بهترین خوراکی‌ها برای کیف مدرسه

ارسال شده در ۵ مهر ۱۴۰۴، توسط ایرنا

سال تحصیلی جدید، شروعی پر از هیجان، یادگیری و البته، نیاز به انرژی پایدار است! در طول روز مدرسه، مغز و بدن شما به سوخت‌رسانی مداوم نیاز دارد تا بتوانید با تمرکز، خلاقیت و شادابی در کلاس‌ها حاضر شوید. اما چه خوراکی‌هایی می‌توانند این وظیفه مهم را به بهترین شکل انجام دهند؟

سال تحصیلی جدید، فرصتی استثنایی برای بازنگری در عادات غذایی و انتخاب هوشمندانه‌تر برای میان‌وعده‌های مدرسه است. این دوره از زندگی، سرشار از یادگیری، کشف و رشد است و تغذیه مناسب نقشی کلیدی در این فرآیند ایفا می‌کند. میان‌وعده‌هایی که در طول روز مدرسه انتخاب می‌کنیم، تنها برای رفع گرسنگی نیستند؛ بلکه تاثیر مستقیمی بر سطح انرژی، توانایی تمرکز، ثبات خلق و خو و حتی عملکرد تحصیلی ما دارند. انتخاب‌های آگاهانه در این زمینه می‌تواند تفاوت بزرگی در تجربه کلی ما از روز مدرسه ایجاد کند.

بی‌شک، دنیای میان‌وعده‌ها بسیار فراتر از گزینه‌های رایج و گاه ناسالم مانند چیپس و کیک‌های کارخانه‌ای است. در حقیقت، گنجینه‌ای از میان‌وعده‌های سالم، خوشمزه و انرژی‌بخش وجود دارد که می‌توانند هم نیازهای بدنمان را برآورده سازند و هم به سلامت کلی ما یاری رسانند. این خوراکی‌های طبیعی و مقوی، سوخت لازم را برای مغز فراهم می‌کنند و به ما کمک می‌کنند تا با توان و شادابی بیشتری در کلاس‌ها حاضر شویم و از یادگیری لذت ببریم.

در این گزارش، قصد داریم شما را به سفری هیجان‌انگیز به دنیای خوراکی‌های هوشمندانه، لقمه‌های دلچسب و هله‌هوله‌هایی ببریم که نه تنها سیرکننده و مغذی هستند، بلکه مدرسه را به مکانی دلپذیرتر و پرانرژی‌تر تبدیل می‌کنند. هدف ما این است که با معرفی انواع میان‌وعده‌های سالم، مقوی و در عین حال بسیار خوشمزه، ابزارهایی را در اختیار شما قرار دهیم که به راحتی قابل تهیه و حمل باشند.

چه دانش‌آموز باشید، چه دانشجو یا حتی والدین گرامی که به دنبال بهترین‌ها برای فرزندان خود هستند، در این راهنما با ما همراه شوید تا با هم دریابیم چگونه می‌توانیم با انتخاب‌های غذایی درست، روزهای تحصیلی پربارتر، سالم‌تر و شیرین‌تری را تجربه کنیم. بیایید با هم عادات غذایی خود را متحول کنیم و انرژی لازم برای درخشش در سال تحصیلی جدید را کسب کنیم!

۱. میوه‌ها: گنجینه‌های طبیعی انرژی و ویتامین

میوه‌ها، شکر طبیعی، فیبر، ویتامین‌ها و آنتی‌اکسیدان‌های فراوانی دارند که برای عملکرد بهینه مغز ضروری هستند.

سیب و گلابی: ترد، شیرین و پر از فیبر. به راحتی در کیف جا می‌شوند و نیازی به آماده‌سازی خاصی ندارند. می‌توانید آن‌ها را با کمی کره بادام زمینی (بدون شکر اضافه) برای یک ترکیب پروتئینی و سیرکننده، میل کنید.

موز: منبع عالی پتاسیم و انرژی سریع. حمل آن آسان است و به طور طبیعی شیرین است.

انواع توت‌ها (توت فرنگی، بلوبری، تمشک): سرشار از آنتی‌اکسیدان و ویتامین C. بهتر است در ظرف دربسته حمل شوند تا له نشوند. می‌توانید آن‌ها را با ماست یونانی مخلوط کنید.

پرتقال و نارنگی: ویتامین C فراوان و آب‌دار، به طراوت و هوشیاری کمک می‌کنند.

انگور: لقمه‌های کوچک و شیرین که به راحتی خورده می‌شوند و انرژی‌زا هستند.

۲. سبزیجات: تردی و طراوت در هر لقمه

سبزیجات علاوه بر ویتامین‌ها و مواد معدنی، فیبر بالایی دارند که به احساس سیری طولانی‌مدت کمک می‌کند.

هویج مینیاتوری یا چوب هویج: ترد و شیرین، منبع عالی بتاکاروتن.

چوب کرفس: ترد و آبدار، با کالری بسیار کم.

خیار: خنک‌کننده و آبرسان.

فلفل دلمه‌ای رنگی (حلقه‌ای یا نواری): شیرین و پر از ویتامین C.

گوجه گیلاسی: لقمه‌های کوچک و پر از طعم.

نکته: سبزیجات را می‌توانید با دیپ‌های سالم مانند هوموس (حمص)، ماست یونانی طعم‌دار شده با سبزیجات خشک یا آووکادو میل کنید.

۳. پروتئین‌ها و چربی‌های سالم: کلید سیری پایدار

این مواد مغذی به شما کمک می‌کنند تا مدت طولانی‌تری احساس سیری کنید و از افت ناگهانی قند خون جلوگیری می‌کنند.

مغزها و دانه‌ها: بادام، گردو، پسته، بادام هندی، تخمه آفتابگردان، تخمه کدو. سرشار از پروتئین، چربی‌های سالم و فیبر هستند. (بهتر است به صورت مخلوط یا “تریل میکس” بدون نمک و شکر اضافه حمل شوند).

کره بادام زمینی یا کره بادام: روی نان تست سبوس‌دار، کراکر سبوس‌دار یا به همراه میوه (مثل سیب) عالی است. به دنبال انواع بدون شکر و روغن اضافه باشید.

تخم مرغ آب‌پز: یک منبع پروتئین کامل و بسیار مغذی.

ماست یونانی ساده: پروتئین بالایی دارد. می‌توانید با میوه، مغزها یا کمی عسل آن را طعم‌دار کنید.

پنیر: پنیرهای کم‌چرب مانند پنیر ورقه ای یا پنیر کوتیج گزینه‌های خوبی هستند.

۴. غلات کامل: کربوهیدرات‌های پیچیده برای انرژی ماندگار

کربوهیدرات‌های پیچیده به تدریج انرژی آزاد می‌کنند و از خستگی جلوگیری می‌کنند.

نان تست سبوس‌دار یا کراکر سبوس‌دار: پایه خوبی برای کره بادام زمینی، پنیر یا آووکادو.

نان پیتا سبوس‌دار: می‌توانید آن را با هوموس و سبزیجات پر کنید.

گندم سیاه یا جو دوسر پرک: آماده شده با شیر یا آب، همراه با میوه و مغزها، یک صبحانه یا میان‌وعده مقوی است.

ذرت بو داده (بدون کره و نمک زیاد): یک میان‌وعده فیبردار و کم‌کالری.

۵. لقمه‌ها و هله‌هوله‌های خلاقانه:

اسموتی میوه و ماست: ترکیبی از میوه‌های یخ‌زده، ماست یونانی، و کمی شیر یا آب. در قمقمه‌های مخصوص اسموتی حمل کنید.

اسکِوِرز میوه و پنیر: تکه‌های میوه و پنیر را به سیخ چوبی کوچک بکشید.

مینی مافین‌های سالم: با استفاده از آرد سبوس‌دار، میوه‌های له شده (مانند موز یا سیب) و بدون شکر زیاد.

کوکی‌های جو دوسر و کشمش: با کمترین میزان شکر و روغن تهیه شوند.

رول‌های نان و پنیر و سبزیجات: نان لواش سبوس‌دار را با پنیر کم‌چرب، سبزیجات دلخواه (مانند کاهو، هویج رنده شده) و کمی سس سالم بپیچید.

نکات کلیدی برای انتخاب و بسته‌بندی:

تنوع: سعی کنید هر روز از یک گروه غذایی متفاوت میان‌وعده انتخاب کنید تا طیف وسیعی از مواد مغذی را دریافت کنید.

تعادل: یک میان‌وعده خوب باید ترکیبی از کربوهیدرات‌های پیچیده، پروتئین و چربی‌های سالم باشد تا هم انرژی‌زا باشد و هم احساس سیری ایجاد کند.

آماده‌سازی: شب قبل، میان‌وعده‌ها را آماده کنید تا صبح وقت کمتری صرف شود.

بسته‌بندی مناسب: از ظروف دربسته، کیسه‌های زیپ‌دار یا قمقمه‌های مخصوص استفاده کنید تا خوراکی‌ها سالم بمانند و کیف شما کثیف نشود.

هیدراتاسیون: فراموش نکنید که یک بطری آب همراه داشته باشید! نوشیدن آب کافی برای عملکرد مغز و بدن حیاتی است.

با انتخاب هوشمندانه میان‌وعده‌های مدرسه، نه تنها به سلامت خود کمک می‌کنید، بلکه یادگیری را لذت‌بخش‌تر و پربارتر می‌سازید. پس، با انرژی و تغذیه‌ای سالم، آماده درخشش در سال تحصیلی جدید باشید!

چند نکته درباره کم‌خونی و عوارض آن

ارسال شده در ۵ مهر ۱۴۰۴، توسط ایسنا

کم‌خونی به ویژه کم‌خونی فقر آهن از شایع‌ترین کم‌خونی‌ها است که با رعایت نکات ساده می‌توان از ابتلا به آن پیشگیری کرد.

کم‌خونی، تقریبا از  هر ۴ نفر در سراسر جهان یک نفر را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگرچه میلیاردها نفر درگیر این بیماری هستند، اما ممکن است علائم و نشانه‌های آن در زندگی روزمره نشان داده نشود.

کم‌خونی می‌تواند شدت‌های مختلفی داشته باشد، به طوری که موارد شدید آن نیاز به بستری شدن در بیمارستان یا حتی منجر به مرگ می‌شود. افراد در دوران قاعدگی و بارداری از جمله آسیب‌پذیرترین افراد در برابر کم‌خونی هستند، اما هر کسی می‌تواند در معرض خطر باشد. نکته نگران‌کننده این است که موارد کم‌خونی در سال‌های اخیر افزایش یافته است. در سال ۲۰۲۱، محققان ۴۲۰ میلیون مورد کم‌خونی بیشتر از موارد گزارش‌شده در سال ۱۹۹۰ گزارش کردند.

اگرچه برخی معتقدند که این افزایش ممکن است به دلیل رشد جمعیت باشد، اما واضح است که کم‌خونی از بین نرفته و بسیاری از آنها نیاز به درمان دارند.

کم‌خونی چیست؟

کم‌خونی یک اختلال خونی شایع اما جدی است که می‌تواند زمانی رخ دهد که سطح هموگلوبین فرد برای تأمین نیازهای بدنش بسیار پایین باشد. هموگلوبین پروتئینی در خون است که در گلبول‌های قرمز یافت می‌شود و به حمل اکسیژن در سراسر بدن کمک می‌کند.

داشتن سطح کافی هموگلوبین برای عملکردهای خاصی مانند حفظ انرژی در طول روز، تفکر و توان انجام ورزش مهم است. وقتی افراد کم خون هستند، ممکن است علائمی مانند سرگیجه یا غش کردن را تجربه کنند که می‌تواند به دلیل کمبود اکسیژن در بدن باشد.

علائم و نشانه‌های کم‌خونی

به‌طورکلی، کم‌خونی با رنگ‌پریدگی و احساس سرما همراه است اما تمام کسانی که کم‌خونی را تجربه می‌کنند، این علائم را نشان نمی‌دهند. همچنین کسانی که این علائم را نشان می‌دهند، این علائم فقط بخش کوچکی از علائم برای تشخیص هستند.

خستگی، سبکی سر، تپش قلب در قفسه سینه، تنگی نفس، عدم تحمل سرما، هوس خوردن یا جویدن مواد فاقد ارزش غذایی مانند یخ از دیگر علائم کم‌خونی است.

افراد مبتلا به کم‌خونی نه تنها طیف وسیعی از علائم، بلکه درجات مختلفی از شدت علائم را نیز تجربه می‌کنند. به طور مثال، برخی از افراد مبتلا به کم‌خونی ممکن است مستعد سرگیجه و غش باشند و این در حالی  است که برخی دیگر شاید اصلاً احساس سرگیجه نکنند و ممکن است ماه‌ها تا سال‌ها علائم کمی یا بدون علائم باشند.

اگرچه این ممکن است یک مزیت به نظر برسد، اما علائم خفیف کم‌خونی می‌تواند به خودی خود خطرناک باشد. نکته نگران‌کننده این است که این علائم ممکن است باعث شوند که این بیماری در سکوت و به درستی توسط یک متخصص پزشکی تشخیص داده نشود. کم‌خونی تشخیص داده نشده ممکن است به درستی یا به طور مؤثر درمان نشود و مدت طولانی فرد دچار بیماری شود. در برخی موارد، علائم فقط زمانی شروع می‌شوند که تعداد گلبول‌های خون فرد آنقدر پایین باشد که منجر به بستری شدن فرد در اورژانس شود، بدون اینکه فرد علائم (بدون هشدار) داشته باشد. وقتی کم‌خونی خفیف است، افراد می‌توانند در حال راه رفتن باشند و حتی متوجه کم‌خونی خود نشوند؛ اگر کم‌خونی شدید باشد، ممکن است خسته، ضعیف یا غش کنید و همچنین تا زمانی که کم‌خونی شدید نشود، نمی‌تواند زندگی فرد را تهدید کند.

عوامل خطر کم‌خونی

هر کسی می‌تواند در معرض خطر کم‌خونی باشد اما برخی افراد می‌توانند نسبت به دیگران آسیب‌پذیرتر باشند. در ایالات متحده، به ویژه زنان در سن قاعدگی به دلیل از دست دادن خون در دوره‌های قاعدگی سنگین، می‌توانند در معرض خطر بیشتری برای کم‌خونی فقر آهن باشند.

زنانی که باردار هستند، در صورت ابتلا به کم‌خونی، چه برای خودشان و چه برای نوزاد در حال رشدشان می‌توانند در معرض خطر بیشتری برای عوارض شدید کم خونی قرار گیرند. کم‌خونی همچنین خطر مرگ‌ومیر و عوارض مادران را افزایش می‌دهد. تقریباً از هر دو زن باردار در جهان، یک نفر دچار کم‌خونی است و این موضوع نسل به نسل بر جمعیت تأثیر می‌گذارد.

گروه‌های در معرض خطر کم‌خونی را می‌توان به افرادی که در معرض خطر ابتلا به کم‌خونی هستند و افرادی که در معرض عواقب شدید کم‌خونی هستند، تقسیم کرد.

گروه‌های در معرض خطر ابتلا به کم‌خونی

افرادی که رژیم غذایی مناسبی ندارند در معرض خطر ابتلا به کم‌خونی قرار دارند. این افراد می‌توانند شامل افراد گیاه‌خواری باشند که مواد مغذی از دست رفته را از مکمل دریافت نمی‌کنند، یا افرادی که به اندازه کافی آهن، ویتامین B12 و فولات مصرف نمی‌کنند.

افرادی که سابقه اختلالات روده‌ای دارند نیز در معرض ابتلا به کم‌خونی قرار دارند. برخی از اختلالات روده‌ای، مانند بیماری کرون و بیماری سلیاک، بر جذب مواد مغذی تأثیر می‌گذارند.

افرادی که قاعدگی دارند و دوره‌های قاعدگی سنگینی را تجربه می‌کنند. این می‌تواند به افزایش از دست دادن خون و درنتیجه کم خونی منجر شود.

بارداری می‌تواند خطر ابتلا به کم‌خونی را افزایش دهد، زیرا هم فرد باردار و هم جنین در حال رشد از خون استفاده می‌کنند.

افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن مانند سرطان، نارسایی کلیه یا کبد. این بیماری‌ها ممکن است باعث کاهش گلبول‌های قرمز خون شوند.

افرادی که سابقه خانوادگی کم‌خونی ارثی مانند تالاسمی و کم‌خونی داسی شکل دارند. سابقه خانوادگی کم‌خونی ارثی ممکن است خطر ابتلا به کم‌خونی را افزایش دهد.

افرادی که سابقه عفونت‌های خاص، بیماری‌های خونی و اختلالات خودایمنی دارند. برخی از بیماری‌ها و عفونت‌های خونی می‌توانند بر خون‌رسانی یا تولید گلبول‌های قرمز تأثیر بگذارند و خطر کم‌خونی را افزایش دهند.

افراد مبتلا به نارسایی کلیه. این افراد نیز می‌توانند دچار کم‌خونی شوند زیرا کلیه‌ها نقش مهمی در کمک به مغز استخوان برای ساخت سلول‌های خونی دارند.

علاوه بر این، افرادی که در معرض مواد شیمیایی سمی قرار دارند یا داروهای خاصی مصرف می‌کنند که بر تولید گلبول‌های قرمز تأثیر می‌گذارند، می‌توانند در معرض خطر بیشتری برای کم‌خونی باشند.

گروه‌های در معرض خطر عواقب شدید کم‌خونی

 کم‌خونی یکی از علل مرگ و میر و عوارض مادران باردار است. از آنجایی که افراد باردار ابتدا از بدن خود برای حمایت از یک نوزاد در حال رشد استفاده می‌کنند، کم‌خونی می‌تواند مادر و نوزاد را از مواد مغذی، انرژی و خون بیشتری محروم کند.

هنگامی که یک زن باردار کم‌خونی دارد، این ممکن است بر رشد نوزادش تأثیر بگذارد. همچنین کم‌خونی می‌تواند بر رشد عصبی در کودکان خردسال تأثیر بگذارد.

حتی در یک بارداری طبیعی، بدن طوری تنظیم شده است که نوزاد خون مورد نیاز برای حفظ خود را دریافت کند. هنگامی که کم‌خونی وجود داشته باشد، سطح هموگلوبین می‌تواند به شدت کاهش یابد. زنانی که در ابتدا کم‌خون هستند، می‌توانند کم‌خون‌تر شوند و این خود خطر مستقلی برای مرگ و میر مادران است.

حتی قبل از تولد، کم‌خونی می‌تواند عواقبی برای نوزاد نیز داشته باشد

داشتن کم‌خونی در رحم می‌تواند احتمال تولد زودرس یا وزن کم هنگام تولد را افزایش دهد. همچنین، کم‌خونی می‌تواند بر رشد عصبی تأثیر بگذارد.

مصرف متعادل ماهی در بارداری مفید است

ارسال شده در ۵ مهر ۱۴۰۴، توسط ایسنا

دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت با رد این باور نادرست که تمام ماهی‌ها دارای جیوه هستند و مصرف هر نوع ماهی در طول بارداری موجب سقط جنین می‌شود، اعلام کرد: مصرف متعادل ماهی در بارداری مفید است و مضر نیست.

غذاهای دریایی از قبیل ماهی منبع غنی از پروتئین، ویتامین D و اسیدهای چرب امگا ۳ هستند که برای سلامت مادر و رشد و تکامل سیستم ایمنی، مغز و چشم جنین ضروری است. بنابراین مصرف دو بار در هفته ماهی در دوران بارداری برای سلامت مادر و جنین نقش بسزایی دارد.

اگرچه نگرانی‌هایی در مورد میزان زیاد جیوه در برخی ماهی‌های بزرگ و شکارچی مانند کوسه، شمشیرماهی و تُن آلباکور وجود دارد، اما این موضوع نباید منجر به حذف کامل ماهی از رژیم غذایی زنان باردار شود. بلکه توصیه می‌شود مادران باردار از ماهی‌های پرورشی و کم‌جیوه مانند ساردین، سالمون، قزل‌آلا، ماهی سفید و شاه‌ماهی استفاده کنند.

همچنین زنانی که به دلیل حساسیت یا شرایط پزشکی خاص قادر به مصرف ماهی نیستند، بهتر است با مشورت پزشک و متخصص تغذیه از مکمل‌های امگا ۳ بهره‌مند شوند.

در نتیجه، مصرف متعادل و آگاهانه‌ ماهی در بارداری نه‌تنها بی‌خطر، بلکه برای رشد سالم جنین و سلامت مادر ضروری است. ممنوعیت کامل مصرف ماهی در دوران بارداری، پایه‌ علمی ندارد.

مصرف لبنیات در دوران بارداری ضروری است

ارسال شده در ۵ مهر ۱۴۰۴

دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، باور رایجی که مصرف شیر و لبنیات در دوران بارداری را باعث بزرگ شدن جنین و سخت شدن زایمان می‌داند، را فاقد پایه و اساس علمی عنوان کرد.

دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در مورد مصرف لبنیات در دوران بارداری اعلام کرد: لبنیات از جمله شیر، ماست و پنیر، سرشار از مواد مغذی نظیر پروتئین، کلسیم، فسفر، پتاسیم، ویتامین A، ویتامین B12 و ویتامین B2 است که در دوران بارداری برای سلامت مادر و رشد صحیح جنین ضروری‌اند.

بر همین اساس، توصیه می‌شود زنان باردار روزانه بین ۳ تا ۴ واحد لبنیات کم‌چرب را در رژیم غذایی خود بگنجانند. این میزان مصرف نه‌تنها موجب بزرگ شدن غیرطبیعی جنین نمی‌شود، بلکه با تقویت سیستم ایمنی، استحکام استخوان‌ها و دندان‌ها، و تأمین نیازهای تغذیه‌ای مادر و جنین، نقش کلیدی در سلامت بارداری دارد.

دفتر بهبود تغذیه جامعه تأکید کرد: پرهیز از لبنیات در دوران بارداری می‌تواند سلامت مادر و جنین را به خطر بیندازد و پیروی از باورهای نادرست در این زمینه توصیه نمی‌شود.

کتاب کاغذی یا صوتی؛ کدام‌یک برای مغز مفیدتر است؟

ارسال شده در ۵ مهر ۱۴۰۴، توسط ایسنا

خواندن کتاب و گوش دادن به کتاب‌های صوتی، عناصر مختلف شناختی را فعال می‌کنند که هر کدام مزایای خاص خود را دارند. بنابراین کدام یک را باید انتخاب کنید؟

بی‌شک مطالعه برای ما خوب است. فراتر از دانشی که ارائه می‌دهد و فرصت‌هایی که ایجاد می‌کند، مجموعه‌ای از مطالعات، سواد خوب در دوران کودکی را با سلامت جسمی و روانی و حتی زندگی طولانی‌تر مرتبط دانسته‌اند.

به نقل از نیوساینتیست، تصور می‌شود که مطالعه سه فرآیند شناختی مهم را فعال می‌کند. مورد اول، «مطالعه عمیق» را تشویق می‌کند که در آن ما بین بخش‌هایی از مطالب ارتباط برقرار می‌کنیم، در مورد ارتباط آن با زندگی خودمان تامل می‌کنیم و سؤالات کاوشگرانه‌ای در مورد محتوای آن می‌پرسیم که همه اینها می‌تواند دیدگاه ما را نسبت به خود زندگی تغییر دهد.

مورد دوم، مطالعه، همدلی را پرورش می‌دهد و هوش هیجانی ما را افزایش می‌دهد، ویژگی‌هایی که تصور می‌شود به ما در مقابله با استرس و سایر چالش‌های دنیای واقعی کمک می‌کنند و سوم، بین مطالعه و توسعه «نظریه ذهن» که توانایی درک تفاوت افکار و باورهای دیگران با افکار و باورهای خودمان است، پیوندهایی وجود دارد.

اما مجزا کردن این قابلیت‌ها از شخصی که مطالعه انجام می‌دهد، کار ساده‌ای نیست. افرادی که بیشتر مطالعه می‌کنند ممکن است از امتیازاتی مانند وقت آزاد بیشتر، پول بیشتر یا حتی استعداد ژنتیکی برای آسان‌تر خواندن نیز بهره‌مند باشند و این به نوبه خود ممکن است بر سلامت، شناخت یا طول عمر تاثیر بگذارد. با این حال، یک مطالعه روی بیش از ۳۵۰۰ نفر که سعی در بررسی این عوامل داشت، نشان داد کسانی که حدود ۳۰ دقیقه در روز کتاب می‌خوانند، ۲۰ درصد کمتر از کسانی که اصلا مطالعه نمی‌کنند، در ۱۲ سال آینده جان خود را از دست می‌دهند. آنها همچنین دریافتند که این مزیت برای کسانی که کتاب می‌خوانند در مقایسه با کسانی که فقط روزنامه یا مجله می‌خوانند، بیشتر است.

کتابخوان‌های الکترونیکی و کتاب‌های صوتی

وقتی صحبت از مقایسه کتاب خواندن به صورت چاپی با سایر رسانه‌ها مانند کتابخوان‌های الکترونیکی می‌شود، تحقیقات پیچیده‌تر می‌شود. تعدادی از مطالعات نشان می‌دهند که خواندن متن روی صفحه نمایش ما را به مرور اجمالی تشویق می‌کند و بنابراین کمتر از زمانی که همان متن را روی کاغذ می‌خوانیم، آن را درک می‌کنیم.

تفاوت‌های ظریف دیگری نیز وجود دارد. در یک مجموعه آزمایش، آن مانگن از دانشگاه استاوانگر در نروژ و فرانک هاکمولدر از دانشگاه اوترخت در هلند دریافتند افرادی که مرتبا متون کوتاه‌تر و روی صفحه نمایش را می‌خوانند، کمتر از خوانندگان کتاب به دنبال معنا در یک متن هستند. علاوه بر این، هرچه افراد بیشتر در معرض خواندن از روی صفحه نمایش قرار می‌گرفتند، در مواجهه با متون ادبی طولانی‌تر، پشتکار کمتری نشان می‌دادند.

وقتی صحبت از کتاب‌های صوتی می‌شود، شواهد کمتر است، اما اطمینان‌بخش است. مطالعات عموما نشان می‌دهند که درک مطلب صرف نظر از اینکه کتاب را می‌خوانید یا گوش می‌دهید، به طور کلی مشابه است. با این حال، برخی تفاوت‌های ظریف پدیدار شده‌اند. برای مثال، یک متاآنالیز از ۴۶ مطالعه نشان داد که خواندن، در استنباط در مورد یک متن مانند تفسیر احساسات یک شخصیت کمی نسبت به گوش کردن، برتری دارد.

در واقع، به نظر می‌رسد عمل گوش دادن به جای خواندن، عناصر مختلفی از شناخت ما را درگیر می‌کند. به عنوان مثال، مطالعه‌ای روی افرادی که به آنها مسائل گفتاری یا نوشتاری برای پاسخ دادن داده شده بود، نشان داد که افراد هنگام گوش دادن به مساله، شهودی‌تر و هنگام خواندن آن، آگاهانه‌تر استدلال می‌کنند.

جانت گایپل از دانشگاه اکستر انگلستان می‌گوید، گوش دادن به کتاب صوتی همچنین شامل شنیدن صدای شخص دیگری است که اغلب لحن، ریتم و احساسی را به همراه دارد که می‌تواند تفسیر را شکل دهد. در مقابل، خواندن به صدای درونی ما متکی است که ممکن است این تجربه را شخصی‌تر کند. او می‌گوید، این تفاوت‌ها می‌توانند به طور بالقوه بر نحوه پردازش و استفاده ما از اطلاعات تاثیر بگذارند. با این وجود، گایپل می‌گوید: گوش دادن به کتاب‌های صوتی ذاتا مضر نیست. آنچه می‌تواند آن را مضر کند، نحوه مدیریت توجه است: اگر کاملا متمرکز باشید، گوش دادن به همان اندازه خواندن مؤثر است، اما اگر هنگام گوش دادن چند کار را همزمان انجام دهید، عمق پردازش شما ممکن است کمتر از زمانی باشد که می‌نشینید و بدون حواس‌پرتی می‌خوانید.

انتخاب آنچه برای شما مفید است

گوش دادن به چیزی هنگام خواندن کتاب، بُعد دیگری را اضافه می‌کند. یک متاآنالیز توسط ویرجینیا کلینتون-لیسل در دانشگاه داکوتای شمالی نشان می‌دهد که ممکن است گوش دادن به چیزی در هنگام کتاب خواندن، مزیت کمی برای درک مطلب داشته باشد، اما این احتمالا فقط در مورد افرادی صدق می‌کند که در رمزگشایی کلمات مشکل دارند، مانند افرادی که سطح سواد پایین‌تری دارند یا کسانی که در حال یادگیری خواندن به زبان دوم هستند.

خوانندگان ماهر نیز ممکن است به دلیل «نظریه بار شناختی» که در آن ارائه اطلاعات در دو قالب باعث ایجاد افزونگی و خطر غلبه بر منابع شناختی محدود ما می‌شود، اثراتی منفی را تجربه کنند.

در نهایت، دلایل زیادی وجود دارد که ممکن است کتاب‌های صوتی را به جای کتاب‌های چاپی انتخاب کنید. مشکلات بینایی، رانندگی طولانی یا ترجیحات ساده‌تر. در مورد اینکه آیا از انجام این کار مزایای یکسانی دریافت می‌کنید؟ گایپل می‌گوید: هیچ پاسخ سرراستی وجود ندارد.

اگر حق انتخاب دارید، ممکن است بخواهید یک پادکست واقعا جالب یا کتابی را که باید عمیقا در مورد آن فکر کنید، برای زمانی ذخیره کنید که بتوانید تمام توجه خود را به آن معطوف کنید، نه زمانی که در حال پختن شام هستید. اما اگر صرفا برای لذت بردن از یک داستان درگیر آن می‌شوید، استفاده از کتاب صوتی می‌تواند انتخاب بسیار بهتری نسبت به عدم مطالعه در کل باشد.

روند نامگذاری کودکان ایرانی در یک دهه اخیر و نقش نهادهای فرهنگی

ارسال شده در ۲۹ شهریور ۱۴۰۴، توسط تابناک

نگاهی به نام‌ها و نامگذاری‌های نوزادان ایرانی در ۱۰ سال گذشته حکایتی جالب است و حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

در سال‌های اخیر، نامگذاری نوزادان در ایران شاهد تحولاتی چشمگیر بوده است؛ جایی که نام‌های مذهبی سنتی مانند فاطمه و محمد همچنان در صدر جدول‌ها جای دارند، اما نام‌های نوظهور و مدرن و یا اسامی برآمده از دل اقوام ایرانی با سرعت فزاینده‌ای به رتبه‌های برتر نفوذ کرده‌اند.

روند نامگذاری‌ فرزندان، نه تنها بازتابی از تغییرات اجتماعی و فرهنگی است، بلکه نشان‌دهنده واکنش مردم به عملکردهای نهادهای فرهنگی است.

در سال ۱۳۹۴، نام‌های مدرن دخترانه مانند یاسمین (رتبه ۶) و پریسا (رتبه ۱۰) و پسرانه مانند امیرحسین (رتبه ۴) و امیرعلی (رتبه ۵) ظاهر شدند، اما هنوز حاشیه‌ای بودند و در سایه نام‌های مذهبی مانند زهرا (رتبه ۲) و حسین (رتبه ۳) قرار داشتند. این سال، نمادی از تعادل نسبی بود، جایی که حساسیت‌های رسمی به نام‌های “غیرمذهبی” کم‌رنگ‌تر بود.

به سال ۱۴۰۰ که می‌رسیم، موج مدرن‌گرایی شتاب می‌گیرد. نام‌های دخترانه نوظهور مانند رستا (رتبه ۳، به معنای رستگاری، اما با ریشه‌های باستانی ایرانی)، حلما (رتبه ۴، نامی تازه و شاعرانه)، آوا (رتبه ۵، مدرن و بین‌المللی)، مرسانا (رتبه ۸، ترکیبی نوین)، آیلین (رتبه ۹، الهام‌گرفته از طبیعت و نامی ترکی) و یسنا (رتبه ۱۳، ریشه زرتشتی) به طور چشمگیری صعود کردند. در بخش پسرانه، آراد (رتبه ۷، نامی ترکی با طنین مدرن)، آریا (رتبه ۸، نام ایرانی)، آیهان (رتبه ۹، ترکی و نوظهور) و سامیار (رتبه ۱۰، شاعرانه و امروزی) از حاشیه به مرکز رسیدند. این صعود، همزمان با افزایش حساسیت نهادهای مذهبی و رسمی به نامگذاریها بود؛ جایی که گزارش‌های رسمی از قم و نهادهای فرهنگی، نام‌های مدرن را به چالش کشیدند و حتی پیشنهاد ممنوعیت برخی را دادند.

در سال ۱۴۰۳، این گرایش به اوج رسید. نام‌های دخترانه مانند نورا (رتبه ۲، نامی نورانی و مدرن)، ماهلین (رتبه ۳، ترکیبی ترکی و نوین)، هانا (رتبه ۴، بین‌المللی) و رستا (رتبه ۵، تثبیت‌شده از سال قبل) نه تنها رتبه‌های برتر را اشغال کردند، بلکه نشان‌دهنده ترجیح والدین به نام‌هایی با هویت مستقل از تبلیغات غلط نهادهای فرهنگی بودند. برای پسران، آراد (رتبه ۴)، آیهان (رتبه ۵)، شاهان (رتبه ۶) و سامیار (رتبه ۱۰) با رتبه‌های بالا، بازتابی از تمایل به ریشه‌های ایرانی باستانی و نیز نام‌های ترکی و کردی و …  بودند. این سال، با تشدید نظارت‌ها بر نام‌ها – از جمله تاکیدات ثبت احوال برای “مذهبی‌سازی” – همزمان بود، اما آمار نشان داد که مردم ضمن توجه به آن اسامی اما  بیشتر به نوظهورها گرایش یافتند.

بر اساس آمار غیر رسمی تا شهریور ۱۴۰۴، روند ادامه دارد: دخترانه با هانا (رتبه ۳)، ماهلین (رتبه ۴)، آیلین (رتبه ۷) و ریحانه (رتبه ۸، ترکیبی مدرن-مذهبی) و پسرانه با آراد (رتبه ۴)، آیهان (رتبه ۵)، شاهان (رتبه ۶) و سامیار (رتبه ۹). این نام‌ها، اغلب با ریشه‌های ترکی و فارسی باستان یا الهامات جهانی، رتبه‌های ۳ تا ۱۰ را تسخیر کرده‌اند.

تحولات قابل تامل

این تحولات، پارادوکسیکال است: هر چه حساسیت نهادهای مذهبی، فرهنگی و رسمی به نام‌ها افزایش یافته، مردم بیشتر به نوظهورها گرایش کرده‌اند. گزارش‌های رسمی، با تأکید بر نمودارها و آمار، نام‌های مدرن را “تهدید فرهنگی” می‌دانند، اما عملکرد ضعیف این نهادها – از جمله سخت‌گیری‌های بی‌ثمر و ایجاد مسئله از نام‌های بی‌ضرر – واکنش معکوس ایجاد کرده است.

در طول تاریخ، ایرانیان اسامی مذهبی را در عالی‌ترین سطح حفظ کرده‌اند؛ فاطمه و محمد همچنان رتبه اول را دارند. و اسامی مذهبی دیگر با ترکیباتی نوتر همچنان مورد توجه قرار دارند. اما وقتی روند فرهنگ به دست نهادهایی با عملکرد نادرست سپرده می‌شود – با عدد و رقم و بخشنامه‌های تزریقی – واکنش‌ها تاریخ را خم می‌کند.

 فرهنگ‌سازی مستقیم، محکوم به نتایج وارونه است: مردم، در برابر فشار، به هویت‌های مستقل و مدرن پناه می‌برند. البته زیبایی و جذابیت نام‌های فارسی، ترکی، لری و کردی و اقوام دیگر بر گرایشات مردم تاثیر زیادی داشته است.

کارشناسان معتقدند بهتر است جریان را به خود مردم سپرد. حساسیت رسمی، مسائل را پیچیده‌تر می‌کند و اعتماد را خدشه‌دار می‌سازد. در نهایت، این گرایش نشان می‌دهد که فرهنگ، مانند رودخانه‌ای زنده، با دخالت‌های مصنوعی منحرف می‌شود، اما ریشه‌های عمیق مذهبی را از دست نمی‌دهد – بلکه آن را با مدرنیته آمیخته، برای نسلی پویا حفظ می‌کند. این، درسی برای سیاست‌گذاران است: اعتماد به مردم، کلید حفظ هویت است، نه کنترل. ضمن اینکه اگر قرار بر ارسال پیامی برای مخاطبان است باید به صورت غیر مستقیم و در دل عملکردها باشد و از روش‌های تزریقی و تحمیلی باید پرهیز کرد.

فشار اطرافیان برای فرزندآوری؛ خطر جدی برای زندگی مشترک

ارسال شده در ۲۹ شهریور ۱۴۰۴، توسط ایرنا

 دکتر معصومه حاتمی، مشاور خانواده، هشدار می‌دهد که فشار اطرافیان برای فرزندآوری پیش از رسیدن زوج‌ها به آمادگی روانی، عاطفی و اقتصادی، می‌تواند سلامت رابطه و آینده فرزند را تهدید کند.

بچه اگرچه شیرین و دوست‌داشتنی است و دیدن او برای خانواده‌ها به ویژه والدین و اقوام، حسرت و شوق به همراه دارد، اما تصمیم فرزندآوری یکی از حساس‌ترین مراحل زندگی مشترک زوج‌هاست. بسیاری از زوج‌های جوان، هنوز به آرامش و ثبات لازم در زندگی مشترک نرسیده‌اند و در عین حال با فشار مستقیم یا غیرمستقیم اطرافیان برای صاحب فرزند شدن مواجه می‌شوند. این فشارها، هرچند از سر علاقه و محبت خانواده باشد، می‌تواند پیامدهای روان‌شناختی قابل توجهی برای والدین و آینده فرزندان داشته باشد.

در همین زمینه، دکتر معصومه حاتمی، فوق‌دکترای روان‌شناسی سلامت، زوج‌درمانگر و مشاور خانواده در گفت‌وگو با خبرنگار ما  به بررسی ابعاد روان‌شناختی این مسئله پرداخته است.

پیامدهای روان‌شناختی فشارهای بیرونی در تصمیم فرزندآوری

دکتر معصومه حاتمی، مشاور خانواده در خصوص پیامدهای روانی این فشار توضیح می‌دهد:«این اقدام بسیار نادرست است، زیرا زمانی که زن و شوهرها از نظر بلوغ عقلانی و عاطفی به آمادگی برای پدر و مادر شدن نرسیده باشند، اما تحت فشار دیگران ناگزیر به فرزندآوری شوند، با پیامدهای روان‌شناختی گسترده‌ای مواجه خواهند شد. نخستین پیامد آن افزایش سطح اضطراب و استرس است؛ چرا که تصمیم از درون خود فرد برنخاسته بلکه محصول فشاری بیرونی است. چنین فشاری احساس ناتوانی ایجاد می‌کند و حتی در صورت ورود به فرآیند بارداری، این بارداری همراه با اضطراب و تنش خواهد بود.»

وی می‌افزاید:«یکی دیگر از پیامدهای این شرایط، کاهش محسوس رضایت زناشویی است. به عنوان نمونه ممکن است مرد به دلیل فشار خانواده به همسر خود بگوید: “سن ما رو به افزایش است و باید بچه‌دار شویم”، یا زن به این باور برسد که با توجه به نزدیک شدن به سنین بالاتر، دیر شده است. چنین وضعیت‌هایی تنش و تعارض میان زن و شوهر را به‌شدت افزایش می‌دهد.»

مادرانی که از نظر روانی برای بچه‌دار شدن آمادگی ندارند، با احتمال بیشتری در معرض افسردگی پس از زایمان قرار می‌گیرند

این زوج‌درمانگر با استناد به پژوهش‌های علمی یادآور می‌شود:«مطالعات روان‌شناسی نشان داده است مادرانی که از نظر روانی برای بچه‌دار شدن آمادگی ندارند، با احتمال بیشتری در معرض افسردگی پس از زایمان قرار می‌گیرند.»

حاتمی در ادامه تأکید می‌کند:«از منظر روان‌شناسی، زمانی که کودکی حاصل اجبار باشد و نه انتخابی آگاهانه، کیفیت دلبستگی میان والد و فرزند کاهش می‌یابد. در چنین شرایطی، نه زن و شوهر با تصمیمی مشترک وارد مرحله فرزندآوری شده‌اند و نه فرزند محصول خواستی درونی بوده است؛ بلکه فشار خانواده‌ها یا حتی یکی از زوجین موجب این اتفاق شده است. پیامد چنین فرایندی کاهش کیفیت دلبستگی و بروز مشکلات در سبک تربیتی است.

والدینی که سرشار از اضطراب و استرس هستند، مادری که افسردگی دوران بارداری یا پس از زایمان را تجربه می‌کند، و کودکی که محصول انتخاب آگاهانه نیست، همگی در چرخه‌ای از آسیب روان‌شناختی گرفتار می‌شوند.»

ریشه‌های فرهنگی و روانی دخالت اطرافیان در فرزندآوری

این فوق‌دکترای روان‌شناسی سلامت در پاسخ به این پرسش که چرا برخی خانواده‌ها و اطرافیان به خود اجازه می‌دهند در چنین تصمیم حساسی دخالت کنند، توضیح می‌دهد:«فرزندآوری تصمیمی بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است. همواره معتقد بوده‌ام که اصل ماجرا فرزندآوری نیست، بلکه فرزندپروری اهمیت دارد؛ زیرا این من و همسرم هستیم که قرار است آن فرزند را پرورش دهیم. با این حال، خانواده‌ها اغلب در فرزندآوری دخالت می‌کنند که این امر ریشه‌های فرهنگی و روانی متعددی دارد.

حاتمی در توضیح نخستین ریشه این دخالت‌ها می‌گوید:«یکی از دلایل اصلی، باورهای سنتی است. در برخی فرهنگ‌ها، زن و شوهر پس از ازدواج و گذشت چند سال زندگی مشترک، به‌ویژه پس از سه سال، با این انتظار روبه‌رو می‌شوند که فرزندآوری امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است. هرگونه تأخیر در این امر غیرعادی تلقی شده و با قضاوت‌هایی همچون نازا بودن دختر یا وجود مشکل در پسر همراه می‌شود؛ باوری که به‌طور کامل نادرست است.

وی در ادامه به عامل دیگری اشاره کرده و می‌افزاید:«دومین ریشه این رفتار، انتقال الگوهای نسل‌های پیشین است. بسیاری از ما در خانواده‌هایی رشد کرده‌ایم که والدین‌مان متعلق به نسلی بودند که بسیار زود ازدواج می‌کردند و بچه‌دار می‌شدند. برای مثال، دختران پیش از ۲۰ سالگی ازدواج می‌کردند و پسران پس از پایان خدمت سربازی صاحب خانواده می‌شدند. فاصله میان تولد فرزندان نیز بسیار کم بود و در سن ۳۰ یا ۳۵ سالگی والدین خود را آماده عروس و داماد کردن فرزندانشان می‌دیدند. این الگو به‌طور ناخودآگاه به نسل بعدی منتقل شده است.

حاتمی در توضیح سومین عامل می‌گوید:«نیاز به تداوم نسل و حفظ هویت خانوادگی نیز یکی از دلایل دخالت اطرافیان در موضوع فرزندآوری است. در بسیاری از موارد، خانواده‌ها در ناخودآگاه خود فرزند را بخشی از میراث خانوادگی تلقی می‌کنند. متأسفانه باورهای نادرست و مثل‌های غلطی در فرهنگ ما وجود داشته است؛ برای نمونه، این‌که می‌گفتند “فلانی اجاقش کوره”. یا عباراتی نظیر اینکه باید وارث و جانشینی باقی بماند. چنین باورهایی باعث می‌شود خانواده‌ها تصور کنند فرزندآوری نقشی کلیدی در تثبیت هویت آن‌ها دارد؛ در حالی‌که این نگرشی کاملاً نادرست است.

او به عامل چهارم نیز اشاره کرده و توضیح می‌دهد:«یکی دیگر از دلایل دخالت خانواده‌ها اضطراب اجتماعی و ترس از قضاوت اطرافیان است. خانواده‌ها نگران هستند که دیگران چه می‌گویند. به‌عنوان مثال، مادری ممکن است فشار زیادی بر دختر خود وارد کند تا زودتر بچه‌دار شود، نه از آن جهت که به فکر فرزند دخترش است، بلکه برای آن‌که مبادا اطرافیان، همسایه‌ها یا دیگر اعضای خانواده قضاوتی منفی داشته باشند. به این ترتیب، اضطراب و نگرانی‌های اجتماعی والدین به فرزندان منتقل شده و آن‌ها را تحت فشار قرار می‌دهد.

فرزندآوری؛ وظیفه اجتماعی یا انتخاب آگاهانه؟

حاتمی در پاسخ به این پرسش که چرا در جامعه ما گاهی فرزندآوری یک «وظیفه اجتماعی» تلقی می‌شود و نه یک انتخاب آگاهانه، توضیح می‌دهد:«جامعه ما جامعه‌ای جمع‌گرا است. فرد در این جامعه بیشتر به عنوان بخشی از کل دیده می‌شود و به‌طور کامل به عنوان موجودی مستقل با حق انتخاب، مدنظر قرار نمی‌گیرد. در چنین جوامعی، ازدواج غالباً با انتظار فرزندآوری همراه است و بسیاری از زوج‌ها در سال‌های اولیه زندگی مشترک اقدام به فرزندآوری می‌کنند. حتی برای فرزند دوم نیز، اغلب ترجیح بر داشتن ترکیبی از جنسیت دختر و پسر وجود دارد، زیرا این امر در ذهنیت جمع‌گرای جامعه، نوعی وظیفه اجتماعی تلقی می‌شود.

حاتمی ادامه می‌دهد:«یک باور سنتی و اشتباه در ذهنیت عمومی وجود دارد که ازدواج را تنها در صورتی کامل می‌داند که زن و شوهر صاحب فرزند شوند. بر اساس این ذهنیت، ازدواج بدون فرزند ناقص تلقی می‌شود و روند زندگی زوج‌ها باید به ترتیب فرزند، داماد و عروس، و سپس نوه ادامه یابد. این دیدگاه سنتی به شکل نادرست، فرزندآوری را از یک تصمیم شخصی و آگاهانه به یک الزام اجتماعی تبدیل کرده است.

وی همچنین به کارکردهای اجتماعی کودک اشاره کرده و می‌گوید:«در بسیاری از خانواده‌ها، کودک به عنوان سرمایه‌ای اجتماعی دیده می‌شود. والدین انتظار دارند که فرزند در آینده پشتوانه‌ای برای آنان باشد و در دوران سالمندی از آن حمایت کند. این نگرش، در کنار کم‌رنگ بودن مفهوم خودمختاری فردی در فرهنگ ما، سبب شده است که تصمیم فرزندآوری اغلب به صورت یک وظیفه اجتماعی تلقی شود، نه یک انتخاب خصوصی و آگاهانه.

مقاومت زوج‌ها در برابر فشار اطرافیان؛ حفظ رابطه و احترام

این مشاور خانواده درباره نحوه مقاومت زوج‌ها در برابر فشار اطرافیان برای فرزندآوری می‌گوید:«زوج‌هایی که احساس می‌کنند والدین همسر یا دیگر اطرافیان در خصوصی‌ترین تصمیم زندگی آن‌ها نظر می‌دهند، باید نخست مرزبندی محترمانه و مؤدبانه‌ای برقرار کنند. بیان دلیل این مرزبندی باید با مهربانی و صراحت همراه باشد؛ برای نمونه می‌توان توضیح داد که فرزندآوری نیازمند آمادگی‌های جسمانی، عاطفی، اجتماعی، عقلانی و معنوی است و در حال حاضر این آمادگی‌ها فراهم نشده است. مهم است که این توضیح به گونه‌ای ارائه شود که از فرار کردن یا شوخی کردن اجتناب شود و پیام به روشنی منتقل گردد.

حاتمی ادامه می‌دهد:«زوج‌ها باید نخست در خلوت خود به یک موضع مشترک برسند و دچار تفرقه نشوند، زیرا گاه خود زن و شوهر به دلیل اختلاف نظر داخلی، پاسخ‌های متناقضی ارائه می‌دهند. پس از دستیابی به تصمیم مشترک، هنگام مواجهه با اطرافیان، پاسخ باید یکپارچه و همدلانه باشد. به جای مخالفت مستقیم، می‌توان بیان کرد: “ما نیز تمایل داریم، اما می‌خواهیم شرایط بهتری فراهم شود.” این شیوه هم احترام به خانواده را حفظ می‌کند و هم از فشار روانی بر زوج جلوگیری می‌کند.

او همچنین تأکید می‌کند:«محدود کردن گفتگوهای مکرر نیز بسیار مؤثر است. برای مثال، زوج می‌توانند با احترام بیان کنند: “با تمام احترامی که برای شما قائلیم، لطفاً دیگر در مورد فرزندآوری با ما گفتگو نکنید.” این شیوه از مواجهه، مانع فشار و اضطراب غیرضروری می‌شود و روابط خانوادگی را آسیب‌پذیر نمی‌کند.

بهترین زمان برای فرزندآوری؛ تصمیمی آگاهانه و مشترک

حاتمی درباره بهترین زمان برای فرزندآوری توضیح می‌دهد:«سن به تنهایی یکی از مولفه‌ها نیست. مطالعات روانشناسی و زوج‌درمانی در سطح جهانی نشان می‌دهد که بهترین زمان برای بچه‌دار شدن زمانی است که زن و شوهر از نظر عاطفی، روانی و اقتصادی به نقطه‌ای رسیده باشند که بتوانند علاوه بر توجه به خود و رابطه زوجی، مسئولیت پرورش یک انسان دیگر را به‌صورت آگاهانه و مشتاقانه بپذیرند. فرزندآوری نه یک وظیفه اجتماعی تحمیلی و نه یک مسئولیت ساده فردی است، بلکه تصمیمی پیچیده، آگاهانه و مشترک است.

او ادامه می‌دهد:«ضروری است که پیش از اقدام به فرزندآوری، ثبات روانی، ثبات رابطه و ثبات مالی وجود داشته باشد. اجبار زوج‌ها به فرزندآوری بدون آمادگی روانی و اقتصادی، اضطراب و استرس آنان را افزایش می‌دهد. این وضعیت منجر به کاهش رضایت زناشویی و قرار گرفتن مادران در معرض افسردگی پس از زایمان می‌شود. همچنین کودکی که تحت چنین شرایطی به دنیا می‌آید، ممکن است شاهد تنش‌ها و نارضایتی والدین باشد که تأثیر مستقیمی بر رشد عاطفی او دارد.

حاتمی در پایان توصیه می‌کند:«زوج‌ها باید به مرزبندی خود احترام بگذارند و حق تصمیم‌گیری در خصوص فرزندآوری را برای خود محفوظ بدانند. همچنین والدین و اطرافیان باید از اعمال فشار بر زوجین و تحمیل باورهای سنتی و الگوهای نسل‌های گذشته پرهیز کنند و اجازه دهند این تصمیم حساس بر اساس آمادگی روانی، عاطفی و اقتصادی زوج‌ها و به صورت آگاهانه گرفته شود.

پرورش کودک شاد و مسئول با قدرت بازی و خلاقیت خانگی

ارسال شده در ۲۹ شهریور ۱۴۰۴، توسط ایرنا

 چطور می‌توان کودکی شاد، خلاق و مسئولیت‌پذیر داشت، بدون کلاس‌های گران و اسباب‌بازی‌های لوکس؟ جواب این سؤال، در خانه و با راهکارهایی ساده اما هوشمندانه نهفته است.در شرایطی که تورم و فشار اقتصادی بخش بزرگی از ذهن والدین را درگیر کرده است، بسیاری از خانواده‌ها تصور می‌کنند تربیت درست فرزند نیازمند هزینه‌های کلان است؛ از ثبت‌نام در مدارس غیرانتفاعی و کلاس‌های آموزشی گران‌قیمت گرفته تا اسباب‌بازی‌های هوشمند و وسایل مدرن. اما واقعیت این است که مهم‌ترین مؤلفه در تربیت فرزند نه پول، بلکه خلاقیت، توجه و همراهی والدین است. در ادامه، راهکارهایی کم‌هزینه و در عین حال هوشمندانه برای پرورش بهتر کودکان در شرایط اقتصادی امروز مرور می‌کنیم.

بازی به جای اسباب‌بازی

کودکان بیش از آنکه به انبوه اسباب‌بازی‌های رنگارنگ نیاز داشته باشند، به بازی کردن با والدین احتیاج دارند. بازی‌های ساده و قدیمی مثل اسم و فامیل، دوز، پانتومیم یا حتی درست کردن کاردستی با وسایل ساده خانه، نه‌تنها هزینه‌ای ندارد بلکه خلاقیت، تمرکز و مهارت‌های اجتماعی کودک را تقویت می‌کند. پژوهش‌ها نیز نشان داده‌اند کودکانی که در فضای بازی تعاملی رشد می‌کنند، اعتمادبه‌نفس بالاتری دارند تا آن‌هایی که تنها در محاصره اسباب‌بازی‌های گران قرار می‌گیرند.

کتابخانه کوچک خانگی

لازم نیست همیشه کتاب‌های تازه و گران بخریم. می‌توان با تبادل کتاب میان دوستان یا استفاده از کتابخانه‌های عمومی، دریچه‌ای تازه پیش روی کودک گشود. حتی بلندخوانی روزانه چند دقیقه‌ای از یک کتاب ساده یا قصه‌گویی مادر و پدر، اثر عمیق‌تری از هر کلاس داستان‌نویسی دارد و دنیای خیال کودک را شکوفا می‌کند.

آموزش مهارت‌های زندگی در خانه

خانه می‌تواند بهترین کلاس مهارت‌آموزی باشد. آشپزی ساده، دوخت‌ودوز، کاشتن یک گیاه در گلدان، تعمیر وسایل کوچک یا مدیریت پول توجیبی، همگی مهارت‌هایی واقعی هستند که کودک را برای زندگی آینده آماده می‌کنند. این فعالیت‌ها کم‌هزینه‌اند اما روحیه مسئولیت‌پذیری و استقلال را در کودک تقویت می‌کنند.

استفاده هوشمندانه از فضای مجازی

فضای مجازی اگر رها شود، تهدیدی جدی برای کودک است، اما اگر مدیریت شود، فرصتی آموزشی خواهد بود. والدین می‌توانند از اپلیکیشن‌های رایگان، کانال‌های قصه‌گویی یا مستندهای کودکانه بهره ببرند. نکته مهم این است که کودک نباید تنها رها شود؛ بلکه همراهی والدین ضروری است. علاوه بر این، تعیین زمان‌بندی مشخص (مثلاً یک ساعت در روز) مانع اعتیاد کودک به صفحه‌نمایش می‌شود

جایگزین‌های ارزان برای تفریح

تفریح همیشه به معنای سفرهای پرهزینه نیست. یک پیاده‌روی عصرگاهی خانوادگی، گردش در پارک‌های محلی یا بازدید از مکان‌های فرهنگی رایگان مانند موزه‌ها و نمایشگاه‌های عمومی می‌تواند شادی و تنوع را به زندگی کودک بیاورد. چنین تجربه‌های ساده‌ای به فرزند می‌آموزد که شادی وابسته به پول زیاد نیست.

توجه به نیاز عاطفی فرزند

گوش دادن فعال به حرف‌های کودک، بیش از هر هدیه مادی بر شخصیت او اثر می‌گذارد. والدینی که روزانه زمانی مشخص را صرف گفت‌وگو با فرزندشان می‌کنند، در واقع یک سرمایه‌گذاری عاطفی بلندمدت انجام می‌دهند. این کار هزینه‌ای ندارد اما پایه امنیت روانی و اعتماد کودک را می‌سازد.

الگوسازی به جای نصیحت

کودکان بیش از آنکه تحت تأثیر حرف‌ها باشند، رفتار والدین را می‌آموزند. صرفه‌جویی در خانه، احترام به دیگران، مطالعه یا ورزش روزانه‌ والدین، همه الگوهایی زنده هستند که کودک به‌صورت ناخودآگاه جذب می‌کند. تربیت عملی بسیار کارآمدتر از نصیحت‌های طولانی است.

نهاد خانواده و مسجد؛ پشتیبان‌های تربیتی کم‌هزینه

بسیاری از مساجد و کانون‌های فرهنگی محلی، برنامه‌های آموزشی و تربیتی رایگان یا کم‌هزینه برای کودکان دارند. حضور در این فضاها علاوه‌بر کاهش هزینه‌های خانواده، کودک را با ارزش‌های دینی، اجتماعی و جمعی آشنا می‌سازد.

در نهایت باید گفت که تربیت درست بیش از آنکه به جیب پُر بستگی داشته باشد، به دلِ پر از عشق و زمان گذاشتن برای فرزند وابسته است. کودکی که در فضایی صمیمی، پر از گفت‌وگو و تجربه‌های ساده اما معنادار رشد کند، شادتر و موفق‌تر خواهد بود از کودکی که در رفاه مادی اما فقر عاطفی بزرگ می‌شود.

در آستانه مهر؛ بازگشت به کلاس درس، خروج از دنیای مجازی!

ارسال شده در ۲۹ شهریور ۱۴۰۴، توسط ایرنا

با نزدیک شدن به آغاز سال تحصیلی جدید، یکی از دغدغه‌های اصلی خانواده‌ها، بازگرداندن نظم و تعادل به زندگی فرزندانی است که در طول تابستان ساعات زیادی را پای تلویزیون، گوشی و تبلت گذرانده‌اند. والدین باید با مدیریت هوشمندانه، جایگزین‌های سالم و گفت‌وگوهای سازنده، فرزندان خود را برای شروع دوباره مدرسه آماده کنند.

تابستان برای بسیاری از کودکان مترادف با ساعت‌های طولانی پای تلویزیون و گوشی‌های هوشمند بودن؛ بازی‌های آنلاین، کارتن‌های رنگارنگ و شبکه‌های اجتماعی جای حیاط‌ خلوت، دوچرخه‌سواری و حتی بازی‌های ساده گروهی را گرفتند. حالا با نزدیک شدن مهر و شروع دوباره مدارس، بسیاری از والدین با این پرسش روبه‌رو هستند که چگونه می‌توان فرزندانی را که به زندگی مجازی خو گرفته‌اند، دوباره با فضای واقعی مدرسه و یادگیری همراه کرد؟

مریم یمین روانشناس آموزشی در گفت وگو با خبرنگار ایرنازندگی راهکارهایی را برای نجات کودکان از دنیای مجازی ارائه می دهد.

بازگشت تدریجی و تغییر سبک زندگی

مریم یمین می گوید: اعتیاد به رسانه‌های دیجیتال و سرگرمی‌های مجازی، نه تنها زمان ارزشمند کودکان را از بین می‌برد، بلکه بر سلامت روانی، جسمی و اجتماعی آن‌ها نیز تأثیر منفی می‌گذارد. تحقیقات نشان می‌دهد کودکانی که بیش از حد از فضای مجازی استفاده می‌کنند، دچار کاهش تمرکز، افت تحصیلی، کم‌تحرکی و مشکلات ارتباطی می‌شوند. از این رو، والدین باید با مدیریت هوشمندانه، جایگزین‌های سالم و گفت‌وگوهای سازنده، فرزندان خود را برای شروع دوباره مدرسه آماده کنند.

بازگشت به نظم آموزشی نیازمند تغییر تدریجی سبک زندگی و جایگزین‌سازی هوشمندانه است. اما این مسیر ساده نیست، زیرا جذابیت‌های دنیای مجازی حتی برای بزرگسالان هم وسوسه‌کننده است. در چنین شرایطی، نقش والدین نه در ایجاد ممنوعیت‌های سختگیرانه، بلکه در مدیریت، همراهی و الگوسازی پررنگ‌تر از همیشه است.

کودکانی که بیش از حد از فضای مجازی استفاده می‌کنند، دچار کاهش تمرکز، افت تحصیلی، کم‌تحرکی و مشکلات ارتباطی می‌شوند

کودکان امروز به‌جای تحرک، ارتباط با دیگران و نقش‌آفرینی در بازی‌های خیالی، بیشتر مصرف‌کننده محتوا هستند. آنچه نگران‌کننده است، این است که بیشتر فیلم‌ها و کارتون‌هایی که می‌بینند، تولید داخلی نیست و از نظر فرهنگی با زندگی ما همخوانی ندارند. همین موضوع باعث می‌شود کودکان به مرور بی‌انگیزه‌تر و مصرف‌گرا شد و از ریشه‌های فرهنگی خود فاصله بگیرند.

او با اعتقاد بر اینکه نمی‌توان از کودکان انتظار داشت که در مواجهه با این دنیای پرهیجان و رنگارنگ، خودشان به‌تنهایی مدیریت داشته باشند ادامه داد:  حتی ما بزرگ‌ترها نیز برای محدود کردن استفاده خودمان از رسانه نیاز به تلاش زیادی داریم، پس طبیعی است که کودک نتواند به خودمراقبتی برسد.

محدودسازی هوشمندانه

این روانشناس یکی از بهترین راه‌ها برای مدیریت استفاده کودکان از رسانه‌ها را ایجاد دسترسی محدود دانست و افزود: بهتر است والدین چند فیلم یا کارتون مناسب را روی فلش یا هارد آماده کنند و به کودک حق انتخاب از بین آن چند تا را بدهند، بجای اینکه او را به دنیای بی‌انتها و بدون کنترل اینترنت بسپارند. در کنار آن باید جایگزین‌هایی مثل زمان خانوادگی، تفریحات حرکتی، دوستی‌های سالم و بازی‌های فکری وجود داشته باشد.

نقش الگوگیری از والدین

او تأکید می‌کند که الگوسازی بسیار پررنگ است؛ وقتی والدین مدام گوشی به دست هستند یا به تلویزیون خیره‌اند، طبیعی است که بچه‌ها هم همان رفتار را تکرار کنند.

تأثیرات منفی فضای مجازی بر یادگیری

یمین هشدار می‌دهد, مصرف بیش از حد رسانه، کودکان را راحت‌طلب می‌کند. آن‌ها می‌خواهند با کمترین تلاش به نتیجه برسند. همچنین ورود همزمان نور، صدا و تصویر به مغز باعث می‌شود کودک برای جذب توجه به این محرک‌های قوی عادت کند و در نتیجه، کلاس درس و صحبت‌های معلم برایش کسل‌کننده شود.

اهمیت رابطه صمیمانه والد و فرزند

به گفته او، راهکار مؤثر دیگر، داشتن رابطه دوستانه با فرزند است، وقتی گفت‌وگو صمیمانه باشد، می‌توان با مشارکت خود کودک برای استفاده از رسانه قوانین مشخص کرد. وقتی فرزند در فرآیند تصمیم‌گیری حضور دارد، اجرای قوانین برایش آسان‌تر می‌شود.

آماده‌سازی برای شروع مدرسه

 یمین در پایان توصیه می‌کند که والدین فضای خانه را با حال و هوای مدرسه همراه کنند. قدیم‌ها جلد کردن کتاب‌ها و خرید لوازم‌التحریر یک مراسم خانوادگی بود. والدین می‌توانند همین حس را بازسازی کنند. مثلاً از یک هفته قبل، خاطرات شیرین دوران مدرسه خود را تعریف کنند یا از فرزندشان بخواهند حدس بزند امسال چه تجربیاتی خواهد داشت. این کار باعث می‌شود شور و اشتیاق بازگشت به مدرسه در دل کودک زنده شود.

راهکارهای علمی برای والدین

این روانشناس  به والدین راهکارهای علمی زیر را در برابر استفاده بیش از  حد فرزندان خود از فضای مجازی پیشنهاد کرد:

کاهش تدریجی استفاده از رسانه‌ها: قطع ناگهانی دسترسی کودکان به گوشی یا تلویزیون معمولاً نتیجه معکوس دارد. والدین بهتر است به‌تدریج زمان استفاده را کم کنند؛ به عنوان مثال اگر کودک روزی ۴–۵ ساعت در تابستان آنلاین بوده، این زمان را به حدود یک ساعت کاهش دهند.

ایجاد نظم خواب و بیداری: وابستگی به فضای مجازی اغلب همراه با بیداری‌های طولانی شبانه است. تنظیم خواب از یک یا دو هفته قبل از شروع مدارس، به کودک کمک می‌کند با انرژی و تمرکز بیشتری به کلاس برگردد.

زمانی که کودک سرگرمی‌های لذت‌بخش در دنیای واقعی پیدا کند، تمایل او به گوشی و تلویزیون کاهش می‌یابد

 فعالیت‌های جایگزین جذاب: بازی‌های خانوادگی، ورزش، کلاس‌های هنری یا حتی کتاب‌خوانی می‌توانند جایگزین مناسبی باشند. زمانی که کودک سرگرمی‌های لذت‌بخش در دنیای واقعی پیدا کند، تمایل او به گوشی و تلویزیون کاهش می‌یابد.

مشارکت دادن کودک در تصمیم‌گیری‌ها: والدین به جای اعمال محدودیت‌های یک‌طرفه، بهتر است در جلسات خانوادگی با کودک گفت‌وگو کنند و قوانین مربوط به استفاده از رسانه را با هم وضع کنند.

بازآموزی مهارت‌های تحصیلی: مرور درس‌های سال قبل، حل چند تمرین ساده یا حتی نوشتن یک متن کوتاه، ذهن کودک را دوباره با فضای یادگیری هماهنگ می‌کند.

الگوبرداری از والدین: اگر والدین خود دائم مشغول تلفن همراه باشند، طبیعی است که کودک نیز چنین الگویی را تکرار کند. کاهش استفاده والدین، بهترین آموزش غیرمستقیم است.

سخن پایانی

گزارش‌ها و دیدگاه کارشناسان نشان می‌دهد که مقابله با وابستگی کودکان به رسانه، تنها با محدودسازی هوشمندانه، ایجاد جایگزین‌های جذاب، الگوسازی والدین و گفت‌وگوی صمیمانه امکان‌پذیر است. اگر والدین این مسیر را از همین روزهای باقی‌مانده تا آغاز مدارس آغاز کنند، نه‌تنها فرزندانشان با انرژی و انگیزه بیشتری وارد کلاس می‌شوند، بلکه پایه‌ای محکم برای مدیریت رسانه در تمام طول سال تحصیلی شکل می‌گیرد.

راهنمای نجات از فرسودگی شغلی؛ همین حالا بخوانید!

ارسال شده در ۲۹ شهریور ۱۴۰۴، توسط ایرنا

خستگی از کار بیشتر از آنچه فکر می‌کنید جدی است؛ راه‌های شناخت و پیشگیری از فرسودگی شغلی را در این گزارش بخوانید.

در دنیای امروز، کار بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی انسان‌هاست و اغلب معیاری برای ارزش و موفقیت فردی محسوب می‌شود. اما وقتی فشارها، مسئولیت‌ها و انتظارات کاری از حد معمول فراتر رود، کاری که قرار بود رشد و پیشرفت بیاورد، می‌تواند به منبعی از خستگی و کاهش انگیزه تبدیل شود. این وضعیت در روانشناسی به «فرسودگی شغلی» یا  Burnout شناخته می‌شود؛ حالتی که انرژی ذهنی و جسمی را تحلیل می‌برد و سلامت روان و عملکرد حرفه‌ای را تهدید می‌کند.

فرسودگی شغلی (Burnout) یک سندرم است که در نتیجه استرس مزمن در محیط کار ایجاد می‌شود و به طور فزاینده‌ای شناخته شده است. این پدیده توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO) به عنوان یک “پدیده شغلی” تعریف شده است که به طور خاص به موقعیت‌های شغلی مرتبط است و نباید به عنوان یک وضعیت پزشکی طبقه‌بندی شود. فرسودگی شغلی با احساس خستگی شدید، بدبینی یا احساس جدایی از شغل و کاهش کارایی در شغل مشخص می‌شود.

فرسودگی شغلی معمولاً به‌صورت تدریجی شکل می‌گیرد. ساعات طولانی کار، حجم بالای مسئولیت‌ها و فقدان فرصت برای بازسازی انرژی، هر یک می‌توانند فشار ایجاد کنند، اما ترکیب آن‌ها با کمبود حمایت اجتماعی و فقدان کنترل بر محیط کار، شدت فرسودگی را افزایش می‌دهد. در چنین شرایطی، فرد ممکن است به تدریج انگیزه و علاقه خود به کار را از دست بدهد و احساس کند تلاش‌هایش کم‌اثر یا بی‌معنا شده است.

چطور بفهمیم کار دارد ما را فرسوده می‌کند؟

فرسودگی شغلی معمولاً با تغییرات ذهنی آغاز می‌شود. کار دیگر منبع انگیزه و رشد نیست و به جای آن احساس بی‌معنایی و خستگی مداوم غالب می‌شود. ذهن توانایی تمرکز و تصمیم‌گیری را از دست می‌دهد و کوچک‌ترین فشارها، واکنش‌های شدید روانی ایجاد می‌کنند. به تدریج، کاهش علاقه به فعالیت‌های روزمره و بی‌حوصلگی در برابر مسئولیت‌ها باعث می‌شود فرد انگیزه‌ای برای پیشرفت نداشته باشد.

سردردهای مداوم، دردهای عضلانی، مشکلات خواب و اختلالات گوارشی اغلب انعکاسی از استرس مزمن و خستگی ذهنی هستند

این فشار روانی، اثر خود را بر جسم نیز نشان می‌دهد. سردردهای مداوم، دردهای عضلانی، مشکلات خواب و اختلالات گوارشی اغلب انعکاسی از استرس مزمن و خستگی ذهنی هستند. بدن در واقع با این نشانه‌ها فریاد می‌زند که انرژی کافی برای مقابله با فشارها ندارد و نیاز به بازسازی فوری دارد. حتی روابط اجتماعی فرد تحت تأثیر قرار می‌گیرد و ممکن است تمایل کمتری به تعامل با همکاران یا دوستان پیدا کند، زیرا تمام انرژی صرف مدیریت فشارهای کاری می‌شود.

به طور خلاصه، فرسودگی شغلی زمانی رخ می‌دهد که انرژی مصرفی در کار از توان بازسازی ذهن و بدن بیشتر شود. در این شرایط، هر تلاش اضافی نه تنها بهره‌وری را افزایش نمی‌دهد بلکه خستگی و کاهش کارایی را تشدید می‌کند.

تشخیص زمان استراحت؛ وقتی بدن فریاد می‌زند

تشخیص زمان مناسب برای استراحت، بخش حیاتی پیشگیری از فرسودگی کامل است. وقتی احساس خستگی مداوم و کاهش تمرکز همراه با افت انگیزه و علائم جسمانی نمایان می‌شود، اینها نشانه‌هایی هستند که بدن نیاز به توقف دارد. استراحت مؤثر، تنها به معنای فاصله گرفتن از محیط کار نیست؛ بلکه باید شامل بازسازی ذهن و جسم، ایجاد فاصله از فشارهای مداوم و اختصاص زمان برای فعالیت‌هایی باشد که انرژی می‌دهند و ذهن را آرام می‌کنند.

بازسازی انرژی می‌تواند شامل آرام‌سازی ذهن، انجام تمرین‌های سبک بدنی، تمرین‌های ذهن‌آگاهی، خواب کافی و تنظیم مرزهای روشن بین کار و زندگی باشد. هدف این است که فرد نه تنها به سطح اولیه انرژی بازگردد، بلکه آمادگی بیشتری برای مواجهه با فشارهای آینده پیدا کند.

راهکارهای پیشگیری و مدیریت فرسودگی شغلی

فرسودگی شغلی قابل پیشگیری است، به شرطی که از ابتدا مدیریت شود. ایجاد تعادل میان کار و زندگی، تنظیم اولویت‌ها و تمرکز بر فعالیت‌هایی که ارزش بیشتری دارند، به فرد کمک می‌کند تا انرژی خود را هوشمندانه مصرف کند. یادگیری مهارت‌های مدیریت استرس و تکنیک‌های آرام‌سازی ذهنی، امکان بازسازی روانی را افزایش می‌دهد. همچنین ایجاد شبکه‌های حمایت اجتماعی و داشتن ارتباط مؤثر با مدیران و همکاران، فشار روانی را کاهش می‌دهد و احساس کنترل و امنیت را در محیط کار افزایش می‌دهد.

ایجاد تعادل میان کار و زندگی، تنظیم اولویت‌ها و تمرکز بر فعالیت‌هایی که ارزش بیشتری دارند، به فرد کمک می‌کند تا انرژی خود را هوشمندانه مصرف کند

توجه به جسم نیز بخش جدایی‌ناپذیر پیشگیری است. ورزش منظم، تغذیه سالم و خواب کافی، توانایی بدن را برای مقابله با فشارهای مزمن بالا می‌برد و مقاومت روانی را تقویت می‌کند.

فرسودگی شغلی یک تهدید واقعی و پیوسته برای سلامت روان و جسم است که می‌تواند کیفیت زندگی و عملکرد حرفه‌ای را کاهش دهد. شناسایی نشانه‌ها، تشخیص زمان مناسب برای استراحت و رعایت تعادل میان کار و زندگی، ابزارهایی حیاتی برای پیشگیری از فرسودگی هستند.

مراقبت از انرژی ذهن و جسم، نه یک امتیاز لوکس، بلکه یک ضرورت حرفه‌ای است. با رعایت این اصول، می‌توان از خستگی مزمن جلوگیری کرد و زندگی کاری و شخصی را با انگیزه، انرژی و کیفیت بالاتر ادامه داد.

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!