چرا قبح سیگار کشیدن بانوان جوان در خیابان شکسته شده؟

ارسال شده در ۲۶ آبان ۱۴۰۳، توسط ایسنا

در جامعه ما یک نگرش منفی نسبت به مصرف سیگار توسط بانوان وجود دارد .با توجه به اینکه آمارها حکایت از افزایش مصرف و پایین آمدن سن شروع به مصرف دارند، آیا هنوز هم این نگرش منفی بین افراد جامعه وجود دارد؟ چه عللی باعث شده بخشی از بانوان ما گرایش به مصرف دخانیات دارند؟

مصرف سیگار در سال‌های اخیر در بین زنان روندی رو به افزایش داشته است. به نظر می‌آید از دست رفتن قباحت سیگار در بین زنان جامعه و پایین آمدن سن شروع مصرف می‌تواند بیانگر تغییرات جدیدی باشد. آیا با توجه به روند تصاعدی مصرف سیگار در بانوان، همچنان بین ایشان به عنوان یک ضد ارزش محسوب می‌شود؟ یا اگر بخواهیم فارغ از نگاه ارزشی و از منظر اجتماعی به این موضوع نگاه کنیم باید به چه مولفه‌هایی توجه کنیم؟ علل روند رو به رشد و تظاهر سیگار کشیدن چیست؟

بی‌شک عوامل متعددی ازجمله تاثیر بلامنازع فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، مشکلات معیشتی ـ اجتماعی و رویکرد خانوادگی در رواج سیگار کشیدن بانوان تاثیرگذار بوده است. به همین منظور به سراغ امید منصوری پژوهشگر علوم اجتماعی رفتیم تا در این خصوص، متمرکز بر یکی از علل این معضل گفت‌وگو کنیم که در ادامه پیش روی شما قرار می‌گیرد:

با توجه به اینکه مصرف سیگار در بسیاری از فرهنگ‌ها بیشتر بین مردان مرسوم بوده، از چه زمانی مصرف سیگار مورد توجه بانوان قرار گرفت؟

برای فهم علل مصرف زنانه سیگار باید به گذشته تاریخی و لحظه روی‌آوردن آنان به این ماده توجه کرد. پس از جنگ جهانی دوم، در دورانی که رونق اقتصادی به جهان سرمایه‌داری بازگشته بود، شرکت‌های بزرگ تولید سیگار در پی بازار جدیدی بودند. به‌ همین دلیل به فکر جذب زنان به سیگار افتادند، به همین دلیل سراغ پدر تبلیغات جهان، ادوراد برنیز رفتند.

او از قضا برادرزاده فروید، روانکاو معروف بود. او از فروید شنیده بود که سیگار برای زنان جاذبه جنسی دارد. بر همین اساس تصمیم گرفت برای گسترش این بازار در میان زنان، به‌عنوان نیمی از جمعیت که بالقوه می‌توانستند سود حیرت‌انگیزی برای شرکت‌ها تولید کنند، در روز ملی آمریکا، زنانی را که از قضا مدل، بازیگر و… بودند، نیمه‌عریان با سیگاری بر لب که با آرایشی مبتنی‌ بر جاذبه جنسی خیره‌کننده باشند، در میان جمعیت بفرستند.

این لحظه بسیار مهم را می‌توان خاستگاه تاریخی روی‌ آوردن زنان به سیگار دانست. منتهی در آن زمان مصرف زنانه سیگار، بسیار لوکس و مبتنی‌بر تمایز طبقاتی بود. یعنی زنانی سیگار را مصرف می‌کردند که عادت‌واره‌های خاصی داشتند، یا بازیگر بودند یا روشنفکر یا از طبقات اجتماعی متوسط روبه بالا بودند.

آیا ما با یک تغییر الگوی مصرف در زنان مواجه هستیم؟

تا حدود نیم‌قرن، الگوی مصرف سیگار در میان زنان، زنانی قدرتمند، موفق و متمایز بودند. به‌ همین دلیل سیگار کالایی مصرفی بود که حداقل در ایران در میان زنان طبقه متوسط و پایین چندان جذابیتی نداشت یا الگوهای اجتماعی به‌قدری قدرتمند بودند که حتی ناخودآگاه رویاپردازی آنان نیز کمتر به این سو معطوف می‌شد. اما اکنون در آمارها می‌خوانیم که سرعت روی‌ آوردن زنان و دختران به این ماده مخدر به‌طور حیرت‌انگیزی تشدید شده است؛ تا جایی‌که در پژوهشی (ولی زاده،۱۴۰۰)نشان داده شده است که مصرف زنان ۱۹۰ درصد در میان زنان و ۱۳۳ درصد در میان دختران افزایش یافته است.

ژست و ادا یا برون رفتن از مشکلات؟

شاید حجم مصرف‌کنندگان سیگار زن کمتر از مردان باشد، اما نسبت میل آن‌ها به این ماده نشان از تحولاتی جدید دارد. از این‌رو نیاز است این تحول را در کلیتی گسترده‌تر جای داد تا متوجه شویم که سیگار از کالایی لوکس، تبدیل به کالایی همگانی شده است. فارغ از اینکه ارزش‌ها همواره از طبقات بالا روبه طبقات پایین «سرریز» می‌شوند اما اینکه سیگار بیش از ارزش‌های دیگر جذاب شده، جای بحث جدی دارد. من می‌خواهم این روی‌ آوردن را در نسبت با «رهاشدگی زنان و دختران» در جامعه تورم‌زده کنونی قرار دهم هرچند آمار مشخصی در این‌باره وجود ندارد که دقیقا چه نسبت یا همبستگی مشخصی میان این‌دو وجود دارد اما می‌توان تخیل جامعه‌شناختی کرده و نسبتی احتمالی را تشخیص داد. ضمن آن‌که مسائل اجتماعی را نمی‌توان از طریق مفاهیم صرفاً اخلاقی چون قبح اجتماعی و آبرو و… توضیح داد. مسائل اجتماعی می‌توانند اخلاقیات را تغییر دهند و هرآنچه را که روزی ضد اخلاق بوده است اخلاقی نشان دهد و برعکس آن هم صادق است.

چه دلایلی باعث گرایش زنان به سیگار شده است؟

اعتیاد به سیگار در میان دختران جوان و نوجوان و کاهش سن مصرف آن، دلایل مختلفی دارد. نخستین دلیل، تضعیف شدید نظام آموزشی و خانواده است که به‌عنوان دو نهاد مهم تولید ارزش‌های اخلاقی و درونی‌سازی الگوهای رفتارهای اجتماعی، به‌شدت ناکارآمد هستند.

در سال‌های اخیر و طبق آمار سال ۱۴۰۲، نسبت طلاق به ازدواج به عدد ۴۷.۵ رسیده است. این بدان معناست که در ازای هر دو ازدواج، تقریباً یک طلاق صورت می‌پذیرد. نتیجه این پدیده، گسترش مادران تنهاست. به‌راحتی می‌توان تصور کرد که این مادران از چه حدی از آسیب‌های مختلف رنج می‌برند.

اگر بتوان افزایش مصرف سیگار در میان زنان را توضیح داد، مطمئناً یکی از مهمترین دلایل آن، همین تنهایی، رهاشدگی و مصرف در شرایط «یأس و ناامیدی» است. این مصرف زمینه‌ساز انواع مصرف‌های دیگر نیز می‌شود. درواقع در میان این مقوله از زنان مصرف‌کننده، سیگار فقط بخش کوچکی از  کوه یخ آسیب‌های آن‌ها است.

برخی معتقدند آسیب‌های اجتماعی زنانه و مردانه ندارد. آیا به این موضوع هم می‌توان این گونه نگاه کرد؟

به نظر می‌آید در شرایط تورم‌زده اجتماعی کنونی ما که نخستین چیزی که تغییر الگو داده، ارزش‌های اخلاقی است، اساساً چیزی به‌نام قبح توضیح‌ دهنده یا مانع‌ شونده نمی‌تواند باشد. زن طرد شده، در دام‌های فضایی فقر قرار می‌گیرد و مصرف سیگار برای او امری خصوصی است. البته این طردشدگی، صرفآً در نسبت با طلاق نیست. جامعه ما در حال حاضر با انواعی از مسائل و آسیب‌های مختلف در روابط زناشویی مواجه است که این عرصه را تبدیل به وضعیتی آشوبناک کرده است. ما فقط مجبوریم مبتنی‌ بر داده‌هایی که در دسترس است به موضوعات بپردازیم و نمونه‌وار بحث کنیم.

امروزه چه عواملی را در ترویج مصرف سیگار در بانوان جامعه موثر می‌دانید؟

در سال‌های اخیر، تضعیف خانواده به‌دلایل مختلف که مهمترین آن همان تورم‌زدگی است، عملاً خانواده را بدل به نهادی تهدید کننده برای دختران تبدیل کرده است. ضمن آنکه مدرسه و دانشگاه نیز از طریق فرآیندهای خصوصی‌سازی و پولی‌سازی و ناتوانی آن در تضمین آینده کاربران آن، خصوصاً دختران، مشروعیت خود را به‌لحاظ اخلاقی- اجتماعی از دست داده‌اند. به‌همین دلیل ناتوان از اقناع دختران جوان و نوجوان‌اند. در شکاف این فقدان، الگوهای ارزشی- اخلاقی چون فان‌های جنسی و مخدری یا محرکی شکل گرفته‌اند که ریشه در نهلیسم اجتماعی حاصل از مسائل و مشکلات اجتماعی دارد.

مهم ترین محرک مصرف سیگار در بانوان را چه می‌دانید؟

اینکه مصرف سیگار از نوعی کالای لوکس و مبتنی‌ بر تمایز ،فاصله گرفته و در ایران تبدیل به الگویی در شرایط تورم‌زده شده است نمی‌توان چشم پوشی کرد. اینجاست که نوعی نیهیلیسم و احساس طردشدگی به عنوان مهمترین محرک‌های میل به‌ مصرف در میان زنان و دختران مطرح است. اینکه وجهی از این مصرف نیز می‌تواند نمایشی باشد، ابطال‌کننده این ایده اصلی نیست.

در هر امر نمایشی، رگ‌هایی قدرتمند از احساس یأس و ناامیدی وجود دارد. برهمین اساس، اگر از وجه قبح اجتماعی به موضوع پرداخته نشود و این موضوع را به‌مثابه نوعی مسأله اجتماعی در نظر گرفت، می‌توان نتیجه گرفت که مصرف سیگار نوعی امکان ضرورت‌ یافته در شرایطی است که زنان بدون قوای اجتماعی- اقتصادی و الگوی ارزشی اقناع‌کننده به آن روی می‌آوردند.

آیا می‌توانیم به سیگار کشیدن بانوان نگاه ضد ارزشی داشته باشیم؟

در این شرایط نباید از معلول، یعنی مصرف سیگار و قبح اجتماعی آغاز کرد بلکه باید از علت‌ها جویا شد. ضمن آنکه زنان اکنون مصرف سیگار را امری شخصی می‌دادند. شما نمی‌توانید شبانه‌روز از ارزشمندی خصوصی‌سازی در اقتصاد سخن بگویید و تمام نهادهای اجتماعی را در برابر فضای رقابتی و داروینیستی بازار رها کنید تا تمام امکان‌های بازسازی اجتماعی افراد از بین بروند، بعد مدعی قبح اجتماعی شوید. مصرف زنانه سیگار را باید نوعی پیامد مجموعه‌ای از فرآیندهای اجتماعی در نظر گرفت که شامل عملکرد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی می‌شود.

حضور در کلینیک ترک بی‌حجابی اختیاری است یا اجباری؟

ارسال شده در ۲۶ آبان ۱۴۰۳، توسط ایسنا

الزام خانم‌ها به رفتن به کلینیک یا ایجاد یک دوگانه برای ایشان مبنی بر «یا دادگاه یا کلینیک» و «یا مجازات یا گفت‌وگوی اقناعی» قطعا و مسلما امری غیرقانونی است. نمی‌توان راه‌های میانبری ایجاد کرد و منّت هم گذاشت که چون نمی‌خواستیم خانم‌ها درگیر دادگاه و سیستم قضایی شوند، ایشان را عازم کلینیک کردیم!

محسن برهانی استاد حقوق دانشگاه تهران در روزنامه اعتماد نوشت:  خلق یک نهاد و یک الزام و تحمیل آن بر اراده شهروندان، نیازمند قانون و مصوبه قانونی است و نمی‌توان برخلاف قانون- هرچند با انگیزه‌های مثبت در جهت نهادینه کردن امری شرعی یا عرفی- دست به خلاقیتی زد که برای آن خلاقیت، اجازه قانون وجود ندارد.

همان‌گونه که در خبرها ذکر شد و سپس توضیحات تکمیلی برخی  مسوولان ستاد امر به معروف بیان گردید، برای اینکه موضوع حجاب جنبه امنیتی پیدا نکند این ستاد دست به خلاقیتی عجیب زده است و با ایجاد مراکزی در برخی پارک‌ها با عنوان «کلینیک» با استفاده از خانم‌هایی که سابقه عدم رعایت حجاب را داشته‌اند و الان محجبه شده‌اند و با اشتراک‌گذاری تجارب‌شان، تلاش خواهند کرد که خانم‌های بی‌حجاب را در «ترک بی‌حجابی» راهنمایی و اقناع کنند تا ایشان پس از آشنا شدن با تجربه زیسته این اشخاص، سبک پوشش خود را تغییر دهند.

 این موضوع و خلاقیت از جنبه‌های مختلف قابل تأمل است؛ آیا عدم رعایت حجاب نوعی اختلال روان‌شناسانه است که برای رفع آن نیاز به کلینیک وجود دارد؟ آیا ریشه عدم رعایت حجاب، ناآگاهی است که با آگاهی‌رسانی این پدیده ریشه‌کن می‌شود؟ آیا در رفع بی‌حجابی شخص بی‌حجاب باید آگاهانه تقاضای کمک نماید تا این کلینیک‌ها بتوانند به درمان و تغییر همت گمارند؟ و ده‌ها سوال و پرسش جدی که این یادداشت در مقام احصای آنها نیست. موضوع قابل تأمل نسبت میان این کلینیک و حاکمیت قانون است.

اگر عدم رعایت حجاب شرعی در قوانین موجود کشور جرم است و بی‌قانونی، نحوه برخورد با خانم‌هایی که حجاب را رعایت نمی‌کنند نیز باید قانونی باشد و الا هیچ فرقی میان یک «شهروند قانون‌شکن» و «آمران به معروف و ناهیان از منکرِ قانون‌شکن» از جهت «قانون‌شکنی» وجود نخواهد داشت.

از ابتدای سال ۱۴۰۲ با مجموعه اقدامات مختلفی علیه خانم‌هایی که حجاب شرعی را رعایت نمی‌کردند و خانواده‌های ایشان و خودروی ایشان مواجه شدیم که هیچکدام دارای مستند قانونی نبودند. حتی واحدهای خدماتی و فروشگاه‌ها نه به علت عدم رعایت حجاب فروشندگان، بلکه به علت عدم رعایت حجاب از سوی خریداران و مراجعه‌کنندگان پلمب می‌شد که متأسفانه برخی از این اقدامات غیرقانونی کماکان ادامه دارد و شهروندان را با مشکلات عدیده مواجه نموده است.

ممانعت از ورود به برخی اماکن مانند بانک‌ها و پارک‌ها و متروها و حتی عدم تحویل کارت پرواز علی‌رغم خرید بلیت و… همه و همه اقداماتی ایذایی و قانون‌شکنانه بود که در حق شهروندان روا داشته شد و هم‌اکنون نیز بعضا روا داشته می‌شود. تولد مفهومی به نام «حجاب‌بان» و الزام برخی مجتمع‌ها جهت به‌کارگیری این کارمندان ناخوانده و ایجاد تونل‌های انسانی با دوربین و فیلمبردار جهت عکسبرداری از شهروندان در همین راستا تحقق پیدا کرد.

ایجاد «کلینیک ترک بی‌حجابی» را نیز بایستی از قبیل همین اقدامات دانست. سوال اساسی این است که رفتن خانم‌هایی که حجاب را رعایت نکرده‌اند به این کلینیک‌ها اختیاری است یا الزامی؟

در حقوق ایجاد الزام، نیازمند بیان پیشینی از سوی قانونگذار است و اساسا یکی از بخش‌های مسلّم حاکمیت آن است که اراده قانونگذار – با رعایت شرایط و قواعدی- به صورت پیشینی به شهروندان اعلام شود تا شهروندان تکلیف خود را بدانند و آگاهانه اقدام نمایند.

اگر اختیاری است که هیچ صحبتی وجود ندارد؛ خانمی دوست دارد محجبه باشد اما نمی‌داند به چه صورتی و چرا و با چه استدلالی باید حجاب را رعایت کند در این صورت با مراجعه اختیاری و آزادانه به کلینیک و استفاده از راهکارهای احتمالا کارشناسانه به خواسته خود می‌رسد (البته شخصا بعید بدانم در همین مراجعه اختیاری هم طرفی بسته شود.)  اما الزام خانم‌ها به رفتن به کلینیک یا ایجاد یک دوگانه برای ایشان مبنی بر «یا دادگاه یا کلینیک» و «یا مجازات یا گفت‌وگوی اقناعی» قطعا و مسلما امری غیرقانونی است.

نمی‌توان راه‌های میانبری ایجاد کرد و منّت هم گذاشت که چون نمی‌خواستیم خانم‌ها درگیر دادگاه و سیستم قضایی شوند، ایشان را عازم کلینیک کردیم!

مشابه این تجربه را در سال‌های قبل در قالب کلاس‌های توجیهی در مرحله بعد از توقیف خودرو و قبل از آزادسازی خودرو برخی نهادها انجام می‌دادند که آن کلاس‌ها هم فاقد مستند و مجوز قانونی بود.

اساسا این توجیه اشتباه است که برای آنکه مشکل خانم‌ها کمتر شود و ایشان درگیر دادگاه نشوند ما کلینیک را ایجاد کردیم؛ چنین جایگزینی و رأفت ادعایی از اختیارات قانونگذار است و لا غیر.

تولد دهمین فرزند بانوی ۴۰ ساله در بیمارستان هاجر شهرکرد

ارسال شده در ۲۶ آبان ۱۴۰۳

سرپرست مرکز آموزشی درمانی هاجر(س) شهرکرد گفت: خانم خالدی متولد ۱۳۶۳ دهمین نوزاد پسر خود را در بیمارستان هاجر(س) شهرکرد به دنیا آورد.

ندا صیفی با بیان اینکه دهمین فرزند بانوی ۴۰ ساله در شهرکرد متولد شد، اظهار کرد: هم‌اکنون این خانواده صاحب ۶ دختر و ۴ پسر است.

سرپرست مرکز آموزشی درمانی هاجر(س) شهرکرد با بیان اینکه شیب سالمندی روبه افزایش و جمعیت زیر ١۵ سال در حال کاهش است، ادامه داد: این خانواده ساکن بخش سردشت شهرستان لردگان هستند.

صیفی با بیان اینکه شاخص باروری کلی (TFR) در کشور باید از ١.۶ به ٢.۵ افزایش یابد تا در وضعیت مطلوب قرار گیریم، گفت: تشویق به ازدواج زود هنگام آسان و پایدار، افزایش آگاهی مردم درخصوص معایب تک فرزندی و دیر فرزندی و پیشگیری از سقط غیرقانونی جنین مورد تاکید است. 

ارتباط خشونت همسر با افزایش ابتلا به بیماری‌های قلبی‌عروقی

ارسال شده در ۲۶ آبان ۱۴۰۳، توسط ایرنا

پژوهشگران دریافته‌اند خشونت همسر با افزایش خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی‌عروقی به‌خصوص در زنان مرتبط است.

وبگاه مِدیکال اِکسپرس در گزارشی آورده است: خشونت همسر یک همه‌گیری جنسیتی جهانی است که بر زنان تأثیر زیادی گذاشته است. ۲۵ تا ۵۰ درصد از زنان سراسر جهان گزارش کرده‌اند که در یک رابطه شخصی با آن‌ها بدرفتاری شده است و از هر سه قربانی خشونت همسر، دو نفر زن هستند.

هم زنان و هم مردان ممکن است از سوی شریک زندگی خود بدرفتاری ببینند؛ اما زنان بدرفتاری بیشتر و شدیدتری را تحمل می‌کنند و احتمال کشته شدن زنان و دختران به دست شریک زندگی خود بیشتر است.

شکل‌های گوناگون خشونت همسر

خشونت همسر انواع مختلفی دارد که سوء‌استفاده جنسی، روانی، مالی و فیزیکی. صدمات مرتبط با خشونت فیزیکی و پیامدهای سلامت روانی ناشی از خشونت، معمولاً شناخته شده است. زنان معمولا علایم فیزیکی از جمله درد مزمن، اختلالات خواب و مشکلات گوارشی را گزارش می‌کنند. این علائم بعد از پایان خشونت هم باقی می‌مانند و ممکن است تا سال‌ها بعد آشکار نشوند.

از جمله پیامدهای رایج اما کمتر شناخته‌شده خشونت همسر، افزایش خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی‌عروقی است.

بیماری‌های قلبی‌عروقی عامل اصلی مرگ‌ومیر در مردان و زنان است. میزان ابتلا به بیماری‌های قلبی‌عروقی در افرادی که خشونت را تجربه کرده‌اند، هم مردان و هم زنان، افزایش یافته است؛ اما این افزایش در زنان بیشتر است.

بهروز آذر: رسیدگی به لایحه حمایت از زنان تسریع شود

ارسال شده در ۲۶ آبان ۱۴۰۳

معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده گفت: از ابتدای دولت چهاردهم، پیگیر لایحه تامین امنیت زنان هستیم و از مجلس می خواهیم آن را در دستور کار رسیدگی قرار دهد.

زهرا بهروز آذر در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران با تسلیت فوت نابهنگام خبرنگار ایرنا اظهار داشت: از روز اول دولت، پیگیری لایحه تامین امنیت زنان را در دستور کار قرار داده ایم و درخواست تسریع آن را داده ایم.

معاون رئیس جمهور با بیان اینکه بار دیگر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواهش می‌کنیم که این لایحه را بنا به درخواستی که دولت داشته و بار دیگر در ماه گذشته پیگیری کرده، در دستور کار قرار دهند، گفت: از نمایندگان مجلس می‌خواهیم با فوریت این موضوع را مورد رسیدگی قرار دهند.

وی افزود: البته این لایحه راه جلوگیری از بروز چنین اتفاقات تلخی نیست و حتماً باید روی مهارت‌های زندگی، تاب‌آوری و کنترل خشم در بین همه اعضای جامعه کار کنیم.

بهروز آذر ادامه داد: همه باید با هم همت کنیم که مهارت شنیدن موثر و ارتباط موثر را چه در بین اعضای خانواده و چه در بین اعضای جامعه گسترش دهیم.

معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده درباره موضوع خبری مبنی بر راه‌اندازی کلینیک‌های ترک بی‌حجابی که در رسانه ها منتشر شد، گفت: این موضوع ارتباطی به دولت نداشته و دولت چنین موضوعی را تصویب نکرده است.

وی با بیان اینکه موضوع حجاب یک موضوع تربیتی است و باید از درون خانواده‌ها شروع شود، افزود: اینکه بتوانیم به خانواده کمک کنیم که بتوانند فرزندان خود را متقاعد کنند که این انتخاب را داشته باشد حتماً در برنامه‌های ما هست اما اینکه بخواهیم موضوع حجاب را به این شکل پیگیری کنیم، موجب وهن اسلام و موضوع امر به معروف و نهی از منکر است.

بهروز آذر خاطر نشان کرد: این موضوع باید در سطح کلان ذیل شورای فرهنگ عمومی کشور و در نهادهای مرتبط بررسی و سیاست گذاری شود و به مرحله عمل برسد.

معاون رئیس جمهور تاکید کرد: دولت در این موضوع دخالت و نقشی نداشته است و تلاش می‌کنیم بتوانیم حتماً به شیوه‌ای موثر و در شأن کرامت زنان در ذیل نگاه اسلامی به این موضوع رسیدگی شود.

بهروزآذر: تامین سلامت و بهداشت زنان و خانواده نیازمند سیاست‌گذاری است

ارسال شده در ۲۶ آبان ۱۴۰۳

 معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده بر ضرورت سیاست‌گذاری جامع و پایدار در حوزه‌های مربوط به سلامت و بهداشت زنان و خانواده تأکید کرد و گفت: عزم دولت چهاردهم برای تحقق این هدف جدی است.

زهرا بهروز آذر در نخستین جلسه کارگروه سلامت، بهداشت و جمعیت بر لزوم توجه ویژه دولت چهاردهم به مسائل زنان و خانواده تاکید کرد و از عزم این دولت برای پیگیری موضوعات زنان با همکاری نزدیک نهادها و سازمان‌های مربوطه خبر داد.

وی اظهار داشت: این کارگروه با بهره‌گیری از تخصص اعضایی شامل اساتید و متخصصان در حوزه‌های بهداشت، سلامت، جامعه‌شناسی، حقوق زنان و خانواده، روان‌شناسی و بهداشت باروری، به شناسایی چالش‌ها و خلاءهای موجود این حوزه خواهد پرداخت. همچنین، تلاش این کارگروه در تدوین سیاست‌های اجرایی و هماهنگی در زمینه‌های سلامت، بهداشت و جمعیت خواهد بود.

بر اساس این گزارش، در این جلسه همچنین بر ضرورت سیاست‌گذاری جامع در حوزه‌های مربوط به سلامت و بهداشت زنان و خانواده تاکید شد و اعضای کارگروه به بحث در خصوص چالش‌های فعلی و راهکارهای عملیاتی برای ارتقای سلامت جامعه پرداختند.

اعضای کارگروه با بررسی چالش‌های فعلی، به اهمیت همکاری بین‌بخشی و هماهنگی بین‌نهادی اشاره و تأکید کردند که بدون ایجاد سازوکارهای منسجم و هم‌افزا میان دستگاه‌های مختلف، دستیابی به اهداف تعیین‌شده دشوار خواهد بود.

همچنین، مصداق‌هایی چون لزوم ارتقای آگاهی‌های عمومی در زمینه بهداشت زنان، بهبود دسترسی به خدمات بهداشتی و روان‌شناختی برای زنان در تمامی مناطق کشور و نیز توسعه حمایت‌های قانونی و اجتماعی از خانواده‌ها مطرح شد تا زمینه‌های ارتقای سلامت جامعه به‌طور مؤثرتری فراهم آید.

کارگروه سلامت، بهداشت و جمعیت، یکی از کارگروه‌های اصلی ستاد زن و خانواده است و با هدف ارائه مشاوره‌های کارشناسی به معاون رئیس‌جمهور در موضوعات مرتبط با سیاست‌ها و برنامه‌های ارتقای سلامت و ایمنی خانواده و زنان در کشور فعالیت می‌کند.

لایحه «حمایت از زنان» همچنان در گیر و دار تصویب

ارسال شده در ۲۶ آبان ۱۴۰۳

نزدیک به چهار سال از ارسال لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» که بعدها به «حفاظت از زنان در برابر سوء رفتار» تغییر نام داد، می‌گذرد؛ لایحه‌ای که حتی یک سال و نیم از تصویب کلیات آن نیز می‌گذرد اما همچنان در گیر و دار بررسی در مجلس باقی مانده است.

حمایت از امنیت بانوان در روابط اجتماعی برای نخستین بار در قانون برنامه پنجم توسعه مطرح شد؛ در ماده ۲۷۷ این قانون که از سال ۱۳۹۰ اجرایی شد، تهیه و تدوین «سند ملی امنیت بانوان و کودکان در روابط اجتماعی» با مشارکت و برنامه‌ریزی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، قوه قضائیه، سازمان بهزیستی کشور، شهرداری، وزارت کشور، شورای عالی استانها، مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، وزارتخانه‌های بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و کار و امور اجتماعی به دولت واگذار شد.

به دنبال آن بود که لایحه «حمایت از آسیب‌دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در برابر خشونت» در دولت تهیه و در دی ماه ۱۳۹۹ برای طی مراحل قانونی به مجلس یازدهم ارسال شد؛ کلیات این لایحه سرانجام پس از بیش از دو سال یعنی ۲۱ در فروردین ۱۴۰۲ به تصویب مجلس رسید و برای بررسی جزئیات بار دیگر راهی کمیسیون اجتماعی شد؛ اگرچه در نهایت نتوانست در سال پایانی عمر آن دوره مجلس فرصت تصویب پیدا کند و جمع لوایحی که در مجلس خاک می‌خورند، پیوست.

تصویب لایحه حفظ کرامت و حفاظت از زنان در برابر سوء رفتار یکی از مطالبات مردم بویژه جامعه زنان از حاکمیت در راستای حفظ شأن و جایگاه زنان است؛ زنانی که در دهه های اخیر جایگاه شایسته ای در نظام اقتصادی، اجتماعی و اداری کشور یافته اند و انتظار دارند از سوی قانون نیز در روابط اجتماعی و فردی مورد حمایت قرار گیرند.

با این وجود این لایحه همچنان در کمیسیون اجتماعی مجلس به عنوان کمیسیون اصلی رسیدگی کننده، در نوبت رسیدگی قرار دارد و هنوز مجلس دوازدهم اقدامی برای نهایی شدن لایحه و ارسال گزارش آن به صحن مجلس انجام نداده است.

 لایحه حمایت از زنان چه می‌گوید؟

لایحه حمایت از زنان در مقابل سوء رفتار را می‌توان یکی از لوایح مهم و مترقی در زمینه امور زنان دانست که امیدواری‌ها به کاهش خشونت و سوء رفتار علیه زنان حتی در محیط خانواده را تا حد بسیار زیادی افزایش می دهد.

این لایحه در صورت تصویب نهایی و ابلاغ به دستگاه‌ها، وظایف و مسئولیت‌هایی را در حوزه زنان بر عهده وزارتخانه‌های کشور، آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم، تحقیقات و فناوری، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان بهزیستی کشور، وزارت سازمان بهزیستی کشور وزارت راه و شهرسازی، شهرداری‌ها، فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، سازمان پزشکی قانونی کشور و سایر دستگاه‌ها قرار می دهد.

در بررسی این لایحه اگرچه نمایندگان مخالف بر این باور بودند که برخی مواد آن با قوانین حقوق بشر و کنوانسیون‌های بین‌المللی در حوزه زنان شباهت‌هایی دارد و از مشخص نبودن تعریف آسیب دیدگی زنان در این لایحه نیز انتقاد کرده بودند اما کلیات آن ۱۹۰ رای در مجلس کسب کرد و آنگونه که از محتوای این لایحه بر می‌آید، تصویب، ابلاغ و اجرای آن می تواند بخشی از سوء رفتار با بانوان را رفع کند و جایگاه بانوان در جامعه اسلامی را ارتقاء دهد.

 همسرآزاری معضلی غیرقابل کتمان

پدیده «خشونت علیه زنان» در همه جوامع و حتی در کشورهایی که داعیه آزادی و برابری حقوق زن و مرد دارند نیز دیده می شود و اگرچه بسیاری از کشورها اعلامیه منع خشونت علیه زنان را امضا کرده‌اند اما تلاش‌ها برای از بین بردن این آسیب اجتماعی ناکافی بوده است.

در گزارش سال ۲۰۲۳ میلادی سازمان ملل متحد تاکید شده است که اگر وضعیت کنونی ادامه یابد، بیش از ۳۴۰ میلیون زن و دختر در کره زمین تا سال ۲۰۳۰ میلادی کماکان در فقر مطلق زندگی خواهند کرد و از هر چهار زن، یک نفر ناامنی غذایی شدید را تجربه خواهد کرد.

البته باید توجه داشت که زن از نگاه اسلام جایگاهی ارزشمند و رفیع در نهاد خانواده و جامعه دارد و نیاز است این جایگاه با قوانین متقن و حمایتی تقویت شود زیرا در سایه این حمایت‌های قانونی می توان سوء‌رفتارهایی که علیه زنان در قالب انواع خشونت اعم از خشونت کلامی، خانگی و جسمی وارد می شود را به حداقل رساند؛ سوءرفتارهایی که علاوه بر آسیب دیدگی روحی و جسمی، در مواردی مرگ دلخراش آنان را نیز رقم می‌زند.

آمار معاینات همسرآزاری توسط پزشکی قانونی

یکی از اصلی ترین وارد مربوط به خشونت علیه زنان به معضل همسرآزاری باز می گردد؛ آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران گویای آن است که در بهار امسال در مجموع ۱۶ هزار و ۲۶۴ نفر با به دلیل همسرآزاری توسط سازمان پزشکی قانونی معاینه شده اند که از این رقم ۱۵ هزار و ۷۶۴ مورد یعنی ۹۶ درصد آن به زنان اختصاص داشته است و می توان گفت که زنان قربانیان اصلی خشونت‌های خانگی و همسرآزاری هستند.

البته باید توجه داشت که به دلیل بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران، اغلب موارد همسرآزاری و خشونت خانگی به پیگیری از مراجع انتظامی ختم نمی شود و در لایه‌های پنهان اجتماعی باقی می ماند.

بر اساس اعلام سازمان جهانی بهداشت، خشونت مبتنی بر جنسیت یک اپیدمی جهانی است به طوری که هیچ کشوری عاری از خشونت علیه زنان نیست؛ در واقع، هنجارهای عمیق فرهنگی و اجتماعی اعمال غیرقابل قبول خشونت علیه زنان و دختران را مجاز می‌کند.

بررسی لایحه حمایت از زنان پس از بودجه

فاطمه محمدبیگی نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی و رئیس فراکسیون زنان و خانواده، درباره آخرین وضعیت رسیدگی به لایحه صیانت از حقوق بانوان در مقابل آزار و آسیب‌ در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: آن چیزی که از آن به عنوان لایحه منع خشونت و یا صیانت از حقوق بانوان در مقابل آزار و آسیب‌ها نامیده می‌شود چالش‌های فراوانی دارد؛ به نظر می رسد این لایحه متناسب با حقوق زنان و جامعه ایرانی و اسلامی و متناسب با سبک زندگی ایرانی و اسلامی نیست و باید اصلاح شود.

از آنجا که لایحه حفظ کرامت و حفاظت از زنان در برابر سوء رفتار به عنوان یکی از مطالبات جدی بانوان محسوب می‌شود که اجرای درست آن، امید را در دل بانوانی که قربانی خشونت هستند، زنده خواهد کرد؛ وضعیت بررسی آن را از احمد فاطمی نماینده مردم بابل در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون اجتماعی جویا شدیم.

وی درباره بررسی لایحه حفظ کرامت و حفاظت از زنان در برابر سوء‌رفتار در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا، تاکید کرد: تمام لوایح و طرح هایی که از مجلس یازدهم باقی مانده به ترتیب اولویت در دستور کار کمیسیون قرار خواهد گرفت و مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

وی با بیان اینکه طرح ها و لوایح زیاد است، نوبت این لایحه نزدیک نیست و معمولا کمی طولانی‌تر است، اما به ترتیب به دستور کار قرار می‌گیرد، تاکید کرد: تلاش می‌کنیم، این لایحه را با اولویت، بعد از بررسی و تصویب لایحه بودجه، در دستور کار قرار دهیم.

جلوگیری از ۶ هزار سقط جنین با طرح نفس

ارسال شده در ۲۶ آبان ۱۴۰۳، توسط ایرنا

 معاون هماهنگ‌کننده سازمان بسیج مستضعفان، با بیان اینکه تعداد مراکز نفس تا سال ۱۴۰۴ باید به هزار مرکز افزایش یابد، گفت: سقط جنین از ترفندهای دشمن برای مقابله با مردم است.

نخستین رویداد ملی نفس روز یکشنبه با حضور خانواده های نفس در دانشگاه جامع انقلاب اسلامی برگزار شد و سردار حسین معروفی معاون هماهنگ کننده سازمان بسیج مستضعفان، در این رویداد از اینکه مراکز نفس از ترفند راهبردی دشمن برای جلوگیری از افزایش جمعیت جلوگیری می کنند و با این دشمنان می جنگند تشکر کرد و اظهار داشت: نگاه ما در خدمات دهی به مردم ایران، نه سیاسی و نه قومی و نه مذهبی است و همه وجودمان را تحت امر امام در طبق اخلاص می‌گذاریم و سد بلای مردم می‌شویم

وی با بیان اینکه اثر مجاهدت بسیج را در دوران کرونا دیدیدم، گفت : اگر با توکل برخدا حرکت کنیم در طرح نفس هم موفق می شویم.

وی دشمن شناسی در این حوزه را با اهمیت عنوان کرد و افزود: موضوع سقط از ترفندهای دشمن برای مقابله با مردم است و این عرصه، عرصه جهاد است و اصل آن مقابله با دشمن وجلوگیری از پیر شدن و تهدید نسل ایرانی است

معاون هماهنگ کننده سازمان بسیج مستضعفان، مقابله با سقط را جهاد عنوان کر و گفت : اگر در این جهاد جان دادیم، شهید هستیم.

وی گفت: با نگاه اعتقادی، ملی وعاطفی نمی‌توانیم سقط را نادیده بگیریم و باید به آن توجه داشته باشیم، خطرناک ترین چیز عادی سازی کردن سقط و شکستن قبح آن است.

سردار معروفی افزود: در این حوزه نیاز به فرهنگسازی و گفتمان سازی داریم و فقط سازمان بسیج و وزارت بهداشت نمی‌تواند مقابله کند بلکه باید این فرهنگ، عمومی شود و به صورت محله محوری پیگیری شود.

به گفته وی، مردم، نخبگان و خیرین باید به این موضوع ورود کنند و تعداد مراکز نفس تا سال ۱۴۰۴ باید به هزار کانون افزایش یابد.

معاون هماهنگ کننده سازمان بسیج مستضعفان، تاکید کرد: قوه قضائیه باید با افرادی که برای کسب ثروت این موضوع قبیح را انجام می دهند برخورد قانونی انجام دهد.

وی ادامه داد : تشکیل قرارگاه جمعیت در استان، یکی از فعالیت‌هایی است که باید در این حوزه انجام شود، در این قرارگاه وظیفه هر کسی مشخص می شود و اصحاب رسانه باید در این زمینه به کمک بیایند.

جلوگیری از ۶ هزار سقط با کمک مجموعه نفس

محمدحسین زارع زاده رئیس بسیجیان جامعه پزشکی کشور، نیز در این رویداد با بیان اینکه حضور همکاران در موضوع فلج اطفال، حضور فداکارانه در مراکز درمانی در دوران کرونا، را درگذشته دیده ایم، گفت: موضوع جمعیت یکی از موضوعات اصلی کشور و یکی از مولفه های قدرت یک کشور است، جمعیت جوان با نشاط وپویا می‌تواند کشور را پیش ببرد.

وی افزود : در سال ۱۴۰۰ با پیگیری دولت سیزدهم موضوع جمعیت به موضوع مهم کشور تبدیل و قانون جوانی جمعیت تصویب و تکالیفی برای دستگاه ها تعیین شد.

زارع زاده ادامه داد : پس از تصویب قانون، سازمان بسیج جامعه پزشکی وارد موضوع سقط جنین شد و مراکز مردمی نفس را راه اندازی کرد و اکنون بیش از ۳۰۰ مرکز نفس در سراسر کشور راه اندازی شده و از بیش از ۶ هزار سقط جلوگیری و تولد رخ داده است.

وی افزود : در حال حاضر نیز با کمک مجموعه نفس دو هزار نفر دیگر هم انصراف از سقط داشتند و به زودی این کودکان نیز به دنیا می آیند.

جایی که رسانه حتی جای پدر و مادر را برای کودک می‌گیرد

ارسال شده در ۲۶ آبان ۱۴۰۳، توسط ایرنا

 تاثیرگذاری رسانه‌ها در ایجاد بینش و نگرش‌های جدید و ایجاد تحول در سبک زندگی کودکان و نوجوانان قابل انکار نیست. این مهم با توجه به علاقه جدی کودکان به رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی از یک سو و تلاش مدیران رسانه‌ای برای سرمایه‌گذاری در تولیدات مربوط به این حوزه از سوی دیگر قابل تامل است.

از نگاه بسیاری از روانشناسان، امروزه رسانه بیش از خانواده و نظام تربیت رسمی یا حتی گروه همسالان می‌تواند هویت و شخصیت کودکان را از خود متاثر کند. این وضعیت آسیب‌های متعددی را متوجه کودکان می‌کند.

رسانه می‌تواند تهدیدی جدی و نگران‌کننده برای والدین در زمینه الگوگیری کودکان باشد. رسانه می‌تواند علاقه و اشتهای تحصیلی یا عدم علاقه به تحصیل اخلاق و سبک جدید رفتارهای اجتماعی، سیاسی اقتصادی و … ایجاد کند. بر این مبنا، ضرورت می‌یابد که تأثیر رسانه بر کودکان و نوجوانان از جنبه‌های مختلف بررسی شود تا با کسب اطلاعات لازم بتوان راهکارهای مناسب و نه مقطعی و سطحی یا غیر واقع‌بینانه در این زمینه اتخاذ کرد؛ این موضوعی است که در پژوهشی تحت عنوان «تاثیرات رسانه بر هویت کودکان و نوجوانان» به قلم «شاهده زهرا ناطقی» در تابستان ۱۴۰۰ در نشریه پژوهش‌های اسلامی جنسیت و خانواده منتشر شده و در ادامه خلاصه‌ای از آن آمده است.

رسانه‌ها تاثیرات عمیق مثبت و منفی در توسعه شناختی، رفتاری و اجتماعی کودکان بر جای می‌گذارند؛ خشونت، رفتارهای جنسی پرخطر، مصرف الکل، چاقی، سیگار و…. از این موارد است

بر مبنای این پژوهش، رسانه‌ها می‌توانند در ایجاد دگرگونی‌های عمیق در روابط اعضای خانواده‌ و سست شدن پیوندها نقش اساسی داشته باشند، هر چند شناخت و آموزش خانواده‌ها از روش‌های نوین تربیتی، استفاده بهینه از امکانات آموزشی و بهداشتی و تقویت برخی ارزش‌های اجتماعی و… را می‌توان از پیامدهای مثبت رسانه دانست.

رسانه و یادگیری

یادگیری

آموزش از کارکردهای اصلی رسانه‌ها است. رسانه‌ها به بینش، نگرش و مهارت‌های رفتاری کودکان و نوجوانان شکل می‌دهند. رسانه‌های گروهی به ویژه تلویزیون، فیلم‌های سینمایی و مطبوعات می‌توانند بر دانش و اعتقادات ملی مخاطبان گروه‌های سنی مختلف تأثیر بگذارند.

کاهش نرخ مطالعه

یکی از زیان‌های گسترش حضور رسانه‌های جدید در زندگی کودکان تک‌بعدی شدن آنها است. تأثیرپذیری و علاقه زیاد کودکان به رسانه‌های دیداری و شنیداری موجب کاهش شدید فرصت و رغبت استفاده آنها از منابع و رسانه‌های مکتوب است. عدم حضور جدی کتاب، مجله و سایر وسایل ارتباطی مکتوب در زندگی نونهالان و نوجوانان سبب دور شدن آنها از عوامل فرهنگ‌ساز می‌شود.

افت تحصیلی

علاقه مفرط کودکان به برنامه‌های رسانه‌ای از فرصت و علاقه آنها برای فعالیت‌های آموزشی می‌کاهد و رغبت آنها را به مدرسه کم می‌کند. شاید به همین دلیل است که مطالعات انجام شده نشان می‌دهند کودکانی که بیشتر اوقات تلویزیون می‌بینند در مقایسه با دیگران، درخشش کمتری از نظر تحصیلی دارند.

کودکان به تایید شدن از سوی والدین علاقه دارند. آموزش امور اخلاقی به کودک از طریق رسانه‌ها سبب درونی‌شدن ارزش‌ها و شکل‌گیری مجموعه‌ای از عادات و درونی شدن آنها و در نتیجه تاییدشان از سوی والدین می‌شود و این همان چیزی است که کودک بسیار به آن نیازمند است

تأثیر اجتماعی رسانه

آثار اجتماعی رسانه بسیار عینی و غیرقابل‌انکار است. پژوهشگران معتقدند برخی ناهنجاری‌های اجتماعی را با روش‌های بازدارنده خشن نمی‌توان کنترل کرد. با رسانه‌ها می‌توان تأثیرات عبرت‌آموز بیشتری به دست آورد. رسانه‌ها تأثیرات عمیق مثبت و منفی در توسعه شناختی، رفتاری و اجتماعی کودکان بر جای می‌گذارند؛ خشونت، رفتارهای جنسی پرخطر، مصرف الکل، چاقی، سیگار و…. از این موارد است

جامعه‌پذیر کردن کودکان

آموزه‌ها و اطلاعات متنوعی از رسانه‌ها به ویژه تلویزیون به کودکان و نوجوانان ارائه می‌شود. بسیاری از یادگیری‌ها غیر مستقیم هستند و پایدارترین تربیت، تربیت غیرمستقیم و ضمنی است. رسانه ها به باورها و اعتقادات کودکان شکل می‌دهند. کودکان و نوجوانان با مشاهده و تقلید آنچه می‌بینند برخی رفتارها را فرامی‌گیرند.

کودکان به تأیید شدن از سوی والدین علاقه دارند. آموزش امور اخلاقی به کودک از طریق رسانه‌ها سبب درونی شدن ارزش‌ها و شکل‌گیری مجموعه‌ای از عادات و درونی شدن آنها و در نتیجه تأیید آنها توسط والدین می‌شود و این همان چیزی است که کودک بسیار به آن نیازمند است. کودک در ابتدا فقط برای جلب نظر والدین خود به امور اخلاقی می‌پردازد، ولی در نهایت این ارزش‌ها درون او نهادینه و ماندگار می‌شود.

کاهش فعالیت‌های اجتماعی

استفاده از تلویزیون، شبکه‌های مجازی یا بازی‌های کامپیوتری در اجتماع یا حتی منزل باعث کاهش مشارکت‌های اجتماعی می‌شود. کودکان به دلیل صرف وقت پای تلویزیون و دیگر رسانه‌ها دچار کمبود، بی نظمی یا اختلال در ساعت خواب می‌شوند. این امر توانایی روحی و جسمی کودک و نوجوان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

پرکردن اوقات فراغت

اصلی‌ترین فعالیت کودکان بازی و درس است. طبیعی است که بعد از مدتی این فعالیت، ملال‌آور و خسته‌کننده می‌شود، بنابر این تنوع و ایجاد امور تفریحی ضروری به نظر می رسد. وقتی کودک از درس خواندن و بازی کردن خسته و نیازمند فعالیت دیگری می‌شود، رسانه، جایگزینی برای رفع خستگی او و عاملی برای ایجاد آمادگی برای پرداختن به درس محسوب می‌شود.

پیامدهای فرهنگی رسانه

با ظهور تکنولوژی‌های جدید، نظام اعتقادی و رفتاری که فرهنگ را شکل می‌دهند، در معرض تحول و دگرگونی قرار می‌گیرند. بنابراین بشر امروزی در مواجهه با رسانه‌های جمعی و فناوری‌های ارتباطی با خیل عظیمی از افکار و فرهنگ‌های مختلف با هویت مجازی گوناگون مواجه شده است. یکی از تأثیرات نامطلوب رسانه‌ها به ویژه ماهواره‌ها، افزایش احساس بی‌تعلقی به هویت ملی و مذهبی است.

بلوغ زودرس

کاهش ارتباط با والدین، فشار بر خانواده برای خرید مشاهدات آنها در تبلیغات رسانه‌ای، افزایش مصرف‌گرایی، ناامیدی و نارضایتی از زندگی به دلیل الگوگیری‌های نامناسب از رسانه و از آسیب‌های فرهنگی رسانه است

کودک باید در فضای کودکانه زیست کند، نه در دنیای واقعی بزرگسالان. به اعتقاد برخی روانکاوان صرف زمان زیادی که کودکان برای تماشای برنامه‌های بزرگسالان می‌گذارند تأثیرات محیط زندگی بزرگسالان بر کودکان را افزایش داده و آنها را دچار بلوغ زودرس می‌کند.

الگوگیری‌های نامناسب

امروز نسل جدید به مراتب کمتر از والدین و بزرگسالان خود، ارزش‌ها و سنت‌های نسل قبل را می‌پذیرند. در بیشتر موارد الگوهای رفتاری کودکان و نوجوانان الگوهایی است که از رسانه‌های جمعی دریافت می‌کنند. هنرپیشه‌ها، بازیگران و خواننده‌ها در مقایسه با معلمان و مربیان، الگوهای مطلوب‌تری برای کودکان و نوجوانان هستند. کاهش ارتباط با والدین، فشار بر خانواده برای خرید مشاهدات آنها در تبلیغات رسانه‌ای، افزایش مصرف‌گرایی، نا امیدی و نارضایتی از زندگی به دلیل الگوگیری‌های نامناسب از رسانه و از آسیب‌های فرهنگی رسانه است.

دسترسی آسان به اطلاعات ناسالم

یکی از نگرانی‌های رایج در مورد رابطه کودکان با رسانه، امکان دسترسی آنها به اطلاعاتی است که برای کودکان نامناسب و مضر است. این نگرانی به ویژه با پیدایش اینترنت و شبکه‌های اطلاع‌رسانی جهانی بسیار جدی‌تر شده و مربیان و متولیان تربیت در جوامع را با دغدغه‌های بزرگ مواجه کرده است.

رسانه و تبعات رفتاری آن برای کودکان

انفعال و الگوپذیری نامناسب

دسترسی کودکان و نوجوانان به تولیدات رسانه‌های غربی فرامرزی این دغدغه جدی را موجب می شود که آنها الگوهایی ناهمگون با ویژگی‌های فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی و ملی خویش برگزینند و از پیشینه و هویت تاریخی خود جدا شوند.

خشونت طلبی و پرخاشگری

تولید برنامه‌های خشونت‌آمیز از آسیب‌های رایج دنیای رسانه‌ها است. تقاضای بازار، هزینه کمتر و ایجاد هیجانات کاذبی که مخاطبان را بیشتر به خود جذب می‌کند در قالب فیلم ،کارتون، رمان، داستان و… محصول شرکت‌های بزرگ رسانه‌ای است.

به اعتقاد برخی روانکاوان، صرف زمان زیادی که کودکان برای تماشای برنامه‌های بزرگسالان می‌گذارند تاثیرات محیط زندگی بزرگسالان بر کودکان را افزایش داده و آنها را دچار بلوغ زودرس می‌کند

کم‌تحرکی، خستگی و عدم نشاط

فعالیت و تحرک جسمی و بازی از اصلی‌ترین نیازهای کودک و نوجوان است و در شکل‌گیری شخصیت متعادل وی تأثیر عمده دارد. انس و عادت به رسانه‌ها به ویژه بازی‌های رایانه‌ای از تحرک جسمانی کودکان کم می‌کند و آنها را از بازی با همسالان خود باز می‌دارد. کاهش میزان استراحت و ورزش، دیر خوابیدن، چاقی، تنبلی و کسالت از آسیب‌های جسمی و رفتاری است که در صورت افراط کودکان و نوجوانان در استفاده از رسانه‌های دیداری باید منتظر آن بود.

تاثیر روانی رسانه‌

تضعیف ارتباط عاطفی کودک با خانواده

جذابیت رسانه و فراورده‌های روزافزون آنها موجب علاقه شدید کودک به آنها شده و سبب می‌شود اندک اندک کودک از دنیای حقیقی فاصله گرفته و به دنیای رسانه تخیل و تنهایی روی آورد.

انزواطلبی و خیال پرداز

ارتباط با گروه همسالان در اثر اکتفا به سرگرمی‌ها، بازی‌ها و تفریحات رسانه‌ای و رایانه‌ای کاهش می‌یابد. این امر سبب محرومیت کودکان از مهارت‌های برقراری ارتباطات انسانی و تعامل با گروه‌های هم سن می‌شود و به تدریج گوشه‌گیری را به صورت خصلت رفتاری به کودک تحمیل می‌کند.

راهکارهای کاهش آثار نامطلوب رسانه

نه بازگشت به دوران پیش از رسانه‌های نوین ممکن است و نه سیاست‌های منع‌گرایانه سودمند واقع می شود. بنابراین باید تلاش کرد تا تأثیرات منفی آن را به حداقل رساند.

بالا بردن سواد رسانه‌ای

سواد رسانه‌ای توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل، ارزیابی و ایجاد همه انواع پیام‌های رسانه‌ای است. سواد رسانه‌ای مجموعه‌ای از مهارت‌ها است که هر فرد می‌تواند آنها را فراگیرد. با فراگیری سواد رسانه می‌توان پیام‌های پیچیده تلویزیون، اینترنت، رادیو و دیگر رسانه‌ها را کشف کرد. مهارت‌های سواد رسانه‌ای به کودکان نوجوانان و بزرگسالان سبب موارد ذیل می‌شود: دست یافتن به درک درستی از چگونگی ساختن مفاهیم و مقاصد توسط رسانه‌ها، نیل به سطحی از تشخیص نسبت به متولیان رسانه در مورد القای باورها یا ایجاد رفتار خاص در مخاطبان، تشخیص اطلاعات غلط متعصبانه یا دروغ در میان حجم انبوه اطلاعات، کشف واقعیت‌های پنهان داستان یا فیلم‌ها که بیان نمی شود، ارزیابی پیام‌های رسانه بر پایه باورها و ارزش‌ها.

از راهکارهایی که برای کاستن از آسیب‌های مواجهه کودک و رسانه می‌توان ارائه داد بالا بردن سواد رسانه‌ای اعضای خانواده به ویژه والدین و همراهی آنها با کودکان و نوجوانان در استفاده از رسانه و همچنین الگوسازی والدین برای آنها است

الگوسازی والدین

الگوسازی مناسب به وسیله والدین می‌تواند سبب تغییر عادت فرزندان در استفاده از رسانه و جایگزینی آن با فعالیت‌های دیگر می‌شود. اگر والدین در ساعت‌های مشخص برنامه خاصی را ببینند، این رفتار به عنوان الگویی برای فرزندان مطرح می‌شود و پذیرش این قانون که استفاده از رسانه نظم مشخصی باید داشته باشد راحت‌تر خواهد بود.

مشارکت و همراهی والدین در استفاده از رسانه

کودکان باید برای هویت‌بخشی و بالندگی شخصیت خود روابط اجتماعی و تعاملات مدنی را بهبود بخشند. بهره‌گیری صحیح از رسانه با کمک و برنامه‌ریزی والدین و همراهی آنها با کودک در استفاده از رسانه امکان‌پذیر است. این امر سبب آموزش صحیح موارد استفاده از رسانه و کاهش اثرات نامطلوب آن می‌شود.

تدوین منشور حقوق کودک

برای در اختیار گرفتن اوضاع فرهنگی جامعه در برابر رسانه‌ها و تربیت مناسب، تنظیم برنامه‌ جامع حمایتی و برخی قواعد و مقرارت نیاز است تا با تبیین حقوق کودک در این زمینه بتوان راهنمای عملی مدیران و تولیدکنندگان محصولات رسانه‌ای بود و ضمانت اجرای لازم برای جلوگیری از تجاوز به حقوق را پیش‌بینی کرد. تدوین منشور حقوق کودک در این زمینه لازم و ضروری است.

نتیجه‌گیری

مدیریت رسانه‌ها در حوزه کودک و نوجوان و کاهش آثار منفی آن، نیازمند اراده عمومی است و همه نهادهای متولی باید در سطح محلی، ملی و بین المللی در این زمینه همگام شوند. کودکان و نوجوانان جزو سرمایه‌های ملی هر کشوری هستند. رسانه‌هایی که انواع آلودگی‌ها را به جوامع امروزی تزریق می‌کنند موجب از هم پاشیدگی نظام روانی و اعتقادی کودکان می‌شوند. راهکارهایی که برای کاستن این آسیب‌ها می توان ارائه داد بالا بردن سواد رسانه‌ای اعضای خانواده به ویژه والدین و همراهی آنها با کودکان و نوجوانان در استفاده از رسانه و همچنین الگوسازی والدین برای آنهاست. همچنین به متولیان رسانه و سیاست‌گذاران حوزه فرهنگ و تربیت پیشنهاد می‌شود که برنامه‌های ملی تقویت معارف دینی و تبلیغ سبک زندگی اسلامی خانواده محور و … را تبلیغ کنند.

پی‌نوشت:

شاهده زهرا ناطقی، «تاثیرات رسانه بر هویت کودکان و نوجوانان»، پژوهش‌های اسلامی جنسیت و خانواده، سال چهارم، شماره ششم، بهار و تابستان ۱۴۰۰

شیوع ۱۲ درصدی تک‌فرزندی در خانواده‌ ایرانی

بلای تک‌فرزندی و بی‌فرزندی به جان خانواده و جامعه، چاره چیست؟

ارسال شده در ۲۶ آبان ۱۴۰۳، توسط ایرنا

برخی از کارشناسان بر این باورند اگر عوامل ارزشی و نگرشی در بی‌فرزندی موثر هستند، در مورد تک فرزندی این عوامل اقتصادی و معیشتی هستند که اجازه فرزندآوری بیشتر به خانواده‌ها نمی‌دهد و برای رفع هر دو مساله مهمی که اکنون گریبانگیر کشور شده ضرورت دارد جامعه در هر سه بعد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اقدامات همسویی را انجام دهد.

امروزه الگوی فرزندآوری بسیاری از خانواده‌های ایرانی به بی‌فرزندی و یا تک فرزندی تغییر کرده است. اگر چه در این باره تغییرات نگرشی و ارزشی دخیل هستند، اما به نظر می‌آید در سال‌های اخیر آنچه بر تمایل خانواده‌ها در داشتن فرزندان بیشتر تاثیرگذاشته، مسایل و مشکلات اقتصادی است. بطوریکه می‌توان گفت پدیده تمایل به تک‌فرزندی یا ناباروری خودخواسته که از یکی دو دهه قبل شروع شده، در حال تبدیل شدن به یک کنش هنجاری است.

طبق گزارش مرکز آمار ایران، میزان عمومی تک فرزندی ( درصد کل زنان ۴۹-۱۵ ساله دارای همسر و دارای یک فرزند) از ۳۴.۸ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۲۷.۲ درصد در سال ۱۳۹۰ کاهش یافته و با یک دهم درصد افزایش به ۲۷.۳ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است.

میزان عمومی تک فرزندی ( درصد کل زنان ۱۵-۴۹ ساله دارای همسر و دارای یک فرزند) از ۳۴.۸ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۲۷.۲ درصد در سال ۱۳۹۰ کاهش یافته و با یک دهم درصد افزایش به ۲۷.۳ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است.

همچنین درصد زنان ۴۴-۴۰ ساله دارای یک فرزند از ۶.۷ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۸.۲ درصد در سال ۱۳۹۰ و به ۱۲ درصد در سال ۱۳۹۵ افزایش یافته است. این درصدها همچنین در بین زنان ۴۹-۴۵ ساله از ۴.۴ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۵.۱ درصد در سال ۱۳۹۰ و به ۷.۸ درصد در سال ۱۳۹۵ افزایش داشته است.

این در حالی است که جمعیت و فرزندآوری عامل اصلی در پیشرفت تکنولوژی و اقتدار اقتصادی و اجتماعی بوده است. از این رو تک فرزندی و تمایل جمعیت به این سو، با پیامدهای مختلف در سطوح مختلف اجتماعی و روانشناختی رو به رو خواهد بود که لازم است برای برون رفت از این وضعیت این مساله مورد بررسی و زوایای آن مورد واکاوی قرار بگیرد.

با توجه به این ضرورت پژوهشگر ایرنا با «حمید رضا حاجی هاشمی» جمعیت‌شناس و «زهرا طاهر نژاد» روانشناس به گفت و گو نشست:

۱۲ درصد از خانواده‌ها تک فرزند هستند

هاشمی در خصوص میزان تک فرزندی در ایران می‌گوید: تک فرزندی بسته به اینکه چگونه اندازه‌گیری و سپس چگونه تفسیر و مطرح می‌شود، می‌تواند واکنش‌های مختلفی را در افکار عمومی در پی داشته باشد. گاهی اطلاعات از منابعی اخذ می‌شود که تک فرزندی را در بین همه زنان واقع در سنین باروری محاسبه می‌کند. این موضوع باعث می‌شود که ارقامی بزرگتر از واقعیت بدست بیاید. در حالی‌که شیوه مطلوب این است که تک فرزندی باید برای زنانی محاسبه شود که در دهه آخر دوره باروری زندگی می‌کنند.

وی می‌افزاید: نتایج آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۵ نشان می‌دهد که تک فرزندی در ایران بسته به اینکه کدام گروه از زنان ۴۰ تا ۵۰ ساله ملاک محاسبه قرار گیرند، بین ۸ تا ۱۲ درصد است. اما از نظر تکنیکی و با توجه به شرایط باروری کشور در دهه ۱۳۶۰ رقم ۱۲ درصد آمار دقیق‌تری است. با این حال به دلیل اینکه این ارقام از شرایط باروری پیش از کنترل موالید تاثیر پذیرفته، بنابراین خیلی گویای شرایط کنونی نیست. در نتیجه باید منتظر سرشماری جدید باشیم تا ببینیم وضعیت چقدر تغییر کرده که البته انتظار می‌رود افزایش قابل توجهی در تک فرزندی مشاهده شود.

مشکلات مالی یکی از دلایل تک فرزندی در جامعه است

هاشمی در پاسخ به علل تک فرزندی در جامعه می‌گوید: برخلاف بی‌فرزندی که بسیار تحت تأثیر شرایط ازدواج و سبک همسرگزینی و همچنین تغییرات نگرشی و ارزشی است، تک فرزندی تا حد زیادی ناشی از وضعیت اقتصادی است.

تک فرزندی باوجود اینکه الگوی باروری ضد جمعیتی است، نشان می‌دهد که افراد تک فرزند افرادی هستند که ازدواج کرده‌اند و احتمالا به داشتن فرزند تمایل داشته‌اند یا حداقل به آن تن داده‌اند و از این رو عوامل نگرشی و اندیشه‌ای قوی که توانسته باشد آنها را از ازدواج و داشتن فرزند منصرف کند، وجود نداشته است. آنچه که در اینجا موثر است، عمدتا می‌تواند از جنس مشکلات و ناامنی‌های اقتصادی باشد که به آنها اجازه نمی‌دهد خودشان را از وضعیت تک‌فرزندی خارج کنند و به فرزندآوری ادامه بدهند.

حاجی‌هاشمی: کشورهایی که پایین‌ترین میزان‌های باروری را دارند، هر دو دسته عوامل اقتصادی و فرهنگی-نهادی را در آن‌ها می‌توان دید که حتی یکی از آنها برای سقوط باروری یک کشور کافی است و این عوامل همزمان و به طور موثری در کشور ما وجود دارد

هاشمی می‌افزاید: اگر به کشورهایی که پایین‌ترین میزان‌های باروری را دارند، نگاه کنیم‌، متوجه می‌شویم که هر دو دسته عوامل اقتصادی و فرهنگی-نهادی که حتی یکی از آنها برای سقوط باروری یک کشور کافی است، همزمان و به طور موثری در کشور ما وجود دارد. «شرایط برای تشدید بی‌فرزندی و تک فرزندی به حدی مهیا است که می‌تواند در آینده ایران را به یکی از کشورهایی تبدیل کند که پایین‌ترین میزان‌های باروری و رشد جمعیت را در جهان دارند.

طاهر نژاد نیز در این زمینه می‌گوید: تک فرزندان، کودکانی هستند که یا خواهر و برادر ندارند و یا به فرزندی پذیرفته شده‌اند. برخی عوامل باعث شده تمایل خانواده‌ها به فرزندآوری و یا افزودن تعداد فرزندان کاهش یابد. مشکلات مالی یکی از عواملی است که سبب می‌شود در والدین نگرانی‌هایی به منظور عدم توانایی در تامین امکانات برای فرزندان ایجاد شود. شاغل بودن زنان و نگرانی از دست دادن موقعیت شغلی سبب می‌شود تمایل خانواده‌ها برای فرزندآوری کاهش یابد. دیر ازدواج کردن و یا دیر به دنیا آمدن فرزندان نیز در این مورد تاثیرگذار هستند.

پیامدهای تک فرزندی در سطح خرد و کلان

هاشمی پیرامون پیامدهای تک فرزندی در جامعه می‌گوید: کاهش رشد و اندازه جمعیت در بلندمدت، سالخورده شدن جمعیت، کمبود نیروی کار و کاهش رفاه و تامین اجتماعی سالمندان از مهمترین پیامدهای تک فرزندی و بی فرزندی است. البته شدت این پیامدها بسته به اینکه این دو الگوی باروری چقدر تداوم پیدا کند و چقدر ایده‌آل باروری کشور را که در حال حاضر دو فرزندی است را تغییر دهد، دارد. از پیامدهای اجتماعی تک فرزندی نیز می‌شود به تضعیف پیوندهای خانوادگی و خویشاوندی و کاهش یا تغییر سرمایه‌های عاطفی و اجتماعی در نسل‌های بعد اشاره کرد.

طاهر نژاد نیز در این باره می‌گوید: یکی از مهمترین آسیب‌هایی که تک فرزندی دارد این است که این فرزندان بسیار احساس تنهایی می‌کنند و بیش از اندازه به والدین خود وابسته هستند و والدین هم بیش از اندازه به فرزند خود وابسته هستند و همین امر سبب می‌شود آزادی عمل و استقلال فردی را تا حدودی از یکدیگر بگیرند.

در این کودکان و همینطور والدین آنها ترس از دست دادن بسیار شدیدتر است، انتظار بالایی در والدین وجود دارد، استعداد شکل‌گیری احساس گناه در این فرزندان بسیار است. تمایل به لوس بودن و پرتوقع بودن و خودمحوری نیز در این کودکان بسیار دیده می‌شود. این کودکان به دلیل اینکه همبازی ندارند، تمایل به بازی‌های دیجیتال و اینترنتی بسیاری دارند، اما یکی از جدی‌ترین مسایل این کودکان رشد اجتماعی آنها است.

طاهر نژاد: کودکانی که در شرایط تک فرزندی رشد می‌کنند، رشد اجتماعی کمتری نسبت به بچه‌هایی که در خانواده‌های بزرگ‌تر و چند فرزندی رشد می‌کنند، دارند

وی می‌افزاید: کودکانی که در شرایط تک فرزندی رشد می‌کنند، رشد اجتماعی کمتری نسبت به بچه‌هایی که در خانواده‌های بزرگ‌تر و چند فرزندی رشد می‌کنند، دارند. برای مثال بچه‌هایی که دو یا سه خواهر و برادر دارند برای پیدا کردن و مشخص کردن قلمرو خود مجبور هستند یکسری تعارضات را تحمل کنند و یا با برخی تعارضات بجنگند.

این جنگ و نحوه حل مساله منجر به رشد اجتماعی کودکان می‌شود. اما تک فرزندان صاحب کل قلمرو خانه هستند و نیازی به جنگیدن برای بدست آوردن فضا و یا مادر تمام وقت نداند. این تعارضات و حل مساله‌ها منجر به رشد هوش کودکان و رشد اجتماعی آنها می‌شود. یعنی آن کودک وقتی بزرگ تر شد و وارد مدرسه و اجتماع بزرگتر شد، یاد گرفته است این تعارضات جزو لاینفک زندگی بشری است و باید برای حل تعارضات تلاش کند. انعطاف این کودکان و توان سازگاری آنها ارتقا می‌یابد و این کودکان احتمال دارد کمتر دچار آسیب شوند.

اما تک فرزند این تجارب زیسته را ندارد و مادر در بسیاری از مواقع تنها برای او بوده و اتاق او برای خودش بوده و ظرفیت‌ها را هر زمان که اراده می‌کرد، در اختیار داشته است. این فرد وقتی وارد جامعه می‌شود، متوجه می‌شود از این خبرها نیست و در بسیاری از جاها باید تلاش کند. برای حل تعارضات و شکل‌گیری دوستان و گرفتن حقش بجنگد. گویی کودک در این شرایط تازه دارد رشد می‌کند و در این شرایط این فرد عقب‌تر از آن کودکی است که خواهر وبرادر داشته است. بنابراین احتمال اضطراب و شکنندگی این فرد بیشتر است.

راه‌حل تک فرزندی چیست

طاهر نژاد به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و می‌گوید: درست است که تعداد فرزندان ممکن است مرحله‌ای از زندگی یک خانم را تغییر دهد، اما معنای زندگی همین جذابیت‌ها است. زنان باید در اهداف و مسیر رشد و معنایی که به رشد خود می‌دهند، بازنگری کنند تا یک خانواده بهتر داشته باشند. مهمترین نقش زنان در زندگی نقشی است که در خانواده دارند و بعد اجتماع است.

توانمندسازی اقتصادی جوانان نه از طریق مشوق‌های مالی بلکه از طریق ایجاد شغل پایدار و با درآمد کافی که به آنها احساس استقلال و امنیت مالی و امکان پس انداز و ترقی اقتصادی بدهد، می‌تواند خانواده‌ها را از تک فرزندی تحمیل شده نجات دهدهاشمی نیز به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و می‌گوید: توانمندسازی اقتصادی جوانان نه از طریق مشوق‌های مالی بلکه از طریق ایجاد شغل پایدار و با درآمد کافی که به آنها احساس استقلال و امنیت مالی و امکان پس انداز و ترقی اقتصادی بدهد، می‌تواند خانواده‌ها را از تک فرزندی تحمیل شده نجات دهد. زیرا مشوق‌های مالی بیش از آنکه موثر باشد، موجب وابستگی اقتصادی، سرخوردگی و احساس عدم امنیت مالی افراد می‌شد. آسیب بزرگ سیاستگذاری مشوق محور این است که سیاستگذار ارائه این مشوق‌ها را دستاورد بزرگی می‌داند و بنابراین از مسئولیت فراهم کردن شرایط برای توانمندسازی پایدار اقتصادی شهروندان شانه خالی می‌کند.

در مجموع کارشناسان می‌گویند: موضوع فرزندآوری و تعداد افراد خانواده با میزان درآمد و فرهنگ آن جامعه ارتباطی مستقیم دارد، بنابر برخی تعاریف در مناطقی که میزان درآمد افراد به طور نسبی بالاتر و امکانات شهری و رفاهی بیشتری در خدمت افراد آن جامعه وجود دارد، فرزندآوری و به تعبیری تعداد افراد خانوارها هم افزایش می‌یابد اما با نگاهی به خانواده‌های تهرانی می‌توان این فرضیه را رد کرد. امروزه به دلیل تغییر سبک زندگی، تک فرزندی در بین زوجین و خانواده‌ها رواج یافته و بسیاری از زوج‌ها به داشتن فقط یک فرزند رضایت می‌دهند، تصمیمی که برخلاف ظاهر خوشایند آن، آسیب‌های زیادی برای کودک دارد.

طبق گزارش‌های منتشره، آمارها بیانگر تغییرات جمعیتی و کاهش رشد جمعیت کشور است و نگرانی از پیری جمعیت و کاهش موالید از دغدغه‌های بسیار مهم مقام معظم رهبری انقلاب در سال‌های اخیر به شمار می‌رود. رشد جمعیت کشور پس از دهه‌های ۶۰-۱۳۵۰ شمسی روند کاهشی داشته که نگرانی جدی برای اقتدار، پویایی و بالندگی کشور است و همچنین ترکیب و ساختار جمعیت کشور و کاهش سطح باروری است.

بنابراین تک فرزندی و بی‌فرزندی، ریشه در آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی دارد و برای رفع این مساله باید در هر سه زمینه اقدامات موثر انجام شود تا از بروز صدمات جبران‌ناپذیر در کشور جلوگیری شود.

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!