دسته: گفتوگو
توانایی هایتان را باور داشته باشید و پرقدرت ادامه دهید
گفتگوی اختصاصی آوای دریا با اولین مدرس حرفه ای فری دایوینگ بانوان در ایران

در زیر آب دنیای باورنکردنی و جذابی وجود دارد. در طول سالها آنها که نسبت به این جهان جذاب کنجکاو بودند و اندک دل و جراتی داشتند، دل به اعماق دریا زدند و آنچه دیدند دنیای کاملا جدیدی بود که شگفتیهایش باعث میشد بیشتر غواصی کنند و مناظری باورنکردنی ببینند.
مریم سدیدی یکی از معدود بانوانی است که توانسته وارد دنیای زیر آب شود و مدرک مربیگری خود را در رشته غواصی آزاد یا همان فری دایوینگ بگیرد. سدیدی داور ورزش های سه گانه استان نیز می باشد.
به همین بهانه به سراغ او می روم و شما را به خواندن این گفت و گو جذاب دعوت می کنم.
در ابتدا خودتان را معرفی کنید
مریم سدیدی متولد سال ۱۳۶۷ و ۱۳ سال است که به شغل معلمی مشغول هستم . ۳ سال در شهرستان جاسک معلم بودم ، و ۱۰ سال هست که شهر بندرعباس مشغول به کارم و ریاضی تدریس میکنم.
چه شد که جذب غواصی و دنیای زیر آب شدی ؟
یازده سال پیش خیلی اتفاقی و در زمانی که دانشجو بودم برای تفریح به غواصی رفتم و از آنجا به بعد ارتباط عجیبی با دریا و این رشته گرفتم . سپس این رشته را تا مقطع حرفه ای غواصی اسکوبا (کمک مربی ) دنبال کردم.
غواصی اسکوبا سبکی از غواصی هست که با کمک تجهیزات و سیلندر هوا به زیر آب می رود.
مدتها بود که جدب رشته ی freediving شده بودم اما شرایط برگزاری و کلاس هاش معمولا محدود به آقایان بود. درواقع شرایط فراهم نمیشد که بتوانم شرکت کنم ، سال گذشته این دوره در بندرعباس برگزار شد ، دوره ای بود که خانم ها هم میتوانستند شرکت کنند ، این رشته را شروع کردم .
تجربه ی این رشته اینقدر لذت بخش و متفاوت بود که تصمیم گرفتم وارد این رشته شوم و غواصی اسکوبا را کنار گذاشتم . در حال حاضر اولین بانویی هستم که به صورت تخصصی وارد رشته غواصی آزاد شده و توانستم مدرک مدرسی بین المللی خود را زیر نظر فدراسیون نجات غریق و غواصی ایران بگیرم .
در حال حاضر در حال گرفتن مجوز های لازم از فدراسیون برای شروع کار در حیطه بانوان هستیم و باید تاکید کنم که برای گسترس این رشته در سطح کشور برنامه و نقشه های زیادی دارم.
غواصی آزاد را بیشتر توضیح دهید
فری دایوینگ سبکی از غواصی است که غواص با هوای حبس شده در سینه اش شروع به غواصی می کند و خبری از تجهیزات و هوای سیلندر نیست . فقط ماسک و فین (باله های بلندی که غواص ها به پا می کنند ) دارد . غواص پس از ریلکس کردن در سطح آب نفس خود را حبس کرده و به زیر آب می رود . مدت زمان رفتن به زیر آب با توجه به اینکه در چه عمق و زمانی باشد متفاوت است . رکورد جهانی فری دایوینگ در عمق ۲۱۴ متری و رکورد حبس نفس ۱۱ دقیقه و ۳۵ ثانیه است.
من در عمق ۲۷ متر به زیر آب رفتم و رکورد حبس نفسم ۴ دقیقه و نیم است .
به این غواصی غواصی آزاد یا فری دایوینگ می گویند . یعنی غواصی که شخص با تکیه بر توانایی های خود و حبس نفسش و بدون استفاده از هیج هوای دیگری غواصی می کند.
این سبک از غواصی در سطح جهانی بسیار گسترده است و غواصان هم به صورت رقابتی و هم تفریحی فعالیت می کنند .
بسیاری از عکاسان زیر آب از این روش غواصی استفاده می کنند چون تجهیزاتی ندارند و بسیار شبیه ماهی می شوند و می توانند به ماهی های بزرگ ، نهنگ ، کوسه و … نزدیک شوند و عکس ، فیلم برداری کنند و آن ماهی ها هم به سبب ندیدن حباب ها احساس خطر نمی کنند .
تاکنون در ایران هیچ مسابقه رقابتی رسمی برای این رشته برگزار نشده است. در واقع این ورزش در ایران این طور تعریف شده است : مختص به آقایان علاقمند به شکار ماهی در دریا! و نود و نه درصد کسانی که این ورزش را به صورت تخصصی ادامه دادند آقایان بودند .
در واقع شرایط برای بانوان محیا نبود و تمامی دوره ها برای آقایان برگزار می شد. هیچ وقت بحث رقابت و مسابقه نبوده و اگر بانوان برای یادگیری می آمدند جو مردانه و شکار را می دیدند، زده می شدند و دیگر ادامه نمی دادند .
همین عامل باعث شد تا سطح مربی گری این رشته را ادامه دهم و هدف و تمرکزم را برای گسترش این رشته و شناساندن آن به بانوان قرار دهم.
این سبک از غواصی بیشتر ذهنی و ترکیبی از یوگا و شنا است . یعنی یک ذهن بسیار آرام را می طلبد و
البته ورزش بسیار چالشی است و کاری متفاوت از زندگی روتین خود را انجام می دهید . باید نفس خود را حبس کرده و وارد دنیای دیگری شوید و جذابیت آن هم به همین دلیل است .

تا چه عمقی غواصی کردید؟
غواصی آزاد ۲۷ متر
غواصی اسکوبا ۳۸ متر
تا به حال چه ماهی هایی را از نزدیک دیده ای ، تا به حال با خطری مواجه شده اید؟!
ماهی های زیادی دیده ام ، ببینید نمی گویم دنیای زیر آب بی خطر است، چون کاملا ناشناخته است ، اما آنجا دنیای ما نیست. ما به عنوان مهمان ناخوانده زیر آبیم ، پس اگر آنها احساس تجاوز به حریمشان و دنیایشان را کنند قطعا میخواهند از خودشان دفاع کنند، برای من شخصا هیچ وقت هیچ خطری نبوده و همیشه از این دنیای ناشناخته ی پرهیجان لذت بردم چون هیچ وقت از حد خودم خارج نشدم.
اوقات فراغت خود را چگونه می گذرد؟
این رشته در واقع تمریناتش محدود به دریا رفتن نیست ، کل زندگی را تحت تاثیر مثبت خود قرار می دهد ، برای اینکه بدن آمادگی های لازم را داشته باشد همیشه تمریناتی به صورت روتین و روزانه باید انجام شود.
تمرینات حبس نفس، حرکات کششی، تمرینات هوازی و … اگه زمان داشته باشم به دریا می روم.
در واقع احساس میکنم متعلق به دو دنیای متفاوت هستم ، بالای صفر (خشکی) و زیر صفر( دریا).
بهترین حامی شما چه کسی بود ؟
پدر و مادرم ، باصبوری زیاد و مهیا کردن شرایط همیشه حامی من بوده اند
بزرگترین آرزویت چیست ؟
با خنده ، آرزو که دست نیافتنی است
با توجه به اینکه معلم هستید، دانش آموزانت را با دنیای زیر آب آشنا کردید؟
و برای رسیدن به آرزو هایشان تشویق میکنید؟
قطعا بله ، فکر میکنم مسئولیتم بیشتر از اینکه فقط آموزش ریاضی باشد ، جهت دادن به خط فکری دانش آموزام و تعلیم جلو رفتن و رسیدن به اهدافشان است.
حرف و سخنی با بانوان دارید ؟
بله ، همیشه این موضوع را در نظر داشته باشند که هیچ وقت محدودیت ها بهانه ای برای دست کشیدن از آرزوهاشان نشود. توانایی هایشان را باور داشته باشند و پرقدرت ادامه دهند. قطعا مسیر سختی در پیش دارند اما رسیدن به هدف همه سختی ها را تبدیل به خاطرات شیرین می کند و بی شک به هر چه بخواهند می رسند.
و حرف آخر
ما در کنار دریاییم واز این نعمت عظیم الهی برخورداریم که پتانسیل خوبی برای ورزش های آبی دارد . از بانوان عزیز هرمزگانی تقاضا دارم که از این فرصت و شرایط خاص اقلیمی استفاده کرده و از ورزش های آبی استقبال کنند تا بتوانیم قطب ورزش های آبی کشور شویم. در پایان جا دارد تشکر ویژه ای از آقای جدیدی مربی و مدرس غواصی آزاد انجام دهم که باعث گسترش این رشته در ایران شدند و همچنین از هفته نامه آوای دریا که همیشه حامی بانوان استان هرمزگان هستند.
گفتگو با یک فعال طب سنتی از كهتويه بستک

لطفا خودتان را معرفی کنید؟
حفصه حاجی طالبی هستم متولد ۱۳۵۸ اهل و ساکن روستای کهتویه از توابع بخش جناح بستک ، متاهل و دارای چهار فرزند هستم. دارای مدرک فرآوری گیاهان دارویی –نسخه پیچی گیاهان دارویی و عضو موسسه تحقیقات حجامت ایران و دارای مدرک طب سنتی اسلامی از این موسسه می باشم.
از چه زمانی و چگونه به این حرفه وارد شدید؟
بنده از دوران کودکی به مطالعه کتاب علاقه زیادی داشتم. خصوصا اینکه در دوران نوجوانی درگیر بیماری هایی مثل سردرد های شدید – ضعف دید، لاغری مفرط و … بودم. مراجعه مکرر به پزشک و مصرف داروهای شیمیایی در درمان بیماری هایم اثربخش نبود . تا اینکه با استفاده از روش های طب سنتی و غذا درمانی توانستم به لطف خدا بر همه آنها غلبه کنم و سلامتی ام را باز یابم ، این امر سبب شد تا این راه را ادامه دهم.
در حال حاضر چگونه به کار خود ادامه می دهید؟
در حال حاضر به کار تجویز داروهای طب سنتی و آموزش اصلاح روش های زندگی علی الخصوص فرهنگ غذایی مشغول هستم.
روش کار شما در مراجعه با مریض چگونه است؟
ابتدا شرح حال او را کاملا گرفته و از تمام جنبه های زندگی او که احساس می کنیم می تواند راهگشا باشد آگاهی کسب می کنیم سپس به تجویز و ارايه راهکار می پردازیم که گاهی شامل رژیم های غذایی به همراه مصرف برخی گیاهان دارویی و عرقیات گیاهی و یا داروهای گیاهی ،ترکیبی که بعضا خودم ساخته ام یا انجام بعضی حرکات نرمشی و اصلاح بعضی عادات غذایی می شود.
چه بیماری هایی را تا به حال درمان کرده اید؟
معمولا مراجعین برای هر نوع بیماری مراجعه می کنند و بعضا هنگامی مراجعه می کنند که از داروهای شیمیایی نتیجه نگرفته اند و به حمدالله تا بحال اکثر مراجعین نتیجه گرفته اند ، کسانی هم که درمان نشده اند ،دوره درمان را کامل نکرده اند و یا آن را سرسری گرفته اند.
روش های شما در درمان چه نوع بیماری یا بیماری هایی اثربخش تر بوده است؟
این روش درمانی برای انواع بیماریهای مزمن که سالها شخص را درگیر خود کرده مثل سردردهای مزمن – انواع بیماریهای زنان – بیماریهایی که در اثر جمع شدن سموم در بدن ایجاد می شود مانند :ضعف عمومی بدن – کم کاری دستگاه های مختلف بدن و ….به خوبی جواب می دهد .
شاید بهترین نتیجه را بیمارانی گرفته اند که برای رفع مشکل نازایی مراجعه کرده اند . در این زمینه کسانی که سال های سال نازا بوده و یا دچار سقط جنین بوده اند نتیجه گرفته اند .
شاید باورش برای خودشان هم سخت بوده ، یکی از بیماران بعد از ۱۰ سال و دیگری بعد از ۱۶ سال باردار شده است.
در حال حاضر در این حرفه با چه مشکلاتی مواجه هستید ؟
در طی این چند سال تلاش های زیادی در جهت تغییر ذهنیت مردم نسبت به استفاده از روش های طبیعی و تغذیه طبیعی و سالم نموده ام ولی متاسفانه در این زمینه هنوز هم ذهنیات اشتباه بسیاری وجود دارد که برای اصلاح آنها تلاش بسیاری نیاز است .
هنوز هم اکثر مردم جامعه ما بر خلاف مردم دیگر کشورها «حفظ دهان را بر راحت جسم وجان »ترجیح می دهند و با وجود این همه بیماری که به خاطر استفاده از مواد غذایی ناسالم به سراغشان می آید حاضر به ترک آنها نیستند ، این مساله شاید برای من از هر چیزی ناخوشایند تر باشد تا جایی که حتی برخی از مردم این روش ها را به مسخره می گیرند.
آیا محصولی هم دارید که تولید و ابتکار خود شما باشد ؟
بله – یک پودر ترکیبی کاملا گیاهی بنام پودر قلیایی که قلیایی کننده محیط خون و بدن می باشد _ پودر دهانشویه گیاهی _ معجون تسهیل کننده زایمان _ چند نوع روغن گیاهی _ پودر بدن شویه و پودر رفع کیست ، که همه این داروها به خوبی جواب داده و تا اندازه ای جا افتاده و امیدوارم بتوانم در آینده با ایجاد مکان مناسبی جهت تولید به صورت اصولی تر به تولید آنها بپردازم.
شما چه توصیه ای برای مردم جامعه دارید ؟
بیا تا گل برافشانیم می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بگشاییم و طرحی نو در اندازیم
من کارم را با عشق شروع کرده ام و با عشق هم ادامه خواهم داد چرا که ضرورت آن را در جامعه بسیار احساس می کنم . توصیه می کنم که اگر می خواهیم زندگی سالمی داشته باشیم باید به زندگی و به وجود خودمان نگاهی دوباره داشته باشیم و با بازگشت به قرآن ،آن را سرلوحه برنامه های زندگی خود قرار دهیم چرا که قرآن سر منشاء تمام خیرات و خوبی هاست و کار من هم یکی از جنبه های عمل به قرآن و اجرای دستورات خداوند در زندگی است . داشتن جسم و روح سالم اولین شرط رسیدن به اهداف در زندگی است و ما موظفیم راهی را دنبال کنیم که سلامت جسم وروح را برایمان به ارمغان بیاورد .
در پایان اگر صحبت و یا بحثی دارید بفرمایید .
امیدوارم روزی برسد که مردم جامعه ما آنقدر فرهنگ غذایی و زندگی سالم داشته باشند که خود درمانگر خود باشند و جامعه ای سالم با انسانهایی وارسته و متعالی داشته باشیم .
به خاطر دختر بودن اجازه اجرا دو تار نوازی نداده اند

دختر نوجوان تکنواز دوتار گفت: خیلی مواقع با من برای اجرای برنامه از قبل هماهنگ کرده بودند که در مراسمی دوتار بزنم و دو سه روز وقت گذاشتم و تمرین کردم اما قبل مراسم به من اطلاع دادند که اجرایتان کنسل است و به خاطر اینکه دختر هستم، اجازه اجرا نمی دهند.
اجرای مبین درپور (مقام اول آواز در جشنواره فجر و جوان) در برنامه تلویزیونی عصر جدید و عدم حضور زوج هنری اش مهدیس ابراهیمیان (مقام اول تکنوازی دوتار در جشنواره فجر و جوان) در این برنامه بهانه ای شد تا با پرافتخارترین دختر نوجوان تکنواز کشور در رشته دوتار به گفت وگو بنشینیم.
از خودتان بگویید ؟
مهدیس ابراهیمیان هستم؛ بهمن ماه سال ۱۳۸۴ در تربت جام متولد شدم و از سن هشت سالگی در رشته دوتار شرق کشور فعالیتم را شروع کردم و طی این شش سال چندین مقام در سطح جشنواره های کشوری و بینالمللی بدست آوردم.
چه شد که به ساز دوتار علاقمند شدید؟
به صورت اتفاقی با پدرم در شهر گشت می زدیم که پدرم چشمش به تابلوی آموزشگاه دوتار استاد پیمان غمخواراحمدی افتاد و گفت من می روم ببینم به من آموزش می دهند یا نه که من هم با پدرم وارد آموزشگاه شدم و طی گفتگوی پدرم با استاد غمخوار ایشان پیشنهاد دادند که به من آموزش دهند و من هم بی علاقه به دوتار نبودم و این سرآغاز فعالیت من در نوازندگی شد.
با این سن کم آموزش دوتار برایتان سخت نبود؟
اتفاقا خیلی هم آسان بود چون علاقه داشتم و همان روز اول استادم از من تست گرفت و گفت شما استعدادش را دارید و به من یک هفته فرصت داد تا مقامی که آموزش داده را یاد بگیرم که یک شبه آن را یاد گرفتم و باعث تعحب استادم شد و بقیه مقام ها را هم خیلی زود یاد گرفتم و روزانه حدود سه تا چهار ساعت دوتار میزدم و گاهی حتی انگشتانم زخم می شد ولی من همچنان به دوتار زدن ادامه می دادم.
اساتید شما در این راه چه کسانی بودند و در چه سبکی می نوازید؟
اولین استادم پیمان غمخوار احمدی بود که به مدت سه سال نزد ایشان نوازندگی را آموختم و بعد از آن تاکنون استادم اسفندیار تخم کار است و از راهنمایی های استاد حسینعلی مردان شاهی نیز بهره می برم و در سبک اساتیدی نظر محمد سلیمانی ، استاد عبدالله سروراحمدی و استاد اسفندیار تخم کار می نوازم.

از افتخار آفرینی هایتان برایمان بگو؟
کسب مقام اول مسابقات دوتار دانش آموزی شهرستان تربت جام شش سال متوالی، کسب مقام برتر مسابقات دانش آموزی خراسان رضوی، مقام برتر جشنواره موسیقی حافظان اصالت، پدیده چهاردهمین جشنواره موسیقی تربت جام، کسب مقام اول و برتر جشنواره ملی موسیقی جوان سه سال متوالی ( ۹۶_۹۷_۹۸)، کسب مقام برگزیده جشنواره بین المللی موسیقی فجر دو سال متوالی (۹۷_۹۸)
خانوادهتان در موفقیت امروز شما چه نقشی داشته اند؟
عشق و علاقه من به دوتار باعث میشد پدرم بسیاری از شبها تا صبح کنارم بیدار باشد و با بیخوابی و خستگیاش صبح اداره برود و بخاطر من خیلی سختی کشید، بخاطر اینکه من کمبودی در مسیر زندگی موسیقیایی خودم نداشته باشم. ساخت دوتار را با وجود همه سختیهای فراگیری اش آموخت بطوری که الان کارگاه ساخت دوتار دارد و بعد از ساعات اداری اش در کارگاه تا نیمه های شب مشغول ساخت است و در این راه ، هم من و هم پدرم همیشه قدردان همه لطف و عنایت ویژه استاد اسفندیار تخمکار هستیم که پدرانه برایمان سنگ تمام گذاشت.
برنامه شما برای آینده چیست؟
موسیقی یاد می گیرم و در مسابقات شرکت می کنم؛ به هم سن و سال های خودم کمک می کنم به دوتار روی بیاورند ، هنر، توانایی است که هر چقدر هم یاد بگیری هنوز اول راه هستی و راه زیادی در پیش دارید.
وضعیت موسیقی بانوان را چگونه می بینید؟
تا آنجا که من اطلاع دارم آموزش دوتار برای بانوان انجام میشود و تکنوازی و گروه نوازی هم در شهرستان وجود دارد و در مسابقات دانش آموزی هم شرکت می کنند.
مهمترین خصیصه ای که یک هنرمند باید داشته باشد چیست؟
علاقه ، تمرین ، ممارست ، غرور نداشتن و قدردان اساتید بودن.
چرا در مسابقه تلویزیونی عصر جدید به همراه مبین درپور شرکت نکردید؟
در برنامه عصر جدید گزینه نوازندگی وجود نداشت و به خاطر همین من نتوانستم در برنامه عصر جدید شرکت کنم.
آیا به خاطر دختر بودنتان تا به حال با محدودیتی هم مواجه شده اید ؟
بله خیلی جاها بوده است که با من از قبل هماهنگ کرده بودند که در فلان مراسم دوتار بزنم و دو سه روز وقت گذاشتم و تمرین کردم اما قبل مراسم به من اطلاع دادند که اجرای تان کنسل است و به خاطر دختر بودن اجازه اجرا نمی دهند. مسئولان ما آن چیزی را که باید ببینند نمیبینند و آن چیزی که نباید ببینند میبینند. جرم من و گناه من این است که دخترم.
در یکی از مصاحبه هایتان از بی توجهی و عدم حمایت مسئولان گلایه کرده بودید بیشتر توضیح دهید؟
طی شش سالی که دوتار را شروع کردم هر ساله در مسابقات و جشنواره های مختلف از سطح شهرستانی گرفته تا بین المللی مقام کسب کردم اما تابحال حتی یک مسئول طی این شش سال کوچکترین تقدیری از من انجام ندادند. در جشنواره ملی جوان که نام تربت جام را پرآوازه کردیم هیچ مسئول شهرستانی و استانی از ما حمایت نکرد و هزینه ایاب و ذهاب و اسکان با خودمان بود و شب در پارک روبروی تالار وحدت خوابیدیم. هنرمندان ما نیاز دارند دیده شوند؛ اگر مسئولان ما برای هنر و هنرمند ارزشی قائلند باید از آنها حمایت کنند.
مهمترین دغدغه مهدیس ابراهیمیان چیست؟
دوست دارم تمام مقام های دوتار را یاد بگیرم ولی همه آنها در دسترس نیست چرا که هر مقامی در اختیار یک هنرمند است و به راحتی آن را در اختیار بقیه قرار نمیدهد و من گاهی برای دستیابی به برخی مقام ها ماه ها پیگیری کردم.
و سخن آخر ؟
تشکر دارم از اساتید پیمان غمخوار ، اسفندیار تخمکار ، حسینعلی مردانشاهی عزیز تنها که راهنما و مشوق من بوده و هستند.
معرفی زنان موفق و تاثیرگذار غرب هرمزگان- سنیه هاشمی
به زندگی من خوش آمدید

از آن رو که نیمی از جمعیت هر جامعه را زنان تشکیل میدهند، بررسی نقش و حضور سازنده ی آنان در مناصب مختلف جامعه حائز اهمیت است. این واقعیت آشکاری است که زنان، همپای مردان میتوانند در حیطه های مختلف مسئولیّت بپذیرند و در توسعه و پیشرفت جامعه نقش ایفا کنند. گستردگی فعالیت های اجتماعی زنان و اجازه ورود انان به مقاطع عالی تحصیلی با توسعه همه جانبه جامعه، ظهوری نو پیدا كرد به طوری كه می توان گفت امروزه بیش از هر زمان دیگری می توان حضور زنان را در بیشتر عرصه های اجتماعی همگام با مردان احساس كرد. این حضور با انگیزه های فراوانی شكل گرفته است كه علاوه بر كمك های اقتصادی، زن برای اثبات توانایی های خود به جامعه می خواهد از تمام ظرفیت خویش بهره گیرد تا با ابراز وجود و توانایی خود، حقوق كمتر دیده شده خویش را به جامعه گوشزد كند ، و در این بین نباید از یاد ببریم توانایی و توانمندی مضاعف زنانی که در شرایط سخت جنگیدند برای اثبات و احقاق حقوقی که به سختی دیده می شد و آن ها ، اولین هایی هستند که امروز الگوی حضور و پشتوانه های قدرتمند ما محسوب می شوند. شایستگی و توانمندی هرگز مسئله ای «جنسیّت پذیر» نبوده و زنان ما همواره نشان داده اند که چنانچه بستر و زمینه ی فعالیّت و نقش دهی به آنان فراهم شود، میتوانند خوش بدرخشند. منطقه ی ما -جنوبی ترین نقطه ی ایران، هرمزگانِ آرمیده بر کناره ی خلیجِ همیشه فارس، زنانی دارد دریادل که هر کدام به تنهایی میتوانند الگویی برای کل جامعه باشند.
سنیه هاشمی دختر بندر مروارید ( بندر لنگه ) از خانواده ی سادات و صاحب نام که امروزه از پیشکسوتان و بازنشستگان آموزش و پرورش شهرستان محسوب می شوند. هاشمی اصالتا اهل کرمستج فارس و متولد استان سیستان و بلوچستان می باشند ، که بدلیل موقعیت شغل پدر در سن پنج سالگی ساکن بندر لنگه می شوند.
دوره شش ساله ابتدایی را در دبستان فکری بندر لنگه و بدلیل نبود دوره سیکل متوسطه اول در مرکز استان ( شهر بندر عباس ) پشت سر می گذارند.
با تاسیس دانشسرای مقدماتی در سال ۱۳۴۷ ، در شهر بندرلنگه ، باتفاق تعدادی از دوستان وارد این مجموعه آموزش ی می شوند ، و پس از اخذ مدرک دیپلم آموزش ابتدایی بعنوان اولین گروه معلمین زن در رشته آموزش ابتدایی شروع به کار می کنند.
مسیر تدریس خانم هاشمی از دبستان محل تحصیل خودش (فکری ) آغاز می شود و در ادامه مدارس شهید دادی زاده ،شهید صدوقی ، دبستان پسرانه محمدیه ، دبستان زینبیه و مدیریت دبستان نمونه مردمی سمیه می باشد.
در بخش اداری نیز تجربه هایی اندوختند و آن حضور در واحد آموزش ابتدایی مدیریت آموزش و پرورش شهرستان بندرلنگه بوده است.
در سال ۱۳۷۹ پس از ۳۰ سال خدمت عاشقانه و صادقانه بازنشسته شدند و به مرحله جدیدی از زندگی قدم گذاشتند ،اما بازنشستگی برای ایشان پایان کار نبود بلکه آغازی بود در مسیری جدید با بهره گیری از دریای تجربیات گذشته، و آن حضور در کانون بازنشستگی کشوری و فعالیت در این حیطه و همراهی با همنوعان و فعالان اجتماعی..
لطفاً خودتان را معرفی کنید
سنیه هاشمی هستم بازنشسته فرهنگی
تحصیلات ابتدایی و مقاطع بعدی تحصیلی را در کجا گذرانده اید؟
دوره شش ساله ابتدایی رادردبستان دخترانه فكری بندرلنگه وسیكل اول متوسطه را دربندعباس وبندرلنگه گذراندم، و با تاسیس دانشسرای مقدماتی درشهرمان با گروهی ازدوستان همشهری درسال تحصیلی٤٧،٤٨دربندرلنگه وسال دوم رادربندرعباس به اتمام رساندیم و اولین گروه معلمین خانم بودیم كه برای آموزش ابتدایی دوره دیدیم
اگر ممکن است چند نفر از معلمین خود را در مقاطع مختلف ابتدایی راهنمایی و دبیرستان را نام ببرید.
ازدوره ابتدایی خانمها ضمیری، صالحی وحقیقت كه خانم صالحی رابه دلیل مهربانی بسیارهیچ گاه فراموش نمیكنم وخواهرعزیزم خانم فاطمه گل درخوركه تدریس دینی اهل سنت(شرعیات)رابه عهده داشتن، دوره متوسطه و دانشسرا دربندرلنگه استادان بزرگوارخانم ایران پاك و ایران كریمی خانم بهنامی و قندچی واساتید بندرعباس شادروان مریم بهنام ،خانم یغمایی ، سخنوری و … و آقایان اسدی، صدیق ،حسینی واستاد بزرگ استان احمد سایبانی
از چه سالی به کسوت معلمی در آمدید و چند سال خدمت کردید و اولین حقوقی که گرفتید چقدر بود؟
سال١٣٤٩استخدام شدم و با احتساب دوسال دانشسرا ۳۲ سال خدمت كردم واولین حقوق فكركنم پانصد وشصت وچهارتومان بود
به طور کلی در چه مدارسی تدریس نموده اید و آیا سابقه خدمت در اداره آموزش و پرورش هم دارید؟
تدریس دردبستان دخترانه فكری ،رازی(دادی زاده) شهیدصدوقی و١٩ سال دردبستان پسرانه محمدیه كه بیشترازهمه جا دوست داشتم و یك سال هم معاونت دبستان زینبیه و چهارسال مدیریت دبستان نمونه مردمی سمیه.
حدود سه سال درآموزش وپرورش ، واحد آموزش ابتدایی كاركردم كه تجربه خوبی بود.
ناگفته نماند طی دوران خدمت، مسئولیتهایی مانند، نماینده آموزگاران، سرگروه آموزش ی كلاسهایی كه تدریس میكردم، سرگروه آموزشی مدیران ابتدایی مدیراجرایی گروههای آموزشی وهماهنگ كننده گروههای آموزشی راعهده دار بوده ام و اولین كسی بودم كه سرگروههای آموزشی را برای بازدید به مدارس روستاها بردم.
آیا بیاد دارید زمان استخدام شما چه کسی رئیس آموزش و پرورش بود همچنین رئیس آموزش و پرورش بندرلنگه در زمان بازنشستگی شما چه کسی بود؟
زمان استخدام آقای موسوی سعید ودر زمان بازنشستگی آقای هاشمی پور بودند
اگر ممکن است چند نفر از معلم های قدیمی تر از خودتان را در شهر بندرلنگه نام ببرید.
خانمها شهنازدرخور،ام كلثوم عمادپور و آقایان كرانی ، مهتری و محسنی زاده
اگر مایل باشید کمی به زمان حال بیاییم بفرمایید در حال حاضر وضع آموزش ی شهر لنگه را چگونه می بینید؟
پاسخ به این سؤالتان آسان نیست، وضعیت آموزش و پرورش كنونی درهمه جا تقریبا یكسان است و درمنطقه ما باتوجه به محرومیت ها شاید مشكلاتش بیشتر باشد، همه چیز بر پایه اقتصاد میچرخد وقتی اعتباری در دست مسئولین نباشد كارها آنچنان كه باید و شایدپیش نمی رود، متاسفانه درمعلمین امروزی انگیزه كمتردیده میشود، بیشترشان در سالهای اولیه احساس خستگی میكنندكه شاید دلیلش شرایط حاضر باشد.
اگر در چند جمله معلمی را توصیف کنید توصیف تان چه خواهد بود؟
كسی معلم است كه درس عشق و ایثارگری را بلد باشد و در این راه از جان و مال وهمه دلبستگیهایش مایه بگذارد.
با گذشت این همه سال آیا اولین دانش آموزان تان را یاد می آورید؟ اگر ممکن است چند نفر را نام ببرید.
و اما اولین دانش اموزانم، همكارعزیزم خانم فاطمه اسدپور، مهین احمدپور ،مریم دوشنبه زادگان،فاطمه رعنایی،نساحلاج زاده
کدام یک از دانش آموزان شما به مدارک بالای علمی و شغلی رسیدهاند؟
اگرهمه رانام ببرم ممكن است كسی رافراموش كنم پس به دوتایشان اكتفامیكنم
خانم دكترفرحنازی وسفی و آقای دكترارزانی.
این دورابه دلیل قدرشناسی همیشگیان نام بردم
یک سوال خصوصی! چه سالی ازدواج کردید و حاصل این ازدواج چند فرزند بوده است
سال ١٣٥١ ازدواج كردم و دو فرزند پسر و یك دختردارم، درضمن با همسرم همكارهستیم و همیشه از راهنمایی وت جربیاتشان استفاده كردم در چه سالی بازنشسته شدید و در دنیای بازنشستگی آیا فعالیتی دارید؟
سال١٣٧٩ بازنشسته شدم و ازسال١٣٨٢ افتخاردارم دركانون بازنشستگان كشوری درخدمت فرهیختگان عزیزشهرستان باشم
به عنوان یک فرهنگی وضعیت شهرمان را چگونه می بینید ؟ کمبودهای اصلی کدامند؟
متاسفانه وضعیت شهر با پیشینه درخشان فرهنگی و این مردم اصیل اصلاً مناسب نیست، وكمبودها بسیارزیاد است،
بیشتر از همه كمبود مراكز فرهنگی و تفریحی و وزشی برای كودكان و نوجوانان است، واگر از مقوله فرهنگی خارج شویم نبود جاده كمربندی و معاینه فنی اتومبیل از جمله كمبودهای مهم شهرستان است
معرفی زنان موفق و تاثیرگذار غرب هرمزگان(دکتر زبیده اسمنی)
به زندگی من خوش آمدید

این واقعیت آشکاری است که زنان، همپای مردان میتوانند در حیطه های مختلف مسئولیّت بپذیرند و در توسعه و پیشرفت جامعه نقش ایفا کنند. گستردگی فعالیت های اجتماعی زنان و اجازه ورود انان به مقاطع عالی تحصیلی با توسعه همه جانبه جامعه، ظهوری نو پیدا كرد به طوری كه می توان گفت امروزه بیش از هر زمان دیگری می توان حضور زنان را در بیشتر عرصه های اجتماعی همگام با مردان احساس كرد. این حضور با انگیزه های فراوانی شكل گرفته است كه علاوه بر كمك های اقتصادی، زن برای اثبات توانایی های خود به جامعه می خواهد از تمام ظرفیت خویش بهره گیرد تا با ابراز وجود و توانایی خود، حقوق كمتر دیده شده خویش را به جامعه گوشزد كند ، و در این بین نباید از یاد ببریم توانایی و توانمندی مضاعف زنانی که در شرایط سخت جنگیدند برای اثبات و احقاق حقوقی که به سختی دیده می شد و آن ها ، اولین هایی هستند که امروز الگوی حضور و پشتوانه های قدرتمند ما محسوب می شوند. شایستگی و توانمندی هرگز مسئله ای «جنسیّت پذیر» نبوده و زنان ما همواره نشان داده اند که چنانچه بستر و زمینه ی فعالیّت و نقش دهی به آنان فراهم شود، میتوانند خوش بدرخشند. منطقه ی ما -جنوبی ترین نقطه ی ایران، هرمزگانِ آرمیده بر کناره ی خلیجِ همیشه فارس، زنانی دارد دریادل که هر کدام به تنهایی میتوانند الگویی برای کل جامعه باشند
خودتان را معرفی بفرمایید:
زبیده اسمنی فرزند محمد نبی متولد دی ماه ۱۳۳۸ بندرلنگه.کل تحصیلات ابتدائی ، راهنمائی و دبیرستان رشته تجربی (تنها رشته موجود- اولین ورودی دوره راهنمایی)
انگیزه و مشوقین شما برای ورود به رشته پزشکی. پس از اخذ دیپلم در خرداد ماه۱۳۵۷با تشویق و حمایت خانواده برای ادامه تحصیل به کشور آلمان رفتم.
ایا شرایط تحصیل در ان سالها در بندرلنگه برای بانوان مهیا بود؟ در بندرلنگه تا پایان دوره متوسطه امکان تحصیل وجود داشته البته فقط دررشته علوم تجربی
در حال حاضر کجا مشغول فعالیت هستین؟ از سال ۱۳۷۴ دردرمانگاه تامین اجتماعی بعنوان رئیس و پزشک عمومی مشغول بکار می باشم.(شروع فعالیت شغلی من با بخش درمان تامین اجتماعی از همان تاریخ بعنوان موسس این مرکزبوده است)
چه کسانی از همکلاسی یا هم دوره های شما همکارتون هستن یا در مجموعه های دیگر فعالیت میکنند. سرکار خانم دکتر معماردوست که درحال حاصر متخصص زنان و زایمان هستند.،ودر شیراز فعالیت دارند .
پیام شما برای بانوان بندرلنگه. پیام من به بانوان بندر لنگه:به حقوق و موقعيت اجتماعي خود واقف بوده و با تعهد و مسووليت پذيري در جهت پرورش نسلي شاد و آگاه كوشا باشند
چگونه به فرزندم بياموزم از خود دفاع كند

كودكان حدود دو سالگي در زمان بازي يكديگر را هول ميدهند، گاز ميگيرند و يا كتك ميزنند. آنها به شدت از رفتار همسالان خود خشمگين ميشوند زيرا هنوز رابطه برابر را نياموخته اند. كتك زدن در سن ٣ سالگي يا بعد از آن طبيعي نيست و نياز به بررسي دارد.
آيا والدين بايد دخالت كنند؟
اين وظيفه كودكان در اين محدوده سني نيست كه از خود مراقبت كنند. آنها نياز دارند شخص بزرگسالي كنار آنها باشد تا اگر كودكي اقدام به زدن يا هول دادن ديگري كرد، فرد بزرگسال بدون داد زدن يا دعوا كردن او را متوقف كنند.
اگر زد تو هم بزن
اين جمله، آسيب فراواني به كودك ما خواهد زد. تمام آموخته هاي فرزندتان را زير سوال خواهد رفت و اين سوال پيش مي آيد پس اگر كسي كار بدي كرد من هم ميتوانم آنرا تكرار كنم؟
به علاو او را در خطر آسيب فيزيكي بعضا جبران ناپذير قرار ميدهيد.و به كودكان خشم، مجازات و كينه ورزي را آموزش خواهد داد
پس چه رفتاري داشته باشيم؟
بايد بداند زماني كار به برخورد فيزيكي رسيد، بهتر است دست خود را بالا بياورد و بگويد نزن. با آموزش رفتار به فرزند خود، شما به او مي آموزيد كه در رابطه با ديگران ميتواند حد و مرز مشخصي قرار دهد و از خود دفاع كند. اگر طرف مقابل به كار خود ادامه داد، فرزند شما بايد محيط را ترك كند. با اين كار به فرزندتان مياموزيد كه انسانهايي در زندگي سر راه ما قرار خواهند گرفت كه دچار اختلالات رفتاري هستند، و عاقلانه ترين واكنش اين است كه با اين افراد درگير نشويم. ترك كردن محيط نه نشانه ترسو بودن شخص است، و نه دليل بر بيعرضگي او ميباشد، تنها نشان ميدهد شخص فرق خوب و بد، و درست وغلط را مي داند.
هوش کودک
پدر یا مادر

بسیاری از ما تصور می کنیم که هوش از هر دو والد به ارث می رسد. اما حقیقت این نیست!
فقط یکی از والدین باعث به ارث رسیدن هوش به فرزند می شود و آن هم مادر است.
تحقیقات گسترده ای که بر روی این موضوع انجام شده نشان می دهد که هوش از طریق ژن خاصی که بر روی کروموزوم X وجود دارد به کودک منتقل می شود.
دو عدد از کروموزوم X در زنان وجود دارد.
اما می خواهیم ببینیم این ژن خاص چیست و چرا انقدر اهمیت دارد.
ژنی که مربوط به هوش است بسته به اینکه از طرف مادر یا پدر آمده رفتار متفاوتی دارد.این ژن اگر از پدر به ارث برسد به سیستم لیمبیک و اگر از مادر باشد به قشر مخ می رود.هر دوی این مکان ها در مغز هستند اما تفاوت بسیاری در نحوه ی عملکرد دارند.سیستم لیمبیک محل پردازش احساسات، غریزه و خلق و خوی است در حالی که قشر مخ هوش را کنترل می کند.
به عبارت دیگر اگر این ژن از طرف مادر باشد دقیقا به همان جایی می رود که مورد نیاز است ولی اگر از طرف پدر باشد اینطور نیست. مردان فقط یک کروموزوم X دارند .
بنابراین می توان گفت بهترین پیش بینی برای اینکه کودک تا چه اندازه باهوش خواهد بود میزان IQ مادر است!
این یافته ها نشان می دهد که تا به حال چقدر اشتباه کرده ایم!
تا امروز همیشه هوش را به پدران و احساسات را به زنان نسبت می داده ایم در صورتی که دقیقا برعکس این مساله در واقعیت وجود دارد.
اما…
مادران گرامی زیاد هم به خود نبالید!
دانشمندان می گویند که فقط ۴۰ تا ۶۰ درصد از هوش از مادر به کودک می رسد و بقیه آن بستگی به محیط و نحوه ی تربیت کودک دارد که هر دو والد در آن نقش دارند.
و جالب تر این که بعد از تولد کودک، پدران نقش بسیار پر اهمیت تری در افزایش هوش کودک نسبت به مادر دارند.کودکانی که وقت بیشتری را با پدر خود می گذارانند IQ بالاتری دارند.
نگذارید هنر گلابتون فراموش شود
به بهانه روز صنایع دستی

فاطمه گل درخور از پیشکسوتان حرفه صنایع دستی است که با بیش از سی سال خدمت در این حرفه بازنشسته شده است .
درخور متولد ششم آذر ماه سال ۱۳۲۱ در بندرعباس است .به گفته فاطمه گل تحصیلات دوره ابتدایی از اول تا سوم را در بندرعباس گذرانده و به دلیل نقل و انتقالات پدرش که (کارمند دارایی) بود ، کلاس چهارم را در شهر رضا تحصیل کرده و مجددا به بندرعباس برگشته اند و ادامه ی تحصیلات را در بندرلنگه گذراندم.
درخور در سالهای ۱۳۳۸تا۱۳۴۰ به شغل معلمی می پردازد و محل کارش مدرسه فکری بندرلنگه بوده است .
او در همان سال ۱۳۴۰ ازدواج کرده و به دلیل عدمرضایت همسرش با وجود علاقه زیادی که به تدریس داشت از شغل معلمی استعفا می دهد . پس از آن علاقه اش به کارهای هنری، او را به سمت گلدوزی و گلابتون دوزی سوق می دهد.
در سال ۱۳۵۵ به استخدام صنایع دستی در می آید، و در طی سال های متمادی به آموزش ، تولید و سفارشات صنایع دستی مشغول می شود.
فاطمه گل درخور در سال ۱۳۸۶ پس از سی سال و سه ماه خدمت بازنشسته شد. او در طی این مدت با عشق و علاقه به کارآموزان خود آموزش داد.
تولید و آموزش(خوص دوزی،تلی بافی،خیاطی،گلیم بافی،سفره آرایی،عروسک سازی،گل سازی،لیف بافی،خط تاتی،منبط کاری،مروارید بافی،نقش حنا) شرکت در نمایشگاه های صنایع دستی در سطح کشور(اصفهان،شیراز،تبریز،تهران،بندرعباس) به مناسبت های مختلف و معرفی صنایع دستی استان هرمزگان از جمله کارهای ارزشمندی بود که ایشان انجام دادند.
درخور در طول دوره آموزش حدودا سه هزار نفر کارآموز را زیر پوشش صنایع دستی برده پس از یک دوره آموزشی شش ماهه جهت دریافت کارت صنعت گری به استان معرفی کرده است.
از او از مزایای کارت صنعتگری پرسیدم ، می گوید با صدور کارت صنعت گری می توانید جهت تهیه، تولید ، توسعه ، مواد اولیه و ابزار کار وام دریافت کنید.
او درباره طرح های پیاده شده بر هنر های دست اش می گوید که هیچ دوره آموزشی طراحی نرفته و تمامی طرح ها حاصل ذهن و خلاقیت خودش است و همان را به کارآموزانش اموزش داده و سپس روی شلوار،چادر،ارنی،پیراهن،پشتی،کوسن،جلد قرآن پیاده کرده اند.
درخور ضمن اینکه از مسئولان در خواست داشت که در جهت زنده نگه داشتن هنر گلابتون کوشا باشند افزود : در حال حاضر دختر بزرگم فائقه عسکری در این زمینه هنری و همچنین نوه پسری ام عفاف عسکری در زمینه طراحی صنعتی فعالیت دارند.
نگاهی بر سیر تاریخی سنت برقع در حوزه خلیج فارس

برقع درواقع عربی شده کلمه فارسی پرده است. پرده در فارسی به معنای حجاب، پوشش، پنهان کردن، سراپرده و پرده اتاق است.
در برخی از مناطق هرمزگان مانند بندرلنگه به برقع بتوله نیز گفته میشود و هنوز در روستاها زنان از برقعهای گوناگونی استفاده میکنند که به یقین میتوان گفت استفاده کنندگان فعلی از برقع در هرمزگان شاید آخرین نسل از زنانی هستند که از این هنر و سنت استفاده میکنند.
بتوله یک واژه عربی است و دارای معانی کاربردی متفاوتی می باشد. استفاده از بتوله درمیان زنان غرب هرمزگان اززمان حضور پرتغالی ها درسواحل جنوبی ایران زمینه افزایش یافته است.
آنچه استفاده ازبتوله را به عنوان روبند برای زنان ایرانی ساکن جنوب به عنوان یک ارزش معرفی کرد، نقش حجاب گونه آن است که در طول زمان جنبه پوششی آن تبدیل به یک هویت حقیقی شده است.
برخی کشور یونان باستان را منشا بتوله دانسته اند. به این دلیل که زنان یونان قدیم چهره خود را بوسیله روسری خود می پوشاندند. به اعتقاد نویسندگان سیر تاریخی از باستان تا به امروز ملکه های یونان ، از برقع استفاده می کردند. استفاده از برقع به اوایل قرن دوازدهم برمیگردد .
در میان عشایرمصری نوعی نقاب رایج بوده است که بی شباهت به برقع نیست و شامل پارچه ای است که دو بریدگی برای دیدن چشم ها دارد.

برقع یا به قول زنان بومی هرمزگان “بُرکه” نوعی پوشش چهره زنان به شمار میرود، که این روزها مورد استقبال و استفاده جوانترها قرار نگرفته است و بتدریج با از دست رفتن این تمایل برای استفاده به عنوان یک پوشش، رونق و بازار برقع نیز کم کم در حال از دست رفتن است.
این در حالیست که هنوز هم در بازارها و برخی از فروشگاههای لباس سنتی هرمزگان برقع یافت میشود اما استفاده از آن نسبت به سالیان گذشته کمتر شده است.
برقع اما پوششی است که در گذشته زنان جنوب برای حفظ حجاب و جلوگیری از آفتاب سوختگی از آن استفاده میکردند که بسته به منطقهای که در آن بودند رنگ این پوشش نیز میتوانست متفاوت باشد.
برقع روبندهای به شکل مستطیل یا نیم دایره از جنس پارچه یا چرم است که صورت را میپوشاند و از پشت سر به وسیله دو بند و گره به هم وصل میشود، قسمتی از آن نیز برای چشمها و تنفس باز است.
امروزه بیشترین طرفداران یا به قولی مصرف کنندگان این پوشش را زنان روستایی و یا شهرنشینانی تشکیل میدهند که میانسال و یا پیر هستند و همچنان از سنت قدیمی پیروی میکنند.
حتی امروزه بسیاری از این برقعها کارکرد اصلی خود را از دست داده و کارکردی زینتی به خود گرفته است و یا در بسیاری از فعالیتهای هنری مانند تئاتر از آنها استفاده میشود.
با اینکه دیگر این هنر و یا به زبان بهتر این روپوش را نمیتوان در فروشگاهها و بازارهای عمومی یافت اما هنوز زنانی در قسمتیهایی از هرمزگان به دوخت این برقعها مشغولند. هنر دوخت برقع در شرق هرمزگان رونق بیشتری دارد.

برقعها رنگهای متفاوتی دارند و بسته اینکه در کدام ناحیه از هرمزگان زندگی میکنید یا اینکه دختر جوان باشید یا زنی بیوه شکل و رنگ آنها تغییر میکند و این بدین معنیست که مخاطب فرد برقعدار در زمانهای گذشته به خوبی متوجه وضعیت تاهل و یا تجرد زنان می شدند .
برقعهای زرد یا نارنجی رنگ معمولا متعلق به دختران جوان است و نوعروسان و زنان متاهل جوان از رنگهای قرمز و نارنجی استفاده میکنند .
اما زنان مسنتر و آنها که بچههای بزرگتر دارند از برقعهایی استفاده میکنند که دور آنها مشکی است .
زنان مسن و بیوه از برقعهای مشکی استفاده میکنند. با اینکه به واسطه پیشرفت مد، جوانگرایی و تمایل به البسه جدید، استفاده از برقع کاهش یافته اما هنوز در برخی از روستاها به این فرهنگ اصیل پایبند هستند و میتوان موقعیت زنان را از روی این حجاب تشخیص داد.

از انواع برقع میتوان به برقع بلوچی، بندری (بندرعباسی)، سوروچی (سورو نام یکی از محلات قدیمی بندرعباس)، عربی یا جزیرهای، دوقینیچی، هرمزی و کویتی نام برد اما باید خاطر نشان کرد که بیشتر برقعهای رنگی متعلق به قسمتهای شرق هرمزگان مانند جاسک، بشاگرد، میناب و سیریک هستند که معمولا سوزندوزی شدهاند اما برقعهای مناطق دیگر غالبا مشکی یا نیلی رنگ هستند.
در توضیح هر کدام از این نوع برقع میتوان گفت؛ برقع بلوچی از کتان و ابریشم تهیه میشود شکلی مستطیلی دارد و معمولا قرمز رنگ است.
برقع بندری (بندرعباسی) بیشتر از پارچه شیله مشکی تهیه شده و مستطیل شکل است و پایین آن به شکل منحنی است. برقع عربی یا جزیرهای که بیشتر در قشم استفاده میشود کوتاه و مثل نواری مشکی روی ابروها را میپوشاند و روی بینی و لبها نواری پهنتر دارد.
برقع دوقینیچی مانند برقع عربی است اما قسمت زیر آن باریک است. برقع هرمزی قسمت پیشانی و روی لبها به صورت یک خط باریک به عرض یک سانتی متر است قسمت بالای ابروها در آن نازک و قسمت روی لبها کلفت و مثل سیبیل مردان منحنی است.
برقع کویتی معمولا مانند روبنده سرتاسر صورت را میپوشاند و تنها قسمت چشمش باز است این برقع سیاه رنگ است و از پارچههای نخی و پلیاستر تهیه میشود.
به سوالات کودکان درباره مرگ چگونه پاسخ دهیم

میتوانید از مرگ برگهای درختان در زمستان بگویید تا مفهوم مرگ برایش قابل درکترشود و این یک امر طبیعی است نه یک مساله ترسناک.
به سؤالات کودکان درباره مرگ اینگونه پاسخ دهید:
باید درباره مرگ صریح و شفاف صحبت کنید
هرگز از تعابیر استعاری مانند: پدربزرگ فقط به خواب رفته است استفاده نکنید. این حرف که بهطور شایع از سوی والدین به کار میرود، موجب میشود که کودک از خوابیدن بترسد و یا دچار کابوسهای شبانه شود. همچنین نباید بگویید که: پدربزرگ به جایی رفته است چون اگر پدربزرگ برنگردد، کودک اعتمادش را به شما از دست خواهد داد. ساده صحبت کنید و از گیج کردن او بپرهیزید.
هنگام پاسخ دادن، سن و میزان درک او را درنظر داشته باشید
برای مثال، به یک کودک دو تا چهار ساله کافی است بگویید: وقتی انسان یا حیوانی نتواند نفس بکشد و بدنش حرکت نکند، مرده است. اما به کودک چهار تا شش ساله لازم است علاوه بر آن، توضیح بدهید که قلب کسی که مرده، نمیزند و چیزهایی که میمیرند دیگر هرگز برنمیگردند.
میتوانید از مثالهایی که کودک تجربه کرده است، برای توضیح مرگ استفاده کنید
یک حیوان خانگی مرده، یک گل پژمرده و خشکیده یا حتی حشره ای بی جان را به او نشان دهید و بگویید که هر موجود جانداری که پا به این دنیا می گذارد حتماً یک روز هم از این دنیا می رود و اگر قرار بود همه موجودات زنده بمانند که دنیا از فرط شلوغی دیگر مکان مناسبی برای زندگی کردن نبود یا درباره ماهی که از تنگ آب بیرون افتاده بود و یا مرگ حیوان خانگی همسایهتان صحبت کنید.
اگر فرزندتان بالای شش سال دارد لازم است برای او توضیح بدهید که «هیچکس به طور دقیق نمیداند که چه زمانی میمیرد اما مرگ برای همه اتفاق میافتد و امری طبیعی است. هر چند مرگ کسانی که دوستشان داریم، ما را بسیار غمگین میکند اما باید این را بپذیریم که افراد پیر مانند مادربزرگ و پدر بزرگ روزی خواهند مرد. آنها موقع مرگ اغلب درد نمیکشند بلکه به تدریج هوشیاری خود را از دست میدهند و به آرامی میمیرند.
چون کسانی که مردهاند دیگر برنمیگردند.» ممکن است کودک از تصور اینکه شما نیز ممکن است روزی بمیرید نگران شود و در اینباره سوالاتی بپرسد. متاسفانه اغلب والدین فکر میکنند که اگر درباره موضوعی که کودک را نگران کرده صحبت نکنند و سوالات کودک را نشنیده بگیرند، به کاهش اضطراب او کمک کردهاند. باید تاکید کنم که این فکر اشتباه است زیرا این کار به جای از بین بردن ترس، به ترس و اضطراب او دامن میزند.
بهتر است به جای این کار به او بگویید که: «خیلی بعید است که من تا زمانی که کاملا پیر نشدهام، بمیرم پس لازم نیست که درباره این موضوع نگران باشی زیرا تا آن زمان تو دیگر کاملا بزرگ شدهای». یادمان باشد که همیشه باید با او صادق باشیم، لازم نیست که همه واقعیت را بگوییم اما لازم است که حتما واقعیت را بگوییم.
در مورد کاربرد واژههاى خداوند و بهشت با احتیاط کامل رفتار کنید
دقت کنید این مفاهیم را براى یک کودک ۵ ساله یا حتى کوچکتر بکار مىبرید و هدف شما این است که او را آرام کنید. پس مراقب باشید او را بیشتر گیج و مضطرب نکنید. براى مثال اگر بگویید مادربزرگ الان خیلى خوشحال است، چون توى بهشت است.
کودک فکر مىکند چطور مادربزرگ واقعا خوشحال است اگر همه کسانى که دور و بر من هستند، این همه ناراحتند؟! یا مثلا بگویید که عمو آنقدر خوب بود که خداوند او را پیش خودش برد. کودک فکر مىکند اگر خدا عمو را پیش خودش برده چون خوب بوده، پس ممکن است مامان ، من یا هرکس خوب دیگرى را نیز پیش خودش ببرد!! یا اگر من هم خیلى خوب باشم، مىتوانم برم پیش خداوند و بابابزرگ را ببینم یا اینکه سعى کنم که بچه بدى باشم تا بتوانم بیشتر پیش بابا و مامان بمانم! بنابراین عبارتى بکار ببرید که او را نگرانتر نسازد. مثلا بگویید: ما خیلى ناراحتیم که بابابزرگ دیگر پیش ما نیست و ما خیلى دلتنگ او مىشویم، ولى این خوب است که بدانى او الان پیش خداوند است.