وجود بیش از ۱۴ هزار کودک مطلقه و بیوه در ایران – یک استان رکورددار بیشترین کودکان مطلقه

ارسال شده در ۶ شهریور ۱۴۰۰، توسط همشهری آنلاین

یک کنشگر حقوق کودکان گفت: معمولا در روستاها اول کودکان را صیغه می‌کنند و سپس خانواده دختر با آن صیغه‌نامه قاضی را تحت فشار قرار می‌دهد تا مجوز ازدواج رسمی را صادر کند و متاسفانه همین صیغه باعث شده حتی افزایش سن قانونی ازدواج هم مشکل ما را حل نکند.

بر اساس آمار منتشرشده مرکز آمار ایران در سال گذشته ۳۱ هزار و ۳۷۹ دختر ۱۰ تا ۱۴ ساله ازدواج کردند. این آمار در مقایسه با آمار سال ۹۸ بیانگر رشد ۱۰.۵ درصدی ازدواج دختران در این رده سنی است که آمار منتشره تنها معطوف به ازدواج های ثبت شده در سازمان ثبت احوال کشور است و معلوم نیست چه تعداد از این ازدواج ها ثبت نشده است و دخترانی با عروسک هایشان راهی خانه بخت شدند.

اذن پدر و رأی دادگاه برای ازدواج های سن پایین کافی است

یک کنشگر حقوق کودکان و حقوقدان در تعریف کودک همسری و ارتباط بلوغ جسمی با فرارسیدن سن ازدواج گفت: برای تعریف کودک همسری باید ابتدا کودک را تعریف کرد. مطابق کنوانسیون حقوق کودک که ایران هم آن را پذیرفته، منظور از کودک افراد انسانی زیر ۱۸ سال است. ماده ۱ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب ۱۳۹۹ نیز در بند ۱ و ۲؛ دوران کودکی را به دو دوران «طفولیت و نوجوانی» تقسیم کرده و طفل را هر فردی که به «سن بلوغ شرعی نرسیده» و نوجوان را هر فرد زیر ۱۸ سال کامل شمسی که به «سن بلوغ شرعی رسیده است»، تعریف کرده است.

سمیرا دماوندی افزود: مطابق ماده ۱۴۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ سن بلوغ در دختران و پسران، به ترتیب، نه و پانزده سال تمام قمری است بنابراین طفل دختر و پسر کسی است که کمتر از ۹ سال و ۱۵ سال سن دارد و بیش از این سن دوران نوجوانی است یعنی مطابق قانون حمایت ۹۹ دوران نوجوانی دختران از ۱۰ سالگی و پسران از ۱۶ سالگی آغاز می شود.

او ادامه داد: این توضیحات نشان می دهد که اول، ما در قوانین مختلف سن های مختلفی را برای دوران کودکی مطرح کردیم و خود این موضوع باعث سردرگمی است. دوم اینکه ۱۰ سالگی بدون تحقیق در مورد تغییرات هورمونی بدن دختران تعیین شده زیرا سن عادت ماهانه دختران بیشتر از ۱۰ سالگی است و انتظار می رفت در تصویب قانون مجازات ۱۳۹۲ و قانون حمایت ۱۳۹۹ این موارد مورد توجه قرار گیرد اما متاسفانه چنین نبوده است.

این حقوقدان بیان کرد: از طرفی کنوانسیون حقوق کودک نیز به دولت ها اجازه تعیین سن کودکی متفاوت از کنوانسیون را داده است چراکه بیان می کند: «از نظر این کنوانسیون منظور از کودک افراد انسانی زیر سن ۱۸ سال است مگر این که طبق قانون قابل اجرا در مورد کودک ، سن بلوغ کمتر تشخیص داده شود.» بنابراین بهتر بود کنوانسیون در تعیین سن کودکی قاطعانه برخورد می کرد و دولت های عضو را به تعیین سن یکسان تشویق می کرد اما به طور کلی با توجه به مجموع قوانینی که بیان کردم، «کودک به افراد زیر ۱۸ سال تمام شمسی گفته می شود.»

او گفت: حالا که سن کودکی مشخص شده می توان کودک همسری را تعریف کرد؛ «کودک همسری به شکلی از زندگی گفته می شود که در آن افراد انسانی قبل از رسیدن به سن ۱۸ سال تمام اقدام به ازدواج می کنند و یا از طرف والدین و سرپرستان قانونی خود تزویج می شوند.» تعیین سن برای ازدواج در کشور ما پیشینه تاریخی دارد اما ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی در سال ۱۳۱۳ به تصویب رسید که طبق آن سن ازدواج برای دختر ۱۵ و برای پسر ۱۸ سال در نظر گرفته شد و کمتر از این سن با رعایت شرط مصلحت و پیشنهاد مدعی العموم و تصویب محکمه ازدواج محقق می شد اما در سال ۵۳ این قانون تغییر کرد و سن ازدواج دختر ۱۸ سال و پسر ۲۰ سال قمری قید شد.

دماوندی افزود: قبل از این سن باز هم اجازه داده شد که ازدواج امکان پذیر باشد اما این ماده قید کرد کمتر از ۱۸ سال تا سن ۱۵ سال ازدواج امکان پذیر است و کمتر از آن بدون هیچ شرطی اجازه داده نمی شود و همچنین تصریح شد که برای زندگی زناشویی توان جسمی و روانی باید لحاظ شود و نظر دادستان و تصویب دادگاه شهرستان لازم است.

این فعال حقوق کودکان در ادامه توضیح داد: نهایتا در سال ۸۱ مجمع تشخیص مصلحت نظام اصلاحات آخر در مورد ماده ۱۰۴۱ را به تصویب رساند و از این پس براساس این ماده: «نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط (شد) به اذن ولی به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه.» اما اگر به تاریخچه تعیین سن ازدواج در ایران از دوران باستان تا به امروز بنگریم، سن ازدواج در کودکی همواره از ۱۴ سالگی تا ۱۸ سالگی متغییر بوده و تعیین کف سنی ازدواج هم مانع ازدواج و ترویج کودکان نشده است.

طبق قوانین بین المللی ازدواج های زیر ۱۸ سال را ممنوع کنیم

دماوندی با تاکید بر اینکه ازدواج زیر ۱۸ سال باید ممنوع شود، گفت: دلیل اصلی برای تشویق به افزایش سن ازدواج، بهبود شرایط فکری، جسمی، اقتصادی و استقلال دختران و پسران برای قبول مسئولیت های زناشویی و مسئولیت هایی که به عنوان والد بر عهده دارند، بوده است بنابراین بهترین سن برای ازدواج زمانی است که افراد به خودشکوفایی رسیده اند و قادر به تشکیل و اداره زندگی خود و فرزندان خود باشند اما بهتر است ما هم مانند بسیاری از کشورها و با توجه به رهنمودهای سازمان ملل، با در نظر گرفتن مصالح عالیه کودکان، ازدواج زیر ۱۸ سال را از جهت اجتماعی و اقتصادی ممنوع کنیم.

این حقوقدان درخصوص عواقب کودک همسری بیان کرد: در سیاست های کلی نظام خانواده ابلاغی ۱۳۹۵، خانواده اینگونه تعریف شده است: «خانواده واحد بنیادی و سنگ بنای جامعه اسلامی و کانون رشد و تعالی انسان و پشتوانه سلامت و بالندگی و اقتدار و اعتلای معنوی کشور و نظام است» بنابراین خانواده نقشی بنیادی در شکل گیری شخصیت فرد ایفا می کند و کانون رشد و تعالی ویژگی های شخصیتی افراد در جامعه، خانواده است. درجوامعی که دختران آینده ای جز ازدواج و فرزندآوری ندارند و در عین حال خانواده نیز از توان فکری و مالی برای حمایت از دختران خود برخوردار نیست، همچنین نبود امکانات آموزشی و افزایش ترک تحصیل، تعصب های فرهنگی، دیدگاه های مذهبی و بسیاری دلایل دیگر موجب افزایش کودک همسری می شود.

اغلب زنان سرپرست خانوار در کودکی ازدواج کرده اند

او در پاسخ به این سوال که چه راهکارهایی برای این معضل اجتماعی پیشنهاد می کنید، گفت: آموزش به والدین و تبیین مشکلات ازدواج در کودکی، آموزش به دختران و پسران، افزایش مهارت های خودباوری، حمایت مالی از خانواده های کم برخوردار برای مقابله با ترویج کودکان، تصویب قوانین جامع و مانع در خصوص تعیین سن ازدواج، ممنوع کردن ازدواج های غیررسمی، جرم انگاری بازدارنده در خصوص ازدواج های غیررسمی و برخلاف قانون، شناسایی کودکان در معرض ازدواج زودهنگام و حمایت های حقوقی و مشاوره های روانشناسی، افزایش امکانات رفاهی، تحصیلی و بهداشتی در محله های حاشیه نشین، روستاها و مناطق کم برخوردار، استفاده از رسانه های جمعی و آموزش و پرورش جهت تبیین معضلات ازدواج های زودهنگام و اجباری، رایزنی و همفکری با افراد مذهبی و بزرگان قبیله برای بهبود حقوق کودکان و زنان و مردان و از همه مهم تر صرف بودجه برای طراحی و اجرای برنامه های پیشگیرانه رشدمدار و اجتماع مدار با هدف ایجاد زمینه خودشکوفایی افراد جامعه به جای صرف هزینه های بسیار در جهت مقابله با جرم و آسیب های اجتماعی پس از آن از جمله راهکارهایی است که باید برای مقابله با کودک همسری به کار برد.

این کنشگر حقوق کودکان ادامه داد: خانواده نابهنجار باعث شکل گیری نادرست شخصیتی و اجتماعی افراد می شود و همین موضوع رفتارهای نابهنجار اجتماعی را افزایش می دهد. ما چطور انتظار داریم نسلی شاد و سرزنده داشته باشیم که در جهت خودشکوفایی خود و جامعه تلاش کند در حالی که این نسل باید قبل از خودشکوفایی ازدواج کند؟ اگر نگاهی به آمار افراد تحت سرپرستی کمیته امداد و بهزیستی در کشور بیندازید، اغلب این افراد خصوصا زنان سرپرست خانوار کسانی بوده اند که برحسب اجبار یا به دلخواه خود و یا براساس افکار فرهنگی خانواده و منطقه ای که در آن ساکن هستند، در کودکی و پیش از خودشکوفایی فکری و اقتصادی ازدواج کرده اند.

او افزود: مطابق آمار مرکز پژوهش های مجلس از وضعیت اجتماعی ایرانیان در بهار ۱۳۹۹، تعداد مددجویان تحت پوشش بهزیستی در سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ روند افزایشی داشته و در مدت سه سال از ۲۲۰۴۳۹۲ به ۲۶۳۲۹۴۶ نفر رسیده است همچنین تعداد خدمات گیرندگان از مراکز آسیب های اجتماعی بهزیستی از ۵۲۱۲۵۱ نفر در سال ۹۵ به ۹۴۵۳۹۴ نفر در سال ۹۸ رسیده همچنین، تعداد زنان سرپرست خانوار از ۱۷۸۴۰۳ در سال ۹۴ به ۲۵۵۶۹۲ نفر در سال ۹۸ رسیده است.

دماوندی اظهار کرد: مادرانی که هنوز دوران کودکی خود را طی نکرده اند و بهره کافی از روابط عاطفی والدینی نبرده اند، بعد از ازدواج باید پاسخگوی نیازهای عاطفی نوزادان خود باشند در عین حال باید همسران خوبی هم باشند حال اگر همین «کودک مادر» از سوی همسر خود مورد رفتار خشونت آمیز قرار بگیرد یا رها شود، به دریافت کمک های مالی و حقوقی نیازمند می شود و بودجه های کلانی باید صرف مراقبت از این زنان و فرزندان آنها صرف شود در حالی که همین بودجه می توانست در جهت خودشکوفایی اجتماعی و اقتصادی این زنان صرف شود.

ازدواج های سن پایین دوام ندارند

این حقوقدان با تاکید بر اینکه ازدواج های سن پایین دوامی ندارند، گفت: به دلیل نبود رشد فکری و عدم درک صحیح زندگی مشترک دوام ازدواج های این چنینی پایین است و همین امر به افزایش طلاق، تشکیل پرونده های مالی برای دریافت مهریه و افزایش جمعیت زندانیان مهریه منجر می شود که نتیجه مستقیم این موضوع، افزایش بار مالی دولت در تامین هزینه های قضایی، سازمان زندان ها و حمایت از خانواده های زندانیان است.

دماوندی ادامه داد: از سوی دیگر، ازدواج زودهنگام و بارداری، آسیب های جسمی و روحی سختی به این کودک همسران وارد می کند که همین موضوع هم تاثیرات قابل پیش بینی بر رفتار فرزندان و تربیت آنها می گذارد درواقع ما یک چرخه و تسلسل باطل از رفتارهای نابهنجار اجتماعی و تاثیر آن بر سلامت جامعه، سازندگی و پیشرفت کشور داریم.

حذف دوران جوانی هزینه سنگینی بر دوش دولت می گذارد

او در خصوص تاثیر حذف دوران نوجوانی بر فرد عنوان کرد: دوران نوجوانی مرحله بسیار مهمی در زندگی هر انسانی است. این مرحله از اهمیت ویژه ای در شکل گیری شخصیت افراد برخوردار است. کشورها سرمایه گذاری های عمده ای در رشد، تربیت و آموزش و پرورش افراد در سنین نوجوانی می کنند درواقع تغییرات اساسی در ساختار جوامع و دست یافتن به جامعه پیشرو و خودباور، با سرمایه گذاری در این دوران اعمال می شود حال اگر ما این دوران را از زندگی افراد حذف کنیم چه جامعه ای به دست می آوریم؟ جامعه ای ناامید، بی انگیزه، با اعتماد به نفس و عزت نفس پایین و خشونت زده درواقع حذف این دوران علاوه بر اینکه باعث از بین رفتن دوره ای از زندگی خود آن فرد می شود، نسل های بعدی را هم تحت تاثیر می گذارد و اتفاقا هزینه های اقتصادی و اجتماعی بسیاری هم بر دولت ها بار می کند.

بیش از ۱۴ هزار کودک مطلقه یا بیوه در کشور وجود دارد

دماوندی در پاسخ به این سوال که معضل کودک بیوه چقدر کودک همسرها را تهدید می کند، گفت: هرساله ارقامی در مورد کودکان مطلقه و بیوه زیر ۱۸ سال از سوی مراکز پژوهشی و اماری استخراج می شود، با توجه به آمار سال ۱۳۹۵ درحال حاضر بیش از ۱۴ هزار دختر زیر ۱۸ سال مطلقه یا بیوه در کشور وجود دارد که خود این موضوع یک آسیب اجتماعی است.

او افزود: این افراد نیازمند کمک های روان درمانی و روان شناختی، آموزش های شغلی و فرزند پروری و همچنین حمایت های مالی هستند که پیشتر هم عرض کردم، سازمان هایی مثل کمیته امداد و بهزیستی باید این مسئولیت ها را به دوش بکشند در عین حال، افسردگی، سرخوردگی و بسیاری از معضلات دیگر نیز زندگی این دختران را در اجتماع تحت تاثیر قرار می دهد.

تولد کودکانِ بدون شناسنامه در پی ازدواج های صیغه ای

او درباره علت افزایش کودک همسری تاکید کرد: علت اصلی افزایش کودک همسری فقر مالی و فرهنگی است.

این کنشگر کودکان از تولد کودکان بدون شناسنامه در ازدواج های شفاهی خبر داد و گفت: معمولا در روستاها اول بچه ها را صیغه می کنند و بعد خانواده دختر با آن صیغه نامه قاضی را تحت فشار قرار می دهد تا مجوز ازدواج رسمی را صادر کند و متاسفانه همین صیغه باعث شده حتی افزایش سن قانونی ازدواج هم مشکل ما را حل نکند ضمن اینکه در بین اهل سنت ازدواج و طلاق شفاهی رواج دارد که باعث به وجود آمدن کودکان بدون شناسنامه در آن مناطق شده است که البته ازدواج های صیغه ای هم باعث تولد این کودکان می شود.

وام ازدواج و طلاق توافقی پس از آن در افزایش کودک همسری بی تاثیر نیست

دماوندی وام ازدواج را هم بی تاثیر ندانست و بیان کرد: با افزایش وام ازدواج، مردم به تزویج کودکان خود روی آوردند و قانون هم شرایط را فراهم کرده است درواقع وام می گیرند سپس طلاق توافقی جاری می کنند و امکان حذف نام همسر هم از شناسنامه وجود دارد که همین عامل باعث افزایش کودک همسری شده است هرچند که نمی توانیم بگوییم همه ازدواج ها به این شکل هستند، درواقع ما چندمدل ازدواج کودکان داریم که شامل ازدواج برای وام، سنت های قومی و قبیله ای و خون بس می شود البته دربرخی مواقع هم خودِ کودکان اجبار به ازدواج دارند؛ مثلا در سال ۹۹ در روستای شادآباد آذربایجان شرقی، یک دختر ۱۱ ساله با پسر ۱۴ ساله فرار کردند و به خانواده اعلام کردند که می خواهند با هم ازدواج کنند.

آذربایجان شرقی؛ رکورددار بیشترین کودکان مطلقه

این پژوهشگر حقوقی ادامه داد: در آذربایجان شرقی که بالاترین آمار کودک مطلقه را شاهد هستیم، یک رسم به نام «قیزقاچیرتماخ» وجود دارد که دختر و پسر خانه یکی از اقوام پسر می روند و اعلام می کنند می خواهیم ازدواج کنیم و اقوام نیز آنها را صیغه می کنند درواقع می توان گفت در آذربایجان شرقی اجبار به ازدواج از طرف دخترها در سنین پایین بسیار زیاد است چرا که ممکن است در خانه پدر و مادر با خشونت و فقر مواجه باشند و فکر کنند اگر خودشان ازدواج کنند، بهتر زندگی می کنند خصوصا بحث خرید جهیزیه و وسایل جدید و هدایایی که داده می شود یک علاقه و میل به ازدواج ایجاد می کند تا جایی که که اگر دختری تا ۱۸ سالگی ازدواج نکند، دچار افسردگی شده و حتی انگ می خورد.

این فعال حقوق کودکان از استانی که بیشترین کودکان مطلقه مربوط به آن هستند، نام برد و گفت: آذربایجان شرقی بالاترین آمار کودک مطلقه را دارد. چون این دخترها بعد از دو سال با مشکلات بسیاری که برایشان به وجود آمده مثل دلزدگی یا خیانت و… طلاق می گیرند.

او ادامه داد: طبق آمار به دست آمده استان آذربایجان شرقی در ازدواج زودهنگام و کودک همسری و همچنین در طلاق گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال در سال ۱۳۹۹ رتبه دوم کشور قرار دارد. در بین شهرستان های این استان نیز کودک همسری در شهرستان های ملکان، بستان آباد، سراب و چاراویماق بیشتر رایج است و بالاترین درصد طلاق نیز در ازدواج های زودهنگام در شهرستان ورزقان، ملکان، سراب، خداآفرین، کلیبر و هشترود مشاهده شده است.

سهم ۹۶ درصدی زنان از معاینات«همسرآزاری جسمی» پزشکی قانونی/ افزایش زنان مدعی«همسرآزاری روانی»

ارسال شده در ۶ شهریور ۱۴۰۰، توسط ایسنا

بر اساس آمار منتشره مرکز آمار ایران، ۹۶ درصد از مجموع ۸۰ هزار و ۱۸۷ مورد معاینه مدعیان همسرآزاری جسمی پزشکی قانونی طی سال ۹۹ به زنان مدعی همسرآزاری جسمی معطوف می شود و سهم مردان در این بین چهار درصد است.

بنا بر آمار منتشره از سوی مرکز آمار ایران، مجموع موارد معاینات مدعیان همسرآزاری جسمی در بهار، تابستان، پاییز و زمستان ۹۹ حاکی از آن است که طی سال گذشته تعداد ۸۰ هزار و ۱۸۷ مورد معاینه جسمانی در این خصوص توسط پزشکی قانونی انجام شده است که سهم زنان مدعی همسر آزاری جسمی از این معاینات ۷۷ هزار و ۹۶ مورد معاینه و سهم مردان مدعی همسرآزاری جسمی ۲۹۹۱ مورد معاینه بوده است.

در واقع زنان مدعی همسرآزاری جسمی، ۹۶ درصد و مردان مدعی همسرآزاری جسمی، چهار درصد از کل معاینات مربوط به مدعیان همسرآزاری جسمانی پزشکی قانونی طی سال ۹۹ را به خود اختصاص داده اند.

همچنین با توجه به آمار منتشره، در مجموع ۵۸۵ هزار و ۳۷۴ مورد معاینه مربوط به نزاع جسمانی طی سال گذشته در پزشکی قانونی انجام شده است که ۱۳.۶ درصد از این معاینات به مدعیان همسرآزاری جسمانی معطوف می‌شود.

به طور کلی اما اگرچه موارد معاینه نزاع جسمانی طی سال ۹۹ در قیاس با سال ۹۸ با تعداد ۵۸۲ هزار و ۵۶۷ مورد معاینه، روند افزایشی داشته است اما در عین حال موارد معاینات مربوط به مدعیان همسرآزاری جسمانی طی سال ۹۹ در قیاس با آمار سال ۹۸ (تعداد ۸۵ هزار و ۳۵۷ مورد معاینه) کاهش داشته است. این روند کاهشی هم در موارد معاینه زنان مدعی همسرآزاری جسمی و هم در موارد معاینه مردان مدعی همسرآزاری جسمی دیده می شود.

معاینات مربوط به نزاع و درگیری روانی نیز از ۹۹۹ مورد در سال ۹۸ با درصدی رشد به ۱۱۲۱ مورد معاینه در سال ۹۹ رسیده است. از این تعداد، ۱۸۲ مورد معاینه به معاینات مدعیان همسرآزاری روانی معطوف می شود که ۱۰ مورد از این ۱۸۲ مورد معاینه، برای مردان مدعی همسرآزاری روانی و ۱۷۲ مورد برای زنان مدعی همسرآزاری روانی انجام شده است.

در واقع ۹۴.۵ درصد از معاینات مدعیان همسرآزاری روانی پزشکی قانونی طی سال ۹۹ به زنان معطوف می شود و سهم زنان مدعی همسرآزاری روانی از معاینات انجام شده در این خصوص همانند همسرآزاری جسمی، بیشتر از مردان است.

این در حالی است که طی سال ۹۸ از ۱۵۲ مورد معاینه انجام شده بر روی مدعیان همسرآزاری روانی، ۴۹ مورد معاینه سهم مردان و ۱۰۳ مورد سهم زنان بوده است. به این ترتیب طی سال گذشته آمار مردان مدعی همسرآزاری روانی در قیاس با سال ۹۸ کاسته و آمار زنان مدعی همسرآزاری روانی افزایش یافته است.

به طور کلی ۱۶ درصد از تعداد کل معاینات مربوط به نزاع روانی طی سال ۹۹ نیز به مدعیان همسرآزاری روانی معطوف می‌شود.

مطابق با تعریف ارائه شده در این آمار، هرگونه سوءرفتار و آزار جسمی، جنسی، روانی و سهل انگاری که توسط شوهر نسبت به زن و یا برعکس انجام شود؛ مصداق «همسرآزاری» بر شمرده شده است.

همچنین موارد یاد شده مطابق با مجموع آمار فصل های بهار، تابستان، پاییز و زمستان ۹۹ مرکز آمار ایران استخراج شده و این در حالی است که هنوز آمار سالیانه (سال ۹۹) منتشر نشده و امکان اختلاف در مجموع آمار های فصلی با آمار سالیانه به دلیل اختلاف در تاریخ گزارش‌گیری و بعضا افزایش آماری که اکنون منتشر شده است، وجود دارد.

روایت‌ سه زن از وضعیت این روزهای افغانستان

ارسال شده در ۶ شهریور ۱۴۰۰، توسط ایسنا

اخبار کوتاه بود و شوکه‌کننده؛ هرات سقوط کرد، کابل به دست طالبان افتاد. زمان گم می‌شود و از خود می‌پرسیم آیا واقعا این اخبار قرن ۲۱ است یا کابوسی که اگر بیدار شویم تمام می‌شود؟ اما واقعیت همین است که افغانستان حالا تقریبا به دست طالبان افتاده و آنچه تصاویر منتشرشده و صحبت‌های مردم این کشور نشان می‌دهد، گرد وحشتی است که بر سراسر این کشور نشسته است؛ وحشتی که حتی مردانی را برای فرار بر بال‌های هواپیمای آمریکایی نشاند که بی‌توجه به حضور مردم در باند پرواز کردند و تصویری آخرالزمانی خلق کردند.

طالبان می‌گویند عوض شده‌اند و حتی به زنان اجازه اشتغال و تحصیل خواهند داد. شاید عده‌ای بگویند قضاوت درباره رویه جدید طالبان زودهنگام است اما طی هفته‌های اخیر چند تصویر و خبر باعث تداوم بدبینی به این گروه شده است. روزهای اولی که برخی ولایت‌های افغانستان به دست طالبان افتاد، تصاویری از اطلاعیه‌ طالبان منتشر شد که زنان را ملزم به پوشیدن برقع و حضور در شهر با محارم می‌دانست و در همان روزها ویدئویی از تنبیه شدید یک زن با چوب از سوی طالبان فقط بخاطر نداشتن محرم به همراهش در خیابان به طور گسترده دست به دست شد. در همین روزها این خبر نیز که طالبان خانه به خانه می‌گردد و دخترهای بالای دوازده سال را برای ازدواج با اعضای خود می‌برد، منتشر شد.

طالبان اما با انتشار تصاویری از خود که به یک پزشک زن می‌گوید اجازه فعالیت دارد یا حضور در شبکه طلوع‌نیوز در برابر یک مجری زن تا حدودی توانست فشارها را از روی خود بردارد اما همین چند روز پیش به روی افرادی که فقط پرچم افغانستان را بالا برده بودند آتش گشود.

برای ارزیابی بهتر این اخبار ضد و نقیض، با زنانی از خود این کشور به گفت‌وگو نشستیم که مجموع آن نشان می‌دهد آینده وضعیت زنان و سایر موضوعاتی که مردم افغانستان نگران آن هستند در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. با این توضیح که بخاطر خطرات احتمالی از نام مستعار برای این زنان استفاده شده است.

«کیمیا» دختر ۲۵ ساله ساکن کابل است که زندگی اجتماعی موفقی داشته اما برای حفظ جانش، از گفتن جزئیات زندگی‌اش چشم می‌پوشیم. او حرف‌هایش را با ابراز نگرانی از بازرسی خانه به خانه طالبان برای دستگیری و مجازات زنان و افراد فعال و مخالف این گروه شروع می‌کند اما می‌گوید هنوز اطلاعات موثقی از شروع این جست‌وجوی خانه به خانه در دسترس نیست: «خبرهایی از دستگیری چند تن از فعالان شنیده شده و مطمئنیم که بازرسی خانه به خانه نیز آغاز خواهد شد.»

او از دوران قبلی حکومت طالبان چیزی به یاد ندارد اما پدرش در آن زمان بیش از یک سال زندانی طالبان بوده، مادرش اجازه کار در بیرون از منزل نداشته و خواهر بزرگ‌ترش که بعد از بسته‌شدن مکتب دختران از تحصیل بازمانده بود، از طریق کاری در خانه، هزینه خانواده را تامین می‌کرد: «در آن زمان طفل بودیم اما کتاب‌ها و ویدئوها نشان می‌دهد و تاریخ شاهد است که طالب چه ظلمی بر مردم افغانستان روا داشته و از هیچ ظلمی خصوصا نسبت به زنان دریغ نکرده است. زنان قربانیان اصلی جنگ و دوره حکومت طالبان بودند. حتی حق شرعی خود یعنی تحصیل را نداشتند. بدون محرم نمی‌توانستند بیرون بروند و باید حتماً برقع می‌پوشیدند.»

طالبان دو چشم پدرم را گرفت

کیمیا همچنین می‌گوید در گذشته خواهرش که در آن زمان طفل بوده، چندین بار به خاطر پوشیدن پوتین بلند از سوی طالبان با شلاق تنبیه شده بود. دختر جوان باز هم تاکید می‌کند که چیزی از زمان طالبان به خاطر ندارد اما کتاب‌ها و روایت‌های اطرافیان برایش خیلی وحشتناک است: «وقتی پدرم بعد از یک سال و نیم از بند طالبان آزاد شد، مادرم را از صدایش شناخت. پدر به خاطر ضربه‌هایی که به سرش وارد شده بود، یک چشمش را از دست داده بود. در اواخر حکومت طالبان هم یک بار که پدر از خانه بیرون رفته بود، به دلیل اینکه ریش انبوه نداشت دستگیر شد و چشم دیگرش را هم از دست داد.»

حضور کمرنگ زنان در خیابان

او حالا به سختی از خانه خارج می‌شود و خانواده‌اش هم راضی به خروج او از خانه نیستند. اما کیمیا می‌گوید: «ما باید از خانه بیرون شویم. من هم وحشت دارم. وقتی از خانه بیرون می‌شوم فکر می‌کنم چیزی در تعقیب من است که ممکن است هر لحظه مرا از بین ببرد. فقط زنان این حس را ندارند، همه شهرها و حتی مردها دچار وحشتند. وحشتی در شهر پخش شده که در چشم هر کس و در زندگی روزمره مردم می‌توانیم ببینیم. مردان می‌ترسند و رفت و آمد زنان در بازار و شهر نسبت به قبل کمتر و کمرنگ‌تر شده است؛ حتی با چادر.»

گرد وحشت در افغانستان

ترس و وحشت کلماتی است که کیمیا بارها در حرف‌هایش از آن استفاده می‌کند و به شیوه های گوناگون و بدیع آن را توصیف می‌کند: «وقتی از خانه بیرون می‌شویم و وضعیت دستپاچه و ترسان مردم را می‌بینیم انگار که از آمدن قیامت خبر داریم. پلیس‌های طالبان که در ایستگاه‌ها ایستاده‌اند، از من لاغرتر و از لحاظ وضع جسمانی ضعیف‌ترند اما مردهای ما که خیلی هم قوی‌اند از آنها می‌ترسند. من تمام قدرت و انرژی خود را جمع کردم تا نترسم و بیرون شوم اما در چند قدمی همین طالب ضعیف بسیار ترسیده بودم. در حکومت قبلی مامور ترافیک هر چقدر کوشش می‌کرد که طفلی از سرک (خیابان) رد شود بسیار بدانجام بود. اما حالا کافیست طالب دست خود را تکان دهد. کسانی که پیاده هم باشند مکث می‌کنند و بعد دوباره حرکت می‌کنند. اینها همه از ترس و وحشتی است که بر اذهان مردم از قبل ماندگار شده است و مردم حالا هم می‌ترسند. گرچه می‌گویند طالبان عوض شده و حتی با تحصیل و کار زنان مشکلی ندارد اما حکومت هنوز به شکل رسمی آغاز نشده و ما نمی‌دانیم این حرف‌ها حقیقت دارد یا نه.»

با همه ادعاهایی که درباره تغییر طالبان مطرح می‌شود، شنیده‌ها حاکی از آن است که طالبان در مناطقی بازرسی خانه به خانه را شروع کرده است: «نمی‌دانیم شنیده‌ها چقدر حقیقت دارد اما مکان و سرنوشت برخی از زنان فعالی که دستگیر شده‌اند مشخص نیست. طالبان این خبرها را رد می‌کند و می‌گوید برخی از نام آنها استفاده می‌کنند اما هنوز حقیقت مشخص نیست. تجربه‌ای که ما از طالبان داریم نشان می‌دهد شنیده‌ها نمی‌تواند دروغ باشد.»

شهر خاموش و آینده‌ای که با خاک یکسان شد

کیمیا درباره وضعیت شهر نیز می‌گوید: «وقتی بیرون می‌شویم شهر در سر و صداست اما وقتی عمیق فکر می‌کنیم همه در سکوت قرار دارند. شهر، سرک‌ها (خیابان‌ها) و مردم همه خاموشند و این سکوت را با قلبمان می‌شنویم. ما هیچ وقت فکر نمی‌کردیم روزی طالب برگردد و همه برنامه‌ریزی‌هایی که برای زندگی و آینده خود داشتیم با خاک یکسان شود.»

مبارزه می‌کنیم

او اما به سکون و ناامیدی اکتفا نمی‌کند بلکه از مبارزه و روزهای روشن می‌گوید: «الان فقط در خانه نشستیم و منتظر روزی هستیم که ما را با خود ببرند. اما ما خاموش نمی‌نشینیم. این وضعیت ادامه پیدا نمی‌کند. ما ادامه می‌دهیم و مبارزه می‌کنیم. ما در جنگ متولد شدیم، در جنگ بزرگ شدیم و زندگی و جوانی‌مان در جنگ گذشت. اما نسل بعد از ما باید در آرامش باشد. ما مزه آبادی و آزادی را نچشیدیم اما آبادی و آزادی نسبی‌ای که داشتیم خیلی شیرین بود. حالا فکر می‌کنم که اگر واقعاً آرام و آزاد باشیم چقدر شیرین‌تر خواهد بود. گرچه ما آن آرامی را به دست نیاوردیم اما من و هم‌نسل‌هایم کوشش می‌کنیم نسل‌های بعدی ما آن را تجربه کنند و بتوانند آباد و آزاد زندگی کنند.»

جهان به ما پشت کرد، کشور هم‌زبان و هم‌فرهنگ مهاجران را بپذیرد

کیمیا در ادامه از کشورهای دیگر گلایه می‌کند که به افغانستان پشت کردند و صدای زنان و طفلان این کشور را نشنیدند: «سال‌ها در افغانستان فقط به خاطر آرامی، آبادی و آزادی، جنگ بود. اما امروز تمام جهان، ما را به حال خود رها و به ما پشت کرده است. ما هیچ وقت صلح را تجربه نکردیم. تمام جوانان، کهنسالان و خردسالان افغانستان در آرزوی این هستند که یک روز آرام باشند و جنگی نباشد. ما از ایران که هم‌زبان و هم‌فرهنگ ماست توقع بیشتری داریم. ما از ایران می‌خواهیم وقتی می‌بیند وطن ما آرام نیست مهاجران را با آغوش باز قبول کند. امروز یک وضعیت غیرقابل انتظار در افغانستان حاکم شده که مردم از ترس جانشان و صدمه‌رسیدن به فامیلشان فرار می‌کنند.»

اینجا دیگر گریه امانش نمی‌دهد: «هیچ کس دوست ندارد از وطن خود مهاجرت کند. بودن در وطن یک حس خیلی دوست‌داشتنی است که نمی‌توانیم در آرام‌ترین کشور دنیا نظیر آن را تجربه کنیم. من قلبا دوست دارم در وطن خود بمانم و به آن خدمت کنم. می‌دانم خواب و آرامشی که در کشور خودم دارم در کشور دیگری نخواهم داشت حتی اگر آن کشور هم‌زبان من باشد. از طرف دیگر تمام کسانی که مهاجرت می‌کنند، ترس این را دارند که فامیلشان صدمه ببیند و اذیت شوند. خانواده‌ام بارها از من خواسته‌اند که پاسپورت بگیرم و درخواست پناهندگی دهم. من می‌گویم وطن بسیار بسیار زخم خورده است اما هنوز ما را نرانده است. من حتی اگر با فشار خانواده پناهنده شوم، جای دیگری دوام نمی‌آورم و باز هم به افغانستان برمی‌گردم.»

صدای ما شوید

او در پایان از کشورهای همسایه، رسانه‌ها، فعالان مدنی و زنان خواست که «امروز که جهان به ما پشت کرده و طالبان در کوشش است مانند ۲۰ سال پیش صدای ما را خفه کند، آواز ما را بند کند و گلویمان را بسته کند، لطفا صدای ما شوید. اگر امروز می‌خواهند صدای ما را قطع کنند، شما کوشش کنید، حنجره ما شوید، صدای ما شوید و صدای ما را بشنوید.»

سرنوشت‌ نامعلوم دستگیرشدگان

«هانیه» دختری ۲۰ ساله اهل کابل است که از قضا دستی هم بر قلم دارد. تازه می‌خواسته وارد دانشگاه شود ولی با تسخیر کشور از سوی طالبان فکر می‌کند همه درها به رویش بسته شده است. شرایط کابل را نگران‌کننده توصیف می‌کند و می‌گوید طالبان خانه به خانه به دنبال کسانی هستند که با حکومت همکاری داشته‌اند، علیه این گروه فعالیت داشته‌اند یا صدایی بلند کرده‌اند و مشخص نیست بعد از دستگیری چه بلایی بر سر این افراد می‌آید: «هر لحظه صدای گلوله و انفجار به گوش می‌رسد. بیرون، گردشهر رفتن ممکن نیست. همه هراس دارند. هر لحظه صدای شلیک شنیده می‌شود. ما هم در سال‌های گذشته تجربه تلخی داشتیم اما نمی‌خواهیم نسل‌های دیگر همان تجربه‌های گذشته برایشان تکرار شود. کشورهای همسایه همگی ما را در بحران کنونی تنها گذاشتند. مردم قصد داشتند و دارند که از کشور خارج شوند اما همه مرزها و درهای برون‌رفت از افغانستان بسته شده است. کشورها حاضر به کمک به افغانستان نشده‌اند و فقط توانستیم کمکی از هند داشته باشیم که به خبرنگاران و فعالان مدنی ویزا داد اما سرنوشت میلیون‌ها زن، جوان، کودک و بزرگ دیگر چه خواهد شد؟ کشورهای همسایه و جهان به افغانستان کمک کنند تا حداقل مردمی که از طالب هراس دارند یا قرار است به آنها ضرر برسد، از کشور بیرون شوند.»

البته اینها تجربیات کابل است و روایت‌ها از نقاط دیگر افغانستان تلخ‌تر است و مایه نگرانی بیشتر: «زنان در ولایت‌های دیگر از جمله تخار، قندوز و بدخشان روایت‌های تلخی دارند. دخترها در بدخشان ربوده شدند و سرنوشتشان مشخص نیست. در تخار طالب سه زن را در ملاءعام سنگسار کردند، فقط به جرم اینکه برقع بر سر نداشتند. این یک روایت وحشتناک است. زنانی هم به جرم اینکه محرم نداشتند دستگیر و شکنجه شدند و سرنوشتشان مشخص نیست. روایت‌های مختلف وحشتناک از هرات هم به گوش می‌رسد و همه از هر طریق ممکن کوشش می‌کنند خودشان را نجات دهند.»

او اما وضعیت کابل را جور دیگری به تصویر می‌کشد: «ما در کابل هستیم، آفتاب در بیرون است، کابل روز است، اما من فکر می‌کنم شب و همه‌جا تاریک است. این شهر خود ما نیست. ما بی‌وطن شده‌ایم. طالبان وطن را از ما گرفته و آزادی‌های ما را سلب ساخته است. چیزهای زیادی از ما گرفته شده اما ما مبارزه می‌کنیم و دوباره همه حقوق، آزادی‌ها، وطن و هر دار و نداری که داشتیم دوباره از چنگ طالبان آزاد می‌کنیم.»

تاریخ افغانستان امروز صفر است

او از کتاب «هزاران خورشید تابان» تالیف خالد حسینی یاد می‌کند و می‌گوید خودش ۲۰ سال پیشِ افغانستان را ندیده اما فکر می‌کند خالد حسینی وضعیت امروز افغانستان را در آن کتاب به قلم کشیده است: «ما فقط قصه‌های آن روزها را از اقوام شنیده یا در کتاب‌های تاریخ خوانده بودیم اما حالا عین همان روزهای تلخ را پیش روی خود می‌بینیم. تاریخ تکرار می‌شود و ما مظلوم‌تر از قبل میان یک دره سیاه گیر مانده‌ایم.»

هانیه مهم‌ترین دغدغه زنان افغانستان در این روزهای پرآشوب را ازدست‌دادن ارزش‌هایی می‌داند که در ۲۰ سال اخیر با تلاش‌ها و قربانی‌های بسیار به دست آورده‌اند: «این قربانی‌ها ظرف دو هفته از دست رفتند و شرایط دشوارتری از گذشته پیش روی ماست. ما مجبوریم حداقل ۲۰ سال دیگر تلاش کنیم تا به ارزش‌های چند سال قبل برگردیم. تاریخ افغانستان امروز ۱۴۰۰ نیست، تاریخ افغانستان امروز صفر است. ما به گذشته برگشتیم. اما نمی‌خواستیم به گذشته برگردیم.»

او اما از ناامیدی نمی‌گوید بلکه معتقد است این پایان کار نیست و این کابوس وحشتناک روزی به پایان می‌رسد.

او درباره اخباری که از ازدواج اجباری کودکان بالای ۱۲ سال در افغانستان منتشر شده نیز می‌گوید: «یکی از دلایل اصلی که برخی خانواده‌ها می‌خواهند از افغانستان بیرون شوند، هراس از ازدواج اجباری دخترانشان با طالبان است و بیشتر خانواده‌هایی که دختر نوجوان دارند، می‌خواهند از کشور بیرون شوند. البته آنها کسانی را به بردگی جنسی می‌گیرند که از آنها می‌ترسند و همیشه سکوت کردند اما کسانی که نمی‌ترسند و مخالفت می‌کنند سرانجامشان چیزی به جز مرگ نیست.»

زندگی کابل رنگ داشت

هانیه و دختران و جوانان دیگر افغانستان در سال‌های اخیر از زندگی در کابل لذت برده‌اند؛ لذت‌هایی که حالا نگرانند برایشان آرزو شود: «کابل کافه‌های زیادی دارد که دختران و جوانان با بی‌خیالی در آنجا می‌خندیدند و حرف می‌زدند. کتابخانه‌ها ایجاد شده بود و برنامه‌های مختلف فرهنگی برگزار می‌شد. زندگی کابل تا همین سه هفته پیش رنگ داشت اما یک‌شبه همه چیز تغییر کرد. امروز در کوچه‌های کابل حتی آرایشگاه‌هایی که عکس زنان را پشت دروازه‌های خود داشتند مجبور شدند روی آن عکس‌ها رنگ سفید بزنند تا طالب برایشان دغدغه ایجاد نکند و کافه‌ها و دفترها بسته شدند.»

ما زنان دیروز نیستیم

اما او باز هم این روزها را پایان ماجرا نمی‌داند و از مقاومتی می‌گوید که در زندگی روزمره مردم جریان پیدا کرده است: «فعالان مدنی و گروه‌های مختلف تصمیم گرفته‌اند از خانه بیرون شوند و به طالب نشان دهند این شکنجه، زندانی‌شدن و اسارت را پذیرفتنی نمی‌دانند. به همین دلیل دختران و زنان شاغل بر سر کار خود رفتند. اخیراً هم تصویر خانم اتکپال در رسانه طلوع نیوز بطور زنده پخش شد. این چیزها نشان می‌دهد طالبان امروز نمی‌توانند مثل دیروز باشند، هر چند می‌توانند خشن باشند که هستند. طالب تغییر نکرده و بدتر و وحشی‌تر از دیروز است اما ما هم زنان دیروز نیستیم. این حق را به طالب نمی‌دهیم که آزادی ما را سلب کند و ما را مجبور کند برقع سر کنیم. ما به کار و زندگی و داشتن آزادی‌های خود ادامه می‌دهیم و حتی بیشتر از این آزادی‌ها را می‌خواهیم.»

هانیه البته گلایه می‌کند از خبرنگاران و فعالان مدنی ایران که برخلاف کشورهای دیگر هنوز سراغی از همسایه‌های افغانستانی خود نگرفته‌اند: «جمیع دختران حیران شده بودیم که چطور شده کشور هم‌زبان و همسایه ایران با ما در تماس نبودند.»

وضعیت هرات، متفاوت از کابل

«سلیمه» دختری ۲۶ ساله و شاغل است که در هرات زندگی می‌کند و معتقد است روایت‌هایی که از ولایت‌های مختلف درباره اعمال خشونت طالبان به گوش می‌رسد تا حدودی صدق می‌کند: «جغرافیای هرات مبداء و آغاز تحت حاکمیت قرار گرفتن طالبان بود. بسیار خوب به یاد دارم که پنجشنبه‌شب که هرات تحت حاکمیت قرار گرفت، تمام مردم در شوک بودند و هیچ کس باور نمی‌کرد که اینقدر زود هرات به گفته بسیاری تسلیم داده شود و یا به نوعی فروخته شود. مردم با تمام حیرانی منتظر اتفاقات روزهای آینده بودند. طی بیست و چهار ساعت، کمتر و یا بیشتر، طالبان نیروهای خیزش  مردمی که در راسشان امیرمحمد اسماعیل‌خان بود را خلع سلاح کردند و او به نوعی به حبس خانگی در آمد و طالبان بسیار زود تمام تجهیزات نظامی را در اختیار گرفتند. زمانی که این اتفاقات پی در پی افتاد، نگرانی مردم روزافزون شد، اما کابل تنها ولایتی بود که همه فکر می‌کردند ممکن است تنها راه بیرون‌رفت از این شرایط باشد. حتی مردم زیادی در صدد این بودند از هر راه ممکن خود را به کابل برسانند و جان فامیلشان را نجات دهند. اما با ورود طالبان و با توجه به ترس و هراسی که از طالبان دیروز بود و آوازه‌هایی مبنی بر اینکه دختران بالای ۱۲ سال به نکاح طالبان درمی‌آیند، به نظر می‌رسد ماموران دولتی و خبرنگاران و مخصوصا خبرنگاران زن، بیشتر از همه در خطرند. همه اینها دست به دست هم داد که مردم راهی کابل شوند و نتیجه این شد که فرودگاه کابل مأمن امنی شد اما بسیار زود کابل هم تحت حاکمیت قرار گرفت.»

سلیمه فرار غنی را یکی از عوامل هرج و مرج در کابل می‌داند: «بعد از فرار غنی که بین مردم وجهه خوبی نداشت، کابل دچار هرج و مرج شد و اتفاقات ناگواری در میدان هوایی کابل رخ داد که جهانیان باخبرند.»

در هرات خبری از تحصیل و اشتغال زنان نیست

و اما برگردیم به هرات. ترس و وحشت فصل مشترک حرف‌های مردم افغانستان در این روزهاست. سلیمه درباره وضعیت هرات می‌گوید: «هرات در این یک هفته تمام لحظه‌ها را با ترس و وحشت سپری کرده است. روزهای اول با وجود اینکه گفته شد دختران و پسران می‌توانند به دانشگاه بیایند اما در عمل مخالف این گپ (حرف) صورت گرفت. طالبان عملا مانع عبور دختران و همچنین استادان زن به صحن دانشگاه شدند. فعلا در هرات بعد از چند روز حاکمیت، خشونتی صورت نگرفته و زنان همان پوشش سابق خود را دارند. قضیه محرم‌داشتن هم در هرات جدی نیست و رفت و آمدها جریان دارد. مراسم عاشورا و دهه محرم با امنیت کامل برگزار شد و حتی طالبان هم در مراسم حضور داشتند. البته در این یک هفته تحت حاکمیت طالبان هرازگاهی اعلامیه‌هایی صادر می‌شد مبنی بر پوشش آقایان که تاکید به گذاشتن ریش و پوشیدن لباس افغانی داشتند. اعلامیه‌هایی هم درباره ادای نماز و شرکت در نمازهای جماعت و تعیین نرخ مواد غذایی منتشر شد. اما وضعیت مخابراتی زیاد مساعد نیست و با قطع و وصل اینترنت روبه‌رو هستیم. دوره‌های آموزشی هم هنوز خالی از حضور دختران هستند.»

چرا تغییر طالبان باورپذیر نیست؟

اما او هم مانند دیگران به این روزهای طالبان خوش‌بین نیست: «فعلا طالبان می‌خواهند یک چهره متفاوتی از خود نشان بدهند و بگویند که تغییر کردند. اما وقتی قتل عام ۱۲ نفر از مردم هزاره در غزنی یا تخریب تندیس شهید مزاری یا برخورد در مقابل مردم جلال‌آباد که می‌خواستند بیرق کشور را به اهتزاز در بیاورند را می‌بینیم، قبول‌کردن اینکه امروز طالبان آزاداندیش و متحول شدند بسیار سخت است.»

سلیمه در این شرایط خواستار کمک جهانی و منطقه‌ای به بهبود اوضاع افغانستان است و معتقد است حالا نیاز به این کمک بیش از هر زمان دیگری است. او از کشورهایی که در همان روزهای اول، حاکمیت طالبان را پذیرفتند و حمایت خود را به نوعی اعلام کردند هم انتقاد می‌کند و می‌گوید: «این در حالی است که خواست مردم افغانستان این نیست. از طرف دیگر توقع می‌رفت حداقل ایران مرزهای خود را به سمت هجوم مهاجرین باز می‌کرد و سیاست صلح‌آمیزی را پیش می‌گرفت. نه‌تنها ایران بلکه خواست ما از تمام همسایه‌های منطقه و خاورمیانه این است که در بخش ویزا و مهاجران، رفتار مسالمت‌آمیزی داشته باشند.»

او همچنین از برخورد جدی با سارقان در این روزها خبر می‌دهد؛ تا جایی که در روزهای اخیر قرار بود در پیش چشم همگان در یکی از چوک‌های هرات به عنوان محاکمه سارقان، قطع عضو بدن صورت گیرد.

آینده زنان در ابهام

سلیمه اما از ابهام و تاریکی آینده می‌گوید، چرا که طالبان هنوز هیچ چیز را صریح و مشخص اعلام نکرده است: «همچنان سخنگوی طالبان آقای مجاهد صریح عنوان نکردند که آیا بانوان خبرنگار می‌توانند کار کنند؟ منظورشان از حجاب شرعی چیست و چه تعریفی دارند؟ بنابراین همه چیز فعلا در یک لفافه قرار دارد. تا همین لحظه که من همراهتان حرف می‌زنم با وجود اینکه در رسانه‌های مطرح کابل بانوان خبرنگار اجازه یافتند که سر وظیفه بروند اما متاسفانه کسانی که در هرات هستند هنوز این اجازه را دریافت نکرده‌اند.»

کسانی که می‌مانند باید هنر مقاومت را یاد بگیرند

او در پایان از نگرانی‌هایی که برای کشورش دارد می‌گوید؛ ترس و واهمه از اینکه افغانستان مکانی برای داعش و دیگر تروریستان شود و نگرانی از خروج مغزها از کشور: «من فکر می‌کنم همه افغانستانی‌ها توانایی خروج از کشور را ندارند. امروز کسانی که می‌مانند باید هنر مقاومت را یاد بگیرند و اجازه برگشت به وضعیت دو دهه قبل را ندهند. امروز جامعه جهانی در این قسمت باید همکار باشد. ما امروز شاهد فرار مغزهای کشور هستیم که بسیار تلخ و به‌نوعی فاجعه‌بار است.»

“سینوفارم پکن” تنها واکسن چینی است که به ایران وارد شده است

ارسال شده در ۶ شهریور ۱۴۰۰، توسط ایسنا

سخنگوی سازمان غذا و دارو درباره اظهاراتی مبنی بر واردات واکسن سینوفارم از منبعی که تاییدیه سازمان جهانی بهداشت ندارد، (سینوفارم ووهان که تاییدیه WHO را ندارد)، گفت: آنچه در ایران عرضه و مصرف شده است پلتفرم اصلی و دقیقا آن واکسنی است که از سوی سازمان بهداشت جهانی مجوز مصرف اضطراری دریافت کرده است.

دکتر کیانوش جهانپور با اشاره به برخی اظهارات مبنی بر واردات واکسن سینوفارم از منابع نامعتبر، گفت: به طور کلی چین پنج واکسن کرونا عرضه کرده است که شامل سینوفارم پکن، سینوفارم ووهان، سینوواک، کان سینو و… است.

وی تاکید کرد: باید توجه کرد که سینوفارم پکن از واکسن‌هایی است که مورد تایید WHO قرار گرفته است.

جهانپور گفت: بر همین اساس هم تنها واکسن چینی دارای مجوز مصرف در ایران سینوفارم پکن است که در ماه‌های اخیر  وارد شده است. ایران از ابتدای واردات واکسن تاکنون تنها، واردکننده و مصرف کننده سینوفارم پکن بوده است که مورد تایید سازمان جهانی بهداشت هم قرار دارد. در ضمن این به معنای نامعتبر بودن واکسن سینوفارم ووهان نیست؛ چرا که دهها میلیون دز از آن واکسن در چین استفاده شده است؛ مضافا به اینکه حسب اطلاع سینوفارم ووهان نیز در حال انتقال به پلتفرم اصلی‌ است و در آینده احتمالا تنها یک واکسن سینوفارم از سوی چین عرضه خواهد شد. 

وی همچنین یادآور شد: در هر صورت آنچه در ایران عرضه و مصرف شده است پلتفرم اصلی و دقیقا آن واکسنی است که از سوی سازمان بهداشت جهانی بهداشت مجوز مصرف اضطراری دریافت کرده است و داده‌ها و یافته‌های موجود از اثربخشی آن در ایران، مستندات و مدارک کارآیی و اثربخشی پلتفرم اصلی یا همان سینوفارم پکن محسوب خواهد شد.

بانوان سخت‌کوش بلوچ سکاندار مدیریت‌ها

ارسال شده در ۶ شهریور ۱۴۰۰، توسط ایرنا

 چند سالیست که بانوان سخت کوش بلوچ سکان مدیریت برخی دستگاهها و نهادها را برعهده گرفته و نشان دادند که هرگاه به آنان اعتماد شود می‌توانند قله‌های پیشرفت و توسعه را یکی پس از دیگری طی کنند، ژیلا میرمرادزهی و جمیله بهرامی رییس و نایب رییس شورای شهر سراوان نمونه‌ای از آنان هستند.

ژیلا میرمرادزهی و جمیله بهرامی ۲ بانوی سخت کوش و جوان بلوچ هستند که از دیار جنوب شرق ایران اسلامی پا به عرصه میدان مدیریت شهری گذاشته اند تا شهرشان سراوان را بعد از گذر از محرومیت‌ها و قصه‌های پر فراز و نشیب توسعه شهری یاریگر باشند و نشان دهند که هر گاه به زنان و دختران اعتماد شود در مسیر خدمت‌رسانی و پیشرفت جامعه دوشادوش و بعضا جلوتر از مردان حرکت می‌کنند.

رشد شتابان شهر و شهرنشینی و گسترش مسائل و مشکلات زندگی شهری باعث شده تا نیاز به حضور فعالانه و تأثیرگذار زنان در عرصه‌های مدیریت شهری بیش از پیش احساس شود به گفته کارشناسان زنان همانطور که امور خانه را که مصداق کوچکی از امور شهری است به راحتی مدیریت می‌کنند می‌توانند در سطوح مختلف مدیریت شهری نقش و تأثیر چشمگیری داشته باشند.

در اکثر کشورهای توسعه‌یافته یکی از مسائل مهم در مدیریت شهری مشارکت پایدار همه گروه‌های اجتماعی در رسیدگی به امور شهری است بدون شک مشارکت مـردم و شهروندان از تمامی اقشار و گروه‌های سنی اصلی‌ترین عامل در راه موفقیت مواد قانونی و دستیابی به شهری ایده‌ال در تمامی زمینه‌هاست.

 زنان ایرانی نیز برای افزایش مشارکتشان در انواع مدیریت های شهری مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده و در طول تاریخ با بی مهری‌های زیادی مواجه شده اند اما بعد از گذر از دوران‌های مختلف به ویژه در عصر حاضر به حدی از دانش و توانایی‌ها رسیدند که خیلی از مدیریت‌ها و اداره‌های جوامع بدون حضورشان امکان‌پذیر نبوده است.

 یکی از انواع مدیریت شهری بحث شوراهاست شوراهایی که با امید زیادی از سوی مردم انتخاب می‌شوند تا سرو سامانی به امور شهر دهند در این بین بانوان کشورمان چند سالی است که حضوری قوی در میدان  این شوراها داشتند اما جالب‌تر و شاید تامل برانگیزترین ورود به این میدان‌ها مربوط به مناطق محروم کشور است جایی که بانوانش برای رسیدن به تحصیل و جایگاه اجتماعی سختی‌هایشان دوچندان بوده این گزارش با این مقدمه به سراغ بانویی رفته که در یکی از شرقی ترین نقاط کشورمان ریاست شورای شهر را به عهده گرفته است.

دختر سراوان

ژیلا میرمرادزهی دختر جوان دهه شصتی رییس شورای شهر سراوان است شهری در جنوب شرقی کشورمان که به زادگاه خورشید معروف بوده و تاریخ و تمدنش آوازه‌ای پنهان در میان مردم دارد.

 از سراوان کم و بیش بعضی‌هایمان چیزهایی می‌دانیم شهری که ژیلا آن را گونه‌ای دیگر دوست می‌دارد به قول خودش «سراوانی بودن یک افتخار است » ساختن و بودن سراوان  آن گونه که دوست می‌دارد برایش همیشه آرزو بود از همان زمان کودکی، بنابراین برای رسیدن به این آرزوها فراز و نشیب‌های زیادی را طی کرد تا درس بخواند و بخواند و دکتر شود و دندان پزشکی متخصص به سراوان بیاید.

 از حال و هوای بودنش در شهر می‌پرسم از شورا از اینکه چرا سراوان؟ و در جوابم با مکث و نگاهی که به چشمانم گره می‌زند گفت: بعد از اینکه تحصیلاتم را  در دانشگاه آزاد تهران تمام کردم با خودم گفتم باید در حد توان و دانشی که کسب کرده‌ام برای بهتر شدن وضعیت شهرم تلاش کنم.

 از کجا شروع کردی؟ چه شد که به شورا رسید؟  در جواب سوالم گفت: به سراوان که آمدم فعالیت‌های مختلفی را در حوزه بانوان آغاز کردم از کمیسیون بانوان فرمانداری این شهر گرفته تا بهزیستی و کمیته امداد هر جا که می‌دیدم جایی هست که می‌شود برای بانوان خدمتی کرد می‌رفتم تا اینکه برای ادامه مسوولیت‌های اجتماعی و برای رفع مشکلات مهمتر شهر شورای شهر را محل مناسب خدمت دیدم.

شورایی برای شهرم

 شورای شهر برایش همه چیز است انگیزه، علاقه‌ و شوق و ذوقش برای رسیدن به شورا از چشمانش پیداست، با لبخندی گفت: آمدم شهرم را جای بهتری برای فردای فرزندانمان کنم جایگاه بانوان را در مدیریت شهری ارتقاء دهم، مشارکت بانوان را در تصمیم‌سازی ها بیشتر کنم و صدای مردم بی صدا باشم و سکوت‌ها را بشکنم.

میرمرادزهی ادامه داد: ما  می‌توانیم منشأ تغییر در جامعه باشیم حضور قدرتمند بانوان باعث می‌شود نگاه جامعه نسبت به زنان تغییر کند و این تغییر به نفع جامعه است و هدف نهایی من نیز تغییر نگاه‌هاست.

 وی بیان کرد: مشارکت اجتماعی میان همه اعضای جامعه برای توسعه یک شهر ضروری است بانوان در همه عرصه‌ها ثابت کردند که پیشرو و سازنده اتفاقات مثبت در هر شهری هستند و در طول تاریخ هم این موضوع را نشان داده اند.

بانوان در مدیریت‌ها

 رییس شورای شهر سراوان ادامه داد: جهان امروز جهان جنسیت زده‌ی دیروز نیست امروزه اساس هر کاری شایستگی است در این میان باید توجه کرد زنان بعد از سال‌ها مبارزه علیه تبعیض و نابرابری قله‌های مهمی را فتح کرده‌اند.

 وی افزود: هم‌اینک دنیا دریافته که بدون حضور زن‌ها نمی‌شود جهان را اداره کرد صدراعظم آلمان بعنوان یک زن توانسته این کشور را به بزرگترین اقتصاد اروپا تبدیل کند یا نخست وزیر نیوزلند در زمینه مدیریت اپیدمی کرونا بسیار موفق عمل کرده است.

میرمرادزهی با بیان اینکه در کشور همسایه ساره امیری که اصلیتی ایرانی و بلوچ دارد توانست پروژه پرتاب ماهواره به فضا را عملی کند تصریح کرد: در ایران و استان سرفراز خودمان هم خانم حمیرا ریگی سفیر جمهوری اسلامی ایران در کشور برونئی شده و بسیاری موارد دیگر که همگی الگوهای موفقی برای من بودند که می‌توان در مدیریت شهری وارد شد.

 وی خاطرنشان کرد: در بحث مدیریت شهری فارغ از هر گونه نگاه جنسیت‌زدگی اعتقاد دارم زنان به دلیل عاطفه و حس مادرانه که در وجودشان است احساس مسوولیت بیشتری نسبت به مردها دارند وقتی این حس با تخصص و تلاش همراه شود آنگاه می‌توان ثمره آن را دید و شهری بهتر داشت.

 بزرگترین موانع

 این عضو شورای شهر سراوان معتقد است که زنان نخست باید به خود باوری برسند و در راستای تخصصی که دارند هدف گذاری کرده و از هیچ تلاشی فروگذار نکنند.

وی تصریح کرد: نوع نگرش جامعه هم نسبت به زنان باید عوض شود با وجود اینکه در سال‌های اخیر زن‌ها توانسته‌اند این نگاه مردود که «این شغل سخت است و زن‌ها نمی‌توانند» را کنار بزنند و به پست‌های مهم اجرایی و سیاسی برسند  اما هنوز تا رسیدن به موقعیت مطلوب راه‌های نرفته‌ بسیاری وجود دارد.

میرمرادزهی اظهارداشت: اعتقاد قلبی‌ام بر این است که اگر از زد و بندهای حزبی و جناحی فاصله بگیریم و به شایسته‌سالاری نزدیک شویم آنگاه زن‌ها موقعیت بهتری خواهند داشت زیرا زن‌ها کمتر درگیر این مسائل هستند برای همین همواره کنار گذاشته می‌شوند.

 حضور بانوان از نگاه دیگران

 وی با بیان اینکه نگاه افکار عمومی نسبت به حضور زنان بسیار مثبت است به این جمله کونته ورسیه که “مردان قانون وضع می‌کنند و زنان اخلاق به وجود می‌آورند” اشاره کرد و گفت: به نظر بنده تکه گمشده‌ای پازل موفقیت اخلاق مداریست.

 رییس شورای شهر سراوان افزود: آدم های توانمندی داریم که در کار خود بی‌نظیر هستند اما بسیار خشک و رسمی برخورد می‌کنند در سمتی مثل شورا که یک نهاد مردمیست بسیاری از مردم شوراها را درست ترین آدرس می‌دانند وقتی با مشکلی مواجه می‌شوند حتی در بسیاری مواقع آن کار در حوزه اختیارات شورا نیست یا خارج از وقت اداری است، اینجاست که زن‌ها اخلاق مدارتر و با عاطفه‌تر هستند.

وی خاطرنشان کرد: افکار عمومی این مهم را دریافته که ویژگی‌های اخلاقی بانوان مزیت برتر آنان بوده و این یکی از عوامل راه یافتن  زنان به شوراها است.

حضوری که نباید ویترینی باشد

میرمرادزهی با اشاره به اینکه اگر حضور بانوان در شوراها حضوری ویترینی، تزئینی و سمبولیک نباشد بسیار سودمند است و در این رابطه افزود: حضور شایسته زنان در راس امور که با خوشنامی و موفقیت همراه باشد می‌تواند نگاه جامعه را نسبت به زنان تغییر دهد، زنان در مسائل کلان تصمیم‌ساز می‌شوند و  راه را برای دیگر بانوان هموار می‌کنند باید این نکته را بدانیم که زنان نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند این پتانسیل عظیم اگر درست به کار گرفته شود بسیاری از مشکلات بخودی‌خود رفع خواهند شد.

 برابری با مردان

وی با بیان اینکه در مورد برابری زنان و مردان در شوراها جای هیچ بحثی نیست گفت: این برابری وجود دارد و در خیلی از موارد اختیارات بیشتری هم به بانوان داده می‌شود یا خودشان کسب می‌کنند  زیرا زنان حس مسوولیت و دلسوزی بیشتری دارندکارها را بهتر به سرانجام می‌رسانند دقیق‌تر و منظم‌تر هستند و حس مادری و خواهری دارند و این حس آنان را در اداره امور برتر می‌کند و جای هیچ گونه نابرابری باقی نمی‌گذارد.

 رییس شورای شهر سراوان با اشاره به اینکه قانون هم در این مورد نظر به برابری دارد و توقع مردم هم همین است افزود: با توجه به این پیش فرض حاکم در شوراها توسعه شهری هر چه سریعتر محقق می‌شود.

 ژیلا میرمردازهی نخستین زن فعال در جامعه ایران نیست اما او در نوع خود نگاهی متفاوت داشته از اینکه به سراوان آمده از اینکه موقعیت‌های متفاوت تهران و پایتخت را رها کرده و رفع محرومیت شهرش را آرزوی خود قرار داده او آرمان شهرش را در نگاه امیدوار مردم منطقه خود دیده همچون سایر زنان این سرزمین که در  هر عرصه‌، لباس و شغل و موقعیتی برای کشورمان افتخار آفریدند.

نه تنها ژیلا میرمرادزهی به عنوان رییس شورای شهر سراوان انتخاب شده بلکه جمیله بهرامی نیز یکی دیگر از بانوان سراوانی است که بر کرسی نایب رییسی این شورا تکیه زده است.

بانوان طلایه داران شفا می‌شوند

ارسال شده در ۶ شهریور ۱۴۰۰، توسط ایرنا

 مسوول سازمان نشر آثار وارزش‌های مشارکت زنان در دفاع مقدس و دبیر طرح «بانوان؛ طلایه داران شفا» از برگزاری این طرح به صورت آموزش های مجازی خبر داد و گفت: این طرح با هدف توانمندسازی بانوان، تربیت حداقل یک پرستار در خانه و مباحث روانشناسی مانند امیدبخشی، سوگواری و سوگ یاری برگزار می شود.

طاهره نعمتی با یادآوری اینکه طرح «بانوان؛ طلایه داران شفا» از سال ۹۹ پیشنهاد و در جلسات متعددی که با وزارت بهداشت، سازمان نظام پرستاری، سازمان بسیج جامعه زنان کشور، ستاد کل نیروهای مسلح، جمعیت هلال احمر و معاونت امور زنان و خانواده تصمیم بر این شد که این دوره آموزشی برگزار شود، اظهار داشت: هدف از برگزاری این دوره آموزشی، مدیریت بحران و جریان سازی اجتماعی در جامعه زنان و توانمندسازی آنان در مدیریت بحران کرونا است.

وی افزود: دوره آموزشی طلایه داران شفا با هدف آموزش سلامت همگانی بر مبنای آموزش الکترونیکی غیرهمزمان طرح ریزی  شده است که منظور از فرایند محوری در برگزاری دوره های الکترونیکی غیر همزمان این است که فعالیت های یادگیری به نحوی برنامه ریزی شده اند که فراگیران جهت کسب نمره دوره، بایستی فعالیت و عملکرد خود را در طول زمان برگزاری دوره نشان دهند.

دبیر طرح «بانوان؛ طلایه داران شفا» با تاکید بر اینکه این دوره آموزشی مختص زنان است، افزود: سطح بیان در این دوره آموزشی به حدی است که دختران کلاس هشتم یا متوسطه اول هم می توانند در آن شرکت کنند.

نعمتی خاطرنشان کرد: سرفصل های این دوره آموزشی و طرح درس ها تحت نظر وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری تایید و نوشته شد. سپس بر اساس آن، فیلم های آموزشی با حد زمانی ۱۵ دقیقه تهیه و در سایت behtab.ir بارگذاری شده است.

وی با بیان اینکه این دوره آموزشی، دوازده ساعت اعلام شده است و پس از طی آن، گواهینامه ارایه می شود، اظهار داشت: فراگیران دوره طلایه داران سلامت می توانند با ورود به سامانه behtab.edus.ir، بعد از مطالعه توضیحات مربوطه، دکمه «ورود به دوره» را کلیک کرده و نام و نام خانوادگی و کد ملی خود را ثبت نمایند. پس از ثبت اطلاعات با فشردن دکمه ادامه وارد سامانه مدیریت یادگیری دوره  می شوند. پس از ورود، می توانند فیلم معرفی دوره، جدول زمانبندی آزمون ها و بارم بندی دوره را مشاهده نمایند. همچنین می توانند زمانبندی شروع جلسات را مشاهده نموده و در تاریخ مقرر شده وارد جلسه شده و محتوای مربوطه را دریافت نمایند.

مسوول سازمان نشر آثار و ارزش های مشارکت زنان در دفاع مقدس درباره مطالب ارایه شده در این دوره آموزشی توضیح داد: مدیریت بحران با تاکید بر بیماری کرونا که به مواردی پیش، حین و بعد از بحران اشاره دارد، مباحث روانشناسی که لازم است افراد در جریان آن قرار گیرد. این آموزش ها بخصوص مطالب روانشناسی و طب سنتی و واکسیناسیون ادامه دار خواهد بود.

وی یادآور شد: این طرح بر توانمندسازی بانوان و این موضوع که در هر خانواده، حداقل یک پرستار تربیت شود تا بقیه افراد خانواده را در حوزه پیشگیری، درمان و مراقبت های بعد از درمان آگاه کند تاکید دارد. ضمن اینکه مباحث روانشناسی مانند امیدبخشی، سوگواری، سوگیاری و مدیریت اخلاق در خانواده در زمان بحران را ارایه می دهد.

نعمتی درباره دسترسی همگانی به این آموزش ها حتی در دورترین نقاط کشور هم توضیح داد: به گونه ای برنامه ریزی صورت گرفته که خانه های بهداشت در روستاهای دور هم این فیلم ها را دانلود کنند و در کلاس های حضوری که امکان انجام آن است به نمایش بگذارند.

مسوول سازمان نشر آثار و ارزش های مشارکت زنان در دفاع مقدس تاکید کرد: متاسفانه شاهدیم که اهمیت موضوع کرونا در جامعه کمرنگ شده است در حالی که در شرایط کنونی، رعایت بیشتر پروتکل های بهداشتی دوچندان است. بر همین مبنا، شرکت در این دوره آموزشی به تمامی بانوان توصیه می شود تا شاهد جهش های بعدی کرونا نباشیم. ضمن اینکه قرار است این طرح با طرح شهید سلیمانی تلفیق شود و زیر مجموعه این طرح قرار گیرد.

«قارچ سیاه» دستیار جدید کرونا در گرفتن جان انسان‌ها

ارسال شده در ۶ شهریور ۱۴۰۰، توسط ایرنا

کرونا سوار بر اسب تروای خود پشت در منازل اتراق کرده و در صورت کوچکترین سهل انگاری در رعایت پروتکل‌های بهداشتی با جهش‌ها و علائم متفاوتی به انسان ها حمله می‌کند چنانکه در آخرین جهش خود به صورت قارچ سیاه به افراد مبتلا به کرونا که بیماری زمینه‌ای و نقص سیستم ایمنی دارند، دیده شده است.

ویروس تاجدار کرونا بیش از ۱۹ ماه است که میهمان ناخوانده جهانیان شده و در سیر و گردش خود از شهری به شهری و از کشوری به کشوری دیگر، رنگ و رخ تازه  و علائم جدیدی از خود بر جای می گذارد.

ویروسی که تاکنون بیش از ۴ میلیون و ۷۱۵ هزار و ۷۷۱ نفر از هموطنان را درگیر خود کرده و جان بیش از ۱۰۲ هزار و ۶۴۸ نفر را گرفته و خانواده های بسیاری را در سوگ عزیزان نشانده است.

این ویروس شاخدار در ابتدا با علائمی همچون علائم سرماخوردگی ساده خودنمایی کرد اما به مرور تغییر شکل و نام داده و حال با نام دلتا و با علائم سرماخوردگی، تغییرات گوارشی و پوستی و همچنین قارچ سیاه خود را نشان می دهد؛ قارچ سیاهی که یک عفونت قارچی جدی است که فرصت طلب بوده و در افراد سالم به ندرت بروز پیدا می کند اما در افرادی که دارای بیماری های زمینه ای بوده و خوب درمان نشده اند، ایجاد شده و قابل درمان است.

محمد مهدی گویا رییس مرکز مدیریت بیماری‌های وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا درباره قارچ سیاه که شنیدن نامش وحشت بسیاری در میان هموطنان انداخته است، می گوید: «موکورمایکوزیس» یا قارچ سیاه یک عفونت قارچی جدی است که فرصت طلب بوده و در افرادی که بیماری‌های زمینه‌ای مانند دیابت، نقص ایمنی بدن دارند و غیره دارند شایع است.

قارچ سیاه چگونه وارد بدن می شود؟

وی درباره چگونگی ورود این بیماری به بدن انسان یادآور می شود: قارچ سیاه در افراد مبتلا به کرونا که در بیمارستان به مدت طولانی بستری می شوند نیز دیده شده و این عفونت از طریق بینی، دهان و چشم وارد بدن شده و خوردن غذای آلوده نیز در بروز قارچ سیاه نقش دارد.

دکتر گویا با اشاره به اینکه این عفونت از حدقه چشم به مغز سرایت کرده و می تواند ریه ها و دستگاه گوارش را نیز درگیر کند، خاطرنشان می کند: یکی از این علایم حمله قارچی به رگ‌های خونی است که منجر به تشکیل لخته‌های خون و مرگ بافت اطراف آن به دلیل از دست دادن خون‌رسانی می‌شود. اگر بیماری مغز را درگیر کند، در این صورت علایم ممکن است شامل سردرد یک طرفه در پشت چشم، درد صورت، تب، گرفتگی بینی باشد که به ترشحات سیاه و سفید و سینوزیت حاد همراه با تورم چشم تبدیل می‌شود.

به گفته وی، همچنین دیگر علایم بیماری قارچ سیاه ریوی شامل تب، سرفه کردن، درد قفسه سینه و تنگی نفس است و می تواند به صورت تاول یا زخم و ضایعات پوستی ظاهر و ناحیه آلوده سیاه شود.

قارچ سیاه جان می گیرد؟

دکتر صالح محبی متخصص گوش و حلق و بینی هم درباره ارتباط میان بیماری  قارچ سیاه و ویروس کرونا به خبرنگار ایرنا اینگونه توضیح می دهد: قارچ سیاه در افرادی که دارای نقص ایمنی بدن، دیابت و فشارخون بالا هستند، بیشتر بروز می یابد و با توجه به اینکه کرونا سیستم ایمنی بدن را ضعیف می کند، زمینه بروز این بیماری نیز افزایش می یابد.

وی به آمار ابتلا حدود ۱۲ نفر در کشور به قارچ سیاه و نبود موارد فوتی به اثر آن اشاره و تصریح می کند: قارچ سیاه بیماری مسری‌ نیست و افرادی را هدف قرار می‌دهد که دیابت، فشار خون بالا و نقص سیستم ایمنی دارند پس نگرانی برای ابتلای عمومی به این بیماری وجود ندارد ضمن اینکه این بیماری قابل درمان بوده و با تشخیص و اقدامات درمانی زود هنگام می توان از رشد آن به اعضای بدن جلوگیری کرد.

«آمفوتیریسین بی» داروی نایاب درمان قارچ سیاه

دکتر محمدرضا صالحی ‌متخصص بیماری‌های عفونی بیمارستان امام خمینی تهران هم با اشاره به شایع شدن این بیماری در کشور و ۱۰ مورد بستری آن در بیمارستان امام خمینی تهران، درباره درمان این بیماری عفونی می گوید: درمان اصلی عفونت بیماری قارچ سیاه، استفاده از داروی «آمفوتیریسین بی» است که متاسفانه در کشور کمبود جدی آن مشاهده می شود یا در مواردی اصلا موجود نیست تا آنجا که برای ۱۰ بیماری بستری شده در بیمارستان نتوانستیم تهیه کنیم.

وی با بیان اینکه هموطنان و همراهان بیماران به شدت از این موضوع نگران و ناراحت هستند، خاطرنشان می کند: علیرغم تلاش های درمانی که برای این بیماران صورت می گیرد اما به دلیل اینکه «آمفوتیریسین بی» دارویی فوق العاده برای درمان این عفونت است اما مهیا نیست، احتمال از دست دادن بیماران افزایش یافته است.

دکتر صالحی با تاکید بر اینکه در صورت درمان نشدن قارچ سیاه، بیمار کور می شود و بینایی خود را از دست می دهد، اظهار می کند: قارچ سیاه نخست در هندوستان شایع بود اما با انتشار ویروس کرونا در جنوب شرق آسیا هم شایع شده است.

 این متخصص بیماری های عفونی با ابراز امیدواری از اینکه تدابیری اندیشیده شود تا شرمنده بیماران نشویم، می گوید: در موج آخر کرونا به شدت با افزایش شیوع قارچ سیاه مواجه هستیم و در حال حاضر هم بیش از ده بیمار در بیمارستان امام خمینی با این بیماری درگیر هستند که متاسفانه درمان قطعی هم برای آنان انجام نمی شود.

به گزارش ایرنا، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری های عفونی آمریکا می‌گوید قارچ سیاه در کپک و مواد آلی پوسیده در خاک وجود دارد و از طریق استنشاق یا بریدگی و زخم‌های پوستی وارد بدن انسان می‌شود و روی سینوس‌ها تاثیر می‌گذارد. 

یک علت ابتلای بیماران یا بهبودیافتگان کرونا می‌تواند این باشد که قارچ از طریق مرطوب ‌کننده‌ها یا دستگاه‌های اکسیژن حاوی آب آلوده به بیماران منتقل شده باشد. عفونت اما از طریق فرد به فرد قابل سرایت نیست. علت نامگذاری نیز آن است که لکه سیاهی بینی بیماران را فرا می‌گیرد.

عفونت قارچی بسیار تهاجمی است و باید به سرعت مداوا شود. مرکز کنترل و پیشگیری بیماری های عفونی آمریکا، نرخ مرگ و میر ابتلا به این عفونت را ۵۴ درصد اعلام کرده که رقمی هشدار دهنده است. 

در مورد علایم قارچ سیاه باید گفت این عفونت روی سینوس‌ها، مغز و ریه‌ها تاثیر می‌گذارد و می‌تواند در افراد دیابتی یا دارای نقص شدید ایمنی مانند بیماران سرطانی خطرناک باشد. پزشکان مظنون هستند که ممکن است ارتباطی میان این بیماری و داروهای استروئید (کورتون) که برای درمان کووید به کار می‌رود وجود داشته باشد. بطور کلی بدن قادر به دفع این آلودگی قارچی هست و کسانی که دارای یک سیستم ایمنی بشدت ضعیف هستند، مثلا بیمارانی که پیوند عضو داشته‌اند یا بیماران سرطانی، احتمالا نمی‌توانند در برابر آن مقاومت کنند.

پیروگی لهستانی با فیلینگ سیب‌زمینی پنیری

ارسال شده در ۳۰ مرداد ۱۴۰۰

پیروگی یک دلمه یا پیراشکی لذیذ است که به کشور لهستان در اروپای شرقی تعلق دارد. این غذای لهستانی یک دلمه‌ی خمیری مانند دامپلینگ است که داخل آن با موادی همچون سیب‌زمینی، گوشت چرخ‌کرده، پنیر خامه‌ای، پنیر موزارلا و کره آب‌شده پر می‌شود. البته پیروگی را با هر موادی که دوست دارید می‌توانید پر کنید.

شما می‌توانید پیروگی را  در آب بجوشانید یا در روغن یا کره سرخ کنید. ما در این مطلب طرز تهیه پیروگی را  به روش اول (در آب جوش) قرار داده‌ایم. این غذای متفاوت را می‌توانید به عنوان پیش غذا، غذای اصلی و حتی دسر سرو کنید. یک‌بار که این غذا را درست کنید، طرفدار پر و پا قرص آن خواهید شد. تهیه این غذا وقت چندان زیادی از شما نمی‌گیرد. پس هر چه زودتر دست به کار شوید و پیروگی لذیذ را برای خانوادتان درست کنید و آن‌ها را با طعم و مزه شگفت‌انگیز آن هیجان زده کنید‌. در ادامه با ما همراه باشید تا طرز تهیه پیروگی این غذای خوشمزه لهستانی را به شما آموزش دهیم.

مواد لازم

سیب‌زمینی پنج عدد

کره پاستوریزه ۵۰ گرم

پنیر خامه‌ای ۶۰ گرم

پنیر موزارلا توپی سه‌چهارم فنجان

نمک به مقدار لازم

بیکن (خردشده) ۱۲۰ گرم

آب گرم نصف فنجان

شیر کم‌چرب یک لیوان

 خامه ترش دو قاشق غذا خوری

تخم مرغ یک عدد

آرد ۲ فنجان

طرز تهیه

مرحله اول

برای تهیه این غذای خوشمزه ابتدا باید سیب‌زمینی‌ها را در قابلمه گذاشته و به اندازه‌ای که سیب‌زمینی‌ها با آب پوشانده‌ شوند، قابلمه را از آب پر کنید. قابلمه را به مدت ۲۵ دقیقه روی حرارت متوسط گذاشته و اجازه دهید آب داخل آن به جوش آید. برای اطمینان از پخته شدن سیب‌زمینی‌ها داخل آن‌ها چنگال فرو کنید. اگر چنگال به راحتی داخل آن‌ها فرو رفت، یعنی سیب‌زمینی‌ها پخته است. سپس زیر حرارت را خاموش و آب قابلمه را خالی کنید. اجازه دهید سیب‌زمینی‌ها به مدت پنج دقیقه خنک شوند. سپس پوست آن‌ها را بگیرید و با گوشت‌کوب له کنید.

مرحله دوم

کره پاستوریزه را در دمای محیط بگذارید تا آب شود. سیب‌زمینی‌های له‌شده را داخل یک کاسه بزرگ بریزید و به آن نمک، کره آب‌شده و پنیر خامه‌ای اضافه کنید. پنیر موزارلا توپی را خرد کرده و به آن اضافه کنید. حالا ترکیب‌ به‌ دست‌آمده را کنار بگذارید.

مرحله سوم

حالا نوبت تهیه بیکن کره‌­ای برای روی پیروگی شما است. پس بیکن‌ها را خرد کنید. یک ماهیتابه متوسط را روی حرارت بگذارید و بیکن‌ها را در مقداری روغن سرخ کنید‌. زمانی که بیکن‌ها ترد شدند، دو قاشق غذاخوری کره به آن اضافه کنید. پس از چند دقیقه، زیر حرارت را خاموش کنید. بیکن‌ها هنگام سرو باید داغ باشند. بنابراین قبل از گذاشتن بیکن‌ها روی پیروگی، باید آن‌ها را در مایکروویو یا روی حرارت گاز داغ کنید.

مرحله چهارم

نوبتی هم که باشد نوبت خمیر پیروگی‌های شما است. برای تهیه خمیر این پیراشکی‌های لهستانی ابتدا در یک کاسه بزرگ آب گرم، شیر کم‌چرب، خامه ترش، تخم مرغ و نمک را اضافه کرده و با همزن برقی خوب بزنید تا مخلوط شوند. دو فنجان از آرد گندم را اضافه کرده و آن را با سرعت متوسط بزنید تا با سایر مواد خوب ترکیب شود. همزمان باقی‌مانده آرد را هم اضافه کنید و خوب بزنید. آرد را آنقدر بزنید که دیگر به اطراف کاسه نچسبد. سپس روی یک سطح صاف (مانند سینی) کمی آرد بپاشید و خمیر را به مدت ۱۰ دقیقه روی آن ورز دهید.

مرحله پنجم

پس از اینکه خمیر آماده شد روی یک سطح صاف مانند سینی آرد بپاشید. خمیر را با وردنه باز کنید تا به ضخامت سه میلی‌متر برسد. یک لیوان یا فنجان به عنوان قالب بردارید و با آن خمیر را دایره‌ دایره کنید. یک قاشق غذاخوری از مواد پرکردنی را بردارید و وسط هر دایره بریزید. دایره را از قطر تا کنید تا به شکل یک نیم دایره در بیاید. سپس لبه‌های آن را با انگشتانتان فشار دهید تا به هم بچسبند.

مرحله ششم

در یک قابلمه آب و یک قاشق غذاخوری نمک بریزید. قابلمه را روی حرارت بگذارید تا آب بجوشد. پیروگی‌ها را به آب اضافه کنید. پس از چند دقیقه پیروگی‌ها روی سطح آب می‌آیند. پیروگی‌ها را به مدت سه تا پنج دقیقه و تا زمانی که خیلی نرم شوند، در آب بپزید. سپس پیروگی‌ها را از آب دربیاورید و روی آن‌ها بیکن کره‌ای بریزید. حالا پیروگی لذیذ شما آماده است. نوش جان.

نکات :

می‌توانید از پوره سیب‌زمینی برای پر کردن پیروگی استفاده کنید.

به جای پنیر موزارلا می‌توانید از پنیر پارمسان،پنیر چدار یا هر نوع پنیری که دوست دارید استفاده کنید.

هشدار فوری محققان درباره موج دلتا؛ وضعیت هند، پیش روی ایران

ارسال شده در ۳۰ مرداد ۱۴۰۰

یکی از محققان کشور بر اساس تحلیل‌ داده‌هایی که انجام داده، معتقد است کشور با بحران بزرگی از شیوع سویه دلتا روبرو است و تا این سویه آتش خود را شعله‌ور نکرده و همانند هند، کشور را به یک قتلگاه آخرالزمانی تبدیل نکرده است و صدایش در لابلای صدای بسیاری از دیگر کشورها گم نشده، باید از جهان برای تامین واکسن‌های موثرتر کمک بخواهد، ولی این پنجره به زودی بسته خواهد شد و لازم است از این فرصت استفاده شود.

به گزارش آوای دریا و به نوشته ایسنا، دکتر سید علی حسینی اسفیدواجانی، متخصص سامانه‌های پیچیده و عضو هیات علمی دانشکده فیزیک دانشگاه شهید بهشتی با ارائه دلایل خود برای بسته شدن پنجره احتمالی نجات کشور از بحران اپیدمیک فعلی، گفت: اجازه دهید قبل از آنکه وارد بحث اصلی یعنی بحران این روزهای کشور شوم، یک سابقه از تحلیل بحران ارائه دهم تا دوستان نیاز به تحلیل‌های علمی داده‌های اپیدمیک را درک کنند.

وی ادامه داد: هنگامی که کرونا وارد ایران شد، بعد از تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها رییس جمهور اعلام کرد که کرونا از هفته بعد از تعطیلی از کشور خواهد رفت و من با تحلیل داده‌های مربوط به تعداد مبتلایان در جهان که آن روز خارج از کشور چین تنها هزار نفر بودند، به این جمع‌بندی رسیدم که با یک “قوی سیاه” طرف هستیم. قوهای سیاه یا black swans در علم داده به رخدادهایی گفته می‌شوند که بسیار نادر هستند و در پیش بینی‌های معمول گنجانده نمی‌شوند.

دکتر حسینی با بیان اینکه تحلیل‌های انجام شده از این داده‌ها به مسوولان وزارت بهداشت ارائه شده است، افزود: در ملاقات با برخی از مسوولان دولتی تحلیل‌های داده‌های اپیدمی را ارائه کرده و در مورد ابعاد بحران کرونایی هشدار دادم و این در حالی بود که در تحلیل بعضی از متخصصین اپیدمولوژی مورد مشورت سیاستگذاران، سطح هشدار بسیار پایین‌تر تخمین زده شده بود.

این محقق حوزه سیستم‌های پیچیده با اشاره به مذاکراتش با یکی از اپیدمولوژیست‌های طرف مشاوره سیاستگذاران، خاطر نشان کرد: این متخصص که معتقد بود کرونا با بسته شدن مدارس و دانشگاه‌ها هفته بعد خواهد رفت، در مذاکراتی که با وی داشتم، چهار انگشت خود را نشان داد و گفت که در بدترین شرایط تنها چهار هزار ایرانی ممکن است فوت کنند! ضمناً تاکید کرد با گرمای تابستان بیماری به طور کلی رخت خواهد بست!

عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: بر خلاف تحلیل‌های ارائه شده در این زمینه، تحلیل‌های داده‌ای من نشان می‌داد که ما با یک “قوی سیاه” و یا “شاه اژدها” طرف هستیم و این کارشناسان علی رغم داشتن تخصص علمی ارزشمند در حوزه تحقیقی خود از قدرت “شاه اژدهاها” در تغییر ماهیت بحران‌های نادر بی‌خبر بودند که البته از حوزه تخصصی ایشان به دور بود و نیاز به داشتن تخصص در حوزه تحلیل داده‌ها، پدیده‌های بحرانی و سیستم‌های پیچیده داشت.

به گفته وی، “شاه اژده‌ها” یا dragon kings که در تحلیل بازارهای مالی، فیزیک اقتصاد، پدیده‌های بحرانی و سیستم‌های پیچیده مورد توجه هستند، پدیده‌ای است که نه تنها از نظر احتمال وقوع نادر هستند، بلکه دارای ریشه‌های متفاوتی از بحران‌های نادر گذشته هستند.

دکتر حسینی ادامه داد: در حالی که بسیاری از کارشناسان به گرمای اردیبهشت و تابستان دل بسته بودند، تحلیل‌های من از داده‌های مربوط به کشورهای استوایی حکایت از سرایت این ویروس در گرمای تابستان داشت که در این مورد در اردیبهشت سال قبل و زمانی که کاهش پیک اول دلخوشی‌ها را به مهار در تابستان زیاد کرده بود، نسبت به ماهیت متفاوت رفتار “شاه اژدهاها” در پدیده‌های بحرانی و احتمال بروز پیک در تابستان هشدار دادم.

حسینی پس از مرور گذشته با اشاره به بروز بحران عمیق این روزهای کرونایی، پیش بینی خود مبنی بر کوچک بودن پنجره نجات از بحران کنونی را مطرح  و چند نکته را گوشزد می‌کند.

جهش دلتا: بحرانی در دل بحران و پنهانکاری هند

حسینی ادامه داد: چند ماه پیش به دوستی در وزارت بهداشت هشدار دادم که خبرنگار گاردین از هند گزارش کرده بود که هند در حال تکرار رویکرد اشتباه چین در مقابل جهان است، به این معنا که چین قدرت سرایت کرونا را از جهان پنهان کرد و هند قدرت عجیب جهش جدید را! خواستم که هشدار داده شود تا تمامی مرزها و رفت و آمدها به هند بسته شود که البته نشد و بحران از درگاه مراودات با هند یعنی سیستان و بلوچستان وارد کشور شد.

قرنطینه؛ شاید مفید و ضروری، اما التیام موقتی

وی سیاست قرنطینه و “لاک داون” را موقتاً آرام بخش توصیف کرد و گفت: واکسیناسیون شاید بسیار ضروری است، اما در مورد سویه فعلی به اندازه سویه “ووهان” تاثیرگذار نخواهد بود؛ چرا که ویروسی که با چنین قدرت سرایتی ظرف یک ماه از سیستان و بلوچستان به کل کشور آمد و کل کشور را سیاهپوش کرد، از فردای برداشتن قرنطینه تنها زمان کوتاهی می‌خواهد که دوباره کل کشور را سیاهپوش کند. لذا گرچه ممکن است قرنطینه یک راه حل فوری و لازم باشد (که ستاد کرونا با توجه به ابعاد بحران تصمیم خواهد گرفت) اما این راه حل بسیار موقتی‌تر از دفعات قبل خواهد بود و راه حل موثرتر، واکسیناسیون فوری کشور است. اما مشکل واکسناسیون کجاست؟

واکسیناسیون؛ کارساز اما دور از دسترس

این عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به چالش کشور در زمینه واکسیناسیون سراسری، خاطر نشان کرد: مشکل واکسیناسیون آن است که واکسن‌های موفق از ماه‌ها قبل، پیش خرید شده‌اند و بعید است بتوان به سرعت برای کشور واکسن مؤثر تهیه کرد. توضیح آن که مقایسه داده‌های کشورهای “امارات” و “انگلستان” نشان می‌دهد که قدرت اثرگذاری واکسن سینوفارم ممکن است تنها ۵۰ درصد باشد و اگر این عدد درست باشد، به معنی آن است که اگر کل کشور را با سینوفارم واکسینه کنیم، همانند یک کشور ۴۰ میلیونی واکسینه نشده خواهیم بود و موج‌های بعدی کرونا در راه است.

وی اضافه کرد: از این رو لازم است در کنار خرید واکسن‌های چینی که در دسترس‌تر هستند، به فکر خرید واکسن‌های موثر همانند “آسترازنکا” و یا “بایو-ان-تک” بود. مشکل اما اینجاست که این واکسن‌ها برای ماه‌های پیش رو پیش خرید شده‌اند و شانس تهیه فوری چند ۱۰ میلیونی نیاز کشور، بسیار کم است.

راه‌حل چیست؟

حسینی تنها راه علاج برای برون رفت از بحران کنونی کرونا را نشان دادن سطح بحران ایران به جهان و تقاضای کمک فوری از جهان برای دریافت واکسن‌های بدون نوبت عنوان کرد و یادآور شد: شاید این تنها گزینه پیش روی کشور باشد، ولی این احتمال نیز وجود دارد که پنجره این گزینه به زودی بسته شود.

وی با طرح این سوال که چرا پنجره درخواست اورژانسی از جهان ممکن است به زودی بسته شود، توضیح داد: نکته در اینجاست که سویه دلتا در حدود ۱۰ ماه پیش در هند مشاهده شد. چندین ماه طول کشید که این سویه آتش خود را شعله‌ور کند و هند را به یک قتلگاه آخرالزمانی تبدیل کند. همانند مسیر سویه ووهان طبیعی بود که اولین کشورهایی که با گونه جدید روبرو شوند، کشورهای صنعتی باشند که بیشترین مراودات و رفت و آمدها را با بقیه جهان از جمله هند دارند.

این متخصص سامانه‌های پیچیده با تاکید بر اینکه در حال حاضر تخمین زده می‌شود بالای ۸۰ درصد آلودگی‌ها در آمریکا از سویه دلتا باشد، اظهار کرد: کشورهای صنعتی اما به واسطه واکسیناسیون گسترده با بحران جدی روبرو نشدند. تقاضای کمک ایران در حال حاضر ممکن است خریداری در جهان داشته باشد. اما زمانی که سویه دلتا مسیر خود را به کشورهای کم درآمد باز کند، صحنه‌های دلخراش آخرالزمانی هند، بسیار مشاهده خواهد شد و همه جهان نیازمند کمک اورژانسی خواهند شد؛ از این رو تا زمانی که ایران جزو معدود کشورهای محروم مانده از واکسنی است که با بحران سویه دلتا روبرو شده و صدایش در لابلای صدای بسیاری از دیگر کشورها گم نمی‌شود، بایستی از جهان کمک بخواهد.

وی تاکید کرد: دقت کنید که اگر ابعاد بحرانی ایران گوشزد شود، هند حتی با تولید ۱۵ روز خود می‌تواند ایران را نجات دهد. کشورهای بسیاری با مازاد واکسن روبرو و در حال جمع آوری بعضی از واکسن‌های خود هستند و کمک خواستن ایران در شرایط فعلی در جهان ممکن است شنونده‌های بسیاری داشته باشد.

حسینی با تاکید بر اینکه اعلام نیاز و کمک از جهان نشانه ضعف کشورها نیست، گفت: بگذارید توضیح دهم که هند که بزرگترین شرکت تولیدکننده واکسن جهان یعنی انستیتو سرم هند را داراست، در برخورد با سویه دلتا درمانده بود! و از جهان کمک خواست. ایران نیز اولین کشوری نیست که در برخورد با سویه دلتا از جهان کمک خواسته و آخرین کشور نیز نخواهد بود. حتی این درخواست می‌تواند به صورت غیر رسمی و در محافل دیپلماتیک مطرح شود.

این استاد دانشگاه شهید بهشتی یادآور شد: با بحران بزرگی روبرو هستیم و ممکن است علی رغم همه تمهیدات با دریافت واکسن در مقیاس لازم روبرو نشویم، بایستی از هم اکنون با یک تحلیل داده درست از میزان مبتلایان و متوفیان و با نگاه به پروفایل سنی آنها و واکسن‌هایی که دریافت کرده‌اند، نوبت‌های واکسن را باز تعریف کنیم. برای مثال ممکن است تحلیل داده‌ها نشان دهد که افراد مسنی که فلان واکسن را دریافت کرده‌اند، علی رغم دریافت واکسن هنوز شانس مرگ بیشتری از افراد فلان پنجره سنی داشته باشند. لذا در صورت دریافت واکسن محدود بهتر است در اتخاذ استراتژی درست و موفق‌تر علمی عمل کنیم.

به گفته وی، یک مثال موفق کشور انگلستان است که ابتدا یک دوز به درصد بالایی از جمعیت خود زد و سپس به فکر دوز دوم افتاد. البته در مورد ایران کمی ماجرا پیچیده‌تر است؛ چرا که افراد مختلف سنی واکسن‌های متفاوتی دریافت کرده‌اند و یک تحلیل داده برای اتخاذ سیاست درست نیاز است.

هزینه درمان کرونای بازنشستگان رایگان شد

ارسال شده در ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، توسط تجارت نیوز

هزینه درمان کرونا در بیمارستان‌های خصوصی گاهی بیش از ۱۰۰ میلیون تومان می‌شود. این هزینه در بیمارستان‌های دولتی هم بالاست و گاهی تا ۱۰ میلیون تومان هم می‌رسد. اما حالا سازمان تامین اجتماعی اعلام کرده که هزینه درمان دو گروه از مردم رایگان است.

«مصطفی سالاری»، مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی در نامه‌ای به معاون درمان وزارت بهداشت اعلام کرده که این سازمان آمادگی پرداخت کل هزینه‌های درمان بازنشستگان و کارگران تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی را دارد. در این نامه اعلام شده که این سازمان آمادگی دارد که ۱۰۰ درصد هزینه‌های درمانی مورد تعهد برای بیماران تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی را پرداخت کند.

البته این هزینه تنها شامل حال بیمارانی می‌شود که تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی باشند و در مراکز دولتی و یا دانشگاهی بستری شده باشند. در این صورت سازمان تامین اجتماعی متعهد شده که کل هزینه درمان این افراد را پرداخت کند. بر این اساس می‌توان گفت آن دسته از بازنشستگان و کارگرانی که تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی هستند، در صورت ابتلا به کرونا، اگر در بیمارستان‌های دولتی و مراکز دانشگاهی بستری شوند، کل هزینه‌های درمان آنها رایگان است.

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!