ماه: دی ۱۴۰۱
سارا خادمالشریعه به اسپانیا مهاجرت کرد
سارا خادمالشریعه قصد بازگشت به ایران را ندارد. زن شماره یک شطرنج ایران که تصاویر عکسهای بیحجابش در چند روز اخیر در مسابقات قهرمانی جهان در آلماتی خبرساز شده، تصمیم گرفته به اسپانیا مهاجرت کند.
او به همراه همسر و فرزند خردسالش از همان قزاقستان راهی یکی از شهرهای اسپانیا میشود که نخواستهاند نام این شهر منتشر شود.
سارا سادات خادمالشریعه در رقابتهای شطرنج قهرمانی آلماتی در قزاقستان بدون روسری در همان دور نخست حاضر شد.
مشخص نیست کارهای اقامت سارا خادمالشریعه در اسپانیا چقدر طول بکشد، ولی مشخصا این موضوع زمان بر خواهد بود.
ضمن اینکه همسر سارا خادمالشریعه پاسپورت کانادایی هم دارد.
سارا بعد از علیرضا فیروزجا که این روزها به فرانسه مهاجرت کرده و برای آن کشور اروپایی مسابقه میدهد، دومین استعداد برتر شطرنج ایران است که کشور را ترک میکند.
دختران پینگ پنگ ایران برای اولین بار به رتبه زیر ۴۰ صعود کردند
رنکینگ تاریخی تیم ملی پینگپنگ زنان ایران در جهان؛
فدراسیون جهانی تنیس روی میز به تازگی رنکینگ تیمهای ملی را اعلام کرده است که بر اساس آن زنان پینگپنگ باز ایران برای اولین به رتبه زیر ۴۰ صعود کردهاند.
آخرین رنکینگ تیم ملی تنیس روی میز زنان ایران ۴۹ بود اما در رنکینگ جدید با ۱۴ پله صعود در جایگاه ۳۵ دنیا قرار گرفته است.
تیم ملی پینگپنگ زنان ایران در چند سال اخیر توانسته موفقیتهایی را کسب کند. از جمله اینکه در مهر ۱۴۰۰ در جایگاه نهم مسابقات قهرمانی آسیا قرار گرفت و نسبت به دور قبل دو پله ارتقا رتبه داشت. زنان ملیپوش ایران موفق شدند پس از ۴۹ سال به جمع ۱۰ تیم برتر آسیا صعود کنند و سهمیه حضور در فینال قهرمانی جهان را هم به دست بیاورند.
همچنین در ادامه به مدال طلای بازیهای کشورهای اسلامی در بخش تیمی دست پیدا کردند و در بخش انفرادی هم ندا شهسواری به مدال نقره رسید.
بازیهای آسیایی پیش روست و تیم ایران شانس این را دارد که در رقابت با قدرتهای تنیس جهان که در آسیا حضور دارند، محکی جدی بخورد و ضمن کسب تجربه برای دورههای بعد، جایگاه خود را نیز در رنکینگ جهانی ارتقا بدهد.
واکسیناسیون پناهندگان و اتباع خارجی از ۲۱ دی ماه در هرمزگان آغاز می شود
واکسیناسیون فلج اطفال ،سرخک و سرخجه ،کووید ۱۹ در جمعیت پناهندگان و مهاجرین خارجی از دهم لغایت ۲۱ دیماه ۱۴۰۱ اجرا می شود.
رضا صفری معاون فنی معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان امروز در جلسه آموزشی شیوه نامه های برنامه عملیات واکسیناسیون تکمیلی و بیماریابی سل، با بیان اینکه کلیه خدمات بهداشتی و درمانی به جمعیت پناهندگان همانند جمعیت ایرانی بصورت رایگان می باشد، گفت: استان هرمزگان به دلیل برخورداری از موقعیت خاص جغرافیایی پذیرای تعداد زیادی از مهاجرین و پناهندگان کشورهای دیگر به خصوص کشورهای همسایه افغانستان و پاکستان می باشد که باتوجه به وضعیت بهداشتی درمانی جمعیت اتباع نیازهای بهداشتی این جمعیت از بدو ورود در اولویت کاری بهداشت ودرمان بوده و همیشه در جهت ارتقای شاخصهای بهداشتی در این جمعیت ها برنامه ریزیهای لازم انجام می شود.
دکتر طیبه رازنهان مدیر گروه بیماریهای واگیر معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان نیز در این باره گفت: مرحله اول کمپین واکسیناسیون از دهم دی ماه لغایت ۲۱دی ماه ۱۴۰۱ و مرحله دوم بیماریابی سل از بهمن ماه لغایت فروردین ۱۴۰۲ انجام میشود.
وی افزود: این خدمات شامل واکسن خوراکی فلج اطفال در کودکان زیر۱.۵ سال، تزریق واکسن سرخک و سرخجه در کودکان ۹ ماهه تا ۱۵ ساله و غربالگری سل در افراد بالای ۱۲ سال و مکمل ویتامین آ در کودکان زیر ۵ سال که در مراکز و پایگاههای سلامت بهداشت سراسر استان در دسترس می باشد.
دکتر رازنهان به هدف برنامه که حفظ سلامت جامعه از طریق ایمن نمودن اتباع غیرایرانی و بیماریابی در آنها بعنوان یک گروه پرخطر اصلی می باشد اشاره کرد و افزود: نقش رابطین سلامت مرتبط با اتباع جهت شناسایی و ارجاع مهاجرین به مراکز خدمات بهداشتی ودرمانی دراین طرح بسیار قابل توجه می باشد.
عبدالسلام رستگار ،مسئول واکسیناسیون معاونت بهداشتی نیز با اشاره به واکسیناسیون و بیماریابی خانه به خانه گفت: این روش در مناطقی که اتباع حاضر به مراجعه به مراکز خدمات جامع سلامت و یا خانه های بهداشتی نیستند یا دسترسی به این مراکز سخت است با مراجعه تیم های سیار واکسیناسیون در همان محل فرایند واکسیناسیون انجام می شود.
صدور و تمدید بیش از ۱۱ هزار مجوز صنایعدستی در هرمزگان
معاون صنایع دستی اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی هرمزگان گفت: طی ۹ ماهه سال جاری، بیش از ۱۱ هزار مجوز صنایعدستی در استان صادر و تمدیدشده است.
ساناز رمجی روز یکشنبه ۴ دی ماه ۱۴۰۱ با بیان این مطلب گفت: از این تعداد ۱۰۴۹۸ کارت شناسایی، ۱۴۱۵ پروانه تولید انفرادی و ۲ پروانه تولید کارگاهی و ۱۷ فقره جواز تأسیس کارگاهی بوده است.
معاون صنایع دستی اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی هرمزگان با اشاره به اینکه نزدیک به ۸۵ هزار هنرمند و صنعتگر صنایعدستی در استان شناساییشده که همگی دارای مجوز صنایعدستی هستند، افزود: بیشتر این صنعتگران در رشتههای گلابتون دوزی، خوس دوزی، گلیمبافی، حصیربافی، صنایعدستی دریایی، سفالگری و… فعالیت دارند.
او تأکید کرد: هنرمندان با دريافت اين مجوزها از تسهيلاتی همچون وام مشاغل خانگی و بيمه شاغلان صنایعدستی و مزایایی همچون شرکت در نمایشگاههای منطقهای، ملی و بینالمللی بهرهمند میشوند.
عکاسی که معلم شد/ اداره کلاس مختلط سخت تر است!
آقا معلم مشهور این روزهای فضای مجازی را بشناسید
دیدن تصاویر یک معلم جوان در کنار دانشآموزانش که از ته دل میخندند ما را به وجد میآورد. «پوریا ترابی» با دانشآموزان کوچکش رفیق است و این روزها در فضای مجازی کلیپ خندههایشان حال خوب را منتشر میکند. با او که قبل از معلم شدن به حرفه عکاسی خبری مشغول بوده، درباره چالشها و تجربههای هر دو شغلش به گفتوگو پرداختیم.
«پوریا ترابی» معلم جوان دهه هفتادی است که این روزها ویدیوهای خودش و بچههای کلاسش در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. رفاقت این آقامعلم با دانشآموزان دهه نودیاش و شیطنتهایشان قلب بیننده ویدیوها را قلقلک میدهد. آقای ترابی برای رفتن به مدرسه هر روز مسیر ۳۳کیلومتری قزوین به روستای کوهین را طی میکند و وقتی با ما از دانشآموزانش میگوید، آنها را دخترم و پسرم خطاب میکند.
متولد ۱۳۷۵ است و هرچند پدر و مادرش کارمند بودند اما پوریا تصمیم گرفت مسیر هیجانانگیزتری را برای آینده خود انتخاب کند. او از سال ۹۵ عکاسی را شروع کرد و از سال ۹۷ با شروع سفرهایش به مناطق محروم برای عکاسی، به شکل جدیتری این حرفه را دنبال کرد. در خبرگزاریهای مختلف هم کار کرده و میگوید عمده فعالیتش در باشگاه خبرنگاران جوان بوده. الان هم عکاس ایرنا است. در دوره کارشناسی رشته آموزش و پرورش ابتدایی خوانده است. لذا در کنار عکاسی خبری، الان معلم پایه دوم دبستان مدرسه شهدای کوهین استان قزوین است. با او درباره چالشهای عکاسی و معلمی گپ زدیم:
عکاسمعلم
پوریا ترابی که ابتدا به عکاسی و سپس به معلمی مشغول شده از رابطه بین شغلهایش میگوید. از روزهایی که معلمها سوژه عکاسیاش بودند: «وقتی برای عکاسی به مدارس روستایی در اندیکا و چالدران رفته بودم، به معلمهای آنجا که سوژه عکسهایم بودند میگفتم الان شما، چهار سال آینده من است! آن موقع تازه انتخاب رشته کرده بودم.
سطح مشکلات معلمان در هر نقطه ایران با نقطه دیگر متفاوت است. مثلا اوج محرومیت را در بعضی شهرهای استان خوزستان، کرمان و… میتوان دید. در کل اگرچه سطح محرومیت شهرها و دغدغهمندی معلمها هم با هم متفاوت است، اما در برخی مشکلات اشتراک داریم.
اینها را هم وقتی به عنوان عکاس سراغشان میرفتم میدیدم و هم زمانی که خودم معلم روستا شدم.
استادی داشتم که یک بار به شوخی به من گفت: پوریا خیلی بدبختی! گفتم چرا؟ گفت تو دو حرفهای را انتخاب کردهای که در هیچکدام پول نیست! نه معلمی و نه عکاسی! باید یک فکری برای آیندهات بکنی.
متاسفانه این حرف درست است اگرچه هردوی این شغلها پر اهمیت هستند، میتوانند جریانسازی کنند و دغدغههای صاحب شغل را نشان بدهند. اصلا من عکاسی را انتخاب کردم چون یک زبان متفاوت بود که بتوانم با آن حرفم را بزنم. مثلا من اگر نسبت به عدالت آموزشی در ایران نقد دارم، میتوانم درباره آن بنویسم. اما قلم برایم کافی نبود. نیاز بود بروم و از نزدیک ببینم و ثبت کنم. حسن عکاسی این بود که من میتوانستم سفر کنم و سفر کردن را هم خیلی دوست داشتم. الان به جز بوشهر به همه استانها سفر کردهام.»
سر کلاس، عکاسی به دادم رسید
بچهها نسبت به سن، جنسیت، فرهنگی که در آن رشد کردهاند و امکانات زندگیشان با هم خیلی تفاوت دارند و در برخورد با آنها باید دقت عمل زیادی داشت. آقای ترابی به واسطه سفرهایی که برای عکاسی میرفته خیلی خوب طرز برخورد با بچههای مختلف را یاد گرفته. این اتفاق به او کمک کرده تا از همان روز اول کار معلمی بتواند خیلی خوب ظاهر شود و توجه بچهها را جلب کند. او در این باره به ما از روزهای اول کارش گفت: «یک نکته از پارسال که سال اول کارم بود بگویم. من لیسانس آموزش و پرورش ابتدایی دارم. از همه واحدهایی که گذرانده بودم، موقع رفتن سر کلاس حتی دو درصدش هم به کارم نیامد! این سوال را از بقیه همکارانم هم پرسیدم، آنها هم شرایط مشابه من داشتند. نهایتا کارورزیهایی که میرفتیم به دردمان خورد.
من روز اول که به مدرسه رفتم تصورم این بود احتمالا همه چیز خیلی خوب و باحال پیش میرود اما وقتی سر کلاس رفتم، دوتا از بچهها برای اینکه مادرشان نرود کلی گریه کردند. دیدم اصلا آن تصور فانتزی که داشتم قرار نیست شکل بگیرد. ضمن اینکه کلاس من پر از دانشآموزان شلوغ و شیطون بود. همان جا سر کلاس فهمیدم من هرچه دارم از همان عکاسی مستند دارم و باید از تجربیات سفرهایی که رفتهام در برخورد با بچهها استفاده کنم. من در آن سفرها با بچه بلوچ، کرد، شمالی، جنوبی و… سر و کله زده بودم. هر بچهای مدل خودش را دارد؛ مثلا روزهای اولی که با فلان بچه در سفر بشاگرد سر و کله میزدم به من اهمیت نمیداد. اما در پایان سفر ۱۲روزهام وقتی میخواستم برگردم، همان بچه آنقدر با من دوست شده بود که بغلم میکرد. همین خرده تجربهها باعث شد بتوانم در معلمی خودم را جمع و جور کنم.
این را باید توجه کرد که هر دانشآموز داستان خودش را دارد. یعنی حتی اخم کردنم به دو نفر که در یک نیمکت مینشینند هم باید متفاوت باشد. امسال که کلاسم مختلط هم شده خیلی بیشتر باید حواسم را جمع کنم. چون با دخترها و پسرها کاملا متفاوت باید برخورد کرد.
معلم دبستان؛ سخت و شیرین
شغل معلمی به خودی خود یک حرفه بسیار حساس است و حساسیت آن در دوره دبستان بیشتر هم میشود. کودکان مثل یک لوح سفید هستند که هرچه بر آن نوشته شود، روی آن حک میشود و شخصیت کودک را شکل میدهد. معلم در شکلگیری شخصیت کودک نقش پررنگی دارد. آقای ترابی معلم دبستان بودن را اینطور توصیف میکند: «به نظرم دو صفت را به معلم دبستان بودن میتوان نسبت داد: «سخت و شیرین»؛ با اولویت سخت. بچههای دبستانی مثل طوطیاند. یعنی هر کاری انجام بدهی، سریع یک نسخه از تو کپی میکنند و آن را تکرار میکنند. در واقع خیلی زیر ذرهبین هستی و این قضیه را ترسناک میکند. امسال وقتی بچهها خیلی شلوغ میکردند و عصبانی میشدم، میگفتم کوفت! فردا میدیدم بچهها هم بهم میگویند کوفت! حالا من باید رسما از همهشان عذرخواهی میکردم و میگفتم اشتباه کردهام و لطفا دیگر این کلمه را تکرار نکنید.
خیلی سخت است؛ نمیتوانی هر حرفی را بزنی یا هر کاری را انجام بدهی. هم باید زبانشان را بلد باشی و هم بتوانی با آنها راه بیایی. باید بازی کردن با آنها را بلد باشی. تازه دهه نودیها اینطوری هستند که اگر نخواهند کاری را انجام دهند، واقعا آن کار را نمیکنند.
آقای معلم از تفاوتهای دهه نودیها به نسلهای قبل از خودشان هم برایمان حرفهایی زد: «یک چیز غلطی که وجود دارد این است که وقتی من در صفحهام یک کلیپ بامزه از بچهها میگذارم، فورا برخی میگویند زمان ما معلمها فلان بودند و الان اینطورند! در حالی که واقعا زمانه با زمانه فرق دارد. شما اصلا نمیتوانید بچههای دهه نودی را با دهه شصت و هفتاد مقایسه کنیم. ما اصلا مطالبهگریمان هم با اینها فرق داشت. زمان ما وقتی معلم میگفت بنشین، تو باید مینشستی؛ ولی به دانشآموز الان هرچه بگویی، فورا میگوید چرا؟ حالا تو باید چرایش را توضیح بدهی و اگر قانع نشود که وامصیبتا! باید قشنگ و با دلیل برایش توضیح بدهی. وقتی قانع شد با تو راه میآید. این نسل راحت هرچیزی را پذیرا نیست. البته یک موقع است یک نفر صرفا چیزی را نمیپذیرد، یک موقع است که هم نمیپذیرد و هم علیه آن موضع میگیرد. اگر نتوانی قانعشان کنی و خوب توضیح بدهی، کلاهت پس معرکه است.
من اوایل سال در کلاسم خیلی به مشکل میخوردم. بچهها انگار فقط دنبال گرفتن آتو از معلم بودند که آقا چرا اینجا این را گفتی؟ چرا آنجا آن حرف را زدی؟ بچه هشت ساله! ولی کمکم مدلشان دستم آمد
کوچولوهایی با قلبهای بزرگ
اگر از سختیها و حساسیتهای این شغل بگذریم، هر معلم کلی لحظات قشنگ و جذاب با بچههای کوچک در کلاس دارد که باعث میشود خیلیها معلم بودن و سر و کله زدن با بچهها را یک شغل شیرین قلمداد کنند. آقای ترابی از محبتهای خالصانه بچهها و شیرینزبانیهایشان در کلاس برایمان میگوید: «سختیهای معلمی بسیار است ولی شیرینیهایش هم کم نیست، مخصوصا شیرینزبانیهایشان! واقعا محبتشان خیلی خالصانه است. باید بچشید تا درک کنید چه میگویم. ما اینقدر در این روزگار داریم محبت شیشهخردهدار و ناخالص میبینیم، انگار هیچ وقت اصل محبت را نچشیدهایم. برای من این بچهها همان اصل محبت هستند. یعنی وقتی میگوید «دوستت دارم» من میدانم این در قبال هیچ منفعتی نیست و کاملا خالصانه است. چون نمره که ندارند، همان نمرات توصیفی هم برایشان چندان اهمیتی ندارد. همین محبتهای خالصانه خستگی را از تن آدم میبرد.
همین چند وقت پیش یک بار حالم به لحاظ روحی خوب نبود و خیلی توی خودم بودم. بچهها همان زنگ اول حال شما را میفهمند و شما نمیتوانید حالتان را از آنها قایم کنید. زنگ سوم الهام پیشم آمد و گفت: «آقا چی شده؟» گفتم: «چیزی نشده الهام جان. برو سر جات بشین.» دوباره گفت: «آقا چی شده؟» گفتم: «عزیزم، چیزی نشده. برو بشین.» یک دفعه گفت: «اگه به دانشآموزت نگی میخوای به کی بگی؟ بگو ببینم چی شده؟» من فقط به این حجم از شیرینزبانی نگاه میکردم!
عکاسی که معلم شد/اداره کلاس مختلط سخت تر است!
از بعضی سوالهایشان میترسم!
بچهها به سوالات عجیب و حتی سختشان معروفاند. آنها در حال کشف دنیای پیرامون خود هستند و معلم را مرجع خوبی برای پاسخ به سوالاتشان میدانند. اینکه چطور بهترین پاسخ را به بچه بدهیم تا هم متوجه شود و هم روحیه پرسوجو در او شکل بگیرد، یکی از چالشهای معلمهاست. از آقای معلم پرسیدیم بچهها چه سوالاتی میپرسند و چطور به آنها پاسخ میدهید؟ گفت: «اتفاقا سوالات جالبی میپرسند که گاهی برایم ترسناک و گاهی خندهدار است. مثلا همین سوال بچهها چطوری به وجود میآیند. یا مثلا سر زنگهای قرآن و هدیههای آسمان سوالات عجیبی میپرسند: «آقا ما هم میتونیم پیامبر شیم؟» آقا پیامبر نه، پیامبر اولوالعزم میتونیم بشیم؟
بعضی وقتها شده که نتوانم جواب بدهم. یعنی دانشش را ندارم که الان چطور باید جواب بچه را بدهم. در کل سعی میکنم جواب سوالاتشان را در سادهترین شکل ممکن و به شکل بامزهای بگویم تا در ذهنشان بماند. کلا یک عادتی دارم که سر کلاس اصلا نمینشینم و چیزی که میخواهم برایشان تعریف کنم را با نمایش و حرفهای خندهدار میگویم. رسما انگار تئاتر بازی میکنم! همین عادت باعث میشود وقتی به خانه میرسم از خستگی مثل جنازه بیفتم!
از اینکه بگویم نمیدانم هم ترسی ندارم. شده در کودکی خودم معلمی جواب یک سوالم را نمیدانسته و الکی یک چیزی گفته! بعدها که جواب درست را فهمیدم خیلی ناراحت شدم که مدتها جواب اشتباهی در ذهنم بوده. بنابراین سعی میکنم برای دانشآموزانم این مشکل پیش نیاید. من حتی وقتی بخواهم یک حدیث سر کلاس بگویم، دقت میکنم که جعلی نباشد و درست باشد. نمیشود هم نگفت؛ چون این روزها بچهها زیاد آشنایی با احادیث و موضوعات دینی ندارند و بالاخره باید آرامآرام آنها را آشنا کرد.
یک دانشآموز به نام حسام دارم که این وقتی میگوید آقا، من تن و بدنم میلرزد! خیلی بانمک است ولی گاهی حدود را هم رعایت نمیکند. نه اینکه چیز بدی بپرسد، ولی گاهی بخاطر سنشان و گاهی چون کلاس مختلط است ترجیح میدهم بگویم معلم سالهای بعد یادتان میدهد.
پاس دادن جواب سوال بچهها به معلم سالهای بعد جملهای است که همه ما حداقل یک بار آن را از معلمان خود شنیدهایم. پوریا ترابی به ما دلیل این جمله معروف معلمها را هم میگوید: «یک موقع بچه میپرسد آقا انشا چیست؟ من باید اول الفبا را یادش بدهم، بعد کلمات، بعد جملهسازی و بعد حالا بگویم انشا چیست. یا میگویند دوازده تقسیم بر چهار یعنی چه؟ باید بگویم الان جمع و تفریق را یاد میگیرید، سال دیگر ضرب و سال بعدش تقسیم. اما یک موقع میپرسند سونامی چیست؟ خب این را میشود با ادبیات خیلی ساده برایشان توضیح داد. حتی گاهی در گروه کلاسی که در اپلیکیشن شاد داریم، برایشان فیلمهای آموزشی مرتبط با سوالاتشان میفرستم.
کلاس مختلط از همه سختتر است
پسرها و دخترها ویژگیهای رفتاری متفاوتی دارند. همین امر باعث میشود معلمها رفتارهای تفاوتی با آنها داشته باشند. آقای ترابی تجربه تدریس به دخترها و پسرها به صورت همزمان را دارد. او درباره اینکه کلاس داشتن با کدام یک سختتر است گفت: «مختلط بودن کلاس از هردو سختتر است. سختتر از آن کلاسی است که هم مختلط باشد و هم چندپایه. کلاسهای ما تکپایه است ولی همکارانی دارم که در بعضی روستاها چندپایه را همزمان سر یک کلاس باید تدریس کنند. اما در کل حس میکنم بودن سر کلاس پسرها راحتتر است. پسرها توی بحث و جدلها زود قضیه را جمع میکنند ولی دخترها خیلی آن را کش میدهند. زبان دخترها هم بیشتر است! البته این یک چیز ثابت نیست و کلاس به کلاس و مدرسه به مدرسه متفاوت است.
یک مسئله دیگر هم این است که من وقتی بچههایم گریه میکنند، چه پسر باشد چه دختر میروم بغلشان میکنم. حالا اگر این قضیه را احساسی نبینیم و به لحاظ زمانی ببینیم، خب این خیلی وقت کلاس را میگیرد. بین دخترها خیلی کلکل شکل میگیرد. کلاس ما مثل شورای حل اختلاف شده و این آرام کردن بچهها زمان زیادی از کلاس میگیرد. وقتی کلاس مختلط باشد، این اتفاقات و حساسیتها بیشتر هم هست.»
حسادت یکی از ویژگیهای رفتاری کودکان است که روانشناسان آن را اقتضای سن کودک میدانند. در این مورد اغلب حساسیت دخترها بیشتر از پسرها است و این کار معلم در مدرسه مختلط را سخت میکند. معلم جوان ما از این چالش اینطور میگوید: «حسادت بین بچهها بسیار زیاد است! هم پسرها میگویند دخترها را بیشتر دوست داری، هم دخترها عکس این جمله را میگویند. تازه فقط این نیست. من در مدرسه با بچههای پایههای دیگر هم خوش و بش میکنم. گاهی بچههای پایههای بالاتر شوخی میکنند، گاهی هم بچههای پایههای پایینتر را بغل میکنم. بعد دخترهای خودم شاکی میشوند که آقا شما کلاس اولیها را بیشتر دوست دارید که بغلشان کردید؟»
خلاقیت بدون امکانات
پوریا ترابی معلم مدرسهای روستایی است که امکانات چندانی ندارد. گذشته از اینکه عدالت آموزشی حکم میکند همه بچهها از امکانات کافی برخودار باشند اما آقای ترابی معتقد است با امکانات کم هم میشود کارهای تاثیرگذاری کرد و مفاهیم را در ذهن کودک نشاند: «من در حال حاضر سربازمعلم هستم و قرار است دو سال سربازیام را در آموزش و پرورش بگذرانم. از دوره آموزشی که رفتم یک لباس سربازی داشتم. پارسال وقتی میخواستم حرف «سین» را درس بدهم، با لباس سربازی به مدرسه رفتم. بچهها خیلی کیف کردند و خیلی خوب در ذهنشان ماند. گاهی از این دست کارهای خلاقانه میکنم. بعضی کارها نیازمند امکانات است. مثلا ما در مدرسه ویدیو پرژکتور نداریم و من نمیتوانم موسیقی، فیلم یا چنین چیزهایی را سر کلاس پخش کنم. بعضی کارهای دیگر هست که امکاناتی هم نمیخواهد ولی تاثیر زیادی دارد. مثلا یک دعایی حضرت موسی (ع) در قرآن دارد که میگوید: «رب اشرح لی صدری…»، این را من اول صبح همیشه سر کلاس میخوانم و الان همه بچهها حفظ شدهاند. گاهی لازم نیست کار خاصی کنم، فقط کافی است روی یک کار خوب مداومت کنم. بچهها خودشان الگوبرداری میکنند. من اگر هر روز صبح اول کلاس بسم الله بگویم، بچهها یاد میگیرند. یا اگر سعی کنم جلوی بچهها تمیز باشم یا مثلا اگر آشغالی روی زمین افتاد من بردارم، همین کافی است و معلم کار خودش را کرده. بچهها سریع الگوبرداری میکنند.
او از دیگر کارهای خلاقانه خود هم برایمان میگوید: «ما در کلاس یک زنگ به نام زنگ نظافت داریم. بچهها سر این زنگ باید با خودشان دستمال و شیشهپاککن و هر چیزی که میتوانند بیاورند و کلاس را تمیز کنند. مستخدم نهایتا کف کلاس را نظافت میکند اما بچهها در این زنگ نیمکتها و در و دیوار را هم تمیز میکنند. این هم اهمیت نظافت و تمیزی را به بچهها یاد میدهد و هم آنها را مسئولیت پذیر میکند.»
هر بیقانونی پیامدی دارد
سیستم تشویق و تنبیه برای کودکان دبستانی مسئله مهمی است. تنبیه باید طوری باشد که هم کودک را از عواقب کارش آگاه کند و هم باعث سرخوردگی او نشود. از آقای ترابی درباره روش تنبیهش در کلاس پرسیدیم: «ما جریمه داریم که بیشتر برای بیانضباطی است. مثلا چند بار میگویی فلانی سرجایت بنشین، وسط کلاس راه نرو، وقتی گوش نمیکند جریمه میدهیم. جریمهها اینطوری هستند که همه از روی فلان خط کتاب یک بار بنویسند، تو سه بار. یک ترفندی را هم اخیرا از یک معلم باسابقه یاد گرفتم که اجرا هم کردم. یک روز که تعداد زیادی از بچهها شلوغ میکردند، به حدود ۱۰ نفر جریمه خیلی سنگینی دادم. مثلا ۲۰صفحه بنویسند. از طرفی بچهها شاکی شدند که خیلی زیاد است، از طرفی خانوادهها تماس میگرفتند که کمترش کنم. اما پشت این کار برنامهای بود. من زیاد دنبال اینکه واقعا آن جریمه را بنویسند نبودم ولی این باعث شد بعد از آن هرموقع حرف از جریمه میشود جدی بگیرند. رفتهرفته مفاهیم را بیشتر برایشان باز کردم. گفتم دیگر نگوییم جریمه، بگوییم پیامد. تو وقتی سر کلاس حرف زشتی بزنی، این یک پیامدی دارد. هر عملی یک عکس العملی دارد. وقتی تو یکی را میزنی، او هم ممکن است تو را بزند. اینها را با زبان شوخی و خنده یا مثالگونه برایشان میگویم. مثلا گفتم با دستتان محکم روی میز بزنید. وقتی زدند گفتم دردتان هم گرفت؟ گفتند بله. گفتم ببینید، وقتی میزنید پیامدش درد گرفتن دستتان است. حالا وقتی تو با دوستت سر کلاس دعوا میکنی هم پیامدش جریمهای میشود که باید مثلا مشق بیشتری بنویسی. جریمه و پیامد هم تقصیر من نیست، تأثیر کارتان است.
آقای معلم از کاری که میکند هدفی دارد. او میخواهد به بچهها درس قانونمداری بدهد: «من سه تا قانون هم برای کلاسم گذاشتهام و گفتهام اگر این سه قانون را رعایت کنید، مشکلی در کلاس نخواهیم داشت. اول اینکه «بیاجازه از سرجایم بلند نشوم»، دوم اینکه «موقع حرف زدن از معلم خود اجازه بگیرم» و سوم هم «به محض اینکه زنگ خورد، از کلاس خارج شوم.» دیدم تقریبا ۹۵درصد دعواها و بیانضباطیهای کلاس مربوط به این موارد است. به نظرم بچهها از الان باید پایبندی به قوانین را یاد بگیرند. اگر الان یاد نگیرند میشوند مثل کسی که در اتوبان با سرعت ۱۶۰تا از کنارت رد میشود. این فرد در کودکی معلمش یادش نداده باید قانون را رعایت کند و اگر رعایت نکند دچار پیامد میشود.
او از سختگیریها و خطوط قرمزش در کلاس هم اینطور گفت: « بچههای افغان مدرسه اغلب درسشان ضعیف است و اصلا خیلی سر کلاسها مظلوماند. گاهی بچهها مسخرهشان میکنند که من به شدت با این کار برخورد میکنم. سر هر کار اشتباهی که بگویم عزیزم این کار زشت است، سر مسخره کردن خیلی جدی برخورد میکنم. همه بچهها متوجه شدهاند که مسخره کردن خط قرمز من است. به نظرم سر برخی مسائل لازم است از شکل و شمایل آن معلم مهربان فاصله بگیری تا دانشآموز بفهمد این کارش چقدر زشت است.
سرنوشت کودکانی که به خاطر کرونا «پدر و مادر» خود را از دست دادند چه شد؟
براساس آمارهای وزارت تعاون ۱۴ هزار و ۶۱۳ کودک سرپرست خود را بهواسطه ابتلا به کرونا از دست دادهاند، در این راستا مدیرکل کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور درخصوص کودکانی که هردو سرپرست خود (هم پدر و هم مادر) را به دلیل کرونا از دست دادهاند میگوید: هیچ کودکی به سبب از دست دادن والدین به مراکز نگهداری بهزیستی وارد نشده است.
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی زمستان سال گذشته (۱۴۰۰) گزارشی ارائه کرد که با استفاده از دادههای متوفیات ناشی از کرونا که از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اخذ و با دادههای پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان ترکیب شد، وضعیت خانوارهای دارای کودک و خانوارهای زن سرپرست آسیبدیده از کرونا را بررسی کرده بود؛ گزارشی که خلاصه آن نشان میداد ۱۴ هزار و ۶۱۳ کودک زیر ۱۸ سال، سرپرست خود را به واسطه ابتلا به کرونا از دست دادهاند.
اما یک پژوهش تطبیقی که توسط هیلز و همکاران او (در سال ۲۰۲۱) انجام گرفته و توسط سازمان جهانی بهداشت منتشر شده نشان میدهد که بر اساس برآورد دادههای مرگومیر ناشی از کرونا در ۲۱ کشور مورد مطالعه، ظرف یک سال گذشته، حدود یکمیلیون و ۴۲ هزار کودک، مرگ حداقل یکی از والدین خود را تجربه کردهاند.
در هر هزار کودک، ۱۰.۲ کودک در پرو، ۵.۱ کودک در آفریقای جنوبی، ۳.۵ کودک در مکزیک، ۲.۴ کودک در برزیل، ۲.۳ کودک در کلمبیا، ۱.۵ کودک در ایالاتمتحده آمریکا، ۱.۱ کودک در آرژانتین و یک کودک در روسیه یکی از والدین خود را در بازه زمانی ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ از دست دادهاند.
این نرخ برای ایران ۱.۷ کودک به ازای هر هزار کودک است و بر این اساس، کشور ما در میان ۲۰ کشور بررسیشده در قارههای مختلف، در جایگاه ششم قرار دارد. به تعبیر دیگر، تعداد کودکان یتیم شده در بازه زمانی مذکور از تعداد افراد فوتشده پیشی گرفته است.
از این میزان، تعداد کودکانی که پدر خود را ازدستدادهاند بین ۲ تا ۵ برابر بیشتر از کودکانی است که مادر خود را ازدست دادهاند.
در این راستا، سعید بابائی، مدیرکل کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور در پاسخ به این سوال که آیا در دوران شیوع ویروس کرونا کودکانی که هردو سرپرست خود (هم پدر و هم مادر) را از دست داده و به مراکز نگهداری بهزیستی تحویل داده شده باشند نیز وجود داشته است؟ به ایسنا میگوید: هیچ کودکی به سبب از دست دادن والدین به مراکز بهزیستی وارد نشد.
وی میافزاید: در طول دوران کرونا کودکانی بودهاند که یک یا هر دو والد خود را از دست دادهاند، اما فرهنگ مردم ما به گونهای است که همیشه حمایت از این کودکان را در کانون خانواده و فامیل در دستور کار خود قرار میدهند و کمتر پیش میآید که کار نگهداری آنان به بهزیستی سپرده شود.
مدیرکل کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور با اشاره به زلزله کرمانشاه ادامه میدهد: همین اتفاق در زلزله کرمانشاه نیز افتاد و با این که خانوادههای زیادی دچار آسیب شدند اما هیچ کودکی به سبب از دست دادن والدین در زلزله وارد مراکز بهزیستی نشد.
بابایی یادآور میشود: اصولا در استانهایی که بافت بومی و فرهنگی قوی دارند، کودکان کمتری وارد مراکز بهزیستی میشوند و در صورت نیاز سازمان بهزیستی از این کودکان در خانواده جایگزین آنان که توسط اقوام نزدیک آنان نگهداری صورت میپذیرد، حمایت و نظارت میکند.
از نمایش بازیکنانم بسیار راضی هستم/نیم فصل دوم را با قدرت شروع میکنیم
سرمربی تیم فوتسال بانوان فولاد هرمزگان:
سرمربی تیم فوتسال بانوان فولاد هرمزگان گفت: امیدوارم با استراحتی که بین دو نیم فصل دارند، بتوانند فصل دوم را خوب شروع کنند.
کلثوم دارا پس از شکست برابر هیئت فوتبال آمل، افزود: بازی بسیار خوبی را پشت سر گذاشتیم و موقعیت های زیادی خلق کردیم.
وی با بیان اینکه واقعا از بازیکنانم در نیمه دوم راضی هستم چرا که تمام نکاتی را که در نیمه بازی گفتیم را رعایت کردند، اظهار کرد: موقعیت های خیلی زیادی را داشتیم و در نیمه دوم تمام مالیکت توپ در اختیار تیم ما بود ولی از موقعیت هایمان استفاده نکردیم و نتوانستیم گلی را به ثمر برسانیم.
دارا بیان کرد: از نمایش بازیکنانم بسیار راضی هستم و امیدوارم با استراحتی که بین دو نیم فصل دارند، بتوانند فصل دوم را خوب شروع کنند.
تیم فوتسال فولاد هرمزگان در هفته پایانی رقابتهای لیگ برتر فوتسال بانوان کشور پنجشنبه اول دی ماه در سالن فجر بندرعباس با نتیجه ۲ بر صفر به سود هیئت فوتبال آمل به پایان رسید.
“فاطمه محمدخانی” سرمربی هندبال فولاد هرمزگان شد
فاطمه محمدخانی سرمربی نام آشنای هندبال ایران، هدایت فولاد هرمزگان را برعهده گرفت.
محمدخانی که در کارنامه خود سرمربیگری فولاد مبارکه سپاهان اصفهان، سرمربیگری تیم شهید شاملی کازرون و مربیگری تیم ملی نوجوانان کشورمان را در کارنامه دارد با تیم ملی نوجوانان عنوان قهرمانی آسیا و صعود به جمع ۱۶ تیم برتر جهان را یدک می کشد.
“الهام حسینی” بهترین دختر وزنهبردار ایران در جهان شد
دختر تاریخساز وزنهبرداری ایران بهترین ورزشکار ایرانی این رشته در بخش زنان شد و در جایگاه هجدهم دسته ۸۱ کیلوگرم قرار گرفت.
سیدهالهام حسینی که در مسابقات قهرمانی ۲۰۲۲ آسیا موفق به کسب سه مدال طلا در دسته ۸۱ کیلوگرم شده بود با قرار گرفتن در رتبه ۱۸ جهانی این دسته، بهترین عنوان یک دختر ایرانی در رنکینگ فدراسیون بیناللملی وزنهبرداری را از آن خود کرد. زینب شیخارباب با رنکینگ ۴۰ در دسته ۸۷ کیلوگرم و فاطمه یوسفی با رنکینگ ۴۱ در دسته بهاضافه ۸۷ کیلوگرم در جایگاه های دوم و سوم قرار دارند.
ابریشم ارجمندخواه با قرار گرفتن در جایگاه ۵۵ دسته ۷۶ کیلوگرم عنوان چهارم و پریسا نورعلی نیز با رتبه ۵۸ در جایگاه پنجم دختران ایرانی در سطح جهان قرار گرفته است. نورعلی نیز مانند ارجمندخواه در دسته ۷۶ کیلوگرم وزنه میزند.
پوپک بسامی در دسته ۵۵ کیلوگرم با رکورد مجموع ۱۶۵ کیلوگرم رتبه ۸۷، فاطمه کشاورز در دسته ۵۹ کیلوگرم با رکورد مجموع ۱۷۵ کیلوگرم رتبه ۹۹، پوپک بسامی در دسته ۵۹ کیلوگرم با رکورد مجموع ۱۷۰ کیلوگرم رتبه ۱۰۹، فاطمه کشاورز در دسته ۶۴ کیلوگرم با رکورد مجموع ۱۸۰ کیلوگرم رتبه ۹۴، شینا امانی در دسته ۶۴ کیلوگرم با رکورد مجموع ۱۷۶ کیلوگرم رتبه صد، فروغ یونسی در دسته ۶۴ کیلوگرم با رکورد مجموع ۱۷۱ کیلوگرم رتبه ۱۰۷، الهه رزاقی در دسته ۷۱ کیلوگرم با رکورد مجموع ۲۰۱ کیلوگرم رتبه ۷۲، فروغ یونسی در دسته ۷۱ کیلوگرم با رکورد مجموع ۱۸۳ کیلوگرم رتبه ۱۱۵، ابریشم ارجمندخواه در دسته ۷۶ کیلوگرم با رکورد مجموع ۲۰۲ کیلوگرم رتبه ۵۵، پریسا نورعلی در دسته ۷۶ کیلوگرم با رکورد مجموع ۲۰۰ کیلوگرم رتبه ۵۸، الهام حسینی در دسته ۸۱ کیلوگرم با رکورد مجموع ۲۲۷ کیلوگرم رتبه ۱۸، زینب شیخ ارباب در دسته ۸۷ کیلوگرم با رکورد مجموع ۲۰۶ کیلوگرم رتبه ۴۰ و فاطمه یوسفی در دسته به اضافه ۸۷کیلوگرم با رکورد مجموع ۲۲۱ کیلوگرم رتبه ۴۱ را به خود اختصاص دادند.
نفرات برتر تنیس قهرمانی دختران کشور معرفی شدند
نفرات رقابتهای تنیس ردههای سنی دختران کشور معرفی شدند.
آخرین روز رقابتهای تنیس ردههای سنی کشور با انجام دیدارهای فینال ۵ رده سنی در زمینهای تنیس باشگاه پیام تهران برگزار شد تا پرونده این مسابقات با معرفی چهرههای برتر بسته شود.
اسامی نفرات برتر به این شرح است:
رده سنی کمتر از ۱۰ سال: ۱- ملینا پارسا ۲- لاوین حکیمی ۳- سوگند عالیشاهی و النا صلاحپور
رده سنی کمتر از۱۲ سال: ۱- عسل فرحبدنیا ۲- کیمیا کمالیان ۳- عسل رحیمیان و رومینا رافعیپور
رده سنی کمتر از ۱۴ سال: ۱- آیلین محمدیانفرد ۲- زهرا ملکپور افشار ۳- عسل فرحبدنیا و کیمیا کمالیان
رده سنی کمتر از ۱۶ سال: ۱- سارینا داوری ۲- زهرا ملکپور افشار ۳- ملیسا پارسا و آیلین محمدیانفرد
رده سنی کمتر از ۱۸ سال: ۱- کیمیا ثاقب تهرانی ۲- اریکا جعفر ۳- سارا تیموری و ترانه طاهریان
شهرزاد لازمزاده سرداوری این دوره از مسابقات را بر عهده داشت.