نباید به فضاهای مکالمهٔ آنلاین بروند. به فرزند خود بگویید که هرگز هیچ نوع اطلاعات شخصی از خودش و شما را در فضای آنلاین به کسی ندهد، به سؤالات کسی پاسخ ندهد یا فرمهای آنلاین را هم پر نکند.
قوانینی برای استفاده از دستشویی عمومی داشته باشید: در حدود شش سالگی که بیشتر بچهها میتوانند از سرویس بهداشتی عمومی به تنهایی استفاده کنند نیز هوشیار و مراقب باشید، بیرون در دستشویی بایستید و به فرزندتان بگویید که در صورت نیاز شما را صدا بزند. به او بگویید که درخواست هر کسی را که پیشنهاد کمک به او میدهد با گفتن «نه، ممنونم، خودم انجام میدم!» یا «نه، ممنون، مامان یا بابام بهم کمک میکنه!» رد کند.
بچههای بزرگتر را برای تنها بودن در خانه آماده کنید: به کودکتان بیاموزید که اگر کسی زنگ در را زد، نباید آن را باز کند، بلکه باید بگوید: «مامان یا بابا الان نمیتونه بیاد در رو باز کنه.» اگر آن شخص بستهای برای شما آورده باشد هم باید به او بگوید آن را پشت در بگذارد یا بعداً دوباره برگردد ولی هرگز در را بدون اطلاع و تأیید شما باز نکند.
دربارهٔ جواب دادن به تلفن تصمیم بگیرید: در مورد اینکه آیا میخواهید فرزندتان به تلفن پاسخ دهد یا نه تصمیمگیری کنید. سعی کنید بچهها را بدون مراقب در خانه تنها نگذارید اما اگر زمانی مجبور به این کار هستید و قصد دارید وقتی خارج از خانه هستید با خانه در تماس باشید، از تلفنی که اطلاعات تماسگیرنده را نمایش میدهد و «آیدیکالر» دارد استفاده کنید تا وقتی تماس میگیرید، فرزندتان بداند شما هستید. در غیر این صورت، شاید ترجیح بدهید تلفن را از دسترس بچهها خارج کنید.
نقش بازی کنید تا به او آموزش دهید، نه اینکه او را بترسانید: سؤالات «چی کار میکنی اگه؟» فرصتی برای تمرین ایجاد میکند، فقط حتماً رویکرد مثبت و سازندهای داشته باشید و کودک خود را نترسانید. استفاده از نقش بازی کردن در آموزش نحوهٔ روبهرو شدن با شرایط پیچیدهتر به بچهها مهم و کلیدی است. به عنوان مثال، با فرزندتان این نمایش را بازی کنید که اگر وقتی در پارک تنها باشد و شخصی به او نزدیک شود چه کند. مثلاً بگویید سریع پیش شما بیاید یا به سمت نزدیکترین پدر و مادری که آنجا با بچههایشان هستند برود.
از اظهارات ترسناک خودداری کنید: برای رساندن منظور خود به کودکتان ممکن است وسوسه شوید که هشدارهایی مانند اینها صادر کنید: «یه غریبه ممکنه تو رو از من دور کنه!» یا «ممکنه من دیگه هرگز تو رو نبینم!» اما اینها کودک شما را بیدلیل میترساند. یادتان باشد گفتوگو و راهنماییهایتان نباید در مورد چیزی باشد که شما از آن میترسید، بلکه باید در مورد چیزهایی باشد که فرزندتان را توانمند و آگاه کند.
خونسرد و معقول عمل کنید: خونسرد بمانید و صحبت خود را به باید و نبایدهای اصلی محدود کنید. اگر فرزندتان پرسید که چرا نمیتواند با یک غریبه برود، چیزی شبیه این بگویید: «چون من میخوام بدونم تو کجا هستی و تو هم بلدی قوانین رو خوب و درست انجام بدی!»
پیامها را تکرار کنید: نیازی به زیادهروی نیست اما در فرصتهای مناسب، مانند زمان نزدیک رفتن به جشن و مهمانیها، در سفر یا قبل از رفتن به هر مکان عمومی که کودک ممکن است نزدیک افراد غریبه باشد، روی این پیامها تأکید کنید.
به کودک بگویید که خانه کجاست: با آموزش نام کامل کودک، نام کامل خود شما، بعد آدرس و شماره تلفن خانهتان شروع کنید. گاهی هم به شکل یک بازی، آدرس و شماره تلفن را از بچههای بزرگتر امتحان بگیرید. هنگامی که فرزندتان برای دوچرخهسواری یا پیادهروی در محله بدون حضور شما به اندازهٔ کافی بزرگ شد، در مورد مرزها و اینکه تا کجا میتواند برود صحبت کنید و جاهای مشخص و مکانهای امنی مثل کلانتری را نشانش دهید تا در صورت نیازش به کمک به آنجا برود.
در مورد کارت شناسایی با کودک صحبت کنید: زمانی که حدس زدید کودکتان آمادگی دارد به او بگویید یک کارت شناسایی، مشخصات فیزیکی، سن، آدرس، عکس، اثر انگشت و اطلاعات تماس هر شخص را توضیح میدهد است. با بزرگتر شدن فرزندتان نیز عکس کارت شناساییاش را بهروز کنید.
چرا زوجین در میانسالی دچار ناسازگاری میشوند؟

با مراجعه به دادگاههای خانواده و شوراهای حل اختلاف متوجه اختلافات و ناسازگاریهای زوجین در سنین بالا می شویم. زوجینی که بیش از ۴ یا ۵ دهه با هم زندگی کردهاند و اکنون تاب تحمل ندارند. اما به راستی علت بروز این اختلافات چیست و برای حل آنها چه راهکارهایی وجود دارد؟
مصطفی و فاطمه پس از ۵۰ سال زندگی مشترک، قصد جدایی دارند. آنها معتقدند از ابتدای ازدواج با هم مشکل داشتند و فقط بخاطر خانواده و فرزندانشان با هم زندگی میکردند و اکنون که فرزندانشان تشکیل خانواده دادهاند قصد دارند از هم جدا شوند.
مهری و حسین هر کدام بیش از ۷۰ سال سن دارند، حسین از بیماریهای متعدد همسرش خسته شده و میگوید من خودم نیاز به مراقبت دارم و نمی توانم به امور همسرم رسیدگی کنم.
علی و نرگس با داشتن ۵ فرزند و ۱۲ نوه بخاطر بازنشستگی علی آقا با مشکلاتی مانند دخالت هایش در امور خانه مواجه شده اند. هرکدام از ما با نگاه به اطرافمان مثال های این چنینی زیادی می بینیم، میانسالان و کهنسالانی که بعد از سالها زندگی مشترک با یکدیگر ناسازگارند و حتی قصد جدایی دارند. در این خصوص با دکتر نیره السادات روحانی، کاندیدای دکتری روان شناسی سلامت دانشگاه خوارزمی به گفت و گو نشستیم.
میانسالی و آغاز بحرانها و تعارض های این دوره
دکتر روحانی پیش از پرداختن به عوامل مؤثر بر جدایی زوجین در میان سالی که آن را طلاق خاکستری می نامند، ابتد توضیح مختصری در خصوص سومین دورۀ زندگی میانسالی و اهمیت این دوره از زندگی داد و گفت: میانسالی دوره ای است که به سختی میتوان آنرا توصیف کرد، زیرا در نگرش و رفتارهایشان تفاوتهای زیادی دیده میشود. میانسالان، با تناقضهایی در ابعاد مختلف خود، مواجه هستند. مثلاً، آنها همراه با تغییرات جسمی و افت تدریجی برخی از قسمتهای بدن ، شاهد افزایش عملکرد در ابعاد دیگر خود هستند. یا زمانی که در اوج شکوفایی حرفه ای و خانوادگی خود هستند و احساس میکنند بر زندگی مسلط شدهاند، متوجه کم شدن تسلطشان بر فرزندانشان میشود. جدیت آنان به دلیل گستردگی دامنۀ مسئولیتهایشان در تضاد با این است که می بینند از لحاظ هیجانی نرمخو، گرم، پذیرا و نسبت به خانواده، همسر، فرزندان و دوستان عاطفیترشده اند.
درصورتی که، افراد میانسال نتوانند با تعارضهای دورۀ سنی و زندگی خود سازگار شود، حالت ناسازگارانهای به نام بحران میانسالی را تجربه خواهد کرد.
وی ادامه داد: افراد در سنین ۶۰-۵۰ سالگی، متناهی بودن زمان، سرنوشت و شکستهای گذشته را میپذیرند و به طرح دوبارۀ پرسشهایی می پردازند که بتوانند معنای زندگی خود را بازبینی یا بازسازی کنند. فرد میانسال، بیشتر از قبل به مقولۀ تمام شدن زندگی در این دنیا و پایان عمر فکر میکند. تا کنون فرد حساب میکرد که چند سال گذشته است، اکنون حساب میکند که چند سال مانده است. جمع این تضادها، گاهی باعث ایجاد تناقضی خسته کننده در آنها میشود. تاجایی که ممکن است به این نتیجه برسند که؛ الان میخواهم کارهایی را شروع کنم که دلم میخواهد.
درصورتیکه، افراد میانسال نتوانند با تعارضهای دورۀ سنی و زندگی خود سازگار شود، حالت ناسازگارانهای به نام بحران میانسالی را تجربه خواهد کرد. نحوۀ کنار آمدن با بحران و تعارض های میانسالی بر تغییراتی که در آیندۀ زندگی میانسالان اتفاق میافتد، مؤثر خواهد بود. در نتیجه، می توان علت جدایی برخی میانسالان را مواجهۀ ناکارآمد آنان با بحران و تعارض های میانسالی شان دانست.
علل بروز طلاق در میانسالی و کهنسالی
این روانشناس سلامت در بیان علل بروز طلاق در سنین بالا گفت: طلاق در هر سنی که اتفاق بیفتد، دلایل و علتهای مختلف و پیچیدهای دارد. از عوامل تأثیرگذار بر جدایی میتوان به دلایل فردی، بین فردی، دلایل محیطی و فرهنگی و همچنین، به شرایط زمانی و موقعیتی اشاره کرد. در بررسی علل طلاق باید برخی از متغیرهای جمعیت شناختی مانند سن، جنسیت، سطح تحصیلات و وضعیت اجتماعی- اقتصادی را نیز در نظر گرفت. برخی پژوهشگران ایرانی عواملی مانند؛ خشونت و سایر اختلالات رفتاری مانند اعتیاد، اختلالهای روانشناختی و عوامل ادراکی، عوامل اقتصادی و اجتماعی مانند فقر، سطح تحصیلات، خیانت، نداشتن توافق اخلاقی، اختلاف سن زیاد و مشکلات جنسی را عامل جدایی زوجین ایرانی دانستهاند.
علاوه بر عوامل مشترک گفته شده، ادامه دار بودن تعارضات بین فردی و ناکارآمدی و فقدان مهارتهای زناشویی، جدایی عاطفی، مشکلات حل نشدهی سالهای قبل و دور شدن و استقلال فرزندان را هم می توان از عوامل تأثیر گذار بر جدایی میانسالان ذکر کرد. علاوه بر این، ممکن است تاب آوری میانسالان به دلیل شرایط جسمی و بیماری پایین بیاید.
بازنشستگی یکی دیگر از بحرانهایی است که میانسالان با آن مواجه هستند و میتواند بر روابط زوجین اثر بگذارد. دور از انتظار نیست اگر شرایط و بحرانهای اقتصادی حاکم بر جامعه و تنش حاصل از بی ثباتی این دوران را هم در زمرۀ علل جدایی میانسالان قرار بدهیم، زیرا شرایط اقتصادی همبستگی مثبتی با استرس مالی و خطر طلاق خاکستری دارد و افرادی که نمیتوانند به راحتی مخارج زندگی خود را تامین کنند، به احتمال بیشتری پس از ۵۰ سالگی پیوند زناشویی خود را فسخ خواهند کرد.
نیره السادات روحانی در ادامه افزود: پژوهش علمی دیگری علت طلاق خاکستری در سوئد را نداشتن پروژه مشترک دو نفره، تغییر شخصیت زوجین به دلیل بیماری های مرتبط با سن، فراغت و رهایی از مسئولیت فرزندان و استقلال آنها و آخرین ماجراجویی عاشقانه برای ایجاد و تجربۀ حس جوانی ذکر کرده است.
در آخر، میتوان حرکت جامعۀ سنتی ایران به سمت فردگراییِ مدرنیته را از دیگر عوامل مؤثر بر طلاق خاکستری عنوان کرد. در جوامع سنتی نگرش و سبک زندگی جمع گرایانه میتواند موجب افزایش رضایت از زندگی زناشویی باشد. در نتیجه، در این جوامع حرکت به سمت فرد گرایی می تواند موجب عدم رضایت زوجین و جدایی و طلاق بشود.
راهکارهای مقابله با ناسازگاری های منجر به جدایی در سنین بالا
– اولین راهکار پیشنهادی این است که افراد با دورۀ میانسالی و ویژگیهای این دوره از زندگی خود بیشتر آشنا شوند تا بتوانند به نیازها و خواستههایی که برایشان ایجاد شده است پاسخ های کار آمدتر و کم هزینه تری دهند. طلاق پاسخ پر هزینهای است که مشکلات عاطفی، رفتاری و خطرات سلامتیِ جدی ایجاد خواهد کرد. مثلاً به جای تجربۀ احساس جوانی با جستجوی عشق و ارتباط با دیگری، عشق و شور را در اهدافی تجربه کنند که از دل ارزشهایشان به دست آمده است. مثل بازی کردن و وقت گذرانی با فرزندان و نوه هایشان و با رسیدن به این اهداف حس جوانی را در خود ایجاد کنند.
– سبک زندگی فعال همراه با ورزش و تغذیۀ سالم انتخاب کنند و زمانهایی را به فعالیتهای دلخواهی که همیشه دوست داشتند انجام دهند و آموزش و یادگیری در حوزههای مورد علاقۀ خود اختصاص دهند.
– اهداف جدید ارزشمندی انتخاب کنند که به زندگی شان معنای عمیقتری بدهد، مثلاً در فعالیتهای داوطلبانه و خیرخواهانه شرکت کنند.
– از نظر پزشکی سلامت خود را پایش کنند و ویتامینها و مکملهایی که بر خلق آنها تأثیرگذار و مورد نیاز بدنشان است را دریافت کنند. در صورتیکه بیماریهای مزمنی مانند فشار خون و دیابت دارند، رژیم دارویی خود را رعایت کنند. در صورت ابتلا به دردهای مزمن یا بیماریهای جدی مانند سرطان و غیره علاوه بر رعایت کردن رژیم دارویی و درمانی خود، از متخصصین در حوزۀ روانشناسی سلامت کمک بگیرند تا راجع به نگرانی هایشان گفتگو کرده و یاد بگیرند استقلال خود را پیدا کرده و با بیماری سازگارانه زندگی کنند.
– به وضعیت خواب خود توجه کنند. چون خواب تأثیر زیادی بر خلق و خو و وضعیت شناختی و روان شناختی افراد دارد.
– ارتباط های اجتماعی خود را تقویت کرده و در جمع گروه همسالان یا اجتماع هایی که با آنها اشتراک دارند شرکت کنند.
– در صورتی که بازنشسته شدهاند، مشغول به فعالیت جانبی متناسب با شرایط خود شوند.
راهکارهای بهبود روابط زوجین
– مهارت هایی مانند حل مسأله، کنترل خشم، گوش دادن فعال، برقراری ارتباط زوجی مؤثر، تعیین حد و مرزها، برنامه ریزی مشترک برای اوقات مشترک، برنامه ریزی مالی مشترک، شرکت در فعالیتها و برنامههای مشترک، برگزیدن سبک زندگی فعال و کمک به یکدیگر برای اجرایی شدن برنامه ریزی ها و … را با هم یاد بگیرند و در مسیر یادگیری همراه و همگام هم باشند.
– با تغییراتی که در همسر خود می بینند، از نظر سلامتی یا روان شناختی سازگارانه و همدلانه کنار بیایید. دنیا مدام در حال تغییر و دگرگونی است و در طول زندگی حوادث و اتفاق هایی رخ خواهد داد که در کنترل ما نیستند. برای کنار آمدن یا دنیایی که دار قرار نیست، شفقت ورزی و کمکهای همدلانه قرار دلهای بیقرار خواهد بود.
– برای مشکلات اقتصادی خود راهحلهای مشترکی بیندیشند و با هم همراه شوند.
– وقتی در حوزۀ ارتباطی با مشکلی مواجه میشوند که راهحل آن را پیدا نمیکنند از متخصصین حوزۀ روان شناسی کمک بگیرند.
– برای کم کردن اثر تفاوتهای سنی مطالعه میتواند شما را با شرایط و نیازهایی که مربوط به سن افراد است آشنا کند. متخصصین حوزۀ روانشناسی نیز میتوانند به شما کمک کنند.
– یکی از نیازهای افراد در اواخر میانسالی و سالمندی ارتباط با فرزندان و نوه هاست. این رابطه برای شما شفابخش و برای آنان منبع خیر و برکت است. پس، روابطشان را به گونه ای سازماندهی کنند که همگی بتوانند از این منبع انرژی عاطفی بهره مند باشند.
– در صورتی که مشکلشان مربوط به سطح تحصیلات متفاوتشان میشود، حوزههای مشترک و مورد علاقۀ خود را مشخص کرده و بر این حوزهها بیشتر متمرکز شوند.
– در صورتی که یکی از آنها با بیماری مزمن جدی مانند سرطان مواجه است، مسلماً مدل روابط و بسیاری از جنبههای زندگیتان تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. داشتن برنامۀ منظم زندگی در حوزههای مدیریت مالی، دریافت درمانهای پزشکی، مدیریت امور خانه و تقسیم کارها و غیره کمک کننده خواهد بود.
بعضی ازعلل طلاق خاکستری، راه کارهای فرهنگی، مشکلات اقتصادی و برنامهریزیهای گسترده و عمومی نیاز دارند که مربوط به سیستمهای کلان دولتی خواهد شد.
باورهای نادرست در مورد بیماری و رفتارهای فرد مبتلا میتواند منجر به ناامیدی و عدم سازگاری شود
علت این گونه ناسازگاریها، به غیر از بیماری آلزایمر، در بسیاری از مواقع به عدم شناخت بیماری، انتظارات و باورهای اشتباه دربارۀ بیماری، عدم مدیریت شرایط، عدم مدیریت استرس مربوط میشود که در ادامه موجب ناسازگاری فرد بیمار و خانوادۀ همسر او با بیماری و شرایط خواهد شد.
بیماریها در ذات خود استرس آور هستند. در شرایط حاد، بیماری به یکباره ظاهر میشود و بعد از درمان در بازۀ زمانی مشخصی از بین می رود. در بازۀ شروع علائم تا درمان کامل، تمرکز فرد و خانواده بر درمان است و بعد از درمان شرایط به حالت قبل باز میگردد. اما، مزمن بودن بیماری، به این معنی است که شرایط به حالت قبل بر نمیگردد. در بیماریهای مزمن، بحث بر سر بهبود نیست، بلکه کنترل علائم هدف اصلی است. به عبارت دیگر، فرد و اطرافیان او با شرایط مزمن استرسآوری مواجه هستند که باید یاد بگیرند خود را با آن شرایط تطبیق داده و سازگار شوند، یعنی نه آن را ندیده بگیرند و کتمان کنند، نه درگیر باورهایی مثل معجزه شوند و خود را به صورتی غیر واقعی دلخوش کنند و نه آنقدر به بیماری اهمیت دهند که جنبههای دیگر زندگی شان فراموش شود.
در بیماریهای مزمن تبعیت دارویی و پیگیریهای منظم نیاز است و فرد و خانواده باید سبک زندگی خود را متناسب با شرایط پیش آمده اصلاح کنند. تمام موارد گفته شده، نیاز به مدیریت و سازمان دهی مجدد شرایط دارد و این مدیریت مهارتی آموختنی است که افراد می توانند آنها را یاد بگیرند.
آلزایمر را جدا کردیم از آن جهت که وقتی فردی مبتلا به آلزایمر میشود، شرایط مزمن به حالت کنترل شده در نمی آید. یا به عبارت دیگر، شرایط به حالت قبل بر نمیگردد و بیمار از نظر سلامتی رو به افول میرود و نگهداری بیمار برای مراقبان سختتر خواهد شد. در فازهای انتهایی بیماری آلزایمر، بیماران حالت آگاهی و هشیاری مرسوم را تجربه نمیکنند و برخی از آنان گاهی قبل از مرگ، دوره هایی از زندگی نباتی را تجربه می کنند. مسلماً در این شرایط همسری که تا حدودی همسن خود بیمار است و توان فیزیکی و جسمی محدودی دارد، نمیتواند به تنهایی از بیمار مراقبت کند و دریافت حمایتهای اجتماعی و اقتصادی میتواند در حفظ وضعیت زوجین کمک کننده باشد.
راهکارهای حفظ رابطه سالم زوجین از جوانی تا کهنسالی
– سلامت روانشناختی و جسمی زوجین از کودکی
فردی که سلامت روان شناختی و جسمی دارد، زندگی غنیتری خواهد داشت و روابط سالمتری را تجربه میکند. زیرا، سوگیریهای شناختی، قضاوتهای ناکار آمد، رفتارهای غیر مؤثر و انتخابهای نادرست کمتری دارد. پس، گذر موفقیت آمیز از هر دورۀ سنی و رشدی، راه را برای موفقیتهای آینده هموارتر خواهد کرد.
از این منظر، بیشتر راهکارهایی که میتوان برای موفقیت یک فرد در ازدواج ارائه داد به دوران قبل از ازدواج و در ارتباط با والدین، مدرسه و جامعه بر میگردد. والدینی که با مراحل رشد کودک و نیازهای جسمی و روان شناختی او در هر مرحلۀ زندگی او آشنایی دارند و میدانند کودکی چیست، نوجوانی چیست و فرزندان در هر کدام از این مراحل برای رشد شناختی و روان شناختی چه نیازهایی دارد، میتوانند فرزندان سالمتری تربیت کنند.
– آموختن مهارتهای ضروری زندگی
یادگیری مهارتهای ضروری مانند مهارتهای ارتباط مؤثر، کنترل هیجان، تصمیمگیری، جرأت مندی، مدیریت زمان و برنامه ریزی، ارزش گزینی و هدف گذاری، خود مراقبتی، مهارت ذهن آگاهی، خود آگاهی، همدلی، مهارتهای شناختی مانند توجه و تمرکز شنیداری و دیداری، حل مسأله، تفکر نقاد و خلاق، تسهیل هویتیابی و تقویت اراده میتوانند در تربیت انسان سالم و آیندۀ ارتباطی او مؤثر باشند.
فردی که مراحل رشد قبلی خود را اینگونه و به سلامت و موفقیت طی کرده باشد، فرد بزرگسال، جوان، در شرف استقلالی است که ارزشهای خود را میشناسد و زندگی هدفمندی را برای خود برنامه ریزی کرده است. این فرد حتی وقتی زندگی سخت میگیرد و شکست میخورد، فرد شکست خوردهای نخواهد بود چون میداند هر شکست در سیاست که کوله بار تجربه های او را غنی ترخواهدکرد. اودرگذر ایام، معناهای زیادی برای زندگی خود پیدا میکند و زندگی عمیقتری خواهد داشت. او فرد بزرگسالی خواهد شد که برای طی سفر زندگی، همسفر مطمئن تری را انتخاب خواهد کرد.
– آشنایی با ضعف ها و ایرادهای خود و رفع آن
فردی که در آستانۀ انتخاب شریک زندگی یا شریک عاطفی است و می داند در برقراری ارتباط و پذیرفتن مسئولیت های خود در برخی از جنبه ها ضعف دارد، می تواند هر کدام از مهارت های معرفی شده در بالا را بیاموزد و خود را ارتقا بدهد. مشاوره های پیش از ازدواج در انتخاب شریک زندگی کمک مؤثری خواهد بود.
فردی که در ارتباط با همسر و فرزندان خود مشکل دارد نیز، بعد از شناخت مشکل و علت ایجاد آن می تواند با استفاده از مهارت حل مسأله، همراه همسر و اگر نیاز باشد فرزندان، به مقابله با مشکل اقدام کند. و در کنار حل مشکل، از توانمند سازی خود و خانواده غافل نشود. یعنی مشکلات و نقاط ضعف ارتباطی خود، همسر و فرزندان را بشناسد و آموزش لازم برای فراگیری مهارت مورد نیاز را دریافت کند. در این موارد، استفاده از کمک متخصصین روان شناس خانواده درمانگر یا زوج درمانگر می تواند کمک کننده باشد.
– تعیین حد و مرزهای مشخص
یکی از بنیان های اساسی که باید در ابتدای زندگی مشترک ایجاد کرد تا ارتباط زوجین تقویت شود،تعیین حد و مرزهای مشخص فردی و تعیین حد و مرزهای مشخصی برای دایرۀ زندگی مشترکشان است. در سایۀ این حد و مرز مشخص، زندگی مشترک زوج در معرض هر دیگری قرار نمیگیرد و میتوانند ارتباط سالم و طولانی مدتی با اقوام نزدیک دو طرف داشته باشند.
– تفریحات دو نفره
انجام فعالیتهای تفریحی دو نفره با زمان بندی مشخص مثلاً هفتگی یا ماهیانه و بدون حضور حتی فرزندان کمک بزرگی به حل و تلطیف مسائل زوجی خواهد کرد. گفتگو و نگاه داشتن نبض حیاتی زندگی یعنی حفظ ارتباط یکی دیگر از راهکارهای مهم و کمک کننده برای حل تعارضها است.
– یک رنگی و یکی شدن
داشتن شفافیت و یکی شدن در امور مالی، ارتباطی، خانوادگی و … را هم می توان در زمره راهکارهای کمک کننده به حفظ رابطه زوجین قرار داد.
فرد متأهلی که به دلیل محیط پر تنش و داشتن مشکلات زیاد، که غیر قابل حل به نظر می رسند، با همسر خود مشکل دارد و تصمیم به جدایی گرفته است، می تواند قبل از اجرایی کردن تصمیم خود، از کمک متخصصین روانشناس زوج درمانگر استفاده کند.
رازهای دکوراسیون آپارتمان کوچک: بزرگتر، روشنتر، زیباتر!

در دکوراسیون خانه های کوچک باید کمی بیشتر دقت کنید و سعی کنید خانه را بزرگ تر نشان دهید و از مواردی که باعث کوچک به نظر رسیدن خانه می شوند جلوگیری کنید.
به طور کلی هر چه آپارتمان کوچک تر باشد، چیدمان آن سخت تر می شود. گاهی اوقات یک تصمیم بسیار ساده مثل قرار دادن یک میز در جلوی کاناپه می تواند باعث بزرگ یا کوچک به نظر آمدن آپارتمان شود. طبق بررسی های انجام شده معمولاً صاحبان آپارتمان های کوچک، چند اشتباه در چیدمان خانه انجام می دهند که در این قسمت از دنیای مد نمناک مورد بررسی قرار خواهیم داد.
استفاده از فرش های کوچک
اگر آپارتمان تان کوچک است، سعی کنید از فرش های بزرگ در آن استفاده کنید زیرا استفاده از فرش های کوچک باعث می شود که آپارتمان تان کوچک تر به نظر برسد. برای مثال سعی کنید از فرشی استفاده کنید تا علاوه بر اینکه یک میز روی آن جا می شود، پایه های جلویی کاناپه نیز روی آن قرار گیرد.
یکی دیگر از کاربرد فرش علاوه بر بزرگ نشان دادن خانه این است که می توانید خانه خود را به چند قسمت تقسیم کنید. مثلاً اگر قسمتی از پذیرایی را برای کار کردن و قسمتی را برای خوابیدن انتخاب کرده اید و مایل نیستید از کمد یا پارتیشن های خانگی برای جدا کردن این قسمت ها استفاده کنید، می توانید این کار را با فرش انجام دهید.
استفاده نامناسب از خطوط
در خانه های کوچک بیشتر سعی کنید از وسایلی استفاده کنید که مانند یا دارای خطوط عمودی هستند. مثلاً انتخاب پرده های بلند که به زمین می رسند، بهترین گزینه است، البته قطعاً مجبورید از وسایلی استفاده کنید که به خانه شما منظره ای از خط های افقی نیز می دهند. مثلاً مبلمان و تخت خواب، اما سعی کنید که خطوط عمودی قالب باشد.
روشنایی نامناسب
برای بزرگ نشان دادن آپارتمان های کوچک سعی کنید همه ی قسمت های آن را تا جایی که امکان دارد، روشن کنید. البته این به این معنی نیست که شما در مصرف برق زیاده روی کنید؛ بلکه باید بر اساس نیاز خود منابع نور را تهیه کنید. برای نمونه، اگر در قسمتی از خانه مطالعه می کنید، در قسمتی خیاطی می کنید و در جایی دیگر به نقاشی کردن می پردازید، باید سه لامپ تهیه کنید.
تامین روشنایی خانه در هنگام بازسازی بسیار مهم است پس مراقب باشید که در هنگام بازسازی همه این موارد را در نظر بگیرید و طبق نیاز های خود لامپ های مناسب در جاهای مختلف قرار دهید اما هیچ وقت از آباژور یا به طور کلی هر وسیله روشنایی که روی زمین قرار می گیرد، استفاده نکنید زیرا فضای شما را اشغال می کند.
مبلمان ساخته شده از مواد سنگین
به طور کلی مبلمان ساخته شده از شیشه، آینه و سایر مواد شفافی که باعث انعکاس نور می شوند، فضای شما را بزرگتر نشان می دهد. این مورد در انتخاب قفسه ها نیز بسیار مهم است اگر قفسه های شما طوری است که کاملا پر نیست و جاهای خالی نیز دارد، از قفسه هایی استفاده کنید که از جنس شیشه یا آینه باشند. نکته دیگر در چیدمان خانه های کوچک، انتخاب وسایلی به رنگ روشن است که حتما باید به آن توجه داشته باشید.
انتخاب رنگ نامناسب برای سقف و دیوار
همانطور که در نکات قبلی هم ذکر شد، استفاده از خطوط عمودی باعث بزرگ نشان دادن آپارتمان شما می شود، پس در هنگام رنگ آمیزی دیوارها سعی کنید از خطوطی عمودی استفاده کنید، طوری که دیوارها را بلندتر نشان دهد، البته به جای خطوط عمودی می توانید برای سقف از رنگی استفاده کنید که کمی از رنگ های دیوار روشن تر باشد و همان نتیجه را بگیرید. اگر بر حسب سلیقه دوست دارید از رنگ تیره برای سقف استفاده کنید، سعی کنید که با رنگ کف در یک تناژ رنگی باشد.
بی توجهی به دیواره
اینکه در زمان طراحی چیدمان منزل فقط به فکر گوشه ها و کف اتاق باشید درست نیست. گاهی فقط مبلمان باید در کف زمین چیده شود و وسایلی مثل گلدان، ساعت، مجسمه باید در ارتفاع و روی دیوار قرار بگیرند اما در بیشتر خانه های ما ایرانی ها ماجرا کمی متفاوت است و بخش اصلی چیدمان در کف انجام می شود و از یک متر و نیم به بالای دیوار خبری از المان های دیگر غیر از تابلو یا ساعت نیست.
اهمیت ندادن به رنگ سفید
اگر خانه کوچکی دارید و مایلید آن را دلباز و بزرگ نشان دهید، بهترین کار استفاده از رنگی مثل سفید است پس کمی به سفید کردن در و دیوار و حتی وسایل خانه فکر کنید.
خانه ی کوچک سفید رنگ شده ی شما دلیل انعکاس نور بزرگ تر از آنچه که هست به نظر می رسد به خصوص اگر ساده تزیین شده باشد، فراموش نکنید در خانه های کوچک سادگی حرف اصلی را می زند.
پایه های کوتاه مبلمان
برای انتخاب مبلمان سعی کنید از مبلی استفاده کنید که پایه های بلندی دارد، مبلمان با پایه های بلند باعث می شود که فضای زیر آن دیده شود و خانه بزرگتر به نظر برسد.
استفاده نکردن از آینه
اگر سالن پذیرایی شما کوچک است سعی کنید از یک آینه بر روی یکی از دیوارهای سالن استفاده کنید البته مراقب باشید که آینه را درست در مقابل پنجره نصب کنید زیرا باعث انعکاس نور و بزرگ نشان دادن فضا خواهد شد. نکته جالب تر این است که آینه های بزرگ باعث می شوند خانه طوری نشان دهد که انگار یک اتاق دیگر در پشت آینه وجود دارد و بسیار کاربردی است.
مکان نامناسب تلویزیون
در آپارتمان های کوچک معمولا تلویزیون را بر روی دیوار نصب می کنند. به طور معمول برای نگاه کردن به چیزی که روی دیوار است شما مجبور هستید سر خود را کمی به طرف بالا ببرید و این باعث می شود که فکر کنید دیوار از چیزی که هست، بلندتر است و باعث بزرگ نشان دادن خانه می شود همچنین فضای زیر تلویزیون خالی می ماند که می توانید برای قرار دادن وسایل از آن استفاده کنید.
چسباندن مبل و صندلی به دیوار
برخلاف تصور خیلی از ما، در خانه های کوچک نباید مبلمان را به دیوار چسباند چرا که در این حالت نه تنها خانه کوچک تر از معمول به نظر می رسد بلکه فضای میانی به وجود آمده به نوعی غیرقابل استفاده خواهد بود پس بهتر است وسایل خانه را از دیوارها دور کنید تا حس خوبی که به واسطه ی رعایت اصول فنگ شویی به شما منتقل خواهد شد را حس کنید.
فراموش کردن معجزه ی رنگ ها
گفتیم خانه ی کوچک با رنگ و لعاب یک دست سفید بزرگ تر به نظر می رسد اما این دلیلی برای فراموش کردن رنگهای زیبای دیگر در این خانه های نقلی نمی شود. جالب است بدانید استفاده از رنگ های خاص پررنگ حتی می تواند در بزرگ نشان دادن فضاهای کوچک موثر باشد.
کار مهمی که شما در این مورد باید انجام دهید هماهنگی رنگ با دکوراسیون خانه است که برای این هدف می توانید بخشی از خانه یا لوازم را به رنگی بسیار پررنگ درآورید و بعد یکی از اجزای اصلی محیط مانند کوسن یا میز را به رنگی کاملا مخالف قرار دهید.
مادران باردار خودسرانه مکمل مصرف نکنند

استاد تمام گروه مامایی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بر ضرورت مشورت مادران باردار با پزشک یا متخصص تغذیه برای دریافت برنامه غذایی و مکملهای مناسب تاکید کرد و در مورد مصرف خودسرانه هرگونه مکمل هشدار داد.
دکتر عابدی با تاکید بر اهمیت تغذیه مادران باردار، گفت: دوران بارداری به سه دوره مجزا (سه ماهه اول تا پایان ماه چهارم، سه ماهه دوم تا پایان هفته بیست و هشتم و سه ماهه سوم از هفته بیست و هشتم تا پایان هفته چهل و هفتم) تقسیم میشود که در هر یک از این مراحل، مصرف متعادل تمامی گروههای غذایی شامل پروتئین، کربوهیدرات و درشت مغذیها به صورت روزانه برای سلامت مادر و جنین ضروری است.
وی افزود: اگرچه سنجش دقیق میزان مورد نیاز مواد معدنی و ویتامینها دشوار است، اما اطمینان از دریافت کافی آنها با داشتن یک رژیم غذایی متنوع و سرشار از سبزیجات و غلات کامل امکانپذیر است.
عابدی در خصوص میزان کالری موردنیاز در طول بارداری، تصریح کرد: در سه ماهه اول بارداری، نیازی به افزایش کالری دریافتی نسبت به دوران پیش از بارداری نیست. اما در سه ماهه دوم و سوم، توصیه میشود روزانه حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰ کیلوکالری به رژیم غذایی مادر افزوده شود.
عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم پزشکی اهواز پیرامون راهنمای مصرف گروههای غذایی و مکملها، توصیه کرد: برای مادران با وزن مناسب، مصرف روزانه حدود ۳ واحد پروتئین، به ویژه از منابع حیوانی، توصیه میشود. هر واحد معادل یک تکه گوشت خورشتی یا یک ران کوچک مرغ است. حبوبات و سایر منابع گیاهی نیز میتواند بخشی از نیاز پروتئینی را تامین کنند.
وی با بیان اینکه مصرف روزانه ۷ تا ۱۱ واحد کربوهیدرات برای مادران باردار ضروری است، افزود: ۷ واحد برای مادران دارای اضافه وزن و ۱۱ واحد برای مادران با وزن عادی توصیه میشود؛ یک واحد کربوهیدرات معادل یک کف دست نان سنگک یا بربری، یا نصف لیوان برنج یا ماکارونی پخته شده است.
عابدی در خصوص حذف کامل چربی از رژیم غذایی مادر باردار، گفت: حذف کامل چربی از تغذیه مادر باردار هرگز توصیه نمیشود، مصرف متعادل روغنهای سالم به ویژه روغن زیتون و کنجد مفید است.
استاد تمام گروه مامایی دانشگاه علوم پزشکی اهواز در مورد اهمیت مصرف مکمل آهن و اسید فولیک (ویتامین B۹)، بیان کرد: مصرف روزانه قرص آهن از پایان سه ماهه اول بارداری برای تمامی مادران باردار ایرانی الزامی است. مصرف روزانه یک عدد قرص یک میلی گرمی از ابتدای بارداری توصیه میشود. در صورت سابقه نقص لوله عصبی در بارداریهای قبلی نیز دوز مصرف با نظر پزشک افزایش مییابد.
بنابر اعلام وزارت بهداشت، عابدی مصرف مولتیویتامین و قرص ویتامین D را برای مادران باردار حائز اهمیت برشمرد و گفت: استفاده از مولتی ویتامینهای مخصوص دوران بارداری که در مراکز بهداشتی نیز توزیع میشود، به تامین طیف وسیعی از ویتامینها و مواد معدنی کمک میکند. همچنین مصرف روزانه ۱۰۰۰ واحد ویتامین D۳ یا D۲ طبق پروتکل وزارت بهداشت توصیه میشود.
وی ادامه داد: اندازهگیری سطح ویتامین D در ابتدای بارداری و تنظیم دُز مصرف بر اساس نتایج آزمایش (به عنوان مثال ۲۰۰۰ واحد در صورت سطح زیر ۳۰ نانوگرم) برای مادران باردار ضروری است؛ البته در صورت داشتن رژیم غذایی متنوع، معمولا نیازی به مکمل جداگانه کلسیم و سایر مواد معدنی نیست، زیرا مولتیویتامینها حاوی مقادیری از آنها هستند.
این استاد تمام گروه مامایی در پایان گفت: مصرف مکمل امگا ۳ برای مادرانی که به میزان کافی از منابع غذایی آن (مانند روغن زیتون و گردو) استفاده نمیکنند، توصیه میشود؛ چون به دلیل احتمال آلودگی به جیوه، مصرف زیاد ماهیهای دریایی در دوران بارداری محدود میشود و ماهیهای پرورشی نیز لزوما منبع غنی امگا ۳ نیستند.
“اسباببازی زیاد”؛ خوب یا بد؟

در دنیای امروز، اتاقهای کودکان بیشتر شبیه به نمایشگاههای اسباببازیهای مختلف است؛ عروسکهای رنگارنگ، پازلهای پیچیده، ماشینهای متحرک و هزاران وسیله دیگر که در نظر والدین تنها ابزار سرگرمی یا حتی وسیلهای برای یادگیری به حساب میآیند. اما آیا تا به حال فکر کردهایم که آیا انباشت این همه اسباببازی در اتاق کودک، به رشد و تربیت او کمکی میکند یا ممکن است عواقب پنهانی به همراه داشته باشد؟
در عصر حاضر، اتاق کودکان غالباً بیش از آنکه فضایی برای بازی و خلاقیت باشد، به نمایشگاهی از اسباببازیهای رنگارنگ و متنوع تبدیل شده است. از عروسکهای سخنگو گرفته تا پازلهای پیچیده و ماشینهای کنترلی، انبوهی از وسایل در دسترس کودکان قرار دارد که از دید والدین، تنها ابزاری برای سرگرمی و یادگیری محسوب میشوند. اما سوال اصلی اینجاست: آیا این انباشت بیرویه اسباببازیها، واقعاً به رشد ذهنی و عاطفی کودک کمک میکند؟ یا اینکه ممکن است این وفور نعمت، عواقب ناخواستهای را در پی داشته باشد که از دید ما پنهان مانده است؟
تصور کنید کودکی را که در دریایی از اسباببازیها غرق شده است، هر کدام با وعدهای از سرگرمی و ماجراجویی. در نگاه اول، این تصویر ممکن است شادی و خوشبختی را تداعی کند. اما آیا واقعاً چنین است؟ آیا این کودک در میان این همه گزینه، فرصتی برای تمرکز، خلاقیت و نوآوری دارد؟ یا اینکه این تنوع بیش از حد، او را دچار سردرگمی و بیحوصلگی میکند؟ آیا ممکن است این انبوه اسباببازیها، به جای پرورش ذهن، آن را فلج کند؟
بسیاری از والدین بر این باورند که هر چه اسباببازیهای بیشتری در اختیار فرزندانشان قرار دهند، فرصتهای یادگیری و رشد بیشتری را برای آنها فراهم میکنند. اما تحقیقات و تجربیات نشان دادهاند که این تصور همیشه درست نیست. در واقع، داشتن اسباببازیهای زیاد میتواند اثرات منفی بر تمرکز، خلاقیت و استقلال کودک داشته باشد.
واقعیت این است که اسباببازیهای بیش از حد نه تنها میتوانند باعث شلوغی و سردرگمی در ذهن کودک شوند، بلکه ممکن است به مشکلات روانی، اجتماعی و حتی جسمی منجر گردند. در این گزارش، به بررسی پیامدهای منفی داشتن اتاقی پر از اسباببازی و همچنین آسیبهای احتمالی آن بر روان و رفتار کودک خواهیم پرداخت.و دلایلی را ارائه خواهیم داد که چرا اسباببازی کمتر، میتواند برای کودک شما بهتر باشد.
تاثیرات منفی روانی اسباببازیهای زیاد بر کودکان
در دنیای امروز، بسیاری از والدین تلاش میکنند با خرید اسباببازیهای مختلف برای کودکانشان، اوقات فراغت آنها را پر کنند و به نوعی از این طریق، به توسعه تواناییهای ذهنی و فیزیکی آنان کمک کنند. اما تحقیقات نشان میدهند که انباشت بیش از حد اسباببازیها میتواند آثار منفی بر روان کودکان داشته باشد.
بر اساس مطالعهای که در سال ۲۰۱۴ توسط پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا منتشر شد، وجود اسباببازیهای زیاد میتواند باعث ایجاد احساس آشفتگی و استرس در کودکان شود. این تحقیق نشان داد که کودکانی که در اتاقهای خود با حجم زیادی از اسباببازیها محاصره شده بودند، بیشتر با مشکلاتی مانند ناتوانی در تمرکز، احساس کلافگی و کاهش توانایی در انتخاب مواجه میشدند. وجود تعداد زیاد اسباببازیها میتواند باعث ایجاد اختلال در پردازش اطلاعات کودک شود و در نتیجه، او نمیتواند به طور کامل بر هیچ یک از اسباببازیها متمرکز شود و به این ترتیب، از مزایای آموزشی یا سرگرمی آنها بهرهبرداری نمیکند.
تاثیرات منفی اجتماعی: وابستگی به اسباببازیها
یکی از اثرات منفی که اسباببازی زیاد میتواند بر روابط اجتماعی کودکان داشته باشد، وابستگی بیش از حد به این اشیاء است. مطالعات نشان میدهند که کودکانی که تعداد زیادی اسباببازی دارند، ممکن است به جای تعامل با همسالان خود، بیشتر ترجیح دهند که به تنهایی بازی کنند و به این ترتیب، فرصتهای کمتری برای توسعه مهارتهای اجتماعی پیدا کنند.
در مقالهای که در مجله علمی تعلیم و تربیت کودکان در سنین ابتدایی “”Journal of Early Childhood Education” منتشر شده، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که وقتی کودکان بهطور مداوم با اسباببازیهای زیاد بازی میکنند، کمتر تمایل دارند با دیگران به طور مشترک بازی کنند و این میتواند موجب کاهش مهارتهای ارتباطی آنان شود. این امر به خصوص در محیطهای آموزشی و اجتماعی مانند مدرسه میتواند مشکلاتی را برای کودک ایجاد کند.
آسیبهای جسمی و حرکتی ناشی از اسباببازیهای زیاد
وجود تعداد زیاد اسباببازی در اتاق کودکان میتواند علاوه بر مشکلات روانی و اجتماعی، آسیبهای جسمی نیز در پی داشته باشد. بسیاری از اسباببازیها فضای فیزیکی زیادی را اشغال میکنند و در نتیجه، ممکن است کودک نتواند در محیط خود به راحتی حرکت کند و از آزادی عمل بهرهمند شود.
بر اساس تحقیقاتی که در مجله “Pediatrics” منتشر شده، قرار دادن اسباببازیهای متعدد در اتاق کودک میتواند باعث ایجاد بینظمی و خطرات بالقوه در محیط شود. اسباببازیهایی که بر روی زمین رها میشوند، میتوانند باعث زمین خوردن کودک و حتی آسیبهای جدی شوند. علاوه بر این، اسباببازیهای الکترونیکی یا سخت میتوانند باعث ایجاد مشکلات جسمی از جمله کمردرد و اختلالات حرکتی شوند.
نقص در توسعه خلاقیت و مهارتهای حل مسئله
وجود تعداد زیاد اسباببازیها، به ویژه زمانی که کودک بدون هدایت و راهنمایی با آنها بازی میکند، میتواند باعث کاهش خلاقیت و مهارتهای حل مسئله در کودکان شود. در یک مطالعه که در مجله “Child Development” منتشر شد، نشان داده شد که کودکانی که با تعداد کمتری اسباببازی بازی میکنند، معمولاً مهارتهای حل مسئله بهتری دارند و خلاقتر هستند. این کودکان به دلیل محدودیتهای موجود، مجبور به استفاده از تخیل خود برای پیدا کردن روشهای جدید برای بازی میشوند.
اهمیت سادهسازی محیط بازی
برخلاف تصور رایج، تعداد زیاد اسباببازیها لزوماً به معنای فرصتهای بیشتر برای یادگیری یا سرگرمی کودک نیست. بر اساس تحقیقات، فضای سادهتری که کودک تنها با چند اسباببازی جذاب و مناسب پر شود، میتواند به رشد و توسعه او کمک بیشتری کند. محیطهای سادهسازی شده، کودک را مجبور به استفاده از تخیل و تفکر خلاقانه برای خلق بازیها و فعالیتهای جدید میکنند.
پژوهشگران در تحقیقی که در مجله علم روانشناسی “Psychological Science” منتشر شده، به این نتیجه رسیدند که وقتی کودکان در محیطی سادهتر و با تعداد محدودتری از اسباببازیها قرار میگیرند، بیشتر قادر به استفاده از خلاقیت خود برای ساخت داستانها، حل مشکلات و تعاملات اجتماعی هستند. این امر موجب میشود که نه تنها کودک در بازیهای خود غرق شود، بلکه مهارتهای شناختی و اجتماعی خود را نیز تقویت کند.
راهکارهای جایگزین برای والدین
گاهی بیشتر بودن به معنای بهتر بودن نیست. در واقع، یکی از اشتباهات رایج والدین در دنیای امروز، انباشت بیش از حد اسباببازیهاست. اما راهحل چیست؟ آیا باید اسباببازیها را از اتاق کودکان حذف کنیم؟ قطعاً نه! در ادامه، به والدین راهکارهایی عملی و مؤثر پیشنهاد میدهیم تا بدون نیاز به خرید بیش از حد اسباببازی، رشد و یادگیری کودک خود را تسهیل کنند.
خلاقیت و بازیهای ساده:
به جای خرید اسباببازیهای زیاد، کودک را به بازی با اشیاء روزمره مانند جعبهها، پارچهها و لوازم آشپزخانه تشویق کنید. این نوع بازیها به تقویت تخیل و مهارتهای حل مسئله کمک میکند.
بازیهای گروهی و اجتماعی:
کودک را به بازیهای گروهی با همسالان تشویق کنید تا مهارتهای اجتماعی او تقویت شود. بازیهای مشترک میتوانند فرصتهای خوبی برای یادگیری ارزشهایی همچون همکاری و اشتراکگذاری فراهم کنند.
فعالیتهای ورزشی و بدنی:
فعالیتهایی مانند دویدن، دوچرخهسواری و بازیهای ساده در فضای باز، سلامت جسمانی کودک را تقویت میکنند و به تقویت روحیه و روابط اجتماعی او کمک میکنند.
کتابها و قصهگویی:
کتابهای داستانی میتوانند دایره واژگان کودک را گسترش داده و تخیل او را شکوفا کنند. قصهگویی میتواند فرصتی برای تقویت روابط عاطفی میان والدین و کودک باشد.
استفاده از طبیعت:
طبیعت منبع غنی از فرصتهای یادگیری است. پیادهروی در پارک، جمعآوری سنگها یا برگها و مشاهده حیوانات میتواند به توسعه مهارتهای حسی کودک و ایجاد تجربههای آموزشی طبیعی کمک کند.