ایجاد شغل می تواند یکی از بهترین اهداف زندگی هر شخصی باشد

یک بانوی کارآفرین:

ارسال شده در ۸ آذر ۱۳۹۹، توسط ایسنا

 یک کارآفرین از استان هرمزگان در فهرست فارغ التحصیلان کارآفرین و شاخص دانشگاه فنی و حرفه ای قرار گرفت.

یک بانوی کارآفرین گفت: دانشجویان دانشگاه های مهارتی مانند دانشگاه فنی و حرفه ای پس از اتمام تحصیل خود می توانند وارد بازار کار شده و کسب و کار خود را راه اندازی کنند.

فاطمه سیرجانی زاده عنوان کرد: جامعه ما جامعه ای مدرک گرا بوده و به همین علت دانشجویان باتجربه برای کسب مدرک به این دانشگاه ها راه یافته و این موضوع سبب می شود، علم، مهارت و تجربه در کنار یکدیگر قرار گرفته و خروجی آن محصول بسیار خوبی باشد.

وی افزود: فعالیت و حضور من در این حوزه، از سال ٧٤ آغاز شد. پس از این که استعداد، توانایی و شرایط خود را در خصوص آموزش در آن سال ها یافتم، اقدام به تاسیس و راه اندازی کارگاه و آموزشگاه تولیدی کردم.

سیرجانی زاده ادامه داد: پس از مدتی تصمیم به توسعه دادن این کارگاه تولیدی گرفته و برای کسب مدرک متناسب و مرتبط به عنوان دانشجو وارد دانشگاه فنی و حرفه ای فاطمیه شدم.

این کارآفرین در پاسخ به سوال خبرنگار مبنی بر اینکه “در چه مسیری فعالیت کرده و مدل کسب و کارتان چگونه است؟” تصریح کرد: فعالیتم در این حوزه در دو بخش خدمات آموزشی و صنعت پوشاک است.

وی خطاب به دانشجویان دانشگاه های فنی و حرفه ای اظهار کرد: ورود به این دانشگاه ها بسیار خوب است، اگر دانشجویان به این مسیر علاقه مند بوده و در خصوص کسب و کار خود برنامه ریزی هایی انجام داده باشند، دانشگاه های مهارت آموز انتخاب بسیار مناسبی از جهت تحصیل و کسب مهارت برای آن ها خواهند بود.

این کارآفرین همچنین خطاب به کارافرینانی که در ابتدای مسیر کارآفرینی قرار داشته و یا قصد ورود به این حوزه را دارند، افزود: ایجاد شغل می تواند یکی از بهترین اهداف زندگی هرشخصی باشد.

وی در پایان گفت: هر انسانی که بتواند برای تعدادی دیگر در کنار خود ایجاد شغل کند، حس خوشایند و پیشرفت اقتصادی را در زندگی خود تجربه خواهد کرد. خداوند دایره‌ای است به مرکزیت همه جا و محیط هیچ جا.

پرواز قلم نویسندگان کوچک بر فراز خلیج فارس

معلمی جوان که بچه های قشم را سر ذوق آورد

ارسال شده در ۸ آذر ۱۳۹۹، توسط فارس

سمیه دریانورد، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی و مدرس شهر قشم است که توانسته کودکان و نوجوانان شهرش را به شعر و داستان، نوشتن و نویسندگی علاقه مند کند.

«از همان کودکی به ادبیات علاقه داشتم، در خانواده مان شعر و شاعری و رمان فراوان بود. شش خواهر هستیم و چهار برادر همه کتابخوان ، من هم فرزند هفتم هستم و هم چهارمین دختر خانواده. قبل از اینکه وارد دانشگاه بشوم و رشته ادبیات بخوانم، کل کتاب های دیوان شاعران و رمان های معروف دنیا را در خانه داشتیم و خوانده بودم. در شهر ما قشم مردم خیلی دیر درس می‌خوانند، زمانی که من در سال ۹۴ دکترا قبول شدم، اولین خانومی بودم که در قشم دکترا قبول شد.

بعد از آن تصمیم گرفتم یک مجله راه بیاندازم اما با قلم خود بچه ها که یک عده هم کنار من در تحریریه آن کار کنند و هم اینکه بچه های شهرمان انگیزه نویسندگی و شعر و داستان نویسی پیدا کنند که خوشبختانه این اتفاق هم افتاد و مورد استقبال قرار گرفت.»

اینها را یک خانم دکتر جوان ادبیات فارسی می‌گوید که در شهر خودشان؛ قشم توانسته تأثیرگذار باشد و در شهرهای دیگر نیز ایده او مورد استقبال قرار گرفته است.

سمیه دریانورد، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه یک بانوی کارآفرین است که در مورد فعایت‌هایش با او گفت‌و‌گو کردیم:

خانم دریانورد لطفا خودتان را معرفی بفرمایید و بگویید چند سال دارید و به چه فعالیتی مشغول هستید؟

من سمیه دریانورد متولد سال ۱۳۶۰ ، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه هستم.

تقریبا سه سال پیش ، تجربه یک سال تدریس در مدرسه غیر انتفاعی و ارتباط با کودکان و نوجوانان در درس انشای آنها باعث شد که فکر کنم بچه های این منطقه خیلی در این زمینه فعال اند و قلم و احساسشان خیلی قوی است. وقتی شعر و انشاهای آنها را می خواندم حیفم می آمد که اینها جای دیگری خوانده یا نوشته نشوند و به فراموشی سپرده شوند.

در قشم خیلی  پیگیری کردم ببینم که مجله ای هست که آثار بچه ها را انعکاس بدهد یا خیر که متوجه شدم نیست. بنابراین در صدد برامدم تا یک مجله به قلم خود کودکان و نوجوان منتشر کنم.

من که پرواز قلم را دیده ام/ از قلم، آوای جان بشنیده ام

صد سخن، صدا تا پیام دارد قلم/ گوش جان دادم و گل ها چیده ام

بنابراین عشق و علاقه ای که من به رشد فکری و پرواز اندیشه و قلم کودک و نوجوان داشتم نیز تجربه تدریس در مدرسه غیر انتفاعی و آشنایی با دنیای ذهنی و قلم کودک و نوجوان، موجب شد به فکر بستری برای پرورش ذهن و شکوفایی قلم های آن باشم. گاهی چیزهایی می نوشتند باعث حیرتم می شد و حیفم می آمد که این آثار و نوشته ها جایی نماند و تنها در پستوی دفترغبار گرفته انشا و نگارش به فراموشی سپرده شوند.

عنوان مجله چیست و چند نفر همکار در آن فعالیت می کنند؟

 انگیزه من باعث شد که با کمک چند نفر از دوستان، گروهی تشکیل دادیم و فصلنامه ای به قلم کودک و نوجوان تحت عنوان «پرواز قلم ها» با هدف کشف استعداد و پتانسیل های ادبی کودک و نوجوان و نیز تقویت انگیزه و اشتیاق آنها برای نوشتن با انتشار آثارشان در قالب (قصه، شعر، داستان، دلنوشته و متن ادبی، خاطره نویسی و طنز و حتی تحقیق و پژوهش علمی) منتشر کنیم. خدا را شاکرم که خیلی زود این کار مورد استقبال و حمایت افراد فرهیخته جامعه قرار گرفت. این فصلنامه آثار دانش آموزان در رده سنی هفت تا پانزده سال را در زمینه های مختلف:

داستان ، بازنویسی داستان بومی، شعر، دلنوشته و متن ادبی(سن ۱۱ تا ۱۵ سال)، آرزوهای کودکان(۷ تا ۱۰ سال)، خاطره و طنز، کاردستی و خلاقیت، نقاشی و طراحی، انشانویسی، تحقیق و پژوهش های علمی است.

گروه پرواز قلم اول خودم که صاحب امتیاز و مدیر مسئول نشریه ، آمنه ابراهیمی، کارشناس روانشناسی و ایمانه آجی، کارشناس روانشناسی، سردبیران، امینه اسلامی، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، ویراستار، عدنان سلامی، لیسانس آموزش ابتدایی صفحه آرا، فرشاد آجی، کارشناس مهندسی شیلات، طراح گروه آموزشی لایو آموز و صفحه آرا، محمد تریز، طراح و برنامه نویس هستند.

ویژگی خلاقانه این مجله چه بود؟

ببینید این مجله تنها مجله ای است که تمام مولفین آن خود بچه ها هستند ، کارهایشان هم با عکسشان چاپ می شود حتی در بین مجلات انگلیسی و عربی هم چنین چیزی نداریم که فقط آثار خود بچه ها باشد چرا که در این زمینه خیلی تحقیق کردم تا بتوانم مجوز بگیرم، البته نوشته های بچه ها توسط تحریره مجله و ویراستاران تصحیح می شود.

چند شماره از مجله منتشر شده؟

2 شماره نسخه چاپی داشتیم که به ماجرای تورم و تحریم کاغذ خوردیم و نتوانستیم چاپی کار بیرون بدهیم در نتیجه اپلیکیشنی طراحی کردیم که از طریق آن دستمان باز تر شد. چون قبل تر شاید چند اثر محدود نقاشی و کاردستی مثلا میتوانستیم در دو صفحه منتشر کنیم اما الان محدودیت ها کمتر شده، فصلنامه ها را در چند شماره اپلیکیشنی بیرون دادیم و الان هم شماره ششم آن آماده انتشار است.

چه خلاقیت های دیگری برای پرورش فکر بچه ها در نظر گرفتید؟

ببینید اپلیکیشن ما کلا یک نوآوری است یک محیط اجتماعی که بچه می توانند از طریق همان اثارشان را برای ما بفرستند، ما هم با بچه ها ارتباط داریم، قسمتی هست که با کاربران چت می کنیم، یک قسمتی هم دارد که کاربران برای ما پیام می گذارند ، از این جهت هم بخواهم بگویم یک نوآوری به صورت فرهنگی ـ اجتماعی در زمینه کارهای کودک محسوب می شود. یک کار دیگر خلاقانه ما هم این است بچه هایی که مبتکر هستند و اختراعی دارند، مثلا یکی یک وسیله برقی یا یک نوع باطری اختراع کرده، اینها را ما شناسایی می کنیم و از آنها مصاحبه میگیریم و به عنوان مبتکر کوچک در مجله چاپ می کنیم.

چطور مجوز گرفتید؟

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلامی قشم از ما حمایت کرد که مجوز موقت بگیریم البته الان مجوز ما کشوری است اما فعلا در همین حیطه قشم کار می کنیم تا بعد که کار را گسترش بدهیم. با بنابراین به نظرم می رسد که از ریاست منطقه آزاد قشم، مدیریت فرهنگ و ارشاد قشم، مدیریت ژئوپارک جهانی قشم، شهرداری و اعضای شورای شهر قشم و درگهان، معلمین و مدیران مدارس و مکتبخانه‌های جزیره‌ قشم، موسسه اندیشه خلیج فارس قشم، رسانه‌های خبری قشم(اخبار قشم، صدف نیوز، درگهان آنلاین) و تمامی کسانی که برای رسیدن به این هدف یاری‌گر ما بودند، تشکر کنم.

من از همان اول که مجوز گرفتیم یک گروهی تشکیل دادم که اکثرا معلم ها و مدیران و کسانی که با کودکان سروکار داشتند مثل معلم های مکتب خانه ها که قرآن تدریس می کردند و یک سری مشایخ قشم هستند وکارهای فرهنگی می کنند، در آن عضو کردم اینها هم واقعا به من کمک کردند.

هزینه هایتان از این طریق تأمین می شد؟

ببینید هزینه ها را این بخش هایی که گفتم تأمین کردند اما از وقتی که مجازی شدیم و با اپلیکیشن کار کردیم دیگر هیچ هزینه ای از کسی نگرفتم چون اپلیکیشن دیگر هزینه زیادی ندارد ، یک بار هزینه ای آن را هم خودم تقبل میکنم و همه خدماتمان برای بچه ها رایگان است. بنابراین الان عملا چیزی مالی دست ما را نمی گیرد اما خودم هزینه میکنم چون دوست دارم مجله روی پای خود باشد و نمی خواهم تعطیل شود بعدها شاید فکر دیگری هم کردیم.

بهرحال از ابتدا هم اهداف اقتصادی نداشتید؟

چرا داشتم اولین هدفم اقتصادی بود ولی زمانی که دیدم کار مورد استقبال قرار گرفت هنوز می بایست هزینه می کردیم با این حال چون جامعه قشر دو قطبی است مثلا یک بخش هایی منطقه فقیرنشین هستند یک جاهایی متمول تر هستند بنابراین شرایط فرق می کرد مثلا ما برای جاهایی که فقیرتر بودند رایگان مجله پخش می کردیم ، جاهای دیگر هم فقط پول چاپ در می آمد اما بهرحال نگاه من از اول هم فرهنگی بود الان هم که کلا خیریه شده است، اما در هر صورت وقتی یک نفر به من زنگ می زند و می گوید من می خواهم همین کار شما را در استان خودمان انجا دهم، من هم می گویم هیچ مشکلی ندارد با همین لوگوو صاحب امتیازی خودم ولی شما کار کن و پولش هم برای خودت باشد البته هنوز این اتفاق نیافتاده ودر حد حرف بوده است.

از اتفاقات جالب کار برای این مجله و ارتباط با بچه ها برایمان بگویید.

یک قسمت اپلیکیشن ما کار صوتی ـ تصویری است ما فراخوان می دهیم درباره یک موضوعی که بچه ها اگر علاقه دارند کار کنند. مثلا درباره ویروس کرونا بچه ها نقاشی کشیدند، ما هم آن را کلیپ کردیم و گفتیم یک جمله تقدیرآمیز برای مدافعان سلامت بگویید که فوق العاده از آن استقبال شد ما آن را برای مدافعان سلامت کادر پزشکی بیمارستان پیامبر اعظم قشم فرستادیم که خیلی روحیه گرفتند، دست به دست این کلیپ چرخید، خودشان تعجب کرده بودند که ما چطور عکس هایشان را هم داشتیم.

یک اتفاق جالب دیگر این بود که یکی از بچه ها کتابی درباره ویروس کرونا نوشت مثلا اینکه مسائل بهداشتی را بچه ها چطور رعایت کنند و همه اینها را هم از منابع مختلف مثل اخبار و تلویزیون و… گرفته بود همه اینها را یک کتاب کرده و برای ما فرستاد، ما هم چون امکان انتشار آن را در مجله نداشتیم تصمیم گرفتیم آن را در قالب کتاب چاپ کنیم و این اتفاق هم افتاد.

خاطرم هست که مدتی پیش یک دختری در قشم پدرش فوت کرده بود و او افسردگی شدید گرفته بود، معلمش با ما تماس گرفت که کاری کنیم این بچه حال بهتری پیدا کند  و از این روحیه افسرده خارج شود و اعتماد به نفس پیدا کند، قرار شد شعری از اشعار او را برایمان بفرستند ما هم چاپ کنیم، البته خیلی قابل چاپ نبود اما من خودم شعر را دستکاری کردم و با کلیدواژه های خودش برای اینکه رنجش او را کم کنیم در مجله چاپ کردیم، این دختر بسیار خوشحال شده بود و خیلی کار معلمش برایش ارزشمند بود. یا مثلا پیش می آید که یک معلمی تماس میگیرد که بچه ناسازگاری دارند اگر امکان دارد نقاشی او را چاپ کنیم از این مسائل هم پیش می آید که بچه ها را خوشحال کنیم.

قدری به عقب تر برگردیم چطور شد اصلا خودتان این زمینه کاری و درسی را انتخاب کردید در خانه برایتان محیط مهیا بود؟

بله من از همان ابتدا ادبیات دوست داشتم، در خانه مان شعر و رمان اهمیت ویژه ای داشت، من شش خواهر و چهار برادر دارم که همه کتابخوان هستند من هم بچه هفتم هستم و چهارمین دختر خانواده، قبل ازاینکه خودم وارد دانشگاه بشوم و رشته ادبیات بخوانم، کل دیوان های شاعران و رمان های معروف را در خانه داشتیم و خوانده بودم، در شهر ما مردم خیلی دیر درس می خوانند من خودم سال ۹۴ که دکترا قبول شدم اولین خانومی بودم که در قشم دکترا قبول شدم.

پدر و مادر خودتان در قید حیات هستند؟

مادرم بله ولی پدرم فوت شدند عادتی که پدرم در خانه داشت این بود که ما مطالعه کنیم و شعربخوانیم یادم می آید که منطقه ما خیلی محروم بود، برق زیاد می رفت ما هم برای اینکه کلافه نشویم ، مشاعره میکردیم وشعر می خواندیم خلاصه سرگرم می شدیم بنابراین این شعر و کتابخوانی در خانه ما رواج داشت، حتی خواهر بزرگ من سال گذشته در مسابقه نویسندگی رتبه گرفت و برادرانم هم همه اهل قلم هستند. بنابراین خدا راشکرم که این خانواده را داشتم و پدر و مادرم مشوقم بودند و از همه مهمتر خداوند در این مسیر بسیار مددرسان من بود وبه این بسیار اعتقاد دارم.

از نقش خداوند در مسیر موفقیت هایتان برایمان بگویید چقدر توکل داشتید؟

من واقعیتش هیچ کاری را بدون توکل و مشورت با خداوند انجام نمیدهم و همیشه رضایت و حمایت خداوند را سرلوحه اهداف و برنامه‌هایم قرار میدهم.

 گاهی که از نتیجه و ادامه کار نشریه، ناامید می شوم تنها نقطه اتکاء و قدرت من نگاه خداوند هست و مدام به دوستان (گروه پرواز قلم‌ها) توصیه می کنم که نیت‌مان رو خدایی کنیم که تلاش‌مان بی‌نتیجه و هباء منثورا نباشد و حداقل بهره‌ اخروی از این کار نصیب‌مان بشود

و قطعا اگه یاری خداوند نبود این پایداری رو نداشتیم.

در نهایت چه غایتی از این کار مجله در ذهن دارید یعنی نقطه ای که بدان می خواهید برسید چیست؟

ببینید من خیلی آدم پر توقعی نیستم، می دانم از این کار دو یا سه نویسنده خوب تحویل جامعه بدهیم هم خوب است. شاید نتوانم کل جامعه را درست کنم اما انتظار هم ندارم حتی صد اثر تأثیرگذار داشته باشیم و میدان تأثیرگذاریم را کوچک می بینم اما همین که چند نفر زنگ می زنند و تشکر میکنند از راه اندازی این مجله و می گویند که بچه هایشان مدتی است انگیزه گرفته اند که بنویسند و شعر بگویند ، برایم خیلی دوست داشتنی است.

من انتظار ندارم همه بچه ها نویسنده و خلاق بشوند اما به هرحال کاری را شروع کردیم ، در حد ایده شاید باشد اما برایم مهم است که متوقف نشود چرا که دل هایی را گرم کرده است و مطمئنم که از بینشان چند نویسنده و شاعر خوب بیرون خواهد آمد.

کتاب بخوانید تا شاد و سرزنده باشید

معلم وقصه گوی مینابی:

ارسال شده در ۱ آذر ۱۳۹۹، توسط ایرنا

معلم و مربی قصه‌گوی مینابی با اشاره به تاثیر کتابخوانی در سلامت روح گفت: کتاب خواندن یکی از راه‌های اصلی برای پیشگیری از افسردگی است و من به عنوان یک مربی و معلم ادبیات همیشه به شاگردانم توصیه می‌کنم کتاب بخوانند تا شاد و سرزنده باشند.

یاسمن عباسی وجود باشگاه‌های کتاب‌خوانی در روستاها را ضروری دانست و اضافه کرد: کودکان در باشگاه‌های کتاب‌خوانی علاوه بر مطالعه کتاب و آشنایی با دنیای دانستنی‌ها و اجرای مسابقات قصه‌گویی در بخش‌های مختلف، وارد گفت‌وگو می‌شوند و زمینه ارتباط اجتماعی آن درجامعه ارتقا می‌یابد.

این معلم و مربی قصه‌گوی مینابی وجود باشگاه‌های کتاب‌خوانی در روستاها را ضروری دانست و اضافه کرد: کودکان در باشگاه‌های کتاب‌خوانی علاوه بر مطالعه کتاب و آشنایی با دنیای دانستنی‌ها و اجرای مسابقات قصه‌گویی در بخش‌های مختلف، وارد گفت‌وگو می‌شوند و زمینه ارتباط اجتماعی آن درجامعه ارتقا می‌یابد.

 این مربی قصه‌گویی اضافه کرد: کودکان و نوجوانان وقتی کتاب جدیدی را می‌خوانند در ذهن آن‌ها ثبت و دنیای جدیدی به روی آن‌ها باز می‌شود در این حالت فرد تصور می‌کنند که دنیایشان یک قدم به جلو رفته و باعث می‌شود که اعتمادبه‌نفس آن‌ها افزایش پیدا کند.

عباسی که از ابتدای شروع بکار باشگاه کتابخوانی خود کتاب‌های مورد نیاز کودکان روستا را از کتابخانه شخصی خودش تامین و با امانت دادن کتاب‌هایش به کودکان و نوجوانان روستای دومشهر باعث افزایش علاقه آنان به کتابخوانی شده، هفته کتاب و کتابخوانی را نیز فرصتی مهم برای خانواده‌های کتابخوان دانست.

این مروج کتابخوان در روستای دمشهر میناب افزود: در این هفته نیز اعضای باشگاه کتابخوانی کلودنگ کتاب ۵۰۰ جلد کتاب در دو بخش کودک و نوجوان از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان هدیه گرفتند و این بهترین هدیه در هفته کتاب و کتابخوانی بود.

عباسی ابرازداشت: فعالیت‌های شعرخوانی و قصه‌گویی کودکان و نوجوانان هم در طول سال افزایش یافته و تاکنون در چندین جشنواره قصه‌گویی استانی و حتی کشوری صاحب مقام‌های برتر شده‌اند.

وی دراین باره عنوان کرد: اعضای باشگاه کتابخوانی کُلودَنگِ کتاب درنخستین جشنواره ملی قصه گویی روستاییان و عشایر موفق با کسب رتبه دوم کشوری(یاسمن عباسی)، رتبه سوم کشوری توسط حورا کریمی و کسب رتبه چهارم کشوری توسط آسیه صادقی شد.

کُلودَنگِ کتاب، فرصتی مجازی برای کتاب‎خوان‌ها

“کُلودَنگِ کتاب” نام باشگاه کتاب‌خوانی کودکان و نوجوانان روستای دومشهر میناب در روستای دومشهر تاسیس شده و در این روزهای ناخوش اوج آمار کرونا، فرصتی را برای نوجوانان و جوانان کتاب‎خوان در فضای مجازی ایجاد کرده است.

کُلودَنگ کتاب جا و مکان خاصی ندارد و محل تشکیل نشست‌ها و دورهمی‌های نوجوانان کتابخوان بیشتر در دل طبیعت و باغ‌های اطراف روستا یا حیاط حسینیه و مدرسه ابتدایی روستای دومشهر است.

موسس و پایه‌گذار باشگاه کتاب‌خوانی کُلودَنگِ کتاب در این‌باره گفت: این باشگاه کتاب‌خوانی از سال ۹۳ تاکنون که به صورت رسمی فعالیت می‌کند و قبل از آن به مدت پنج سال داوطلبانه برای پیشرفت سطح مطالعه کودکان و نوجوانان روستا آن‌ها را با کتاب‌ها و قصه‌ها آشنا کردم و این فعالیت‌ها همچنان ادامه دارد.

یاسمن عباسی بیان داشت: در ابتدا پنج عضو داشت و درحال حاضر حدود ۲۰۰ عضو دارد و با استقبال کودکان و نوجوانان روستای دومشهر و حتی شهرستان میناب قرار گرفته است.

وی که تمام فعالیت باشگاهش را به صورت رایگان و خداپسندانه انجام می‌دهد، گفت: گاهی برای تهیه کتاب‌های جدید و به روز برای کودکان از حمایت‌های خیرین استفاده می‌کنم.

موسس باشگاه کتاب‌خوانی کُلودَنگِ از فعالیت‌های نوجوانان کتاب‌خوان باشگاه کتاب‌خوانی خود به قصه‌گویی، نقالی، شاهنامه‌خوانی، شعرخوانی، داستان‌نویسی، نوشتن خلاق و شَروِندخوانی اشاره کرد.

عباسی از دستاوردهای باشگاه کتابخوانی کلودنگ کتاب در روستای دومشهر، رشد سطح مطالعه و کتابخوانی کودکان و نوجوانان روستا و افزایش میل به ادامه تحصیل و ریشه‌کن شدن ترک تحصیل دختران و پسران روستاست.

یاسمن عباسی، موسس باشگاه کتابخوانی کلودنگ کتاب، از اعضای قدیمی انجمن اهل قلم و انجمن کتابخانه‌های شهرستان میناب، شاعر و داستان‌نویس است و از کودکی قصه‌گویی را از والدینش آموخته است.

پدر و مادر یاسمن عباسی از قصه گویان و شروند خوانان قدیمی روستای دومشهر هستند و آسیه صادقی مادر یاسمن عباسی صاحب چندین رتبه کشوری، منطقه‌ای و راه یافته به جشنواره بین‌المللی قصه گویی تهران است.

انگیزه ،هدف و تلاش فاکتورهای اصلی موفقیت هستند

به زندگی من خوش آمدید

ارسال شده در ۱ آذر ۱۳۹۹، توسط مرتضی غریبی

خودتان را بطور کامل معرفی کنید؟

معصومه مختاری هستم متولد ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۵ ،در شهر زیبای بندرعباس ،متاهل هستم و یک دختر سه ساله دارم.

سال ۸۴ در دوره کارشناسی مهندسی عمران دانشگاه هرمزگان پذیرفته شدم ، و تحصیلاتم را در مقطع کارشناسی ارشد در گرایش ژئوتکنیک ادامه دادم و در حال حاضر دانشجوی دکترای تخصصی مهندسی عمران ،گرایش ژئوتکنیک(خاک و پی) هستم. همچنین بنده این افتخار را داشتم که بعنوان مدرس در  دانشگاه هرمزگان و دانشگاه  آزاد به تدریس بپردازم.

تحقیقات و پژوهش های شما در چه زمینه ای ست توضیح دهید.

در چند سال اخیر بر روی پی های عمیق و بهسازی خاک های سست و ضعیف در نقاط مختلف استان هرمزگان بوده است. به این علت که شهر بندرعباس در کنار دریا واقع شده و خاک های ساحلی ، از دید مهندسی ژئوتکنیک خاک هایی سست و ضعیف و با کیفیت مهندسی پایینی هستند و پیشرفت شهرنشینی و توسعه صنعتی در کنار دریا ، سبب شده مردم به استفاده و ساخت و ساز در زمین هایی با کیفیت پایین رو بیاورند و این خاک ها ساخت و ساز را با مشکلات اساسی مواجه می کند و ایمنی سازه را در مقابل حوادثی مثل زلزله،  به خطر می اندازد که بدون بهسازی  خاک های مشکل آفرین، عملا ساخت سازه بر روی آنها امکان پذیر نیست.

یکی از موفقیت آمیزترین و کاربردی ترین روش ها برای بهبود خاک های سست نوار ساحلی استفاده از المان های ستونی ست . این روش شامل جایگزینی قسمتی از خاک نامناسب با مصالح دارای سختی و مقاومت بیشتر، از قبیل سنگ شکسته و شن می باشد. .مزایای استفاده از این روش افزایش ظرفیت باربری زمین، کاهش نشست خاک ، زهکشی خاک ، مقابله در برابر روانگرایی خاک ها ، بهبود رفتار خاک تحت بار دینامیکی و کاهش سر و صدا و آلودگی صوتی هنگام بهسازی،بر خلاف استفاده از شمع که آلودگی صوتی زیادی ایجاد می کند. و مهمتر از همه کاهش هزینه بهسازی ، نسبت به سایر روش هاست.

در تحقیقاتی که در زمینه بهبود و بهسازی خاک های مشکل آفرین  مثل خاک های ماسه ای سست و خاک های رسی نرم ساحلی در نقاط مختلف استان هرمزگان( غرب و شمال استان هرمزگان در حاشیه نوار ساحلی ،مجتمع فولاد صنعت جنوب، پالایشگاه قیر نیاک و همچنین در جزیره قشم ) انجام دادم با تحلیل پارامتریک ، مدلسازی های عددی و  آزمایشگاهی و صحت سنجی روش ها، به بررسی تاثیر عوامل مختلف بر ظرفیت باربری خاک استان هرمزگان و تحلیل مقایسه ای میان میزان اثر بخشی ستون های سنگی بر ظرفیت باربری خاک های نقاط مختلف و این که در کدام ناحیه از استان این روش ، روش مناسب تری برای بهبود می باشد.

همچنین در حال حاضر در دوره دکترا،  به بررسی و مدلسازی عددی تاثیر انتقال حرارت در مراکز دفن زباله های هسته ای و تاثیر آن بر رفتار مهندسی خاک رس ، جهت دفع ایمن و کنترل تشعشعات رادیواکتیو زباله های هسته ای و مدیریت صحیح آن که مسئله بسیار  با اهمیتی ست ،مشغول هستم.

در زمینه تخصصتان چه دستاوردهای علمی و یا چه مقاله هایی داشتید؟

ده عنوان مقاله به چاپ رسانده ام که عمده مقالات من در زمینه  بهسازی خاک با مدلسازی ستون های سنگی ، بررسی خاک های تورم زا ، تاثیر انتقال حرارت بر خاک در مراکز دفن زباله های هسته ای و… است که در ژورنال های معتبر خارجی نمایه شده در ISI , SCOPUS می باشد.

توصیه شما برای دانشجویان و افرادی که قصد دارند وارد رشته شما شوند چیست؟

نکته مهم قابل توصیه به تمامی دانشجویان آن است که هیچ ايده و کاری غیر ممکن و غیر عملیاتی نیست و با تفکر مهندسی و تلاش وکوشش روز افزون و مضاعف، هر ايده و تفکري جنبة عملیاتی و اجرایی پيدا خواهد نمود. دانشجویان و مهندسین عمران می­بایست با بهره گیری از آموخته­های تئوریک و استفاده از قدرت تفکر و قضاوت مهندسی خود، بیش از دیگران از فکرشان برای حل مشکلات اجرایی استفاده نمایند.

با وجود فرزند کوچک ادامه مسیر دشوار نبود؟

 باتوجه به اینکه در شروع دوره دکترا دخترم هفت ماهه بود واقعا شرایط سخت و دشواری را پشت سر گذاشتم . بعضی از روزها در کل شبانه روز چهار ساعت هم نمیتوانستم بخوابم، اما اعتقاد شخصی من بر این است که باید قوی بود حتی در سخت ترین شرایط. و در نهایت مشکلات و چالش ها را به بهترین نحو ممکن پشت سر گذاشت .

توصیه شما برای بانوان چیست؟

انگیزه ،هدف و تلاش فاکتورهای اصلی موفقیت هستند. از افراد موفق الگو بگیریم و از وقت خود به نحو بهینه استفاده نماییم. ‏سرمایه‌گذاری روی هدف و یادگیری و آموزش را هیچگاه نباید فراموش کرد.

اگر از صد نفر بپرسید متضاد کلمه موفقیت چیست، اکثرشان میگویند شکست. اما این اشتباهی بزرگ است . متضاد کلمه موفقیت فقط و فقط تلاش نکردن است.

حرف آخر

لازم می دانم که از خانواده و همسرم تشکر کنم که همواره حامی و مشوق من در امر تحصیل بوده اند.

شنبه های عزیز با یسنا کمالی

ارسال شده در ۲۴ آبان ۱۳۹۹، توسط زهره کرمی

آرزو زرقانی بیش از ۱۲ سال سابقه تدریس در زمینه خلاقیت و توانمندسازی مادر و کودک را دارد و طرح آموزشی مادفر که یک طرح توانمندسازی مادر و کودک هست به عنوان یک ایده نوآورانه در پارک علم و فناوری بندرعباس به ثبت رسیده و ما هم اکنون در حال اجرای این طرح در سطح استان است.

وی که یکی از فعالین موسسه ساحل خلیج فارس که کار آن حمایت از کودکان مبتلا به سرطان در استان هرمزگان و همچنین یکی از مربیان مدرسه نوید زندگانی اولین مدرسه بیمارستانی برای حمایت از کودکان مبتلا به سرطان در طول دوره درمان آنها است می باشد .

از او درباره آشنایی اش با موسسه پرسیدم که گفت: آشنایی من با موسسه از طریق اولین جشنواره های غذایی که زیر پرچم در پارک غدیر برگزار شد بود. من به آنجا رفتم و بعد پیشنهاد خودم را برای همکاری به مدیریت دادم و با میز نقاشی کودک همکاری خودم را با موسسه آغاز کردم . میز کودک کم کم رشد کرد و تبدیل به بخش کودک شد و ما اوقات فراغت کودکان را پر می کردیم و به بخش می رفتیم و برای بچه ها فعالیت های آموزشی و سرگرمی می‌گذاشتیم که در روحیه آنها تاثیر بسیار مثبتی داشت.

زرقانی در ادامه می گوید: ورودم  به موسسه بسیار عالی بود . این کار را من خیلی دوست داشتم . من خودم یکی از فعالین علاقمند سازی کودکان به کتاب هستم و برخوردی که با من از طرف مدیریت موسسه شد فوق العاده بود.

موسسه ایده هایم را پذیرفت و بخش کودک را ایجاد کردیم .

از آشنایی تان با یسنا کمالی بگویید ؟ روحیه یسنا و خانواده اش چطور بود ؟

من یکی از معلم های مدرسه نوید زندگانی هستم و در بخش خلاقیت و پیش دبستانی کار می‌کنم. در طی دو تا سه سال گذشته که قرار بود به قول معروف مهر ماه را آغاز کنیم. در یکی از همان روزهای ابتدایی یسنا وارد کلاس شد و ما آموزش را آغاز کردیم. یسنا دختری شاد و پرجنب وجوشی است و روحیه بسیار خوبی دارد .

ولی خانواده اش شاید آن روحیه لازم را برای این تغییرات نداشتند. کاری که ما در مورد روحیه خانواده و طرز فکر این خانواده کردیم بسیار شیرین و لذت بخش و در عین حال زمان بر بود. ولی با توجه به اینکه خانواده یسنا ایمان قوی و ستودنی داشتند و  پشتیبان بسیار خوبی در آموزش‌های ما بودند، باعث شد که ما تغییرات بسیار خوبی را در یسنا کمالی ببینیم.

باید بگویم که مشکلات یسنا کمی از نظر حرکتی و بیشترین مشکل ما گفتار یسنا بود که در روزهای اول اصلا واضح صحبت نمی کرد و ما نمی فهمیدیم یسنا چه کلماتی را می گوید اما به مرور و با برنامه های آموزشی که داشتیم و پشتیبانی‌های مادرش و آموزش‌هایی که به مادر شان دادیم این تغییرات کم کم ایجاد شد.

نکته دیگری که باید بگویم این است که مادر ایشان پذیرفت که به جای یک سال پیش دبستانی  دو سال  را در کنار ما باشد تا بتواند مشکلاتش برطرف کند.

یکی از شایعترین عوارض شیمی درمانی از دست دادن موها است ، با این مشکل چطور کنار آمد ؟

یسنا مشکل از دست دادن موها را نداشت چرا که ایشان تحت پوشش موسسه محک در تهران بود و برای آموزش به بندرعباس ارجاع شده بود و زمانی که به ما مراجعه کردند درمانش تمام شده بود و فقط به لحاظ ضعف سیستم ایمنی بدن که هنوز به آن حدی که بتواند در مجامع عمومی حضور داشته باشه نرسیده بود به صورت خصوصی و در کلاس های تک نفره ما حاضر می شد. البته بسیار هم شانس آورد چرا که از نظر تکلم یه مقدار ضعیف بود و اگر به مدرسه عادی می‌رفت نمی‌توانست این موفقیتی را که الان دارد به دست بیاورد. چرا که هنوز هم تحت آموزش‌ها و پشتیبانی‌های ما قرار دارد.

آیا تمامی سرطان ها قابل درمان است ؟

من از نظر پزشکی اطلاعاتی ندارم ولی از نظر تجربه خودم و کارهایی که انجام دادم می توانم بگویم که امید به زندگی وقتی ایجاد شود بسیاری از مشکلات بیماران مبتلا به سرطان کاهش پیدا می کند و ما روند بهبود بچه ها و قطع درمان بیشتری شاهد بودیم.

باید بگویم که درمان سرطان یک پروسه طولانی و دردناک از نظر بدنی است و فرد از نظر روحی هم بسیار آسیب میبیند.  اطرافیان و کسانی که با بیمار در ارتباط هستند باید روحیه  بالا و  امید به زندگی داشته باشند.

 کاری که ما در موسسه ساحل خلیج فارس انجام می‌دهیم و قبل از آموزش درس و مدرسه ایجاد امید، نگهداری امید و بالا بردن سطح امید در زندگی است. این روند بسیار پررنگ  تر از آموزش متون درسی می باشد .

  امید به زندگی کار را آسان تر می کند و  در کنار دارو و درمان بسیار بسیار اثربخش است.

 از زمانی که ما آموزش‌ها را شروع کردیم و شاهد تغییر روحیه در بچه ها و خانواده ها بودیم ، از نظر آمار بهبودی پیشرفت خوبی داشتیم . نمیخواهم بگم که تمام بچه ها بهبود یافتن چرا که ما مرگ و میر هم داشتیم ولی آمار بهبود یافته هایمان رو به افزایش است.

ایام بهبودی چطور می گذرد ؟

ایام بهبودی توام با درد و بیماری است . چرا که بچه‌ها درگیر عوارض شیمی درمانی هستند و سیستم ایمنی بدن را پایین می آورد و افرادی که سرطان می گیرند نباید در مجامع عمومی حضور داشته باشند . این امر آنها را منزوی و تنها می کند و افسردگی را به ارغوان می آورد.

من فکر می‌کنم که گذراندن اوقات فراغت ، آموزش ، ورزش و موسیقی و همراهی صبورانه یک همراه شکیبا پر انرژی ، صبور و با ایمان می تواند دردها را کم و دوره را کوتاه کند.

اگر عشق به کودک نداشته باشی، نمیتوانی یک قصه گوی واقعی باشی

به زندگی من خوش آمدید

ارسال شده در ۱۷ آبان ۱۳۹۹، توسط زهره کرمی

قصه و قصه گویی قدمتی به وسعت تاریخ تمدن بشر دارد.انسانهای اولیه قصه شکار و مبارزه هایشان را با عوامل قهری طبیعت بصورت تصویر بر دیوار غارها حکاکی می کردند.با پیدایش زبان و ادبیات شفاهی،تخیلات وآرزوهای انسانها نیز بصورت افسانه پردازی وارد قصه ها شدند.

آقاي جمالزاده در كتاب “قصه نويسي” آورده است:

“مي گويند هيج دودي بي آتش نمي شود، هيچ افسانه و قصه و داستاني هم بي تاريخ و بي اساس تاريخي نيست و اگر درست تحقيق نمائيم معلوم مي شود كه حتي قصه هاي جن و پري نيز كه پيرزن ها براي كودكان حكايت مي كنند معني و مفهوم تاريخي دارد”

شادی آزاد بشمنی که بچه ها او را با نام خاله باران می شناسند در جشنواره ی ملی قصه گویی  روستا و عشایر  مقام سوم کشوری را از آن خود کرد . همین موضوع بهانه ای شد تا با او و دنیای زیبایش آشنا شویم و شما را به دنیای پر رمز و راز قصه ها دعوت کنیم .

خودتان را به طور کامل معرفی کنید ؟

شادی آزاد بشمنی  (خاله باران)  متولد ۹/۹/۱۳۶۲ صادره بندرانزلی  متاهل  دارای یک پسر ۱۲ ساله ساکن استان هرمزگان و  فعال حوزه ی  کودک هستم

اولین قصه ای که شنیدید چه بود ؟

زمانی که ۴ یا ۵ سالم  بود  فصل تابستان  ما همیشه  شب ها روی ایوان  خانه ی مان  میخوابیدیم  . و همیشه  صدای  شغال و  بعد  سگ را میشنیدم . از صدای شغال میترسیدم .  مادرم برای اینکه  دیگر نترسم .داستان دوستی سگ و شغال را برایم تعریف کرد که اول  سگ  در جنگل  زندگی  میکرد . یک روز سگ مریض میشود و  از شغال خواست که بیاید در جنگل نگهبانی بدهد و خودش به روستا  برای  مداوا  برود.  سگ وقتی به روستا میرود  دیگر دلش نمیخواهد به جنگل برگردد .حالا شب ها  شغال  سگ را از راه دور صدا میزند . حالت خوب شد که برگردی  و سگ در جواب میگوید :نه نه هنوز نه

از موفقیت هایتان در قصه گویی برایمان بگویید؟

در بیستمین و بیست و یکمین جشنواره ی قصه گویی ملی برگزیده ی استان و به مرحله ی  منطقه ای راه یافتم .و در بیست و یکمین جشنواره ی  قصه گویی طی بیانیه ای از سوی داوران مورد تقدیر  قرار گرفتم . در جشنواره ی  قصه گویی هنرمندان  بسیج  مقام اول را کسب کردم .  در جشنواره ی ملی قصه گویی  روستا و عشایر  مقام سوم کشوری را کسب کردم . و در  جشنواره ی قصه صوتی  پادکست  کانون و پرورش فکری کودک و نوجوان جز دونفر اول   برگزیده ی استان شدم .

بیشتر برای چه گروه سنی قصه میگوید؟

من  برای گروه  سنی الف و ب  قصه تعریف میکنم .

اول قصه بوجود آمد یا قصه گویی؟

 نمیشه  گفت  اول  کدوم  بوجود  اومده  قصه و قصه گو  مکمل و تکمیل  کننده ی هم  هستند  .

یک تعریف از قصه گویی؟در قصه گویی اگر عشق به کودک نداشته باشی  نمیتوانی یک قصه گوی واقعی باشی  پس قصه گویی یعنی  پیامی را با عشق به کمک  لحن و بیان و بدن قوی  به  کودک  منتقل کردن است.

اهمیت قصه گویی در چیست؟

 قصه گویی از قدیم  بوده است.  باعث میشود  کودک  با محیط اطرافش آشنا شود .  روی قوه ی تخیل تفکر و تمرکز کودک خیلی تاثیرگذار است .آداب و رسوم  سنت های  قدیمی  رو برای کودک بازگو میکند .اصلا  ما قصه درمانی داریم .

 من خودم در مرکز جهش و  مرکز نیایش  با بچه های خاص  قصه درمانی  کار میکنم .و خیلی هم تاثیر گذار بوده است .

نظرتان درباره جشنواره قصه گویی را بفرمایید؟

  در جشنواره ها بخصوص  استانی   در انتخاب  داورها  خیلی خوب  عمل کرده اند . شرکت در  جشنواره  در  واقع یک نوع  محک  زدن است . ولی  نتیجه در جشنواره مهم  نیست چون همه ی ما  قصه گو هستیم  و هر کدام  در هر بخشی از قصه گویی قابلیت های خوب خودمان را داریم.

مهم  آن لبخند  کودکان  در هنگام  گوش دادن به قصه هایمان است.

 چند بار در جشنواره شرکت کردید؟

در جشنواره ی  ملی  کانون و پرورش فکری  ۲ مرتبه و در جشنواره  ملی  روستا و عشایر یک مرتبه  در جشنواره ی استانی  بسیج هنرمندان یک مرتبه 

با کدام قصه در جشنواره برگزیده شدید؟

در جشنواره ی  ملی با قصه ی اردیک پر برک 

چند بار این قصه را اجرا کردید؟ قصه ی اردیک  پر برکت رو بارها  برای بچه ها اجرا کردم  حتی  برای ۳ تا مخاطب هم اجرا کردم . اما بصورت  حرفه ای با مخاطب بزرگسال  ۴ مرتبه  این قصه را  در مشهد و گیلان و هرمزگان  تعریف کردم

بیشتر به چه قصه هایی علاقمند هستید و چرا؟

 ببینید  ما دونوع  انتخاب قصه داریم  یک قصه ای که برای بچه ها در اجراها یا کلاس ها  تعریف میکنم  و دوم  قصه ای  که  برای جشنواره  انتخاب میکنم .

در مورد  انتخاب اول  باید  براساس  سلیقه کودکان باشد  که خدا رو شکر با  سلیقه ی کودکان  با توجه به تجربه  آشنایی دارم و  قصه هایی را انتخاب میکنم  که کودکان  را به چالش فکری بکشد و پیام اخلاقی داشته باشد.

  در مورد انتخاب قصه های جشنواره اول باید  داورها  رو در نظر بگیریم   . من سعی میکنم  قصه هایی را انتخاب  کنم  که آداب و رسوم و سنت های قدیم را زنده کند.  

افرادی را به یادمان بیاورد  که  در گذشته  قهرمانی ها و کارهای قشنگی انجام دادند و ما میتوانیم  از آنها درس زندگی یاد بگیریم.

موقعیت قصه گویی در هرمزگان و میزان علاقه مربیان چطور است؟

 در  استان  هرمزگان  قصه گوهای  خوب و قابلی داریم مخصوصا  مربیان  کانون پرورش فکری کودک و نوجوان   استان  که هر کدام  برای خود حرفی در قصه گویی دارند.  اما این نکته را هم باید ذکر کنم  قصه گویی این نیست  که  فقط بیایم در جشنواره ها و مسابقات  قصه گویی شرکت کنیم  … 

من و تمام  قصه گوها  باید  هدفمان ترویج  قصه گویی میان  کودکان  باشد . 

با چه پوشش و رنگ لباسی بر صحنه می روید؟ و دلیل انتخاب این رنگ ها چیست؟

 در مورد  لباس قصه گویی باید بگویم  که  انتخاب  لباس براساس  حال و  و هوای قصه  و علاقمندی های کودکان است  و لباس قصه گویی جشنواره برطبق  قصه طراحی میشود . اما انتخاب رنگ  من خودم عاشق رنگ های  شاد هستم  .  یک حس خوب و یک آرامش به من منتقل میکند و همیشه  از رنگ های شاد استفاده میکنم  و زمان  اجرا  با برق نگاه کودکان متوجه میشوم این حس خوب را  به آنها   منتقل کرده ام .

چه پیامی برای مادران دارید؟

قصه گوهای اصلی برای کودکان  مادران هستند از آنها میخواهم  قصه گویی موقع خواب برای بچه ها را فراموش نکنند  از تک تک مادرهایی که من  را حمایت کردند تشکر میکنم .

و حرف آخر

در  آخر اول از راه دور تمام کودکان را میبوسم و قدردان زحمات  کسانی هستم که در این مسیر من را صادقانه کمک و راهنمایی کردند‌ .  همچنین از هفته نامه آوای دریا که از حامیان بانوان استان هستند تشکر می کنم.

خواستن توانستن است

گفتگوی اختصاصی آوای دریا با مهله اقبالی نژاد مدیرعامل شرکت تعاونی پخت نان های محلی و خمیرک گندم طلایی

ارسال شده در ۱۰ آبان ۱۳۹۹، توسط مرتضی غریبی

شرکت تعاونی پخت نان های محلی و خمیرک گندم طلایی بهده  یکی از تعاونی های برتر استان هرمزگان است که در سال های متوالی موفق به کسب رتبه های برتر در سطح کشور و استان شده است .

کسب رتبه تعاونی برتر ملی سال ۹۹ و مراسم تجلیلی که با حضور معاون اول رئیس جمهور و مقام عالی وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی برگزار شد ، بهانه ای شد تا به سراغ مدیرعامل این شرکت تعاونی برویم و با او گفت و گویی داشته باشیم که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم .

مهله اقبالی نژاد متولد ۱۳۵۴ مدیرعامل شرکت تعاونی پخت نان های محلی و خمیرک گندم طلایی بهده متاهل و دارای چهار فرزند پسر و یک دختراست. وی که دارای مدرک دولتی سیکل و مدرک دیپلم علوم دینی می باشد کسب و کار خود را با  یک تلنگر از زنگ های تفریح همان کلاس ها  آغاز کرد.

مختصری درباره تاریخچه کسب و کارتان بگویید؟ کار خودتان را چطور آغاز کردید

برای شرکت در کلاس های دینی به یکی از روستاهای همجوار می رفتم و در ساعات زنگ تفریح با خانم ها دور هم نشسته بودیم  که صحبت از دستگاه جدیدی بود که تازه به بازار آمده  و با آن می توان نان های خوشمزه ، پیتزا ، کباب و خیلی کارهای دیگر را انجام داد و خیلی هم کم مصرف است.

دو روز بعد با همین ماشینی که سر کلاس می رفتیم و با دو نفر دیگر از همکلاسی هایم هر کدام یک دستگاه گرفتیم.  طرز تهیه نانی که تعریفش می‌کردند هم گرفتیم و به خانه آمدیم . تا شب یکی از دوستان نان را درست کرد و شب بعدی هم نوبت من شد .  این ماجرا ادامه داشت و من مرتب شبهای جمعه و در دورهمی های خانوادگی این نان را درست می کردم. البته نانی که دوستان طرز تهیه آن را داده بودند شیرین بود ولی چون به ذائقه ما نمی‌خورد و آن را تغییر دادم و با مهیاوه و پودر سبزی به نام زعتر درست کردم.

تا اینکه نوروز ۱۳۹۴ با همکاری دهیاری و یک گروه کوهنوردی جشنواره غذاهای محلی برای اولین بار در روستا برگزار شد و از ما برای شرکت در این جشنواره  که به مدت ۱۵ روز بود دعوت کردند .

 بعد از نوروز همان سال هر شب تا ساعت یک نیمه شب نان را درست می کردیم و استقبال خوبی می شد و همچنان سفارش می گرفتم.

  کم کم از پخت نان برای  تفریح و دورهمی تبدیل به فروش شد.

 مغازه های روستا و شهرستان ها سفارش می دادند و کسب و کار ما شروع شده بود . هر روز از ساعت ۱۲ ظهر اول سفارش‌های شهرستان و سپس سفارش‌های دوستان و مغازه‌های روستا را آماده می کردم و این کار تا ۱۱ شب ادامه داشت.

کم‌کم معروف شدیم دیگر از شهرستان ها و روستاهای اطراف سفارش می گرفتیم و در جشنواره های بومی و محلی شرکت می‌کردیم.

از اهدافتان بگویید؟

هدف اصلی ام این است که از استعداد و توانایی هایی که خدا به من اعطا کرده به خوبی استفاده کنم. وقتی با درست کردن نان و غذا یا هر کار مفید دیگر که در توان انسان باشد میتوان کسب و کار ایجاد کرد چرا انجام ندهیم و وقت خود را بیهوده هدر دهیم.

هدف بعدی ام این است که رزق و روزی حلال و از دسترنج خودم به دست بیارم و در نهایت کسب و کار پایداری برای خود و فرزندانم داشته باشم و هم اینکه بتوانم کسانی که دنبال کار هستند را مشغول به کار کنم.

چه شد که تعاونی پخت نان های محلی و خمیرک گندم طلایی بهده  شکل گرفت؟

دولت طرحی را برای تشکیل صندوق خرد زنان به اجرا گذاشت و از ادارات شهرستان ها برای طرح توجیهی به روستا آمدند و  درباره کسب و کار خرد زنان و اینکه چگونه زنان روستایی می توانند با کارهایی در خانه ، کسب و کار پایداری داشته باشند توضیح دادند.

 در یکی از این جلسه‌ها رئیس اداره تعاون و کار و رفاه اجتماعی هم بودند که درباره تشکیل شرکت و مزایای شرکت تعاونی توضیحاتی دادند و من هم نسبت به تشکیل تعاونی رغبت پیدا کردم .

نمونه ای از کارهایم را به آنجا بردم که مورد استقبال واقع شد و شرکت تعاونی شکل گرفت .

تعاونی چند عضو دارد و اعضای تحت پوشش چه کسانی هستند ؟

تعاونی ۷ عضو دارد و اعضای تحت پوشش همسر، پسر ،خواهر ، زن برادرهایم و دیگر اعضای خانواده هستند.

شرکت تعاونی چه مقام هایی را کسب کرده است ؟

 کسب مقام تعاونی برتر در سال ۹۵ شهرستان پارسیان

 کسب مقام تعاونی برتر شهرستان پارسیان در سال ۹۶

کسب مقام تعاونی برتر استانی سال ۹۶

کسب مقام تعاونی برتر شهرستان پارسیان در سال ۹۷

کسب مقام تعاونی برتر شهرستان پارسیان در سال ۹۸

کسب مقام برتر شهرستان ، استانی و کشوری در سال ۹۹

 کسب مقام تعاونی برتر ملی در رشته فعالیت زنان در پانزدهمین دوره

از سختی های کارتان بگویید ؟

هر کاری در جایگاه خودش سختی هایی دارد ولی زمانی که به کار عشق و علاقه داشته باشیم سختی هایش هم شیرین می‌شود. گرما و حرارت تنور بیش از ده بار است که دستم را سوزانده است. جابجایی تنورها و وسایل شرکت در نمایشگاه ها و جشنواره ها- نبود  مکان مناسب برای استراحت و عدم امکانات رفاهی و هزینه رفت و آمدها را می‌توان به عنوان سختی کار نام بود .

استقبال چطور است و محصولات تولیدی خود را در کجا به فروش می رسانید؟

خدا را شکر استقبال خوب بود . البته از زمانی که بیماری کرونا آمده با مشکلاتی روبرو شدیم .

سفارش هایمان از روستاهای اطراف و شهرستان ها همچنین تهران ، شیراز و چند بار خارج از کشور قطر ، دبی و حتی برای آلمان هم سفارش داشتیم .

بسیاری از کار آفرینان فعالیت خود را با تسهیلات آغاز و توسعه داده اند شما کسب و کار تان از این امکانات استفاده کرده اید؟

شروع فعالیت ام  با هزینه خودم بود.  در سال ۹۷ از تسهیلات وام توسعه ملی استفاده کردم و برای توسعه کسب و کارم یک مغازه و برای دو پسرانم یک کارواش گرفتم.

بزرگترین چالش شغلتان چیست؟

 گرانی مواد اولیه

چه برنامه ای برای توسعه تعاونی خود دارید؟

انشاالله بتوانم برای توسعه تعاونی از دستگاه های پیشرفته استفاده کنم و با انجام کارهای مفید و نیاز جامعه را برآورده کنم و با ایجاد اشتغال پایدار موقعیت خوبی برای خانمهایی که دنبال کار هستند فراهم کنم.

پیشنهاد شما برای کسانی که می خواهند کسب و کار خود را راه اندازی کنند چیست ؟

اگر کاری را که دوست دارند دنبال کنند حتما موفق می شوند.  باید به کار عشق و علاقه داشته باشیم .

حرف آخر

باید بگویم که خواستن توانستن است

روزهایی بود که سفارش هایی بالای ۳۰۰ نان داشتیم و همه خانواده با هم کار می‌کردیم اگر همکاری و حمایت‌های آنها نبود موفق نمی شدم.

و همچنین بر خود لازم می دانم از  آقایان یعقوب دلدار رئیس جهاد کشاورزی پارسیان و ادریس دهدار رئیس اداره تعاون پارسیان و معاونشان آقای حسن هوشیار که مشوق و راهنمای من در این کار بودند تشکر کنم.

بیشتر دوست داشتم پزشک شوم تا دندانپزشک

گفت و گوی اختصاصی آوای دریا با دکتر فرزانه جلالی

ارسال شده در ۳ آبان ۱۳۹۹، توسط مرتضی غریبی

دکتر فرزانه جلالی دندانپزشک هرمزگانی در آزمون بورد تخصصی دندانپزشکی کشور موفق به کسب رتبه دوم این آزمون شد.

وی اصالتا اهل رودخانه از توابع شهرستان رودان استان هرمزگان است که دوران تحصیل خود را در دانشگاه علوم پزشکی کرمان و در رشته دندانپزشکی گذرانده است

همین موضوع بهانه ای شد تا به سراغ این بانو بریم و گفت و گوی صمیمانه ای با وی داشته باشیم

چه شد که دندانپزشکی را انتخاب کردید ؟

با اینکه از زمان دبیرستان به طور جدی برای قبولی در رشته های پزشکی تلاش می‌کردم اما بیشتر دوست داشتم پزشک شوم تا دندانپزشکی و با راهنمایی‌های دو خواهرم که پزشک هستند رشته دندانپزشکی را انتخاب کردم. زمانی که وارد این رشته شدم بسیار به رشته دندانپزشکی علاقه مند شدم حین کار در دوره عمومی دندانپزشکی به رشته تخصصی دندانپزشکی کودکان علاقه مند شدم که پس از قبولی در آزمون تخصص دندانپزشکی رشته دندانپزشکی کودکان را انتخاب کردم

مطالعاتتان به چه صورت بود و از چه زمانی شروع به مطالعه کردید؟

از زمان شروع این دوره تلاشم را دو چندان نموده و هر روز ساعاتی را برای مطالعه و پژوهش اختصاص می‌دادند به دلیل علاقه به این رشته با عشق درس می‌خواندند و از همان موقع رویای موفقیت در آزمون بورد را داشتم روزها گذشت و گذشت تا اینکه کم‌کم به آزمون بورد نزدیک شدم .

تلاشم را بیشتر و بیشتر کردم و از تمام تفریحات خوشی هایم گذاشتم و زمان خود را فقط و فقط صرف مطالعه می کردم

از دندانپزشکی کودکان و حساسیت های این رشته بگویید ؟

در خصوص رشته دندانپزشکی کودکان باید خدمتتون عرض کنم که این رشته علیرغم داشتن شیرینی ها و لذت های فراوان کار با کودکان رشته بسیار حساس و سختی است و در عین حال باید علم روانشناسی هم داشت. بحث هدایت و کنترل رفتاری در دندانپزشکی کودکان بسیار مهم است. علاوه بر این باید شناخت کافی از والدین هم داشت .یکی از اهداف مهم دندانپزشکی کودکان با توجه به میزان بالای ترس و اضطراب کودکان از دندانپزشکی ایجاد تصویر ذهنی مثبت در ذهن کودک  پس از انجام درمان‌های دندانپزشکی است . من هم در طول دوره رزیدنتی روی این مبحث کار می‌کردم و کتب روانشناسی کودک هم مطالعه می کردم و یکی از مقالاتم نیز در این خصوص است . طوری که اگر زمان به عقب برگردد و بنده قطعا دندانپزشکی و تخصصی دندانپزشکی کودکان را انتخاب میکنم.

انگیزه شما از انتخاب این رشته چه بود ؟

انگیزه من خدمت مردم استان بوده و هست. علی رغم پیشرفت‌های زیادی که از نظر پزشکی در استان مشاهده می شود هنوز هم کم و کاستی‌هایی مخصوصا در رابطه با دندانپزشکی دیده می‌شود و امیدوارم بتوانم قدمی هر چند کوچک در پیشبرد و ارتقای امکانات و خدمات دندانپزشکی و خدمت به مردم محروم استان و خصوصاً کودکان استانم بردارم.

بزرگترین آرزویتان چیست؟

صادقانه باید خدمتتون عرض کنم که آرزوی روزی دارم که مردم استانم از نظر خدمات دندانپزشکی در بالاترین سطح باشند و از این نظر تفاوتی با شهرستان‌های دیگر بزرگ کشور نداشته باشند چراکه هم استانی های من لایق بهترین‌ها هستند.

حرف آخر

در آخر این را باید خدمتتون بگویم که مطمئن باشید هیچ تلاشی بی نتیجه نمی ماند من هم تلاشم را کردم و به لطف خداوند نتیجه تلاشم را دیدم .

عدم تامین مالی شاید بزرگترین چالش هر کسب وکار تازه ای باشد

گفتگوی اختصاصی آوای دریا با مدیر عامل شرکت تعاونی خدمات بهداشتی درمانی هیژا طب همیار:

ارسال شده در ۱۹ مهر ۱۳۹۹، توسط زهره کرمی

خودتان را به طور کامل معرفی کنید

 فرشته فربودی متولد۱۳۵۶ شهرستان پارسیان ،دارای مدرک دکتری پزشکی عمومی از دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان و مدیرعامل شرکت تعاونی خدمات بهداشتی درمانی هیژا طب همیار هستم.

مختصری درباره تاریخچه کسب و کارتان بگویید و عملکرد ان را از ابتدا تا به الان شرح دهید

در سال ۱۳۹۱ با هدف ایجاد اشتغال برای اعضا ء و فارغ التحصیلان رشته های پزشکی و پیراپزشکی و همچنین کمک به توسعه کشور در زمینه ارائه خدمات بهداشتی و درمانی این تعاونی در استان هرمزگان تاسیس گردید. از همان بدو تاسیس تا کنون با عنایت به الطاف پروردگار متعال در قالب قرارداد های تامین نیروی متخصص مراکز درمانی و بهداشتی با سازمانها و ارگانهای دولتی و خصوصی توانسته ایم برای قریب به   ۸۰۰ نفر شغل ایجاد کنیم که خوشبختانه اکثریت آنها هم اکنون در مراکز بهداشتی و درمانی مشغول بکار هستند.

شرکت تعاونی چه مقام هایی را کسب کرده است

این تعاونی در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۹ بعنوان تعاونی برتر استان هرمرگان انتخاب شد و در سال۱۳۹۹ نامزد تعاونی برتر کشوری هم بود. خوشبختانه از سال ۱۳۹۶ تا کنون صورتهای مالی تعاونی ،حسابرسی و گزارش های آن نشان از شفافیت وعملکرد رضایت بخش تعاونی دارد و خدا را شاکریم که  در هر سه سال متوالی گزارش قابل قبولی ارائه شده است.

تعاونی چند عضو دارد و اعضای تحت پوشش چه کسانی هستند

تعداد اعضاء و سهامداران  این تعاونی تخصصی ۸ نفر هستند که ترکیبی از رشته های پزشکی،پیراپزشکی،دامپزشکی مدیریت کسب وکارومهندس شیمی هستند.این تعاونی در ابتدا فقط در زمینه تامین نیروی انسانی متخصص و ارائه خدمات بهداشتی ودرمانی چه درسازمانهای دولتی وخصوصی وچه در مراکز خود تعاونی خدمات تخصصی خود را ارائه میداد.

از اهدافتان بگویید

در سال ۱۳۹۶ چند عامل مهم که عرض خواهم کرد باعث شدند که تعاونی وارد عرصه ی  تولید تجهیزات پزشکی یکبار مصرف بشود :

-ایجاد اشتغال پایدار برای اقشار محروم در هرمزگان

-تجربه تلخ تحریمهای ظالمانه از بدو انقلاب تا کنون وکمبود تجهیزات پزشکی در کشور

-نیاز کشور و همینطور استان به این تجهیزات

-پتانسیل تعاونی با توجه به تجربه ۵ ساله و داشتن اعضای متخصص در زمینه پزشکی

البته هدف عالی تعاونی در وهله اول کمک به توسعه و آبادانی کشور و ایجاد اشتغال و رفع بیکاری در استان بوده و هست.

به همین دلیل تعاونی در سال ۱۳۹۶ مجوز تاسیس کارخانه تولید لوله های خونگیری خلاء در شهرک صنعتی گمبرون با ظرفیت تولید شانزده میلیون عدد در سال را از سازمان صنعت معدن وتجارت هرمزگان اخد نمود که با اخذ تسهیلات از بانک و آورده تعاونی کل مبلغ سرمایه گذاری طرح ۸۰ میلیارد ریال بوده که در اواخر خرداد ۹۹ به اتمام رسید و انشالله تعداد ۴۵ نفر از جوانان بیکار بزودی جذب و مشغول خواهند شد و شاهد افتتاح و به ثمر نشستن آن خواهیم بود.

چه برنامه ای برای توسعه تعاونی خود دارید

انشالله در سایه الطاف پروردگار بنا داریم در زمینه تولید تجهیزات پزشکی یکبار مصرف کار خود را توسعه دهیم و بتوانیم تعداد بیشتری از جوانان بیکار در استان را جذب وبرای انها شغلی پایدار ایجاد کنیم.

از سختی های کارتان بگویید ؟ بزرگترین چالش شغلتان چیست

خب در راه اندازی این کار ما از همان بدو کار چالشهای فراوانی را پیش رو داشتیم از عدم همکاری بانکها جهت تسهیلات ،تضمینات فوق تصور درخواستی بانکها جهت تسهیلات تا بوروکراسی اداری برخی سازمانها که من علاقه ای به باز کردن آنها ندارم.

البته لازم میدانم در اینجا از همکاری صمیمانه اداره تعاون شهرستان بندرعباس و همینطورسازمان  صنعت و معدن هرمزگان  که همکاری لازم را در این خصوص داشتند کمال تشکر و قدردانی خودم را ابراز دارم.

عدم تامین مالی شاید بزرگترین چالشی است که هر کسب وکار تازه ای در وهله اول با آن روبروست اما این تعاونی با کمک خدا و پشتکار اعضاء این کار را به اتمام رساند.

پیشنهاد شما برای کسانی که می خواهند کسب و کار خود را راه اندازی کنند چیست ؟

در آخر برای تمام کسانی که تمایل دارند کسب وکار تولیدی –بخصوص کار تخصصی- راه بیاندازند پیشنهاد میکنم در مرحله اول طرح توجیهی بسیار جامع و کاملا تخصصی داشته باشند وبه این شرکتهایی که چند میلیون میگیرند وطرح توجیهی مینویسند بسنده نکنندو اینکار را به خبره خودش بسپارند تا طرحی آماده شود که واقعا همه جوانب کار از بازار یابی تا فروش ،تقاضا و….را کاملا تخصصی دیده باشد

حتما حتما یک مشاور حقوقی را در کنار خود داشته باشند تا در تمام مراحل و قرارداد های خرید زمین تا تجهیزات و ماشین آلات به انها مشاوره حقوقی بدهد.

و در نهایت هر کسی کاری را انتخاب کند که واقعا به آن علاقه دارد و تجربه ای دارد . صرف تقاضای بازار و گفته های دیگران هر کاری را نمیشود ورود کرد. . داشتن سرمایه اولیه بسیار مهم وحیاتی است .

حرف اخر

از شما دوستان رسانه آوای دریا که این فرصت را در اختیار بنده گذاشتید تا بعنوان مدیریت این تعاونی در خدمت شما باشم صمیمانه تشکر و قدردانی مینمایم وبرای شما عزیزان آرزوی سلامتی و شادکامی دارم.

نیروی جوانی، سالها دانش و انگیزه ام را در این مسیر پر فراز و نشیب گذاشته ام

گفت و گوی تخصصی هفته نامه آوای دریا ، به مناسبت روز ملی دامپزشک :

ارسال شده در ۱۲ مهر ۱۳۹۹، توسط زهره کرمی

دامپزشكی صرفا به معنای درمان یك بیماری در دام نیست، بلکه این رشته نقش موثری در بهداشت عمومی و ارتقای سلامت جامعه دارد و با فقدان دامپزشكی، بدون شك بخشی از سلامت جامعه به خطر خواهد افتاد. ۱۴ مهرماه به نام «روز ملی دامپزشکی» نامگذاری شده است. به همین مناسبت به سراغ یکی از کلینیک های دامپزشکی بندرعباس که توسط یک بانو اداره می شود رفتم و در ادامه شما را به خواندن این گفت و گو دعوت می کنم.

خودتان را معرفی کنید

دنیا واقفی ، متولد ۱۳۶۹   دارای تحصیلات در مقطع دکترای عمومی دامپزشکی از دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز که از اواخر سال ۹۶ با راه اندازی کلینیک دامپزشکی رسما فعالیت در زمینه تخصصی خودم رو شروع کردم.

چرا دامپزشکی را انتخاب کردید؟ مجبور به این انتخاب بودید یا علاقه‌مند؟

علاقه من به دامپزشکی به دوران مدرسه و دبیرستان بر می گردد. همیشه علاقه زیادی به حیوانات و کمک به آنها داشتم و همین علاقه با تحقیق و مشورت بیشتر به هدف من برای ادامه تحصیلات تبدیل شد و نه از روی اجبار، بلکه از روی علاقه وافر و تعیین هدف در زندگی به این رشته دانشگاهی گرایش پیدا کردم و الان هم از کار و شرایط کاری، با وجود همه مشکلات و سختی‌ها و نامهربانی‌ها، رضایت دارم. در نهایت، یقین دارم انتخاب درستی کردم.

شما از نسل جدید دامپزشک‌ها هستید. به نظر می‌رسد دامپزشکی زیر و رو شده. جوانان دامپزشکی را چگونه متحول کردند؟

جسارت جوانان همیشه قابل توجه بوده و مطالعه اتفاقات و تغییرات بزرگ در دنیا نشان می دهد که عمدتا جوانان نقش قابل توجهی داشتند. در زمینه دامپزشکی هم همین طور بوده و حضور نیروهای جوان علاقه‌مند و با انگیزه باعث شده که نگاه متفاوتی به این حوزه شود.

فکر می‌کنید مردم چقدر از وضعیت دامپزشکی باخبر باشند؟

اگر منظور شما از وضعیت دامپزشکی، سختی شغل هست، باید بگویم تا حد خیلی محدود و کوتاه. چون کار دامپزشک در حوزه‌های مختلف، مثل پزشکی، تخصصی هست. مثلا ما متخصص دامپزشکی در زمینه مامایی را داریم. یا در زمینه دام بزرگ، طیور و غیره. اغلب مردم فکر می کنند کسی که دامپزشک هست، باید بتواند اسب را درمان کند، سگ را درمان کند، پرنده، خزنده و غیره. در صورتی که وقتی ما مثلا دچار مشکل تنفسی می شویم، ترجیح می دهیم یک متخصص ریه معاینه وتجویز دارو را انجام دهد و برای مشکلات کوچک تر به پزشک عمومی مراجعه می‌کنیم.

این که مردم بدانند از چه دامپزشکی باید چه توقعی داشته باشند، خیلی مهم است و گاها پیش می آید که مراجعه کننده‌ای برای درمان دام، پاسخ منفی می‌شنود و این پاسخ را به پای نداشتن علم می‌گذارد و همین مسائل نشان می دهد که مردم خیلی اطلاع زیادی از حوزه دامپزشکی ندارند. در صورتی که با وجود علم، پیش می آید که برای بعضی از موارد درمانی ، به بعضی از همکاران ارجاع داده شوند.

مسئله دیگر، تجویزهای خودسرانه و رفتارهای اشتباهی هست که بعضی از انسان ها ممکن است از خودشون نشان بدهند و بگویند ما تجربه داریم.

مثلا بعضی از مواد غذایی برای حیوانات خانگی مثل سگ و گربه ضرر زیادی دارد و صاحبان بعضی از این حیوانات، با بی توجهی و با توجیه اینکه«همیشه می خوره و تا حالا چیزیش نشده» و این طور موارد، همان کار اشتباه را انجام می‌دهند و به حرف دامپزشک گوش نمی کنند. این موارد هم نشان دهنده عدم آگاهی مردم از حوزه دامپزشکی هست.

به‌نظر می‌رسد هنوز کسانی هستند که فکر می‌کنند دامپزشکی یعنی جایی که داخل آن گاو و گوسفند می‌آورند. برخی از مردم هنوز تفاوتی میان دامپزشکی و پزشکی دام‌های کوچک قائل نیستند.

بله متاسفانه هرازگاهی با همچنین افرادی که از روی ناآگاهی دام خود را به کلینیک می‌آورند و انتظار درمان دارند، روبرو هستیم. هرچند اطلاعات و امکان درمان بسیاری از این موارد وجود دارد، اما مجوز کلینیک ما برای رسیدگی به دام‌های کوچک است و قانونا اجازه چنین کاری نداشته و در این موارد طبق قانون عمل می کنیم. بنظرم باید از سوی مدیران مربوطه اطلاع رسانی بیشتری در زمینه آگاه سازی جامعه صورت بگیرد، هرچند که بسیاری از مردم نیز نسبت به این مسائل آگاهی دارند.

شما نسل جدیدی‌ها برای دامپزشکی چه‌ می‌کنید؟

این که بگویم چه میکنیم، کلی است و به طور خلاصه می توان گفت که نیروی جوانی، سالها دانش و به اندازه سالها انگیزه را در این مسیر پر فراز و نشیب گذاشته ام و سعی دارم خدمات قابل قبولی به شهروندان شهرم ارائه کنم. بازخورد مراجعه کنندگان از نحوه خدمات رسانی و پذیرش، نشان دهنده رضایت قابل توجه است که به شخصه برای خودم جای خوشحالی دارد.

از سوی دیگر، به فکر ادامه تحصیل و رسیدن به مدارج بالاتر درحوزه های تخصصی دامپزشکی هستم، چرا که نیاز به این مقوله نیز در استان و خصوصا شهر بندرعباس کاملا محسوس بوده و به نوعی وظیفه خودم می دانم.

اصلا چرا در محدوده شهری باید دامپزشکی داشته باشیم؟

علاقه وافر مردم به نگهداری حیوانات مختلف خانگی و متاسفانه گاها حیات وحش، که البته خودش جای بحث بسیار دارد، ضرورت وجود مراکز خدمات دامپزشکی یا همان کلینیک ها را روز به روز افرایش می دهد. اغلب علاقمندان به نگهداری از حیوانات گاها سعی دارند اطلاعات علمی و دقیق تری در خصوص حیوانی که نگهداری می کنند داشته باشند و در همین زمینه وظیفه دامپزشک است که  از طریق مراکز درمانی خدمات دهی لازم را انجام دهد.

علاوه بر این، گاهی نیز پیش می آید که حیوانات دچار حوادث، شکستگی استخوان، بیماری یا هر مشکل اورژانسی دیگر شوند و همین مسئله نیز بر ضرورت وجود کلینیک های دامپزشکی تاکید دارد.

وجود کلینیک‌ها و بیمارستان‌های دامپزشکی و حضور دامپزشکان در شهر باعث می‌شود که مردم به نگه‌داشتن حیوانات خانگی روی بیاورند؟

قطعا وقتی خدمات مورد نیاز این علاقمندی ارایه شود، افزایش علاقمندی ها را شاهد خواهیم بود. بالاخره هر کس به عنوان علاقمند نگهداری از حیوانات، باید مسایل مختلف را مورد بررسی قرار دهد. مثلا اگر امکانات درمانی، واکسیناسیون و غیره نباشد، ممکن حیوان دچار مشکلاتی شود که جانش به خطر خواهد افتاد.

چرا باید در خانه‌ها حیوان نگهداری شود؟ از تاثیرات آن بگویید؟

با صنعتی شدن سریع جوامع، انسان ها راه هایی را برای رهائی از خستگی های روحی و روانی خود جستجو می‌کنند. بیشتر مردم حیوانات خانگی را بعنوان یک عضوی از خانواده پذیرفته اند و در تمامی اوقات از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. داشتن یک حیوان خانگی می تواند مزایای مثبت زیادی را برای صاحبان آن ها در بر داشته باشد نظیر سلامت روحی و جسمی.

از سوی دیگر، ثابت شده که افراد دارای حیوانات خانگی در مقایسه با دیگران دارای اعتماد به نفس بیشتری هستند، نگهداری از یک حیوان خانگی می تواند به بالا بردن عزت نفس افراد نیز کمک کند.

چرا حیوان بدون صاحب رها می‌شود؟

دلایل مختلفی برای این مسئله وجود دارد. گاهی خودخواهی ما انسان ها باعث آن است، گاهی یک اشتباه یا خطای سهوی. ممکن است گاهی شما حیوان خانگی را بی پناه و بی سرپرست بیابید، اما همیشه این گونه نیست که صاحب حیوان عمدا آن را رها کرده است. برعکس، اغلب شاهد هستیم که وقتی یک سگ یا گربه دارای سرپرست صاحب خود را گم می کند، یا به هر شکل ممکن فرار می کند، صاحب آن تلاش و هزینه زیادی برای بازگشت حیوان خود دارد. این مسئله برای سگ ها و گربه ها بیشتر مشاهده می شود. اما همانطور که گفتم؛ گاهی نیز پیش می آید که خودخواهی یک فرد یاعث این اتفاق ناگوار باشد.

در حال حاضر به خاطر مشکلات اقتصادی جامعه، نگهداری حیوان خانگی برای بسیاری از افراد دشوارتر شده و این هم یک دلیل دیگر برای عدم تمایل به نگهداری حیوانات خانگی است.

چه مسائلی در حوزه دامپزشکی باید مورد توجه و یا بازنگری قرار گیرد؟

تغییر نیازها و همچنین تغییر شرایط دنیای پیرامون و خصوصا در کشور ما، با سرعت زیادی در حال تغییر است و این تغییرات بازنگری قراردادها و قوانین پیرامونی را جدی تر می کند. بیمه حیوانات یکی از این موارد نیازمند تغییر است. چرا که خیلی از مواقع این موجودات(خصوصا کوچولوها) دچار مشکلاتی می‌شوند که با توجه به مشکلات اقتصادی که مردم درگیر آن هستند، از پس هزینه‌های درمان آنها بر نمی‌آیند و خیلی از مواقع حاضر به هزینه های تشخیصی دقیقتر(مانند آزمایش کامل، سی تی اسکن، ام آر ای و… ) نیستند و مایل هستند تا علامتی درمان شوند و اگر هزینه ها بالا باشد تصمیم به یوتانایز این موجودات گرفته می‌شود. علیرغم علاقه ی شدیدی که به حیوان خانگی خود دارند.

کیفیت آموزش دانشگاه‌ها و پذیرش دانشجو با توجه به نیاز کشور و جامعه نیز یکی دیگر از این موارد است.

وضعیت درآمدی دامپزشکان چگونه است؟

متاسفانه علیرغم تلاش و مدت زمان نحصیل و سختی های حین تحصیل و همچنین سختی کار دامپزشکان درآمد متناسب با این مشکلات نیست.

مراجعه‌کنندگانی که دارید آیا حیوانات خود را به موقع درمان می‌کنند یا اینکه وقتی حیوان را برای درمان می‌آورند که کار از کار گذشته است؟

برخی حساسیت مناسبی برای نگهداری از حیوان خانگی دارند و همانطورکه گفتم او را جزوی از خانواده می دانند. اما بعضا هم حساسیت زیادی دارند. تا حدی که حتی به گفته های دامپزشک هم اعتماد نداشته و در نهایت یا کار خودشان را می کنند یا به کلینیک های دیگر هم سر می زنند. موارد متعددی را شاهد بوده ام که علیرغم معاینه، آزمایش، شروع درمان درست و راهنمایی لازم، فرد به مرکز درمانی دیگری مراجعه کرده و دستورات دیگری برای درمان حیوان خود دریافت می کنند و همین مسئله به ضرر آن حیوان تمام شده است. بالاخره سطح دانش، تجهیزات و امکانات دامپزشکی، دسترسی به متخصصان دامپزشکی و عوامل دیگر در تشخیص درست و تجویز مورد نیاز تاثیرگذار است.

در مقابل هم به گفته شما، برخی حیوانات خانگی زمانی به ما سپرده می شود که یا جانش را از دست داده یا حال وخیمی دارد. این موارد نگران کننده همگی ناشی از عدم آگاهی صاحب آن حیوان خانگی است که میزان توجه و احساس مسئولیت فرد را نشان می دهد.

یک جامعه تا چه اندازه وابسته به فعالیت و تخصص دامپزشکان است؟

بنظرم دامپزشک ها را بر حسب تخصصی که دارند در چند دسته قرار داد. گروهی از همکاران ما در حیطه پرورش دام و طیور فعالیت دارند، و گروه دیگر ی در زمینه دام های کوچک و همان حیوانات خانگی فعالیت داشته و بخش های کوچک دیگری از جامعه دامپزشکی در حیطه حیات وحش و غیره فعالیت دارند. قاعدتا با توجه به نیاز جامعه، حضور دامپزشکان در بخش دام، طیور و آبزیان قابل توجه است.

بر اساس گزارش های منتشر شده، با توجه به اینکه سرمایه دامی و سرمایه گذاری انجام شده در زیر بخش دام و طیور، این صنعت بعد از نفت یکی از مهمترین سرمایه‌های ملی در کشور است. نقش دامپزشکی در سلامت و ایمنی مواد غذایی از مزرعه تا بشقاب بعنوان نقشی استراتژیک  و کلیدی بسیار حائز اهمیت و انکار ناپذیر بوده و در واقع  با توجه به ابعاد گسترده وظایف و مسئولیت‌ها، دامپزشکی یکی از ارکان اساسی زمینه ساز امنیت غذایی محسوب می شود. در نگاه کلی، نقش دامپزشکی را می توان در سه محور عمده و اساسی تشریح کرد:۱-بعد اقتصادی ۲- بعد بهداشتی ۳- بعد تحقیقاتی و پژوهشی. در حالی که کمتر به آن توجه می شود و افراد بسیاری از این نقش ها بی اطلاع هستند.

مواردی از حیوان‌آزاری به ویژه در فضای مجازی، منجر به واکنش‌های عمومی شد. ریشه حیوان‌آزاری را در چه چیزی می‌دانید و آیا گزارش‌های حیوان‌آزاری در کشور ما قابل توجه است؟

موارد متعددی از این حیوان آزاری ها هرازگاهی مشاهده می شود که ریشه یابی دقیق آن نتایج غیرقابل باور اما حقیقی را نشان می دهد. مثلا در چند موردی که طی سالهای اخیر در بندرعباس از سوی برخی افراد گزارش و پیگیری شد، انگیزه های مالی پیگیری کنندگان و استفاده از احساسات مردم قابل تشخیص بود. اما مردم آگاهانه در این موارد برخورد دارند و قصدشان چیزی جز توجه به حقوق حیوانات نیست. طبیعی است که هرجا بحث پول، منافع و غیره باشد، امکان فساد هم وجود دارد و ما موارد متعددی را دیده ایم که به اسم پناه داده به حیوانات، حمایت از حقوق آنها و دوری از خطرات و مشکلات، سواستفاده های قابل توجهی صورت گرفته است. بنظرم باید نقطه مقابل حیوان آزاری را هم ببینیم. یعنی دریابیم که این آمارها به نسبت پنج سال یا یک دهه قبل چه میزان کاهش یافته و عوامل کاهش آن چه چیزهایی بوده است.

مواردی از مهربانی در حیوانات را مشاهده کرده‌اید که بیان کنید؟

این موارد بسیار زیاد مشاهده می شود. مثلا موردی را داشتیم که فردی یک گربه تصادفی را سراسیمه و هراسان به کلینیک آورد و درخواست درمان فوری او را داشت. بعد که ماجرا را پرسیدیم، متوجه شدیم که فرد فقط شاهد آن تصادف بوده و علیرغم اینکه نقشی در بروز حادثه نداشته، بی تفاوت از کنار آن عبور نکرده است.

تصوراتی درباره تاثیر گربه‌ها در نازایی و سقط جنین وجود دارد. این موارد را تایید می‌کنید؟

باید بگویم در کشورهایی که پت به عنوان جمعیت غالب آنهاست احتمال انتقال بیشتر از سبزی و میوه های آلوده ای بوده که ممکن است به درستی شسته نشده باشند.

برای بیماری زایی باید مدفوع  گربه آلوده ۲۴ ساعت در مجاورت هوا باشد تا اسپروله شود و بعد این مدفوع خورده شود تا آلودگی پیش بیاید برای همین احتمال آلودگی از این طریق کمتر است

شما تنها دامپزشک خانم در استان هرمزگان هستید که مطب دارید در رقابت با مردان دچار محدودیت نشدید؟

قطعا توانایی های هر فرد می تواند محدودیت ها را کم کند. من هم سعی کردم بدون در نظر گرفتن جنسیت به کار بپردازم و حواشی بیهوده را در نظر نگیرم. در عین حال با همین دیدگاه باید بگویم، خیر دچار محدودیت نشدم و با سایر همکاران در حوزه درمان ارتباط مثبتی دارم.

چند دامپزشک زن در استان است؟ 

از تعداد دقیق اگاهی ندارم . چون دامپزشکی رشته ی وسیعی است و از اداره های دولتی تا بخش مواد غذایی، آبزیان و غیره برای دامپزشک ها شرایط کار و فعالیت وجود دارد. اما بنظر می رسد نسبت آقایان به خانم ها در حوزه دامپزشکی استان هرمزگان تفاوت زیادی دارد و تعداد خانم های شاغل در این حوزه به مراتب کمتر است .

در این مسیر با چه چالش هایی مواجه شدید؟

خوشبختانه تا به حال دچار چالش خاصی نشدم. بالاخره با آگاهی از موارد احتمالی در این رشته تحصیل کردم و وارد شدم اما بعضی موارد مثل نوسان قیمت ها، تاثیر زیادی روی همه مشاغل داشته و حیطه درمان در دامپزشکی هم بی نصیب نمانده است. البته گاهی اتفاقاتی هم می افتد که در کار باعث ناراحتی و چالش هایی می شویم که هرچند گاها عذاب آور هستند، ولی با گذشت زمان حل می شوند. موارد دیگه ای مثل تامین هزینه های نگهداری، اجاره، وسایل، کمبود تجهیزات و غیره هم در نوع خودش چالش محسوب می شوند.

از خاطرات تلخ و شیرین کارتان بگویید

حدود یک سال قبل، فکر می کنم خرداد ماه ۹۸ در کلینیک مشغول کار بودیم و چند مراجعه کننده هم داشتیم که ناگهان تعدادی از افرادی که خودشون را حامی حقوق حیوانات می دانند وارد کلینیک شده و باعث رعب و وحشت شدند. تا به خودمان آمدیم، کلینیک پر شده بود از لاشه سگ و افرادی که بویی از انسانیت نبرده بودند. ظاهرا در محل دیگری که هیچ ارتباطی به کلینیک نداشت توسط یک نهاد دیگر اتفاقاتی افتاده بود که این افراد ناآگاه را به سمت درمانگاه کشانده بود. البته بعدا همه اصل ماجرا و تحریک این افراد و سوءاستفاده از احساسات مردم حیوان دوست برای همه آشکار شد و لیدرهای این حمله به سزای کار خود رسیدند، اما این اتفاق یک خاطره تلخ در دوران کاری من محسوب می شود.

در خصوص خاطره شیرین نیز یادم می آید حدود دو سال قبل، شب کاری سنگینی را داشتیم و حدود ساعت یک و نیم بامداد که قصد رفتن به خانه را داشتیم، پس از قفل کردن در درمانگاه، تلفن به صدا در آمد و به پیشنهاد همکارم، بازگشتیم و تلفن را جواب دادیم. صدای مضطرب پشت تلفن می گفت که سگم از دستم رها شده و به خیابان رفته و ماشین به او زده و اکنون حال خوبی ندارد. علیرغم خستگی زیاد، از او خواستیم به کلینیک مراجعه کند و از آن سگ عکس گرفتیم که بررسی نشان داد باید عمل شود. آن سگ دو روز بعد پس از انجام مراحل مورد نیاز عمل شد و با وجود هزینه زیاد، صاحبش تمام مخارج را انجام داد. دیدن سگی که نیمه جان با دو لگن شکسته به کلینیک مراجعه کرده و پس از چند هفته توان دوباره راه رفتن و زندگی دریافت کرده بود، خوشحالی زیادی در ما ایجاد می کرد و البته موارد زیادی از این مسائل در کار برایمان اتفاق افتاده است.

در کل، این رشته همیشه خاطرات جذاب دارد چون با موجودات جذابی در تماس هستیم تقریبا درمان هرکیس خاطره ی خوشی است زمانی که بهبوددیشان را میبینیم

پیشنهادتون به علاقمندان به حرفه دامپزشکی چیست؟  راه شما را  ادامه بدهند؟ ‌

حقیقت این است که دامپزشکی رشته بسیار سختی هست. توصیه من این است که کسی برای تحقق آرزوی دکتر شدن این رشته را انتخاب نکند و صرفا علاقه ذاتی به حیوانات را ملاک قرار ندهد. چون در میانه راه با دردسر روبرو می شود.

اینکه درآمدزایی دامپزشکی سخت هست، دلیل دیگه ای برای مشاوره خوب و بررسی دقیق برای انتخاب دامپزشکی هست. علاقه، بررسی دقیق و در نظر گرفتن بازار کار دامپزشکی برای علاقمندان به این رشته بسیار مهم است.

در پایان و در کنار تمام سختی‌های شغل دامپزشکی به موارد رضایت‌بخش این حوزه هم اشاره کنید

در نمای کلی برای دانش آموخته های این رشته در حوزه های متفاوتی فرصت شغلی هست از فعالیت های درمانی تا بسته بندی فراورده های غذایی.

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!