نخستین رویداد هنری دستار برگزار شد

ارسال شده در ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، توسط زهره کرمی

رویداد هنری دستار که با هدف پاسداشت فرهنگ و هنر و سنت این دیار و نمایش گذاشتن تلفیق سنت و مدرنیته با حضور چهار برند پادیک، وددو، آی پارا و شاینا در گالری وندا برگزار شده شد.

آرزو زاهدی مشاور گالری وندا و از برگزار کنندگان مراسم در پاسخ به اهداف برگزاری این رویداد گفت:  این رویداد دو هدف اصلی دارد . اولین آن بر می گردد به تعصباتی که نسبت به پوشش بندری وجود دارد که البته تعصب به حق و به جایی است و آن را اصالت خود می دانند، ولی این داستان برای برند هایی که در این زمینه فعالیت می کنند و کارهای امروزی ارائه می دهند، متفاوت است.

زیرا مد در حال تغییر است و هنرمندان حوزه طراحی لباس کارهای امروزی را با آیتم های بندری تلفیق می کنند و قدیمی تر ها نسبت به این تغییرات ناراضی هستند .

دبیر اجرایی این رویداد گفت : ما دوست داشتیم که مردم به این جا بیایند و کارهای سنتی را در کنار کارهایی تلفیقی ببینند تا نشان دهیم که ما به دنبال خراب کردن پوشش بندری نیستیم و فقط می خواهیم برای جوانانمان یک نگاه نو و جدید بوجود بیاوریم .

آرزو زاهدی با بیان اینکه اسم رویدارد دستار و به معنی روسری بندری است و ما به دنبال اسمی بودیم که یک پوشش بندری قدیمی را نشان دهد. گفت : نگاه های مردم به استان هرمزگان بیشتر شده و وقت این است که پوشش های بندری به کشور نشان داده شود.

نرگس یزدان پرست  مدیریت گالری وندا با بیان اینکه  این رویداد از ۲۰  تا ۲۲ اسفند ادامه داشت گفت: وندا از ۲۳ آذر ۹۹ افتتاح شده و این رویداد ششمین رویدادی بود که در این گالری برگزار شده است .

سپینود یزدان پناه مدیریت گالری ودوو گفت : من در ایونت های بسیاری شرکت کردم اما این رویداد ایده جدیدی بود و اینکه می خواستند تلفیق را نشان دهند خوشم آمد و از آن استقبال کردم .

من کارهای تلفیقی انجام می دهم و پیام های زیادی می گیرم که شما به پشتوانه بندر به لباس بندری توهین می کنید و پوشش بندری را از بین میبرید ، در صورتی که این طور نیست .

مثلا ما شلوار بندری را به شکل شلوار امروزی در آوردیم تنگ تر کردیم و به آن کمر وصل کردیم یا گشادی الای آن را حدف کردیم ، یا از لباس های جاسکی به صورت خلوت تر و به صورت مانتو استفاده کردیم  ، شلوار بندری را با مانتو می پوشیم و کندور ه های گلابتون دوزی را به عنوان مانتو استفاده می کنیم و یا به جای شال لیسی می پوشیم تا نقشی در احیای فرهنگ هرمزگان و شناساندن آن به سایر استان ها داشته باشیم و پوشش بندری خیلی نو تر و تازه تر حفظ کرده و قولی جوانان پسند می کنیم .

فاطمه بازماندگان قشمی مدیریت گالری پادیک هدفش  اصلی اش را احیا و معرفی هنر دست زنان قشم عنوان کرد و گفت : در حال بروز رسانی طرح های قدیمی و گلابتون دوزی ها هستیم و ایده هایم را از معماری و نقوش لباس های قدیمی می گیرم .

شکیلا رشیدزاده مدیریت شاینا گالری با بیان اینکه اهل بندرلنگه و ساکن شیراز است ، قصد خود را از این کار تلفیق برند های سنتی و مدرن و ترکیب سبک سنتی پوشش زنان هرمزگان با سایر استان های کشور عنوان کرد.

در حاشیه این مراسم که با اجرای نمایشی موزیکال همراه بود، یک دختر خیاط بندری را نشان می داد که با شنیدن  یک آوای موسیقی به دنبال صدا رفته و با دنیای مد و لباس های امروزی که با آیتم هایی از بومی بودن خودش تلفیق شده است ذوق می کند و مسیر زندگی خود را پیدا می کند. اجرای این نمایش بر عهده  مهسا علی نسب بود .

چگونه به یک عروسک، جان ببخشیم

ارسال شده در ۹ اسفند ۱۳۹۹، توسط ایسنا

 یک عروسک‌ساز و عروسک‌گردان حوزه نمایش عروسکی گفت: در عروسک گردانی، قدرت تصمیم‌گیری باعث عکس‌العمل به موقع و سریع می‌شود و در نتیجه کار باورپذیر می‌شود.

مژده ذکریاپور در حاشیه دوازدهمین نشست تخصصی انجمن هنرهای نمایشی استان هرمزگان با عنوان “دست‌ها و بازی دهی عروسک در نمایش” افزود: اولین و مهم‌ترین  وظیفه یک عروسک گردان را حل شدن در وجود عروسک نمایشی است.

وی با بیان اینکه تمام تعریف عروسک‌گردانی در این جمله خلاصه می‌شود که بازی دهنده جان و وجود خود را در عروسک ببیند و به قدری این ارتباط نزدیک باشد که گویی عروسک‌گردان در جلد عروسک فرو رفته است، اظهار کرد: “تمرکز، قدرت تصمیم‌گیری و تجسم” سه ویژگی مهم یک عروسک است و یک عروسک گردان موفق باید تمرکز بالایی در اجرا داشته باشد، یعنی روی صحنه هیچ چیز به جز عروسک و صدایش را  نبیند و نشنود.

این عروسک‌ساز و عروسک‌گردان خاطرنشان کرد: حواس یک عروسک‌گردان باید تماما متوجه وجود عروسکش باشد و در واقع روح عروسک خود باشد و به هیچ چیز دیگری اعم از مخاطب و عروسک گردان‌ها و… توجه نکند.

وی ویژگی بعدی عروسک گردانی موفق را قدرت تصمیم‌گیری و عکس‌العمل سریع بازی‌گردان دانست و عنوان کرد: عکس‌العمل به موقع در عروسک‌گردانی مثل رانندگی موفق است. یعنی همان‌طور که راننده تمام حواسش به رانندگی است و  گوشه چشمی به جاده دارد،  با حواس جمع تصمیم می گیرد و عکس‌العمل مناسب انجام می دهد.

ذکریاپور با اشاره به اینکه در عروسک گردانی، قدرت تصمیم‌گیری باعث عکس‌العمل به موقع و سریع می‌شود و در نتیجه کار باورپذیر می‌شود، بیان کرد: تجسم اصل بسیار مهم در بازی‌دهندگی عروسک نمایشی است و عروسک‌گردان موفق قدرت تجسم بسیار قوی دارد.

وی ادامه داد: برای موفقیت در عروسک‌گردانی باید قدرت تجسم خود را تقویت کنیم یعنی حالت‌ها و حس‌ها را تمرین کنیم، به خاطر بسپاریم و از هم تفکیک کنیم؛ وقتی عروسک غمگین می شود فرم سرش تغییر می کند و حالت غم را القا می‌کند درست مثل آدم ها وقتی غمگین اند. در واقع قدرت تجسم و شناخت درست عکس‌العمل‌ها و احساسات یک عروسک‌گردان است که از طریق حرکت دادن به یک عروسک نقش او را باورپذیرتر می‌کند.

ذکریاپور در ادامه به استفاده از دست‌ها و بازی‌دهی عروسک در نمایش اشاره کرد و افزود: یک طراح عروسک یک شخصیت کلی از آن نقش طراحی می‌کند و یک عروسک ساز آن را می‌سازد و برای نشان دادن احساسات مختلف باید بازی‌گردان تجسم قوی و خوب داشته باشد یعنی حس‌ها را درون خود تجسم کند و از طریق دستهایش حواس را به درستی در حرکات عروسک نمایش دهد و حس آن نقش و صحنه و نمایش را به درستی به مخاطب القا کند.

این مدرس عروسک‌سازی اضافه کرد: گاهی از اشیا بی‌جان بعنوان یک عروسک استفاده می‌شود. در این صورت ممکن است استفاده از  خصوصیت ظاهری یک شی آن را به یک عروسک بدل  کند.

ذکریاپور با اشاره به اینکه اجرای درست رفتار یک موجود زنده چه انسان و چه حیوان معرف آن موجود در ذهن مخاطب است و نشان دادن  نکات رفتاری درست، عروسک گردانی را موفق می کند، اظهار کرد: جای عروسک‌گردان باید راحت باشد و حرکات اضافه نداشته باشد، پشت صحنه نیز نباید ازدحام بیخودی داشته باشد.

وی در پایان گفت: مدت زمان منطقی نمایش، عمودی بودن دست عروسک گردان، بسته به صحنه اجرا، بالا یا پایین نرفتن عروسک از خط فرضی زمین، شمرده و واضح صحبت کردن  گوینده عروسک از جمله نکاتی است که باید به ان توجه ویژه ای کرد.

زنان شاغل هنوز در اندرونی مانده اند

گفت وگوی ایرنا با فریده ترقی نویسنده :

ارسال شده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۹، توسط ایرنا

 نویسنده کتاب “آنجا سیگار مفتی می دهند” معتقد است: بعد از دوران قاجار و پهلوی با تغییراتی که ایجاد شد باعث گردید زنان از اندرونی خارج شده و وارد محیط کار شوند.با این تفاصیل سنت های گذشته هنوز پا برجا است.اکنون می بینیم زنان شاغل بعد از کار به محض ورود به خانه دوباره همان زن اندرونی می شوند

گفت وگوی ایرنا با فریده ترقی نویسنده کیشوند را در ادامه بخوانید:

در خصوص کتاب اخیر خود با نام “آنجا سیگار مفتی می دهند” توضیح بفرمایید و اینکه ایده این کتاب از کجا شکل گرفت؟

این کتاب توسط نشر داستان منتشر شده وشامل ۱۹ داستان کوتاه دررابطه با زندگی و نگاه زنان نوشته شده است.توجه ویژه من باز می گردد به تاریخچه ایران و حملات مختلفی از سمت مغولها،ترکها وتهاجمات فرهنگی و سنت هایی که جا به جا شد و شرایطی را ایجاد کرد که باید امروزه مورد بررسی قرار گیرد.ما درصد سال گذشته شاهد آن بودیم که زن ها در اندرونی ها بودند و کار بیرون برای مردان تعریف شده بود اما اکنون بعد از دوران قاجار و پهلوی وتغییراتی که ایجاد شد باعث گردید زنان از اندرونی خارج شده و وارد محیط کار شوند.با این تفاصیل سنت های گذشته هنوز پابرجا است.اکنون می بینیم زنان شاغل بعد از کار به محض ورود به خانه دوباره همان زن اندرونی می شوند.این متاسفانه در نتیجه افکاری است که هنوز باقی مانده و بر زنان فشار بیشتری آورده است.به اعتقاد من اگر خود آن زن چنین موضوعاتی را مطرح کند شاید حقی گرفته نشود،اما اگر فرد سومی به این موضوع بپردازد بسیار متفاوت خواهد بود و خود آن زن نیزمتوجه زوایای تازه تری از حقوق خود خواهد شد. من در این خصوص داستانی در رابطه با ماه رمضان نوشتم. در این داستان افراد خانواده همگی روزه می گیرند اما همه کارها صفر تا صد بر عهده زن خانواده بود. به همین منظور من در آخراین کتاب اشاره کردم که فرشتگان کاش فراموش نکنند این زن هم روزه داربوده است.

تحصیلات شما چیست و بیشتر به چه ابعادی از حوزه زنان می پردازید؟

من شیمی محض خواندم و سالها در نیروگاهی درجزیره کار کردم اما نویسنده برای نویسندگی نیاز به تخصص مرتبط ندارد و تنها استعداد و تخیل فرد در این زمینه اهمیت دارد.من تقریبا از کودکی بسیار به مطالعه علاقه مند بودم و دوران  کودکی من بیشتر  در تنهایی و با مطالعه گذشت.حتی گاهی برای خودم تکه پاره هایی از مطالب و دلنوشته هایی نیز می نوشتم.در حال حاضر به عنوان نویسنده سعی کردم به نکاتی که برای ما عادی شده و یا در حال عادی شدن است بپردازم. بیشتر داستان های من از زبان زنان است.البته به مردان هم پرداخته ام وحتی گاهی داستان های من جنبه طنز هم داشته است.

موفقیت های خود را در این زمینه ذکر کنید و نکته حائز اهمیت در کسب مهارت نویسندگی که شما را تا این حد توانمند کرده، چیست؟

هفتاد درصد نوشتن از مطالعه برمی آید.این مهمترین فاکتور درارتقای سطح نوشتاری است. یک نویسنده تا خوب نخواند خوب نمی نویسد.شما اگر از بزرگان وافراد با تجربه درحوزه نویسندگی بپرسید نویسندگی را بردو اصل پایدار می دانند. یکی خواندن است و دیگری نوشتن. من یک کتاب آموزشی در این زمینه با نام «داستان بخوانیم و بنویسیم»به چاپ رسانده ام. باید تاکید کنم فرد علاقه مند باید خواندن و نوشتن را یک تکلیف بداند.برای مهارت نوشتاری نیز بهتر است از روزنگاری آغاز کنند.من از کودکی بسیار مطالعه داشتم.ولی از سال ۹۴ که بازنشسته شدم به صورت جدی شروع کردم به نوشتن و این باعث شد نوشته های من در فراخوان های بسیار دیده شود. من ۵۳ داستان چاپ شده و حدود ۷۰ داستان کوتاه دارم که بعضی از انها هنوز چاپ نشده است.همچنین داستانها و دلنوشته هایی دارم که تصمیم به چاپ آنها دارم.برای روزنامه اقتصاد کیش و افتاب شرق نیشابورو مجله و هفته نامه ها نیزداستان نوشته ام.برخی از آثار من در فراخوان ها انتخاب شدند که از جمله این فراخوان ها به تازگی فراخوان جنوب بود که رتبه دو داستان منطقه ای جزیره کیش را دریافت کردم.فراخوان سیمرغ نیشابور که جز ده نفر برگزیده بودم، همچنین داستان کوتاه کلاغ مرده برگزیده بنیاد شعر و ادبیات ایرانیان،داستان پشتیبان برگزیده جایزه ملی خلیج فارس و داستان از مدینه تا بیزان تیوم در حوزه کودک و نوجوان ،که جز ۱۵ اثر برگزیده از بین ۲۱۵ اثر در پنجمین فراخوان جشنواره خاتم و دیگر فراخوان ها که همگی بیشتر بر موضوع زنان تاکید دارد.

طراحی روی جلد کتاب هنرخود شماست،آیا این امر شامل دیگر آثار شما نیز می شود؟

من تنها طراحی جلد این کتاب را انجام دادم.زیرا  قبل از اینکه شروع به نویسندگی کنم طراحی پرتره با ذغال وپ استل می کردم. دراین خصوص دوست داشتم چهره نویسندگان از جمله ویکتورهوگو،گاندی،و دیگر هنرمندان را بکشم.همچنین گاهی ذهنی طراحی می کردم که این طرح روی جلد کتاب من از تصاویر ذهنی خودم است که از قبل کشیده بودم و به محتوای کتاب بیشتر نزدیک بود. اگر توجه کنید چهره آن زن و بچه نشان دهنده آن غم و حزن داستان را تا حدودی می رساند.

طراحی روی جلد تا چه میزان می تواند افراد را ترغیب به مطالعه و انتخاب آن کتاب کند؟

زمان خرید کتاب آنچه توجه افراد را جذب می کند طراحی روی جلد است. در کل طراحی و اسم کتاب بعد از نویسنده و محتوای آن کتاب از مهمترین فاکتور های انتخاب هستند. معمولا طرح روی جلد اهمیت دارد که ملایم باشد و برای افراد ایجاد حس نا مطلوب نکند.بعد از این مطلب اسمی که برای کتاب انتخاب می شود نیز باید با دقت باشد و محتوای داستان را لو ندهد و فرد را ترغیب به خواندن محتوا کند.

آیا آثار شما تاکنون ممیزی داشته است؟

خدا را شکرتا کنون کتاب های من مشکل ممیزی نداشته، اما از دوستان شنیدم که این مساله بسیار آن ها را درگیرکرده است.به اعتقاد من درحال حاضر و با این دنیای مجازی جلوی چیزی را نمی توانیم بگیریم و امروزه افراد می توانند نسخه های بدون چاپ کتاب ها را از اینترنت گرفته و بخوانند.نکته قابل اهمیت در این مساله انتخاب مخاطب است که باید این باور را داشته باشد که هرکتابی که می خواند را با تفکر خود بخواند و بپذیرد و زود باور نباشد. به نظر من زمانی که کتابی را سانسور می کنند و جلوی چاپ آن را می گیرند بیشتر باعث شهرت آن کتاب می شوند.با مطالعه برخی از آن کتاب های سانسور شده متوجه خواهی شد محتوایی ندارد و اگر این میزان حساسیت نبود تا این اندازه شهرت پیدا نمی کرد.

شما علاقه مند به مطالعه کدام آثار از نویسندگان هستید و آیا آنها تاثیری بر سبک نوشتاری شما داشته‌اند؟

من علاقه بسیاری به نادر ابراهیمی دارم و تمامی کتاب های او را مطالعه کرده ام. مخصوصا کتاب «آتش بدون دود» و «برجاده های آبی سرخ» که به نظر من کتاب های بسیار عالی است. او در داستان هایش از جسارتی برخوردار است که من را وا می‌دارد چندین بار کتاب های او را مطالعه کنم. این که او از زبان شخصیت ها وارد مباحث مختلف می شود و گاهی هم به طنز بیان می کند من را شیفته او کرده است اما باید اشاره کنم که هر کتابی یک دیدگاه و برداشت تازه ای به ما می دهد. من چون سنم به دوران انقلاب بر می‌گردد کتابهای دکتر شریعتی را بسیار می خواندم و شاید در سبک نویسندگی من نیز تاثیر گذاشته باشد.

ما گاهی با برخی از کتاب ها چنان درگیر می شویم که بارها باز می‌گردیم و آن را مطالعه می کنیم.به نظر من نویسندگانی مثل رومن رولان،ژان کریستوفر،کتاب های خالد حسینی درباره افغانستان و یا کتاب های روسی که از قدیم وجود داشت ارزش چندین بار خواندن را دارند.من سفرنامه های «جانستان کابلستان» و کره جنوبی رضا امیر خانی را هم بسیار دوست دارم. همه این افراد قلم و نگاه خوبی به وقایع دارند که به همان نسبت داستان‌های آنها را تاثیرگذار می کند.

 تا چه اندازه مطالعات آنلاین را در ترویج کتابخوانی موثر می دانید؟

اپلیکیشن های کتاب خوانی علی الخصوص در ایام کرونا بسیار مفید بودند.اما مهمترین فایده آنها قیمت پایین‌تر و دسترسی راحت به برخی کتابها است. از جمله در مناطقی مانند جزیره کیش که دسترسی به کتاب های مختلف در آن بسیار سخت است.من خودم از مطالعه آنلاین بسیار بهره می‌برم.اما ترجیح همیشگی من در دست داشتن نسخه کاغذی کتاب است.

 چند وقت است که در کیش زندگی می کنید و آیا جزیره و دریا تاکنون موضوع داستان های شما بوده؟

من از سال ۷۳ در کیش زندگی می کنم و یک بار روایتی از کیش با موضوع ورود خود به جزیره و مقایسه آن با سرزمین اصلی نوشتم که معاون فرهنگی سازمان هم از آن تقدیر کردند و به چاپ رسید.همچنین داستان آخر من با نام «هراش دریا» که در جشنواره جنوب برگزیده شد با لهجه جنوبی است و مختص جغرافیا و تاریخ این منطقه نوشته ام.

آیا اکنون مشغول نوشتن کتاب یا داستان تازه ای هستید؟

فعلا قصد نوشتن کتاب جدیدی را ندارم. اما گاهی در خصوص سوژه جدیدی که به ذهنم می رسد داستان کوتاهی می نویسم. من حتما باید وقتی را برای خواندن و نوشتن کنار بگذارم وگرنه قلم آدم خشک می شود و این گونه است که می توان نویسندگی را حفظ و تقویت کرد. البته مدتی است نیت نوشتن یک رمان در رابطه با جنگ جهانی اول و دوم و قحطی های آن سال و اتفاقات و فجایعی که رخ داد و خیلی راحت پرونده آن توسط انگلستان بسته شد داشتم. که یک رمان تاریخی می شود و نیازمند مطالعات بسیار دقیق تاریخی است تا بتوان اشاره خوبی به جزییات آن زمان کرد. به عنوان مثال وقتی در داستان اشاره می کنیم “فرد چای را ریخت”باید توجه داشته باشیم در آن زمان چای بوده یا قهوه و این جز برنامه من در آینده است.تا کنون قصد آموزش نویسندگی را داشته اید؟

این مساله بار ها از من خواسته شده است اما به دلیل علاقه بسیاری که به نوشتن دارم هنوز وارد این مقوله نشده ام. اما در جزیره نیز استادان بسیاری برای آموزش هستند. البته اگر شرایط مساعد باشد آموزش را نیز در برنامه خود خواهم داشت.

به نظر شما کرونا چه تاثیری روی نویسندگان داشته است؟

ما نویسندگان در جزیره جلسات و دورهمی های بسیاری داشتیم. یک نویسنده برای نوشتن نیازمند حضور در اجتماع است و ازا ین بابت نویسندگان را نیز درگیر کرده است. اما وجه مثبت این ماجرا خانه نشینی و پیدا کردن فرصت بیشتر برای نویسندگی است. البته باید اشاره کنم من داستانی در رابطه با کرونا نوشتم که موضوع آن در رابطه با نگاه آدم مسنی است که از گفته جوانان در رابطه با کرونا،که پیران را می کشد و با جوانان کاری ندارد،دلشکسته شده است.که این داستان در اوایل ورود کرونا در همشهری داستان به چاپ رسید.

تیغی به نام سنت

گفت و گوی اختصاصی آوای دریا با رایحه مظفریان به مناسبت ششم فوریه روز جهانی ارتقا آگاهی نسبت به خطرات ناقص سازی جنسی زنان :

ارسال شده در ۱۸ بهمن ۱۳۹۹، توسط زهره کرمی

ختنه زنان به معنی بریدن یا مسدود کردن قسمتی از اندام تناسلی زنانه است که به صورت سنتی در بعضی از گروه‌های قومیتی در آفریقا و شرق آسیا مثل فلیپین و اندونزی وجود دارد .  اما خاستگاه آن آفریقا است . ختنه زنان هیچ پیامد مثبتی برای آن‌ها نداشته و حتی باعث مشکلات و عوارض بسیار منفی و جدی برای آن‌ها می‌شود.

سازمان ملل ششم فوریه را روز جهانی مبارزه با ناقص سازی اندام جنسی زنان نامیده است . روزی برای درنگ در اشکال خشونت ، نقض حقوق انسانی زنان و نقش سنت و تحجر .

سالانه یک میلیون نفر به آمار دختران ختنه شده افزوده می شود . از دیرباز تا کنون نیز در مناطقی از کشور ایران از جمله هرمزگان ختنه‌  زنان رایج بوده است. اگر چه فعالان اجتماعی تلاش‌های فراوانی برای آگاه‌سازی در این زمینه داشته‌اند،  و در بسیاری از کشورها ممنوع شده است اما هنوز قوانین نتوانسته‌اند این سنت را به شیوع صفر درصد برسانند.

رایحه مظفریان دانشجوی دکترای جامعه شناسی و یکی از چهره های سرشناسی است که از سال ۸۷ زمانی که برای  پایان نامه کارشناسی ارشد خود موضوع ختنه دختران را انتخاب کرد ، آن را دنبال می کند و اقدام های مهم و قابل توجهی را در این زمینه و در طول سالها انجام داده است.

چه شد که این موضوع که در جامعه تابو محسوب می شود را انتخاب کردید؟

در واقع به این موضوع خیلی اتفاقی برخوردم.  مادرم کتابی از خانم “واریس دیری” که به اسم گل صحرا  ترجمه شده بود را می خواند . باید بگویم که در سال‌های اخیر این کتاب ، کتاب کمیابی بود  و خیلی مورد توجه قرار گرفت و به موضوع ختنه دختران در آفریقا می پرداخت. سپس با دو کتاب دیگر در رابطه با ختنه دختران و کمپینی که ایشان در جهان دارند آشنا شدم.

من باید موضوعی را برای پایان نامه انتخاب می‌کردم و از خودم پرسیدم که شاید در ایران هم وجود داشته باشد و با کمی سرچ فهمیدم که  منابع خیلی کمی در موردش وجود دارد و یکی دو تا مطلب بیشتر در موردش نیست. یکی در کنگ و که خانم ترانه بنی یعقوب نوشته بود و یک مطلب مفصل دیگر هم در مورد کردستان نوشته شده بود.

بنابراین تصمیم گرفتم به هرمزگان بیایم و خیلی اتفاقی منطقه قشم را  انتخاب کردم .

بعدها وقتی مطالعاتم به سرانجام رسید می توانستم به جرات بگویم که قشم بالاترین آمار را در ختنه دختران در ایران دارد. که خوب این هم از اتفاقات نادری است که پژوهشگر ها با گوش دادن به ندای درونی شان می تواند تجربه کنند و من به این ندا گوش دادم و راهی قشم شدم و آنجا سرآغاز داستانی شد که من به طور جدی وارد موضوع ختنه دختران شوم  و کارهایی را در منطقه انجام داده و قدم هایی بر دارم.

درباره کتاب تیغ و سنت بگویید؟  ایده کتاب از کجا آمد؟

در واقع کتاب تیغ و سنت مجموعه اطلاعاتی هست که من به واسطه پایان نامه ام استخراج و ترجمه کرده‌ام  و حاوی داده‌های آماری است.  یک دوره از این کتاب به دلیل این که در ایران مجوز چاپ نگرفت در فرانسه منتشر شد .   در نهایت در دولت اول آقای روحانی دوباره ما این کتاب را به اداره ارشاد فرستادیم که با وجود فاصله زمانی حدود یک سال و نیم، دو سالی که اتفاق افتاده بود کتاب کاملتر شد و مطالب بسیار مهم دیگری در خصوص ایران به این کتاب اضافه شد .

من از روز اولی که پایان نامه را نوشتم به خودم گفتم که این پایان‌نامه نباید یک پایان نامه کتابخانه‌ای باشد و خاک بخورد بلکه باید به سطح جامعه بیاد و دانشی که از این پایان‌نامه ایجاد می شود،  باید در اختیار مردم قرار بگیرد .

من  در مورد ختنه دختران یک مقاله ISA  هم ننوشتم. به دلیل اینکه معتقد هستم  این موضوع متعلق به مردم است  و باید برای مردم باشد و به مردم برگردد و صرفا این نیست که به عنوان یک دانش آموخته بخواهم از این مطالب به نفع خودم استفاده بهینه کرده و امتیازگیری کنم.

 بنابراین تصمیم گرفتم که بعد از انتشار کتاب به طور جدی و از هر پلتفرمی که در اختیار داشتم استفاده کرده و در مورد ختنه دختران در ایران خیلی مفصل‌تر و به صورت ویژه صحبت کنم.

در همین راستا به مسائلی برخوردم که احساس کردم نیاز جامعه است و باید خیلی عمیق تر و بهتر به آن پرداخته شود و من این بازخورد ها را از خود مردم می گرفتم.

برخورد زنان و افرادی که به نوعی قربانی این سنت شده اند چگونه بود؟ 

 زمانی که با مردم صحبت کردم واکنش‌هایی متفاوتی دیدم . مثل این که این عمل اسلامی است  ، و یا این عمل از اعراب می آید و ایرانی ها اهل اعمال خشنی مثل ختنه دختران نبودند. سوالات بسیاری برای مردم طرح می شد و من در درجه اول تصمیم گرفتم که بیایم و به این سوال ها که کلیشه های ذهنی مردم بودند پاسخ بدهم.

نظر علما و مراجع تقلید در این باره چیست؟

اولین اقدامم سوال کردن از علما فقها و شیوخ  اهل سنت و تشییع  در مورد ریشه های مذهبی این عمل بود . در موازات آن کتاب های تاریخی مرتبط با این موضوع را مطالعه می‌کردم .

در واقع علما اجماعی در این زمینه نداشتند که عمل ختنه دختران یک عمل اسلامی است.  و این موضوع خیلی من را ترغیب کرد که پیگیری بیشتری کنم و در نهایت از  شیوخ اهل سنت و اهل تشییع توانستیم فتواهای متعددی را علیه ختنه دختران بگیرم که فتوایی که برای من خیلی خیلی ارزش داشت . فتوایی  از شورای فتوا دهندگان جماعت و اهل سنت جنوب ایران بود که فتوا دادند که این عمل ریشه تاریخی و اسلامی ندارد و هیچ روایت صحیح شرعی برای آن نیست.

این موضوع دست من را باز تر کرد تا به موضوع ختنه بپردازم  و اثبات کنم که این عمل اسلامی نیست بلکه به اشتباه و به اسم اسلام انجام می‌گیرد . از طرف دیگر این تصور وجود داشت که این عمل را اعراب وارد ایران کردند  و یک مقدار قوم ستیزی را ایجاد می کرد که من باید جواب میدادم . در حالیکه اصلا اینطور نیست اعراب هم خودشان قربانی هستند . قربانی مهاجرینی که از آفریقای مرکزی سال‌های سال پیش به عنوان برده و یا به عنوان مهاجر وارد منطقه عربستان می‌شوند و این عمل را با خودش می آورند ، که بعدها این عمل به غلط وارد اسلام می شود و به اسم اسلام انجام می‌گیرد .

باید بگویم که نه تنها مسلمانان میانمار ، اندونزی،  فیلیپین و … بلکه بسیاری از مسیحیان و یهودیان اتیوپی هم این عمل را انجام می دهند . در واقع اگر آگاهی درستی شکل بگیرد متوجه می شویم که این عمل بیش از اینکه به دین گره بخورد به سنت گره خورده است.

یعنی معتقدید که ختنه ریشه تاریخی دارد؟

بله- در مورد ریشه تاریخی باید بگویم  که خیلی از محققین دیگر از جمله فروید نیز به آن اشاره دارند این مسئله اساسا مربوط به آفریقای مرکزی است  و بعدها فراعنه آن را به عنوان یک سنت در میاورند و افرادی که شاخص و خاص بودند مورد ختنه قرار می‌گیرند.

در واقع این عمل آنقدر تاریخچه عمیق و قدیمی دارد که به پیش از اسلام ، مسیحیت و یهودیت بر می گردد و به عنوان یک سنت ، فرهنگ و نشانه گذاری فرهنگی بر بدن مردمان آفریقا محسوب می شد.

کدام دسته از زنان ترویج دهنده عمل ختنه هستند؟

در واقع می توانم بگویم که زنان ناآگاه زنانی که به صورت سنتی این عمل را از اجدادشان یاد گرفتند از مادر ، مادر بزرگشان و …

 این زنان به عنوان دایه ، ماما محلی ، قابله  در حین مراقبتهای قبل و پس از زایمان ، عمل ختنه  را نیز انجام می دهند .

دسته مهمی از زنانی که به ترویج عمل ختنه دامن می زنند خود دایه های محلی هستند که چون پولی  دریافت نمی کنند و ثواب را معیاری برای دریافت عمل قرار می دهند و دائم در جامعه بازتولید می شوند .

اگر دایه ای در منطقه فوت کند فرد دیگری مسئولیت ها را قبول می کند و این جریان ادامه پیدا می کند.

پیشنهادی برای ریشه کن شدن این موضوع دارید؟

کسانی که ما به عنوان مرجع آنها را  قبول داریم و باید روی آنها کار شود ، همین دایه ها ی محلی هستند.  اما چون نمی دانیم دایه آینده کیست و شخصی که بعدا مسئولیت ها را قبول می کند چه کسی است ما آگاهی دادن به کل زنان منطقه را به عنوان گروه مرجع در نظر می گیریم و معتقدیم که همزمان با آگاهی دادن به زنان و دایه ها و حتی به شیوخ باید آگاهی رسانی به پرستاران و ماماهایی که به منطقه اعزام می شوند صورت بگیرد.  زیرا معتمد و امین مردم هستند و باید نسبت به این عمل و خطرات آن آگاهی داشته باشند.

کمپین گام به گام تا توقف ناقص سازی جنسی زنان در ایران چطور شکل گرفت؟

 کمپین داستان مفصلی دارد ، من دائم به منطقه رفت و آمد داشتم و مناطق جدیدی کشف می کردم با دایه ها صحبت می کردم ، مصاحبه می گرفتم و از دل همین سفرها مطلب می نوشتم و هر بار یک جرقه در ذهنم زده می شد و به آن می پرداختم.  

در مسیر کمپین با چه چالش هایی روبه رو شدید؟

  من اولین کنفرانس را در ایران با نام تیغ و سنت در دانشگاه تهران با همکاری انجمن جامعه شناسی تشکیل دادم . رئیس انجمن دکتر بخارایی صحبت کردند. خانم نازی اکبری با سابقه کاری که در  آفریقا و با زنان آفریقایی داشتند آمدند و صحبت کردند. استقبال فوق العاده بود  و  اولین بار در ایران شکل تابویی که موضوع ناقص سازی زنان داشت شکسته شد. ولی ما هنوز چالش داریم  و نمی توانیم رسانه‌ها را قانع کنیم که در مورد این موضوع صحبت کنند.

 همه فکر می‌کند که این موضوع تابو است و خط قرمزی است که نباید در مورد آن صحبت کرد. در حالی  که اگر پای صحبت‌های ما به عنوان فعالین بنشینند  و دستاوردهای پژوهشی ما ببنند متوجه می شوند که چه اتفاق خوبی رخ داده است اگر در زمینه آگاه سازی های لازم صورت بپذبرد. و این امر کار ما را با مشکل و کندی روبه رو کرده است. 

باید بگویم که مطالب بسیار مفصلی نوشتم . چندین کارگاه برگزار کردم. در کارگاه ها مشکلات زیادی از مقاومت مردم داشتیم . در زمانی که منبعی در این زمینه وجود نداشت من تلاش کردم که محتوا سازی کنم و خوب کمپین به عنوان یک کتاب خانه مجازی قابلیت این را داشت که مرتب به روز شود و اگر کسی در این زمینه آگاهی کمی دارد با چرخ زدن در وب سایت کمپین نسبت به موضوع آگاهی پیدا کند.

از سرخو بگویید ؟

برای ساخت مستند سرخو ، نمونه‌ هایی  را در خارج از ایران دیده بودم. کسانی که در کردستان عراق و مصر فعالیت داشتند و مستندهای می‌ساختند و خانمی به اسم “جاها” از سومالی  که تلاش کرد ختنه  دختران کشورش را مورد توجه قرار دهد و ما با هم در کنفرانسی حضور داشتیم و من درباره ختنه دختران در ایران صحبت کردم و ایشان گزارش کار خودش را دارد و بعدها کاندیدا ی صلح نوبل شد.

چرا کاندیدای صلح نوبل شد؟

به دلیل اینکه جامعه جهانی توجه ویژه ای به این موضوع دارد و تلاش ها را میبیند .  او می‌توانست بدون هیچ مشکلی از کمک های جامعه جهانی بهره ببرد ، من با او همزمان کارم را شروع کردم  اما ما با توجه به محدودیت هایی که داخل کشور داریم  صدایمان دیرتر و کندتر به گوش جامعه جهانی می رسد.  بنابراین این سوال پیش می آید که آیا لازم است که جامعه جهانی از مسائل و مشکلات داخلی اطلاعی داشته باشد؟ سپس پژوهشگر و کنشگران اجتماعی با چالش مواجه می شوند.

به هر حال من تصمیم گرفتم فیلمی را به اسم سرخو درست کنم  که کمی با فیلم های دیگری که ختنه دختران را  تقبیح می کند متفاوت باشد. سرخو یک رویکرد آموزشی دارد .  ۲۵ دقیقه اول مصاحبه رو در رو با دایه ها  می پردازد. و دایه ها نسبت به اینکه از آنها فیلم گرفته می شود آگاه بودند و صحبت های  خیلی خیلی مفیدی در  جهت اثبات این عمل انجام می دهند .  و ۲۰ دقیقه بعد توجه فیلم به کارشناسانی است که  در این حوزه کرده و فعالیت داشتند معطوف شده و نظرات کارشناسی خود را می دهند.

همه این مراحل برای من سخت بود. اینکه فکر کنم و از نقطه صفر شروع کنم  .

شما برای مستند سرخو به هرمزگان سفر کردید،  از نظر شما چه مناطقی درگیر این سنت هستند؟

در واقع برای مستند سرخو فقط به هرمزگان نرفتم و به کردستان هم سفر کردم.  و از آن طرف به کردستان عراق هم رفتم و فعالیت‌هایی که آنجا داشتند فیلم گرفتم.

آیا توانستید قدمی در جهت آگاه سازی آنان بردارید؟

یک روز  در حلبچه بودم در کارگاه شان شرکت کردم در آنجا  برای زنان فیلم می گذارند و در مورد ختنه دختران صحبت می‌کنند و به زنان آگاهی می دهند.

و این ایده ای شد که  بعد از برگشتن به ایران از معاونت زنان و امور خانواده ریاست جمهوری درخواست تشکیل کارگاه مشابه کردستان عراق را در ایران داشته باشم و خوشبختانه توانستیم به صورت آزمایشی یک سری کارگاه ها را در قشم و بستک برگزار کنیم اما متاسفانه این کارگاه‌ها متوقف شد و دیگر نشد که در مناطق حضور پیدا کنیم و ادامه بدهیم.

معتقدم که هنوز باید این کارگاه ها برگزار شود. هنوز  باید در مورد ختنه صحبت شود و رسانه‌ها باید در این امر سهیم باشند.

و در آخر صحبت شما با زنانی که درگیر این سنت شده اند؟

اخیراً پیش نویس لایحه تامین امنیت زنان منتشر شد و من آن را مطالعه ‌کردم . دو بند  مهم و اساسی به ایجاد نقص عضو چه دائم و موقت در زنان توسط هر کسی که انجام بگیرد اشاره شده بود و جزء مواردی آورده بود که باید در جرایم درجه ۶ قرار داده شود.  البته قبلا هم از نظر ماده قانونی ، ماده ۶۶۴  قانون مجازات تا حدودی به موضوع آسیب اندام تناسلی زنان عنوان یک جرم پرداخته بود . به هر حال هر جا که قانون از سلامت جامعه پشتیبانی کند  میتواند دست فعالین اجتماعی را  باز بگذارد  تا در این عرصه بیشتر فعالیت کند و به پشتوانه قانون محکمتر قدم بردارند .

من یک جمله همیشگی در کمپین و فعالیت هایی که انجام می دهم دارم ، جمله مهم من همیشه این است که حتی اگر یک آسیب دیده از عمل ختنه در جامعه وجود داشته باشد یک نفر هم وجود داشته باشد که در معرض خطر باشد باید نسبت به سلامتش اقدام کردم و جانش را سلامت روانش را نجات داد، که خوشبختانه در طول این سال‌ها این فرصت مهیا بوده هر چند کند . هرچند که همواره چالش و خلل داشته است  اما به هر حال قدم‌های مثبتی هم برداشته شد و این موضوع از شکل تابو بودن خود خارج شده است.

البته گاهی  افراد اشاره می‌کند که مگر چند نفر ختنه می شوند، باید بگویم که آمار قابل توجه است. البته  در تمام طول این سال‌ها تلاش کرده ایم که با آگاهی رسانی و  با استفاده از متخصصین منطقه آمارها را پایین بیاوریم ، اما ما نظام آماری برای سنجش افراد نداریم که چه تعداد از افراد ممکن است در معرض خطر باشند .

بنابراین امیدواریم این فعالیت ها حداقل  به صورت مستمر ادامه داشته باشد، اگرچه واقعیت این است که خیلی دست ما باز شد وقتی که توانستیم کتاب منتشر کنیم، فیلم منتشر کنیم ، و حتی کمپینی باشد که  در موردش آزادانه صحبت کنیم  و یا این امکان به ما داده شد که کارگاه داشته باشیم . همه این قدم ها در واقع قدم‌های بسیار محکم و موثری بودند که فرصت‌های خوبی را برای آگاهی بخشی زنان به ما داد .

غم ، باعث شد شاعر شوم

به زندگی من خوش آمدید

ارسال شده در ۱۱ بهمن ۱۳۹۹، توسط زهره کرمی

فرزانه صادقی خود را در یکی از دل نوشته هابش اینگونه معرفی می کند ، اگر میخواهید حقیقتش را بدانید من متولد بهار سال هزار و سیصد و عشق هستم. و خداوند را هزاران بار سپاس که مرا در سال هزارو سیصد و عشق آفرید و به من محبت آموخت…

او که متولد اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۶متاهل ، مادر دو فرزند، خانه دار و شاعر است و به تازگی اولین کتابش با نام عاشقانه های چهار فصل فرزانه به چاپ رسیده است.

علاقه شما به ادبیات و شعر از چه زمانی آغاز شد؟

از سیزده سالگی

چه شد که شاعر شدید؟

غم باعث شد . آنروز روز غم انگیزی بود. غم باعث شد چند بیتی به ثبت برسانم.

در واقع فوت آدمی که هیچگاه ندیده بودمش…

نظر خانواده دراین‌باره چه بود؟

نظر خاصی نداشتند – شاید در سن سیزده سالگی خیلی نشان نمیدادم که شعر می گویم.  اما همیشه مشغول نوشتن خاطرات بودم.نوشتن را دوست داشتم.

بیشتر از چه شاعرانی الهام می‌گیرید و چه کتاب‌هایی می‌خوانید؟

آن زمان ها که نوجوان بودم شعرهای حافظ را خیلی دوست داشتم  و یک شعری بود که در خانه لای کتابی دیده بودم همیشه از آن شعر خوشم می آمد و در ذهنم مانده بود که بعدها فهمیدم از جناب سعدی است.

گِلی خوشبوی در حمام روزی

رسید از دست محبوبی به دستم

به او گفتم که مُشکی یا عبیری که از بوی دلاویز تو مستم

بگفتا من گِلی ناچیز بودم ولیکن مدتی با گُل نشستم

کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم..

و همچنین ترانه های فریدون مشیری را خیلی دوست داشتم و دارم.بعدها شعرهای جناب مولانا. به یاد دارم که در همان دوران سیزده سالگی در اوقاتی که پدرم فراغت داشت کتاب حافظ را بر میداشت و برایمان می خواند .

من و خواهر ها دور پدر حلقه زده و با جان و دل گوش فرا داده و لذت میبردیم..آن زمان ها حافظ را  با صدای پدرم دوست داشتم..

و بیشتر کتابهایی که مطالعه کردم رمان های عاشقانه بوده است.اما چون محصل بودم خانواده اجازه نمی دادند که به درسم لطمه بخورد..اما من علاقه ی زیادی به خواندن رمان داشتم . کتابها را به زحمت و بصورت پنهانی خریداری کرده و مطالعه شان میکردم.

در کنار رمان های عاشقانه ، روزنامه و مجلاتی که هر ماه دوبار منتشر می شد خریداری میکرده و می خواندم.

آن زمان ها خریداری کتابها و مجلات به این آسانی نبود ..

موضوع و مضامین شعرهایتان چیست و آیا ازنظر شما شعر گفتن ذاتی است؟

بیشترین موضوع شعرها و دل نوشته هایم ، عاشقانه است.

عشق

جدایی ها

نامهربانی ها

بی وفایی ها

در وجود هر انسانی استعدادی نهفته است ولی باید شکوفا شود. من چون علاقه ی زیادی به مطالعه کتاب داشتم خودم به سمتش رفته و شکوفا کردم.

و البته تشویق معلم ها  و اینکه فرهنگ کتاب خوانی ، در خانواده ما نقش مهمی داشت.

یکی دیگر از افرادی که همیشه باعث الهام من است، بانو مریم بهنام بود . ایشان از فامیل های ما بودند و همیشه دلم میخواست شبیه به ایشان باشم  و علاقه من به این مرحومه آن قدر زیاد بود که همیشه مشتاق دیدارش بودم که شکر خدا چند سال قبل از فوت ایشان ، در دبی ملاقاتی داشتم و چقدر مرا تشویق کردند. خداوند رحمت شان کند.

برخی معتقدند در شعر امروز تفکر وجود ندارد. نظر شما چیست؟

به این مسئله زیاد فکر نکرده ام  . اما اعتقاد دارم شعر باید از درون پاک سرچشمه گرفته باشد . نوشتن و سرودن ارج و قرب بالایی دارد و آن قدر مهم است که ما در کتاب آسمانی مان ،  قرآن یک سوره به نام قلم داریم.

پس به قلم باید احترام گذاشت و بها و و ارزش داد و باید زیبا نوشت .

دیدگاه‌تان درباره جایگاه عشق در شعر امروز چیست؟

از دیدگاه  من عشق نقش و جایگاه مهمی دارد . تا عشق نباشد تا عاشق نباشی شعری سروده نمیشود و نمیتوان قلم به دست گرفت.

منظور از عشق ، عشق به خداوند

به آدمها

به هدف

به علاقه

و به طبیعت است.

قالبی که عشق در آن بازتاب زیادی داشته، غزل است. نظرتان درباره غزل‌ چیست و این قالب چقدر قالب زمانه ماست؟

برای سرودن غزل وقت بیشتری نیاز است که البته من غزل هم سروده ام  اما بیشتر سروده هایم دوبیتی ها بوده است.

از دیدگاه من سرودن شعر در قالب غزل ، بیان احساسات را روان تر و زیباتر کرده است. ولی این زمانه شاعران از قالب غزل کمتر استفاده میکنند.

جایگاه بانوان در بین شاعران و نویسندگان را چطور می‌بینید؟

از نظر من زن و مرد ندارد. خداوند در وجود همه ی مخلوقاتش یک هنر و یک استعداد نهفته  داده  است. یعنی در وجود همه ی ما آدمها هنر نهفته ای داریم که باید شکوفایش کنیم.. برای مثال من قدرت نوشتنم از گفتاری ام بالاتر است و با نوشتن میتوانم حرف بزنم  و در کل چون آدم کم حرفی هستم و بیشتر سکوت و تنهایی دوست دارم .  تمام ترانه هایم را در سکوت به نگارش در آورده ام..

باید بگویم که خانم ها و آقایان شاعر و نویسنده همه قلم زیبایی دارند و همه ارزشمند هستند.

آیا تابه‌حال در جشنواره‌ای شرکت کرده‌اید؟ 

خیر

درباره کتابتان بگویید؟

اولین اثرم به نام (عاشقانه های چهار فصل فرزانه) به چاپ رسیده است و ترانه هایش را در طی دو سال اخیر سروده ام

و ان شاالله باقی شعرها که در سالهای قبل سروده ام  باید مجدد بازنویسی شده  و به مرحله چاپ برسانم.

بچه های قدیم باورپذیری بیشتری نسبت به اطراف و گفتمان‌ها داشتند، اما الان پرورش فکری بیشتری دارند

به زندگی من خوش آمدید

ارسال شده در ۱۳ دی ۱۳۹۹، توسط مرتضی غریبی

لیلا غلامی متولد ۹ دی ماه ۱۳۷۰دارای مدرک کارشناسی مهندسی معماری ، عمه گلی مجبوب برنامه پرپروک است که سالهاست که با اجرا های پر انرژی خود محبوب دل بچه های هرمزگانی شده است و توانسته ساعات شاد و مفرحی را برای بچه ها رقم بزند .

سالروز تولدش بهانه خوبی بود تا به سراغش برویم و با او گفتگوی دوستانه داشته باشیم که شما را به خواندنش دعوت می کنیم .

از سابقه تئاتر،  اجرا تلویزیون و بازی در فیلم بگویید و…

از سال ۸۶ تئاتر را شروع کردم و در جشنواره های کودک و نوجوان ، ضامن آهو و جشنواره فجر و تئاتر استانی حضور داشتم .

سال ۹۲ به صورت حرفه ای وارد سازمان صدا و سیما مرکز خلیج فارس شدم و اجرای زنده برنامه کودک را بر عهده داشتم.

تنها فیلمی که بازی کردم تله فیلم سینمایی “پسر و دریا “به کارگردانی امیر مقدم است که تولید مرکز صدا و سیمای خلیج فارس می باشد و البته هنوز به مرحله پخش نرسیده است.

چه شد که در برنامه کودک حضورپیدا کردید؟ از اولین تجربه اجرا زنده بگویید؟

زمانی که در ترم آخر کاردانی رشته معماری در حال تحصیل بودم توسط یکی از دوستانم از فراخوان اجرای تلویزیونی با باخبر شدم و چون سال‌های سال بود که علاقه زیادی به این ماجرا داشتم و توانمندی آن را در خودم احساس می کردم دل به دریا زدم و برای انجام تست اجرای تلویزیونی به صدا و سیما مرکز خلیج فارس رفتم و از بین ۱۳ نفر انتخاب شدم.

برای اینکه در اجرای زنده تلویزیونی خودم را ثابت کنم در عید نوروز سال ۹۳ برنامه ای با حضورم به روی آنتن رفت که با استقبال مخاطبان و کارشناسان این برنامه مواجه شد و پس از آن به طور رسمی کار خود را بعد از تعطیلات نوروز شروع کردم.

اگر از تجربه اول اجرا بخواهم بگویم شاید خیلی خنده دار به نظر برسد اما یادم می آید که وقتی قرار بود به صورت مونولوگ اجرا کنم بیشتر از ۳۰ بار خواندم تا حسابی ملکه ذهنم شود ولی زمان اجرا آنقدر لرزش صدا و استرس داشتم که زانو هام میلرزید و نمیتوانستم میکروفون را با یک دست به سمت بچه‌ها بگیرم و دو دستی آن را به سمتش می گرفتم اما بعد از چند دقیقه کار خیلی راحت شد و بالاخره به خیر گذشت.

از برنامه پرپروک بگویید،  از عروسک برنامه و انتخاب بچه های شرکت کننده و…

قبلا برنامه به صورت زنده پخش می شد هر روز هفته .

الان چند سالی هست که به صورت تولیدی ضبط و پخش می شود  و فعلا به دلیل شرایط جامعه و بیماری کرونا امکان آمدن بچه ها به استودیو فراهم نیست اما همیشه با حضور بچه ها انرژی و شور و شعف برنامه خیلی خیلی بیشتربود.  اما الان فقط عوامل سازنده برنامه و عوامل اجرایی حضور دارند.

 عروسک برنامه یک کاراکتر دوست‌داشتنی و بومی به اسم گارمزنگی هست که به برنامه جان داده  و وقتی نیست کاملاً نبودش احساسِ می شود و در واقع جای خود را  در دل ما و بچه ها به خوبی  باز کرده است.

برای اینکه بچه ها در برنامه حضور داشته باشند هم می توانند از طریق شماره تلفن و پیامکی که در اختیارشان گذاشتیم ثبت‌نام کنند و به صورت کاملاً رایگان در برنامه حضور پیدا کنند.

سوژه های بحث و گفتگو بر چه اساسی انتخاب می شود؟

نویسنده برنامه بعد از سری جلساتی که با عوامل سازنده و مدیران و عوامل اجرایی برگزار می شود و با توجه به معضلات و نیازهای کودکان و آموزش مسائلی که دغدغه آنها و خانواده هایشان هست  موضوع را انتخاب می کند و در ارتباط با آن موضوع متن برنامه نوشته می شود و یک روز قبل از اجرا در اختیار مجری و بازیگران قرار داده شده  تا مفهوم و بار آموزشی برنامه مثبت و مفید و کاربردی واقع شود.

مهمترین معضل آموزشی و تربیتی جامعه ( حوزه کودک) را چه میدانید؟

بنده چون سالها در حوزه کودک کار کردم ، ارتباط مستقیم با بچه‌ها دارم و حتی نویسندگی کردم،  فکر می کنم که نحوه ارتباط کودکان با پدر مادر و اعضای خانواده،  دوستان در محیط آموزشی آنها و حتی محیط زندگی و سایر محل هایی که آنها در جامعه با بقیه افراد روبرو می‌شوند یکی از معضلات آموزشی و تربیتی است . همچنین باید به رفتار و آداب برخورد در انواع موقعیت ها و مشکلاتی از قبیل کمرویی، درس‌خواندن ، خلاقیت،  استعداد،  واکنش‌های مثبت و منفی آنها در برخورد با مسائل روزمره ، نحوه صحیح برقراری ارتباط و ارتباط موثر آنها با سایر افراد جامعه و سایر کودکان،  برخورد با تکنولوژی و وسایل ارتباطی و رسانه ها و…. پرداخته شود.

اگربخواهید این برنامه ها را با زمان خودتان مقایسه کنید چه تفاوتی دارد؟

اگر بخواهیم مقایسه کنیم ، خیلی تفاوت دارد. چون آن زمان خیلی محدودیت ها وجود داشت و تکنولوژی پیشرفتی که الان دارد را نداشت.  بچه ها با وسایل ارتباطی مدرن ، موبایل و تبلت و سایر وسیله ها آشنایی نداشتند اما الان به لطف این وسایل و کلاس های ارتباط موثر، افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس ، خلاقیت و مهارت پروری که در سطح پیشرفته برگزار می شود می توان گفت که  قدیما بچه ها باورپذیری بیشتری نسبت به اطراف و گفتمان‌ها داشتند اما الان پرورش فکری  بیشتری دارند و می‌بینیم که یک کودک به راحتی از کلمات و مباحثی که بزرگترها در بین صحبت هایشان استفاده می‌کنند بهره می‌گیرند و میتوانند حتی یک شخصی را که سالها از خودشان بزرگتراست را قانع کنند و با سوالاتی که می پرسند به چالش بکشانند تا جایی که فرد بزرگسال یه جاهایی می ماند که چه جوابی به سوالات کودک کنجکاو و مخاطب بدهد پس الان خیلی سخت تر می شود کودکان رو قانع کرد در برابر خواسته هایشان مقاومت کرد.

هنوز هم خودتان کارتون می بینید؟ کدام را بیشتر دوست دارید، کارتون قدیمی یا انیمیشن های جدید؟

کارتون که نه اما انیمیشن زیاد میبینم .

انیمیشن عصر یخبندان ، رینگو و زوتوپیا را خیلی دوست دارم.  البته از بین کارتون ها میگ میگ ، باب اسفنجی، تام و جری و برنامه های عروسکی مثل مدرسه موش ها ، خونه مادر بزرگه هیچ وقت برایم قدیمی نمی شود.

اگر مجری نمی شدید چه شغلی را انتخاب می کردید؟ 

من در حال حاضر به جز مجری کودک در زمینه استعداد پروری ، بازی‌های پرورش کودکان فعالیت می‌کنم و در یک دبستان نیز به عنوان معاون فرهنگی و پرورشی با کودکان کار می کنم.  اما فکر می‌کنم به معلمی در زمینه رشته خودم در مقطع دبیرستان خیلی علاقه‌مند هستم و اگر مجری نبودم شاید این کار را انجام می دادم البته این کار در برنامه های آینده ام هست.

‎ایا شرایط سنی مخاطب کودک و موقعیت های مختلف زندگی در اجرای مجریان موثر است؟

ببینید ، قطعاً هر سنی که کودک در آن باشد یک سری مقتضیات و معضلات و دغدغه ها برای بزرگترها دارد که مجریان کودک باید به این مسائل آگاه و واقع باشند و از روش هایی که برای کودک باور پذیر است و کودک آنها را قبول دارد استفاده کنند.

هر کودک بسته به سنی که در آن قرار دارد با دغدغه هایی مهم روبه‌رو است . مثلاً یک کودک چهار یا شش سال در ذهن خود سوال های بسیاری  دارد که یک مجری کودک وقتی با این سوالات رو به رو می شود باید با آگاهی کامل برای قانع کردن و پاسخ دادن به سوالات و معضلات و گره های ذهنی آن کودک را داشته باشد در غیر این صورت هر کسی با هر سن و تخصصی اگر توانایی اجرا داشته باشد میتواند برای اجرای تلویزیونی اقدام کند اما مسئله مهم داشتن درایت و آگاهی و مهارت پاسخگویی به سوالات کودک است که به جرات می توان گفت کار هر کسی نیست.

به نظر شما استفاده از متخصصان حوزه کودک در برنامه تا چه حد ضروری است؟ 

به نظر من حضور متخصص در حوزه روانشناسی کودک ، کودک درمانگر و کسانی که کاملا به روحیات کودکان آگاه هستند به شدت لازم و ضروری است. چراکه حساسیت این سن در جهت یادگیری مسائل پایه و لازم برای کودک به قدری است که اگر یک کارشناس و متخصص در حوزه برنامه سازی حضور و نقش پررنگ نداشته باشد قطعاً برنامه کاربردی و مفید نخواهد بود. حالا این کارشناس در هر نقشی می تواند حضور داشته باشد نویسنده ، مجری ، کارگردان و…..

‎از مشکلات برنامه کودک و اجرای زنده بگویید؟ 

ببینید اجرای زنده هر برنامه‌ای مشکلات خاص خودش را دارد  از قبیل صداهایی که ممکن است بی خبر و بی هوا پخش شود، قطعی برق، تغییر دکور و …

اما برنامه کودک مشکلاتی مثل صحبت های هماهنگ نشده ، در واقع سوالاتی که ناخودآگاه و لحظه‌ای در ذهن کودک ایجاد می شود و همان موقع آن را می پرسد و  یک مجری باید توانایی حل این مشکل را داشته باشد که هم کودک به جواب برسد و هم قانع شود و هم نظم برنامه زنده ای که همزمان چندین هزار بیننده را همراه خود داره برقرار  بماند. اینجاست که مهارت یک مجری مشخص میشود که چطور از پس حل این مسئله جوری بربیاد که کوچکترین اختلالی در برنامه‌ی ایجاد نشود.

‎ایا تا به حال نقاشی و یا نامه ای در برنامه کودک دريافت کرده اید؟ 

خیلی زیاد.  مخصوصاً زمانی که بچه ها برای حضور در برنامه به استودیو تشریف می آورند. معمولاً یکی دو مورد آنها نقاشی یا نامه ای پر از مهر و محبت آماده کرده‌اند که قلبا من را خوشحال کرده و من خیلی از آنها را نگه داشته ام و در برنامه هم نشان داده ام.  لطف بچه ها به من همیشه زیاد بوده و این مسئولیت من را حساس تر کرده که با جدیت بیشتری به شغلم اهمیت بدهم.

‎بدترین و بهترین خاطره از اجرا؟ 

خاطره های خوب و بد زیاد دارم. اما بیشتر خاطره های خوب هستند خاطره های سفرهای پرپروکی که ما هر هفته به یکی از شهر استان‌های هرمزگان سفر می کردیم و برنامه به صورت زنده از آنجا پخش می‌شد .

حس و حال وصف نشدنی اجرا در دل جمعیتی که با عشق و شور و علاقه با فرزندانشان به محل برنامه آمده بودند غیر قابل گفتن است و ما هیچ وقت محبتی که از کودکان و خانواده شان دیدیم و آن انتظار طولانی که برای عکس گرفتن با ما داشتند را فراموش نخواهیم کرد.

خاطره بد هم زمانی که شنیدم یکی از مدیران مدارس میناب زمانی که می خواستند دانش‌آموزان شان را برای حضور در برنامه ما به بندرعباس بیاورند تصادف کردند و دستشان آسیب دید .  این اتفاق واقعا قلب من را به درد آورد امیدوارم هر جا هستند سلامت باشند و هیچ وقت دچار همچین مشکلاتی نشوند.

مجری محبوبتان چه کسی است؟ 

من به اجرای تمام مجریان سرزمینم چه در شبکه استانی و چه شبکه‌های سراسری احترام می گذارم و همه محبوب بنده هستند و برایشان آرزوی موفقیت دارم.

‎چه تفاوتی بین اجرای یک مجری و بازیگر وجود دارد؟ 

یک بازیگر باید قالب اجرا را از ابتدا تا انتها حفظ کند و هیچ چیزی خارج از چارچوب و موضوع برنامه و متنی که در اختیارش قرار داده شده نگوید، که باعث انحراف موضوع شود.  چون به هر حال دیالوگ های آماده شده و موضوع برنامه بر این اساس پیش می رود.

 اما یک مجری بر اساس موضوع برنامه و طبق مطالعاتی که خودش داشته و اطلاعات و تجاربی که می تواند بار مثبت و بازدهی برنامه را بیشتر کند عمل کند.  البته هم مجری و هم بازیگر بنا به خلاقیت خود میتوانند به جذاب شدن برنامه کمک کنند جوری که ضربه‌ای به ماهیت برنامه نزنند.

‎نظرتان درباره پوشش لباس زنان هرمزگان چیست؟

در کل عاشق لباس های سنتی همه اقوام ایرانی هستم و همیشه یکی از آرزوهایم داشتن لباس های سنتی هر استانی است.  لباس سنتی هرمزگان به دلیل رنگ های شاد و زرق و برقی که داره ناخودآگاه چشم هر بیننده ای را به خودش جذب می کند و از زیبایی آن هرچقدر هم بگویم کم است.

 البته من از لباس های سنتی اقوام بلوچ با آینه کاری ها و دوخت های ریز و خوش نقشان نیز خیلی دوست دارم و زمانی که لباس های اجرای کودک را میپوشم خیلی بیشتر خودم را دوست دارم و واقعاً هر بار لباس جدیدی برای من آماده می شود  آن روز اجرای پر انرژی تری را خواهم داشت و تاثیر زیادی روی روح و روان ام می گذارد .

‎اگر کسی بخواهد این حرفه را دنبال کند پیشنهاد شما چیست؟ 

حضور در کلاس ها و ورکشاپ های اجرایی مجریان بزرگ استانی و کشوری و همچنین شرکت در کلاس های فن بیان و گویندگی و زبان بدن است که به شدت پیشنهاد می کنم.

چیزی که خیلی اهمیت دارد بالا بردن مطالعات در زمینه های مختلف ، دیدن اجراهای مجریان و تقویت اعتماد به نفس و تمرین و تمرین و تمرین هستش تا اینکه از شخص یک مجری توانمند ساخته شود.

‎ و حرف آخر

تشکر می کنم از شما که فرصتی در اختیار من گذاشتید تا بتوانم حداقل ترین مسائل را بازگو کنم و امیدوارم که توانسته باشم به کسانی که علاقه مند اند در آینده به جرگه مجریان بپیوندند کمکی کرده باشم و از تجربه هایم هر چند ناچیز استفاده کنند.

 خوشحالم از اینکه سالهاست زمینه کودکان فعالیت می‌کنم و جا دارد از مدیران عزیزم که در حوزه صدا و سیما به بنده اعتماد می‌کنند و اجرای برنامه کودک را به عهده می گذارند نیز تشکر کنم.

و در آخر اینکه کودکان مثل آینه ی بزرگترها هستند برای اینکه آینده آنها را خوب بسازیم، خوب بینیم ،خوب بگوییم و خوب بشنویم تا آنها هم از ما بیاموزند.

بزرگترین مشکل رشته پرستاری کمبود نیروی انسانی است

به بهانه روز پرستار :

ارسال شده در ۲۹ آذر ۱۳۹۹، توسط زهره کرمی

در تقویم ما روز ولادت حضرت زینب (س) ، به عنوان روز پرستار نامگذاری شده است، به برکت این روز و به پاس تلاش های شبانه روزی پرستاران و کادر درمان علی الخصوص در روزهای سخت کرونایی به سراغ لیلا شریفی مدیر پرستاری دانشگاه علوم پزشکی استان هرمزگان رفتیم ..

خانم شریفی ضمن تبریک روز پرستار خدمت شما و همکاران سخت کوشتان بفرمایید که چه شد که این شغل را انتخاب کردید؟

 شوق وعلاقه زیادی که به حرفه پرستاری داشتم تنها انگیزه من از انتخاب این شغل بود.

به نظر شما یک پرستار خوب باید چه ویژگی های باید داشته باشد و کدام ویژگی مهم تر است؟

در ابتدا منظم باشد. در واقع یکی از ویژگی‌‌‌های برجسته و بسیار مهم پرستاران منظم بودن است.   

یکی دیگر از ویژگی های یک پرستار خوب این است که بتواند با بیمار یک ارتباط موثر و کاربردی را شکل دهد.

سوم اینکه توانایی برقراری ارتباط با سایر همکاران را داشته باشد.

 مسئولیت پذیر باشد و در آخر اشتباهات خود را تکرار نکند.

به عنوان پرستار، عامل موثر در ارتباط بیمار با پرستار را در چه می دانید؟

همانطور که عرض کردم یکی از ویژگی های مهم یک پرستار خوب این است که بتواند با بیمار یک ارتباط موثر و کاربردی را شکل دهد. شاید در ابتدا این امر کاری ساده به نظر برسد ولی زمانی که بیماران مختلف با شرایط فرهنگی مختلف را در نظر بگیریم متوجه خواهیم شد که این امر نیاز به تمرین و تلاش زیادی دارد. در ضمن در بسیاری از مواقع ما از تمامی مهارت‌های ارتباطی با بیماران مطلع هستیم ولی نکته‌ای که وجود دارد شلوغ بودن بخش و تعداد زیاد مراجعه کننده‌گان است که این موضوع را سخت و پیچیده‌ می‌کند .

آیا این شغل بر زندگی شما تاثیر منفی هم دارد؟ به هیچ عنوان

پرستار نمی شدید ، چه شغلی را انتخاب می کردید؟

مطمین باشید اگر باز هم در مرحله انتخاب شغل قرار بگیرم، باز هم پرستاری را انتخاب میکنم . زیرا علاقه وافری به این شغل دارم.

از مشکلات و معضلات این رشته بگویید؟

بزرگترین مشکل رشته پرستاری کمبود نیروی انسانی است که بار مضاعف آن بر دوش پرستاران موجود هست .ساعت کاری پرستاران بصورت تمام وقت هست و شبکاری و تعطیل کاری هم دارند .

همینطور که میدانید ۸۵درصد نیروی انسانی پرستاری خانم هستند که باید بعداز یک شیفت کاری سنگین و شبکاری به منزل برگشته و به وظایف خانه داری و بچه داری بپردازند .

فضای کاری پرستاران بیمارستان است و آنها در طول روز در معرض انواع بیماریها قرار دارند .

لازم به ذکر است که پرستاران همیشه با درد و ناله و ناراحتی بیماران و همراهان بیمار سپری می کنند و این امر در دراز مدت روی روحیه آنها اثر میگذارد .

برای کسانی که تازه قدم به این عرصه گذاشتند و یا میخواهند پرستاری را به عنوان حرفه خود انتخاب کنند چه توصیه هایی دارید؟

مسلم است که یک پرستار فقط به علت دغدغه‌های مالی و مادی، این شغل را انتخاب نکرده است؛ کسانی که می‌خواهند با نگاه اقتصادی وارد این وادی شوند، حتما باید نگاه خود را عوض کنند و با عشق و علاقه، به آن بپردازند. علاوه بر این، تحمل شرایط سخت بیمارستانی و رسیدگی بیماران حرف اول را در این حرفه می‌زند.

جایگاه پرستاران در کشور ما چگونه است؟

پرستاران قشری هستند که سهم بزرگی در جامعه بهداشت و سلامت کشور بر عهده دارند و بار مسوولیت و زحمت آنان فزاینده و بی پایان است؛ اما علی رغم تلاش های صورت گرفته طی سالهای اخیر و تدوین برخی مقررات حمایتی برای این حرفه مقدس، هنوز  راهی طولانی تا رسیدن به سطح استاندارهای جهانی در پیش است و مشکلات عدیده ای در ارتباط با بهبود وضعیت کاری و معیشتی پرستاران به چشم می خورد که باید در نظام بهداشت و درمان، یکبار برای همیشه مورد توجه جدی قرار گیرد .

به گونه ای که بتوانیم شان اجتماعی شایسته ای برای آنان قائل شویم.

آیا از حقوق و مزایا دریافتی راضی هستند؟

خوب مسلما با این بحران اقتصادی و تورم همه کارمندان در مضیقه هستند و رضایت ندارند .

حال پرستاران ما در روزهای کرونایی چگونه است؟ 

با گذشت ماهها از شیوع کرونا، باعث شد کادر درمان علی الخصوص پرستاران تا حدود زیادی خسته و کم‌رمق شوند . در واقع پرستاران همزمان میبایست علاوه بر ارایه خدمات درمانی و مراقبتی به بیماران ؛ مراقب سلامتی خودشان باشند تا حدی که سلامتی خود را به خطر انداختند .

تحمل پوشیدن لباسهای مخصوص ؛گرمای لباسها ؛عدم خوردن و آشامیدن در طول شیفت های  کاری طولانی ؛ باعث فرسودگی و خستگی مضاعف آنها شده است.

و حرف آخر

ضمن تشکر از هفته نامه آوای دریا روز پرستار را بر تمامی همکاران سخت کوشم تبریک عرض می کنم.

لبخند کودکان زیبایی‌های دنیا را برایم یادآوری می‌کند

ارسال شده در ۱۵ آذر ۱۳۹۹، توسط ایرنا

توانایی ذاتی انسان فراتر از معلولیت است به‌ویژه برای یک مربی کانون پرورش فکری کودک ونوجوان هرمزگان که سال‌ها بدون هیچ نقصی زندگی کرده اما امروز به‌رغم معلولیت شدید همچنان به لبخند و نگاه مهربان کودکان کانون زیبایی‌های دنیا برایش لذت‌بخش می‌شود.

کم توان یا معلول، فردی است که در اثر وجود نقص جسمی یا ذهنی در انجام دادن تمام یا قسمتی از فعالیت‌های عادی زندگی فردی یا اجتماعی ناتوان باشد، این نقص‌ها یا مشکلات ممکن است پیش از تولد و به صورت مادرزادی رخ بدهد یا به صورت اکتسابی در طول زندگی فرد به وقوع بپیوندد.

هرچند براثر تصادف دچار ضایعه نخاعی شده و با واکر پاهایش قادر به حرکت می‌باشد، اما همچنان عاشقانه در عرصه امور فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هرمزگان فعال است.

می‌گوید اجازه بدهید حکایت کوتاهی برایتان تعریف کنم، روزی از گابریل گارسیا مارکز پرسیدند اگر بخواهی کتاب صد صفحه‌ای درباره امید بنویسی چه می‌نویسی گفت: «نود و نه صفحه را خالی می‌گذارم صفحه آخر سطر آخر می نویسم؛ یادت باشه دنیا گرده، هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی»؛ این جمله را “راضیه سلیمانی‌پور” مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هرمزگان که ۱۰ سال پیش همزمان با چهاردهمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی به واسطه یک اتفاق و سانحه رانندگی در ماموریت کاری دچار نقص عضو و معلولیت شدید شد، می‌گوید.

او که متولد ماه مهربان و ماه کلاس و درس و مدرسه است اما امروز بعد از ۲۴ سال همچنان سرزنده و پرامید در کانون پرورش فکری به بچه‌های این استان خدمت می‌کند.

وی تاکنون مربی مراکز فرهنگی هنری در فین، بندرلنگه و بندرعباس بوده و از نیروهای موفق استان و مربی نمونه کشوری است که  در حوزه نقد و بررسی کتاب، معرفی کتاب، پژوهش و غیره خوش درخشیده و تابستان امسال نیز به پاس خدماتش از وی تقدیر شد.

راضیه سلیمانی‌پور بیان داشت: اوایل کانون را با یک اسم قشنگ می‌شناختم بعدها که بیشتر با کانون و گستردگی فعالیت‌های آن آشنا شدم به خود می‌بالیدم و افتخار می‌کردم که جزیی کوچک از این مجموعه مفید و بزرگ هستم.

وی ادامه داد: در این مدت که در کانون مشغول خدمت  به بچه‌ها بودم خیلی‌ها بودند که مشوق من برای طی کردن ادامه راه بودند و عده‌ای هم بودند که مرا تشویق به کناره گیری از خدمت کردند، اما تنها جوابی که به خودم و به آنها داشتم این است که؛ ما زنده به آنیم که آرام نگیریم،موجیم که آسودگی ما عدم ماست.

این مربی موفق در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هرمزگان با اشاره به تحت‌الشعاع قرار گرفتن فعالیت‌های کانون به واسطه ویروس کرونا نیز گفت: به واسطه شغل و حرفه‌ای که دارم از زمان حضور کرونا این مهمان ناخوانده در کشورمان که شغل ما را نیز تحت‌الشعاع قرار داده به صورت مجازی فعالیت‌های کتابخوانی را انجام می‌دهیم و از این طریق با اعضای کانون در ارتباط هستیم.

سلیمانی‌پور بیان داشت: یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های ما مربیان در از همان ابتدای شروع کرونا، اعضای کتابخانه‌های کانون بود که به دلیل دوری از فضای کتابخانه و فعالیت‌های فرهنگی هنری کانون دچار خستگی و بی‌حوصلگی بشوند.

سلیمانی‌پور گفت: کانون برای این مشکل راه حل خوبی داشت، برگزاری کلاس‌های مجازی برخط کانون نعمت بزرگی برای سرگرم کردن بچه‌ها در خانه بود فعالیت هایی که کودکان بعضی از شهرها در ایام عادی محدودیت‌هایی برای استفاده از آنها داشتند با این روش برطرف شد و این امکان فراهم شد تا کودکان سراسر ایران و حتی کشورهای همسایه بتوانند از آموزش یکسان برخوردار شوند.

وی گفت: کلاس‌هایی که برای اعضای کودک و نوجوان کانون دراین روزها برگزار کردم، کلاس‌هایی بود که احساس کردم نیاز بچه‌هاست به همین دلیل یک دوره کلاس هنرهای دستی را به  صورت تلفیقی همراه با قصه‌گویی برای آنها برگزار کردم که خوشبختانه این فعالیت را دوست دارند.

این مربی کانون پرورش فکری هرمزگان عنوان کرد: بعد از این هم اگر عمری بود سعی می‌کنم کلاس‌هایی را برای اعضای کودک و نوجوان برگزار کنم که مهارت‌های زندگی را در آن‌ها تقویت کند و با آموزش کاردستی‌های کاربردی باعث تقویت اعتماد به نفس در بچه‌ها شده و جرقه کارآفرینی را در آن‌ها به وجود بیاورم.

سلیمانی‌پور یادآور شد: چیزی که کتابخانه‌های کانون در روزهای کرونا کم دارد حضور شادی بخش و صدای خنده کودکان بود، دلم می‌خواهد یک بار دیگر خدا فرصت بدهد تا بتوانم به صورت حضوری شاهد چهره معصوم و لبخند زیبای کودکان باشم، زیرا لبخند و نگاه مهربان آن‌ها کودکان به من زیبایی‌های دنیا را یادآوری و لذت زندگی را دو چندان می‌کند.

وی در پایان ضمن قدردانی از تلاش‌های همسر و دو فرزندش که همیشه نقش حامی و همراه را در زندگی دارند، افزود: از مادر عزیزم که به واسطه اتفاقی که در زندگی من افتاد بسیار صبوری کرد و با چشمان همیشه نگران و لبان همیشه دعاگو بدرقه‌ام کرد، حلالیت می‌طلبم.

سازمان ملل متحد سوم دسامبر برابر با ١٣ آذرماه را به عنوان روز جهانی معلولان نام‌گذاری کرده است.

دنیای خود را نارنجی کنید

به بهانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان

ارسال شده در ۸ آذر ۱۳۹۹، توسط فاطمه زنگنه

روز جهانی «مبارزه با خشونت علیه زنان» ۲۵ نوامبر برابر با ۵ آذر است، این روز که سالگرد قتل خواهران میرابل است از سوی سازمان ملل متحد به عنوان مبنایی نمادین برای الزام توجه و اهمیت زنان و انواع خشونت علیه آنان نامگذاری شده است.

معضل خشونت علیه زنان یکی از پایدارترین و فراوان‌ترین اشکال نقض حقوق بشر در جهان است که بخش گسترده‌ای از آن به دلایل مختلف از جمله نا آگاهی، مصونیت از مجازات و خجالت از خشونت اطرافیان گزارش نشده باقی می‌ماند.

تاریخ روز جهانی رفع خشونت علیه زنان

۲۵ نوامبر هرسال روز جهانی رفع خشونت علیه زنان است، ۲۵ نوامبر ۲۰۲۰ با ۵ آذر ۱۳۹۹ برابر است.

تاریخچه روز جهانی رفع خشونت علیه زنان

در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن با نام خواهران “میرابل” پس از ماه‌ها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. جرم این سه خواهر، شرکت در فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود. ۲۱ سال بعد یعنی سال ۱۹۸۱ در همایشی که در بوگوتا پایتخت کشور کلمبیا که با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد، پیشنهاد شد روز قتل خواهران میرابل به عنوان روز منع خشونت علیه زنان نامگذاری شود. هدف از این اقدام آن بود تا افکار عمومی جهانیان بیش از پیش به نهی از خشونت از زنان متمرکز شود. سازمان ملل متحد نیز در در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۹۹ این روز را به رسمیت شناخت و در تاریخ مناسبت‌های این سازمان گنجاند تا از این طریق همه ساله دولت‌ها و مردم جهان به این موضوع مهم توجه کنند.

در راستای همین تصمیم، یک سال بعد، شورای امنیت سازمان ملل سال ۲۰۰۰ قطعنامه‌ی ۱۳۲۵ را به تصویب رساند که عنوان آن بود: ”زنان، صلح و امنیت”. محورهای اصلی این قطعنامه به پیشگیری مناقشات و خصومت‌ها در درون و در میان کشورها، تأمین مشارکت زنان در حیات سیاسی و اجتماعی و نیز ممانعت از اعمال خشونت علیه آنها مربوط می‌شوند. این قطعنامه مبنایی است برای آنکه خشونت‌های گوناگون علیه زنان بدون مجازات نمانند و عاملان آنها به پای میز محاکمه کشیده شوند.

از روز بیست و پنجم نوامبر تا روز دهم دسامبر برابر با بیستم آذر (روز جهانی حقوق بشر) فعالیت‌های بسیاری در زمینه‌ی اطلاع رسانی و ایجاد حساسیت نسبت به پدیده خشونت علیه زنان انجام می شود٬ تا شاید جوامع انسانی در سال‌های آینده شاهد میزان کمتری از خشونت علیه زنان باشند.

ماجرای خواهران میرابل

خواهران میرابال با نام اسپانیایی (las hermanas Mirabal) چهار خواهر اهل جمهوری دومنیکن با نام‌های «پاتریا»، «مینروا»، «ماریا ترزا» و «دِده» بودند که از مخالفان دیکتاتور معروف «تروخیو» («رافائل لئونیداس تروخیو مولینا» با نام مستعار ال هِفه)، حاکم نظامی جمهوری دومینیکن بین سال‌های ۱۹۳۰ تا زمان ترورش در ۱۹۶۱ به شمار می‌رفتند. تروخیو بین سال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۸ و سپس از ۱۹۴۲ تا ۱۹۵۲ رسماً رئیس‌جمهور دومینیکن بود و دوران حکومتش، خشن‌ترین دوره در تاریخ جمهوری این کشور به حساب می‌آید. خواهران میرابل در فعالیت‌ها و مبارازت مخفیانه علیه رژیم او مشارکت داشتند. سه خواهر از چهار خواهر (پاتریا، مینروا و ماریا ترزا) در ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰ به جرم شرکت در فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن به قتل رسیدند (دده تنها خواهر بازمانده در فوریه ۲۰۱۴ به مرگ طبیعی درگذشت).

خشونت علیه زنان چیست؟

خشونت علیه زنان بنا بر تعریف سازمان ملل متحد، هرگونه رفتاری است که می‌تواند منجر به آسیب بدنی، جنسی یا روانی زنان شود. همچنین هرگونه رفتار خشن وابسته به جنسیت که موجب آسیب جسمی، جنسی، روحی و رنج زنان شود را خشونت علیه زن می‌گویند. این خشونت می‌تواند با تهدید، اجبار یا سلب اختیار و آزادی، به‌صورت پنهان یا آشکار انجام شود.

خشونت علیه زنان٬ تجاوز به حقوق بشر است. خشونت علیه زنان موجب تبعیض٬ عمیق‌تر و گسترده‌تر شدن نابرابری‌ها میان زنان و مردان می‌شود. خشونت علیه زنان مانع بزرگی برای پیشرفت در همه‌ی زمینه‌ها٬ از جمله کاهش فقر و برقراری صلح و امنیت است. همچنین٬ یکی از موانع بزرگ برای رفع یا کاهش خشونت علیه زنان کمبود منابع مالی٬ در همه‌ی کشورها٬ بویژه کشورهای آسیایی و آفریقایی است.

بر پایه آمار سازمان ملل، یک سوم زنان جهان در طول حیات خود به نحوی مجبور به تحمل خشونت و بدرفتاری می‌شوند. در برخی از کشورها تعداد زن‌ها و دخترهایی که مورد خشونت و آزار فیزیکی و جنسی و روانی قرارگرفته‌اند از رقم ۳۵ درصد نیز بیشتر است.

بر اساس تحقیقات انجام شده، در کشور مغرب، هشتاد و دو درصد زنان در معرض خشونت خانوادگی قرار می‌گیرند که سی و یک درصد از آنان، جسمی، هجده درصد روحی و روانی و سی درصد نیز جنسی است. در اردن سالانه دوازده الی چهارده جنایت روی می‌دهد و چهل و هفت درصد از زنان به طور دائمی در خانواده هدف ضرب و جرح قرار می‌گیرند. همه پرسی شورای عالی زنان بحرین، نشان می‌دهد که ۹۵ درصد از پاسخ دهندگان قبول دارند که زنان در بحرین در خانه و در محیط‌های کاری در معرض خشونت قرار دارند. در این همه پرسی مشخص شده است که شوهران، آزاردهنده اصلی زنان است. بررسی‌های شورای عالی امور خانواده قطر نیز نشان داده است که ۶۳ درصد از زنانی که در این بررسی مورد پرسش قرار گرفته‌اند بوسیله آشنایان مرد خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند.

انواع خشونت علیه زنان

خشونت علیه زنان به اشکال مختلف رخ می‌دهد و یکی از رایج‌ترین آنها خشونت‌های خانگی است. سازمان بهداشت جهانی در یکی از مطالعات خود درباره خشونت علیه زنان نتیجه گرفته است که در هر ۱۸ ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار می‌گیرد. خشونت همواره آثار بیرونی و نمودهایی جسمی و فیزیکی ندارد بلکه مواردی مانند خشونت و آسیب‌های فیزیکی بخشی از خشونت علیه زنان است، بخش دیگر این موضوع انواع و اقسام رفتارها، خشونت‌ها و تبعیض‌هایی است که شاید دیدنی نباشند اما بعضاً آثار و پیامدهایی به مراتب بدتر و تلخ‌تر از قتل دارند. چرا که در قتل، فرد می‌میرد و رنج پایان می‌یابد، اما در مواردی چون تجاوز (و آسیب‌هایی از این دست) فرد ناچار است تا یک عمر با سایه شوم واقعه‌ای روبرو شود.

خشونت جنسی، خشونت جنسی غیرتماسی، خشونت کلامی، تجاوز، تن‌فروشی اجباری، بارداری اجباری، ختنه دختران، خرید و فروش زنان و دختران، خشونت علیه زنان کارمند و مستخدمان زن، خشونت‌های ناشی از جنگ، خشونت در زندان، تجاوزهای سیستماتیک، خشونت نگاهی و رفتاری و خشونت سیاسی، مصادیقی از خشونت آشکار است، مسائلی چون دروغ گفتن، نفقه ندادن، به خواسته‌های زن بی‌توجه بودن، جدا کردن زن از کودکان یا خانواده‌اش، تهمت زدن، تحدید زن در محدوده جغرافیایی یا عدم مجوز به وی برای شغل یا تحصیل و … مصادیقی از خشونت پنهان و فاقد نمودهای بیرونی هستند.

خشونت علیه زنان فقط به کتک زدن و تنبیه‌های جسمی گفته نمی‌شود. کلمات توهین‌آمیز، شک، بدبینی که در جماعت مردانه آن را خوش‌غیرتی می‌دانند همان خشونتی است که بر زنان به اصطلاح مردان، «ضعیفه» اعمال می‌شود و هیچ‌گاه هیچ‌کس نمی‌فهمد این زن از چه درد می‌کشد و چه می‌خواهد و چه رویاهایی در سر دارد. بخش اعظم جامعه را زنانی تشکیل داده‌اند که هیچ از خود و حقوقشان نمی‌دانند و زن خوب بودن را در کدبانو بودن، شستن، رفتن، پختن و بچه‌داری می‌دانند و دلشان خوش است چه موجودات از خود گذشته پاکی هستند و بهشت زیر پای آنها است.

خشونت علیه زنان در همه طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، سنی و جغرافیایی یافت می شود. اما در برخی از گروه ها شایع تر است. خشونت بازتابی از حس پرخاشگری است. خشونت خانگی نوع خاصی از خشونت است كه در سطح خانواده اعمال و منجر به آسیب یا رنج جسمی، روانی و جنسی می شود.

زنان در همه دوران زندگی خود ممکن است با خشونت روبه‌رو شوند. علاوه بر همسر، پدر و برادر و حتی فرزندان پسر نیز می‌توانند به زن خشونت کنند. زنان در زندگی خود چهار شكل خشونت شامل فیزیكی، روانی، اقتصادی و جنسی را تجربه می كنند. خشونت فیزیكی، همان‌طو که از نامش پیدا است، شیوه های آزار و اذیت جسمانی، ضرب و جرح، كشیدن مو، سوزاندن، گرفتن و بستن، زندانی كردن، اخراج از خانه، كتك كاری مفصل، محروم كردن از غذا، سیلی، لگد و مشت زدن، كشیدن و هل دادن، محكم كوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شكستن اشیای منزل را شامل می شود كه این نوع خشونت ممكن است برای همه زنان بدون توجه به نوع تحصیلات، نژاد و وضعیت خانوادگی روی دهد.

خشونت هایی روانی و كلامی نوع دیگری از خشونت هایی است كه در خانه علیه زنان استفاده می شود. از جمله می‌توان به، دشنام و به كار بردن كلمات ركیك، بهانه گیری های پی درپی، داد و فریاد و بداخلاقی، بی احترامی، رفتار آمرانه و تحكم آمیز و دستور دادن های پی درپی، تهدید به آزار یا كشتن وی، تحقیر زن، قهر و صحبت نكردن وممنوعیت ملاقات با دوستان اشاره کرد.

این نوع خشونت موجب بروز روحیه پوچی یا خودنابودسازی، گریز از مشاركت اجتماعی و اضطراب در زنان می شود.

خشونت دیگری که بر علیه زنان صورت می‌گیرد، خشونت اقتصادی است. ندادن خرجی، سوءاستفاده مالی از زن و صدمه زدن به وسایل مورد علاقه او را از جمله موارد خشونت اقتصادی علیه زنان برشمرده می شوند. به طوری كه در برخی موارد زنان حتی حق دخل و تصرف در اموال خود را نیز ندارند. استفاده قهرآمیز بدون رضایت زن، اجبار در روابط زناشویی غیرمتعارف، عدم اجازه استفاده از وسائل پیشگیری از بارداری ناخواسته و بی توجهی به نیازهای جنسی زن از نمونه های خشونت جنسی علیه زنان است. زنانی كه از جانب همسرانشان مورد خشونت قرار می گیرند پنج برابر بیشتر از سایر زنان در معرض آسیب های روانی و خطر خودكشی و شش برابر بیشتر در معرض اختلالات روانی قرار دارند.

روانشناسان می‌گویند، مردانی كه از كودكی در خانواده شاهد كتك خوردن زنان خانواده بوده اند در بزرگسالی بیشتر مرتكب خشونت علیه همسران خود می شوند. افراد ناپخته، بی حوصله، وابسته و متزلزل و كسانی كه از احساس بی كفایتی رنج می برند بیشتر علیه زنان مرتكب خشونت می شوند. برخلاف تصور عموم، حتی دنیای مدرن نیز خشونت علیه زنان را کم نکرده که بیشتر نیز کرده است. تجارت و بهره برداری جنسی از زنان، فروش دختران جوان و نوجوان از سوی پدران فقیر به مراكز فساد و رونق بازار فیلم های غیراخلاقی را باید به عنوان مصادیقی از خشونت مدرن علیه زنان یاد كرد. مردان از استقلال مالی همسران خود جلوگیری و در اموال شخصی آنها دخل و تصرف می كنند و با ندادن خرجی خانه و پول كافی برای زنان مضیقه های مالی ایجاد می كنند. یا با تهدید به طلاق یا ازدواج مجدد از زنان بیگاری می‌کشند و از او در انجام امور و وظایفی كه مربوط به او نیست همانند تیمارداری پدر یا مادر شوهر سوءاستفاده می کنند.

مردان نیز مورد سوءرفتار زنان قرار می گیرند، اما بخش عمده خشونت خانگی، به ویژه موارد مرگ آور و خطرناك آن، از سوی مردان علیه دختران و زنان خانواده صورت می گیرد.

زنانی که در برابر بدرفتاری های مرد خود سکوت می کنند گویا دارند فریاد می زنند: «با من مانند یک برده رفتار کن، مرا بزن، خواهش می کنم به من کمی پول بده،من برده تو هستم!» زنانی که با سوءرفتار شدید جسمی شوهر روبرو هستند و او را ترک نمی کنند، مصداق این جملات هستند. وقتی از آنها می پرسی «چرا او را ترک نمی کنی؟» پاسخ می دهند: «من شوهرم را دوست دارم». این مساله بر می گردد به احساس نیاز، که در همه دنیا در هر دو روابط مرد و زن دیده می شود.

زنی که پایگاه های اقتصادی خود را رها می کند و وارد پیوند زناشویی وی شود وقتی با خشونت مرد روبرو می شود از ترک او و نابسامانی اجتماعی و اقتصادی بعد از آن می ترسد. وقتی به این نتیجه می رسد که حمایت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نخواهد داشت به خود می قبولاند که زندگی او همین است.

چیزی که در روانشناسی به آن «درماندگی اکتسابی» می گویند. از همه بدتر اینکه این گونه زنان به خود لقب «زن سازش کار» و «زن صبور» می دهند. زن آسیب دیده، شیری است که خودش قفسی را به دور خود بسته که میله های آن از بهانه های مختلف ساخته شده است. اگر اعتماد به نفس داشته باشد و این میله ها را بشکند آنوقت می فهمد که چه موجود قدرتمندی است. تغییر ممکن است اما باید عرصه را به روی توانمندی های خود باز کنیم و از شیوه های مختلف استمداد بگیریم.

پارکور هرمزگان قابلیت درخشش در میادین بین المللی را داراست

مسئول کمیته پارکور استان هرمزگان:

ارسال شده در ۸ آذر ۱۳۹۹، توسط ایسنا

مسئول کمیته پارکور استان هرمزگان اظهار کرد: این رشته روند رو به رشدی دارد و هرمزگان این ظرفیت را دارد از الان برای حضور نماینده ای در میادین بین المللی برنامه ریزی کند.

نازنین زرینی عباسی ، با اشاره به اینکه پارکور یک شیوه زندگی به سبک ورزشی است که هیجان زیادی را در بر می گیرد، افزود: پارکور هنر جابجایی از نقطه ای به نقطه دیگر در کمترین زمان و با سریع ترین امکان و در واقع کمک رسانی و امداد نجات است.

وی با بیان اینکه پارکور محدودیتی ندارد و تمامی سنین می توانند پارکور را آموزش ببینند، خاطرنشان کرد: اما برای برخی سنین چیزی به نام حرفه ای آموزش دیدن  وجود ندارد  و بیشتر روی آمادگی جسمانی و بدنسازی پارکور تمرکز می شود.

زرینی عباسی در خصوص امکانات مورد نیاز برای رشته پارکور، اظهار کرد: هرچه بیشتر ایمن بودن و کامل بودن سالن یا مجموعه ورزشی و حرفه ای بودن باشگاه پارکور به تشک ایمنی، باکس آموزشی، یک بیس تمرینی درون خود باشگاه برای حرفه ای ها که این بیس خودش شامل یک باشگاه مجزا برای افراد حرفه ای، وجود یک پیست بادی برای ثابت کردن حرکات است.

وی ادامه داد: لباس پارکورکارا لباس خاص و مشخصی نیست و یک پارکور کار نیاز به یک لباس کاملا راحت و به زبان ساده لباس اس لش آزاد دارد.

مسئول کمیته پارکور استان هرمزگان با اشاره به اینکه تمامی ورزش‌های هیجان انگیز خطرات خاص خودش رو دارد اما پارکور زمانی که یک مربی حرفه ای وجود داشته باشد برای شخصی که در حال آموزش است هیچ خطری به همراه ندارد، اضافه کرد: شخص به راحتی و بدون هیچ آسیبی می تواند برای مدت خیلی طولانی آموزش ببیند و بعد از مدتی بدون نیاز به مربی خود شخص شروع به ساخت حرکات کند.

وی با بیان اینکه مربی طبق وضعیت جسمانی شخص آموزش‌هایی صورت می گیرد که هیچ خطری برای سلامتی شخص وجود نداشته باشد، خاطرنشان کرد: پارکور در تقویت سیستم ایمنی و اسکلتی بدن نقش مفیدی را ایفا می‌کند و شخص را قوی تر و استقامت آن شخص را بیشتر از پیش می‌کند و قطعا یک ورزش هیجان انگیز باعث می شود که یک جوان ذهنی آزاد داشته باشد و همین باعث به وجود آمدن شور و نشاط در جوان خواهد شد.

زرینی عباسی با اشاره به اینکه پارکور از ورزش‌های پرهیجان و پرتحرک بوده و علاقه‌مندان به آن از پارکور به بهترین نحو استقبال می‌کنند و نیاز است متولیان نیز در زمینه رشد آن حمایت کنند، بیان کرد: این رشته روند رو به رشدی دارد و هرمزگان این ظرفیت را دارد از الان برای حضور نماینده ای در رقابت های بین المللی برنامه ریزی کند.

مسئول کمیته پارکور استان هرمزگان با بیان اینکه برنامه های زیادی در دستور کار قرار دارد تا بتوانیم این رشته ورزشی پرتحرک را در استان هرمزگان جا بیندازیم، عنوان کرد: امیدوارم با تعامل و همکاری خانواده پارکور در هرمزگان و هماهنگی با مجموعه ورزش و جوانان استان هرمزگان بتوانیم فصل جدیدی را برای این ورزش در هرمزگان رقم بزنیم.

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!