دسته: سبک زندگی
اثربخشی داروی دولوتگراویر در کودکان مبتلا به ایدز تایید شد

محققان دانشگاه کالج لندن در یک آزمایش بالینی بینالمللی دریافتند مصرف یک عدد قرص دولوتگراویر Dolutegravir در روز توسط کودکان مبتلا به ویروس اچ آی وی، علاوه بر کاهش هزینه درمان و سادگی مصرف در مقایسه با سایر روشهای درمانی استاندارد عملکرد بهتری در سرکوب این ویروس دارد.
در این تحقیقات ۷۰۰ کودک ۶ سال به بالا از ۲۹ مرکز بالینی واقع در آفریقا، اروپا و آسیا مشارکت داشتند.
این کودکان به طور تصادفی با استفاده از داروهای استاندارد یا قرص داروی دولوتگراویر تحت درمان قرار گرفتند و وضعیت سلامت آنها حداقل در یک دوره ۲ ساله تحت نظر قرار گرفت.
در طول این دوره در حدود ۱۴ درصد از کودکانی که با این دارو تحت درمان قرار گرفتند، درمان را پس زدند در حالی که این آمار در بین کودکانی که با روشهای استاندارد درمان شدند به ۲۲ درصد میرسد.
پس زدن درمان بدین معنی است که در خون کودکان ویروس اچ آی وی قابل تشخیص بوده یا علایم بیماری بروز میکند. همچنین مشخص شد، کودکان برخلاف بزرگسالان با دریافت این دارو دچار اضافهوزن غیرطبیعی نمیشوند.
میزان چربیهای خون کودکان ازجمله تریگلیسیرید و کلسترول نیز نسبت به بزرگسالان افزایش کمتری دارد و در نتیجه عوارض نامطلوب دارو در دراز مدت بر سلامت قلب آنها نیز کمتر است.
داروی داروی دولوتگراویر آنزیمی را مهار میکند که ویروس عامل ایدز برای تولیدمثل به آن نیاز دارد و موجب کاهش ۴۰ درصدی ریسک عدم تاثیرگذاری درمان میشود اما مصرف داروهایی که طعم ناخوشایند دارند باید دو یا چندبار در روز مصرف شوند یا اندازه آنها بزرگ است و در نتیجه برای کودکان دشوار است به همین علت کاهش دز مصرفی این دارو برای کودکان ضروری است.
در این تحقیقات دارویداروی دولوتگراویر به شکل قرصهای کوچک با قابلیت حل شدن در آب تولید شد تا قورت دادن آن برای کودکان سادهتر شود. این تغییرات به ظاهر ساده موجب تشویق کودکان به مصرف دارو و پایبندی به مصرف آن در طول سالها میشود.
تغییر دز دارو موجب کاهش هزینههای درمان کودکان در کشورهای کم درآمد و دارای درآمد متوسط میشود.
به گفته متخصصان درمانهای دارویی کودکان به دلیل نیاز به فرمولها و مطالعات خاص در مقایسه با بزرگسالان معمولا با تاخیر همراه است اما نتایج این مطالعه، فاصله موجود بین روش درمان بزگسالان و کودکان را کاهش داده است.
انتقال از مادر آلوده به ویروس و شیردهی، مهم ترین علل آلوده شدن نوزاد به ویروس اچ آی وی است.
گزارش کامل این تحقیقات در نشریه The New England Journal of Medicine منتشر شده است.
ناسازگاری والدین زمینه بزهکاری فرزندان را فراهم میکند
رواندرمانگر و مشاوره خانواده:

رواندرمانگر و مشاوره خانواده با بیان اینکه ناسازگاری والدین با یکدیگر باعث کاهش صمیمت و آرامش در محیط خانواده و طبیعتا بیتوجهی به کودکان می شود، تاکید کرد: تداوم مشاجره پدر و مادر به تدریج زمینه را برای بروز بزهکاری و آسیبهای اجتماعی در فرزندان فراهم میکند.
زهرا انصاری درمورد تاثیر اختلاف و ناسازگاری والدین بر فرزندان اظهار داشت: با افزایش سطح آگاهی در جامعه امروز تاثیر و اهمیت خانواده بر رشد و تکامل شخصیتی فرزندان برای همگان بدیهی است.
وی تصریح کرد: رفتار خانواده به ویژه ارتباط پدر و مادر محور اصلی و معین سلامت روان کودک است. ارتباط مبتنی بر عشق و احترام والدین میتواند فرزندان را مهربان و قدرشناس پرورش دهد و در مقابل اختلاف و ناسازگاری مداوم سبب کاهش اعتماد به نفس، انزواطلبی و افسردگی کودک بشود.
انصاری توضیح داد: ناسازگاری والدین با یکدیگر باعث کاهش صمیمت و آرامش در محیط خانواده و طبیعتا بیتوجهی به فرزندان شده و این امر تاثیرات مخربی بر ابعاد مختلف رشد کودک خواهد گذاشت.
وی ادامه داد: هدف از ازدواج، تشکیل خانواده و کسب آرامش است و به منظور دستیابی به این هدف باید ارتباطات خانوادگی سرشار از محبت، عشق و احترام باشد. بنابراین صدمه به این هدف جزو آسیبهای خانواده شناخته میشود.
انصاری با اشاره به نقش وراثتی و محیطی خانواده نیز یادآور شد: سه مرحله در دوران رشد بشر به عنوان مهمترین مراحل رشد شخصیت و تربیت انسان شناخته میشود. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی که مرحله نخست (دوران کودکی) به عنوان مهمترین مرحله از تکامل شخصیتی را پایهگذاری کرده و بر این اساس ارتباط والدین در این دوران نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
وی خاطرنشان کرد: اختلاف پدر و مادر شخصیت فرزندان را تحت تاثیر قرار داده و آنها را در سالهای آتی در اجتماع دچار مشکل میکند. احساس تشویش، نگرانی و اضطراب در این فرزندان علاوه بر اثرات مخرب بر سلامت روان، حیات زناشویی موفق را هم از آنان سلب میکند.
این مشاور خانواده اضافه کرد: روابط خصمانه والدین همچنین زمینه تخریب زندگی کودکانه فرزندان را فراهم و با سلب آرامش و امنیت، بر خصوصیات روانی کودک نیز اثر میگذارد.
تداوم ناسازگاری والدین و بروز مشکلات رفتاری فرزندان
انصاری افزود: شدت وضعیت اختلافات و تداوم ناسازگاریها به عواطف و احساسات کودکان نیز ضربه زده و زمینه را برای بزهکاری فرزندان فراهم میکند. کاهش صمیمیت در محیط خانواده در راستای این اختلافات باعث میشود، فرزندان به ویژه دختران در مواقع حساس (یعنی تجربه بحرانهای روحی) مشکلات خود را با خانواده مطرح نکرده و بنابر این گرایش به آسیبهای اجتماعی آغاز شود.
این رواندرمانگر خاطرنشان کرد: مشاجره پدر و مادر در حضور فرزندان محیط خانواده را نیز متشنج کرده و به تدریج با گذشت زمان، آثار مخرب این مساله با بیاحترامی فرزندان به والدین همراه میشود. این آسیب در سالهای آینده در ابعاد بزرگتر در سطح جامعه به اشکال مختلف همچون مشکلات رفتاری بروز میکند.
انصاری ادامه داد: فرزندان از رفتار پدر و مادر الگوبرداری میکنند. بنابراین یکی دیگر از مهمترین تبعات مشاجره و اختلاف مداوم پدر و مادر با یکدیگر، الگوبرداری فرزندان از این رفتار و پیادهسازی آن در زندگی آینده خود خواهد بود.
این روانشناس توضیح داد: در حقیقت «کودکان ما آنگونه میشوند، که ما هستیم، نه آنگونه که دلمان میخواهد» بر این اساس روابط سالم اعضاء خانواده با یکدیگر به ویژه پدر و مادر در ناخوداگاه ذهن فرزندان ذخیره شده و در برخورد با همسر و فرزندان خود، اقوام و دوستان و در کل جامعه تکرار میشود.
ناسازگاری والدین زمینه بزهکاری فرزندان را فراهم میکند
انصاری تصریح کرد: آثار و نتایج این ناسازگاری به دو دسته تقسیم میشود. در وهله نخست تبعات این اختلاف دامنگیر پدر و مادر و سپس فرزندان خواهد شد. تاثیرات جسمانی این مساله برای فرزندان با اختلال در خواب، مکیدن شست، شب ادراری، ابتلاء به شوک و بیاشتهایی همراه میشود.
وی افزود: آثار روانی این اختلافات نیز بدبینی، بدگمانی، عیبجویی، اختلالات روانی، عصبی و عاطفی، احساس یاس و ناامیدی، تاثیر بر زندگی آینده فرزندان و سردرگمی و خشونت و پرخاشگری را به دنبال دارد. فشار روانی و تشویش، احساس ناامنی، میل به ارزیابی جهان به عنوان یک محیط خطرناک و نابسامانی خانواده نیز از اثرات شخصیتی این مساله است.
به گفته انصاری، عوارض جسمانی نظیر بیماریهای قلبی و عوارض روحی و روانی مانند آسیبهای مغزی نیز از تبعات روابط ناسالم والدین، برای خود زن و شوهر (فارغ از فرزندان) محسوب میشود.
انصاری گفت: بنابراین به منظور تربیت صحیح و جلوگیری از فشارهای روحی – روانی و جسمانی باید با انتخاب صحیح همسر، افزایش سازگاری، مدارا، مهار خشم، پرهیز از توقع، گفت وگوی متقابل و سالم در صورت بروز اختلافات نیز مساله را حل کنیم.
این افراد، بیمار نیستند

پیشداوریها، برداشتها و قضاوتهای بسیاری دربارهشان وجود دارد. با این وجود ترجیح میدهند سکوت کنند تا دیگران فکر کنند آنان افسرده یا خودخواهند.
بیشتر، تنهایی را انتخاب میکنند. ترجیح میدهند سکوت کنند. با هر کسی به راحتی ارتباط برقرار نمیکنند و حریم شخصی خودشان را دارند. به افرادی که چنین ویژگیهایی دارند، «درونگرا» میگویند. درونگراها یک روز در سال را هم به خودشان اختصاص دادهاند، دومین روز از سال میلادی.
بر اساس غربالگری که چند سال پیش از سوی پژوهشکده علوم انسانی با همکاری بسیاری از دانشگاهها صورت گرفت، تقریبا یکسوم جمعیت کشور را درونگراها تشکیل میدهند. اگر جمعیت کشور را ۸۵ میلیون نفر در نظر بگیریم، حدود ۲۸ میلیون نفر آن که یکسوم جامعه محسوب میشوند، درونگرایند.
این آماری است که دکتر اکبر محمدی – روانشناس سلامت – به ایسنا اعلام میکند و درباره افراد درونگرا توضیح میدهد: بسیاری از افراد درونگرا معتقدند که جامعه درباره آنان برداشتهای اشتباهی میکند چرا که با سکوت افراد درونگرا، مردم تصور میکنند اتفاقات ناگواری برایشان افتاده یا افسرده و عصبانیاند. حتی گاهی مواقع افراد فکر میکنند انسانهای درونگرا افراد خودخواه و مغروریاند در حالی که بیشتر افراد درونگرا سعی میکنند مشاهدهگر باشد و سکوت کنند زیرا نیازی نمیبینند که مورد توجه قرار بگیرند. از نظر روانشناسان هر کسی یک تیپ شخصیتی دارد که تعیینکننده حدود موفقیت و خشنودی آن فرد در زندگی است، بنابراین اگر بخواهیم تعریفی از شخصیت داشته باشیم ویژگیهای منحصر بفردی در هر فرد وجود دارد که ممکن است در موقعیتهای متفاوت تغییر کند؛ مثل احساسات، تفکر و رفتار آدمها که میتوان این موارد را مجموعه یک شخصیت در نظر گرفت. بنابراین، ما با توجه به فکر و احساسات خود رفتار میکنیم. همچنین یونگ افراد را بر اساس نگرشهای ذهنی برونگرایی و درونگرایی طبقهبندی کرده است.
به عقیده او افراد درونگرا بیشتر روی احساسات درونی خود متمرکز میشوند. به همین دلیل این افراد تعداد دوستان کمتری دارند و از تنهایی خود بیشتر لذت میبرند بنابراین ترجیح میدهند در مهمانیهای بزرگ شرکت نکنند و زمان خود را با دوستان اندکی که دارند، بگذرانند. درونگراها ترجیح میدهند قبل از صحبتکردن درباره خود نسبت به طرف مقابلشان شناخت بیشتری کسب کنند.
محمدی میگوید: از نظر منِ روانشناس، درونگرایی نقطه منفی یا ضعف محسوب نمیشود؛ چرا که ویژگی درونگرایی به جز انسانها در بسیاری از جانوران هم دیده میشود. برای مثال نوعی مگس وجود دارد که آرام و بیصدا یک گوشه مینشیند در حالی که مگسهای دیگر در حال جولاندادنند. این امر درباره انسانها هم صدق میکند. بسیاری از پژوهشگران که در این زمینه کار میکنند معتقدند این یک روش بقای خاص است که با توجه به شرایط میتواند اهمیت کم یا زیادی داشته باشد. بسیاری از انسانها با توجه به نگرشهای ذهنیشان که به عوامل محیطی بستگی دارد، انتخاب میکنند که چگونه احساس یا زندگی کنند.
تیپهای شخصیتی درونگرا یا برونگرا در برخی مواقع کمککنندهاند، بنابراین هر دو ویژگی شخصیتی اهمیت دارند. این روانشناس بعد از بیان این گفتهها ادامه میدهد: بیشتر مدیران ارشد در پستهای مدیریتی، سازمانی و اطلاعاتی، افراد درونگراییاند زیرا اطلاعات خود را به سادگی بیان نمیکنند.
محمدی میگوید: باید شخصیتهای درونگرا را با آگاهی و علم، قضاوت کنیم، نه با یک نگرش منفی. برای مثال نباید خجالتیبودن را با درونگرایی اشتباه بگیریم زیرا خجالتیها ویژگیهای دیگری دارند. همان طور که برخی از افراد برونگرا میتوانند خجالتی باشند، افراد درونگرا هم میتوانند ویژگیای مثل خجالتیبودن را داشته باشند.
او به چند ویژگی مهم افراد درونگرا هم اشاره میکند: معمولاً افراد درونگرا مشاهدهگرند، مثل روانشناسان بالینی که یکی از خصلتهایشان مشاهدهگری است. درونگراها همه چیز را به صورت درونی و عمیق بررسی میکنند، تنهایی را دوست دارند و حتی بعد از مشغله زیاد به دنبال اختصاص زمانی برای تنهایی خود میگردند. آنان به جای صحبتکردن درباره افکارشان بسیاری مسائل را درون خود پردازش میکنند که ما به آن گفتوگوی درونی میگوییم. این افراد در بسیاری جهات از برونگراها موفقترند چرا که بیگدار به آب نمیزنند و اطلاعات شخصی خود را به راحتی در اختیار دیگران قرار نمیدهند. حتی این دسته از افراد در بیان احساسات خود به همین شیوه عمل میکنند. همچنین افراد درونگرا محافظهکار، تکرو و مستقلند. از طرفی افراد درونگرا شنوندههای خوبیاند بنابراین هنگام صحبتکردن یا قولدادن به آنان باید حواسمان را جمع کنیم چرا که آنان وعدههای دیگران را فراموش نمیکنند و همه چیز در حافظهشان ثبت میشود. به همین دلیل باید مراقب باشیم مقابل افراد درونگرا خلاف وعده عمل نکنیم.
این روانشناس به نمونههایی از مراجعهکنندگان خود که در این زمینه با مشکل روبهرو شدهاند، اشاره میکند: مراجعهکنندگان خانمی داشتم که از دست همسران درونگرای خود شکایت میکردند و تصمیم به متارکه گرفته بودند، چرا که این دسته از مردان نمیتوانند احساساتشان را به زبان بیاورند و روی نگرش ذهنیشان متمرکزند. دایره دوستی افراد درونگرا محدود و کوچک اما پایدار است. افراد درونگرا شنوندههای فوقالعادهایاند و همیشه سعی میکنند از آدمها و موقعیتها درک عمیقی داشته باشند. برای آنان مهم است که همه چیز مرتب و به شکل درستی انجام شود به همین دلیل قبل از عملیکردن هر ایده جدیدی، برنامهریزی دقیقی انجام میدهند. عموم جامعه فکر میکنند درونگراها وسواس دارند در حالی که این مورد، مفهوم تخصصی دیگری دارد. برعکس برونگراها، افرادی که ویژگی شخصیتی درونگرا دارند افکار کارآمدی دارند، بنابراین برونگرا یا درونگرابودن یک طیف محسوب میشود. میتوانیم محوری را در نظر بگیریم که یک طرف آن درونگرایی و طرف دیگرش برونگرایی قرار دارد بنابراین نمیتوانیم بگوییم افرادی که درونگرا هستند طیف نابهنجار و افراد برونگرا طیف هنجار محسوب میشوند.
روانشناسها و روانپزشکان برای تشخیص افراد درونگرا یا برونگرا از ابزارها و تستهای تخصصی استفاده میکنند. بنابراین باید با رفتار این افراد به شکل علمی برخورد کرد و به آنان احترام گذاشت. تصور عموم این است که درونگراها، افراد مستقلیاند زیرا بر اساس تفکرات درونی خود تامل میکنند و همین موضوع مبنای تصمیمگیریشان میشود. به همین دلیل هم از نظر دیگران درونگراها افراد تکرویی محسوب میشوند.
محمدی پیشنهاد میکند: باید به تصمیمات افراد درونگرا احترام گذاشت و به شکل علمی به رفتارشان نگاه کرد. البته نباید در این مبحث مطلقگرا باشیم چرا که همه درونگراها هم یکشکل نیستند. تعدادی از درونگراها میتوانند مثل برونگراها معاشرت کنند و تعاملات اجتماعی داشته باشند. اما اغلب درونگراها حاضر نیستند در دورهمیهای زیاد مشارکت کنند یا اگر مشارکت میکنند آن ساعتها را با استرس یا بسختی میگذرانند و اگر نتوانند چنین شرایطی را تحمل کنند باید این موضوع را نابهنجاری در نظر گرفت. بهتر است از برچسبزدن به افراد درونگرا خودداری کنیم زیرا کار درستی نیست.
او درباره اینکه آیا یک فرد درونگرا میتواند همسر مناسبی باشد یا نه، به ایسنا میگوید: این موضوع همیشه به صورت یک پرسش باقی میماند. معمولاً افراد درونگرا اشتیاق و علاقهشان را برای خود نگه میدارند و این ویژگی در ارتباطات عاطفی مشکل ایجاد میکند. درونگراها برابر طرف مقابلشان سورپرایز یا ذوقزده نمیشوند. همیشه بین همکاران روانشناس سر اینکه آیا یک فرد درونگرا میتواند زوج مناسبی برای فرد برونگرا باشد، بحثهای زیادی وجود دارد. شاید چند سال پیش بسیاری از همکاران ما بر این باور بودند که این افراد زوج مناسبی نخواهند بود اما اخیراً به این نتیجه رسیدهاند که یک فرد درونگرا و یک فرد برونگرا میتوانند مکمل هم باشند و همدیگر را وارد دنیای ذهنی خود کنند. بنابراین میتوانند درک بیشتری نسبت به یکدیگر پیدا کنند و در بسیاری از زمینهها پیشرفت کنند. روانشناسان میتوانند نکات کلیدی را به این دسته از زوجین ارائه دهند تا بتوانند درک متقابلی نسبت به یکدیگر داشته باشند، نه اینکه از آن به شکل نقطهضعفهای هم استفاده کنند. اصولاً درونگراها نسبت به اتفاقات اطراف خود واکنش هیجانی نشان نمیدهند چرا که بعد از در نظر گرفتن همه احتمالات تصمیمگیری میکنند.
به گفته این روانشناس، افراد در گروههای جمعی انرژی بسیاری از درونگراها میگیرند؛ به همین دلیل آنان در موارد بسیاری فعالیتهای انفرادی را ترجیح میدهند. اگر میخواهیم برنامههای منظمی برای گردهمایی دوستان قرار دهیم باید این حق را برای درونگراها قائل شویم که بدون شنیدن اعتراض و انتقاد ما در این برنامهها شرکت نکنند. ممکن است اطرافیان تصور کنند درونگراها در این جامعه زندگی نمیکنند در حالی که اطلاعات ما درباره افراد درونگرا کم است. اگر ما اطلاعات خود را درباره این افراد بالا ببریم، میتوانیم براحتی با آنان ارتباط برقرار کنیم. متاسفانه ما در جامعه همه چیز را از دیدگاه خود میبینیم. نباید افراد درونگرا را محدود کرد. من مراجعهکنندگانی دارم که میگوید دست بچههایم را میگیرم و بدون همسرم در مهمانیهای جمعی شرکت میکنم. چرا که وقتی همسرم شرکت میکند فقط یه گوشه مینشیند و خودش را با هر چیزی سرگرم میکند. در حالی که از نظر روانشناسان، اجبار در گروهای جمعی برای افراد درونگرا زیر پا گذاشتن حقوق آنهاست. ما برای مراجعهکنندگانمان توضیح میدهیم که طرف مقابلشان شخصیت درونگرایی دارد و بیمار نیست.
بسیاری از افرادی که برای این مشکل به محمدی مراجعه کرده و نسبت به طرف مقابلشان که درونگرا بوده، آگاهی پیدا کردهاند، از طلاق صرفنظر کردهاند: اگر خانوادهها در برابر ارتباطات عاطفی با همسران یا فرزندان درونگرای خود مشکل دارند، بخش زیادی از مشکلاتشان با مراجعه به روانشناسان و مشاور برطرف میشود، چون شناخت دقیقتری نسبت به یکدیگر پیدا میکنند. زمانی که میخواهیم با یک فرد درونگرا ارتباط برقرار کنیم باید وقت بسیاری صرف کنیم و پله پله جلو برویم. در برقراری با افراد درونگرا باید خویشتنداری و صبر به خرج داد و آستانه تحمل را بالا برد. اگر بخواهیم بلافاصله وارد حریم شخصی این دسته از افراد شویم، قطع رابطه میکنند. وقتی افراد شناخت بیشتری نسبت به اطرافیان درونگرای خود به دست بیاورند، به شکل راحتتری با آنان ارتباط برقرار میکنند و رابطهشان هم پایدارتر میشود.
او معتقد است: از افراد درونگرا میتوان موارد بسیاری آموخت. آنان ریسکپذیر نیستند، و نگرانیای برای گذشت زمان ندارند و به خودشان استرس وارد نمیکنند. کیفیت را به کمیت ترجیح میدهند.
این روانشناس درباره اینکه تیپ شخصیتی درونگراها و برونگراها از کجا نشأت میگیرد، توضیح میدهد: نمیتوان درباره این مورد یک فرمول ریاضی ارائه داد. درصدی از این اتفاق، ژنتیکی و درصدی دیگر به عوامل محیطی مربوط میشود. هیچ رفتاری را در انسان نمیتوان نام برد که حداقل یک یا دو ژن در آن نقش نداشته باشد. بنابراین ما در رفتار درونگراها قطعا ژن را دخیل میدانیم البته بخشی از آن هم به شکل وراثتی و بخشی دیگر به مسائل تربیتی مربوط میشود که مدرسه، مسائل سیاسی و محیط اجتماعی را در بر میگیرد.
ایرانیها، جزو غمگینترین مردمان جهان هستند

استادیار گروه آموزشی تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی گفت: وضعیت نابسامان روانی و غمگینی مردم به وضوح در رفتار عادی آنها در کوچه و خیابان و در وقایع عادی زندگی مشهود است.
«دکتر حسین محمدی»، استادیار گروه آموزشی تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه خوارزمی با اشاره به اینکه جامعه ما شادی را گم کرده است، گفت: طبق تحقیقی که در سال ۲۰۱۵ انجام شده بود، ایران از بین ۱۱۵ کشوری که فاکتورهای شادی در آنها بررسی شده بود در رتبه ۱۰۵ قرار داشت. وی ادامه داد: حدود هفت سال از این تحقیق میگذرد و بدون شک با توجه به افزایش فشارهای اقتصادی و روانی در سالهای اخیر، ایران به جایگاه آخر این جدول نزدیک شده است و حالا ما جزو غمگینترین و افسردهترین مردمان جهان هستیم. وی افزود: وضعیت نابسامان روانی و غمگینی مردم به وضوح در رفتار عادی آنها در کوچه و خیابان و در وقایع عادی زندگی مشهود است.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: آستانه تحمل مردم در سالهای اخیر به شدت پایین آمده و با کوچکترین تحریکی نسبت به هم پرخاش میکنند و صبر خود را از دست دادهاند. وی توضیح داد: بدون شک انسانی که از لحاظ روحی تامین نیست، قدرت سازندگی خود را از دست میدهد و ه راحتی این زمینه را دارد که دست به تخریب آنچه زندگی به او هدیه کرده بزند. محمدی تاکید کرد: هر چند با تغییر سبک زندگی، تاب آوری
در مقابل ناملایمات و بالا بردن مهارتهای اجتماعی میتوان تا حدی از افسردگی جلوگیری کرد ولی نمیتوان از کنار تاثیر فشارهای موجود در کاهش روحیه نشاط و شادی جامعه چشم پوشی کرد. وی اضافه کرد: بخش مهمی از اینکه ایرانیان امروز به مردمی پرخاشگر، کم تحمل و غمگین تبدیل شدهاند ریشه در فضای کلی جامعه و مشکلاتی دارد که روزانه با آنها دست و پنجه نرم میکنیم و تا وقتی شرایط حاکم بر جامعه بهبود نیابد نمیتوان به تغییر شرایط موجود امیدوار بود.
والدین در پرخاشگری کودکان چه نقشی دارند؟

روانشناس کودک معتقد است پرخاشگری موضوعی اکتسابی است که کودکان میتوانند آن را از والدین آموخته و تکرار کنند.
پرخاشگری در دوران کودکی موضوعی قابل تامل است زیرا پیش بینی کننده رفتار پرخطر بعدی است. نتایج مطالعات و تحقیقات نشان می دهد که کودکان پرخاشگر به دلیل نداشتن روابط اجتماعی سالم و عدم توانایی در شیوه های حل تعارض فردی و گروهی دست به اعمال تند و خشن می زنند.
براین اساس خشونت و پرخاشگری در کودکان از جمله نشانگان و علائمی است که به سبب پیامدهای آتی و خطرات آن باید مورد توجه قرار گرفته و برای رفع آنان تلاش شود.
خانواده، مدرسه، دوستان و جامعه ارکان مهمی هستند که بر شکل گیری رفتار خشن و تقویت و تشدید آن اثرگذارند؛ در نظر داشتن این نهادهای اجتماعی از سویی و توجه به عوامل روانی و درونی از جمله مولفه هایی هستند که می توان در ریشه یابی و مهار پرخاشگری در کودکان مورد توجه قرار داد.
پرخاشگری میتواند آموخته شود
روانشناس کودک روز سه شنبه در گفت وگوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا و در توضیح علتهای پرخاشگری در کودکان بیان کرد: در ارتباط با بحث پرخاشگری کودکان موضوعات و علل متفاوت است؛ به این ترتیب که کودکان در ابتدا باید مورد بررسی قرار گیرند تا ببینیم پرخاشگری آنان علل بیرونی دارد یا درونی؟ یعنی آیا این پرخاشگری برون ریزی شده یا در دورن کودک قرار دارد؟
نازنین گمار ادامه داد: بر این اساس پرخاشگری درونی، ویژگی هایی همچون گوشه نشینی، گریه کردن، خجالت کشیدن، نماندن با پدر و مادر و … را در برمی گیرد.
وی افزود: این پرخاشگری درونی منجر به پیامدهایی چون سردرد، دل درد می شود و توانایی کودک را در مواردی کاهش می دهد؛ مثلا کودکی که دارای پرخاشگری درونی است به دلیل اینکه توانایی و رغبت برقراری ارتباط با همسالان خود را ندارد، می خواهد به بهانه بیماری در خانه بماند و از رفتن به مدرسه اجتناب می کند.
گمار به معرفی نمودهای بیرونی پرخاشگری کودکان پرداخت و بیان کرد: کودکان نمودهای بیرونی پرخاشگری خود را در اشکال کتک کاری کردن (حتی دست بلند کردن روی والدین)، بددهنی و … نشان می دهند.
وی تصریح کرد: پرخاشگری می تواند عوامل متعددی را شامل شود و دلایلی مختلف را در برگیرد: از جمله اینکه کودک پرخاشگر شاهد پرخاشگری والدین باشد. یعنی اینجا کودکان یک الگوی پرخاشگری را از والدین خود دارند. یا این پرخاشگری را می توانند در دوستان خود مشاهده کرده و تکرار کنند؛ اگر کودک پسر باشد این تقلید و تکرار بسیار بیشتر است.
گمار در توضیح علت دیگری که می تواند سبب پرخاشگری در کودکان شود، یادآور شد: موضوع دیگری که در بررسی علت پرخاشگری کودک باید مورد توجه قرار گیرد، کمیت و کیفیت خواب کودک است؛ یعنی باید ببینیم ساعت خواب کودک درست است و آیا زمان طلایی (golden time) خواب را از دست داده اند یا نه؟
این روانشناس بیان کرد: در کنار این موارد کودکان پرخاشگر می توانند الگوهایی را از جامعه (در معنای کتاب، تلویزیون، همسن و سالان و هرچیزی که در اطراف کودک است و می تواند نمودی از یادگیری رفتار پرخاشگرانه باشد) دریافت کند.
ریشه همه مسائل و مشکلات کودکان در خانواده است
گمار با تاکید بر اهمیت خانواده در ریشه یابی مشکلات کودکان متذکر شد: قبل از هر چیزی برای همه این موارد باید به دنبال ریشه و علت بود. اگر این ریشه پرخاشگری پیدا نشود به طبع این مشکل افزایش پیدا کرده و معضلات دیگری چون اضطراب و بیماری هایی را هم به همراه دارد.
وی افزود: در نتیجه برای حل مشکل پرخاشگری اول باید علت آن را ریشه یابی کرده و سپس به دنبال راه حل آن برویم و حتی اگر بتوانیم با افزایش مهارت های زندگی به دنبال رفع آن باشیم.
گمار ادامه داد: یونیسف ۱۰ مهارت را برمی شمرد که اگر بچه ها آنان را یاد نگیرند هم از لحاظ جسمی آسیب می بینند و هم از لحاظ روحی. یکی از این مهارت های ۱۰ گانه مهارت کنترل خشم است.
این روانشناس خاطرنشان کرد: اگر میزان خشم کم باشد بسیار راحت می توان در مورد کودکان کوچکتر با یاد دادن مهارت هایی چون چراغ راهنمایی و رانندگی و در کودکان کمی بزرگتر با آموزش مهارت صندلی خالی یا شکست الگوهایی که یاد گرفته است تلاش کرد تا کودکان به زندگی سالم بازگردند.
وی تاکید کرد: ریشه همه مسائل و مشکلات کودکان در خانواده است. اگر کودکان در خانواده هایی رشد کنند که خود را اصلاح نکنند و انتظارات بالایی از آنان داشته باشند، متاسفانه آسیب کودکان بیشتر خواهد شد.
گمار توضیح داد: در نتیجه خانواده اول از همه باید خود را اصلاح کند. کودکان آیینه تمام قد خانواده ها هستند یعنی حتی خانواده ها باید این را در نظر بگیرند که (اگر بسیار خوشبینانه نگاه کنیم) فرزندانشان اگر بدتر نشوند دقیقا مانند پدر و مادر خود می شوند و همانند آنان رفتار می کنند.
چکاپهای منظم برای سلامت زنان ضروری است
متخصص زنان و زایمان:

متخصص زنان و زایمان، چکاپهای منظم را برای سلامتی زنان ضروری دانست و افزود: بانوانی که ازدواج کردهاند باید حداقل سالی یکبار برای چکاپ مراجعه کنند و در صورتی که دچار مشکلی شده و تحت درمان هستند توصیه بر مراجعه ۶ ماه یکبار است.
دکتر سوزان پیروان با اشاره به تاثیر ابتلاء به کرونا بر سیستم بدنی زنان خاطرنشان کرد: با ورود انواع سویه های ویروس کرونا به بدن، دوران قاعدگی برای مدتی دچار اختلال می شود که توصیه به بانوان جهت پیشگیری از بروز این اختلالات، تزریق واکسن کرونا است.
وی یادآور شد: پس از واکسیناسیون هم دیده شده که تغییراتی در دوران قاعدگی رخ می دهد اما کوتاه مدت است و تمام می شود. به طور کلی زنان با مشاهده هر گونه تغییر در این دوران باید به متخصص مراجعه کنند تا درمان سریع تر صورت پذیرد.
چکاپ روتین زنان در چه فواصل و چگونه باید باشد؟
پیروان همچنین درباره میزان مراجعه زنان جهت چکاپ روتین تصریح کرد: کسانی که ازدواج کرده اند باید حداقل سالی یکبار برای چکاب زنانه مراجعه کنند و در صورتی که دچار مشکلی شدند و تحت درمان هستند توصیه بر مراجعه ۶ ماه یکبار است.
وی توضیح داد: در این چکاپ های سالیانه ضمن انجام معاینات لازم، تست غربالگری، پاپ اسمیر برای غربالگری سرطان دهانه رحم انجام می شود. خوب است که سونوگرافی هم همزمان انجام شود تا وضعیت آناتومی رحم، تخمدان و دیواره رحم بررسی شود.
عضو انجمن زنان و زایمان افزود: افرادی که در تاریخچه خود مساله خاصی مثلا سابقه ای از بیماری های مراقبتی همانند عفونت با ویروس زگیل تناسلی یا «اچ پی وی» دارند باید فاصله زمانی مراجعه آنان به پزشک کوتاه تر باشد و معمولا تست پاپ اسمیر آنان ۶ ماه یکبار انجام می شود.
وی درباره کسانی که دچار مشکلاتی شامل کیست تخمدان یا فیبروم هستند، این فاصله زمانی جهت چکاپ را هر سه ماه یکبار دانست و تصریح کرد: در شرایطی که مراجعه کننده دارو مصرف می کند برای مشاهده نتیجه دارو، از او می خواهیم ماهی یکبار مراجعه کند.
پیروان به افرادی که قرص ضدبارداری مصرف می کنند نیز توصیه کرد: به دلیل عوارضی که قرص ضدبارداری به وجود می آورد حتما تحت نظر پزشک، چکاپ روتین زنانگی را جدی بگیرید.
قرص ضدبارداری چه عوارض و خطراتی در زنان به وجود می آورد؟
متخصص زنان و زایمان در پاسخ به این پرسش که قرض ضدبارداری چه عوارضی در زنان به وجود می آورد، توضیح داد: مصرف این قرص ها باعث افزایش هورمون های زنانه مانند استروژن و پروژسترون در بدن می شود که این عدم تعادل هورمون ها اختلال جدی در سیستم بدن به وجود می آورد.
وی افزود: قبل از تجویز این قرص ها، باید از نبود مشکل چربی خون و نداشتن سابقه ایجاد لخته خون بطور غیرطبیعی در بدن بیمار مطمئن بود. ضمن اینکه برای افرادی که سردرد و میگرن دارند یا به هر علتی بیماری مزمن مانند دیابت دارند، نباید قرص جلوگیری تجویز شود و انتخاب خوبی نیست.
پیروان خاطرنشان کرد: کسانی که بیماری مزمن قلبی عروقی دارند یا کسانی که بیماری های واضحی دارند که بر روی سیستم ایمنی بدن تاثیر می گذارد، نباید قرص مصرف کنند زیرا مصرف برخی داروها با هم تداخل دارد.
وی با تاکید بر اینکه خانومی که خیلی چاق است هم نباید قرص مصرف کند، یادآور شد: زنان سیگاری هم اصلا مناسب نیست قرص جلوگیری استفاده کنند.
عضو انجمن زنان و زایمان تاکید کرد: حال اگر زنی قرص مصرف می کند حتما باید چکاپ سالیانه چربی خون، قند خون، کم خونی و تست پاپ اسمیر را به طور معمول انجام دهد. گوشزد می کنیم اگر در اثر مصرف قرص دچار مشکلات غیرعادی شدند باید سریعا مراجعه کند.
وی متذکر شد: برخی زنان با مصرف قرص دچار عوارض گوارشی تهوع و استفراغ می شوند که باید از مصرف آن پرهیز کنند.
کم کاری تیروئید در بارداری چه خطرات و تاثیراتی بر روی جنین دارد؟

وقوع کم کاری تیروئید در بارداری بواسطهی بروز یک سری تغییرات در هورمون های بدن است که فرد تجربه می کند، این تغییرات روی هورمون های مترشحه از تیروئید هم موثر هستند. از اول حاملگی تا ماه سوم حاملگی، هورمون بارداری که با نام اچسیجی شناخته میشود بخاطر شباهت به هورمون تی اس اچ باعث می شود مقدار تولید هورمون های تیروئیدی زیادتر شود و از ماه ششم تا پایان بارداری غده تیروئید بزرگتر می شود که همهی این ها روند طبیعی تغییرات وارد بر تیروئید هستند.
کم کاری تیروئید در بارداری چه تاثیری روی جنین دارد؟
از ابتدا تا پایان ماه سوم بارداری، جنین کاملا تحت تاثیر هورمون های تیروئیدی است که از طریق جفت به آن می رسد و بعد از پایان ماه سوم شروع عملکرد غده تیروئید در جنین را داریم که می تواند خودش هورمون تیروئیدی مورد نیازش را تولید کند و وظیفه جفت در این بازه زمانی تامین ید مورد نیاز برای ساخت هورمون های تیروئیدی می باشد.
در سه ماهه نخست بارداری که جنین نیازمند هورمون تیروئید مادر است، حتماً باید چکاپ هورمون های تیروئیدی انجام شود. خانم هایی که سابقه پزشکی مشکلات تیروئیدی را دارند، بیشتر از سایرین در معرض خطر ابتلا به تیروئید کم کار در دوره بارداری هستند.
علل بروز کم کاری تیروئید در بارداری چیست؟
دلایل زیادی وجود دارد که می تواند منجر به بروز کم کاری تیروئید در بارداری شود که عبارت اند از:
عملکرد سیستم دفاعی
وقوع این حالت از کم کاری تیروئید به این دلیل است که سیستم دفاعی بدن به غده تیروئید حمله نموده و باعث اختلال در عملکرد آن، بروز التهاب و حتی از کار انداختن غده تیروئید می شود. در صورتی که خانمی قبل از دوره بارداری مبتلا به کم کاری تیروئید باشد ولی مورد تشخیص قرار نگرفته باشد، می تواند سلامت مادر و جنین را به خطر بیندازد.
کم کاری تیروئید مادرزادی
نتایج تحقیقات نشان داده که زنان بیشتر از مردان دچار کم کاری تیروئید می شوند که دلیل آن مربوط به بحث وراثت است. گاهی یک خانم از بدو تولد با غده تیروئید ناقص یا فاقد رشد مناسب به دنیا می آید که دلیلش مشخص نیست، اما علت آن هر چه که باشد با تشخیص تیروئید کم کار می توان از طریق اصلاح رژیم غذایی و درمان دارویی مناسب از بروز اثرات منفی این بیماری روی مادر و جنین جلوگیری کرد.
علل خارجی
گاهی مشکل کم کاری تیروئید ناشی از علل خارجی است، به این صورت که ممکن است قبل از دوره بارداری خانم تحت عمل های جراحی در ناحیه سر و گردن قرار گرفته باشد، مثلاً ممکن است به خاطر ابتلا به سرطان های تیروئید، بخشی از تیروئید جدا شده باشد یا ممکن است به خاطر درمان بیماری های ناحیه گردن تحت اشعه درمانی قرار گرفته باشد که ممکن است روی تیروئید اثر منفی بگذارد و باعث بروز کم کاری در آن شود. این مشکل موقتی و گذرا است و بهتر است در طول این مدت فرد اقدام به بارداری نکند. گاهی اوقات هم ممکن است ناشی از عوارض جانبی مصرف یک سری از داروها باشد که در این مورد هم حتماً لازم است تا با پزشک معالج صحبت شود و تدابیر صحیح درمانی اتخاذ گردد.
نشانه های کم کاری تیروئید در بارداری
نشانه های ناشی از مشکل کم کاری تیروئید در بارداری مثل احساس خستگی، بی حوصله بودن، تورم اندام های انتهایی، اضافه وزن، مشکلات مربوط به پوست و مو و … بسیار شبیه به سایر حالت های روحی و جسمی یک فرد سالم در دوره بارداری هستند، از این رو شاید نتوان آن ها را تمایز داد، که در این حالت اهمیت چکاپ هورمون های تیروئیدی کاملا مشخص است.
عوارض احتمالی ناشی از کم کاری تیروئید در بارداری
خانم هایی که مبتلا به کم کاری تیروئید در بارداری هستند، بیش از سایرین در معرض بروز سقط جنین می باشند، اما علاوه بر آن اختلالات تیروئید می تواند روی جنین هم اثرات منفی بگذارد. در صورت دریافت مقادیر ناکافی هورمون تیروئید از طریق جفت در سه ماهه اول ممکن است جنین با مشکلات مربوط به دستگاه عصبی متولد شود.
از دیگر اختلالاتی که ناشی از کم کاری تیروئید در بارداری است می توان به موارد زیر اشاره کرد:
زایمان پیش از موعد
مسمومیت حاملگی یا پره اکلامپسی
تولد نوزاد با وزن کم
بدنیا آمدن نوزاد مرده
تیروئید کمکار در نوزاد
عقب ماندگی های ذهنی
کم کاری تیروئید در بارداری چگونه تشخیص داده می شود؟
وقتی مشخص می شود که یک خانم باردار شده است و تحت نظر پزشک زنان و زایمان برای گذراندن مراقبت های دوران بارداری قرار می گیرد، یکی از آزمایشاتی که در سه ماه نخست بارداری انجام می شود، آزمایش هورمون های تیروئیدی است که اگر مشخص شود خانم باردار مبتلا به تیروئید کم کار است، درمان دارویی آغاز می گردد.
درمان کم کاری تیروئید در بارداری چگونه انجام می شود؟
برای درمان، اصلاح رژیم غذایی و درمان دارویی بطور همزمان شروع می شود. بعد از تشخیص قطعی ابتلا به کم کاری تیروئید درمان دارویی بلافاصله باید آغاز گردد، به این منظور از داروی لووتیروکسین استفاده می شود که دارویی بی ضرر برای خانمهای باردار به شمار می رود.
منظور از اصلاح رژیم غذایی، مصرف کافی نمک های یددار و مواد غذایی حاوی ید مثل ماهی ها و سایر غذاهای دریایی می باشد.
مراقبت های مربوط به کم کاری تیروئید پیش از بارداری چیست؟
اگر خانمی قبل از دوران بارداری مبتلا به تیروئید کمکار باشد، علاوه بر ادامه ی درمان های دارویی و رعایت مستمر رژیم غذایی باید مرتبا هورمون های تیروئیدی را چک کند و با نظر پزشک معالج خود دوز مناسب داروهایی که از قبل مصرف می کرده، معین شود.
کلام پایانی
نیاز بدن به هورمون های تیروئیدی در دوره های خاص زندگی مثل بارداری متفاوت است، بنابراین اگر سابقه ابتلا به مشکلات تیروئیدی را در گذشته داشته اید یا هم اکنون برای درمان مشکلات تیروئیدی دارو مصرف می کنید، حتما با پزشک معالج خود این موضوع را در میان بگذارید تا دوز درمانی مناسب برای شما انتخاب شود. کمکاریتیروئید در بارداری، به راحتی از طریق اصلاح رژیم غذایی و درمانی مناسب قابل کنترل میباشد؛ جای نگرانی نیست و فقط باید آزمایشات لازم تشخیصی را انجام دهید و به توصیه های پزشک معالج خود گوش کنید.
تفاوت سویه امیکرون با دلتا چیست؟

سازمان جهانی بهداشت بعد از واریانتهای آلفا، بتا، گاما و دلتا، پنجمین واریانت کرونا را با نام امیکرون در لیست واریانتهای نگرانکننده قرار داد.
به گزارش آوای دریا و به نوشته باشگاه خبرنگاران، با هر عفونت جدید کرونا، ویروسهای کوچک Sars-CoV-۲ میلیونها تا میلیاردها بار تکثیر میشوند. در طول این فرآیندهای تکثیر، خطاهای کوچک بارها و بارها رخ میدهد. برخی از این خطاها به ویروسها مزیتی میدهند که به آنها اجازه میدهد، بهتر پخش شوند و در نهایت پاتوژن در طول همه گیری، به رشد خود ادامه میدهد.
این تکامل طبیعی ویروس، دانشمندان را شگفت زده نکرد. آنها تصور میکنند تا زمانی که تعداد عفونتهای جدید در سراسر جهان به میزان زیادی کاهش پیدا نکند، جهشهای بیشتری وجود خواهد داشت.
نوع به اصطلاح وحشی این ویروس که برای اولین بار در اواخر سال ۲۰۱۹ در چین از فردی به فرد دیگر منتقل شد، اکنون به سختی نقش ایفا میکند. کارشناسان در روزهای ابتدایی شناسایی امیکرون اعلام کردند این واریانت دارای تعداد زیادی جهش است که برخی از آنها نگرانکننده هستند.
از بهار ۲۰۲۱، نوع به اصطلاح دلتا کانون توجه بین المللی بوده است. این نوع ویروس کرونا، اولین بار در هند شناسایی شد و تا پایان سال ۲۰۲۱ خود را به عنوان نسخه غالب در سراسر جهان تثبیت کرده بود. به نظر میرسد که این ویروس به دلیل بارهای ویروسی عظیمی که میتواند ایجاد کند، قادر است تا حدودی از واکسیناسیون اجتناب کند.
دلتا نیز پیشرفتهای بیشتری در پروتئین اسپایک خود دارد که به آن اجازه میدهد سریعتر و محکمتر به سلولهای انسانی بچسبد و اطلاعات ژنتیکی خود را مانند منجنیق به درون سلولها پرتاب کند. به نظر میرسد دلتا میتواند سلولهای آلوده را مستقیماً با سلولهای همسایه متصل کند.
سازمان جهانی بهداشت در ۲۶ نوامبر امیکرون را پنجمین نوع نگران کننده اعلام کرد. محققان با کمک آزمایشهای مختلف در تلاشند تا دریابند این جهش جدید چقدر مسری است، افراد چقدر به آن مبتلا میشوند و اثربخشی واکسنها در برابر این نوع ویروس چقدر است.
با این حال مشخص است که ژنوم امیکرون با نوع اصلی Sars-CoV-۲ متفاوت است. در میان تغییرات، جهشهای متعددی وجود دارد که قبلاً در آلفا، بتا، گاما و دلتا رخ داده است؛ بنابراین شواهدی وجود دارد که امیکرون میتواند بسیار مسری باشد و همچنین تا حدی آنتی بادیهای تولید شده توسط عفونت یا واکسیناسیون را فریب دهد. پس باید فرض شود که عفونت مجدد یا پیشرفت واکسیناسیون ممکن است رخ دهد.
از جمله نگرانیها درباره این نوع ویروس کرونا وجود جهشهای متعدد و متنوع است. بیش از ۳۰ جهش در پروتئین اسپایک امیکرون گزارش شده، تعدادی که بیش از دوبرابر جهشهای واریانت دلتاست. بعضی از این جهشها قدیمی هستند و در واریانتهای قبلی مانند آلفا، بتا، گاما و دلتا شناسایی شده بودند و بعضی از آنها جدید بوده و مربوط به پروتئین اسپایک نیستند.
هنوز اطلاعات دقیق درباره نوع اومیکرون ویروس کرونا اندک است و باید در انتظار بررسی و آزمایش بیشتر درباره این واریانت بود، اما این نوع از جهشها در واریانتهای قبلی، منجر به افزایش سرعت انتقال ویروس، عفونتزایی و فرار از سیستم ایمنی شده است. همچنین این جهشها ممکن است باعث مقاومت بیشتر در برابر درمان با آنتیبادی مونوکلونال و مقاومت در برابر آنتیبادیهای خنثیکننده میشود.
وزارت بهداشت آفریقای جنوبی تاکید میکند با وجود اینکه امکان کشندگی امیکرون ممکن است پایینتر باشد اما رفتار این ویروس در کشورهای مختلف میتواند متفاوت باشد.
برای مثال افزایش شیوع امیکرون در انگلیس نشان میدهد سویه امیکرون بسیار سریعتر از سویه غالب قبلی یعنی دلتا شیوع پیدا کرده و محافظت واکسن در مقابل بیماری علامتدار کمتر است. به همین دلیل تزریق نوبت یادآور کرونا در انگلیس سرعت بیشتری پیدا کرده است.
/////////////
با حضور رییس هیات فوتبال هرمزگان:
لیگ برتر فوتسال بانوان هرمزگان قرعه کشی شد
مراسم قرعه کشی لیگ برتر فوتسال بانوان هرمزگان عصر شنبه با حضور رییس هیات فوتبال استان و جمعی از مسوولان فوتبال برگزار شد.
رییس هیات فوتبال هرمزگان در این مراسم گفت: لیگ برتر فوتسال بانوان استان امسال با حضور ۱۰ تیم در ۲ منطقه شرق به میزبانی سیریک و بندرعباس و در منطقه غرب به میزبانی بستک برگزار می شود.
رنجبریان افزود: امیدوارم این دوره از مسابقه ها با همدلی و همکاری تیم ها و با رعایت شئونات اسلامی و پروتکل های بهداشتی به نحو حسن انجام شود.
وی با اشاره به اینکه مسابقهها در ۲ گروه پنج تیمی برگزار می شود، بیان داشت: در گروه شرق تیم های مکران جاسک، ستارگان مکران جاسک، ستاره اتحاد سرخون، هیات قشم و طوفان طاهروئیه سیریک و در گروه غرب تیمهای کیهان بستک، پرهام کیش، الماس کرمران بندرخمیر ، اسطوره رویدر و هیات بندرلنگه با هم به رقابت خواهند پرداخت.
بازی ها از ۲۸ دیماه امسال آغاز می شود.
گفتنی است در این مراسم اصغر معماری دبیر هیات فوتبال هرمزگان، مریم مرادی رییس کمیته فوتسال بانوان استان و نمایندگان تیم های شرکت کننده حضور داشتند.
“تفاهم” در دوام زندگی مشترک چه نقشی دارد؟

جامعهشناس و روانشناس اجتماعی عقیده دارد اساس زندگی مشترک برپایه تفاهم شکل میگیرد و این تفاهم به معنای وجود تواناییِ، تحملِ و تفاوتها در زندگی مشترک است.
علیرضا شریفی یزدی با تاکید بر مولفههایی که موجب افزایش ثبات و تداوم زندگی مشترک میشوند، اظهار داشت: اساس زندگی مشترک برپایه تفاهم شکل می گیرد و این تفاهم به معنای وجود سه «ت» در زندگی مشترک است؛ «تواناییِ، تحملِ، تفاوتها».
وی افزود: یعنی انسان اگر توان این را داشته باشد که تفاوت بین خود و شریک زندگی اش را بشناسد و آن را بپذیرد، مفهوم تفاهم شکل می گیرد و خمیرمایه و عصاره اصلی این داستان بحث گذشت است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: گذشت یعنی اینکه من به خاطر اهمیتی که برای زندگی مشترکم قائل هستم چون طرف مقابل برای من ارزشمند است و به طورکلی در این رابطه احساس خوبی دارم، در مورد بعضی از مسائل گذشت می کنم؛ به این معنی که تفاوت های خودم و طرف مقابل را به رسمیت میشناسم و بر پایه تفاهم زندگی خود را به جلو می برم.
وی تاکیدکرد: اما نباید فراموش کنیم که گذشت به معنی پذیرش بدی ها، پلشتی ها و زشتی ها نیست و با این مفاهیم تفاوت دارد.
شریفییزدی با اشاره به تفاوت مفهوم گذشت با رفتارهای غلط تصریح کرد: گذشت با پذیرش رفتارهای غلط مکرر طرف مقابل فرق دارد. به عبارت دیگر در بحث های مهم زندگی گذشت فقط یکبار اتفاق می افتد.

گذشت با نادانی، ناتوانی، نیازمندی و نگرانی همراه نیست
عضو هیئتعلمی پژوهشکده مطالعات خانواده در توضیح این موضوع که «گذشت» چه هست و چه نیست، بیان کرد: بعضی از افراد به دلیل چهار «ن» در زندگی و رابطه نامطلوب و نامناسب تحمل می کنند و به زندگی ادامه می دهند و اسم آن را گذشت می گذارند در حالی که وجود آن چهار «ن» مطابق با گذشت نیست و این چهار «ن» عبارتند از «نادانی، ناتوانی، نیازمندی و نگرانی».
وی ادامه داد: یعنی گاهی ما به دلیل ناتوانی یا نادانی مان و یا نیازمندی و نگرانی مان است که در یک رابطه می مانیم، هربلایی که به سرمان بیاورند را به جان می خریم و اسم آن را این می گذاریم که آدم باگذشتی هستیم. در صورتی که گذشت در مسائل مهم زندگی، تنها یکبار است.
این جامعهشناس با ذکر مثالی توضیح داد: همسری که یکبار به غلط برخورد فیزیکی داشته و همسرش را کتک زده یا فحش های بسیار رکیک داده است؛ وقتی یکبار این موضوع را می پذیریم و می بخشیم گذشت کرده ایم اما اگر بار دوم این رفتار تکرار شود تا بارهای بعدی هم تکرار می شود و وقتی همان رویه سابق در پیش گرفته شود، اسم این رفتار دیگر گذشت نیست بلکه نادانی، ناتوانی، نیازمندی و نگرانی است.
شریفییزدی تصریح کرد: در نتیجه در چنین مواردی شکل صحیح رفتار این است که ما در عین چشم پوشی با طرف مقابل (یا از سمت خود یا از سوی یک نفر سوم که می تواند یک مشاور خانواده باشد) اتمام حجت می کنیم که این موضوع دیگر تکرار نشود.
تا زمانی که آمادگی نداریم وارد رابطۀ زوجی نشویم
استاد پژوهشکده مطالعات آموزش و پرورش در ادامه در پاسخ به این پرسش که زوج های جوان برای تقویت و دوام زندگی مشترک باید به چه ارزش های خانوادگی توجه کنند، اظهار داشت: اصولا روابط خانوادگی سه ضلع دارند؛ ضلع اول تعهد است. یعنی ما در روابط زوجی خود باید انسان های متعهدی باشیم و چه به صورت کلامی و چه به صورت عملی مرتکب خیانت نشویم.
وی ادامه داد: ضلع دوم داشتن روابط زناشویی مناسب و ضلع سوم صمیمیت است (این که زوجهای جوان چیزی را از هم پنهان نکنند).
شریفییزدی تصریح کرد: زوج های جوان اگر می خواهند ارزش های مهم خانوادگی را حفظ کنند تا زندگی شان دوام داشته باشد باید به این سه وجه و سه ضلع در رابطه خود دقت کنند.
این روانشناس اجتماعی یادآور شد: نکته دیگر این است که بپذیرند طرف مقابلشان تفاوت هایی با آنها دارد و این تفاوت ها را هم به رسمیت بشناسند و هم برای آن احترام قائل شوند و هم این که اگر اختلافی وجود دارد (که معمولا وجود دارد و طبیعی است و عجیب نیست) با افزایش مهارت های زندگی مانند مهارت گفت وگو، انتقاد کردن و نقدپذیری، تصمیم گیری، مسئولیت پذیری و استقلال، ارزش های درون خانواده را افزایش دهند.

وی افزود: ما تا زمانی که احساس می کنیم آمادگی لازم را نداریم باید وارد رابطه زوجی نشویم و وقتی که بخواهیم وارد رابطه زوجی بشویم باید این را بدانیم که ارتباط با همسر و ارتباط با زوج این روزها علم است و مانند سابق نیست که بخواهیم صرفا به شکل تجربی آن را یاد بگیریم.
این جامعهشناس در پایان تاکید کرد: زوجهای جوان حتما باید زحمت بکشند و کتاب بخوانند، یا سی دی گوش دهند و پیش مشاور بروند که اگر مشکلی دارند به جای بهره گیری از نظر اطرافیان (غیرمتخصص) از نظر و مشورت یک متخصص استفاده کنند و مسائل زوجی خود را نه با بستگان درجه یک و دو یا دوست و همکار (که حق ندارند با این آدم ها مطرح کنند) بلکه با یک متخصص مطرح و حل کنند.
تبعات مشاجره والدین در حضور کودک چیست؟

روانشناس کودک و رئیس انجمن دراماتراپی ایران به والدین توصیه کرد هرگز در حضور کودکان با یکدیگر مشاجره نکنند زیرا این مساله سلامت روانی کودکان را به خطر میاندازد و روحیه شادابی و نشاط را از آنها میگیرد.
لیلا برون با بیان اینکه موضوعی که در تربیت فرزندان حائز اهمیت است، حضور آنان در خانوادههای پرتنش است، افزود: خانواده هایی که گرچه بعضا با طلاق والدین از هم نمی پاشند اما به دلیل نزاع دائمی آنان به محلی پرتنش و استرس برای فرزندان بدل می شوند.
وی در توضیح اثرات روانی که تشنجات خانگی روی کودکان دارد، بیان کرد: مشاجره و دعوای والدین در حضور کودکان سلامت روان کودکان را به خطر می اندازند، در نتیجه کودکان شادی را نخواهیم داشت.
برون ادامه داد: قرار نیست والدین با هم اختلاف نداشته باشند و یا اینکه نخواهند سر اختلافاتشان با هم بحث کنند. مطمئنا هر والدی در مورد مسائل مختلف در زندگی دچار اختلاف نظر و بحث می شوند ولی آنچه وجود دارد این است که کودک قرار است روش حل مسائل و حل اختلافات در زندگی را از ما بیاموزد یعنی ما اولین مربی و آموزگار کودکانمان در زندگی هستیم و آنان وقتی چشم بازمی کنند و شروع به یادگیری، ما آموزگاران آنان هستیم و این ماهستیم که به آنها آموزش می دهیم
روانشناس کودک و رئیس انجمن دراماتراپی ایران روانشناس تصریح کرد: در نتیجه مطمئنا پدر و مادرهایی که با مشاجره جلوی فرزندان سعی در حل مشکلات خود دارند، نمی توانند الگوی مناسبی برای روش های حل مسئله باشند. حل مسئله یکی از مهارت های زندگی و مهارتی است که از دوران کودکی یاد می گیریم که تا بزرگسالی ادامه دارد و باعث می شود که ما بتوانیم با مشکلات و مسائل زندگی خود به خوبی برخورد کنیم.
وی افزود: یعنی این دیدگاه در ما به وجود بیاید که در طول زندگی مسائل و مشکلات وجود دارند ولی من توانایی و توانمندی این موضوع را دارم که بتوانم آن مسائل و مشکلات را حل کنم. در غیاب این مهارت، فرزندان در خانوادههای مشاجره گر روش حل مسئله را یاد نمی گیرند و فکر می کنند که حل مسئله می تواند با مشاجره و پرخاشگری باشد و این را همچنان ادامه می دهند.
مشاجره والدین کودکان را دچار احساس گناه میکند
رئیس انجمن دراماتراپی ایران یادآور شد: این موضوع ثابت شده که الگوی خشونت از طریق یادگیری مشاهده ای و یادگیری اجتماعی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و بعدها کودک ما در روابط فردی خودش مثلا در بزرگسالی در روابط با همسر، فرزندان، همسالان، دوستان و همکلاسی ها این الگوی پرخاشگرانه را اعمال کرده و این حق را به خود می دهد که با پرخاشگری با دیگران رفتار کند و این رفتار نادرست را ادامه می دهد.
وی ادامه داد: چنین کودکانی که در چنین خانواده هایی هستند از نظر هیجانی حقیقتا ناپخته می مانند و تنظیم هیجانی و کنترل بر روی احساساتشان ندارند؛ چنین کودکانی دائما احساس ناامنی می کنند زیرا با کوچکترین محرکی ممکن فضای خانه متشنج شود و پدر و مادر با هم دعوا کنند؛ البته بسته به کلامی بودن یا فیزیکی بود این مشاجره احساسات کودکان متغییر است.
برون اظهار داشت: چنین کودکانی اضطراب بسیار بالایی دارند که نمود آن را می توان در رفتارهایی مانند ناخن جویدن، شب ادراری، گریه کردن بیش از حد، بهانه گیری، بهانه جویی، حتی تیک های رفتاری دید. فرزندان چنین خانوادههایی بسیار حساس، زودرنج و تکانشی هستند. مشاجرات و دعواهای خانوادگی همچنین روی افت تحصیلی کودکان تاثیرگذار بده و بر اعتماد به نفس فرزندان چنین خانواده هایی به شدت موثر هستند.
وی تاکید کرد: در نهایت این کودکان احساس بدی نسبت به خود دارند؛ مخصوصا اگر در میانه این دعواهای خانوادگی بچه دچار عذاب وجدان شده و خود را مقصر بداند؛ اگر والدین در این دعواها و ممشاجرات بچه ها را واسطه قرار دهند یا از جملاتی مانند این استفاده کنند که من به خاطر این بچه این زندگی را ادامه می دهم یا اگر این بچه نبود فلان کار را می کردم و … باعث تشدید احساس گناه و سرزنش در بچه ها می شوند که خود این مسئله اعتماد به نفس پایین بچه ها را موجب می شوند.
برون اظهار داشت: این موضوع حتی روی برنامه خواب و تغذیه فرزندان هم اثر می گذارد و حتی موجب کابوس های شبانه و کم اشتهایی می شود.