چرا همیشه احساس سرما می کنم؟

ارسال شده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، توسط ایرنا

 آیا فقط شما از سرما می‌لرزید، در حالی که دیگران مشکلی ندارند؟ اگر این حس سرما به دمای محیط ربطی ندارد و مدام آزارتان می‌دهد، احتمالاً نشانه‌ای از یک مشکل سلامتی پنهان است. در حالی که گاهی اوقات احساس سرما طبیعی است، اما تکرار و شدت آن می‌تواند جدی باشد.

احساس سرما در فصل زمستان، واکنشی طبیعی و سازگارانه از سوی بدن در برابر کاهش دماست. بدن برای حفظ دمای داخلی ثابت، انرژی بیشتری صرف می‌کند و این می‌تواند منجر به احساس سرما شود. با این حال، اگر در دمای معمولی و شرایطی که دیگران احساس سرما نمی‌کنند، شما به طور مداوم احساس سرما می‌کنید، این حس می‌تواند نشانه‌ای از وجود مشکلات زمینه‌ای در سلامتی شما باشد. نادیده گرفتن این علامت می‌تواند عواقب جدی‌تری به همراه داشته باشد، چرا که بدن در حال ارسال پیامی برای شماست.

این نوع احساس سرمای مزمن و غیرطبیعی، نباید به سادگی نادیده گرفته شود. عوامل متعددی می‌توانند در ایجاد این حس نقش داشته باشند. از کم‌خونی و مشکلات تیروئید گرفته تا اختلالات گردش خون و حتی کمبود برخی ویتامین‌ها و مواد معدنی، همگی می‌توانند باعث شوند که بدن شما به طور مداوم احساس سرما کند. شناسایی علت اصلی این مشکل، قدم اول در جهت درمان و بهبود کیفیت زندگی شماست.

در این میان، توجه به سایر علائم و نشانه‌هایی که همراه با احساس سرما تجربه می‌کنید، اهمیت زیادی دارد. خستگی، ضعف، رنگ‌پریدگی پوست، بی‌حسی یا سوزن سوزن شدن در اندام‌ها، تغییرات در وزن و اشتها، ریزش مو و خشکی پوست، همگی می‌توانند سرنخ‌هایی ارزشمند برای تشخیص مشکل اصلی باشند. در این مطلب، به بررسی چند دلیل رایج و مهم می‌پردازیم که توضیح می‌دهند چرا احساس سرمای بیش از حد ممکن است همواره بخشی از وجود شما باشد.

چرا همیشه احساس سرما می کنم؟

۱. اختلالات گردش خون و خون‌رسانی ضعیف

یکی از دلایل اصلی احساس سرما، اختلالات گردش خون است. اگر جریان خون در بدن به درستی جریان پیدا نکند، ممکن است افراد احساس سرما کنند. این مشکل می‌تواند به دلایلی مانند بیماری‌های قلبی، فشار خون پایین یا حتی نشستن در وضعیت ثابت برای مدت طولانی ایجاد شود. در این حالت، خون به خوبی به اندام‌ها و قسمت‌های مختلف بدن نمی‌رسد و افراد احساس سرما در دست‌ها، پاها و حتی بدن خود دارند.

۲. کم‌خونی و سطح پایین هموگلوبین

کم‌خونی یکی دیگر از عوامل رایج در احساس سرماست. در این وضعیت، سطح هموگلوبین در خون پایین است و بدن به اندازه کافی قادر به حمل اکسیژن به بافت‌ها و اعضای مختلف نیست. این کمبود اکسیژن می‌تواند باعث احساس سردی و بی‌حالی در افراد شود. اگر به طور مداوم احساس سرما می‌کنید و علائم دیگری مثل خستگی شدید یا رنگ پریدگی دارید، ممکن است به کم‌خونی مبتلا باشید و بهتر است با پزشک مشورت کنید.

۳. اختلالات غده تیروئید (هایپوتیروئیدیسم)

غده تیروئید نقش مهمی در تنظیم دمای بدن و متابولیسم دارد. زمانی که غده تیروئید به درستی عمل نمی‌کند و مقدار هورمون تیروئید کاهش می‌یابد، می‌تواند باعث هایپوتیروئیدیسم (کم‌کاری تیروئید) شود. یکی از علائم شایع این بیماری، احساس سرما به طور مداوم است. اگر علاوه بر احساس سرما، علائمی مانند خشکی پوست، خستگی، افزایش وزن یا ضعف عضلانی را تجربه می‌کنید، ممکن است دچار اختلالات تیروئید شده باشید و نیاز به بررسی پزشکی داشته باشید.

۴. کمبود ویتامین‌ها و مواد معدنی

کمبود برخی از ویتامین‌ها و مواد معدنی مانند ویتامین D، آهن و منیزیم می‌تواند موجب احساس سرما شود. این مواد مغذی نقش مهمی در سلامت عمومی بدن و عملکرد صحیح سیستم ایمنی دارند. به‌ویژه، کمبود ویتامین D در فصل‌های سرد یا در افرادی که مدت زیادی در محیط‌های بسته و کم‌نور هستند، شایع است و می‌تواند باعث سردی و ضعف عمومی شود. مصرف مکمل‌ها یا اصلاح رژیم غذایی با مواد غذایی غنی از این ویتامین‌ها و مواد معدنی می‌تواند کمک‌کننده باشد.

۵. استرس و اضطراب

استرس و اضطراب نیز می‌توانند یکی از دلایل احساس سرما باشند. در مواقع استرس، بدن هورمون‌های خاصی ترشح می‌کند که می‌تواند دمای بدن را کاهش دهد و در نتیجه احساس سرما ایجاد کند. همچنین، استرس مزمن می‌تواند تأثیرات منفی بر سیستم عصبی و گردش خون داشته باشد، که در نهایت منجر به احساس سردی در بدن می‌شود. مدیریت استرس از طریق تکنیک‌های آرام‌سازی، یوگا یا مدیتیشن می‌تواند به کاهش این احساس کمک کند.

۶. افزایش حساسیت به سرما (سندرم رینود)

سندرم رینود یک اختلال عروقی است که در آن عروق کوچک به طور غیرطبیعی به سرما یا استرس واکنش نشان می‌دهند و باعث محدود شدن جریان خون به دست‌ها و پاها می‌شود. این واکنش می‌تواند منجر به احساس سردی شدید در این نواحی شود. این مشکل در برخی افراد می‌تواند به طور مزمن رخ دهد و نیاز به درمان‌های خاص داشته باشد.

۷. سایر عوامل فیزیکی و محیطی

در برخی مواقع، احساس سرما می‌تواند ناشی از عوامل محیطی باشد. به عنوان مثال، در معرض باد سرد یا تغییرات دمایی ناگهانی قرار گرفتن می‌تواند باعث سرما خوردن و احساس سردی در بدن شود. همچنین، بیماری‌هایی مانند آنفولانزا یا سرماخوردگی می‌توانند علائمی مشابه سرما را ایجاد کنند.

راهکارهای مقابله با احساس سرما

اگر شما هم همیشه احساس سرما می‌کنید، می‌توانید با رعایت نکات زیر به بهبود وضعیت خود کمک کنید:

پوشیدن لباس‌های گرم: استفاده از لایه‌های مختلف لباس به ویژه در فصول سرد می‌تواند به حفظ دمای بدن کمک کند.

ورزش منظم: فعالیت بدنی باعث بهبود گردش خون و افزایش دمای بدن می‌شود. حداقل روزانه ۳۰ دقیقه پیاده‌روی یا ورزش‌های سبک انجام دهید.

اصلاح رژیم غذایی: مصرف مواد غذایی غنی از آهن، ویتامین D و سایر مواد معدنی می‌تواند به رفع مشکل سرما کمک کند. غذاهای حاوی سبزیجات برگ‌سبز، گوشت قرمز، ماهی چرب و محصولات لبنی را در رژیم غذایی خود بگنجانید.

استراحت و خواب کافی: خواب کافی و استراحت به بدن کمک می‌کند تا دمای طبیعی خود را حفظ کند و به شما انرژی بدهد.

مدیریت استرس: استفاده از تکنیک‌های آرام‌سازی مانند تنفس عمیق یا یوگا می‌تواند در کاهش استرس و جلوگیری از احساس سرما موثر باشد.

احساس سرما می‌تواند به دلایل مختلفی در بدن ایجاد شود، از مشکلات پزشکی مانند کم‌خونی و اختلالات تیروئید گرفته تا عوامل محیطی یا استرس. برای شناسایی علت دقیق آن و یافتن راهکارهای مناسب، مهم است که به تغییرات دیگر در بدن خود توجه کنید و در صورت نیاز به پزشک مراجعهکنید. رعایت نکات ساده‌ای مانند پوشیدن لباس‌های گرم، ورزش منظم و اصلاح رژیم غذایی می‌تواند در کاهش این احساس کمک‌کننده باشد.

منبع: healthline

امنیت کودک در دنیای امروز؛ آموزش صحیح برخورد با غریبه‌ها

ارسال شده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، توسط ایرنا

تصور کنید فرزندتان در زمین بازی با خوشحالی تاب می خورد، غافل از خطراتی که ممکن است در کمین باشد. به عنوان والدین، غریزه ما محافظت و هدایت آنها است. اما چگونه می‌توانیم به طور موثر فرزندانمان را در مورد افراد غریبه آموزش دهیم و به آنها قدرت دهیم تا ایمن بمانند بدون اینکه ترس بیجا را القا کنیم؟

همه ما شاهد بوده‌ایم کودکانی خجالتی که هنگام مواجهه با غریبه‌ها، سکوت و انفعال را ترجیح می‌دهند. این ترس و اضطراب، در بازه خاصی از رشد، پدیده‌ای طبیعی است. اما گاهی این اضطراب چنان گسترده می‌شود که مانع رشد طبیعی کودک شده و نگرانی‌هایی را برای او و خانواده‌اش ایجاد می‌کند.از سوی دیگر، کودکانی هستند که برعکس، بسیار معاشرتی بوده و با افراد ناآشنا به‌راحتی ارتباط برقرار می‌کنند. اما والدین این کودکان نیز نگران‌اند؛ چرا که بیم آن دارند این صمیمیت و اعتماد به بزرگسالان غریبه، خطراتی را برای کودکشان به‌دنبال داشته باشد.

اینجاست که والدین با یک دو راهی بزرگ مواجه می‌شوند: چطور حدود خطرات اعتماد و صحبت با غریبه‌ها را برای کودک توصیف کنیم، بدون آنکه نگرانی و وحشت را در او بکاریم؟ چگونه ضمن آگاه کردن فرزندمان از خطرات احتمالی، حس امنیت و آرامش را در او حفظ کنیم؟ آیا صحبت کردن از خطرات و نکات ایمنی، باعث ایجاد هراس و رویاهای وحشتناک نمی‌شود؟

پاسخ این است: این نگرانی‌ها به‌جاست. صحبت کردن درباره خطرات، نه برای کودک خوشایند است و نه برای والدین. اما باید تلاش کنیم ضمن ارائه هشدارهای لازم، حس ایمنی را نیز در کودک تقویت کنیم. شکل مطرح کردن هشدارها نیز در احساسات بعدی کودک تاثیرگذار است.

بهتر است در شرایط آرام و بدون وجود خطر، متناسب با سن و شرایط رشدی کودک، موقعیت‌های خطرناک را در قالب داستان و سناریو توصیف کنیم. از قهرمان‌های کودکی مثال بزنیم و از کودک بپرسیم که اگر در آن شرایط قرار گرفت،

چه باید بکند و چه نباید انجام دهد. ضمن آموزش راهکارها، کودک را از منابع حمایتی و ایمنی‌بخش در اطرافش آگاه کنیم.

کودک از چه سنی غریبه را می‌شناسد و چگونه باید با فرزندتان درباره تعامل با غریبه‌ها صحبت کنید؟ در این مطلب با این موضوع مهم آشنا شوید.

کودک از چه سنی غریبه را می‌شناسد

چیزهایی که در مورد صحبت با غریبه‌ها به فرزندتان می‌گویید با سن او در ارتباط است. برای مثال، بچه‌های خردسال نمی‌دانند غریبه چیست و نمی‌توانند بفهمند چه کسی قابل اعتماد است و چه کسی نیست. شما می‌توانید اصول اولیهٔ حفظ امنیت را به این بچه‌های کوچک آموزش دهید، اما آنها هنوز برای صحبت در مورد نحوه‌ٔ برخورد با غریبه‌ها آماده نیستند.

بسیاری از بچه‌ها تا چهار سالگی درباره‌ٔ غریبه‌ها شنیده‌اند و می‌توانند یادگیری قوانین مربوط به حفظ امنیت‌ خود را شروع کنند. با این حال، آنها هنوز خیلی کوچک‌تر از آن هستند که در فضاهای عمومی بدون نظارت بزرگسالان باشند، زیرا قدرت قضاوت خوب و کنترلی روی هوس‌ها و تکانه‌هایشان ندارند.

بچه‌های دبستانی احتمالاً شنیده‌اند که بعضی از غریبه‌ها ممکن است خطرناک باشند، اما هنوز هم این امکان وجود دارد که تصور کنند هر بزرگسالی که مهربان به نظر می‌رسد بی‌خطر است. این بچه‌های پنج تا هشت ساله بسیار بیشتر از کودکان خردسال دو تا چهار سال احتمال حضور در فضاهای عمومی بدون نظارت بزرگسالان را دارند. مثلاً در راه رفتن به مدرسه، در بازی‌های گروهی مثل فوتبال یا دوچرخه‌سواری با یک دوست! آنها همچنین ممکن است به اینترنت دسترسی داشته باشند یا گهگاه برای مدت کوتاهی در خانه تنها بمانند. به همین دلیل است که به دستورالعمل‌های روشن در مورد نحوهٔ تعامل با غریبه‌ها نیاز دارند. پس اگر کودکان از شما جدا شوند، باید قوانین ساده و واضحی را بلد باشند تا با دنبال کردن آنها در معرض خطر کمتری قرار گیرند.

همچنین وقتی در مورد غریبه‌ها صحبت می‌کنیم، این را نیز به خاطر داشته باشید که موارد کودک‌ربایی‌ توسط غریبه‌ها کمتر است و سالانه کودکان بسیاری مفقود و قربانی سوءاستفاده‌های متعدد می‌شوند که بیشتر گاهی آنها حتی از افراد آشنای ما هستند، پس در آموزش به کودکانمان دقیق باشیم.

چگونه با فرزند خود در مورد غریبه‌ها صحبت کنید

 اگر کودکان از شما جدا شوند، باید قوانین ساده و واضحی را بلد باشند تا با دنبال کردن آنها در معرض خطر کمتری قرار گیرند. اما این قوانین چیست و چطور آنها را به کودکمان یاد بدهیم:

با اصول اولیه و ساده شروع کنید: برای شروع حرف زدن در مورد غریبه‌ها با کودکان دو و سه ساله، درباره‌ٔ معنای امنیت کلی آنها صحبت کنید. مثلاً وقتی بیرون می‌روید، از آنها بخواهید که نزدیک شما بمانند.

در مورد مفهوم غریبه‌ صحبت کنید: بچه‌ها معمولاً در حدود چهار سالگی برای این گفت‌وگو و فهمیدن معنی غریبه‌ها آماده هستند. شما می‌توانید با پرسیدن سؤال «می‌دونی غریبه چیه؟» از فرزندتان شروع کنید. اگر او مطمئن نیست که غریبه چیست، به او بگویید غریبه هر کسی است که ما او را نمی‌شناسیم. برای پیشگیری از ترساندن بی‌مورد فرزند خود، تأکید کنید که یک شخص غریبه لزوماً آدم خوب یا آدم بدی نیست، فقط کسی است که او نمی‌شناسد.

اصول اولیهٔ امنیت بدنی‌ کودک را یاد بدهید: قبل از صحبت در این مورد باید بدانید که لازم است از ابتدا اندام تناسلی کودکتان را با اسم «اندام خصوصی» و باسنش را با نام «باسن» به او معرفی کنید تا فرزندتان بداند که این بخش‌های بدنش هم نامی مشخص و شناخته‌شده دارد و عنوان‌های عجیب و غریب روی اندام تناسلی کودکان نگذارید. حالا اگر کودک پرسید اندام خصوصی چیست یا کجاست، چه بگویید؟ بگویید:‌ «اندام خصوصی جایی است که با لباس زیر یا مایو پوشانده می‌شود.» بچه‌ها در حدود دو سالگی دیگر به اندازه‌ٔ کافی بزرگ شده‌اند که با نام «اندام خصوصی» و «باسن» آشنا شوند و بدانند که دیده شدن این بخش‌های خصوصی بدنشان توسط چه کسانی و در چه صورتی ایرادی ندارد.

افراد قابل اعتماد را معرفی کنید: بزرگسالانی را که بچه‌ها می‌توانند به آنها اعتماد کنند مشخص کنید. علاوه بر پدربزرگ و مادربزرگ، مثال‌هایی از چند بزرگسال را که کودک می‌تواند برای کمک پیش آنها برود، مثلاً یکی دیگر از والدینی که می‌شناسید و به آنها اعتماد کامل دارید، یک معلم یا مشاور مدرسه را نشان دهید. به افراد دارای مقام و مسئولیت، مانند پلیس، نگهبانان و کارمندان یک فروشگاه بزرگ‌ اشاره کنید تا فرزندتان بتواند افراد غریبه‌ای را هم که ممکن است بتواند در صورت گم شدن به او کمک کنند، تشخیص دهد. برای شروع می‌توانید از فرم و رنگ لباس این افراد برای تشخیص آنها به کودکتان استفاده کنید.

قوانینی در مورد نحوه‌ٔ برخورد با غریبه‌ها یادش بدهید: بایدها و نبایدها را یادش بدهید و قوانینی در مورد نحوه‌ٔ برخورد با غریبه‌ها تعریف کنید. به عنوان مثال، اگر کودکتان کمی بزرگ‌تر است و می‌تواند منظورتان را متوجه شود، به او یک نقشه‌ٔ عملی برای دنبال کردن در صورت جدا شدن از خودتان بدهید. مثلاً بگویید: «اگه مامان رو توی فروشگاه گم کردی، برو جایی که پول می‌دیم و به اونها بگو گم شدی، اسم خودت رو به اونها بگو و تا وقتی من دنبالت می‌آم از اونجا تکان نخور و با هیچ‌کس هم جایی نرو!» به یک کودک دو تا چهار ساله یا بزرگ‌تر هم بگویید که اگر شخص غریبه‌ای در جایی مثل پارک یا بیرون از خانه به او نزدیک شد، باید مستقیماً پیش شما بیاید.

مشخص کنید با غریبه‌ها در چه حدی صحبت کند: فرزند شما باید بداند که اگرچه جواب دادن سلام یک غریبه وقتی شما کنارش هستید اشکالی ندارد، اما او مجبور نیست با هیچ غریبه‌ای صحبت کند و وقتی هم شما نزدیکش نباشید اصلاً نباید این کار را بکند. هیچ ایرادی ندارد که کودکتان یاد بگیرد و به دیگران بگوید: «من نباید با غریبه‌ها صحبت کنم». همچنین واضح و روشن به او بگویید که هرگز نباید با یک غریبه جایی برود.

باید و نبایدهایی در مورد اینترنت تعیین کنید: هر رایانه‌ای را که فرزندتان از آن استفاده می‌کند در فضای مشترک خانه قرار دهید تا بتوانید روی کاری که انجام می‌دهد نظارت داشته باشید. کودکان در این سن نباید به فضاهای مکالمهٔ آنلاین بروند. به فرزند خود بگویید که هرگز هیچ نوع اطلاعات شخصی از خودش و شما را در فضای آنلاین به کسی ندهد، به سؤالات کسی پاسخ ندهد یا فرم‌های آنلاین را هم پر نکند.

قوانینی برای استفاده از دستشویی عمومی داشته باشید: در حدود شش سالگی که بیشتر بچه‌ها می‌توانند از سرویس بهداشتی عمومی به تنهایی استفاده کنند نیز هوشیار و مراقب باشید، بیرون در دستشویی بایستید و به فرزندتان بگویید که در صورت نیاز شما را صدا بزند. به او بگویید که درخواست هر کسی را که پیشنهاد کمک به او می‌دهد با گفتن «نه، ممنونم، خودم انجام می‌دم!» یا «نه، ممنون، مامان یا بابام بهم کمک می‌کنه!» رد کند.

بچه‌های بزرگ‌تر را برای تنها بودن در خانه آماده کنید: به کودکتان بیاموزید که اگر کسی زنگ در را زد، نباید آن را باز کند، بلکه باید بگوید: «مامان یا بابا الان نمی‌تونه بیاد در رو باز کنه.» اگر آن شخص بسته‌ای برای شما آورده باشد هم باید به او بگوید آن را پشت در بگذارد یا بعداً دوباره برگردد ولی هرگز در را بدون اطلاع و تأیید شما باز نکند.

دربارهٔ جواب دادن به تلفن تصمیم بگیرید: در مورد اینکه آیا می‌خواهید فرزندتان به تلفن پاسخ دهد یا نه تصمیم‌گیری کنید. سعی کنید بچه‌ها را بدون مراقب در خانه تنها نگذارید اما اگر زمانی مجبور به این کار هستید و قصد دارید وقتی خارج از خانه هستید با خانه در تماس باشید، از تلفنی که اطلاعات تماس‌گیرنده را نمایش می‌دهد و «آی‌دی‌کالر» دارد استفاده کنید تا وقتی تماس می‌گیرید، فرزندتان بداند شما هستید. در غیر این صورت، شاید ترجیح بدهید تلفن را از دسترس بچه‌ها خارج کنید.

نقش بازی کنید تا به او آموزش دهید، نه اینکه او را بترسانید: سؤالات «چی کار می‌کنی اگه؟» فرصتی برای تمرین ایجاد می‌کند، فقط حتماً رویکرد مثبت و سازنده‌ای داشته باشید و کودک خود را نترسانید. استفاده از نقش بازی کردن در آموزش نحوه‌ٔ روبه‌رو شدن با شرایط پیچیده‌تر به بچه‌ها مهم و کلیدی است. به عنوان مثال، با فرزندتان این نمایش را بازی کنید که اگر وقتی در پارک تنها باشد و شخصی به او نزدیک شود چه کند. مثلاً بگویید سریع پیش شما بیاید یا به سمت نزدیک‌ترین پدر و مادری که آنجا با بچه‌هایشان هستند برود.

از اظهارات ترسناک خودداری کنید: برای رساندن منظور خود به کودکتان ممکن است وسوسه شوید که هشدارهایی مانند اینها صادر کنید: «یه غریبه ممکنه تو رو از من دور کنه!» یا «ممکنه من دیگه هرگز تو رو نبینم!» اما اینها کودک شما را بی‌دلیل می‌ترساند. یادتان باشد گفت‌وگو و راهنمایی‌هایتان نباید در مورد چیزی باشد که شما از آن می‌ترسید، بلکه باید در مورد چیزهایی باشد که فرزندتان را توانمند و آگاه ‌کند.

خونسرد و معقول عمل کنید: خونسرد بمانید و صحبت خود را به باید و نبایدهای اصلی محدود کنید. اگر فرزندتان پرسید که چرا نمی‌تواند با یک غریبه برود، چیزی شبیه این بگویید: «چون من می‌خوام بدونم تو کجا هستی و تو هم بلدی قوانین رو خوب و درست انجام بدی!»

پیام‌ها را تکرار کنید: نیازی به زیاده‌روی نیست اما در فرصت‌های مناسب، مانند زمان نزدیک رفتن به جشن و مهمانی‌ها، در سفر یا قبل از رفتن به هر مکان عمومی که کودک ممکن است نزدیک افراد غریبه باشد، روی این پیام‌ها تأکید کنید.

به کودک بگویید که خانه کجاست: با آموزش نام کامل کودک، نام کامل خود شما، بعد آدرس و شماره تلفن‌ خانه‌تان شروع کنید. گاهی هم به شکل یک بازی، آدرس و شماره تلفن را از بچه‌های بزرگ‌تر امتحان بگیرید. هنگامی که فرزندتان برای دوچرخه‌سواری یا پیاده‌روی در محله بدون حضور شما به اندازهٔ کافی بزرگ شد، در مورد مرزها و اینکه تا کجا می‌تواند برود صحبت کنید و جاهای مشخص و مکان‌های امنی مثل کلانتری را نشانش دهید تا در صورت نیازش به کمک به آنجا برود.

در مورد کارت شناسایی با کودک صحبت کنید: زمانی که حدس زدید کودکتان آمادگی دارد به او بگویید یک کارت شناسایی، مشخصات فیزیکی، سن، آدرس، عکس، اثر انگشت و اطلاعات تماس هر شخص را توضیح می‌دهد است. با بزرگ‌تر شدن فرزندتان نیز عکس کارت شناسایی‌اش را به‌روز کنید.

چرا زوجین در میانسالی دچار ناسازگاری می‌شوند؟

ارسال شده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، توسط ایرنا

 با مراجعه به دادگاه‌های خانواده و شوراهای حل اختلاف متوجه اختلافات و ناسازگاریهای زوجین در سنین بالا می شویم. زوجینی که بیش از ۴ یا ۵ دهه با هم زندگی کرده‌اند و اکنون تاب تحمل ندارند. اما به راستی علت بروز این اختلافات چیست و برای حل آنها چه راهکارهایی وجود دارد؟

مصطفی و فاطمه پس از ۵۰ سال زندگی مشترک، قصد جدایی دارند. آنها معتقدند از ابتدای ازدواج با هم مشکل داشتند و فقط بخاطر خانواده و فرزندانشان با هم زندگی می‌کردند و اکنون که فرزندانشان تشکیل خانواده داده‌اند قصد دارند از هم جدا شوند.

مهری و حسین هر کدام بیش از ۷۰ سال سن دارند، حسین از بیماریهای متعدد همسرش خسته شده و میگوید من خودم نیاز به مراقبت دارم و نمی توانم به امور همسرم رسیدگی کنم.

علی و نرگس با داشتن ۵ فرزند و ۱۲ نوه بخاطر بازنشستگی علی آقا با مشکلاتی مانند دخالت هایش در امور خانه مواجه شده اند. هرکدام از ما با نگاه به اطرافمان مثال های این چنینی زیادی می بینیم، میانسالان و کهنسالانی که بعد از سالها زندگی مشترک با یکدیگر ناسازگارند و حتی قصد جدایی دارند. در این خصوص با دکتر نیره السادات روحانی، کاندیدای دکتری روان شناسی سلامت دانشگاه خوارزمی به گفت و گو نشستیم.

میانسالی و آغاز بحرانها ‌و تعارض های این دوره

دکتر روحانی پیش از پرداختن به عوامل مؤثر بر جدایی زوجین در میان سالی که آن را طلاق خاکستری می نامند، ابتد توضیح مختصری در خصوص سومین دورۀ زندگی  میانسالی و اهمیت این دوره از زندگی داد و گفت: میانسالی دوره ای است که به سختی می‌توان آن‌را توصیف کرد، زیرا در نگرش و رفتارهایشان تفاوت‌های زیادی دیده می‌شود. میانسالان، با تناقض‌هایی در ابعاد مختلف خود، مواجه هستند. مثلاً، آنها همراه با تغییرات جسمی و افت تدریجی برخی از قسمت‌های بدن ، شاهد افزایش عملکرد در ابعاد دیگر خود هستند. یا زمانی که در اوج شکوفایی حرفه ای و خانوادگی خود هستند و احساس می‌کنند بر زندگی مسلط شده‌اند، متوجه کم شدن تسلطشان بر فرزندان‌شان می‌شود. جدیت آنان به دلیل گستردگی دامنۀ مسئولیت‌هایشان در تضاد با این است که می بینند از لحاظ هیجانی نرم‌خو، گرم، پذیرا و نسبت به خانواده، همسر، فرزندان و دوستان عاطفی‌ترشده اند.

درصورتی که، افراد میانسال نتوانند با تعارض‌های دورۀ سنی و زندگی خود سازگار شود، حالت ناسازگارانه‌ای به نام بحران میانسالی را تجربه خواهد کرد.

وی ادامه داد: افراد در سنین ۶۰-۵۰ سالگی، متناهی بودن زمان، سرنوشت‌ و شکست‌های گذشته را می‌پذیرند و به طرح دوبارۀ پرسش‌هایی می پردازند که بتوانند معنای زندگی‌ خود را بازبینی یا بازسازی کنند. فرد میانسال، بیشتر از قبل به مقولۀ تمام شدن زندگی در این دنیا و پایان عمر فکر می‌کند. تا کنون فرد حساب می‌کرد که چند سال گذشته است، اکنون حساب می‌کند که چند سال مانده است. جمع این تضادها، گاهی باعث ایجاد تناقضی خسته کننده در آنها می‌شود. تاجایی که ممکن است به این نتیجه برسند که؛ الان می‌خواهم کارهایی را شروع کنم که دلم می‌خواهد.

درصورتیکه، افراد میانسال نتوانند با تعارض‌های دورۀ سنی و زندگی خود سازگار شود، حالت ناسازگارانه‌ای به نام بحران میانسالی را تجربه خواهد کرد. نحوۀ کنار آمدن با بحران و تعارض های میانسالی بر تغییراتی که در آیندۀ زندگی میانسالان اتفاق می‌افتد، مؤثر خواهد بود. در نتیجه، می توان علت جدایی برخی میانسالان را  مواجهۀ ناکارآمد آنان با بحران و تعارض های میانسالی شان دانست.

علل بروز طلاق در میانسالی و کهنسالی

این روانشناس سلامت در بیان علل بروز طلاق در سنین بالا گفت: طلاق در هر سنی که اتفاق بیفتد، دلایل و علت‌های مختلف و پیچیده‌ای دارد. از عوامل تأثیرگذار بر جدایی می‌توان به دلایل فردی، بین فردی، دلایل محیطی و فرهنگی و همچنین، به شرایط زمانی و موقعیتی اشاره کرد. در بررسی علل طلاق باید برخی از متغیرهای جمعیت شناختی مانند سن، جنسیت، سطح تحصیلات و وضعیت اجتماعی- اقتصادی را نیز در نظر گرفت. برخی پژوهشگران ایرانی عواملی مانند؛ خشونت و سایر اختلالات رفتاری مانند اعتیاد، اختلال‌های روان‌شناختی و عوامل ادراکی، عوامل اقتصادی و اجتماعی مانند فقر، سطح تحصیلات، خیانت، نداشتن توافق اخلاقی، اختلاف سن زیاد و مشکلات جنسی را عامل جدایی زوجین ایرانی دانسته‌اند.

علاوه بر عوامل مشترک گفته شده، ادامه دار بودن تعارضات بین فردی و ناکارآمدی و فقدان مهارت‌های زناشویی، جدایی عاطفی، مشکلات حل نشده‌ی سالهای قبل و دور شدن و  استقلال فرزندان را هم می توان از عوامل تأثیر گذار بر جدایی میانسالان ذکر کرد. علاوه بر این، ممکن است تاب آوری میانسالان به دلیل شرایط جسمی و بیماری پایین بیاید.

بازنشستگی یکی دیگر از بحران‌هایی است که میانسالان با آن مواجه هستند و می‌تواند بر روابط زوجین اثر بگذارد. دور از انتظار نیست اگر شرایط و بحران‌های اقتصادی حاکم بر جامعه و تنش حاصل از بی ثباتی این دوران را هم در زمرۀ علل جدایی میانسالان قرار بدهیم، زیرا شرایط اقتصادی همبستگی مثبتی با استرس مالی و خطر طلاق خاکستری دارد و افرادی که نمی‌توانند به راحتی مخارج زندگی خود را تامین کنند، به احتمال بیشتری پس از ۵۰ سالگی پیوند زناشویی خود را فسخ خواهند کرد.

نیره السادات روحانی در ادامه افزود: پژوهش علمی دیگری علت طلاق خاکستری در سوئد را نداشتن پروژه مشترک دو نفره، تغییر شخصیت زوجین به دلیل بیماری های مرتبط با سن، فراغت و رهایی از مسئولیت فرزندان و استقلال آنها و آخرین ماجراجویی عاشقانه برای ایجاد و تجربۀ حس جوانی ذکر کرده است.

در آخر، می‌توان حرکت جامعۀ سنتی ایران به سمت فردگراییِ مدرنیته را از دیگر عوامل مؤثر بر طلاق خاکستری عنوان کرد. در جوامع سنتی نگرش و سبک زندگی جمع گرایانه میتواند موجب افزایش رضایت از زندگی زناشویی باشد. در نتیجه، در این جوامع حرکت به سمت فرد گرایی می تواند موجب عدم رضایت زوجین و جدایی و طلاق بشود.

راهکارهای مقابله با ناسازگاری های منجر به جدایی در سنین بالا

– اولین راهکار پیشنهادی این است که افراد با دورۀ میانسالی و ویژگی‌های این دوره از زندگی خود بیشتر آشنا شوند تا بتوانند به نیازها و خواسته‌هایی که برایشان ایجاد شده است پاسخ های کار آمدتر  و کم هزینه تری دهند. طلاق پاسخ پر هزینه‌ای است که مشکلات عاطفی، رفتاری و خطرات سلامتیِ جدی ایجاد خواهد کرد. مثلاً به جای تجربۀ احساس جوانی با جستجوی عشق و ارتباط با دیگری، عشق و شور را در اهدافی تجربه کنند که از دل ارزش‌هایشان به دست آمده است. مثل بازی کردن و وقت گذرانی با فرزندان و نوه هایشان و با رسیدن به این اهداف حس جوانی را در خود ایجاد کنند.

– سبک زندگی فعال همراه با ورزش و تغذیۀ سالم انتخاب کنند و زمان‎هایی را به فعالیت‌های دلخواهی که همیشه دوست داشتند انجام دهند و آموزش و یادگیری در حوزه‌های مورد علاقۀ خود اختصاص دهند.

– اهداف جدید ارزشمندی انتخاب کنند که به زندگی شان معنای عمیق‌تری بدهد، مثلاً در فعالیت‌های داوطلبانه و خیرخواهانه شرکت کنند.

– از نظر پزشکی سلامت خود را پایش کنند و ویتامین‌ها و مکمل‌هایی که بر خلق آنها تأثیرگذار و مورد نیاز بدنشان است را دریافت کنند. در صورتیکه بیماری‌های مزمنی مانند فشار خون و دیابت دارند، رژیم دارویی خود را رعایت کنند. در صورت ابتلا به دردهای مزمن یا بیماری‌های جدی مانند سرطان و غیره علاوه بر رعایت کردن رژیم دارویی و درمانی خود، از متخصصین در حوزۀ روانشناسی سلامت کمک بگیرند تا راجع به نگرانی هایشان گفتگو کرده و یاد بگیرند استقلال خود را پیدا کرده و با بیماری سازگارانه زندگی کنند.

– به وضعیت خواب خود توجه کنند. چون خواب تأثیر زیادی بر خلق و خو و وضعیت شناختی و روان شناختی افراد دارد.

– ارتباط های اجتماعی خود را تقویت کرده و در جمع گروه همسالان یا اجتماع هایی که با آنها اشتراک دارند شرکت کنند.

– در صورتی که بازنشسته شده‌اند، مشغول به فعالیت جانبی متناسب با شرایط خود شوند.

راهکارهای بهبود روابط زوجین

– مهارت هایی مانند حل مسأله، کنترل خشم، گوش دادن فعال، برقراری ارتباط زوجی مؤثر، تعیین حد و مرزها، برنامه ریزی مشترک برای اوقات مشترک، برنامه ریزی مالی مشترک، شرکت در فعالیت‌ها و برنامه‌های مشترک، برگزیدن سبک زندگی فعال و کمک به یکدیگر برای اجرایی شدن برنامه ریزی ها و … را با هم یاد بگیرند و در مسیر یادگیری همراه و همگام هم باشند.

– با تغییراتی که در همسر خود می بینند، از نظر سلامتی یا روان شناختی سازگارانه و همدلانه کنار بیایید. دنیا مدام در حال تغییر و دگرگونی است و در طول زندگی حوادث و اتفاق هایی رخ خواهد داد که در کنترل ما نیستند. برای کنار آمدن یا دنیایی که دار قرار نیست، شفقت ورزی و کمک‌های همدلانه قرار دلهای بی‌قرار خواهد بود.

 – برای مشکلات اقتصادی خود راه‌حل‌های مشترکی بیندیشند و با هم همراه شوند.

– وقتی در حوزۀ ارتباطی با مشکلی مواجه می‌شوند که راه‌حل آن را پیدا نمی‌کنند از متخصصین حوزۀ روان شناسی کمک بگیرند.

– برای کم کردن اثر تفاوت‌های سنی مطالعه می‌تواند شما را با شرایط و نیازهایی که مربوط به سن افراد است آشنا کند. متخصصین حوزۀ روانشناسی نیز می‌توانند به شما کمک کنند.

– یکی از نیازهای افراد در اواخر میانسالی و سالمندی ارتباط با فرزندان و  نوه هاست. این رابطه برای شما شفابخش و برای آنان منبع خیر و برکت است. پس، روابطشان را به گونه ای سازماندهی کنند که همگی بتوانند از این منبع انرژی عاطفی بهره مند باشند.

– در صورتی که مشکلشان مربوط به سطح تحصیلات متفاوتشان می‌شود، حوزه‌های مشترک و مورد علاقۀ خود را مشخص کرده و بر این حوزه‌ها بیشتر متمرکز شوند.

– در صورتی که یکی از آنها با بیماری مزمن جدی مانند سرطان مواجه است، مسلماً مدل روابط و بسیاری از جنبه‌های زندگیتان تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. داشتن برنامۀ منظم زندگی در حوزه‌های مدیریت مالی، دریافت درمان‌های پزشکی، مدیریت امور خانه و تقسیم کارها و غیره کمک کننده خواهد بود.

بعضی ازعلل طلاق خاکستری، راه کارهای فرهنگی، مشکلات اقتصادی و برنامه‌ریزی‌های گسترده و عمومی نیاز دارند که مربوط به سیستم‌های کلان دولتی خواهد شد.

باورهای نادرست در مورد بیماری و رفتارهای فرد مبتلا می‌تواند منجر به ناامیدی و عدم سازگاری شود

علت این گونه ناسازگاریها، به غیر از بیماری آلزایمر، در بسیاری از مواقع به  عدم شناخت بیماری، انتظارات و باورهای اشتباه دربارۀ بیماری، عدم مدیریت شرایط، عدم مدیریت استرس مربوط می‌شود که در ادامه موجب ناسازگاری فرد بیمار و خانوادۀ  همسر او با بیماری و شرایط خواهد شد.

بیماریها در ذات خود استرس آور هستند. در شرایط حاد، بیماری به یکباره ظاهر می‌شود و بعد از درمان در بازۀ زمانی مشخصی از بین می رود. در بازۀ شروع علائم تا درمان کامل، تمرکز فرد و خانواده بر درمان است و بعد از درمان شرایط به حالت قبل باز میگردد. اما، مزمن بودن بیماری، به این معنی است که شرایط به حالت قبل بر نمیگردد. در بیماری‌های مزمن، بحث بر سر بهبود نیست، بلکه کنترل علائم هدف اصلی است. به عبارت دیگر، فرد و اطرافیان او با شرایط مزمن استرس‌آوری مواجه هستند که باید یاد بگیرند خود را با آن شرایط تطبیق داده و سازگار شوند، یعنی نه آن را ندیده بگیرند و کتمان کنند، نه درگیر باورهایی مثل معجزه شوند و خود را به صورتی غیر واقعی دلخوش کنند و نه آنقدر به بیماری اهمیت دهند که جنبه‌های دیگر زندگی شان فراموش شود.

در بیماری‌های مزمن تبعیت دارویی و پیگیری‌های منظم نیاز است و فرد و خانواده باید سبک زندگی خود را متناسب با شرایط پیش آمده اصلاح کنند. تمام موارد گفته شده، نیاز به مدیریت و سازمان دهی مجدد شرایط دارد و این مدیریت مهارتی آموختنی است که افراد می توانند آنها را یاد بگیرند.

آلزایمر را جدا کردیم از آن جهت که وقتی فردی مبتلا به آلزایمر می‌شود، شرایط مزمن به حالت کنترل شده در نمی آید. یا به عبارت دیگر، شرایط به حالت قبل بر نمی‌گردد و بیمار از نظر سلامتی رو به افول می‌رود و نگهداری بیمار برای مراقبان سخت‌تر خواهد شد. در فازهای انتهایی بیماری آلزایمر، بیماران حالت آگاهی و هشیاری مرسوم را تجربه نمی‌کنند و برخی از آنان گاهی قبل از مرگ، دوره هایی از زندگی نباتی را تجربه می کنند. مسلماً در این شرایط همسری که تا حدودی همسن خود بیمار است و توان فیزیکی و جسمی محدودی دارد، نمی‌تواند به تنهایی از بیمار مراقبت کند و دریافت حمایت‌های اجتماعی و اقتصادی می‌تواند در حفظ وضعیت زوجین کمک کننده باشد.

راهکارهای حفظ رابطه سالم زوجین از جوانی تا کهنسالی

– سلامت روانشناختی و جسمی زوجین از کودکی

فردی که سلامت روان شناختی و جسمی دارد، زندگی غنی‌تری خواهد داشت و روابط سالم‌تری را تجربه میکند. زیرا، سوگیری‌های شناختی، قضاوت‌های ناکار آمد، رفتارهای غیر مؤثر و انتخاب‌های نادرست کم‌تری دارد. پس، گذر موفقیت آمیز از هر دورۀ سنی و رشدی، راه را برای موفقیت‌های آینده هموارتر خواهد کرد.

از این منظر، بیشتر راهکارهایی که می‌توان برای موفقیت یک فرد در ازدواج ارائه داد به دوران قبل از ازدواج  و در ارتباط با والدین، مدرسه و جامعه بر می‌گردد. والدینی که با مراحل رشد کودک و نیازهای جسمی و روان شناختی او در هر مرحلۀ زندگی او آشنایی دارند و می‌دانند کودکی چیست، نوجوانی چیست و فرزندان در هر کدام از این مراحل برای رشد شناختی و روان شناختی چه نیازهایی دارد، می‌توانند فرزندان سالم‌تری تربیت کنند.

– آموختن مهارتهای ضروری زندگی

یادگیری مهارت‌های ضروری مانند مهارتهای ارتباط مؤثر، کنترل هیجان، تصمیم‌گیری، جرأت مندی، مدیریت زمان و برنامه ریزی، ارزش گزینی و هدف گذاری، خود مراقبتی، مهارت ذهن آگاهی، خود آگاهی، همدلی، مهارت‌های شناختی مانند توجه و تمرکز شنیداری و دیداری، حل مسأله، تفکر نقاد و خلاق، تسهیل هویت‌یابی و تقویت اراده می‌توانند در تربیت انسان سالم و آیندۀ ارتباطی او مؤثر باشند.

فردی که مراحل رشد قبلی خود را اینگونه و به سلامت و موفقیت طی کرده باشد، فرد بزرگسال، جوان، در شرف استقلالی است که ارزشهای خود را میشناسد و زندگی هدفمندی را برای خود برنامه ریزی کرده است. این فرد حتی وقتی زندگی سخت می‌گیرد و شکست می‌خورد، فرد شکست خورده‌ای نخواهد بود چون میداند هر شکست در سیاست که کوله بار تجربه های او را غنی ترخواهدکرد. اودرگذر ایام، معناهای زیادی برای زندگی خود پیدا میکند و زندگی عمیقتری خواهد داشت. او فرد بزرگسالی خواهد شد که برای طی سفر زندگی، همسفر مطمئن تری را انتخاب خواهد کرد.

– آشنایی با ضعف ها و ایرادهای خود و رفع آن

فردی که در آستانۀ انتخاب شریک زندگی یا شریک عاطفی است و می داند در برقراری ارتباط و پذیرفتن مسئولیت های خود در برخی از جنبه ها ضعف دارد، می تواند هر کدام از مهارت های معرفی شده در بالا را بیاموزد و خود را ارتقا بدهد. مشاوره های پیش از ازدواج در انتخاب شریک زندگی کمک مؤثری خواهد بود.

فردی که در ارتباط با همسر و فرزندان خود مشکل دارد نیز، بعد از شناخت مشکل و علت ایجاد آن می تواند با استفاده از مهارت حل مسأله، همراه همسر و اگر نیاز باشد فرزندان، به مقابله با مشکل اقدام کند. و در کنار حل مشکل، از توانمند سازی خود و خانواده غافل نشود. یعنی مشکلات و نقاط ضعف ارتباطی خود، همسر و فرزندان را بشناسد و آموزش لازم برای فراگیری مهارت مورد نیاز را دریافت کند. در این موارد، استفاده از کمک متخصصین روان شناس خانواده درمانگر یا زوج درمانگر می تواند کمک کننده باشد.

– تعیین حد و مرزهای مشخص

یکی از بنیان های اساسی که باید در ابتدای زندگی مشترک ایجاد کرد تا ارتباط زوجین تقویت شود،تعیین حد و مرزهای مشخص فردی و تعیین حد و مرزهای مشخصی برای دایرۀ زندگی مشترکشان است. در سایۀ این حد و مرز مشخص، زندگی مشترک زوج در معرض هر دیگری قرار نمی‌گیرد و می‌توانند ارتباط سالم و طولانی مدتی با اقوام نزدیک دو طرف داشته باشند.

– تفریحات دو نفره

 انجام فعالیت‌های تفریحی دو نفره با زمان بندی مشخص مثلاً هفتگی یا ماهیانه و بدون حضور حتی فرزندان کمک بزرگی به حل و تلطیف مسائل زوجی خواهد کرد. گفتگو و نگاه داشتن نبض حیاتی زندگی یعنی حفظ ارتباط یکی دیگر از راهکارهای مهم و کمک کننده برای حل تعارض‌ها است.

– یک رنگی و یکی شدن

داشتن شفافیت و یکی شدن در امور مالی، ارتباطی، خانوادگی و … را هم می توان در زمره راهکارهای کمک کننده به حفظ رابطه زوجین قرار داد.

فرد متأهلی که به دلیل محیط پر تنش و داشتن مشکلات زیاد، که غیر قابل حل به نظر می رسند، با همسر خود مشکل دارد و تصمیم به جدایی گرفته است، می تواند قبل از اجرایی کردن تصمیم خود، از کمک متخصصین روانشناس زوج درمانگر استفاده کند.

رازهای دکوراسیون آپارتمان کوچک: بزرگ‌تر، روشن‌تر، زیباتر!

ارسال شده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، توسط ایرنا

 در دکوراسیون خانه های کوچک باید کمی بیشتر دقت کنید و سعی کنید خانه را بزرگ تر نشان دهید و از مواردی که باعث کوچک به نظر رسیدن خانه می شوند جلوگیری کنید.

به طور کلی هر چه آپارتمان کوچک تر باشد، چیدمان آن سخت تر می شود. گاهی اوقات یک تصمیم بسیار ساده مثل قرار دادن یک میز در جلوی کاناپه می تواند باعث بزرگ یا کوچک به نظر آمدن آپارتمان شود. طبق بررسی های انجام شده معمولاً صاحبان آپارتمان های کوچک، چند اشتباه در چیدمان خانه انجام می دهند که در این قسمت از دنیای مد نمناک مورد بررسی قرار خواهیم داد.

استفاده از فرش های کوچک

اگر آپارتمان تان کوچک است، سعی کنید از فرش های بزرگ در آن استفاده کنید زیرا استفاده از فرش های کوچک باعث می شود که آپارتمان تان کوچک تر به نظر برسد. برای مثال سعی کنید از فرشی استفاده کنید تا علاوه بر اینکه یک میز روی آن جا می شود، پایه های جلویی کاناپه نیز روی آن قرار گیرد.

یکی دیگر از کاربرد فرش علاوه بر بزرگ نشان دادن خانه این است که می توانید خانه خود را به چند قسمت تقسیم کنید. مثلاً اگر قسمتی از پذیرایی را برای کار کردن و قسمتی را برای خوابیدن انتخاب کرده اید و مایل نیستید از کمد یا پارتیشن های خانگی برای جدا کردن این قسمت ها استفاده کنید، می توانید این کار را با فرش انجام دهید.

استفاده نامناسب از خطوط

در خانه های کوچک بیشتر سعی کنید از وسایلی استفاده کنید که مانند یا دارای خطوط عمودی هستند. مثلاً انتخاب پرده های بلند که به زمین می رسند، بهترین گزینه است، البته قطعاً مجبورید از وسایلی استفاده کنید که به خانه شما منظره ای از خط های افقی نیز می دهند. مثلاً مبلمان و تخت خواب، اما سعی کنید که خطوط عمودی قالب باشد.

روشنایی نامناسب

برای بزرگ نشان دادن آپارتمان های کوچک سعی کنید همه ی قسمت های آن را تا جایی که امکان دارد، روشن کنید. البته این به این معنی نیست که شما در مصرف برق زیاده روی کنید؛ بلکه باید بر اساس نیاز خود منابع نور را تهیه کنید. برای نمونه، اگر در قسمتی از خانه مطالعه می کنید، در قسمتی خیاطی می کنید و در جایی دیگر به نقاشی کردن می پردازید، باید سه لامپ تهیه کنید.

تامین روشنایی خانه در هنگام بازسازی بسیار مهم است پس مراقب باشید که در هنگام بازسازی همه این موارد را در نظر بگیرید و طبق نیاز های خود لامپ های مناسب در جاهای مختلف قرار دهید اما هیچ وقت از آباژور یا به طور کلی هر وسیله روشنایی که روی زمین قرار می گیرد، استفاده نکنید زیرا فضای شما را اشغال می کند.

مبلمان ساخته شده از مواد سنگین

به طور کلی مبلمان ساخته شده از شیشه، آینه و سایر مواد شفافی که باعث انعکاس نور می شوند، فضای شما را بزرگتر نشان می دهد. این مورد در انتخاب قفسه ها نیز بسیار مهم است اگر قفسه های شما طوری است که کاملا پر نیست و جاهای خالی نیز دارد، از قفسه هایی استفاده کنید که از جنس شیشه یا آینه باشند. نکته دیگر در چیدمان خانه های کوچک، انتخاب وسایلی به رنگ روشن است که حتما باید به آن توجه داشته باشید.

انتخاب رنگ نامناسب برای سقف و دیوار

همانطور که در نکات قبلی هم ذکر شد، استفاده از خطوط عمودی باعث بزرگ نشان دادن آپارتمان شما می شود، پس در هنگام رنگ آمیزی دیوارها سعی کنید از خطوطی عمودی استفاده کنید، طوری که دیوارها را بلندتر نشان دهد، البته به جای خطوط عمودی می توانید برای سقف از رنگی استفاده کنید که کمی از رنگ های دیوار روشن تر باشد و همان نتیجه را بگیرید. اگر بر حسب سلیقه دوست دارید از رنگ تیره برای سقف استفاده کنید، سعی کنید که با رنگ کف در یک تناژ رنگی باشد.

بی توجهی به دیواره

اینکه در زمان طراحی چیدمان منزل فقط به فکر گوشه ها و کف اتاق باشید درست نیست. گاهی فقط مبلمان باید در کف زمین چیده شود و وسایلی مثل گلدان، ساعت، مجسمه باید در ارتفاع و روی دیوار قرار بگیرند اما در بیشتر خانه های ما ایرانی ها ماجرا کمی متفاوت است و بخش اصلی چیدمان در کف انجام می شود و از یک متر و نیم به بالای دیوار خبری از المان های دیگر غیر از تابلو یا ساعت نیست.

اهمیت ندادن به رنگ سفید

اگر خانه کوچکی دارید و مایلید آن را دلباز و بزرگ نشان دهید، بهترین کار استفاده از رنگی مثل سفید است پس کمی به سفید کردن در و دیوار و حتی وسایل خانه فکر کنید.

خانه ی کوچک سفید رنگ شده ی شما دلیل انعکاس نور بزرگ تر از آنچه که هست به نظر می رسد به خصوص اگر ساده تزیین شده باشد، فراموش نکنید در خانه های کوچک سادگی حرف اصلی را می زند.

پایه های کوتاه مبلمان

برای انتخاب مبلمان سعی کنید از مبلی استفاده کنید که پایه های بلندی دارد، مبلمان با پایه های بلند باعث می شود که فضای زیر آن دیده شود و خانه بزرگتر به نظر برسد.

استفاده نکردن از آینه

اگر سالن پذیرایی شما کوچک است سعی کنید از یک آینه بر روی یکی از دیوارهای سالن استفاده کنید البته مراقب باشید که آینه را درست در مقابل پنجره نصب کنید زیرا باعث انعکاس نور و بزرگ نشان دادن فضا خواهد شد. نکته جالب تر این است که آینه های بزرگ باعث می شوند خانه طوری نشان دهد که انگار یک اتاق دیگر در پشت آینه وجود دارد و بسیار کاربردی است.

مکان نامناسب تلویزیون

در آپارتمان های کوچک معمولا تلویزیون را بر روی دیوار نصب می کنند. به طور معمول برای نگاه کردن به چیزی که روی دیوار است شما مجبور هستید سر خود را کمی به طرف بالا ببرید و این باعث می شود که فکر کنید دیوار از چیزی که هست، بلندتر است و باعث بزرگ نشان دادن خانه می شود همچنین فضای زیر تلویزیون خالی می ماند که می توانید برای قرار دادن وسایل از آن استفاده کنید.

چسباندن مبل و صندلی به دیوار

برخلاف تصور خیلی از ما، در خانه های کوچک نباید مبلمان را به دیوار چسباند چرا که در این حالت نه تنها خانه کوچک تر از معمول به نظر می رسد بلکه فضای میانی به وجود آمده به نوعی غیرقابل استفاده خواهد بود پس بهتر است وسایل خانه را از دیوارها دور کنید تا حس خوبی که به واسطه ی رعایت اصول فنگ شویی به شما منتقل خواهد شد را حس کنید.

فراموش کردن معجزه ی رنگ ها

گفتیم خانه ی کوچک با رنگ و لعاب یک دست سفید بزرگ تر به نظر می رسد اما این دلیلی برای فراموش کردن رنگهای زیبای دیگر در این خانه های نقلی نمی شود. جالب است بدانید استفاده از رنگ های خاص پررنگ حتی می تواند در بزرگ نشان دادن فضاهای کوچک موثر باشد.

کار مهمی که شما در این مورد باید انجام دهید هماهنگی رنگ با دکوراسیون خانه است که برای این هدف می توانید بخشی از خانه یا لوازم را به رنگی بسیار پررنگ درآورید و بعد یکی از اجزای اصلی محیط مانند کوسن یا میز را به رنگی کاملا مخالف قرار دهید.

مادران باردار خودسرانه مکمل مصرف نکنند

ارسال شده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

استاد تمام گروه مامایی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بر ضرورت مشورت مادران باردار با پزشک یا متخصص تغذیه برای دریافت برنامه غذایی و مکمل‌های مناسب تاکید کرد و در مورد مصرف خودسرانه هرگونه مکمل هشدار داد.

دکتر عابدی با تاکید بر اهمیت تغذیه مادران باردار، گفت: دوران بارداری به سه دوره مجزا (سه ماهه اول تا پایان ماه چهارم، سه ماهه دوم تا پایان هفته بیست و هشتم و سه ماهه سوم از هفته بیست و هشتم تا پایان هفته چهل و هفتم) تقسیم می‌شود که در هر یک از این مراحل، مصرف متعادل تمامی گروه‌های غذایی شامل پروتئین، کربوهیدرات و درشت مغذی‌ها به صورت روزانه برای سلامت مادر و جنین ضروری است.

وی افزود: اگرچه سنجش دقیق میزان مورد نیاز مواد معدنی و ویتامین‌ها دشوار است، اما اطمینان از دریافت کافی آن‌ها با داشتن یک رژیم غذایی متنوع و سرشار از سبزیجات و غلات کامل امکان‌پذیر است.

عابدی در خصوص میزان کالری موردنیاز در طول بارداری، تصریح کرد: در سه ماهه اول بارداری، نیازی به افزایش کالری دریافتی نسبت به دوران پیش از بارداری نیست. اما در سه ماهه دوم و سوم، توصیه می‌شود روزانه حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰ کیلوکالری به رژیم غذایی مادر افزوده شود.

عضو هیات‌علمی دانشگاه علوم پزشکی اهواز پیرامون راهنمای مصرف گروه‌های غذایی و مکمل‌ها، توصیه کرد: برای مادران با وزن مناسب، مصرف روزانه حدود ۳ واحد پروتئین، به ویژه از منابع حیوانی، توصیه می‌شود. هر واحد معادل یک تکه گوشت خورشتی یا یک ران کوچک مرغ است. حبوبات و سایر منابع گیاهی نیز می‌تواند بخشی از نیاز پروتئینی را تامین کنند.

وی با بیان اینکه مصرف روزانه ۷ تا ۱۱ واحد کربوهیدرات برای مادران باردار ضروری است، افزود: ۷ واحد برای مادران دارای اضافه وزن و ۱۱ واحد برای مادران با وزن عادی توصیه می‌شود؛ یک واحد کربوهیدرات معادل یک کف دست نان سنگک یا بربری، یا نصف لیوان برنج یا ماکارونی پخته شده است.

عابدی در خصوص حذف کامل چربی از رژیم غذایی مادر باردار، گفت: حذف کامل چربی از تغذیه مادر باردار هرگز توصیه نمی‌شود، مصرف متعادل روغن‌های سالم به ویژه روغن زیتون و کنجد مفید است.

استاد تمام گروه مامایی دانشگاه علوم پزشکی اهواز در مورد اهمیت مصرف مکمل آهن و اسید فولیک (ویتامین B۹)، بیان کرد: مصرف روزانه قرص آهن از پایان سه ماهه اول بارداری برای تمامی مادران باردار ایرانی الزامی است. مصرف روزانه یک عدد قرص یک میلی گرمی از ابتدای بارداری توصیه می‌شود. در صورت سابقه نقص لوله عصبی در بارداری‌های قبلی نیز دوز مصرف با نظر پزشک افزایش می‌یابد.

بنابر اعلام وزارت بهداشت، عابدی مصرف مولتی‌ویتامین و قرص ویتامین D را برای مادران باردار حائز اهمیت برشمرد و گفت: استفاده از مولتی ‌ویتامین‌های مخصوص دوران بارداری که در مراکز بهداشتی نیز توزیع می‌شود، به تامین طیف وسیعی از ویتامین‌ها و مواد معدنی کمک می‌کند. همچنین مصرف روزانه ۱۰۰۰ واحد ویتامین D۳ یا D۲ طبق پروتکل وزارت بهداشت توصیه می‌شود.

وی ادامه داد: اندازه‌گیری سطح ویتامین D در ابتدای بارداری و تنظیم دُز مصرف بر اساس نتایج آزمایش (به عنوان مثال ۲۰۰۰ واحد در صورت سطح زیر ۳۰ نانوگرم) برای مادران باردار ضروری است؛ البته در صورت داشتن رژیم غذایی متنوع، معمولا نیازی به مکمل جداگانه کلسیم و سایر مواد معدنی نیست، زیرا مولتی‌ویتامین‌ها حاوی مقادیری از آن‌ها هستند.

این استاد تمام گروه مامایی در پایان گفت: مصرف مکمل امگا ۳ برای مادرانی که به میزان کافی از منابع غذایی آن (مانند روغن زیتون و گردو) استفاده نمی‌کنند، توصیه می‌شود؛ چون به دلیل احتمال آلودگی به جیوه، مصرف زیاد ماهی‌های دریایی در دوران بارداری محدود می‌شود و ماهی‌های پرورشی نیز لزوما منبع غنی امگا ۳ نیستند.

“اسباب‌بازی زیاد”؛ خوب یا بد؟

ارسال شده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، توسط ایرنا

در دنیای امروز، اتاق‌های کودکان بیشتر شبیه به نمایشگاه‌های اسباب‌بازی‌های مختلف است؛ عروسک‌های رنگارنگ، پازل‌های پیچیده، ماشین‌های متحرک و هزاران وسیله دیگر که در نظر والدین تنها ابزار سرگرمی یا حتی وسیله‌ای برای یادگیری به حساب می‌آیند. اما آیا تا به حال فکر کرده‌ایم که آیا انباشت این همه اسباب‌بازی در اتاق کودک، به رشد و تربیت او کمکی می‌کند یا ممکن است عواقب پنهانی به همراه داشته باشد؟

در عصر حاضر، اتاق کودکان غالباً بیش از آنکه فضایی برای بازی و خلاقیت باشد، به نمایشگاهی از اسباب‌بازی‌های رنگارنگ و متنوع تبدیل شده است. از عروسک‌های سخنگو گرفته تا پازل‌های پیچیده و ماشین‌های کنترلی، انبوهی از وسایل در دسترس کودکان قرار دارد که از دید والدین، تنها ابزاری برای سرگرمی و یادگیری محسوب می‌شوند. اما سوال اصلی اینجاست: آیا این انباشت بی‌رویه اسباب‌بازی‌ها، واقعاً به رشد ذهنی و عاطفی کودک کمک می‌کند؟ یا اینکه ممکن است این وفور نعمت، عواقب ناخواسته‌ای را در پی داشته باشد که از دید ما پنهان مانده است؟

تصور کنید کودکی را که در دریایی از اسباب‌بازی‌ها غرق شده است، هر کدام با وعده‌ای از سرگرمی و ماجراجویی. در نگاه اول، این تصویر ممکن است شادی و خوشبختی را تداعی کند. اما آیا واقعاً چنین است؟ آیا این کودک در میان این همه گزینه، فرصتی برای تمرکز، خلاقیت و نوآوری دارد؟ یا اینکه این تنوع بیش از حد، او را دچار سردرگمی و بی‌حوصلگی می‌کند؟ آیا ممکن است این انبوه اسباب‌بازی‌ها، به جای پرورش ذهن، آن را فلج کند؟

بسیاری از والدین بر این باورند که هر چه اسباب‌بازی‌های بیشتری در اختیار فرزندانشان قرار دهند، فرصت‌های یادگیری و رشد بیشتری را برای آن‌ها فراهم می‌کنند. اما تحقیقات و تجربیات نشان داده‌اند که این تصور همیشه درست نیست. در واقع، داشتن اسباب‌بازی‌های زیاد می‌تواند اثرات منفی بر تمرکز، خلاقیت و استقلال کودک داشته باشد.

واقعیت این است که اسباب‌بازی‌های بیش از حد نه تنها می‌توانند باعث شلوغی و سردرگمی در ذهن کودک شوند، بلکه ممکن است به مشکلات روانی، اجتماعی و حتی جسمی منجر گردند. در این گزارش، به بررسی پیامدهای منفی داشتن اتاقی پر از اسباب‌بازی و همچنین آسیب‌های احتمالی آن بر روان و رفتار کودک خواهیم پرداخت.و دلایلی را ارائه خواهیم داد که چرا اسباب‌بازی کمتر، می‌تواند برای کودک شما بهتر باشد.

تاثیرات منفی روانی اسباب‌بازی‌های زیاد بر کودکان

در دنیای امروز، بسیاری از والدین تلاش می‌کنند با خرید اسباب‌بازی‌های مختلف برای کودکانشان، اوقات فراغت آن‌ها را پر کنند و به نوعی از این طریق، به توسعه توانایی‌های ذهنی و فیزیکی آنان کمک کنند. اما تحقیقات نشان می‌دهند که انباشت بیش از حد اسباب‌بازی‌ها می‌تواند آثار منفی بر روان کودکان داشته باشد.

بر اساس مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۴ توسط پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا منتشر شد، وجود اسباب‌بازی‌های زیاد می‌تواند باعث ایجاد احساس آشفتگی و استرس در کودکان شود. این تحقیق نشان داد که کودکانی که در اتاق‌های خود با حجم زیادی از اسباب‌بازی‌ها محاصره شده بودند، بیشتر با مشکلاتی مانند ناتوانی در تمرکز، احساس کلافگی و کاهش توانایی در انتخاب مواجه می‌شدند. وجود تعداد زیاد اسباب‌بازی‌ها می‌تواند باعث ایجاد اختلال در پردازش اطلاعات کودک شود و در نتیجه، او نمی‌تواند به طور کامل بر هیچ یک از اسباب‌بازی‌ها متمرکز شود و به این ترتیب، از مزایای آموزشی یا سرگرمی آن‌ها بهره‌برداری نمی‌کند.

تاثیرات منفی اجتماعی: وابستگی به اسباب‌بازی‌ها

یکی از اثرات منفی که اسباب‌بازی‌ زیاد می‌تواند بر روابط اجتماعی کودکان داشته باشد، وابستگی بیش از حد به این اشیاء است. مطالعات نشان می‌دهند که کودکانی که تعداد زیادی اسباب‌بازی دارند، ممکن است به جای تعامل با همسالان خود، بیشتر ترجیح دهند که به تنهایی بازی کنند و به این ترتیب، فرصت‌های کمتری برای توسعه مهارت‌های اجتماعی پیدا کنند.

در مقاله‌ای که در مجله علمی تعلیم و تربیت کودکان در سنین ابتدایی “”Journal of Early Childhood Education”  منتشر شده، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که وقتی کودکان به‌طور مداوم با اسباب‌بازی‌های زیاد بازی می‌کنند، کمتر تمایل دارند با دیگران به طور مشترک بازی کنند و این می‌تواند موجب کاهش مهارت‌های ارتباطی آنان شود. این امر به خصوص در محیط‌های آموزشی و اجتماعی مانند مدرسه می‌تواند مشکلاتی را برای کودک ایجاد کند.

آسیب‌های جسمی و حرکتی ناشی از اسباب‌بازی‌های زیاد

وجود تعداد زیاد اسباب‌بازی در اتاق کودکان می‌تواند علاوه بر مشکلات روانی و اجتماعی، آسیب‌های جسمی نیز در پی داشته باشد. بسیاری از اسباب‌بازی‌ها فضای فیزیکی زیادی را اشغال می‌کنند و در نتیجه، ممکن است کودک نتواند در محیط خود به راحتی حرکت کند و از آزادی عمل بهره‌مند شود.

بر اساس تحقیقاتی که در مجله “Pediatrics” منتشر شده، قرار دادن اسباب‌بازی‌های متعدد در اتاق کودک می‌تواند باعث ایجاد بی‌نظمی و خطرات بالقوه در محیط شود. اسباب‌بازی‌هایی که بر روی زمین رها می‌شوند، می‌توانند باعث زمین خوردن کودک و حتی آسیب‌های جدی شوند. علاوه بر این، اسباب‌بازی‌های الکترونیکی یا سخت می‌توانند باعث ایجاد مشکلات جسمی از جمله کمردرد و اختلالات حرکتی شوند.

نقص در توسعه خلاقیت و مهارت‌های حل مسئله

وجود تعداد زیاد اسباب‌بازی‌ها، به ویژه زمانی که کودک بدون هدایت و راهنمایی با آن‌ها بازی می‌کند، می‌تواند باعث کاهش خلاقیت و مهارت‌های حل مسئله در کودکان شود. در یک مطالعه که در مجله “Child Development” منتشر شد، نشان داده شد که کودکانی که با تعداد کمتری اسباب‌بازی بازی می‌کنند، معمولاً مهارت‌های حل مسئله بهتری دارند و خلاق‌تر هستند. این کودکان به دلیل محدودیت‌های موجود، مجبور به استفاده از تخیل خود برای پیدا کردن روش‌های جدید برای بازی می‌شوند.

اهمیت ساده‌سازی محیط بازی

برخلاف تصور رایج، تعداد زیاد اسباب‌بازی‌ها لزوماً به معنای فرصت‌های بیشتر برای یادگیری یا سرگرمی کودک نیست. بر اساس تحقیقات، فضای ساده‌تری که کودک تنها با چند اسباب‌بازی جذاب و مناسب پر شود، می‌تواند به رشد و توسعه او کمک بیشتری کند. محیط‌های ساده‌سازی شده، کودک را مجبور به استفاده از تخیل و تفکر خلاقانه برای خلق بازی‌ها و فعالیت‌های جدید می‌کنند.

پژوهشگران در تحقیقی که در مجله علم روانشناسی “Psychological Science” منتشر شده، به این نتیجه رسیدند که وقتی کودکان در محیطی ساده‌تر و با تعداد محدودتری از اسباب‌بازی‌ها قرار می‌گیرند، بیشتر قادر به استفاده از خلاقیت خود برای ساخت داستان‌ها، حل مشکلات و تعاملات اجتماعی هستند. این امر موجب می‌شود که نه تنها کودک در بازی‌های خود غرق شود، بلکه مهارت‌های شناختی و اجتماعی خود را نیز تقویت کند.

راهکارهای جایگزین برای والدین

گاهی بیشتر بودن به معنای بهتر بودن نیست. در واقع، یکی از اشتباهات رایج والدین در دنیای امروز، انباشت بیش از حد اسباب‌بازی‌هاست. اما راه‌حل چیست؟ آیا باید اسباب‌بازی‌ها را از اتاق کودکان حذف کنیم؟ قطعاً نه! در ادامه، به والدین راهکارهایی عملی و مؤثر پیشنهاد می‌دهیم تا بدون نیاز به خرید بیش از حد اسباب‌بازی، رشد و یادگیری کودک خود را تسهیل کنند.

  خلاقیت و بازی‌های ساده:

به جای خرید اسباب‌بازی‌های زیاد، کودک را به بازی با اشیاء روزمره مانند جعبه‌ها، پارچه‌ها و لوازم آشپزخانه تشویق کنید. این نوع بازی‌ها به تقویت تخیل و مهارت‌های حل مسئله کمک می‌کند.

بازی‌های گروهی و اجتماعی:

کودک را به بازی‌های گروهی با همسالان تشویق کنید تا مهارت‌های اجتماعی او تقویت شود. بازی‌های مشترک می‌توانند فرصت‌های خوبی برای یادگیری ارزش‌هایی همچون همکاری و اشتراک‌گذاری فراهم کنند.

فعالیت‌های ورزشی و بدنی:

فعالیت‌هایی مانند دویدن، دوچرخه‌سواری و بازی‌های ساده در فضای باز، سلامت جسمانی کودک را تقویت می‌کنند و به تقویت روحیه و روابط اجتماعی او کمک می‌کنند.

  کتاب‌ها و قصه‌گویی:

کتاب‌های داستانی می‌توانند دایره واژگان کودک را گسترش داده و تخیل او را شکوفا کنند. قصه‌گویی می‌تواند فرصتی برای تقویت روابط عاطفی میان والدین و کودک باشد.

  استفاده از طبیعت:

طبیعت منبع غنی از فرصت‌های یادگیری است. پیاده‌روی در پارک، جمع‌آوری سنگ‌ها یا برگ‌ها و مشاهده حیوانات می‌تواند به توسعه مهارت‌های حسی کودک و ایجاد تجربه‌های آموزشی طبیعی کمک کند.

هشدار درباره مصرف بی رویه‌ی ویتامین D

ارسال شده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

یک پزشک عمومی در انگلیس از کسانی که قصد مصرف ویتامین D را دارند خواسته است تا قبل از استفاده از این مکمل با آزمایش خون، سطح آن را در بدن خود بررسی کنند زیرا مصرف بیش از حد این ویتامین ممکن است منجر به آسیب قلبی و کلیوی شود.

دکتر «آصف احمد» در ویدئویی گفت افراد بسیار زیادی را دیده است که دز بسیار بالای ویتامین D را مصرف می‌کنند که می‌تواند باعث ریتم غیرطبیعی قلب، نارسایی کلیه و درد استخوان شود.

در حال حاضر تخمین زده می‌شود که از هر شش بزرگسال در انگلیس یک نفر به اندازه کافی ویتامین D دریافت نمی‌کند در حالی که به گفته دکتر احمد، برخی افراد بیش از حد ویتامین D مصرف می‌کنند.

این ویتامین که همچنین به عنوان «ویتامین آفتاب» شناخته می‌شود، منبع اصلی آن قرار گرفتن در معرض نور خورشید و همچنین غذاهایی مانند ماهی و زرده تخم مرغ است.

دستورالعمل‌های NHS (خدمات ملی بهداشت انگلیس) مصرف مکمل ویتامین D را در طول ماه‌های زمستان، زمانی که آفتاب کمتری وجود دارد پیشنهاد می‌کند، اما دکتر احمد گفت مصرف بیش از حد این ویتامین می‌تواند خطرناک باشد.

دکتر احمد توضیح داد: مصرف طولانی مدت ویتامین D در دزهای بالا در واقع بسیار خطرناک است، زیرا می‌تواند باعث هیپرکلسمی شود. در این وضعیت، کلسیم اضافی وارد جریان خون می‌شود و خطر بیماری قلبی و کلیوی را افزایش می‌دهد.

این پزشک توضیح داد که ویتامین D محلول در چربی است و به راحتی از بدن دفع نمی‌شود.

به گزارش دیلی میل، این پزشک عمومی توضیح داد: بسیاری از مواقع وقتی دز بالایی از ویتامین‌ها را مصرف می‌کنید، آنقدرها هم خطرناک نیست زیرا در آب محلول هستند و بدنتان به راحتی آنها را دفع می‌کند.

اما در مورد ویتامین‌های محلول در چربی مانند ویتامین D اینگونه نیست و نمی‌توانیم از شر ویتامین‌های اضافی خلاص شویم، بنابراین در بدن تجمع می‌یابند.

این وضعیت می‌تواند استخوان‌ها را ضعیف کند و به کلیه‌ها و قلب آسیب برساند.

بهترین ویتامین‌ها برای سلامت پا در سالمندان

ارسال شده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

 با افزایش سن، حفظ قدرت پاها برای تحرک و سلامتی ضروری می‌شود. ویتامین برای پاهای قوی نقشی کلیدی در این زمینه ایفا می‌کند. در این مقاله به بررسی ویتامین‌هایی می‌پردازیم که به تقویت عضلات و استخوان‌های پا کمک می‌کنند. این اطلاعات به شما کمک می‌کند تا با انتخاب درست، پاهایی قوی‌تر داشته باشید.

آیا می‌توانید بدون استفاده از دست‌هایتان از روی صندلی بلند شوید؟ آیا می‌توانید یک پله را بالا بروید بدون اینکه نفس‌تان بند بیاید یا احساس عدم تعادل کنید؟ اگر قبل از پاسخ دادن تردید کردید، شما در حال تجربه نشانه‌های اولیه ضعف پاها مرتبط با کمبود مواد مغذی هستید، شرایطی که میلیون‌ها بزرگسال بالای ۵۰ سال را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 ۸ ماده مغذی خاص را شناسایی شده است که به طور مستقیم بر قدرت و تحرک پاها تأثیر می‌گذارند. این‌ها ویتامین‌های عمومی نیستند، بلکه ترکیبات هدفمندی هستند که هر کدام جنبه متفاوتی از سلامت پاها را پوشش می‌دهند. یکی از آن‌ها با بهینه‌سازی سیگنال‌های عصبی از گرفتگی جلوگیری می‌کند. دیگری بافت عضلانی را در سطح سلولی بازسازی می‌کند. این‌ها با هم یک سیستم کامل برای بازگرداندن قدرت پاها در هر سنی تشکیل می‌دهند.

ویتامین های مهم برای داشتن پاهای قوی

۱. ویتامین D: مولکول تحرک 

آیا تا به حال متوجه شده‌اید که بسیاری از افراد مسن برای بلند شدن از صندلی با مشکل مواجه‌اند؟ چیزی که اکثر مردم نمی‌دانند این است که این فقط نتیجه “پیری” نیست. در واقع، تا ۶۰ درصد از بزرگسالان مسن با سطوح ناکافی ویتامین D زندگی می‌کنند، بدون اینکه بدانند این کمبود تحرک آن‌ها را به خطر می‌اندازد.

 کمبود ویتامین D مستقیماً عضلات پاهایتان را ضعیف می‌کند، بدون توجه به اینکه چقدر ورزش می‌کنید. این یک چرخه خطرناک ایجاد می‌کند، هرچه پاهایتان ضعیف‌تر می‌شوند، راه رفتن سخت‌تر می‌شود، یعنی کمتر حرکت می‌کنید، که باعث کاهش بیشتر قرار گرفتن در معرض آفتاب و قدرت عضلانی می‌شود. این یک تله تحرک است که بسیاری از افراد مسن در آن گرفتار می‌شوند. 

شواهد قانع‌کننده است، تحقیقات انجمن سالمندان آمریکا نشان می‌دهد که افراد مسنی که مکمل ویتامین D مصرف می‌کنند، ۲۳ درصد کمتر از کسانی که مصرف نمی‌کنند، در معرض افتادن قرار دارند. برای بهترین نتیجه، روزانه ۸۰۰ تا ۲۰۰۰ واحد بین‌المللی (IU) را هدف قرار دهید، با این نکته که ویتامین D۳ بسیار مؤثرتر از D۲ است.

۱۵ تا ۲۰ دقیقه قرار گرفتن در معرض نور خورشید در میانه روز، مصرف منظم ماهی‌های چرب مثل سالمون و ماکرل و استفاده از مکمل باکیفیت همراه با وعده غذایی حاوی چربی‌های سالم برای جذب حداکثری.

۲. منیزیم: استاد آرامش عضلانی 

در حالی که ویتامین D عضلات شما را تقویت می‌کند، یک ماده معدنی حیاتی دیگر وجود دارد که بدن شما به شدت به آن نیاز دارد و اکثر مردم آن را نادیده می‌گیرند. آن گرفتگی‌های دردناک پا که شما را نیمه‌شب از خواب بیدار می‌کنند؟ این‌ها اتفاقات تصادفی یا نشانه‌های اجتناب‌ناپذیر پیری نیستند، بلکه سیگنال‌های هشدار بدن شما هستند که نشان‌دهنده کمبود جدی منیزیم‌اند.

منیزیم به عنوان “معدن آرامش” طبیعی بدن شما عمل می‌کند. وقتی سطح آن بیش از حد پایین می‌آید، عضلات شما به معنای واقعی کلمه نمی‌توانند پس از انقباض به درستی شل شوند. این یک عدم تعادل بیوشیمیایی خطرناک ایجاد می‌کند که در آن عضلات در حالت نیمه‌منقبض باقی می‌مانند، سفت و مستعد گرفتگی‌های ناگهانی و دردناک می‌شوند که ممکن است شما را به فریاد زدن وادار کند. این مشکل با افزایش سن تشدید می‌شود، زمانی که توانایی ما برای جذب این ماده مغذی حیاتی به طور طبیعی کاهش می‌یابد.

آنچه منیزیم را ضروری می‌کند، نقش آن در تنظیم عملکرد عضلانی و سیگنال‌دهی عصبی است. این ماده مانند دروازه‌بانی برای کلسیم عمل می‌کند که انقباض عضلانی را تحریک می‌کند. بدون منیزیم کافی، کلسیم به سلول‌های عضلانی شما هجوم می‌آورد و آن‌ها را دائماً در حالت تنش نگه می‌دارد. فراتر از پیشگیری از گرفتگی، تحقیقات نشان می‌دهد که منیزیم به طور چشمگیری گردش خون به عضلات پا را بهبود می‌بخشد و اطمینان می‌دهد که آن‌ها اکسیژن و مواد مغذی مورد نیاز برای عملکرد صحیح را دریافت می‌کنند.

برای بهترین نتیجه، روزانه ۳۲۰ تا ۴۲۰ میلی‌گرم را از سه منبع قدرتمند هدف قرار دهید: سبزیجات برگ‌دار تیره مثل اسفناج، دانه‌های کدو تنبل غنی از منیزیم، و بله، حتی یک تکه کوچک شکلات تلخ.

۳. ویتامین B۱۲: محافظ اعصاب

سبزیجات برگ‌دار تیره و غذاهای غنی از منیزیم که تازه بحث کردیم، نقش حیاتی در آرامش عضلانی دارند، اما در مورد اعصابی که این عضلات را کنترل می‌کنند چه می‌توان گفت؟ آیا متوجه سوزن‌سوزن شدن، بی‌حسی یا ضعف غیرقابل توضیح در پاهایتان شده‌اید که گاهی می‌آید و می‌رود؟ پزشک شما ممکن است آن را آرتروز بنامد، اما تا ۴۳ درصد از افراد مسن در واقع از کمبود ویتامین B۱۲ رنج می‌برند که سیگنال‌های بین مغز و پاهایشان را مختل می‌کند.

اینجا چیزی است که اتفاق می‌افتد B۱۲ برای حفظ غلاف میلین، پوشش محافظ اطراف اعصاب، ضروری است. وقتی سطح B۱۲ کاهش می‌یابد، این پوشش تخریب می‌شود و باعث می‌شود سیگنال‌های عصبی مختل یا کاملاً ضعیف شوند. مثل این است که سیم‌های برق فرسوده‌ای داشته باشید که قدرت ناپیوسته‌ای به عضلات پاهایتان می‌فرستند.

پس از ۵۰ سالگی، بدن شما به تدریج توانایی جذب B۱۲ از غذا را از دست می‌دهد. این به این دلیل است که تولید اسید معده با افزایش سن به طور طبیعی کاهش می‌یابد و استخراج B۱۲ کافی را، مهم نیست چقدر غذاهای غنی از B۱۲ مصرف کنید، تقریباً غیرممکن می‌کند.

عواقب آن جدی است، بدون سیگنال‌دهی عصبی مناسب، عضلات شما اکسیژن و مواد مغذی مورد نیاز برای قوی ماندن را دریافت نمی‌کنند. این منجر به خستگی، عدم تعادل و دشواری در راه رفتن می‌شود. ناامیدکننده‌ترین بخش؟ آزمایش‌های خون استاندارد اغلب کمبود B۱۲ را تا زمانی که آسیب قابل‌توجهی رخ نداده باشد، تشخیص نمی‌دهند.

برای حداکثر محافظت، مکمل‌های متیل‌کوبالامین، قطره‌های زیرزبانی که هضم را دور می‌زنند، یا تزریق B۱۲ را در صورتی که سطح آن به شدت پایین باشد، انتخاب کنید. آن‌ها را با صبحانه مصرف کنید تا جذب بهینه شود. بسیاری از افراد مسن که مصرف B۱۲ خود را افزایش می‌دهند، گزارش می‌دهند که ظرف چند هفته احساس می‌کنند یک دهه از تحرک خود را بازیافته‌اند.

بهترین ویتامین‌ها برای سلامت پا در سالمندان

۴. کلاژن: بازسازنده بافت

در حالی که B۱۲ به بازسازی سیگنال‌های عصبی کمک می‌کند، یک جزء حیاتی دیگر وجود دارد که به معنای واقعی کلمه پاهایتان را کنار هم نگه می‌دارد. آیا تا به حال متوجه شده‌اید که خم شدن برای بستن بند کفش‌هایتان با هر سال که می‌گذرد سخت‌تر می‌شود؟ برای میلیون‌ها فرد مسن، این فقط به انعطاف‌پذیری مربوط نیست، بلکه به این دلیل است که چارچوب ساختاری مفاصل شما به طور خاموش در حال تخریب است.

پس از ۵۰ سالگی، تولید کلاژن بدن شما به شدت کاهش می‌یابد. این فقط یک روند مکمل دیگر نیست، کلاژن ۳۰ درصد از کل پروتئین بدن شما را تشکیل می‌دهد و داربست ضروری برای همه چیز، از غضروف زانو گرفته تا تاندون‌های ساق پایتان را شکل می‌دهد. با کاهش تولید، مفاصل شما به معنای واقعی کلمه بالشتک خود را از دست می‌دهند و استخوان با هر قدم به استخوان ساییده می‌شود.

آنچه کلاژن را منحصربه‌فرد می‌کند، نحوه هدف‌گذاری جنبه‌های مختلف تحرک است. کلاژن نوع I و III عضلات و تاندون‌ها را تقویت می‌کند، که برای جلوگیری از احساس لرزش هنگام ایستادن ضروری است. در همین حال، کلاژن نوع II به طور خاص بالشتک مفاصل زانو و لگن شما را بازسازی می‌کند و امکان حرکت روان و بدون درد را فراهم می‌کند.

آزمایش‌های بالینی اکنون تأیید می‌کنند که مکمل کلاژن مناسب می‌تواند به طور قابل‌توجهی عملکرد مفاصل و تحرک را در افراد مسن بهبود بخشد.

مؤثرترین استراتژی ترکیب سه روش است: نوشیدن آبگوشت استخوان خانگی (که حاوی همه انواع کلاژن است)، مصرف پپتیدهای کلاژن هیدرولیز شده با ویتامین C (که جذب را افزایش می‌دهد) و خوردن منظم غذاهای غنی از کلاژن مثل پوست مرغ و ماهی چرب.

۵. امگا-۳: مبارز التهاب 

در حالی که آموختیم کلاژن چگونه پایه ساختاری برای پاها و مفاصل ما فراهم می‌کند، دشمنی نامرئی وجود دارد که همین حالا در حال تخریب این پایه است. حتی وقتی در حال تقویت پاهایتان هستید، التهاب مزمن می‌تواند به طور خاموش پیشرفت شما را از بین ببرد و باعث سفتی و ضعف مداوم شود که بسیاری به اشتباه آن را صرفاً به “پیری” نسبت می‌دهند.

مشکل در بشقاب شام شماست. رژیم غذایی استاندارد آمریکایی طوفان التهابی کاملی ایجاد می‌کند، پر از اسیدهای چرب امگا-۶ که التهاب را ترویج می‌دهند و به شدت فاقد امگا-۳‌هایی که با آن مبارزه می‌کنند. این عدم تعادل بدن شما را در حالت التهاب مزمن خفیف نگه می‌دارد و به تدریج بافت عضلانی را روز به روز تخریب می‌کند.

اسیدهای چرب امگا-۳، به‌ویژه EPA و DHA، به‌عنوان عوامل ضدالتهابی طبیعی عمل می‌کنند. آن‌ها نشانگرهای التهابی خاصی مانند IL-۶ و TNF-alpha را که در غیر این صورت بافت عضلانی شما را تخریب می‌کنند، هدف قرار داده و کاهش می‌دهند. تحقیقات قانع‌کننده است – مطالعات نشان می‌دهند که مکمل امگا-۳ می‌تواند درد عضلانی را تا یک‌سوم کاهش دهد و زمان ریکاوری را به طور قابل‌توجهی تسریع کند، که به‌ویژه برای افراد مسن حیاتی است.

برای حداکثر فایده، روزانه ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ میلی‌گرم از EPA و DHA ترکیبی را هدف قرار دهید. سه منبع مؤثر عبارتند از: ماهی‌های چرب صیدشده در طبیعت مانند سالمون و ساردین که ۲-۳ بار در هفته مصرف شوند؛ مکمل‌های مبتنی بر جلبک برای کسانی که از محصولات حیوانی اجتناب می‌کنند؛ یا مکمل‌های روغن ماهی باکیفیت با افزودن ویتامین E، که جذب را افزایش داده و از اکسیداسیون جلوگیری می‌کند.

بهترین ویتامین‌ها برای سلامت پا در سالمندان

۶. زینک (روی): ماده معدنی نگهدارنده عضلات

آن امگا-۳‌ها مبارزان قدرتمندی علیه التهاب هستند، اما فقط بخشی از معما را تشکیل می‌دهند. حتی با تغذیه کامل، بسیاری از افراد مسن با مانعی پنهان روبه‌رو هستند که به طور خاموش قدرتشان را می‌رباید. تا ۳۰ درصد از بزرگسالان مسن از کمبود زینک رنج می‌برند که حفظ قدرت پاها را عملاً غیرممکن می‌کند، بدون توجه به اینکه چقدر پروتئین مصرف می‌کنند یا چقدر ورزش می‌کنند.

وقتی سطح زینک کاهش می‌یابد، توانایی بدن شما برای ساخت بافت عضلانی جدید اساساً متوقف می‌شود. زینک را مانند سرپرست یک کارگاه ساختمانی در نظر بگیرید، بدون آن، تمام بلوک‌های ساختمانی پروتئین بلااستفاده می‌مانند و عضلات شما به تدریج تحلیل می‌روند. این توضیح می‌دهد که چرا برخی افراد مسن رژیم غذایی بی‌نقصی دارند اما همچنان هر سال پاهایشان ضعیف‌تر می‌شود.

تأثیر آن شگفت‌انگیز است. تحقیقات نشان می‌دهد افراد مسنی که کمبود زینک دارند، تا ۴۰ درصد قدرت عضلانی کمتری نسبت به کسانی که سطوح بهینه دارند، دارند. این تفاوت چشمگیر به این دلیل رخ می‌دهد که زینک نقش حیاتی در تولید تستوسترون و هورمون رشد (که برای حفظ عضلات در مردان و زنان بالای ۵۰ سال ضروری است) ایفا می‌کند.

برای حفظ پاهای قوی، روزانه ۱۵ تا ۳۰ میلی‌گرم زینک را هدف قرار دهید. قوی‌ترین منابع غذایی شامل صدف (که بیش از هر غذای دیگری در هر وعده زینک دارد)، گوشت گاو علف‌خوار، و دانه‌های کدو تنبل است. هنگام استفاده از مکمل، به دنبال زینک پیکولینات یا زینک سیترات باشید که جذب بهتری نسبت به سایر اشکال دارند. همیشه زینک را با مس مصرف کنید، زیرا این مواد معدنی به طور هم‌افزا در بدن کار می‌کنند و از عدم تعادل‌های مضر جلوگیری می‌کنند.

۷. ویتامین K۲: هدایت‌کننده کلسیم

در حالی که مکمل زینک برای قدرت عضلانی حیاتی است، یک ماده مغذی دیگر وجود دارد که نقش مهم اما اغلب نادیده گرفته‌شده‌ای در حفظ تحرک پاهایتان ایفا می‌کند. آیا تا به حال فکر کرده‌اید چرا برخی افراد سال‌ها با دقت مکمل کلسیم مصرف می‌کنند اما همچنان از شکستگی استخوان رنج می‌برند؟ قطعه گمشده این پازل، ویتامین K۲ است.

اکثر مکمل‌های کلسیم با خطری پنهان همراه هستند. بدون مقدار کافی ویتامین K۲، کلسیمی که مصرف می‌کنید لزوماً به استخوان‌هایتان که به آن نیاز دارند نمی‌رسد. در عوض، ممکن است در شریان‌ها، مفاصل و سایر بافت‌های نرم رسوب کند. این یک پارادوکس خطرناک ایجاد می‌کند، استخوان‌ها ضعیف می‌شوند در حالی که شریان‌ها سفت می‌شوند.

علم پشت این موضوع شگفت‌انگیز است. ویتامین K۲ پروتئین‌های خاصی در بدن شما، به‌ویژه استئوکلسین و پروتئین ماتریکس Gla را فعال می‌کند. این پروتئین‌ها را مانند مدیران ترافیک در نظر بگیرید، آن‌ها اطمینان می‌دهند که کلسیم به استخوان‌های شما منتقل شود و از رسوب آن در جاهایی که نباید باشد جلوگیری می‌کنند. ویتامین D جذب کلسیم را افزایش می‌دهد، در حالی که منیزیم به تبدیل ویتامین D به شکل فعال آن کمک می‌کند و تضمین می‌کند که کلسیم به درستی استفاده شود. این مکانیسم برای حفظ تراکم استخوان و جلوگیری از سفتی که بسیاری صرفاً به “پیری” نسبت می‌دهند، ضروری است.

تحقیقات قانع‌کننده است، یک مطالعه برجسته نشان داد که مکمل ویتامین K۲ خطر شکستگی را در زنان یائسه تا ۸۰ درصد کاهش می‌دهد بسیاری از افراد مسن که مصرف K۲ خود را افزایش می‌دهند گزارش می‌دهند که پاهایشان سبک‌تر شده، ثباتشان بهبود یافته و درد کمتری به‌ویژه در زانوها و کمر احساس می‌کنند.

برای بهترین نتیجه، روزانه ۱۰۰ تا ۲۰۰ میکروگرم ویتامین K۲ را هدف قرار دهید. به‌ویژه به دنبال شکل MK-۷ باشید که در بدن شما مدت بیشتری فعال می‌ماند نسبت به نوع MK-۴. بهترین منابع طبیعی شامل ناتو (محصول تخمیرشده سویا)، کره پرورش‌یافته با علف، و پنیرهای کهنه مانند گودا است.

بهترین ویتامین‌ها برای سلامت پا در سالمندان

۸. سلنیوم: محافظ سلولی

فراتر از هدایت صحیح کلسیم به استخوان‌ها، تهدید نامرئی دیگری وجود دارد که پاهایتان را ضعیف می‌کند و اکثر پزشکان هرگز به آن اشاره نمی‌کنند. سلول‌های عضلانی شما روزانه با هزاران حمله اکسیداتیو مواجه می‌شوند (مشابه زنگ‌زدگی که به تدریج فلز را ضعیف می‌کند) اما یک ماده معدنی می‌تواند تفاوت بین کاهش تحرک و حفظ قدرت تا دهه ۹۰ زندگی‌تان باشد.

این تخریب سلولی زمانی رخ می‌دهد که رادیکال‌های آزاد (مولکول‌های ناپایداری که در طی متابولیسم طبیعی تولید می‌شوند) به غشای سلول‌های عضلانی شما حمله می‌کنند. بدون محافظت مناسب، این حملات پیری عضلات پاهایتان را تسریع می‌کنند و منجر به ضعف و عدم ثبات می‌شوند. اینجا جایی است که سلنیوم به کمک می‌آید.

آنچه بسیاری نمی‌دانند این است که سلنیوم همچنین نقش حیاتی در عملکرد تیروئید ایفا می‌کند. تیروئید شما متابولیسم و تولید انرژی در سراسر بدن، از جمله عضلات پاهایتان را تنظیم می‌کند. وقتی سطح سلنیوم پایین باشد، تیروئید نمی‌تواند به‌طور مؤثر هورمون‌ها را به شکل فعالشان تبدیل کند و عضلات شما کم‌قدرت و کند می‌مانند.

خبر خوب؟ شما به مقدار شگفت‌انگیز کمی سلنیوم برای دیدن فواید قابل‌توجه نیاز دارید. روزانه ۱۰۰ تا ۲۰۰ میکروگرم را هدف قرار دهید، که می‌توانید تنها از دو عدد آجیل برزیلی ( قوی‌ترین منبع طبیعی سلنیوم) به دست آورید. برای حداکثر محافظت، سلنیوم را با ویتامین E جفت کنید، زیرا این مواد مغذی به‌صورت هم‌افزا برای محافظت از سلول‌های شما در برابر آسیب اکسیداتیو کار می‌کنند.

سوالات متداول درباره ویتامین برای پاهای قوی

۱. چقدر طول می‌کشد تا تاثیر ویتامین‌ها روی قدرت پاها مشخص شود؟

کاهش گرفتگی و افزایش انرژی ممکن است در دو هفته دیده شود، اما بهبود قابل‌توجه قدرت معمولاً در یک ماه رخ می‌دهد.

۲. آیا می‌توانم همه این ویتامین‌ها را از غذا دریافت کنم؟

بله، غذاهایی مثل ماهی چرب، دانه کدو تنبل، صدف، ناتو و آجیل برزیلی منابع خوبی هستند، اما مکمل‌ها می‌توانند کمبودها را جبران کنند.

۳. آیا مصرف این ویتامین‌ها عوارض جانبی دارد؟

در دوزهای توصیه‌شده معمولاً ایمن هستند، اما مصرف بیش از حد ممکن است مشکلاتی ایجاد کند. همیشه با پزشک مشورت کنید.

۴. چگونه این ویتامین‌ها را به رژیم روزانه‌ اضافه کنیم؟

یک پروتکل ساده شامل روغن کبد ماهی (ویتامین D))، مخمر تغذیه‌ای B۱۲) و دانه کدو تنبل (منیزیم) است.

۵. چرا پاهایم با وجود ورزش همچنان ضعیف هستند؟

کمبود مواد مغذی مثل زینک یا B۱۲ ممکن است مانع ساخت عضله یا عملکرد عصبی مناسب شود.

۶. آیا این ویتامین‌ها برای افراد زیر ۵۰ سال هم مفیدند؟

بله، هر کسی که ضعف پا یا گرفتگی دارد می‌تواند از این مواد مغذی بهره ببرد، اما دوزها ممکن است متفاوت باشد.

جمع بندی

این هشت ماده مغذی (ویتامین D، منیزیم، B۱۲، کلاژن، امگا-۳، زینک، K۲ و سلنیوم) به‌صورت هم‌افزا پاهایتان را تقویت می‌کنند: از ساخت عضله و جلوگیری از گرفتگی تا بازسازی بافت و محافظت سلولی. با تمرکز بر این مواد، بسیاری از سالمندان در عرض دو هفته گرفتگی کمتر و انرژی بیشتری را تجربه می‌کنند و در یک ماه قدرتشان بهبود می‌یابد. کافی است روزانه روغن کبد ماهی برای D ، مخمر تغذیه‌ای برای B۱۲ و دانه کدو تنبل (برای منیزیم) مصرف کنید. ضعف پا نشانه کمبود مواد مغذی است، نه پیری؛ با این ویتامین‌ها می‌توانید قدرت و تحرک را بازگردانید.

وقت گذرانی زوجین؛ کلید روابط سالم و پایدار

ارسال شده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، توسط ایرنا

وقت گذرانی زوجین با هم یکی از موضوعات مهم در روابط زناشویی است که تأثیر بسیاری بر سلامت روانی و عاطفی افراد دارد. این زمان‌های مشترک می‌توانند به تقویت ارتباطات و کاهش تنش‌ها کمک کنند.

در دنیای امروزی که هر فرد به دنبال موفقیت‌های فردی و شغلی خود است، بسیاری از زوجین وقت کافی برای یکدیگر نمی‌گذارند. این موضوع می‌تواند در درازمدت به مشکلاتی در روابط آن‌ها منجر شود. در این مقاله به اهمیت وقت گذرانی زوجین با هم و تأثیرات مثبت آن بر روابط زناشویی خواهیم پرداخت.

– ایجاد ارتباط عمیق‌تر

یکی از مهم‌ترین فواید وقت گذرانی با هم، تقویت ارتباط عاطفی و معنوی بین زوجین است. در زندگی روزمره، بسیاری از مسائل و نگرانی‌ها می‌توانند موجب فاصله گرفتن عاطفی زوجین شوند. وقتی که وقت بیشتری با هم می‌گذرانید، فرصت دارید تا احساسات، افکار و دغدغه‌های یکدیگر را درک کنید و به یکدیگر نزدیک‌تر شوید. این ارتباط نزدیک باعث تقویت اعتماد و محبت متقابل می‌شود.

– کاهش استرس و تنش‌ها

زندگی روزمره پر از استرس‌ها و مشکلات است که می‌تواند بر روابط زناشویی تأثیر بگذارد. وقتی زوجین با هم وقت می‌گذرانند، به راحتی می‌توانند از این استرس‌ها صحبت کنند و از حمایت عاطفی یکدیگر بهره‌مند شوند. این زمان مشترک می‌تواند به عنوان یک منبع آرامش و تجدید انرژی عمل کند و زوجین را قادر سازد تا با مشکلات زندگی مقابله کنند.

– ایجاد خاطرات مشترک

وقتی زوجین با هم وقت می‌گذرانند، فرصت دارند تا لحظات خوشی را با یکدیگر تجربه کنند. این لحظات خوش به یادگار می‌مانند و می‌توانند به عنوان خاطرات مشترک در طول زمان، روابط آن‌ها را محکم‌تر کنند. این خاطرات نه تنها لذت‌بخش هستند، بلکه به ایجاد احساس تعلق و ارتباط بیشتر کمک می‌کنند.

– افزایش احساس امنیت و حمایت

یکی از اساسی‌ترین نیازهای انسان، احساس امنیت و حمایت است. وقتی زوجین وقت زیادی با هم می‌گذرانند، این احساس امنیت به وجود می‌آید که طرف مقابل همیشه در کنار شماست و شما می‌توانید به او اعتماد کنید. این حمایت متقابل به زوجین کمک می‌کند تا در مواقع سخت زندگی احساس تنها نبودن داشته باشند و بتوانند مشکلات را به راحتی کنار هم حل کنند.

– حفظ تفاهم و احترام

وقت گذرانی با هم نه تنها به تقویت ارتباط عاطفی کمک می‌کند، بلکه موجب حفظ تفاهم و احترام متقابل می‌شود. وقتی زوجین با یکدیگر صحبت می‌کنند و به یکدیگر گوش می‌دهند، فرصتی برای حل مشکلات و رفع سوءتفاهم‌ها پیدا می‌کنند. این موضوع باعث می‌شود که احترام و ارزش متقابل در رابطه حفظ شود و روابط بهبود یابد.

– پیشگیری از بی‌توجهی و بی‌علاقگی

یکی از تهدیدات جدی برای روابط زناشویی، بی‌توجهی و بی‌علاقگی به یکدیگر است. در صورتی که زوجین زمان کافی برای یکدیگر نگذارند و تنها به امور روزمره و کارهای فردی خود مشغول باشند، ممکن است احساس کنند که دیگر به هم علاقه ندارند یا از یکدیگر دور شده‌اند. اما با گذراندن وقت با هم و انجام فعالیت‌های مشترک، این احساسات منفی از بین می‌روند و روابط دوباره شکوفا می‌شود.

– تقویت روحیه همکاری و تیمی

زندگی زناشویی به نوعی شبیه به یک تیم است که هر یک از اعضای آن نقش خاص خود را ایفا می‌کند. وقتی زوجین وقت بیشتری با هم می‌گذرانند، این امکان را پیدا می‌کنند که در فعالیت‌های مختلف همکاری و به یکدیگر کمک کنند. این روحیه همکاری نه تنها در مسائل روزمره بلکه در مواجهه با چالش‌های بزرگ زندگی نیز بسیار مؤثر است.

– ارتقاء رشد فردی

به گزارش وب گاه بیتوته، زوجین با گذراندن وقت با یکدیگر می‌توانند به یکدیگر در رشد فردی نیز کمک کنند. با داشتن حمایت‌های معنوی و عاطفی از طرف یکدیگر، هر یک از افراد می‌تواند به هدف‌ها و آرزوهای شخصی خود برسد. این رشد فردی به نوبه خود می‌تواند به بهبود کیفیت رابطه زناشویی کمک کند، زیرا هر فردی که در مسیر رشد و پیشرفت باشد، اعتماد به نفس بیشتری دارد و روابط بهتری برقرار می‌کند.

راهکارهایی برای مقابله با پرخوری عصبی

ارسال شده در ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

همه ما لحظاتی را تجربه کرده ‌ایم که در اوج استرس یا احساسات منفی بی ‌اختیار به سراغ غذا می رویم؛ بدون این که واقعاً گرسنه باشیم. این رفتار که پرخوری عصبی یا پرخوری هیجانی نامیده می شود، به یکی از چالش ‌های رایج زندگی مدرن تبدیل شده است.

استرس ‌های روزمره، فشارهای کاری و عاطفی یا حتی بی‌ حوصلگی، همه و همه می ‌توانند ما را به سمت پرخوری سوق دهند. این شیوه خوردن اگر به عادت تبدیل شود، به مشکلات جدی جسمی و روحی منجر خواهد شد. اما خبر خوب این است که با شناخت این رفتار و استفاده از راهکارهای مناسب، می ‌توانیم کنترل بیشتری بر رفتارهای غذایی خود داشته باشیم و به جای پرخوری عصبی، از روش‌ های سالم ‌تر برای مقابله با احساسات منفی خود استفاده کنیم.

پرخوری عصبی چیست؟

پرخوری عصبی به حالتی اطلاق می‌ شود که فرد به دلیل استرس، اضطراب، خشم یا دیگر احساسات منفی به خوردن روی می ‌آورد. این رفتار در طولانی مدت می ‌تواند منجر به بروز مشکلات جسمی (مانند اضافه وزن و بیماری‌ های مرتبط با آن) و همچنین مشکلات روانی (نظیر احساس گناه و افسردگی) شود. برای مقابله با این نوع اختلال نیاز است مجموعه ای از روش ها همچون راهکارهای روانشناختی، تغییرات سبک زندگی و حمایت محیطی را دنبال کرد.

از مهم ترین راهکارها برای مقابله با پرخوری عصبی می توان به این موارد اشاره کرد:

نقش موثر شناسایی محرک ‌ها در پرخوری عصبی

اولین قدم برای مقابله با پرخوری عصبی، شناسایی محرک‌ ها و عوامل ایجادکننده این رفتار است. هر فرد ممکن است محرک ‌های متفاوتی داشته باشد؛ برای مثال، بسیاری از افراد زمانی که دچار استرس می ‌شوند، به غذا پناه می ‌برند. گاهی اوقات عصبانیت، غم، تنهایی یا بی ‌حوصلگی نیز می ‌تواند فرد را به خوردن هیجانی سوق دهد. همچنین برخی از افراد در موقعیت‌ های اجتماعی یا در زمان تنهایی به خوردن بیش از حد روی می ‌آورند. برای شناسایی این محرک ‌ها، نوشتن عادات غذایی به صورت روزمره می ‌تواند بسیار مفید باشد. فرد می ‌تواند یادداشت کند که در چه زمان‌ هایی و به چه دلایلی به غذا خوردن روی آورده است. این کار به فرد کمک می ‌کند تا الگوهای رفتاری خود را بهتر بشناسد.

یادداشت کردن روزانه نقش موثری در اصلاح عادات غذایی دارد.

تقویت مهارت ‌های مدیریت استرس

استرس یکی از عمده ‌ترین علل پرخوری عصبی محسوب می شود. بنابراین مدیریت استرس نقش مهمی در کنترل این رفتار دارد. تمرین‌ های آرام ‌سازی مانند مدیتیشن، یوگا، تنفس عمیق و تمرینات ذهن ‌آگاهی    (Mindfulness)  می‌ توانند به کاهش سطح استرس و در نتیجه کنترل پرخوری عصبی کمک کنند. مدیتیشن ذهن ‌آگاهی به فرد این امکان را می دهد تا بهتر به احساسات و نیازهای واقعی بدن خود گوش دهد و به جای واکنش سریع به محرک ‌ها، آن ها را بررسی کند. ورزش منظم یکی از بهترین روش ها برای کاهش استرس است. فعالیت‌ های ورزشی به ترشح اندورفین ‌ها (هورمون ‌های شادی ‌بخش) کمک می ‌کنند. این امر نقش چشمگیری در بهبود روحیه و کاهش استرس دارد.

تمرینات ورزشی یکی از بهترین روش های مقابله با اختلالات خوردن به شمار می آیند.

تنظیم خواب و استراحت کافی

خواب ناکافی و خستگی می ‌تواند میزان استرس را افزایش دهد و کنترل خوردن را دشوارتر کند. مطالعات نشان داده است که کمبود خواب می ‌تواند بر هورمون ‌های تنظیم ‌کننده اشتها (گرلین و لپتین) تأثیر بگذارد و موجب افزایش میل به خوردن شود. بنابراین، تنظیم خواب کافی (حدود ۷-۸ ساعت در شبانه ‌روز) یکی از راهکارهای مهم در کاهش پرخوری عصبی است.

تنظیم ساعت خواب برای کاهش پرخوری

کنترل پرخوری عصبی با تنظیم برنامه غذایی سالم

داشتن یک برنامه غذایی منظم و متعادل می ‌تواند از پرخوری عصبی پیشگیری کند. برای تنظیم این برنامه غذایی می ‌توان به موارد زیر توجه کرد:

مصرف مواد غذایی سالم و مغذی: خوردن مواد غذایی که سرشار از فیبر، پروتئین و چربی ‌های سالم هستند، به افزایش احساس سیری و کاهش میل به خوردن ناگهانی کمک می کنند. سبزیجات، میوه‌ ها، غلات کامل، پروتئین‌ های گیاهی و حیوانی از جمله این مواد غذایی به شمار می آیند.

پرهیز از غذاهای فرآوری ‌شده و قندی: این غذاها اغلب باعث افزایش سریع قند خون و سپس افت ناگهانی آن می ‌شوند. این وضعیت می ‌تواند میل به خوردن‌ های هیجانی را افزایش دهد.

خوردن وعده‌ های غذایی منظم: خوردن وعده‌ های منظم و میان ‌وعده‌ های سالم می ‌تواند از گرسنگی ناگهانی جلوگیری کند. اگر بدن در طول روز به طور مرتب تغذیه شود، احتمال پرخوری کاهش می یابد.

ایجاد راهکارهای جایگزین برای مقابله با احساسات منفی

یکی از مشکلات اصلی پرخوری عصبی، ناتوانی در مواجهه صحیح با احساسات منفی است. برای مقابله با این مشکل، باید راهکارهای جایگزینی برای مدیریت این احساسات پیدا کرد. برخی از این راهکارها عبارتند از:

صحبت با یک دوست یا مشاور: زمانی که فرد احساس ناراحتی یا اضطراب می ‌کند، بهتر است به جای غذا خوردن با یک فرد قابل اعتماد صحبت کند و احساسات خود را با او در میان بگذارد.

انجام فعالیت ‌های لذت ‌بخش: شرکت در فعالیت ‌های خلاقانه یا سرگرم ‌کننده مانند نقاشی، موسیقی، پیاده‌ روی یا هر فعالیت دیگری که باعث لذت و کاهش استرس شود، می ‌تواند به جلوگیری از خوردن هیجانی کمک کند.

نوشتن احساسات: نوشتن درباره احساسات و تجربیات منفی به فرد کمک می‌ کند تا با آن ها روبرو شود و به جای پناه بردن به غذا، به شیوه‌ ای سالم ‌تر احساسات منفی را مدیریت نماید.

تمرین مهارت ‌های ذهن ‌آگاهی در خوردن

یکی از روش ‌های مؤثر در کنترل پرخوری عصبی، تغذیه آگاهانه یا ذهن‌آگاهی در خوردن است. در این روش، فرد به جای خوردن سریع و بدون توجه به غذا، به فرآیند خوردن خود توجه بیشتری می ‌کند. در این روش باید سعی شود غذا به آرامی و با لذت خورده شود و هر لقمه به طور کامل جویده شود. همچنین لازم است به سیگنال‌ های گرسنگی و سیری بدن گوش داده شود و زمانی که فرد احساس سیری کرد، بلافاصله خوردن را متوقف کند. در آخر این که باید از خوردن در حال انجام فعالیت ‌های دیگر مانند تماشای تلویزیون، کار کردن یا استفاده از تلفن همراه پرهیز شود تا تمرکز بر روی فرآیند خوردن افزایش یابد.

درخواست کمک حرفه ‌ای برای مقابله با پرخوری عصبی

اگر پرخوری عصبی شدید یا مزمن باشد و فرد نتواند با راهکارهای ساده آن را کنترل کند، مراجعه به یک متخصص تغذیه یا روانشناس می‌ تواند بسیار کمک‌ کننده باشد. این افراد می‌ توانند از تکنیک‌ های روان ‌درمانی مانند درمان شناختی – رفتاری (CBT) یا دیگر روش‌ های مشاوره ‌ای استفاده کنند. به این ترتیب، فرد می تواند با مشکلات عاطفی و روانی خود به طور مؤثرتری روبرو شود و الگوهای رفتاری ناسالم خود را تغییر دهد.

اجتناب از محرک ‌های غذایی

در بسیاری از موارد، دیدن یا در دسترس بودن غذاهای ناسالم می ‌تواند عامل مهمی برای پرخوری عصبی باشد. یکی از راهکارهای مؤثر، پرهیز از نگهداری غذاهای ناسالم در خانه است. در عوض می‌ توان خوراکی ‌های سالم و مفید را جایگزین کرد. همچنین، بهتر است از خرید مواد غذایی در شرایطی که فرد احساسات منفی یا استرس دارد، خودداری شود.

پرخوری عصبی یک چالش جدی است که می ‌تواند به سلامتی جسمی و روانی فرد آسیب برساند. اما با استفاده از راهکارهای مختلف، توجه به نیازهای عاطفی و انتخاب روش ‌های سالم برای مقابله با احساسات منفی می ‌توان از این نوع رفتار پیشگیری کرد.

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!