دسته: گفتوگو
هنوز خیلی جوانم !
نخستین مجموعه شعر مستقل مریم سیدافقهی
بسیاری از منتقدان شعر سفید را تنها راه بیان احساسات در عصر حاضر میدانند اما توجه به این نکته ضروری است که جریان زلال شعر بدون توجه به اظهارنظرها به مسیر خود ادامه میدهد، مریم سیدافقهی سالهاست که در حوزه ادبیات و شعر فعالیت میکند و خودش آگاهانه این شکل از شعر را پذیرفته است . بهتازگی كتاب “هنوز خيلي جوانم” مجموعهی شعر “مريم سيدافقهي” که به همت انتشارات بامداد نو به چاپ رسیده و در مجموعهی بو کتاب رونمايي شد. این کتاب نخستین مجموعه شعر مستقل از این شاعر است که دربرگیرنده حدود صد شعر میباشد. پیشازاین کتابهای “آخرین زمستان”، “کشف کودکانه اسرار”، “خورشید بالاآمده بود”، “ابرها باران خواهند شد”، “فرشته خوابهای مهربان” از ایشان به چاپ رسیده بود. به همین بهانه در جلسه نقد و بررسی این کتاب که در سالن اجتماعات دانشکده سما برگزار شد رفته و به سراغش میروم و پای صحبتهایش مینشینم.
در ابتدا خودتان را بهطور کامل معرفی کنید
مريم سيدافقهي هستم . متولد دوم آذرماه هزار و سيصد و پنجاهوهشت . فوقلیسانس زبان و ادبيات فارسي و در حال حاضر مشغول تدريس
عنوان اولین کتابتان چیست و توسط چه ناشری منتشر شد
راستش اگر بخواهیم كتاب رو طبق تعريف يك مجموعه مدون با تيراژ در نظر بگيريم ، اولين باري كه شعري از من در كتابي چاپ شد ، سال هفتادوشش بود در مجموعهی دانشآموزی به نام بِنَمار . بعدازآن كشف کودکانهی اسرار به چاپ رسيد با یکفاصلهی زماني بسيار طولاني . كاري براي كودك و در دایرهی فلسفه براي كودكان. و بعد از چاپ و انتشار جلدهاي بعدي کتابهای كودك ، اردیبهشتماه امسال يعني سال نودوهشت اولين مجموعهی شعر سپيدم منتشر شد. در صد و دوازده صفحه و هفتادونه شعر توسط نشر بامداد نو و در هزار نسخه.
علاقه شما به ادبیات و شعر از چه زمانی آغاز شد
واقعيت اين است كه مادر من هم در رشتهی ادبيات تحصیلکرده است . پدرم هم نقاشي میکرد و به ظرافتهای هر چيز توجه نشان میداد. شعر رو بهصورت كلمه و در تبلور كلامي از زماني كه توانستم به حرف زدن بیافتم و توانايي حفظ كردن هم داشته باشم ، از صحبتهای عادي جدا كردم و تفاوتش را فهميدم و بعد براي خودم مشخص شد كه اين چیزی است كه به آن علاقهمندم
نظر خانواده دراینباره چه بود
تشويق و تشويق و تشويق . البته براي تحصيل و انتخاب رشتهی ادبيات و علوم انساني در دبيرستان چالشهایی داشتم. گويا مادر و پدرم ترجيح میدادند پزشكي بشوم كه شاعر هم هست . اما خب پافشاري من كار خودش را كرد . من در دبيرستان ادبيات و علوم انساني و در مقطع ليسانس علوم تربيتي و در مقطع فوقلیسانس زبان و ادبيات فارسي خواندم
بیشتر از چه شاعرانی الهام میگیرید و چه کتابهایی میخوانید
شايد الهام واژهی درستي نباشد! من فكر میکنم هر شاعري از الههی خودش در سرودن شعر الهام میگیرد ! نه از ديگر شاعران! مطمئناً ديگراني هستند كه شاعر با فضاي شعري آنها احساس نزدیکتری دارد . مثل حضرت سعدي يا احمدرضا احمدي يا گروس عبدالملكيان .در موردمطالعه هم ، اگر اختصاصاً شعر را در نظر نگيريم ، پيوندهايي كه بين ادبيات و روانشناسی و فلسفه ايجاد میشود برای من هیجانانگیز است و من را جذب میکند. گاهي اين منابع به سمت تاريخ هممیل میکند
موضوع و مضامین شعرهایتان چیست و ازنظر شما شعر گفتن ذاتی است
وقتي از موضوع حرف میزنید مثل اين میماند كه از يك چارچوببندی سخت حرف میزنیم. منظورم از سخت، بدون پنجره است . بي منفذ . بي روزن. با زوايا و گوشههای تيز و مشخص. درصورتیکه شعر براي من يك ساختارشكني لطيف است . یکچیزی شبيه دواير تودرتويي كه روي سطح دریاچهای تشكيل میشود . يك اتفاق باعث تشكيل چند دايره میشود و همینطور بزرگ و بزرگتر میشود تا میرسد به محو شدن . شعر هم همینطور است . متصل و جدا . شايد براي همين است كه سهل ممتنع را دوست دارم. شعر مثل دانه است . كاشته شده در نهاد شاعر. منتها اگر نور و آبوخاک پاكيزه نداشته باشد در خوشبینانهترین حالت ، تنها دانهای در بطن میماند . همهی استعدادهاي ذاتي هم پرورش میخواهند . مطمئناً فرقي هست بين كوشش و جوشش
جایگاه بانوان در بین شاعران و نویسندگان را چطور میبینید
جايگاه بانوان ! چه خوب كه اين سؤال پرسيده شد . جايگاه بانوان ازنظر كيفيت كار و روح سيال شاعرانه ، بالاست . اما ازنظر ديده شدن و موردتوجه قرار گرفتن و در اختيار اساتيد و منتقدين قرار گرفتن براي بررسي دقیقتر ، خيلي راههای نرفته در پيش است. موردي هم كه فكر میکنم با سؤال شما فرصت مناسبي براي عنوان كردنش پیشآمده اين است كه بانوان ، بيشتر از اينكه طبق حافظه يا پشتوانهی تاريخي ، با دست مردان عقب نگهداشته شده باشند، با رفتارهاي زنانهی همجنسانشان از قافله عقبماندهاند . انگار مردها چند سالی ست كه ما را باور کردهاند اما خودمان هنوز خودمان را باور نکردهایم .
چه شد که تصمیم به چاپ آثارتان گرفتید
واقعيت اين است كه هیچوقت در فكر چاپ و نشر شعرهايم نبودم . فضاي شعر را دنبال میکردم اما به اين قطعيت نرسيده بودم كه همه را بهصورت يك مجموعه عرضه كنم. اولين جرقهها از سوي دوست خوبم خانم پوپك دهشهري بود. بعدتر بيشتر پافشاري كرد و بيشتر و بيشتر و من مجاب شدم كه میتوان شعرها را به دست ناشر سپرد . آقاي امیرحسین والا هم در گزينش شعرها و در انتخاب نام مجموعه بسيار همراه و همدل بودند كه صميمانه از ایشان سپاسگزاري میکنم
آیا تابهحال در جشنوارهای شرکت کردهاید
بله در چند جشنواره شركت کردهام و همين چند وقت پيش جشنواره شعر جم و آخري هم جشنواره شعر رامي كه البته در هر دو هم به خاطر عدم حضور در اختتاميه از ليست برگزيدگان كنار گذاشته شدم. گويا قانون نانوشته و غیرمنصفانهای در شیوهی برپايي و اجراي جشنوارهها هست كه من اطلاع دقيقي از دليل وجودش ندارم !
آیا تجربه و حس مادر شدن در اشعار شما دیده میشود
من به مادرانگي توجه دارم . به زايش و به رويش . نهتنها برآمده از انسان كه حتي در مادر زمین . کهنالگوی اساطيري . در درختها و در خيلي چيزهاي ديگر . مولد بودن خيلي شگفتانگیز است ! شاعر ، شعرهايش را میآفریند و به دنيا میآورد . مادرانگي قطعاً در ریشههای هر شعري پنهان است
با توجه به اینکه معلم هستید محیط مدرسه و دانش آموزان چه تأثیری در شعرهای شما گذاشته است
ردپاي اين فضا در شعرهاي من خيلي واضح است . تخته و بچهها و ميز و نيمكت … . انگار همه میشوند ابزار سرايش . فقط گل و پرنده و آب و آسمان و … نيست . شعر در هرجایی جاري میشود و در هرجایی شكل میگیرد و قطعاً رنگ و قالب همان جاي هبوطش را میگیرد . انگار از همانجا آمده و باز همانجا زنده میشود .
بازهم کتابی در دست چاپ دارید؟
بله قطعاً . هم در حوزهی كودك و هم در حوزهی بزرگسال آثاري در دست چاپ هست كه تجربههای جديدي هستند و اميدوارم بتوانند خود ببويند نه آنكه من بگويم
و حرف آخر
آرزوي موفقيت و بهروزي و شادي و سلامتي براي همه و در يك كلمه ، عاقبتبهخیری
هدف ما برداشتن قدمی مثبت در جهت بهبود سطح زندگی مردم است
زلیخا محمد زاده مدبر عامل موسسه رهپویان حکمت گچین بالا و عضو جمعیت همیاران استان
زلیخا محمد زاده متولد 1341 مدیرعامل موسسه رهپویان حکمت گچین بالا و عضو جمعیت همیاران استان است بهطور کاملاً اتفاقی باهم آشنا شدیم و پای صحبتهای شیرینش نشستم ، از اول درباره موسسه رهپویان پرسیدم : میگوید که موسسه در سال 1383 و با مجوز رسمی از بهزیستی ثبت و شروع به کارکرد . دریکی از همان روزها ، یکی از کارشناسان بهزیستی برای بازدید از مهد روستای گچین به آنجا آمد و ما بهعنوان اولیا حضور داشتیم ، شروع کار ما ازآنجا بود و ما جز جمعیت همیاران شدیم . جمعیت کل دهستان گچین 18000 نفر است که 4100 نفر آن در مرکز دهستان ساکن هستند . در گچین 5 گروه محلهای داریم که 3 گروه در گچین ، یک گروه در محمد پایین و یک گروه در گچین پایین است که خدمات و فعالیتهای فرهنگی اجتماعی را انجام میدهند
گروه اولیه متشکل از 15 نفر ، زن و مرد در کنار هم که بزرگتر آنها من بودم . دانشجو ، معلم لیسانس خانهدار از هر قشری یک الی دو نفر داشتیم .
بودجهای برای فعالیتها به شما اختصاص گرفت ؟
خیر در ابتدا بودجهای نداشتیم موسسه به درآمدزایی نرسیده بود و تمامی کارها بهصورت خودجوش و مردمی انجام میشد .
کار با گذاشتن مبلغ ماهی 5 الی 10 تومان اعضا شروع شد. کمکم وسایل دفتر را تهیه کردیم .
اعضای موسسه چند نفر است ؟
هیئتمدیره 4 خانم اصلی و یک آقا خزانهدار و 2 خانم علیالبدل هستند . البته اعضای افتخاری زیادی داریم به هنگام جشن مراسم و برنامهها خانمها بالای 50 نفر هستند . مکان اولیه مسجد بود با شروع کار و فعالیت اجتماعی و برنامههایی که بهزیستی ترتیب میداد و تسهیلگرانی که از بهزیستی میآمد . کار گستردهتر شد و از خانه مسجد بیرون آمدیم و مکانی را بهعنوان دفتر کار اجاره کردیم و هنوز هم اجاره آن مکان را پرداخت میکنیم . بااینحال پیشرفت کار خوب بود .
موسسه چه اهدافی را دنبال میکند ؟
عمدهترین فعالیتهای موسسه کارهایی در زمینه پیشگیری و توانمندسازی بانوان است ازجمله اهدافی که ما دنبال میکنیم میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
بهبود آموزشهای خانواده
بهبود آموزشهای پیشگیری از ایدز
پیشگیری از معلولیتها
پیشگیری از اعتیاد
از کی توانمندسازی را آغاز کردید ؟
از سال 89 توانمندسازی را در کنار آموزش شروع کردیم و خانمهای خانهدار را با استفاده از طرح قالیبافان و با همکاری صنایعدستی و فنی حرفهای بیمه تامین اجتماعی کردهایم و تعدادی از بانوان را به بیمههای صنایعدستی معرفی کردیم . آقایان هم به همین صورت ، درواقع ما در منطقه صنعتی هستیم و کشاورزی نداریم . آقایان را توانمند کردیم حتی بهبودیافتگان ما نیز با کمک طرحهای فنی و حرفهای و آموزشهای مهارتهای فنی توانمند شدند و بیشتر و بهتر کارکردند .
موسسه چه کلاسهایی ر ا برای افراد آسیبپذیر جامعه برگزار کرده است ؟
راهاندازی کلاسهای NA هم برای فرد معتاد و همخانوادههایی که فرد معتاد دارند در جهت بهبود مشکلات روحی آنان . تا بهبود خاطری در دغدغههای روزانه خانمهای خانهدار ایجاد کنیم . درواقع ما با مدارس و تمامی ارگانهای استان همکاری داریم . کانون پرورش فکری ، اداره کل تبلیغات اسلامی ، ارشاد جمعیت هلالاحمر ، معاونت نیروی انتظامی ، صداوسیما و …
بهتازگی تصمیم داریم کارگاه خیاطی در گجین راهاندازی کنیم تا با کسب درآمد از بار سنگینی که بر دوش خانمهای بد سرپرست و بیسرپرست داریم برداشته شود . و هدف دیگری که داریم این است که با ارائه کارهای دستی خانمهای خانهدار به نمایشگاههای استانی و کشوری بازار کاری ایجاد کنیم و فعالیتمان را ادامه دهیم و برای نوجوان و کودکان گچین هم ورزش ، فوتبال و آموزش مهارت زندگی را در مدارس شروع کردهایم و ادامه میدهیم.
گروه همچنان پایدار است بااینکه در این چند دوره رئیس هیئتمدیرهها عوضشده و تعدادی آمدند و تعدادی رفتند
گروه همیار گروهی است که پولی نیست و کسی حقوقی دریافت نمیکند و کاملاً خودجوش است. سمنهایی هستند که بسیار دلسوزانه کار میکنند و بهجرئت میتوانم بگویم که در استان هرمزگان سمنهای همیار از تمامی استانهای دیگر بولد تر و کارآمدتر هستند . انشالله که بتوانیم قدمی مثبت در جهت بهبود و سطح زندگی مردم برداریم
علاقه باعث میشود راه موفقیت را پیدا کنیم
داستان زندگی محبوبه خالق برند دادا
محبوبه شیخی هستم متولد آبان ماه 66،متاهل و مادر یک دختر 7 ساله به اسم نیلا. مهندسی کامپیوتر خواندهام و به رشته دانشگاهیم علاقه داشتم و برای آن زحمتکشیدهام . در زمینه کامپیوتر موفق بودم بعد از اتمام تحصیلات به مدت 9 سال در چندین اداره و شرکت مشغول به کار شدم ، برنامهنویسی و تحلیلگر سیستم و تعمیرات سختافزار حتی آموزش کامپیوتر را تجربه کردم.
از نوجوانی نقاشی میکشیدم و در کنار کار و تحصیل و زندگی روزمره از نقاشی آرامش میگرفتم.همیشه به دنبال هنرهای دستی جدید بودم و خودم را محدود به سبک یا هنر خاص نمیکردم .با دیدن نمونه کارها سعی میکردم نحو ساخت آن را یاد بگیرم .گلسازی و عروسکسازی را تجربه کردم .برای عروسکها شخصیت طراحی میکردم و همینطور برای گلآرایی هم خلاقیت داشتم . نمونه کارهایم رو با استفاده از پیامرسانهای رایج 6 سال پیش به اشتراک میگذاشتم.در ابتدا دایره بستگان و دوستان و بعد با کمک آنها برای افراد بیشتری فرستاده میشد.عکس کارهایم دستبهدست میشد و مشتریها با من تماس میگرفتند.کمی که گذشت باسلیقه و نوع انتخاب مشتریها آشنا شده و طرحهای متنوعتری تولید کردم.
کارم رو با ساخت و طراحی ظروف هفتسین بهصورت جدی شروع کردم.برای کارم نام دختولوک را انتخاب کرده و کارت معرفی محصول را با این شرح کنار هر دستسازم قرار میدادم؛”در استان هرمزگان عروسکهایی دست سازی از چوب نخل و پارچه ساخته میشود به نام دختولوک به معنی دختر کوچک “برای کارهام بستهبندی مناسب میساختم و به بهترین شکلی که برام امکان داشت ارائه میدادم. اینترنتی سفارش میگرفتم و حتی در بعضی موارد خودم برای مشتری برده و در محل تحویل میدادم.یکی از مشکلاتم جایی برای عرضه محصولاتم بود که هم دیده بشوند و هم مشتری امکان انتخاب مستقیم داشته باشد. تو همان سالها یکی از دوستانم که مغازه گل فرشی داشت ظروف هفتسینم رو تو مغازهاش عرضه کرد که کمک زیادی به فروشم بود. با مغازه صنایعدستی و تزییناتی هم توافق کردم که چند مدت نمونه کارهایم رو در ویترین به نمایش گذاشت.
بعد از فروش عید به فکر پیشرفت در کارم بودم و به خاطر محدودیت در آموزش و دسترسی به مواد اولیه مناسب که در شهر بود تصمیم گرفتم مواد اولیه را از شهرهای دیگر تهیه کنم و دورههای آموزشی را بهصورت مجازی طی کنم. نقاشی روی سفال و چوب را تجربه کردم و نقاشی روی شیشه را بهصورت حرفهای انجام میدهم . روی انواع ظروف ،جهله و تمام اجسامی که به نظر من با نقاشی شدن نمای بهتری پیدا میکنند این کار را انجام میدهم.
با ترویج اینستاگرام پیج دختولوک رو فعال کردم و عکس کارهایم را آنجا قراردادم.ولی متاسفانه به فکر ثبت رسمی این نام برای محصولاتم نبودم و تو سالهای اخیر خیلی جاها استفاده شد همینطور از چند نمونه از کارهایم و خلاقیتهایی که در طراحی آن داشتم کپی شد .
همزمان سرکار میرفتم و کنار کارهای خانه ، بچهداری و به خاطر علاقهای که به هنر داشتم فعالیتهای هنریم رو انجام میدادم .به این مسئله اعتقاد ندارم که خانمهای شاغل نمیتوانند در طول روز فعالیت دیگری داشته باشند .روش کارم هم این بود که با شرایط موجود خودم رو سازگار میکردم و مدیریت زمان انجام میدادم که هم به کارهای خانه برسم و هم به دخترم همسرم و نقاشیام.به این ایماندارم که علاقه باعث میشود راه موفقیت رو پیدا کنیم.
تو تمام سالهایی که مادر شدم برحسب سن و تواناییهای دخترم زمینه سرگرمیاش را در کنار کار خودم فراهم کردم .البته مشکلات همیشه هست ،شاید وسط کار خرابکاریهایی هم پیش میآمد ولی مهم این بود که تجربه میشد و دو نفرمان از این فعالیت به آرامش و لذت میرسیدیم.همچنین برای انجام کارهای خانه برنامهریزی میکردم و از همه فرصتهایی که داشتم به نحو احسن استفاده میکردم مثلاً وسایل نقاشیم رو میز آشپزخانه میچیدم و زمانی که وسط آشپزی باید منتظر پخت غذا میماندم نقاشی میکشیدم.
دو سال پیش که توانستم پساندازی داشته باشم ، تصمیم گرفتم تمام توانم را روی این کار بگذارم و به دنبال علاقهمندیام و آرزوهایم بروم. کار اداریام را کنار گذاشتم و یک واحد دریکی از شهرکهای نوساز اجاره کردم و این مکانی شد برای نمایش و عرضه و آموزش کارهایم به اسم گالری دختولوک.
چند ماه در آنجا فعالیت کردم و بهترین روزهای کاریام را در تمام این سالها آنجا تجربه کردم .
بعد از چندین بار در کارهای هنریام شکست خوردم. ،هزینه کردن برای مواد اولیه و فروش نرفتن کارهایم و یا مشکل جسمی که باعث شد یک سال نیم نتوانم هیچ فعالیتی داشته باشم و یا عدم موفقیت در جای جدیدی که برای گالری که داشتم باعث ناامیدیام شد . اما این روزها به آینده امید دارم و دنبال شروع دوبارهای هستم باهدفهای بزرگتر
برای کارهایم ، برند ‘ دادا ‘ را انتخاب کردم و هدفهای بزرگتری رو دنبال میکنم. کنار فروش اینترنتی و آموزش به فکر راهاندازی کارگاه تولیدی صنایعدستی دادا هستم، باکمی حوصله و ذوق و علاقه خیلی از اجناس تزیینی وارداتی را میشود در این کارگاه تولید کرد و باکیفیت و قیمت مناسب به بازار عرضه کرد .همچنین در استان هرمزگان تولیدات صنایعدستی متنوع و کارآمدی داریم که اگر خوب دیده شوند و با زندگی امروزی و دکوراسیون مدرن امروز سازگار شوند میتوانند بهترین انتخاب برای خانوادههای ایرانی باشند. مثلا در خانه هرکدام از ما چند گلدان چینی است ولی اگر هر خانواده یک جهله رو برای تزیین خانه و جایگزین گلدونهای وارداتی انتخاب کند مطمئنا باعث ایجاد شغل برای چند نفر میشود و افراد بیشتری به سمت تولید جهله باکیفیت و متنوعتر میروند و تأثیر این فعالیت غیرمستقیم به جامعه منتقل میشود.
برای شروع کارم 3 سال در خانه فعالیت میکردم و تنها هزینهای که داشتم خرید وسایل نقاشی و مواد اولیه به ارزش 300 تومان بود. سپس تمامی وسایل موردنیاز ظروف هفتسین رو خریدم و به طراحی و اجرای ایدههایم پرداختم.چند مدت طول کشید که توانستم دستسازهایم را بفروشم و با پول حاصل از فروش بتوانم مواد اولیه موردنظرم را بخرم و چندین بار هم پیش آمد که تولیداتم و دست سازه هام فروش نرفت و مجبور شدم از پساندازم دوباره مواد بگیرم و دوباره از اول شروع کنم. برای همین به علاقهمندان توصیه میکنم در هر مرحلهای از زندگیشان با تمام توان به دنبال آرزوهایشان باشند و با شکست در طول مسیر ناامید نشوند و مطمئن باشند که این علاقه بیشترین کمک را برای کسب موفقیت به آنها میکند.
برای طرحهایی که میزنم بیشتر از نقوش اسلیمی و طرحهای تذهیب و رنگهایی که در لباسهای محلی بانوان استان هست استفاده میکنم و برای رنگآمیزیها از مناظر طبیعی و رنگهای که در دریا و ساحل دیده میشود .
هنرجوهایی در تمام ردههای سنی برای انواع آموزش داشتم و در این سالها تمام تلاشم را کردهام که بهجای آموختن یک الگو و طرح تکراری با استفاده از خلاقیت هر فرد طرح و سبک مخصوص به خودش را پرورش بدهم .
سیاست زنانه هم حرفه ای ، هم اخلاقی
گزارشی از فعالیت های جمعیت زنان مسلمان نواندیش در هرمزگان
جمعیت زنان مسلمان نواندیش ایران در سال 1393 موفق به کسب مجوز فعالیت از وزارت کشور شد و خیلی زود توانست بصورت تشکیلاتی منسجم در بسیاری از استان های کشور از جمله هرمزگان شعب خود را دایر وآنها را فعال کند.
اعضای موسس و شورای مرکزی این حزب سیاسی را زنان با سابقه و دارای تجربه مدیریت کلان در کشور تشکیل می دهند. دبیرکل این جمعیت خانم دکتر فاطمه راکعی استاد دانشگاه و نماینده فعال در مجلس ششم شورای اسلامی هستند. علاوه بر اعضای شورای مرکزی همکاران و اعضای این حزب در استان های کشور هم از زنان فعال سیاسی و اجتماعی مطرح در جغرافیای خود هستند در هرمزگان ریاست حزب را هدی صالحی فعال سیاسی عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بر عهده دارد وی را بیشتر در امور مرتبط با فعالیت های حوزه زنان می شناسند.
هدی صالحی درباره اهداف این حزب می گوید: جمعیت زنان مسلمان نواندیش بطور تخصصی و حرفه ای در مورد چالش های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پیش روی بانوان فعالیت می کند.
وی ادامه می دهد: بدلیل تنوع فرهنگی و مذهبی هرمزگان در بسیاری از موارد چالش های حوزه زنان بدون توجه به این زمینه ها قابل شناسایی و مدیریت نیست.
صالحی توضیح می دهد: زنان در دنیا فعالیت های کمتری در حوزه سیاست دارند اما همین اندک بانوان کنشگر سیاسی در اروپا و جاهای دیگر به عنوان نشانه های برابری و عدالت سیاسی در فضای آن جوامع خیلی مطرح یا اصطلاحا بولد می شوند. در کشور ما هم طبعاً این فاصله تاریخی مردم از سیاست خصوصاً کار حزبی بدلایل تاریخی قابل انکار نیست. حالا با این شرایط تاریخی و فرهنگی و اجتماعی ببینید امروز یک حزب سیاسی زنانه توانسته بطور قانونی ابراز وجود و فعالیت نماید و با رعایت همه قوانین اخلاقی و حرفه ای نه تنها دوام بیاورد بلکه در صحنه سیاسی حرف برای گفتن داشته و منشا اثر باشد.
صالحی معتقد است همین حضور زنان مقدمه و آغاز حرکت های بزرگتر یعنی کسب جایگاه های موثرتر در عرصه مدیریت و تصمیم گیری در کشور خواهد شد.
فاطمه حبیب زاده قائم مقام حزب در استان هم در تکمیل صحبت های همفکر خود می گوید: همه آنچه خانم صالحی در مورد فعالیت سیاسی زنان در کشور گفتند بنحوی چشمگیرتر در هرمزگان هم دیده می شود.
حبیب زاده ادامه می دهد: همه مردم ایران دانش سیاسی کافی و آگاهی لازم برای تصمیم گیری های سیاسی را دارند و این امر با گسترش رسانه ها و شبکه های اجتماعی اتفاقاً تسهیل شده اما حرکت حرفه ای و واقعی سیاسی زمانی شکل می گیرد که در قالب احزاب تعریف شود به این ترتیب امکان بهره برداری یا سوء استفاده سیاسی و یا احساسی یا شایعه پراکنی یا موج سواری مثلاً در زمان انتخابات از افراد سلب می شود.
فاطمه حبیب زاده توضیح می دهد که در صورت اقبال مردم با گرایش های مختلف سیاسی به احزاب طبعا روش ها و شعارها و افراد معرفی شده اند دیگر با طرح شخصیت های ناشناخته و شعارهای غیر عملی خلق الساعه کسی نمی تواند رای مردم را جلب کند در عین حال مدیریت اداری و اقتصادی کشور هم دچار تغییرات سیاسی و انتخاباتی نخواهد شد.
پریسا غفاری دیگر عضو شورای مرکزی جمعیت در هرمزگان نیز یکی از ثمرات فعالیت حزبی زنان در استان را مطرح شدن نام هرمزگان و زنان هرمزگان در جلسات و سطوح ملی عنوان می کند و می افزاید: با رای مجمع عمومی حزب اکنون بصورت دو دوره متوالی سرکار خانم صالحی با رای کلیه اعضای حاضر در آن مجمع که هر دو سال یکبار در تهران برگزار می شود عضو شورای مرکزی حزب شده اند که حضور یک بانوی هرمزگانی در این جمع یک افتخار سیاسی برای استان است. غفاری می افزاید: سایر احزاب سیاسی فعال در استان فارغ از اینکه مشی اصولگرایی یا اصلاح طلبی داشته باشند بیشتر هویت خود را در فعالیت های زمان انتخابات تعریف کرده اند اما جمعیت زنان مسلمان نواندیش مسلمان هرمزگان بطور مرتب و هفتگی در تمام این مدت جلسات حزبی خود را داشته و بطور کاملاً حرفه ای و تشکیلاتی در حال فعالیت و عضوگیری است. همچنین در ایان انتخابات هم که اصطلاحا بهار فعالیت سیاسی است به عنوان حزبی تاثیرگذار در شورای هماهنگی اصلاح طلبان استان حضور دارد. غفاری به حضور پررنگ این جمعیت در جلسات سیاسی و اجتماعی استان اشاره می کند و می افزاید: علاوه بر حضور موثر در جلسات سیاسی استانداری و فرمانداری جلسات هم اندیشی و هم افزایی سیاسی با سایر احزاب اصلاح طلب نیز جز برنامه های این جمعیت است.
از دیگر ویژگی های این حزب زنانه فعال در هرمزگان می توان به افتتاح شعب جمعیت در شهرستان های استان اشاره کرد در حال حاضر در شهرستان های رودان، میناب و قشم دفاتر جمعیت در حال فعالیت و عضوگیری هستند و آنطور که هدی صالحی خبر می دهد بزودی دفتر جمعیت زنان مسلمان نواندیش در شهرستانهای بندرلنگه و بستک نیز با بهره گیری از توانمندی های زنان خوشفکر استان افتتاح خواهد شد.
با ملیحه نبوی نیا دبیر جمعیت در شهرستان میناب تماس می گیرم و از حال و هوای فعالیت های آنان در آن شهر می پرسم. وی با اشاره به کارگاه های متعدد توانمند سازی زنان که با مشارکت مشاور امور زنان فرمانداری ویژه میناب توسط جمعیت در این شهر برگزار شده می گوید: در دولت تدبیر و امید قطعاً نگاه به فعالیت های زنان و افزایش مشارکت آنان تغییر یافته و به نحو قابل توجهی بهبود پیدا کرده است . اکنون توانسته ایم با مسئولین شهرستان و در راس آنان فرماندار ویژه و مشاور امور بانوان سرکار خانم کریمی دوره ها و کارگاه های آموزشی متعددی را برگزار کنیم که مورد استقبال بانوان کارآفرین، مدیر، دانشجوی فعال و علاقه مندان کارمند و خانه دار قرار گرفته است و این نشان می دهد حرکتی که آغاز شده در آینده ثمرات بالقوه ای برای زنان استان خواهد داشت. نبوی نیا از حضور اعضای جمعیت در روستاهای استان خصوصاً نقاط محروم و دورافتاده شهرستان میناب سخن به میان می آورد و ادامه می دهد: موضوع آموزش که جزء اصول مورد تاکید فعالیت های جمعیت بوده و دوستان ما در بندرعباس و روستاهای اطراف حدود 4 سال در آن زحمت کشیدند را در میناب هم عملیاتی کرده ایم. مباحث خانواده و بهداشت زنان و تربیت فرزند از جمله موضوعاتی است که به تصور ما ضرورت امروز آموزش زنان این منطقه است و جمعیت در حد توان خود بر اساس اصل عدم موازی کاری با نهادهای متولی در حال انجام آن است.
از میناب به رودان می روم جایی که سمیه میرزازاده مسئولیت جمعیت زنان مسلمان نواندیش آنجا را به عهده گرفته است. با او هم در گپی تلفنی چند دقیقه ای به گفتگو می نشینم. میرزازاده معتقد است با بازشدن فضای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی احزاب امکان پیدا کرده اند تا نقش پر رنگ تر و موثرتری در آگاهی بخشی به مردم ایفا کنند.
آنطور که هدی صالحی گفته در جزیره زیبای قشم هم می توان رد پایی از زنان مسلمان نواندیش یافت پس با فروغ محمدی نیا رییس و ماریا سلیمانی نایب رییس جمعیت در این جزیره آشنا می شوم. از محمدی نیا درباره دلایل علاقه مندی اش به فعالیت سیاسی و حزبی می پرسم که می گوید: مردم هرمزگان به مراتب دارای هوش سیاسی بسیار بالایی هستند و این را در کنش های سیاسی خود به خوبی نشان داده اند در این استان زنان اصلاح طلب نیز به تعداد فراوانی آمادگی حضور در صحنه های سیاسی و اجرایی استان را دارند که معرفی آنها بر اساس توانمندی هایشان و ایجاد شرایط برای ورود آنان به عرصه ضروری است اگر در اثر فعالیت های حزب در استان و خصوصاًدر قشم این فرصت برای کشف، شناسایی و معرفی این سرمایه های انسانی فراهم شود به نظر بنده جمعیت زنان مسلمان نواندیش در رسیدن به اهداف خود موفق بوده است. رئیس این حزب در قشم از آغاز دور جدید عضوگیری جمعیت زنان مسلمان نواندیش در این شهرستان خبر داد و افزود: درحال حاضر آماده عضوگیری از بانوان فعال و خوشفکر و علاقه مند به فعالیت و ساکن در جزیره می باشند؛ هستیم.
سلیمانی نیز با اشاره به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال جاری می گوید: به نظر من یک انسان موثر باید دیدگاه ها و عقاید خود را در قالب حرفه ای پیگیری کند و به ثمر برساند. فعالیت حزبی هر چند در ظاهر سیاسی است اما نتایج آن کاملاً حوزه های اجتماعی و فرهنگی و همه ابعاد جامعه را تحت تاثیر خود قرار می دهد پس صرفاً دغدغه سیاسی انگیزه کار نیست بلکه هر انسان فارغ از زن یا مرد بودن یا بهتر بگویم هر شهروند و هموطن فارغ از مذهب و قومیت برای پیشرفت کشور باید قدمی بردارد
وقتی نتیجه گفتگوهایم با اعضای جمعیت زنان مسلمان نواندیش در شهرستان های مختلف استان را برای هدی صالحی بازگو می کنم برقی از غرور در چشمانش می نشیند و می گوید: خدا را شاکرم که جمع زنان مسلمان نواندیش استان همه از بانوان با انگیزه و با اخلاقی هستند که با هدف مقدس خدمت به کشور گردهم آمده اند.
صالحی در پایان اضافه می کند در شورای مرکزی حزب که دفتر آن در تهران مستقر است هم بانوانی که در تصمیم گیری های کلان کشور نقش دارند حضور پیدا کرده اند مانند خانم اولادقباد که در حال حاضر نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی هستند.
در کنار این افراد و بانوی فرهیخته ای همچون خانم دکتر راکعی در جلسات ماهانه ی شورای مرکزی حزب در تلاشیم تا طرحی نو دراندازیم و بتوانیم در بهبود شاخص های مربوط یه حوزه زنان قدمی برداریم
در زمان جمع بندی این گزارش با خود اندیشیدم که استان زرخیز هرمزگان چه قابلیت ها و چه منابعی از ثروت انسانی در خود دارد که لازم است انها را کشف و از آن در راه خدمت به ایران بهره ببریم این بانوان تنها جمع اندکی از مرواریدهای بیشمار دریای توانمندی های مردم دریای دل هرمزگانند.
تلفیق معماری سنتی و مدرن به همت یک بانوی معمار
خانم دکتر شهروز زندشاهوار متولد آبان 1368 زاده بندرعباس و بزرگ شده در شهر نجیب بندرلنگه است. ایشان فارغ التحصیل دانشگاه تهران با گرایش انرژی معماری می باشد . به تازگی پارک ساحلی ارمغان مالیات در بندرلنگه با معماری و مشاوره خانم زند افتتاح شد که بسیار چشم نواز است . به همین بهانه گفت و گویی با این بانوی هنرمند و با تفکر داشتیم که خواندنش خالی از لطف نیست…
چه شد که به بندرلنگه آمدید ؟
بعد از فارغ ااتحصیلی در دانشگاه ، فعالیت معماری را به صورت رسمی در شهر شیراز آغاز کردم و به دلیل حس تعلق خاطر به شهر عزیزم، از ابتدای سال هزار و سیصد و نود و شش به عنوان مشاور جناب آقای شریف شریفی نژاد، شهردار پویا و مردمی شهرستان بندرلنگه، در زمینه ی عمران و معماری، در حال خدمت به مردم شریف شهرم می باشم.
روند و سبک انجام کارهایتان به چه صورت است ؟
و آیا معماری ها و المان های شهری در سبک زندگی افراد تاثیر گذار است؟
ایران، از دیرباز دارای معماری متناسب با هر اقلیم بوده که متاسفانه امروزه به دلیل وفور مصالح ساختمانی، تجهيزات و ماشين آلات صنعتي و بسیاری از مسائل دیگر، شاهد نادیده گرفته شدن ویژگی های اقليمی، فرهنگ و آداب و رسوم مردم در معماری هستیم.
معماري بومی و سنتی بندرلنگه هم از این امر مستثنی نبوده و بویژه در چند سال اخیر شاهد بی مهری های زیادی نسبت به معماری سنتی این شهر بوده ایم.
به عنوان یک معمار، آنچه که به عنوان خط اصلی طراحی، برایم بسیار حائز اهمیت هست، ضرورت برقراری و تعامل سازنده ی انسان با محیط زیست و احیاء راهکارهای اقلیمی با رویکرد نوین در ساختمان ها و همچنین طراحی فضاهای شهری همساز با هویت شهری، جهت ایجاد تعاملات اجتماعی مبتنی بر حس امنیت و حس تعلق خاطر، برای شهروندان می باشد که با بستر مناسبی که جهت مطالعه ی تمهیدات اقلیمی به کار رفته در معماری بومی و به تبع آن، طراحی همسو با طبیعت، با رویکرد نوین و همگام با معماری روز، در این شهر به وجود آمده است ،می توانیم زمینه ساز احیا و خلق فضاهای متناسب با شرایط اقلیمی این منطقه و فرهنگ مردم عزیز را فراهم سازیم.
طراحی پروژه های بندرلنگه به چه صورت بوده است ؟
در مورد طراحی های انجام شده در شهر بندرلنگه، تلاشمان بر آن بوده است که با ایجاد فضاهایی همساز با فرهنگ و هویت شهری، باعث ایجاد آرامش، امنیت و مشارکت شهروندان عزیز بشویم و با به وجود آوردن المان های شاخص و در عین حال آشنا، علاوه بر زیبایی، کیفیت فضا را ارتقا دهیم. چرا که این کیفیت است که بر ذهن مردم نقش می بندد و بر حس مکان و خاطرات جمعی شهروندان تاثیر می گذارد و مردم نجیب و اصیل این شهر در جایگاهی قرار دارند که لایق تجربه ی بهترین ها هستند.
تا به حال چند پروژه در این شهر انجام داده اید ؟
در مورد پروژه های انجام شده از سال 96 تاکنون می توان به احیا عمارت فکری بندرلنگه اشاره کرد که البته اتمام تمام فازهای آن به مساعدت مسئولین محترم نیاز دارد.
طراحی و ساخت المان نوری دالان رنگ، ایده پردازی و نورپردازی میدان 22 بهمن با نام میدان برکه از دیگر پروژه های انجام شده در سال جاری است.
و نهایتا طراحی و ساخت پارک ساحلی ارمغان مالیات به مساحت 2700 متر مربع، و هزینه ای بالغ بر 250 میلیون تومان که در روند طراحی آن به تمامی موارد ذکر شده توجه شده و طرحی بسترگرا و در عین حال نو، به منصه ی ظهور گذاشته شده است . در طراحی این پارک که از تلفیق معماری سنتی و مدرن استفاده شده و ورود به دریا به شیوه مهندسی و با کمترین آسیب به دریا و محیط زیست صورت گرفته است . تک تک مبلمان برای خود این پارک طراحی شده و امید است موجب رضایتمندی شهروندان و بهبود کیفیت محیط شهری را فراهم آورد.
هنر آشپزی با بازی طعم ها
این جمله معروف را در ذهن داشته باشید: «شاید آشپزی یک هنر باشد اما شیرینیپزی یک علم است». و برای کار بلد شدن در این حرفه، راهی سادهتر از همراه شدن با این دوره پیدا نمیکنید، و گاهی یادگیری خوب و اصولی یک هنر میتواند برای صاحب آن هنر بسیار مفید باشد و باعث ایجاد کسبوکاری شود که با شرایط زندگیاش هماهنگ باشد.
آموزشگاه صنایع غذایی توتیا یکی از مراکزی است که بهتازگی پنجمین سال تأسیس خود را جشن گرفت و به همین بهانه اولین نمایشگاه دستاوردها و توانمندیهای آموزشی خود را به هدف ترویج آموزشهای فنی و حرفهای، ارتقا سطح آموزشی ، اشتغال خانگی و کارآفرینی برگزار کرد .
راحیل هاشمی پور مؤسس و مدیر و مربی آموزشگاه توتیا جز اولین نفراتی است که آموزشگاه آشپزی و شیرینیپزی را در غرب استان راهاندازی کرده است. شما را به خواندن گفتوگوی صمیمانهای که با ایشان و مدرسان حرفهای آموزشگاهش داشتهام دعوت میکنم
از تأسیس آموزشگاه توتیا، اهدافی که دنبال میکند و دورههایی که برگزار کردید بگویید؟
توتیا از سال 92 در شهرستان بستک کار خود را آغاز کرد و جز اولین آموزشگاه صنایع غذایی بودیم که در غرب استان تأسیس شد و عملکرد خوبی هم داشت خیلیها فکر میکردند به سبب دور بودن از مرکز استان استقبال خوبی نمیشود اما برخلاف تصورشان استقبال عالی بود . بعد از 2 سال به بندرعباس آمدم ، درواقع ما آموزشگاه را دوباره تأسیس کردیم ( صدور مجدد پروانه ) . در حال حاضر حدود 3 سال است که در بندرعباس مشغول هستیم .
در طی این 5 سال ما 26 دوره استاندارد فنی و حرفهای برگزار کردیم که بیش از 270 کارآموز داشتیم که همگی آزمون داده و مدارک خود را گرفتهاند و خیلیها هم اشتغال خانگی راهاندازی کرده و تعداد محدودتری کارگاه خانگی و آموزشگاه زدهاند .
درواقع از ابتدا یکی از اهداف من بحث کارآفرینی و ایجاد مشاغل خانگی بود . ما کارآموزهای زیادی داشتیم که از صفر و بدون علاقه جلو آمدند و الان صاحب سبک و شغل هستند
چه شد که آشپزی را شروع کردید ؟
علاقه من به آشپزی از بچگی و به سبب کارمند بودن مادرم و نبودنش در خانه بود . من بهاجبار آشپزی میکردم و کمکم این اجبار تبدیل به علاقه شد . حالا عاشق محیط آشپزخانه هستم
ایده تزیین غذا از کجا به ذهنتان میرسد ؟
فضای مجازی کمک زیادی به من میکند . من عکسهای زیادی از غذاها و شیرینیها میبینم
بازار کار چطور است ؟
خوب ما آموزشگاههای متفاوتی در سطح شهرداریم و همه هم عملکرد خوبی دارند اما متفاوت بودن مهم است ما سعی داریم با طی کردن در مسیر اصلی آینده نو تری را پیش رو ببینیم و سبککار خود را تغییر دهیم
از سختیهای کار بگویید
سختیهای کار که زیاد است اما شیرینیهای بیشتری دارد برای همین تلاش میکنم سختیها را نبینم و یا فراموش کنم
در این مسیر اگر حمایت خانواده و همسرم نبود باوجود کوچک بودن فرزندانم کارهای من بهکندی پیش میرفت و یا متوقف میشد
توصیه شما برای کسانی که میخواهند این کار را آغاز کنند چیست ؟
در ابتدا علم کار را یاد بگیرند بحث استعداد و علاقه به کنار ، باید خودشان را طبق آخرین متد روز پیش ببرند
یکی از کارهایی که آموزشگاه توتیا انجام داد دعوت از اساتید شهرستان و بالاخص تهران است دراینباره بگویید ؟
بله – ما باید طی خطی که فنی و حرفهای به ما نشان میدهد حرکت کنیم اما در بین راه از اساتید شهرستانی برای یادگیری و کیفیت بیشتر استفاده میکنیم . ما در استانی هستیم که مراجعه کارآموز به خارج از استان خصوصاً تهران سخت است . چه به لحاظ هزینه و چه از بعد مسافت. در این راه استاد رحیمی با ما همکاری میکند.
حسین رحیمی ضمن معرفی خود میگوید : از سال 90 به کار قنادی مشغول هستم و مدرکهای مختلفی را از فنی و حرفهای ، اتحادیه اروپا ، قاره آسیا و مربیگری از tuv آلمان گرفتهام . از بچگی به این کار علاقه داشتهام و در این مسیر سختیهای زیادی کشیدهام . اما امروز از نتیجه کارم راضی هستم و کارهایم را با عشق و علاقه انجام میدهم . 5 سال است که قنادی را بهصورت تخصصی آموزش میدهم و هنرجوهایم از همین طریق چه در ایران و چه در خارج از ایران کسبوکار راه انداختند .
یکی دیگر از مدرسان این آموزشگاه مهرانگیز سالاری کارشناس آشپزی و شیرینیپزی است . از او خواستم خودش را معرفی کند
مهرانگیز سالاری کارشناس آشپزی و شیرینیپزی و محقق خوراک هرمزگان . 15 سال است که در زمینه آشپزی و شیرینیپزی ملل و سنتی فعالیت دارم و 8 سال است که در مرکز صداوسیمای خلیجفارس به آموزش غذاها ، شیرینیها و نانهای هرمزگان مشغول ام و افتخار این رادارم که در جشنوارههای خوراک، سفیر هرمزگان باشم .
دو سال است که با آموزشگاه توتیا و کانون امور بانوان همکاری دارم . در حال حاضر 5 سال است که در حال تحقیق بر روی کتابم بانام خوراکهای هرمزگان هستم که بهزودی منتشر میشود.
در مورد غذاهای هرمزگان به ما بگویید
همینطور که میدانید ما در استان هرمزگان غذاهای متنوعی داریم و حدود 90 نوع نان و انواع پلوها ، هواری و خیلیهای دیگر که فراموششده یا بین مردم رواج پیدا نکرده و یا ما فکر میکنیم که غذای خارجی است .
ایران به دلیل تمدن و پیشینه که دارد غذاهایش را به کشورهای حاشیه خلیجفارس ، هندوستان و حتی ترکیه در طول سالیان منتقل کرده و ادویه هندوستان را از طریق هرمزگان و تنگه هرمز وارد کرده است . طعم غذاهای هرمزگانی در ادویه آن است . غذاهای ما بسیار تند است و ما را در برابر گرما مقاوم نگه میدارد ، و به دلیل رطوبت هوا قوای جسمانی را سالمتر نگه میدارد
چه پیامی برای بانوان هرمزگانی دارید ؟
از بانوان هرمزگانی میخواهم که غذاهایشان را ثبت ملی کنند تا غذاهای هرمزگان نیز جز منو اصلی غذاهای ایرانی شود . من از دو سال پیش پیگیر این مسئله هستم که نگذارم غذاهای ما به اسم کشورهای دیگر ثبت شود . در جشنوارهای بودم که نان توموشی به اسم دبی ثبت شد که این مسئله برای من خیلی ناراحتکننده بود . ما نباید بگذاریم از غذای ما و قدمت و پیشینه خوراک ما استفاده شود و غذاهایی که خاص استان ما هستند را به نام خودشان ثبت کنند .
فاطمه رحیمی مدیر داخلی آموزشگاه توتیا ضمن معرفی خود گفت : از سه سال پیش برای اولین بار با عنوان کارآموز با خانم هاشمی پور آشنا شدم . در ابتدا لوازم کاملاً معمولی و در حد خانگی بود .کمکم دیدم نسبت به آشپزی عوض شد . دوره اول 3 هفته زمان برد و بعدازآن یک حالت خلأ مانند داشتم که هرروز دوست داشتم به آموزشگاه بیایم .
نظرت درباره آشپزی چیست ؟ آشپزی یک هنر است هنری که تمام حواس بویایی ، چشایی و بینایی شما را تقویت میکند. حتی این توانایی را در دکور و تزیین غذا به ما میدهد که کسانی را که ازلحاظ گرسنگی اشباعشده هستند دوباره به سمت غذا بکشانیم . درواقع چیزی که در آموزشگاه آموزش داده میشود این است که جوری با غذا بازی کنیم که بتوانیم با تمام وسایل ابتدایی در خانه یک پختوپز خانگی و خلق طعم جدید راه بی اندازیم. تبحری که تا یک آموزش تخصصی به دنبال آن نباشد نمیتوانیم به آن دست پیدا کنیم.
آخرین گفت و گو با زنده یاد دژگانی، محقق و نویسنده هرمزگانی
فاطمه (ایران) دژگانی
فاطمه(ایران) دژگانی، محقق و نویسنده هرمزگانی، در سن 82 سالگی و پس از تحمل مدتها بیماری، روز گذشته(23 دی ماه) دار فانی را وداع گفت.
فاطمه (ایران) دژگانی متولد 22 آبان ماه 1315 نویسنده و پژوهشگر فرهنگ مردم استان هرمزگان که بهحق نام مادرجزیره قشم برازنده اوست. کتابهای او در معرفی آداب، سنن و تاریخ غنی استان هرمزگان و بهویژه قشم نقش بسزایی داشت.
ایران زنی تحصیلکرده بود که در زمانی که کمتر پدر و مادری اجازه مدرسه رفتن دختران خود را میدادند او از تشویق پدر و مادرش و حمایتهای آنان برای ما میگفت. در ادامه شما را به خواندن گفتوگویی صمیمانه که با این بانوی تأثیرگذار در فرهنگ و هنر استان هرمزگان در سالروز تولدش انجام شده بود دعوت می کنیم:
مادربزرگم باعث شد در بیمارستان پرستار شوم
وقتی 5 سالم بود مادر چادر سرم کرد و با همراهیاش به مکتب رفتم. قرآن را ختم و بوستان و گلستان را خواندم. بعد از آن در سن 6 سال و نیم به مدرسه رفتم. کلاس ششم که تمام کردیم برای دختران دبیرستان باز نشد. آقای دکتر دانشی رئیس وقت بیمارستان بندرعباس با مادربزرگم آشنایی داشت، که باعث شد در بیمارستان پرستار شوم.
در سال 1329 پرستار بهداری بندرعباس واقع در چهارراه برق بودم. هم کار میکردم همدرس میخوانم. درس میخواندم و با دبیرستان جاوید پسرانه بهصورت متفرقه امتحان میدادم. در سال 1330 ازدواج کردم و روانه هرمز شدیم . در هرمز در اداره معدن کار میکردم و درس میخواندم. کسی را در هرمز نداشتم تمام هموغمم درس خواندن و اداره رفتن بود تا اینکه بچهدار شدم، در سال 35، مادرم بچه را نگه میداشت من درس میخواندم بالاخره موفق شدم دیپلمم را در رشته ادبیات بگیرم. دیپلمی متفرقه با پسران. آن زمان فقط دیپلم طبیعی بود و ادبیات و من هم علاقه عجیبی به تاریخ داشتم این رشته را انتخاب کردم. سپس به قشم رفتیم و تا سال 1360 در اداره گمرک قشم کار میکردم.
کتابخانه ام نزدیک 6400 جلد کتاب دارد
علاقه عجیبم به کتاب و کتابخوانی باعث شد بتوانم در طی این سالها گنجینه گرانبهایی داشته باشم. کتابخانه ام نزدیک 6400 جلد کتاب دارد. هرکدام از کتابها را سه الی 4 مرتبه خوانده ام. آن زمانها پسرم حسین میگفت مامان تو اگر هر کتابی که میخوانی یک ورق بنویسی و در آن بگذاری بزرگتر از شاهنامه فردوسی میشود، من به حرفش میخندیم و میگفتم من همش سرکارم کجا میتوانم بنویسم!
به یاد فرزندم مشغول نوشتن شدم
در سال 1359 پسرم غرق شد. بعد از فوت پسرم مدتی مریض بودم و بعدازآن به اداره نرفتم و به یاد حسینم مشغول نوشتن شدم. اولین کتابم بانام جنزدگان در جنوب منتشر شد- آنهایی که در جنوب زندگی میکنند، زار را کامل میشناسند از چابهار تا آبادان از ابوظبی تا شارجه و دبی برای تحقیق و نوشتن این کتاب رفتم بعدازآن کتاب دوم قشم نگینی بر خلیجفارس بود.
بعد از آن کتاب “باورهای سینهبهسینه عقاید مردم “، “شعرا و مشاهیر استان هرمزگان”، “چیستان در جنوب”، “آنچه بر ما گذشت 36 داستان حقیقی” که از افرادی مسن و هم س و سال خودم بالغبر 100 سال قبل نوشتم. “سفیر عشق قشم سردار قشم غلام شاه ذاکری” ،”زنان پیامآور عاشورا”، “بندر خمیر بهشت گمشده ” ازجمله کتابهای است که در طی این چند سال نوشته و چاپ شده است.
دهمین و یازدهمین کتابم بانام ” افول هرمز و تأسیس بندرعباس 400 سال قبل” و” 800 سال قشم از زمان ساسانیان تا به امروز” در نوبت چاپ است. با اینحال امروزه کتابخوان نداریم، کسی نیست که مشتاق کتاب باشد.
دو کتاب مورد علاقه ام
من دو کتاب از سال 1323 دارم، پدرم برای من خریده بود که شبها برایش داستان بخوانم. کتاب امیرارسلان رومی و کتاب شیرویه نامدار آن زمان من کلاس دوم دبستان بودم.
پدر و مادرم مشوقم بودند. سواد آنچنانی نداشتند اما مشوقم بودند. شبها که پدرم به خانه میآمد میگفت دو ورق کتاب بخوان سرگرم شویم آن زمان تلویزیون و رادیو نبود. برای پدر کتاب میخواندم و خودم هم مشغول بودم. این بود که به کتاب دلبستگی پیدا کردم.
من کتابی دارم که در بازار سگ تراشان مشهد باقیمت 3 قران خریدم. کتاب خیلی برایم عزیز است و از چشمانم عزیزتر. نسبت به کتابهایم خیلی حساس هستم و عمده کتابهایم شعر و تاریخی است و تمام آنها را خواندهام. زمانی که بچه بودم اگر روزنامهای همروی زمین افتاده بود جمع میکردم.
تنها شکوه از فرزندانم، کتاب نخواندنشان است
شبها حداقل با همین سنم که 82 سال است تا 2 یا 3 ساعت کتاب نخوانم نمیخوابم . دیگر دستم قدرت ندارد که کتابها رو بگیرم آنها را به دیوار تکیه میدهم و میخوانم. علاقه عجیبم به کتاب باعث شده بچهها برای تولد و روز ازدواج روز مادر و تمام مراسم برایم کتاب میآورند چون میدانند که تنها کتاب است که مرا خوشحال میکند. با خنده میگوید ولی بچهها به خودم نرفتند و کتابخوان نشدند. تنها شکوه من از بچهها همین است …
از خانم دژگانی درباره هزینه چاپ کتابهایش پرسیدم، در جوابم گفت: کتابهایم با هزینه شخصی تهیهشده و کسی برای چاپ کمک نکرد. تنها برای کتاب آخرم که بالغبر بالای 500 صفحه است آقای مهندس مؤمنی مدیرعامل منطقه آزاد قشم قول مساعد داده که برای چاپ آن کمک کند.
از همسرش میپرسم، میگوید همسرم علاقهای به خواندن و نوشتن ندارد فقط قرآن و مفاتیح میخواند اما کمکم میکند. میگوید همسرم را خیلی دوست دارم و یکی از کتابهایم را به او هدیه کردهام.
از او خواستم که چکیدهای از کتابهایش برای ما بگوید:
1- جنزدگان در جنوب: برای نوشتن این کتاب و تحقیق جهت مراسم”زار” به شارجه و دبی رفتم که استقبال خیلی خوبی از من کردند و از مراسمشان عکس هم گرفتم. این مراسمها شبیه مراسمی بود که در بندرعباس میگرفتند تنها در بوشهر و خوزستان به این مراسم یوازی میگویند. خمیر تنها شهر استان هرمزگان است که هیچ برنامه زاری در آن وجود ندارد، درواقع هر جا غواصان صید مروارید و بردههای سیاه بود، زار به آنجا وارد شده است.
2- در کتاب قشم نگینی بر خلیجفارس: در این کتاب آداب رسوم و عروسیها و مراسم، غذاهای محلی را نوشتم این کتاب هم با استقبال خوبی مواجه شد و فولکلور کاملی از هرمزگان است.
3- کتاب زنان پیامآور عاشورا: این کتاب در مورد حفظ صدسال آداب رسوم عزاداری امام حسین(ع) در کل استان از رودان و جاسک تا لنگه و چارک و رضوان فین و حاجیآباد است. آن زمان که عزاداری ممنوع بود این خانمها بودند که باعث حفظ این آداب شدند . تحقیقات را بهصورت میدانی و خانه به خانه انجام دادم و یا از کسانی که سواد داشتند خواستم که خودشان بنویسند و بهصورت مکتوب تحویل من بدهند.
4- کتاب چیستان در جنوب: در زمانهای قدیمی برق و وسایل سرگرمکننده نبود و شبها مردم دورهم جمع میشدند و برای هم چیستان طرح میکردند- این کتاب جمعآوری تمام چیستانهای قدیمی جنوب است.
5- باورهای سینهبهسینه عقاید مردم: مثلاً میگفتند شنبهها این کار را انجام نده که برگشت دارد بعضیها هنوز که هنوز است به این عقاید پابند هستند. مثلاً خوردن چیزی را بد میدانستند و عقیده داشتند اگر بخورند اتفاق بدی میافتد اینها رو تمام از مردم پرسیدم و در کتابی نوشتهام.
6- خمیر بهشت گمشده: اگر به خمیر بروید و لب ساحل پایین رفتن آب دریا را تماشا کنید تمامی دریا سبز و عین بهشت میشود؛ در این کتاب درباره خمیر میخوانید.
7- کتاب سردار عشق قشم سردار شهید غلام شاه ذاکری: این کتاب در موردد معرفی زندگینامه این شهید و معرفی 16 شهید جزیره قشم و بیان دلاوریهای این بزرگمردان در دفاع از میهن و اسلام است.
8- تاب شاعران مشاهیر استان هرمزگان: این کتاب مربوط به معرفی تمامی شعرا و نویسندگان استان هرمزگان است که البته ممکن است که کسی ازقلمافتاده باشد که من در ابتدای کتاب عذرخواهی کردم.
9- آنچه بر ما گذشت 36 داستان حقیقی: کتاب داستان حقیقی زندگی افرادی مسن و همس و سال خودم بالغبر 100 سال قبل است.
گفت و گو: زهره کرمی