دسته: یادداشت
اقبال مردم هرمزگان به اهدای عضو
به مناسبت ۳۱ اردیبهشت روز اهدای عضو، اهدای زندگی
استان هرمزگان با وجود اینکه از سال ۹۶ به بعد به سمت اهدای عضو رو آورده ولی استقبال مردم نشان می دهد روند اهدا عضو تاکنون سیر صعودی داشته است.
با وجودکوتاه بودن زمان اهدای عضو ولی مردم نوعدوست و مهربان خطه نیلگون خلیج فارس در این سالهای کوتاه گام های خوبی در جهت اهدای عضو و کمک به نجات جان همنوعانشان برداشته اند.
امیر رضا نظری ۵ ساله،فاطمه زهرا دولتی ۹ ساله ، محمد الماسی، مسلم شهریاریفر، علی احمدی تختی، مهناز دهقانی فورخورجی، حبیب اسدپور جانباز رودانی، سیاووش دریازی و شماری دیگر، فرشتگانی از دیار آفتاب هستند که جان دادند و جان گرفتند و نوای قلبشان شادی بخش خانه های چشم انتظار پدر و مادر و فرزندانی شده که روزگاری به دلیل درد و بیماری لبخند را فراموش کرده بودند.
در حال حاضر جراحی برداشت عضو در بیمارستان شهید محمدی بندرعباس و توسط پزشکان متخصص انجام و پس از آن اعضای اهدایی جهت پیوند به شیراز ارسال می شود.
طرح لبخند بر لبان ۷۷ بیمار
رییس واحد اهدای عضو دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان به خبرنگار ایرنا اظهار داشت: از ابتدای آغاز فعالیت این واحد تاکنون اعضای ۳۲ بیمار مرگ مغزی جهت پیوند به بیماران نیازمند اهدا شده و زندگی دوباره به ۷۷ بیمار بخشیده شده است.
دکتر محمود حسین پور بیان داشت: کوچکترین فرد اهدا کننده عضو در این سالها در هرمزگان یک دختر چهار ساله بوده که با رضایت خانواده اش سه بیمار نیازمند عضو جان دوباره یافتند.
وی افزود: سال گذشته ۱۹ اهدای عضو در هرمزگان انجام شد که از این شمار ۱۶ آقا و سه خانم هستند و از ابتدای امسال نیز پنج مورد اهدای عضو در استان انجام شده است.
دکتر حسین پور با اشاره به استقبال مردم مومن هرمزگان از این اقدام خداپسندانه، گفت: خوشبختانه اقدامات خوبی جهت فرهنگسازی برای اهدای عضو در هرمزگان صورت گرفته و مردم استقبال خوبی از این موضوع داشتند اما هنوز با نقطه مطلوب فاصله داریم و در این راه نیازمند تلاش بیشتر رسانه ها جهت آگاهی بخشی در میان مردم هستیم.
وی بیان داشت: پیوند عضو از مرگ بیماران جلوگیری میکند و پیوند نسوج نیز از معلولیت بیماران پیشگیری میکند و از همین رو اهدای عضو کار بسیار ارزشمندی است و باید در این زمینه فرهنگسازی بیشتری صورت گیرد.
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان گفت: در حال حاضر روزانه به طور میانگین بین ۷ تا ۱۰ نفر از استان هرمزگان برای دریافت کارت اهدای عضو اقدام می کنند.
دکتر حسین پور تصریح کرد: افراد داوطلب برای اهدای عضو در صورت مرگ مغزی میتوانند کد ملی خود را به شماره ۳۴۳۲ پیامک بزنند و پس از پاسخ به چند سوال کوتاه تصویر کارت ملی خود را در فضای مجازی دریافت کنند.
وی افزود: مراجعه به سایت www.ehda.center و شماره گیری کد دستوری# ۳۴۳۲*۳* راههای دیگر دریافت کارت اهدای عضو است.
بیش از ۶۰۰ بیمار در هرمزگان نیاز پیوند عضو هستند
رییس دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان نیز با اشاره به اهمیت پیوند عضو و لزوم فرهنگسازی در این زمینه، گفت: در حال حاضر بیش از ۶۰۰ بیمار در هرمزگان نیازمند پیوند عضو هستند که نیازحدود ۱۰۰ نفر از آنها بسیار فوری است.
دکتر حسین فرشیدی تصریح کرد: ۸ عضو و۵۳ نسج و بافت هر بیمار مرگ مغزی قابل اهداست و می تواند زندگی دوباره به بیماران نیازمند ببخشد.
وی ادامه داد: متاسفانه در طول ۱۰ سال گذشته فرهنگسازی خوبی جهت اشاعه اهمیت پیوند عضو در هرمزگان انجام نشده بود و براساس آمارهای وزارت بهداشت، هرمزگان در میان استان های کشور کمترین اهداء عضو را داشت به طوری که در سالهای ۹۲ تا ۹۷ تنها ۲ مورد اهدای عضو در هرمزگان صورت گرفته است که خوشبختانه با تلاش رسانه ها و اقدامات فرهنگی انجام شده این روند در دو سه سال اخیر روند بهتری گرفته است.
این متخصص قلب و عروق افزود: اعضای بدن فردی که دچار مرگ مغزی شده را تنها تا زمانی که تپش قلب دارد، می توان اهدا کرد و به محض اینکه قلب تپش خود را از دست بدهد فرصت اهدای عضو نیز از دست می رود و از همین رو مقوله فرهنگسازی جهت جلب رضایت خانواده فرد بیمار و حفظ زمان طلایی به منظور پیوند عضو از اهمیت بالایی برخوردار است.
دکتر فرشیدی خاطرنشان کرد: هم اکنون در هرمزگان اقدامات خوبی جهت ترویج فرهنگ اهدای عضو انجام شده و قرار بود مرکز پیوند کلیه در این استان اواخر سال گذشته راه اندازی شود که متاسفانه به دلیل شیوع بیماری کرونا و مسایل و مشکلات پیش آمده از این موضوع، هنوز این امر محقق نشده است.
۲۵ هزار نفر در لیست انتظار دریافت عضو
رییس مرکز مدیریت پیوند و درمان بیماریهای وزارت بهداشت چند روز پیش اعلام کرد که با وجود افزایش سه پلهای اهدای عضو در ۱۱ ماه گذشته، در زمان حاضر ۲۵ هزار نفر در لیست انتظار دریافت عضو قرار دارند.
«مهدی شادنوش» درباره آخرین وضع اهدای عضو در کشور بیان کرد: ایران رتبه نخست پیوند را در خاورمیانه دارد و در این زمینه بهترین متخصصان کشور در حال ارائه خدمات هستند.
وی ادامه داد: مرگ مغزی با کما متفاوت و در آن امکان بازگشت فرد به زندگی وجود ندارد. در شرایط کنونی تیمی متشکل از متخصصان مربوطه با ابلاغ وزیر بهداشت با پروتکلهای سختگیرانه مرگ مغزی افراد را تأیید میکنند.
این مقام مسوول تصریح کرد: فرهنگ سازی موضوع مهمی در فرایند اهداست که به مشارکت رسانهها نیاز دارد.
مرگ هایی که به زندگی لبخند می زند
روایت مرگ مغزی و تصمیم برای اهدای عضو، بطور قطع یکی از غم انگیزترین و در عین حال زیباترین داستان هایی می باشد که ممکن است دردفتر زندگی یک فرد به یادگار بماند؛ تصمیمی که می تواند شمع های نیم افروخته چندین زندگی را دوباره احیا و طرحی زیبا از لبخند را ترسیم کند.
داستان اهدای عضو، داستان زیبای ایثار و تصمیم سخت بندگان خوب خدا در لحظاتی است که کوبش قلب عزیزشان را می شنوند اما می دانند که دیگر امیدی به بازگشتش نیست و مغزش برای همیشه این دنیای فانی را به خاطره ها سپرده است.
طبق نظر پزشکان متخصص، فردی که دچار مرگ مغزی می شود، دیگر امیدی به بازگشتش نیست اما می توان با اهدای اعضای این بیمار، جان هشت بیمار نیازمند پیوند عضو را نجات داد.
آمارها حکایت از آن دارد که ۲۵ هزار بیمار در کشور نیازمند پیوند عضو هستند و در هر ۱۰ دقیقه یک نفر به لیست انتظار پیوند عضو در کشور اضافه می شود، در هر ۲ ساعت یک بیمار نیازمند به پیوند جان خود را از دست می دهد و در هر ۱۲ ساعت یک بیمار موفق به دریافت عضو حیاتی می شود و به زندگی باز می گردد.
اهمیت تصمیم اهدای عضو تا بدانجا است که در تقویم رسمی کشورمان ۳۱ اردیبهشت همزمان با سالروز صدور فتوای امام خمینی(ره) در ارتباط با جایز بودن پیوند اعضا به عنوان «روز اهدای عضو، اهدای زندگی» نامگذاری شده است.
قانون پیوند اعضاء ، فروردین ماه ۱۳۷۹ در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید؛ براساس این قانون، اعضای بیماران فوت شده یا بیمارانی که مرگ مغزی آنان آشکار و مسلم شده را می توان به شرط وصیت بیمار یا موافقت ولی دم برای پیوند به بیمارانی که ادامه حیاتشان به پیوند عضو بستگی دارد، استفاده کرد.
از مهمترین دلایل مرگ مغزی می توان به خونریزی های داخلی مغز، مسمومیت های شدید، تصادف رانندگی، وارد آمدن ضربه به سر و سقوط از ارتفاع اشاره کرد.
این را باید بدانیم که بیمار مرگ مغزی صحبت نمی کند، نمی بیند، نمی شنود، به هیچ یک از تحریکات خارجی پاسخ نمی دهد و بدون استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی قادر به نفس کشیدن نیست و امکان بهبودی و بازگشتش به هیچ عنوان امکان پذیر نیست.
لزوم فرهنگسازی در زمینه اهدای عضو
اعضای بدن فرد دچار مرگ مغزی قابل پیوند به بیماران نیازمند است که رضایت خانواده ها در این زمینه شرط اصلی است و تنها داشتن کارت عضویت اهدای عضو از سوی شخص کافی نیست و با توجه به این که پیوند اعضا در مدت سه تا چهار روز باید انجام گیرد، توجه به زمان برای گرفتن رضایت از خانواده برای اهدای عضو بسیار مهم است.
براساس آمارها میزان رضایت خانواده ها برای اهدای عضو از افراد مرگ مغزی در یک دهه گذشته در کشورمان حدود پنج درصد بود اما اکنون به حدود ۷۰ درصد رسیده است.
به نظر می رسد یکی از دلایل مخالفت برخی از خانواده ها با اهدای عضو عزیزشان که دچار مرگ مغزی شده، در کنار مسایل عاطفی و امید به بازگشت بیمار ، انگ دریافت پول در قبال بخشیدن عضو و قضاوت شدن از سوی مردم است که باید در این خصوص بررسی بیشتری صورت گیرد و متخصصان روانشناسی و دینی وارد عمل شوند و این موضوع را بیش از پیش در جامعه تبیین کنند که خانواده هایی که با ایثار و از خودگذشتگی برای اهدای عضو عزیزشان اقدام می کنند، کارشان خداپسندانه است و از اجر معنوی برخوردار می شوند.
در کنار این گروه ها، باید واحدهای فرهنگی و مسوولان نیز در این زمینه وارد میدان عمل شوند و البته خانواده ها و معاونت های امور اجتماعی، خیران و سازمانهای مردم نهاد نیز نقش مهم خود را در این خصوص ایفا کنند.
امروز باید با استفاده از فرصت فضای مجازی و دسترسی آسان تر مردم به اطلاعات، کوتاهی ها را جبران کرد و اقدامات سازنده ای در این مسیر انجام داد.
نگاهی به تاریخچه اهدای عضو
نخستین بار در ۱۸۲۳ میلادی در آلمان پیوند بافت پوست از بدن فردی بر محل دیگری از بدن خودش با موفقیت انجام شد و از آن زمان تا امروز پیشرفت های قابل ملاحظه ای در این بخش صورت گرفته است.
پیوندهای متداول عبارتند از کلیه ها، قلب، کبد، پانکراس، روده، ریه، استخوان، مغز استخوان، پوست و قرنیه؛ همچنین برخی از ارگان ها و بافت ها را می توان زمانی که شخص اهدا کننده زنده است به شخص دیگری پیوند زد مانند یکی از کلیه ها و بخشی از کبد اما در بیشتر موارد اهدای عضو زمانی صورت می گیرد که فرد اهدا کننده در قید حیات نباشد.
نخستین پیوند انجام شده در ایران در ۱۳۱۴ خورشیدی و با پیوند قرنیه شروع شد و پس از آن پیوند کلیه در ۱۳۴۷ خورشیدی انجام گرفت، همچنین پیوند مغز استخوان در ۱۳۶۹ خورشیدی، پیوند قلب و کبد در ۱۳۷۲ خورشیدی، پیوند ریه در ۱۳۷۹ خورشیدی و در نهایت پیوند روده و پانکراس در ۱۳۸۵ خورشیدی صورت پذیرفت.
رمضان و بازار داغ مصرف نان محلی در هرمزگان
نان های سنتی هرمزگان ریشه در فرهنگ مردم این دیار دارد، فرهنگ و تاریخی که با طبیعت، دریا و بیابان عجین شده است.
نان های محلی استان هرمزگان در کنار غذاهای سنتی و خوش طعمشان از عطر دلچسبی برخوردار است که قوت و غذای اصلی جنوبی ها محسوب می شده و با سس های محلی و طعم دهنده های جنوبی مزه دار می شوند.
نان های سنتی استان هرمزگان حاصل دسترنج و تلاش مردمان دیار خلیج فارس است که از تلفیق کشاورزی و دوستی با دریا به دست می آید؛ در گذشته مردمان این دیار،انواع ماهی ها نقش مهمی در تهیه نان و غذای مردم ایفا می کرد و در تهیه تنقلات و مصارف درمانی کاربردهای فراوان داشته است.
نان کولوکو یکی از قدیمی ترین نان های محلی استان هرمزگان است که از ترکیب سه آرد به دست می آید و با سس مهیاوه مزه می گیرد.
نان کولوکو یکی از پرطرفدارترین نانها در این استان است که هنوز هم در شهر ها و روستاها پخت می شود و در سال های اخیر به واسطه استقبال چشم گیر مردم از این نان واحدهای پخت و عرضه نان سنتی در گوشه و کنار بندرعباس ایجاد شده و تنور آن داغ است.
این نان که از ترکیب آردهای ذرت، گندم و نخودچی خمیر حاصل می شود برای پخت آن از تنورهای کوچک و گلی و متفاوت با سایر نمونه های مشابه استفاده می شود که قرص های کوچک نان بروی سطح تنور چیده می شود.
نان کلوکی نسبت به سایر نان های محلی کوچک تر و قطورتر است و بعد از پخت با سس مهیاوه طعم دار می شود.
نان در استان هرمزگان نقش مهمی در سبد غذایی خانوار دارد که با وجود پیشرفت های چشم گیر تکنولوژی و رونق زندکی شهری همچنان نانهای سنتی جای خود را در برابر نانهای ماشینی حفظ کرده و تعداد زیادی با تهیه و عرضه این محصول به صورت سنتی و صنعتی مشغول به کار داشته است.
حفظ سبک و سیاق زندگی سنتی در هرمزگان باعث شده تا بسیاری از خرده فرهنگ ها و رسوم به قوت خود باقی بماند همچنین وجود اقشار کم توان و بیکاری بین آحاد جامعه موجب شده تا عده قابل توجهی در زمینه عرضه نان های سنتی هرمزگانی اقدام کنند.
عرضه انواع نان های سنتی در گوشه و کنار بندرعباس به طرز چشم گیری رونق یافته که فارغ از باید و نباید های مبلمان شهری و بهداشتی زنان و مردان بسیاری را به پخت و فروش مشغول داشته و استقبال چشم گیر شهروندان از این خوراکی سنتی بازار نان را داغ کرده است.
ذائقه جنوبی و حفظ تمایل به مصرف انواع فراورده های ماهی موجب شده تا سس های مهیاوه و سوراغ طرفداران زیادی را به خود جلب کند و پای ثابت نان های سنتی هرمزگان شود.
برخی والدین امروزی، خود نیاز به تربیت دارند !!!
در منزل دوستی که پسرش دانشآموز ابتدایی بود و داشت تکالیف درسیاش را انجام میداد بودم
زنگ منزل را زدند و پدر بزرگ خانواده از راه رسید.
پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مداد رنگی به نوه اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ بیست نقاشیات.
پسر ده ساله، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد
و چند لحظه بعد گفت:
بابا بزرگ
باز هم که از این جنسهای ارزون قیمت خریدی
الان مداد رنگیهای خارجی هست که ده برابر این کیفیت داره.
مادر بچه گفت:
میبینید آقاجون؟
بچههای این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند.
اصلا نمیشه گولشونزد و سرشون کلاه گذاشت.
پدربزرگ چیزی نگفت.
برایشان توضیح دادم که این رفتار پسر بچه نشانۀ هوشمندی نیست،
همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوهاش نیست.
و این داستان را برایشان تعریف کردم
آن زمان که من دانشآموز ابتدایی بودم،
خانم بزرگ گاهی به دیدنمان میآمد و به بچههای فامیل هدیه میداد،
بیشتر وقتها هدیهاش تکههای کوچک قند بود.
بار اول که به من تکه قندی داد
یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست
پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را دوست دارد
هر چه برایتان بیاورد هدیه است،
وقتی خانم بزرگ رفت،
پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچهها آرزو میکردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند.
خانم بزرگ هنوز هم خیال میکند که قند، چیز خیلی مهمی است.
بعد گفت: ببین پسرم
قنددان خانه پر از قند است،
اما این تکه قند که مادرجان
داده با آنها فرق دارد،
چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست.
این تکه قند معنا دارد ،
آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند
اما مهربان نیستند.
وقتی کسی به ما هدیه میدهد،
منظورش این نیست که ما نمیتوانیم، مانند آن هدیه را بخریم،
منظورش کمک کردن به ما هم نیست.
او میخواهد علاقهاش را به ما نشان بدهد
میخواهد بگوید که ما را دوست دارد
و این، خیلی با ارزش است.
این چیزی است که در هیچ بازاری نیست
و در هیچ مغازهای آن را نمیفروشند.
چهل سال از آن دوران گذشته است و من هر وقت به یاد خانم بزرگ و تکه قندهای مهربانش میافتم،
دهانم شیرین میشود،
کامم شیرین میشود،
جانم شیرین میشود…..
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ “ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ “ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ” ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ” ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ…
نقش زنان در مدیریت و مقابله با پیامدهای انتشار ویروس کرونا در ایران
نیمی از جمعیت جامعه جهانی را زنان تشکیل میدهند؛ بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده توسط آکسفام ( بزرگترین سازمان بینالمللی امدادرسانی برای ریشهکنکردن فقر، گرسنگی و بیعدالتی)، زنان دنیا بیش از ۶۶% کار در جهان را به عهده دارند. آنها حدود ۵۰% غذای جهان را تولید میکنند اما ۱۰% درآمد و تنها ۱ % دارایی جهان سهمشان شده است. اطلاعات منتشر شده نشان میدهد که ویروس کووید- ۱۹ بیشتر مردان را اسیر خود کرده است.
نقش زنان در مدیریت و مقابله با پیامدهای انتشار ویروس کرونا در ایران
نیمی از جمعیت جامعه جهانی را زنان تشکیل میدهند؛ بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده توسط آکسفام ( بزرگترین سازمان بینالمللی امدادرسانی برای ریشهکنکردن فقر، گرسنگی و بیعدالتی)، زنان دنیا بیش از ۶۶% کار در جهان را به عهده دارند. آنها حدود ۵۰% غذای جهان را تولید میکنند اما ۱۰% درآمد و تنها ۱ % دارایی جهان سهمشان شده است. اطلاعات منتشر شده نشان میدهد که ویروس کووید- ۱۹ بیشتر مردان را اسیر خود کرده است. باید دانست که بر اساس آمارهای بهداشت جهانی در زمان شیوع بیماریها این زنان هستند که در معرض خطر بیشتری قرار دارند. مثلاً شیوع بیماری ابولا در سال ۲۰۱۴ موجب افزایش میزان مرگ و میر مادران در جهان شد. اینبار نیز پس از شیوع ویروس کرونا زنان باردار در معرض خطر جدیتری نسبت به سایر مبتلایان قرار دارند.
در دهههای اخیر در ایران زنان همزمان با افزایش دانش و آگاهی سایر همجنسان خود در جهان، توانستهاند سهم بزرگی را در دایره فهم اجتماعی و تصاحب موقعیتهای مختلف در جامعه کسب کنند. همچنین افزایش تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهی و افزایش وسعت آگاهی و دانش آنان موجب اثربخشی بیشتر در جامعه و خانواده شده است. این امر و این تحول ذهنی موجب شده زنان بتوانند تا در صورت نیاز (مانند این روزها که دنیا با فراگیری بحران انتشارکرونا دست و پنجه نرم میکند)؛ با برخورداری از استراتژیهای زنانه در ساحتهای مختلف پزشکی، اجتماعی، روانشناختی، اقتصادی، خانوادگی و آموزشی و بحرانهای ناشی از آن اثرگذار شده و نقشآفرینی بیبدیلی در مدیریت و مقابله با پیامدهای آن از خود نشان دهند. به این ترتیب جامعه به صورت عملی و عینی پیامدهای افزایش آگاهی و مهارت و مشارکت زنان را لمس میکند و از این پس از آن به عنوان یک سرمایه اجتماعی و فرهنگی که قبلاً مغفول مانده بهره میبرد.
زنان حاملان نقشهای متنوع
آنچه جامعه از زنان شناخته این است که، زنان همواره قادر به ایفای نقشهای چندگانه اجتماعی بوده اند. از این رو در بحرانها نیز نقش و حضور آنان در مواجهه و مدیریت بحرانها با بهرهگیری از همین تنوع نقش قابل تامل است. ایفای نقشهای مختلف زنان هم در خانواده و هم در جامعه شاهکلید مدیریت مهار بحران کروناست. بهطوریکه زنان در اثر اهمیت ویژهای که برای نهاد خانواده قائلند میتوانند در زمان بحرانها و خطراتی که جامعه و خانوادهشان را تهدید میکند بدون در نظر گرفتن هر گونه محدودیت جغرافیایی، سیاسی، نژادی و … نقشآفرینی کنند.
آنها بهدلیل برخورداری از عواطف عمیقتر یا وجود احساس مادری در حفاظت از فرزندان سریعتر و قویتر عمل میکنند. در خانواده نیز زنان با روحیه مسئولیتپذیری و توان مراقبتی هم حافظ سلامت اعضای خانواده خود هستند و هم در صورت بیماری و ابتلای عضوی از خانواده به پرستاری از او همت میگمارند. چنانکه گفته شد با ارتقاء سطح تحصیلی زنان امروزه تعداد زیادی از کادر پزشکی و پرستاری در بیمارستانها را زنان تشکیل میدهند و به عنوان کادر درمانی در بیمارستانها در نقطه اصلی مقابله با این بحران قرار گرفتهاند. همچنین گروه دیگری از همین زنان تحصیلکرده با پذیرش نقش آموزگاری و خدمت در کادر آموزشی در روزگار قرنطینه و تعطیلی مدارس و دانشگاهها موجب عدم توقف فرآیند آموزش در کشور شدهاند. دسته دیگری از آنان که اتفاقا تعدادشان هم کم نیست فارغ از سن و سال و مدرک تحصیلی با استفاده از ظرفیتهای جامعه مدنی مبادرت به تشکیل گروههای محلی نمودهاند و در امر تهیه ماسک یا ضدعفونی اماکن عمومی یا تهیه اقلام برای نیازمندان به ایفای نقش میپردازند.
زنان در شمار رهبران جهان
در پی جهانگیرشدن ویروس کووید – ۱۹ دولتها بر آن شدند تا با استفاده از همه ظرفیت ها و ابزارهای ممکن به مقابله با شیوع این ویروس و حفاظت از شهروندان خود بپردازند. بر اساس گزارش اتحادیه بینالمجالس که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است از مجموع ۱۵۳ رهبر منتخب کشورهای جهان تنها ۱۰ نفر آنان زن بودند در عین حال بررسیها در کشورهایی که در آنها زنان در جایگاههای هدایت و رهبری مقابله با بحران شیوع کووید – ۱۹ قرار داشتند موفقیتهای بیشتری را نشان میدهد. به این ترتیب میتوان گفت کشورهایی که با اعتماد به مدیریت زنان مقابله با بحران را به آنان سپردند توانستند با سرعت بیشتری بر بحران فائق آیند و موفقتر عمل کنند چرا که مدیران زن با صحبتهای بیپرده و شفاف خود درباره چالشهای این بحران توانستند افکار عمومی را بیشتر با خود همراه کنند همچنین به نظر میرسد این زنان به دلیل داشتن نقش مادری و مسئولیت خانواده درک بهتری از بیماری و مراقبت از بیماران را در عمل نشان دادهاند. آنها در زمینه حمایت از بیماران تجربه و دانش بیشتری درباره مسائل بهداشتی و درمانی را در جامعه به اشتراک گداشتهاند.
آمار ها نشان میدهد ۷۰ % کادر بهداشت و درمان در جهان شامل پرستاران، پزشکان و بهیاران را زنان تشکیل میدهند در حالیکه بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی (WHO) تنها ۲۵ % آنها در ردههای تصمیمگیری و سیاستگذاری حوزه سلامت قرار دارند و به همین دلیل عدم حضور کافی زنان است که در بسیاری از موارد انتقادات زیادی به عملکرد سازمان بهداشت جهانی در زمینه مهار شیوع کرونا وارد شده است. اعتماد به زنان در عرصه سیاستگذاری بحران شیوع کرونا از این جهت قابل اعتماد و نتیجهبخش است که زنان به دلیل وجود عواطف و درک مسائل انسانی، خانواده را بر مسائل اقتصادی و سایر مصلحتهایی که معمولا مردان سیاستمدار مد نظر دارند؛ ترجیح میدهند. زنان میتوانند در این مسائل تصمیمات عملی و اثربخش اتخاذ کنند. بر اساس بررسیهای انجام شده پس از بحران انتشار ویروس کرونا در سازمانهایی که زنان در آنان تصمیمگیر نهایی هستند کارکنان آنها از مرخصی بیشتری استفاده کردهاند و در دولتهایی که مدیریت و سیاستگذاری این امر با زنان بوده امکان استفاده از اینترنت رایگان برای آموزش در اختیار شهروندان قرار گرفته است.
“روزی کمپبل” مدیر مؤسسه جهانی رهبری زنان در دانشگاه کینگز کالج لندن معتقد است: (روش رهبری در مردان و زنان امری ذاتی نیست؛ اما به دلیل نوع تعاملات اجتماعی ما، برای زنان قابل قبولتر است که به عنوان رهبر حس همکاری و همدلی بیشتری داشته باشند).
زنان مدیران خانهها
حالا دیگر خانه امنترین جای جهان برای حفاظت از جان افراد است پس بی تردید نقش اثربخش زنان در زمان بحران در خانوادههای خود نیز همچنان کلیدی و حائز اهمیت خواهد بود.
با توجه به الزام شهروندان به قرنطینه خانگی در زمان بحران شیوع ویروس کووید – ۱۹ توسط دولتها در بسیاری از نقاط جهان، زنان توانستهاند با ایجاد نگرش مثبت و همدلی در میان اعضای خانواده موجب آرامش روانی افراد شوند. همچنین این ایام توانسته به عنوان فرصت مناسبی برای انتقال دانش و تجربیات آنان به فرزندان و سایر اعضای خانه بهشمار رود.
اگر تاکنون به دلیل وجود مشغلههای شغلی و آموزشی اعضای خانواده زمان کمتری را در کنار هم بودند اما حالا این فرصت موجب افزایش گفتوگوهای میان فردی در خانواده و استحکام روانی و عاطفی روابط در خانواده خواهد شد که محوریت و مدیریت آن با زنان است.
پیامدهای شیوع کرونا برای زنان
در دنیا زنان زیادی شغلهای معلمی، نگهداری از کودک و پرستاری از سالمندان، حضور در کادر درمانی بیمارستانها و … را برگزیدهاند در بسیاری از فرهنگها، زن و مرد در یک خانواده دارای استقلال مالی و داراییهای جداگانهای هستند. درآمد زنان شاغل به عنوان پشتوانه حفظ استقلال فردی برای این زنان بسیار با اهمیت است و از دستدادن شغل برای آنان میتواند اثرات منفی فراوانی در روابط خانوادگی و شخصیشان بر جای گذارد در عین حال بر اساس آمارهای جهانی ۴۳ % از زنان به دلیل بر عهدهداشتن وظایف خانواده و خانهداری امکان حضور در مشاغل تماموقت را ندارند و بهصورت پاره وقت کار میکنند اما همین آمار در مردان تنها ۱۳ % است. شیوع بحران کرونا و قرنطینه اجباری خانگی موجب از دسترفتن تعداد زیادی از این مشاغل پاره وقت شده است چراکه بسیاری از کلاسهای مدارس تعطیل و معلمان از کار بیکار شدهاند و با ماندن والدین در خانههای خود دیگر به بسیاری از این مشاغل و استخدام این زنان نیازی نیست.
پیش از شیوع کرونا در ایران، زنان حدود یک ششم بازار کار را در اختیار داشتند؛ بهطوری که از جمعیت ۲۴ میلیون و ۴۴۶ هزا نفری شاغلان در کشور حدود ۱۹ میلیون و ۹۷۸ هزار مرد و تنها ۴ میلیون و ۴۶۷ هزار نفر آن را زنان تشکیل میدهند که با شیوع این بیماری تعداد زیادی از این زنان شغلهای خود را از دست دادهاند در نتیجه از بین رفتن یا تعطیلی کارهای پاره وقت این زنان هستند که آسیب بیشتری دیده اند چرا که علاوه بر از دست رفتن کار و فعالیت اقتصادی شان در جامعه استقلال مالی خانوادگی خود را نیز از دست داده اند و این امر علاوه بر مشکلات اقتصادی آنان را در برابر مشکلات خانوادگی نیز آسیب پذیرتر کرده است. همچون بسیاری از کشورهای دنیا در ایران نیز دولت بسته های حمایتی برای خانواده های آسیب دیده از بحران کرونا در نظر گرفته است.
معصومه ابتکار معاون رئیس جمهوری اسلامی ایران در امور زنان می گوید: ” دسته کم ۱۲ هزار زن سرپرست خانوار در ایران بدون هیچگونه پوشش حمایتی و بیمه ای زندگی می کنند که عواقب اقتصادی بحران کرونا ممکن است وضعیت آنان را بدتر از قبل کند. مشکلات اقتصادی هر چند می تواند موضوع قابل توجهی بر آن باشد اما می تواند در برابر سایر پیامدهایی که مستقیماً جامعه زنان را درگیر خود نموده است کم اهمیت تر باشد.
خشونت خانگی
انتشار ویروس کووید – ۱۹ در جهان موجب بروز تغییرات جدید و بعضا ناشناخته متعددی در جامعه شده است به نحوی که جابجایی ساعت کاری، تعطیلی مشاغل و قرنطینه اجباری خانگی موجب تغییر عادات روزمره و سبک زندگی مردم در خانه ها شده است برخی از این تحولات موجب بروز اختلافات و درگیری هایی میان زوجین می شود مثلاً در خانواده هایی که زوج هر دو کارمند و کمتر در محیط خانواده در کنار هم بوده اند یا در خانواده هایی که یکی از زوجین ( معمولاً مردها) شاغل و زن خانه دار است و ساعات کمی را در کنار همسر خود می گذرانده ، اکنون پس از مدتها ( یا شاید برای اولین بار ) این فرصت به وجود آمده که روزها و هفته های متوالی زن و مرد بدون امکان حضور در خارج از محیط خانه یا مسافرت یا ورود مهمان با هم زندگی کنند این شرایط جدید در وهله اول استقلال زنان در رسیدگی به امور منزل را تحت تاثیر قرار داده و در عین حال موجب بروز چالش در ارتباط بین زوجین و ایجاد خشونت خانگی اعم از دعوای لفظی یا فیزیکی شده است.
بر اساس گزارش های منتشر شده توسط سازمان ملل در ایام قرنطینه، خشونت علیه زنان در بسیاری از نقاط جهان بیش از ۲۵ % افزایش یافته تا آنجا که دبیر کل سازمان ملل در توئیتی از سران کشورها برای مداخله و حل معضل امنیت زنان یاری خواسته است.
در ایران نیز بهزاد وحید نیا معاون مشاوره و امور روانشناختی بهزیستی از افزایش اختلافات زوج ها در ایام قرنطینه خانگی خبر داد. همچنین رضا جعفری سدهی رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی نیز اعلام کرده گزارش خشونت خانگی علیه زنان در ایران ۲۰ تا ۲۲ درصد در این ایام بیشتر شده است. هر چند باید به این نکته توجه کرد که اینگونه خشونت ها قبلاً هم در خانواده ها وجود داشته و الزاماً قرنطینه خانگی علت به وجود آمدن آن نبوده است؛ با تغییر شرایط زندگی افراد در پی شیوع ویروس کرونا، دیگر امکان کنترل شرایط و جدا شدن موقت از تنش بدلیل حضور در محل کار یا (به صورت کوتاه مدت) به بهانه دیدار دوستان و … از بین رفته و این در خانه ماندن با توجه به تفاوت آستانه تحمل افراد موجب تشدید اختلافات و بروز تنش شده است از دیگر عوامل تشدید خشونت خانگی و تحت تاثیر قرار گرفتن زنان می توان به تغییرات و افزایش نقش چندگانه زنان در خانه اشاره کرد قرنطینه خانگی موجب افزایش بار مسئولیت زنان در خانه داری و امور روزمره منزل مانند آشپزی و نظافت و … شده است همچنین زنان کارمند ممکن است ناچار باشند علیرغم تعطیلی ادارات و مرخصی اجباری برخی وظایف اداری و شغلی خود را بهصورت دورکاری در منزل انجام دهند ضمناً مادران به دلیل تعطیلی مدارس در بسیاری از موارد مسئولیت آموزش فرزندان خود را در غیاب مدرسه و معلم بر عهده گرفتهاند این فشارها موجب شکستن نقش سنتی و عادی و کلیشهای قبلی زنان شده و آنان را تبدیل به افرادی چند شغله با ساعت کاری نامحدود کرده است. در موارد متعددی که مردان در خانواده حاضر به مشارکت و همکاری در این نقشها نشوند یا به هر دلیل امکان آن را نداشته باشند این فشارها بر زنان مضاغف میشود.
از بینرفتن فضای خصوصی در محیط خانه نیز یکی دیگر از عوامل افزایش فشارهای روانی به اعضای خانواده است که تخلیه این فشارها به روشهای نادرست و افزایش خشونت در خانواده منجر میشود.
تعطیلی کسب و کارها به افزایش فشارهای اقتصادی منجر به خالیشدن سفرهها و تاثیر نامطلوب بر روابط زوجین و افزایش بروز خشونت و اختلال در روابط آنان بوده است .
خشونت خانگی در خانواده علاوه بر ایجاد اختلال در روابط زوجین، کودکان و خصوصاً دختران را هم در معرض آسیبهای عاطفی و روانی و جسمی مانند سوء استفاده جنسی و … قرار میدهد.
زهرا رحیمی مدیر عامل جمعیت امام علی (ع) در یک نشست آنلاین در فضای مجازی از افزایش ازدواج کودکان در پی شیوع کرونا در کشور خبر داده و گفته است: ” در برخی از مناطق کشور مواردی از ازدواج اجباری برای کودکان به دلیل شرایط اقتصادی بعد از بحران کرونا گزارش شده است” وی همچنین درباره سوء استفاده از کودکان گفته است: “با این شایعه که تریاک از ابتلا به ویروس کرونا جلوگیری می کند برخی سودجویان با سوء استفاده از کودکان آنان را به بازار مواد مخدر کشیدهاند”. در ایران بهدلیل عدم سازماندهی نهادهای مدنی حامی کودکان و مدافع حقوق زنان همچنین توسعه نیافتگی خدمات و حمایتهای اجتماعی دولتی، از جمله تعداد معدود خانههای امن و اورژانس اجتماعی با افزایش خشونتهای خانگی امکان کنترل، مهار یا مدیریت اینگونه معضلات توسط دولت یا نهادهای اجتماعی وجود ندارد و در بسیاری ازموارد قربانیان در کنار عامل خشونت به زندگی ادامه میدهند.
بروز رفتارهای نژادپرستانه و تبعیضآمیز و افراطی
بیشک طغیان هر نوع بیماری در جامعه موجب ترس و وحشت عمومی در میان مردم میشود از این رو به دنبال فراگیری ابتلا به ویروس کووید – ۱۹ و گستردگی آن و طولانیشدن قرنطینههای خانگی رفتارهای افراطی و تبعیضآمیز که اغلب جمعیتهای حاشیهنشین و محروم اقتصادی و اقلیتها را قربانی میکند بروز و ظهور مییابند. مثلا به نوشته جراید نخستوزیر سابق ایتالیا در اظهار نظری ویروس کووید – ۱۹ را (به غلط) به مهاجران آفریقایی نسبت داد یا ترامپ رئیسجمهور آمریکا آن را ویروس چینی نامید. زنان به عنوان کسانی که از حمایتهای اجتماعی کمتری نسبت به مردان بهره اقتصادی و روانی مواجه شویم هر چند به درستی و دقیق نمی توان در این زمینه سخن گفت اما از اتفاقات مثبت دوران پس از افول این بحران میتوان به آشنایی افراد یا سازمانها به ناکارآمدیهای فردی و سازمانی خود اشاره کرد. به نظر میرسد افراد از ضعفهای خود شناخت بهتری پیدا میکنند و از این جهت سبک زندگی و عادتها و عقاید خود را تغییر میدهند. تجارب قبلی جامعه بشری نشان داده است که انسانها پس از پایان همهگیری بیماریها، دوران رشد و تعالی و تمدن و پیشرفت خود را آغاز میکنند و پیشبینی میشود تغییرات بزرگی در توسعه علم و تکنولوژی و پیشرفتهای پزشکی بهوجود آید.
از دیگر سو، تاثیرات منفی کرونا در دوران پس از آن از جمله آسیبهای اجتماعی و اختلالات روحی و روانی و تاثیرات اقتصادی که از خود در جامعه برجای میگذراند؛ میتواند بسیار عمیق و نگرانکننده باشد.
افزایش وقوع جرم بر اثر فقر و بیکاری و اختلالات روانی از جمله خشم و اضطراب و افسردگی دامن افراد جامعه را فرا میگیرد. همچنین در جوامع سنتیتر که وابستگیها و علائق خانوادگی مستحکمتری در بین افراد وجود دارد مانند ایران باتوجه به نحوه دفن نامتعارف و عدم سوگواری خانوادههای قربانیان بیماری کووید -۱۹ پس از افول بحران، آسیبهای جدی بر اطرافیان و خانواده این متوفیان که عمدتا از زنان و کودکان هستند وارد می شود.
همچنین پیشبینی میشود دامنه اختلافات و مشکلات خانوادگی در زوجین پس از دوران قرنطینه اجباری خانگی خود را بهصورت افزایش درخواستهای طلاق در جامعه نشان دهد.
جهان در دوران پسا کرونا شاهد تغییر در اهداف سرمایه گذاری های اقتصادی تغییر ساختارهای سنتی و فعلی خانوادهها، تغییر در سیاستگذاریهای بهداشتی، علمی، اقتصادی، آموزشی و تحول در ارتباطات اینترنتی و مجازی و تغییر در کیفیت سیستمهای حمایت اجتماعی و اقتصادی و توسعه مشاغل خانگی خواهد بود.
در شرایط فعلی با بهرهگیری از دانستههای آنچه تاکنون رخ داده است باید یرای مدیریت هر چه بهتر و کم آسیب تر این بحران حضور زنان در ساحت سیاستگذاری و تصمیم سازیهای بهداشتی پررنگتر شود و از عناصری صرفا اجرایی به عوامل سیاستگذار و تصمیمگیر ارتقا یابد.
باید بر این نکته پای فشرد که تلاش برای افزایش حضور زنان در موقعیتهای رهبری و تصمیمگیری مسالهای در مورد برابری جنسیتی نیست بلکه ضرورتی است که جامعه جهانی در تجربه مواجه با جهانگیری ویروس کرونا به آن دست پیدا کرده و با نگاه ویژه به موضوع رهبری زنان و امکان ایجاد کسب سهم بزرگتر و مهمتر برای آنان در هدایت جامعه در مدیریت بحرانها موفقتر عمل خواهد کرد.
باید در نظر داشته باشیم که برای تحقیق و توسعه و موارد متنوع دیگری که در جهان در آنها به نوآوری نیاز است غفلت از نیمی از استعدادهای ذهنی و تجربی جامعه یعنی زنان موجب محرومیت همه جامعه از تواناییهای آنان خواهد بود.
منابع:
– دکتر آتوسا صادق پور، دکتر افسانه صمدزاده (۱۳۹۹) ” پیامدهای روانشناختی دوران قرنطینه و راهکارهای افزایش بهزیستی روانشناختی در حین شیوع کرونا ویروس “
– نگار اکبری زرگر، روانشناس سلامت (۱۳۹۹)” زندگی مردم در پسا کرونا چگونه خواهد بود؟ “
– مهری طیبینیا، جامعه شناس فرهنگی (۱۳۹۹)” روایتی از نقش زنان در مهار بحران کرونا”
– خبرگزاری ایرنا(۱۳۹۸)” گزارش سنگربانی سلامت جامعه؛ سهم زنان در مهار بحران کرونا “
– پابلو اوشوا (۱۳۹۹) ” چرا رهبران زن در مهار ویروس کرونا بهتر عمل کرده اند؟ “
– Helen Lewis ( March 19,2020), ” The Coronavirus Is a Disaster for Feminism “
– Erin Loos Cutraro (2020), “Women are Leading us through the Pandemic”
– Jeremy Farrar(3 Apr 2020), “Why we need women’s leadership in the COVID-19 response”
نیمه پنهانی ولی استراتژیک جمعیت در عرصه ورزش کشور
در جوامع امروزی نیمی از جمعیت جهانی را زنان تشکیل می دهند. انتظار می رود فعالیت این گروه از جمعیت در عرصه های مختلف به فعلیت و ظهور برسد.
نگاه به “زن” در دنیای امروز فراتر از نگاه جنسیتی و کوتاه نظرانه است. چرا که زنان توانمند نه تنها به عنوان یکی از تاثیرگذارترین عناصر خانواده پایدار محسوب می شوند، بلکه علاوه بر به جا آوردن نقش های “مادر بودن” و “همسر بودن” در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ورزشی نیز دارای جایگاهی اثبات شده میباشند.
زنان مسلمان ایرانی توانستند در زمینه های مختلف به ویژه در عرصه های ورزشی خود را مطرح نموده و برای کشور و ملت خود افتخار بیافرینند . آمارها نشان داده است که زنان در مسابقات بین المللی نه اینکه کمتر از مردان ورزشکار بلکه در برخی از رشتههای ورزشی بهتر از مردان مدال آور بوده اند. حضور زنان ورزشکار در رقابت های اتومبیلرانی، بسکتبال، فوتسال و … گویای این مطلب است که چنانچه در ورزش بانوان سرمایهگذاری شود، می توان بهتر و با سهولت بیشتری موفق به کسب مدال شد و پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی ایران را در میادین ورزشی به اهتزاز درآورد.
استان هرمزگان نیز با درخشش بانوان با استعداد در عرصه های ورزشی می تواند به عنوان یکی از قطب های تضمین کننده کسب مدال در صحنههای بین المللی مطرح گردد. به عنوان نمونه برخی از قهرمانان و مدال آوران استانی از رشته های قایقرانی ، دراگون بوت و سنگنوردی و … را نام برد، که در صورت وجود شرایط مساعدتر برای ورزش بانوان این استان شمار ورزشکاران و قهرمانان رو به افزایش خواهد رفت.
حال با وجود ظرفیت های بالقوه و بالفعل زنان در استان هرمزگان ضروری است مسئولین ورزشی استان با برنامه ریزی دقیق ، طرح جامعه توسعه ورزشی بانوان را تهیه و به اجرا در آورند . با آرزوی روزی که استان هرمزگان بیشترین سهم و مدال آوری را در مسابقات ملی و بین المللی از آن خود نماید.
نقش راهبردی زنان در توسعه کشور
توسعه پایدار به عنوان یکی از بسترهای رشد و تعالی ، زمانی اتفاق می افتد که مشارکت همه گروه های اجتماعی را دارا باشد. در میان گروه های اجتماعی ، زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند . زنان جامعه بدلیل ارتباط مستقیم با سایر گروه های جامعه از جمله جوانان ، نوجوانان ، کودکان و نیز تاثیر مستقیم بر نیم دیگر جمعیت کشور از مهمترین و موثر ترین گروه های اجتماعی محسوب می شوند.
امروزه کارشناسان بر این باورند که زنان در توسعه کشورها نقش به سزایی دارند و نباید آنان را به عنوان یک عامل نامرئی در فرآیند توسعه به حساب آورد ، بلکه نقش آفرینی زنان و توانمندی آنان در میزان موفقیت دولت ها و کشورهای در حال توسعه به ویژه حوزه های جمعیت ، تعلیم و تربیت ، وفاداری و تعهد ، اقتصاد جامعه و در نهایت تدوین راهبردی کلان جامعه را نمی توان نادیده گرفت.
مشارکت زنان برای دستیابی به توسعه سیاسی و اقتصادی کشور ضروری است. هر چه کشورها توسعه یافته تر باشند ، شکاف بین توسعه یافتگی زنان و مردان کاهش می یابد. از این رو بهبود وضعیت زنان جز الزامات اصلی در شاخص توسعه یافتگی در هر جامعه است .
بدون توجه به شرایط زنان و تلاش برای بهبود نیمی از جمعیت مهم و راهبردی کشور دستیابی به توسعه میسر نخواهد بود . یکی از شاخص های تاثیر گذار بر مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان، آموزش و توانمند سازی زنان است . هر چه کشورها در این زمینه بیشتر برنامه ریزی و سرمایه گذاری نمایند، اثر مستقیم و غیر مستقیم بر روی مشارکت آنان در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه کشورها دارد. هدف هر جامعه ای به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی است ، که خود تابعی از درآمد سرانه هر کشور ، توزیع عادلانه درآمد ، بهبود سطح امکانات آموزشی، ورزشی ، بهداشتی ، معیشتی و میزان مشارکت اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی مردان و زنان در جامعه است و این امکان پذیر نخواهد شد مگر هر دو طرف جمعیت جامعه در توسعه یافتگی کشور متناسب با استعداد و ظرفیت و جنسیت هر یک ، کشور را به سوی توسعه یافتگی از طریق به راه انداختن سرمایه های انباشت شده در جامعه و سایر اقدامات در جهت اشتغال زایی و رفع بیکاری در کشور هدایت نمایند.
اگر به دنبال توسعه کشورهستیم ، باید باور کنیم که سرمایه گذاری بر روی ۵۰ درصد از جمعیت کشور که جمعیت مهم و راهبردی جامعه زنان است یک امر مسلم و واجب می باشد که باید سرلوحه برنامه ریزی های مسئولین و مدیران در برنامه ریزی های کلان کشور باشد . زنان می توانند فعالیت های مهمی در زمینه آموزشی خلاقیت ، نوآوری ، پرسشگری و مطالبه گری ، همکاری جمعی ، دوستی ، مدارا ، صبوری ، نقد پذیری ، مشارکت اجتماعی و نظایر اینها در جامعه بر عهده داشتند . اما زمانی موفق خواهند شد که خود ، آن نقش ها تجربه کرده باشند . چنانچه زنان توسعه خواه نباشند نمی توانند فرزندان توسعه خواه پرورش دهند و این نقش ها از طریق حضور فعال و موثر در حوزه های اقتصادی، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و زیست محیطی امکان پذیر خواهد بود.
زنان استان هرمزگان همانند بانوان سایر استان ها چه در قبل انقلاب با حضور پررنگشان در تظاهرات و راهپیمایی های اعتراض آمیز خود علیه رژیم ستم شاهی و چه بعد از انقلاب دوشادوش مردان غیور خود حافظ تمامیت ارضی کشور بودند و نقش موثری در فراخوان فرزندان و عزیزان خود در جبهه های حق علیه باطل داشتند . همچنین مسئولیت پذیری آنان در مناصب دولتی و غیر دولتی در بعد از انقلاب خود گویای این مطلب است که زنان جامعه ما با توجه به استعداد و توانمندی هایشان می توانند همانند مردان جامعه عهده دار مسئولیت های سنگین ، مهم و استراتژیک در جامعه باشند.
زنان علیه زنان
زن علیه زن نباشیم. تعجب نکنید همه ما هر روز علیه همدیگر هستیم و یا آن را تجربه میکنیم. زن علیه زن بودن به شمشیر کشیدن و جنگ فیزیکی رو در رو نیست.
در طول روز چند بار از همکارمان برای ناخن های زیبایش تعریف کرده ایم یا رنگ موهایش؟ چند بار در روز با دیدن خانم های دیگر صادقانه ار خوبی هایش گفته ایم و لبخند زده ایم به رویش و یه به جای استعدادهایش نقص هایش را دیده ایم؟
روراست باشیم خودمان چقدر از پیشرفت همکار خانممان خوشحال شده ایم و گفته ایم فارغ از هر نگرش سیاسی، مذهبی و سلیقه ایی یک زن پیشرفت کرده است؟کمی وسعت نگاهمان را بیشتر کنیم دعواهای خواهر شوهر عروس، مادر شوهر عروس و یا جاری و هم عروس را آیا این درگیری ها و کشمکش ها جنگ زن علیه زن نیست؟
چقدر صادقانه با مادر شوهرمان برخورد کرده ایم و او را مثل مادر خودمان دیده ایم و در مسایل به او هم حق داده ایم. درست مثل مادر خودمان. و یا عروسمان چقدر او را مثل دخترمان نگاه کرده ایم و به او حق داده ایم که گاهی جوانی کند و با پسرمان بلند بلند بخندد. یا اصلا از حقوق پسرمان برود و موهایش را شنیون کند یا ناخن هایش را مانیکور پدیکور کند یا همه اش به مهمانی باشند. بگذاریم زندگی کنند.
یا چقدر مادر دیده ایم که با زن دیگری مخالفت کرده اند که عروسشان شود و ندیده و نشناخته لباس جنگ پوشیده اند و فکر میکنند اینکه مثلا یکبار ازدواج در شناسنامه اش ثبت شده طلای خش دار شده است و نمیتواند پسرشان را خوشبخت کند. بدون اینکه ببینند و بشناسند و فرصت دفاع به هم نوع و هم جنس خود بدهند و این یعنی زن علیه زن.
و بحث داغ این روزها، چند همسری که موافقان و مخالفان زیادی دارد. چند همسری نمونه بارز دیگری از زن علیه زن است که به آن لباس سنت و دین پوشانده اند. هیچ زنی در هیچ کجای دنیا دوست ندارد خانه اش را، همسرش را و حتی آشپزخانه اش را با دیگری تقسیم کند.
به یاد داشته باشیم که هیچ مردی به تنهایی نمیتواند به یک زندگی خیانت کند. و در خیانت در واقع یک زن علیه زن دیگری وارد جنگ شده است و پایش را به حریم زندگی دیگری وارد کرده است.به ما ربطی ندارد که زن یا مرد زندگی چه کرده است. دلبری کرده یا نکرده،خوب بوده یا نبوده، طلاق عاطفی دارند یا تنور زندگیشان گرم است.
پایمان را وارد زندگی زن دیگری نکنیم و برای خودمان دنبال توجیح نباشیم. با دیدن نمای زیبای زندگی دیگران فریب کلمات:” زنم نمیسازه، زنم منو نمیفهمه، زنم دوستم نداره” را نخوریم.از امروز جور دیگری باشیم. کمی صادقتر و کمی مهربانتر برخورد کنیم و تمام ترس ها را بیرون بریزیم. تمام این جنگ ها فقط به خاطر ترس های پنهان ماست و زندگی تجربه نکرده مان. شاد باشیم و بگذاریم دیگران هم شاد باشند.