صیانت از گـویش بنـــــدری

رونمایی از کتاب دستور خط گویش هرمزگانی‌ با هدف یکدست‌سازی املای نوشته‌های بومی؛

ارسال شده در ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، توسط زهره کرمی

مراسم رونمایی و جشن امضای کتاب دستور خط گویش بندری (هرمزگانی) اثر” نرگس نصیری گوکی ” در سالن اجتماعات فرهنگسرای طوبی برگزار شد. در این همایش که با حضور جمعی از هنرمندان ، شاعران و اهالی فرهنگ، هنر و رسانه همراه بود، تعدادی از شاعران بومی استان به سُرایش شعر و ترانه پرداختند.

به همین بهانه گفت و گویی با نرگس نصیری داشتیم که خواندن آن خالی از لطف نیست.

نرگس نصیری هستم متولد شهر زیبای بندرعباس در ۲۱ تیرماه سال ۱۳۶۳ پا به عرصه‌ی وجود گذاشتم. در دامان خانواده‌ای ادب دوست و فرهنگی رشد کردم. تحصیلات دیپلم را در رشته‌ی علوم تجربی گذراندم و در دانشگاه وارد رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی شدم تا اینکه در سال ۱۳۹۵ در مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شدم.

یکی از اهداف انسان متفکر برای ادامه‌ی حیاتی مفید، تقویت بعد روحی است که مسلما هنر یکی از بهترین و سازنده‌ترین این امور است. هم اکنون در تلاشم که ابعاد هنری وجودم را بیشتر پرورش دهم. از ابتدای این امر با سرودن شعر و سپس با عکاسی و ساخت فیلم آغاز کردم و راهی بس طولانی در پیش رو دارم اگر عمری باقی باشد.

 هدف از انتشار کتاب را بفرمایید 

هدف از نگارش این کتاب یکدست کردن املای نوشته‌های بومی و سعی در کم کردن تشتّت نوشتاری است.

 در مورد کتاب توضیح دهید.

کتاب پیش رو تحت عنوان [دستورخط گویش بندری] یک کتاب در باب شیوه‌ی رسم الخط است و دستور زبان نیست! هرچند برای فهم بهتر کلام ناچار شدیم در جای جای کتاب توضیحاتی در باب دستور زبان هم وارد کنیم که ممکن است خوانندگان محترم، به اشتباه این کتاب را با عنوان دستور زبان بررسی کنند!

در سه بخش آغازین کتاب به تفکیک در مورد شیوه‌ی نگارش ضمیرها و شناسه‌ها، افعال، حرف‌ها و دیگر کلمات تحقیق و بحث شده است. در بخش پایانی کتاب که یک نمونه‌ی نو و منحصر به فرد به شیوه‌ی برگردان یک داستان اصیل به گویش بندری است، داستان کوتاهی را به گویش بندری نگاشته‌ایم که حال و هوایی کاملا جنوبی داشته است.

داستان کوتاه (سوترا) آخرین داستان از کتاب [به کی سلام کنم؟] اثر نویسنده‌ی به‌نام کشور، خانم «سیمین دانشور» است.

علت انتخاب این داستان برای برگردان به گویش بندری و به عنوان شاهد و نمونه برای شیوه‌ی صحیح نگاشتن متون کتبی بومی، چند مورد بوده است که به اختصار خواهیم گفت؛ ماجرای این داستان در جغرافیای استان هرمزگان و در بخش ساحلی رخ می‌دهد. داستان حکایت از ناخدایی دارد که در دریا دچار سانحه شده است و تحت درمانِ درمانگران زار قرار گرفته است.

گوشه‌ای از تاریخ این استان را می توان در جای جای این کتاب، بی‌پرده دید. پاره‌ای قوانین و آداب زندگی و سنت‌ها را معرفی کرده است و قطعا اگر این داستان به زبان همین منطقه برگردان شود، حال و هوایی دوچندان بومی پیدا خواهد کرد و لذت خواندن این داستان را برای هم استانی‌های عزیز بیشتر خواهد کرد.

ایده کتاب از کجا به ذهنتان خطور کرد؟

این نیازمندی را زمانی به شدت احساس کردیم که به همراه پدرم «مرتضی نصیری»، در حال نگارش و ویرایش کتاب (دانشنامه‌ی واژگان استان هرمزگان) بودیم. در زبان فارسی چندین حرف وجود دارد که از لحاظ آوا شبیه به هم تلفظ می‌شوند اما از لحاظ نگارش با هم متفاوت‌اند از جمله انواع (ز_ظ_ذ_ض) و دیگر حروف مشابه. گاهی برای ثبت یک واژه در این کتاب، مجبور بودیم به توانِ تمام شکل‌های مختلفی که می توان آن را نگاشت، مدخل جداگانه ایجاد کنیم. این کار حجم و کار نگارش را بسیار زیاد می‌کرد. بارها شاهد بودم که در چاپ کتاب‌های بومی هم همین ایراد دیده می شد. برخی ضمیر (مِه) به معنای [من] را به همین صورت و برخی به صورت (مِ) می‌نوشتند. برخی مصوت کوتاه ( _ُ ) را در نگارش به شکل بلند (و) می‌نوشتند و از این دست موارد.

همین امر باعث شد که تحقیق کنیم و دستورخطی را ارائه دهیم که هم از زبان فارسی تبعیت کند و هم اصالت زبانی را زیر سوال نبرد، همینطور راه را برای زبانشناسان هموار کند.

تحقیق،  گردآوری و نشر آن چقدر زمان برد؟ 

درگیری فکری ما با این مسئله از زمانی آغاز شد که مجبور به کم کردن حجم کتاب و ویرایش مجدد کتاب [دانشنامه ی واژگان خلیج فارس] به شکل موضوعی و تحت عنوان سری کتاب‌های [فرهنگ نصیر] شدیم. تقریبا سه سال طول کشید تا این کتاب به شکلی منسجم دست پیدا کند و در پایان سال ۱۴۰۲ آماده ی چاپ شود و مجوز بگیرد.

 در مسیر نشر  کتاب با چه مشکلاتی مواجه شدید؟ 

در اواسط سال ۱۴۰۲ این کتاب یک‌بار به صورت کامل تایپ و ویرایش شد اما به دلیل مشکلاتی که معمولا رایانه‌ها برای ما نویسندگان ایجاد می‌کنند بر اثر یک ویروس، فایل نهایی کتاب ناپدید شد.

یک هفته‌ای را در شوک این اتفاق گذراندم تا اینکه یادم آمد نسخه‌ای را قبل از آن پرینت گرفته‌ام و برای تاییدیه علمی به استادان عزیزم جناب «دکتر اسداله نوروزی» و «دکتر حشمت اله آذر» مکان داده‌ام.

همان نسخه‌ها را مجدد شروع به تایپ کردم و در حین تایپ مجدد به نکاتی برخوردم که اگر این نکات در این کتاب ثبت نمی‌شد بعدها جای پشیمانی داشت؛ به قول ضرب المثل معروف (عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد) این اتفاق هم باعث جا افتادگی بیشتر این کتاب شد.

آیا اولین کتابتان است  و آیا آثار دیگری هم در دست دارید؟ 

خیر – اولین کتابم مجموعه اشعارم بود، این اشعار از اولین ابیاتی که در سال ۱۳۷۴ سرودم آغاز می‌شد تا اشعاری که در سال ۱۴۰۱ سروده شده بود. این اشعار بدون هیچگونه دستکاری وزنی و مفهومی در مجموعه‌ای به نام [واژه‌ها کهنه‌تر از فکر من‌اند] در سال ۱۴۰۱ در انتشارات سمت روشن کلمه به چاپ رسید.

کتاب دومم کتاب [دستورخط گویش بندری] است که پیش از این در موردش گفتیم و در سال ۱۴۰۳ و در انتشارات گامرون به چاپ رسید.

کتاب [واژه نامه فرهنگ نصیر] از دیگر کتاب‌هایی که نامشان ذکر شد، زودتر شروع به نگارش آن کردیم اما هنوز به مرحله‌ی بهره‌برداری نرسیده است. در تلاش روز افزونیم که این امر را به سرانجام برسانیم.

همچنین در چندین کتاب نامم به عنوان ویراستار مستقل ثبت شده است از جمله کتاب‌های [عرشیان جزیره/ چلچلی/ گپ گنوغ۲/ سروقامتان توکهور و هشت بندی/ بُن گِر و …]

فاصله بین پژوهش، تدوین و انتشار کتاب چقدر بود؟ 

از لحاظ ظاهری به مدتی حدود ۳ سال کار پژوهش تا انتشار این کتاب به طول انجامید اما از لحاظ باطنی با این امر به مدت ۱۰ سال زیست کرده‌ام و دست و پنجه نرم می کنم.

 در مورد نگارش کتاب و سبک آن توضیح دهید،  آیا از ابتدا در ذهنتان آن را انتخاب کرده بودید؟ 

سبک این کتاب کاملا علمی است اما به زبانی شیوا و ساده به توضیح مطالب پرداخته است. در ابتدا برای فصل آخر این کتاب برنامه‌ای نداشتم اما لازم بود متنی را به عنوان شاهد برای پایان این کتاب انتخاب کنم. به لطف دوستان در همخوانی داستان کوتاه [سوترا] به دعوت محمد سایبانی عزیز از فعالان هنری هرمزگان، شرکت کردم و درست زمانی این داستان به دستم رسید که به دنبال متنی برای فصل آخر کتاب بودم؛ پتانسیل جنوبی داستان سوترا من را به این واداشت که این داستان را به شکل برگردان در انتهای کتاب بیاورم و جذابیت کتاب را چند برابر کنم.

  کلام آخر

از آنجایی که مبحث این کتاب در گویش بومی مبحث حساس و جدیدی بود، برای نگارش این کتاب از اساتید بزرگواری کمک گرفتیم که ذکر نام ایشان کوچکترین حقی است که بر گردن ما دارند. آقایان دکتر اسداله نوروزی و دکتر حشمت اله آذرمکان که ما را در نگارش بخش آغازین کتاب بسیار یاری دادند و جناب آقای مرتضی نصیری گوکی از پیشتازان گویش بومی که پیشتر افتخار فرزندی ایشان نصیبم بوده است و در این امر پشتیبان و مشوق جدی من بوده اند.

امیدوارم کتاب حاضر گوشه‌ای از دِین ما را به این خطه ادا کرده باشد هرچند اگر جان را خالصانه در طبق بخشش به پای این استان گذاشت، بازهم کم است.

در آخر از حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری بندرعباس و همینطور از انجمن شعر و دریای هرمزگان و حمایت صمیمانه‌ی دوستانم در این انجمن برای رونمایی کتاب، کمال قدردانی را دارم؛ به خصوص ناشر محترم آقای هادی فرهنگی که صمیمانه ما را برای انتشار این اثر همراهی کردند.

 خلاصه‌ای باب معرفی کتاب

کتاب دستورخط گویش بندری (هرمزگانی)

نویسنده: نرگس نصیری گوکی

انتشارات: گامرون

تعداد صفحات: ۱۶۲ صفحه

تعدا فصل ها: چهار فصل

هدف از نگارش: با هدف کم کردن تشتّت نوشتاری.

غلیان شادی در بازی‌های محلی

احیای سرگرمی‌های قدیمی کودکانه در روستای «گورزانگ» میناب

ارسال شده در ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، توسط زهره کرمی

صدای شادی بچه‌ها آن روزها در کوچه‌ها شنیده می‌شد. بازی‌هایمان هفت سنگ، بالا بلندی یا گرگم به هوا و قایم باشک بود. بازی‌هایی که هم تحرک داشت و هم هیجان. غرق شادی بودیم اما کودکان امروز کمتر خاطره‌ای با این بازی‌ها دارند. اغلب حبس شده‌اند در چاردیواری خانه‌ها آپارتمانی و تمام زندگی‌شان بازی‌های آنلاین شده است. بازی‌های بومی و سنتی ایرانی علاوه بر بار فرهنگی، از جذابیت و تنوع بالایی نیز برخوردار هستند. با توجه به پهناوری اقلیمی، قومی و قبیله‌ای کشور، انواع بازی‌ها با هدف‌های خاص طراحی شده و میان مردم رایج بود. هر شهر و منطقه بازی‌های خاصی داشته و بعضی از بازی‌ها نیز همه‌جا رایج بوده است.  بالغ بر ۱۵۰ نوع بازی سنتی در ایران وجود داشته که به مرور زمان و تغییر شیوه‌های زندگی، نسل امروز با بسیاری از آن‌ها بیگانه است. این بازی‌ها در دو گروه فضای باز و فضای بسته تقسیم‌بندی شده و این امکان را برای افراد مهیا می‌کرد که در هر مکان و شرایطی بتوانند از اوقات خود بهترین بهره را ببرند. در سال‌هایی که بازی‌های سنتی رو به فراموشی است و کودکان به گوشی و بازی خشن آنلاین روی آورده‌اند، «آرش زمانی»، فعال و تسهیلگر اجتماعی از روستای گورزانگ میناب به همراه گروهی از مردم در اقدامی خودجوش و فرهنگی حرکتی را برای زنده کردن بازی‌های کودکی آغاز کرده‌اند. گفت و گویی صمیمانه‌ با این فعال فرهنگی و اجتماعی انجام داده‌ایم که در ادامه شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.

خودتان معرفی کنید

آرش زمانی اهل و ساکن روستای گورزانگ،( روستایی در دهستان بندزرک شهرستان میناب) فعال اجتماعی محیط زیستی و تسهیلگر امور معیشتی در حوزه شرق استان  که از سال ۹۳ فعالیت خود را با انجمن نگاهبانان جلگه میناب ( نجم) به صورت منسجم شروع کردیم .

از تاسیس موسسه بگویید و چه شد به فکر تشکیل آن افتادید ؟ تا به حال چه فعالیت هایی انجام داده اید ؟

موضوع فعالیت ابتدا به ساکن آب بود و بحران آب میناب و چالش های آن را پیگیری کردیم و بعد از آن در بحث محیط زیستی و حفظ تالاب بین المللی شورشیرین میناب با طرح های جایگزینی برای معیشت پایدار حاشیه نشینان تالاب به جهت کنترل قاچاق سوخت و دیگر کالاها اقدام کردیم.

در سال ۹۵ به شکل رسمی فعالیت خود را با مطالبه حق آبه دشت میناب شروع و گام به گام برای احقاق حقوق باغداران فعالیت کردیم

همچنین NGO نگاهبانان جلگه میناب ( نجم) در سال ۹۷ با انجمن دامون از تهران جهت فعالیت در حوزه معیشت جامعه روستای قرارداد همکاری بست.

از دیگر اقدامات انجام شده در حوزه تالاب شور شیرین میناب ، بندرگاه تیاب و کرگان شروع فعالیت جهت ایجاد مشاغل پایدار و جایگزین مشاغل کاذب همچون سوخت و قاچاق کالا است.

بعد از آن و با طی مسیر و موفقیت بیشتر قرار دادی بین ۵ نفر از فعالین انجمن نجم با سازمان SGP و آن هم در زمینه توانمند سازی جامعه محلی علی الخصوص زنان سرپرست خانوار بستیم

سال ۹۸ با طرفیت سازمان جهاد دوره آموزش تسهیلگری در دانشکده فنی برگزار شد که چند نفر از اعضای انجمن به عنوان تسهیلگر آموزش دیده و وارد جامعه محلی شده و شروع به فعالیت کردند .

در بخث اجتماعی و فعالیت های فرهنگی، جشنواره های آیینی برگزار کردیم که در تابستان با نام انبه یاسمین ، بهار جشنواره بازی های بومی محلی و در اسفند جشنواره مغیوار و شهریور جشنواره  مغ و مشتا فعالیت دارند 

هدفتان از احیای بازی‌های بومی چه بود؟

در درجه اول هدفم فاصله گرفتن کودکان و نوجوانان از فضای مجازی و تعادل بخشی بین بازی‌های سنتی و بدنی با بازی‌های فکری و مجازی بود و بعد ترویج فرهنگی که در پشت این بازی‌ها وجود دارد و ما می‌توانیم آن را در جامعه رونق دهیم .همواره در این فکر بودم که بازی سنتی و بومی منطقه‌مان را در سطح ملی و جهانی معرفی کنم؛ به‌طوری‌که کودکان با آن آشنا باشند و بازی را انجام دهند.

بازی‌های بومی-محلی پر از آداب و دستور العمل‌های زند گی است که در قالب بازی، چه در دوران کودکی و نوجوانی و چه بزرگسالی قوانین زندگی را به بازی کننده‌ها آموزش می‌دهد .خوشحالم که در این حرکت فرهنگی نقشی دارم.

شما این اقدام را به صورت رسمی نیز دنبال کردید، تاکنون چه بازی‌هایی ثبت کرده‌اید؟

بله. بازی‌های بومی محلی که با همکاری اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری و انجمن بازی‌های بومی محلی هرمزگان سال ۹۴ به ثبت آثار ناملموس کشوری رسید؛ از جمله بازی «دَرا»، «بازی رَمازا» و  بازی «رزمی بزمی رَحمونیا» بود.

از طریقه‌ی انجام این بازی‌ها برایمان بگویید.

در بازی رزمی بزمی رحمانیا، دایره‌ای زده می‌شود و تعدادی از ۱۲ نفر به بالا {عدد زوج} دو به دو با هم چوب بازی می‌کنند. این بازی مراحل مختلفی دارد که اول با حرکت نمادین پشت سر هم وارد میدان می‌شوند، حلقه می‌زنند و با هم دست می‌دهند؛ سپس چوب‌های خود را می‌چرخانند و بعد چوب‌ها را به هم می‌زنند، مانند کلاغ پر ( اخ کوجو ) چوب بازی می‌کنند – و نهایتا روی زمین غلت می‌زنند و بازی تمام می‌شود. رحمانیا، گروهی مبارز و مدافع بودند که کدخدا در روستاهای اطراف این افراد را داشتند که مراقب باشند و معمولا برای خودنمایی و آماده‌سازی بدنی این رقص چوب را انجام می‌دهند.

در بازی «رمازا» – دو تیم تشکیل می‌شود و شرایط بازی این است که یکی از پاها را با دست بگیرند و قفل کنند که رقیب نتوانند دست را از پا جدا کنند و اگر بیفتند و دست از پا جدا نشود باز می‌توانند به بازی برگردند. نماینده تیم باید خود را به خط پایان برساند و بقیه باید مراقب باشند که تیم حریف آن را نیندازد.

بازی درا– بسته به تعداد دَر یا خانه‌ای که درست می‌شود، نفرات اضافه می‌شوند و می‌توانند ۶ – ۸ – تا ۱۰ نفر بازی انجام شود . تعدادی، خط‌ها را نگه می‌دارند و تعدادی از «دَرا» داخل می‌روند تا به خط پایان برسند و دوباره به جای اول برگردند.

چطور بازی‌ها و اصالت آن را پیدا کردید‌؟

با توجه به توان جامعه محلی بسیاری از بازی‌ها را خود مردم روستا به ما آموزش دادند . بعضی از قواعد و قانون‌ها در جای جای شهر میناب متفاوت است که نیاز است داده‌های جامعه محلی را جمع‌آوری کرده و دستور العمل کامل و جامعی از آن در بیاوریم. 

گستره بازی‌ها  شامل چه مناطقی از هرمزگان می‌شود؟

با توجه به مرکزیت بازی‌ها میناب یا موغستان به عنوان اولین سکونتگاه های منطقه جنوب کشور و شرق استان همه فرهنگ جامعه اطراف منطقه میناب ، هرمز ، آنامیس ، اورگانا ، مغ ستان و یا هر نامی که در طول تاریخ بر روی این سرزمین گذاشته شده است را فرا گرفته است . اینجا مهد تمدن است و تمامی مناطق اطراف به نوعی با فرهنگ میناب در آمیخته است

برای زنده نگه داشتن و اشاعه آن چه اقداماتی انجام داده‌اید؟

در فضای مجازی انجمن فرهنگی، هنری، ورزشی و معیشتی میناب را با حضور بیش از یک هزار و 350 عضو تشکیل دادیم. تاکنون فعالیت‌های فرهنگی، محیط زیستی و اجتماعی از جمله جشنواره‌های مختلف را در طول سال انجام داده‌ایم. در همین راستا دومین جشنواره آیینی بازی‌های بومی-محلی را اردیبهشت ماه  سال جاری در روستای گورزانگ برگزار کردیم. این جشنواره آخرین بار سال 92 برگزار شده بود؛ دوباره آن را احیا کردیم که با استقبال خیلی خوب اهالی همراه بود.

آیا تشکیلات رسمی برای ساماندهی علاقمندان به ورزش و بازی‌های بومی محلی ایجاد کرده‌اید؟

خیر. در حال حاضر هیچ تشکیلات ثبت شده‌ای برای علاقمندان به بازی‌های بومی محلی ایجاد نشده است اما در هیئت بازی‌های بومی-محلی تصویب و مصوب شده که به صورت رسمی برگزاری این بازی‌ها به دبیرخانه جشنواره آیینی و زیر نظر فعالین اجتماعی قرار گیرد.

استقبال مردم چطور بوده است؟

استقبال بسیار خوب بود. از کودکان تا پیرمردان، همه علاقه‌مندان و حضور دارند. این اقدام نوستالژی بزرگترها  و جایگاهی برای تخلیه انرژی کودکان شده است. همه تشنه بازی و شادی هستند و با توجه به فضایی که ما در روستا در اختیار داریم، بچه‌ها هر زمانی که بیکار باشند می توانند بازی کنند. این روزها یک تحول اجتماعی ایجاد شده است. در حال حاضر با توجه به شدت گرما ساعتی از عصر به بازی‌های ساحلی،  تمرینات رزمی و … مشغول می‌شوند. این فرهنگ کم کم در حال جا افتادن است تا از ظرفیت روستا برای توانمندسازی بچه‌ها استفاده کنیم. در واقع  برگزاری دومین جشنواره بازی‌های بومی محلی گام مثبتی بود و جای بسی خوشحالی و امیدواری است.

چه سخنی با مسوولان دارید؟

یک کلمه، مسئولان باید نگاه‌شان را تغییر دهند و به فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی بیشتر توجه کنندو  ببینند که منِ فعال اجتماعی جامعه محلی چه نیازهایی دارم.

حرف آخر

صادقانه بگویم که اگر مسوولین محترم همراهی خوبی داشته باشند، یکی از بهترین باشگاه‌های منطقه را با بهترین ظرفیت‌ها برای کودک تا جوانان در روستای گورزانگ تشکیل می‌دهیم.

دایره هنر ، پیوند کارآفرینی و هنر ساحل نشینان

بازارچه گمبرون در دایره هنر پارک ساحلی صدف برگزار شد

ارسال شده در ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، توسط زهره کرمی

یکی از مهم‌ترین مشکلات شهر و عامل تأثیرگذار در ایجاد دیگر آسیب‌های اجتماعی، بیکاری است. بالا بردن توانمندی اقتصادی و ایجاد شغل برای ساکنان به رفع محرومیت و حل بسیاری از مشکلات آن‌ها کمک می‌کند. ایجاد بازارچه مشاغل خانگی برای زنان سرپرست خانوار یا آن‌ها که دستی در هنر دارند در برآورده کردن بخشی از هزینه‌های زندگی آن‌ها تأثیر دارد

در این راستا با خانم الهام افشار گفت و گویی داشتیم که مدتی است بازارچه گمبرون را در بندرعباس پارک ساحلی صدف و در دایره ای منسوب به دایره هنر برگزار کرده اند .

خودتان را معرفی کنید

الهام افشار فارغ التحصیل رشته گرافیک و حدود ۲۰ سال است که ساکن استان هرمزگان و شهر بندرعباس هستم . عضو صندوق اعتباری هنر ، مدرس رسمی اداره فرهنگ و هنر ارشاد اسلامی و همچنین مدرس سازمان فنی  حرفه ای هستم . فعالیت خود را با تدریس نقاشی شروع کردم و در دوره ای هم مدرس دانشگاه بودم .

چه کار هنری انجام میدهید؟ 

 تدریس نقاشی همیشه همراه من بوده وهست . هر وقت وارد حرفه ای جدیدی هم شده ام تدریس نقاشی را هم انجام داده ام و در کنار این هنر تئاتر ، نجاری ، طراحی صحنه و دکور را انجام می دهم و گاهی هم به عکاسی مشغولم.

در حال حاضر در اداره میراث فرهنگی هستم و به عنوان صنعت گر در نمایشگاه و فروشگاه صنایع دستی که در ساختمان معاونت هست مشغول به کار هستم

ایده این کار از کجا به ذهنتان رسید؟

ما در بندرعباس فضای اختصاصی که فقط هنرمندان در آن جمع شوند، نداشتیم . فضایی که بدون اینکه الزاما اتفاق مالی بزرگی در آن رخ دهد، صرفا اینکه ساعتی هنرمندان دور هم جمع شوند و دست سازه های خود را معرفی و به فروش برسانند . با هم گفتگو کنند نظرات خود را بیان کنند و اتفاق نوی از دل این رویداد رقم بخورد

قرار بود جمعه بازار گمبرون باشد – هفته اول هم جمعه برگزار شد اما نظر اکثیرت بر این شد که پنجشنبه ها باشد که رونق بیشتری داشته باشد

در مورد اسم بازارچه توضیح دهید

اسم بازارچه به انتخاب آقای محمد سایبانی و با تایید ایشان و اصالتی که در پشت این اسم بود نهفته بود انتخاب شد

گمبرون لفظ اصیل و ایرانی Gamrou است که به زبان پرتقالی به معنای کجکی راه رفتن بر گرفته از راه رفتن خرچنگ که از اّبزیان هرمزگان است

و روز به روز رونق بیشتری بگیرد و ادامه دار شود تا در نهایت یک بازارچه هنری به شکل رسمی در بندرعباس راه بیافتد

تاکید ما بر این بود که به هیج عنوان محصولات غذایی و حتی اب معدنی در این بازارچه ورود نکند تا این رویداد کاملا خالص و یکدست مخصوص هنرمندان باشد

استقبال کارآفرینان چطور بود؟ 

استقبال کار افرینان یکی از چالش های ما است – زیرا مکانی که ما انتخاب کردیم . در مرکز شهر در کنار پارکینگ اسکله حقانی واقع در بوستان صدف که دو سه سالی است که فضای دایره شکلی جهت اجرای تئاتر روباز درست شده است

ای فضا پله ای و سکو مانند است و تا به حال رویدادی شکل نگرفته است

ما آنجا را دایره هنر نامیدیم و احساس کردیم مکان مناسبی برای فروش محصولات هنری و فرهنگی است

و دیگر نیازی به میز و صندلی نیست

دغدغه شما چیست ؟

ما از بچه ها قرار نیست هزینه ای دریافت کنیم و اعلام کردیم که حضورشان به صورت رایگان است . نتوانستیم هزینه ای برای تبلیغات، نور و صدا کنیم

انتظار داریم سازمان های مربوطه از ما حمایت کنند –  اما در واقع جز سه بنری که شهرداری در سطح شهر برای ما زد اتفاق مثبتی رخ نداده و حمایتی صورت نگرفته است.

این مکان نیاز به معرفی دارد . فضایی که ما در نظر گرفتیم از بیرون در دید نیست و نمایی ندارد

در دایره هنر از بیرون فقط سکو نشان داده میشود و کسی متوجه نمی شود که پشت این دیوار کسی نشسته و محصولات را می فروشد .

دوستان صنعتگر معمولا فضایی انتخاب می کنند که قبلا به رونق رسیده باشد در صورتی که ما نیاز داریم که هنرمندان تشریف بیاورند تا به رونق برسد

مجوز های مورد نیاز را از چه سازمان هایی دریافت کردید ، همکاری مسوولان با شما چطور بود؟

برای اینکه این رویداد به صورت رسمی رقم بخورد  با ادارات دولتی و سازمان ها وارد مذاکره شدیم و تا بتوانیم امکانات و تسهیلات دریافت کرده و مجوز های لازم را بگیریم.

طبیعتا شهر خلاق – شورای شهر – شهرداری – سازمان میادین و مشاغل شهرداری از مکان هایی بود که ما مراجعه کردیم، باید بگویم که کار راحتی نبود و البته هنوز هم مجوز را به شکل رسمی به ما نداده اند

سازمان مشاغل می خواهند هزینه دریافت کند در صورتی که ما نمی خواهیم از هیچ هنرمندی برای چند ساعت ماندن و رقم زدن این رویداد هنری و فروش محصولش هزینه ای دریافت کنیم

به ما سه هفته فرصت دادن و بعد از آن بنا دارند از ما هزینه دریافت کنند

استقبال چطور بود ؟

متاسفانه استقبال خیلی کم بوده است – بچه های هنرمند نگاه متفاوتی دارند – اگر فروختند که چه بهتر، نشد رویداد هنری رقم خورده است سازی زده شده – گفتگو می کنند و ..

اما دوستانی که در حوزه صنایع دستی فعالیت می کنند صرفا برای فروش می آیند و معمولا انتخابشان جایی است که پر رفت و آمد باشد و شرایط آماده است .

در حال حاضر چند نفر در بازارچه حضور دارند، چه محصولاتی ارائه می دهند؟ 

الهام افشار طراحی لباس و نقوش روی پارچه

پانته نقیب پور نقاشی پارچه و ظروف حصیری

 صفورا معماری عروسک بافی با قلاب

مریم کمالی بافت مکرومی کیف و کلاه

غزل موحدی جواهرات چوبی

میترا ربیعی سفال و سرامیک دستساز

 هما کلونی سفال و سرامیک دستساز

مژده شعبانی عروسک بافی

 حانیه اکبری زیورآلات سنتی

 معصومه قدرتی سفالگری

ثناء دیناری اکسسوریهای دست ساز

 بردیا دهقانی کتاب

 امیر حسین ابشناس مصنوعات چوبی

گروه موسیقی جاماش به سرپرستی عظیم حاجی پور و گروه موسیقی نابینایان به سرپرستی محمد پودینه در رویداد های گذشته ما را همراهی کردند .

ساعت کاری؟  روز هفته؟ 

پنجشنبه ها از ساعت 6 تا 10 شب

آیا این بازارچه دائمی است؟ 

امیدواریم که این اتفاق بیافتد

چگونه علاقه مندان به حضور در بازارچه با شما تماس بگیرند

از طریق فضای مجازی و یا حضوری مراجعه می کنند

آیا عضویت رایگان است؟ 

بله

حرف آخر

دغدغه است که از ما حمایت نمی شود

باید اعلام کنم این یک گروه و دورهمی خودجوش است و خود هنرمندان باید بیاید و حمایت کنند . دوست داریم که این حال خوب و رونق را به فضا بدهیم تا بتوانیم یک بازار بزرگ هنری ایجاد کنیم

از شما تشکر می کنم که صحبت های من را منتشر میکنید ، این حمایت بزرگی است و امیدوارم اتفاق های خوبی رقم بزند

یک روایت از اجحاف سالن‌های موسیقی در حق کنسرت بانوان

ارسال شده در ۲۸ بهمن ۱۴۰۲، توسط ایسنا

سرپرست یک گروه موسیقی بانوان درباره برگزاری یک جشنواره موسیقی مختص به بانوان می‌گوید: «برگزاری جشنواره‌ای مختص به بانوان می‌تواند نکته مثبتی باشد ولی اگر قرار است رقابتی سالم صورت بگیرد نباید خیلی به این تفکیک‌گذاری‌ها قائل بود»؛ او البته می‌گوید تفکیک می‌تواند موجب اجحاف بزرگ در حق گروه‌های موسیقی بانوان شود و خیلی کسی پیگیر این حق و حقوق نباشد؛ و روایتی از این اجحاف را بیان می‌کند.

گروه موسیقی «ماهنی» در سومین روز از جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر در سانس بانوان در تالار وحدت روی صحنه رفت که به همین دلیل، با ماندانا غفاری (نوازنده پیانو و سرپرست گروه «ماهنی») گفت‌وگویی داشتیم.

نمی‌توانیم به درستی تبلیغ کنیم!

غفاری در گفت‌وگو با ایسنا درباره سختی فعالیت این گروه به عنوان یک گروه بانوان گفت: زمانی که به عنوان یک گروه بانوان فعالیت می‌کنیم، در برگزاری کنسرت در بخش صدابرداری کار ما سخت می‌شود و یا نمی‌توانیم به درستی تبلیغ کنیم. همچنین ساعت‌هایی که برای برگزاری کنسرت در اختیار ما می‌گذارند غیراستاندارد است و این باعث می‌شود نتوانیم مخاطب‌های زیادی را جذب کنیم و مخاطب‌های ما کم می‌شوند.

ساعت دو ظهر برای کنسرت غیراستاندارد است

او درباره سانس‌های ساعت دو که در اختیار کنسرت‌های بانوان قرار داده می‌شود، گفت: ساعت دو در تابستان اوج گرما است و کمتر کسی حاضر است در این ساعت از منزل یا محل کار خود خارج شود و به یک کنسرت برود. حتی اگر مخاطب تمایل هم داشته باشد، ترجیح می‌دهد این سختی را به جان نخرد و به کنسرت نرود. زمانی هم که ما مخاطب نداشته باشیم، نمی‌توانیم به درستی فعالیت کنیم و شناخته شویم.

یک اجحاف در حق زنان برای هزینه سالن کنسرت

این هنرمند همچنین درباره اجاره‌بهایی که برای سانس ساعت دو از آن‌ها اخذ می‌شود، گفت: هزینه‌ای که ما برای سانس ساعت دو در تالار وحدت پرداخت می‌کنیم، با هزینه‌ای که برای سانس‌ ساعت ۹ شب این سالن پرداخت می‌شود، تفاوتی ندارد که این اجحاف بزرگی در حق خانم‌ها است؛ زیرا زنان در برگزاری کنسرت هزینه سنگینی را به دوش دارند، مشکل تبلیغات دارند و مجبور هستند در ساعتی روی صحنه بروند که جذب مخاطب کار دشواری است.

هزینه‌ای که ما برای سانس ساعت دو بانوان در تالار وحدت پرداخت می‌کنیم، با هزینه‌ای که برای سانس‌ ساعت ۹ شب این سالن پرداخت می‌شود، تفاوتی ندارد که این اجحاف بزرگی در حق خانم‌ها است؛ زیرا زنان در برگزاری کنسرت هزینه سنگینی را به دوش دارند، مشکل تبلیغات دارند و مجبور هستند در ساعتی روی صحنه بروند که جذب مخاطب کار دشواری است

به حمایت مالی نیاز داریم

او درباره مشکلات مالی گروه‌های بانوان نیز گفت: در بین خانم‌ها، نوازنده‌های خیلی خوبی داریم ولی امکانات ما برای نگه داشتن این گروه‌ها به لحاظ مالی در دراز مدت کار سختی است و به حمایت نیاز داریم؛ زیرا اگر این حمایت‌های مالی صورت بگیرد گروه‌های موسیقی بانوان می‌توانند کار موسیقی و اجراهای بهتری ارائه دهند.

همچنین از این نوازنده پیانو سوال کردیم که مشکلاتی که در مسیر فعالیت گروه‌های بانوان وجود دارد را به چه صورت می‌بیند که گفت: سازمان‌ها و نهادهای مرتبط با امور هنری باید از شکل‌گیری گروه‌های موسیقی نوپا حمایت کنند تا بعدا بتوانند از آنها بهره‌برداری کنند ولی چون این حمایت‌ها و امکانات مالی وجود ندارد، خانم‌هایی که در موسیقی فعال هستند دست به گریبان بخش خصوصی می‌شوند که اگر آنها نیز مایل به حمایت نباشند، مجبور به توقف فعالیت‌های گروهی خود خواهند شد.

او ادامه داد: لازم است که ارگانی در کنار وزارت فرهنگ، سرمایه‌گذاری درستی در فعالیت موسیقی خانم‌ها داشته باشد و بودجه‌ای را به آن‌ها اختصاص دهد تا گروه‌های شناخته شده و یا گروه‌های تازه‌کار را حمایت کند. همچنین کارشناسان موسیقی خانم زیاد داریم و لازم است که این افراد کار خانم‌ها را به نظر کیفی بررسی کنند تا موسیقی باکیفیت در کنسرت‌های بانوان ارائه شود.

نباید برخوردهای سلیقه‌ای در خارج از تهران داشته باشیم

این هنرمند همچنین درباره برخوردهای سلیقه‌ای استان‌ها در برگزاری کنسرت‌های بانوان گفت: متأسفانه تمام پتانسیل هنری و کاری ما در پایتخت رخ می‌دهد و این اعمال سلیقه‌هایی که در شهرستان‌ها صورت می‌گیرد موجب می‌شود که خانم‌ها کمرنگ شوند و یا برای فعالیت به تهران بیایند.

تفکیک‌گذاری چندان درست نیست اما…

همچنین از غفاری درباره برگزاری یک جشنواره موسیقی مختص به بانوان سوال کردیم که گفت: می‌تواند نکته مثبتی باشد ولی اگر قرار است رقابتی سالم صورت بگیرد نباید خیلی به این تفکیک‌گذاری‌ها قائل بود. ما نباید با آقایان تفاوتی داشته باشیم که بخواهند جشنواره‌ای مجزا و فارغ از جشنواره‌های عمومی برایمان برگزار کنند. به هر حال خانم‌ها آنقدر توانمند هستند که هیچ کم و کسری از گروه‌هایی که خیلی راحت‌تر کنسرت برگزار می‌کنند، ندارند و می‌توانند هم‌پای آنها حرکت کنند. ولی اگر هم چنین فستیوالی وجود داشته باشد که تمام خانم‌ها در همه بخش‌های هنری از آواز گرفته تا آهنگسازی حضور پیدا کنند، در شناسایی نوازندگان، خوانندگان و آهنگسازان زن موثر خواهد بود.

تنها به دنبال حق خود هستیم

او همچنین فعالیت بانوان در عرصه موسیقی ایران را نوعی تثبیت حضور دانست و توضیح داد: به هر حال خانم‌ها هر کاری که کنند و هر برنامه‌ای که در هر زمینه‌ای داشته باشند، یک نوع قدرت‌نمایی و تثبیت حضور است. خانم تنها می‌خواهند حق و حقوقی که متعلق به آنها است را داشته باشند و قصد مبارزه یا مقابل کسی ایستادن را ندارند. صرفا می‌خواهند به جایگاهی که حق آنها است برسند.

او در پایان صحبت‌های خود نیز درباره تشکیل گروه «ماهنی» گفت: ما از سال ۹۳ گروه را تشکیل دادیم، منتهی نه در زمینه بانوان؛ بلکه یک کوارتت بودیم که هم بخش سازی داشتیم و هم بخش آوازی که آواز گروه دو صدایی زن و مرد بود. در این سال‌ها آثاری را به صورت تک‌ترک و بی‌کلام منتشر کرده‌ایم.

دوباره با طبیعت، نخستین نمایشگاه عکس حیات وحش هرمزگان

ارسال شده در ۱۶ دی ۱۴۰۲، توسط زهره کرمی

“مرتضی آریانژاد”، عکاس مینابی متولد ۱۳۶۰ محقق حیات وحش و مدیر موسسه حامیان حیات وحش هرموز است.

ثبت اولین رکورد خرس سیاه آسیایی در مناطق شهرستان هشتبندی، چاپ شده در مجله IBN در سال ۲۰۱۷، اولین رکورد رسمی مارشو، کشنده‌ترین مار ایران در کوه‌های شرق استان هرمزگان و چاپ مقاله کوتاه در مجله Herpetological journal  در سال ۲۰۲۰، چاپ مقاله کوتاه زنده‌گیری خرس سیاه در ایران در مجله IBN در سال ۲۰۲۲، چاپ مقاله پراکندگی پلنگ ایرانی در غرب آسیا در شماره ویژه مجله Cat news در سال ۲۰۲۲، چاپ مقاله پراکندگی دو گونه جغد کمیاب عمانی و ماهی‌خوار و چاپ عکس جغد عمانی روی جلد مجله Zoology in the  Middle East  در سال ۲۰۲۲، چاپ مقاله اولین رکورد درخت سرو مدیترانه‌ای (زربین) در شهرستان بشاگرد در مجله طبیعت ایران ۱۴۰۲، مجری طرح سازمان ملل SGP در شرق هرمزگان آموزش و توانمندسازی جامعه محلی و حفاظت از گونه در خطر انقراض پلنگ ایرانی ۱۴۰۲ از جمله فعالیت ها و اقدامات وی می‌باشد.

او در باب معرفی خود می‌گوید: زمین مادری جایی بود که اولین بار تصویر پلنگ را ثبت کردم، باور وجود پلنگ در کوه‌های میناب، اشتیاق من را برای ثبت حیات وحش بیشتر کرد. ساعت‌ها و روزهای بسیاری در سرما و گرما به انتظار دیدن نشستم، ‌منتظر ماندم و با ثبت این شکوه قدم به قدم نزدیک‌تر شدم. از شوق دیدن هر پرنده‌ای پرواز کردم. با ثبت هر گونه‌ی جدید دلگرم شدم و با مرگ معصومانه‌ی هر پلنگی گریستم. برای دیدن خرس سیاه، غارنشین شدم. حالا نوبت وقف شدن برای طبیعت بود چرا که این عکس‌ها هر کدام گواه هویت یک جغرافیاست. طاهر قدیریان فعال محیط زیست و معلم طبیعت الهام بخش من در این راه بود تا بتوانم هویت زیستی هرمزگان را به باور برسانم.

درباره نمایشگاه توضیح دهید ؟ ایده آن از کجا به ذهنتان رسید و از کی عکاسی را شروع کردید؟

استان هرمزگان یکی از متنوع ترین استان‌ها در بحث تنوع زیستی گونه‌های مختلف جانوری در کل کشور است، اما مردم استان شناخت چندانی نسبت به حیات وحش موجود ندارند؛ به طور مثال اولین فیلم‌هایی که از پلنگ منتشر کردم مردم می‌گفتند که غیرممکن است که میناب پلنگ داشته باشد. این بازخورد مردم برای من جالب بود که تا این اندازه با حیات وحش و محیط زیست غریبه هستند.  این ایده به ذهن من آمد که اگر نمایشگاهی از گونه‌های جانوری استان برپا کنم شاید  دغدغه مردم درباره حفظ محیط زیست بیشتر شود. در واقع با این کار یعنی معرفی گونه‌ها، احتمال حفاظت از  حیات وحش بیشتر می‌شود.

از سال ۹۱ عکاسی حیات وحش را به طور نیمه حرفه‌ای و از سال ۹۴ پس از آشنایی با استاد «طاهر قدیریان» به طور حرفه ای شروع کردم و ادامه دادم. نتیجه این نمایشگاه عکس‌هایی است که از سال ۹۴ ثبت کردم. رشته تحصیلی‌ام فنی بود اما علاقه زیادم به حیات وحش باعث شد به این سمت بیایم. بیشترین فعالیت‌هایم تحقیق و پژوهش از حیات وحش است.

برای ثبت عکس‌ها چقدر زمان گذاشتید ؟

برای ثبت عکس‌ها زمان زیادی گذاشتم. طولانی‌ترین زمانی که برای عکس‌برداری گذاشتم، خرس سیاه بود که سه سال طول کشید.

این سه سال در واقع زمانی بود که دیگر می‌دانستم کجا می‌توانم پیدایش کنم و چطوری به دنبال آن بروم. وگرنه سال‌ها قبل دوست داشتم از خرس سیاه عکس بگیرم اما نمی‌دانستم که دقیقا  کجا و کی به دنبالش بگردم.

عکاسی از چه حیواناتی است ؟ در کدام مناطق؟ آیا بومی هرمزگان هستند؟

از کودکی علاقه و شناخت زیادی روی گونه‌های جانوری و طبیعت داشتم و این موضوع باعث شده بود که همیشه درباره آن‌ها تحقیق کنم. سعی کردم گونه‌هایی را انتخاب کنم که کمتر دیده شده‌اند. مثلا زمانی که به کنار ساحل می‌رویم، گونه‌های مختلفی از پرندگان را می‌بینیم. سعی کردم به سراغ گونه‌هایی بروم که کمتر هستند و پیدا کردنشان پروسه سخت‌تری دارد. تمام عکس‌ها  از حیات وحش هرمزگان است و به خاطر کم بودن فضای گالری ما بخشی از عکس‌ها را نتوانستیم به نمایش بگذاریم و تابلو ها،  بخشی از گونه‌های جانوری هرمزگان است  .

از تجربه عکاسی طبیعت بگویید ، چه چالش‌هایی دارد؟ 

عکاسان زیادی در استان داریم اما در بحث حیات وحش کمتر کسی به سراغ این ژانر می‌آید، چون کار بسیار دشوار و سختی است .

مثلا برای عکسبرداری از خرس سیاه باید در دمای ۵۰ درجه مرداد دنبال خرس برویم و این کار بسیار دشواری است. باید روزهای زیادی در زیستگاه حیات وحش باشید و هر روز هم به راهنمای محلی که همراهتان است حقوق بدهید،  هزینه خورد و خوراک، از همه مهم‌تر تجهیزات و سخت افزارها این کار، لنزها، دوربین‌هایی که استفاده می‌شود بسیار گران است.

برای اینکه عکاس طبیعت شویم، چه ویژگی‌ها و شاخص‌هایی نیاز دارد ؟

مهم‌تر از همه اینکه علاقمند به این کار باشید،  چون کار بسیار سخت و دشواری است و البته شناخت نسبتا خوبی از گونه‌های جانوری لازمه کار است.

چه ابزارهایی مورد نیاز است ؟

دوربین چشمی – دوربین عکاسی بستگی به میزان هزینه – لنز تله – دوربین های سوپر زوم.

خاطره‌ای از ثبت عکس‌ها برایمان بازگو کنید ؟

هر کدام از عکس‌ها برایم یک دنیا خاطره است و پشت همه آن‌ها یک داستان جالب است.

مثلا عکس “مار شو” برایم جذاب است. ماری که هیچ پادزهری در ایران ندارد و چندین سال دنبالش بودم و به طور رسمی خودم این مار را در شرق هرمزگان شناسایی و در ایران ثبت کردم.ثبت این عکس و این گونه خیلی برایم خاص بود.

از فعالیت‌های موسسه حامیان حیات وحش هرموز بگویید؟

در موسسه حامیان حیات وحش هرموز پروژه بزرگی را در بحث کاهش تعارض پلنگ با دامداران در مناطق شرق هرمزگان کار کردیم.

ما در این پروژه، زیستگاه‌های پلنگ را پایش کرده و فهمیدیم که در شرق استان پلنگ وجود دارد و از  آن تصویر گرفتیم و به دامدارانی که از پلنگ آسیب دیدند کمک کردیم.  در بحث آموزش و عدم رها کردن دام بدون چوپان و … کارگاه‌های زیادی برایشان برگزار کردیم.

برپایی نمایشگاه عکس در سال‌های گذشته متداول بود و استقبال خوبی هم از آن می شد، از نظر شما چرا این موضوع کمتر شده است؟

عکاسی از حیات وحش کار دشواری است و کمپانی‌های خاصی مثل BBC، National Geographic فعالیت انجام می‌دهند چون بسیار پرهزینه است .

من برای هر کدام از عکس‌هایم میلیون‌ها هزینه کردم تا توانستم این عکس‌ها را ثبت کنم. شاید این موضوع یکی از عواملی است که باعث شده کمتر به این امر پرداخته شود .

حرف آخر

دوست داشتم مردم با گونه‌های زیستی استان آشنا شوند. این‌ها سرمایه‌ای هستند که هزاران سال بوده‌ و الان در حال نابودی‌اند. ما می‌توانیم بی تفاوت باشیم یا اینکه دغدغه‌مان باشد و برای نجات آن‌ها تلاش کنیم.

گفتنی است نمایشگاه “دوباره با طبیعت”  با حضور مدیران، مسئولین محیط زیست و علاقمندان به حیات وحش افتتاح و از ۱۲ تا ۱۹ دی ماه از ساعت ۱۴ الی ۲۱ در گالری گرمساری فرهنگسرای طوبی بندرعباس در حال برگزاری می باشد.

مدیریت این نمایشگاه بر عهده “سارا میرزایی” است.

روایت زنان از ازدواج‌های زودهنگام

خلاصه‌ای از یک مقاله پژوهشی؛

ارسال شده در ۱۸ آذر ۱۴۰۲، توسط ایرنا

تعدادی از زنان زیر ۱۵ ساله ازدواج کرده شهر «تیتکانلو» از عوامل زمینه‌ساز مساله ازدواج‌های زودهنگام می‌گویند؛ عواملی که کیفیت زندگی سالم و امنیـت نهـاد خانواده در سطوح مختلف را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

امروزه باوجود افزایش آگاهی و دانش عمومی مردم در حوزه‌های مختلف، ازدواج‌های زودهنگـام در دنیا و ایران همچنان شایع است. استان خراسان شمالی در زمره استان‌هایی بـا بـالاترین ازدواج‌هـای زودرس در ایران است. این مساله باعث شده تا «ندا رحیمی» و دیگران در مقاله‌ای با عنوان «فهم تجربه زنان از ازدواج‌های زودهنگام» [۱] به مطالعه مورد «شهر تیتکانلو» بپردازند.

هدف نویسندگان در این مقاله، مطالعه شرایط علّی، زمینه‌ای و مداخلـه‌گر ازدواج‌هـای زودهنگام در بین زنان زیر ۱۵ سال این شهر بوده است. مشارکت‌کنندگان پژوهش حاضر، ۲۴ نفر از زنـان ازدواج کرده کمتر از ۱۵ سال شهر تیتکانلو هستند که با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند و نظری انتخاب شده‌اند.

آمارها راجع به ازدواج زودهنگام در ایران چه می‌گویند؟

طبق اعلام سازمان یونیسف (۲۰۲۳)، ازدواج زودهنگام کودکان بـه هر ازدواج رسمی یـا غیررسمی بین یک کودک زیر ۱۸ سال و یک بزرگسال یا یک کودک دیگر اطلاق می‌شـود. ازدواج زودهنگام نتیجه نابرابری جنسیتی ریشه‌داری است کـه باعث می‌شـود دختـران بـه‌طور نامتناسبی تحت تأثیر این عمل قرار گیرنـد. در سطح جهانی، شیوع ازدواج کودکـان در میان پسران تنها یک ششم در میان دختران است.

در ایران به مانند دیگر جوامع در حال توسـعه پدیـده کودک همسـری در شکل قابل توجهی در نقاط مختلف کشور شایع است. به‌طوری کـه طبق آمارهای رسـمی سازمان ثبـت احوال کشور (۱۳۹۳) بالغ بر ۱۸۷ هزار ازدواج زیر سن قانونی ثبت شده‌ است. براساس گفته‌های معاونت پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی کشـور در سال ۱۳۹۵ ، ۱۷ درصـد ازدواج دختران در ایران پیش از رسیدن به سن ۱۸ سالگی بود.

بررسـی داده‌هـای مرکز آمار ایران نشان می‌دهد در ۹ ماه اول سال ۱۴۰۱ بـیش از ۲۰ هزار مورد ازدواج برای دختران کمتر از ۱۵ سال رخ داده استهمچنین، بررسـی داده‌هـای مرکز آمار ایران نشان می‌دهد طی سال‌های ۱۳۹۶ تا، ۱۴۰۰ ۳۲ هزار ۵۲۴ دختـر کمتـر از ۱۵ سال ازدواج کرده‌اند. علاوه بر این، مطابق مرکز آمار ایران (۱۴۰۱) در ۹ ماه اول سال ۱۴۰۱ بـیش از ۲۰ هزار مورد ازدواج برای دختران کمتر از ۱۵ سال رخ داده است.

استان خراسان شمالی نیـز یکی از استان‌هایی است که بیشترین آمار ازدواج‌های زودهنگام را در کشور دارد. با توجه به اینکه در استان خراسان شمالی و به‌ویژه شهر تیتکانلو، شیوع کودک همسری قابل تامل بوده و افزایش این پدیده می‌تواند کیفیت زندگی سالم و امنیت نهاد خانواده در سطوح مختلف را تحت تاثیر قرار دهد؛ انجام مطالعات علمی بـه منظور شناسایی عوامل زمینه‌ساز مسئله ازدواج‌های زودهنگام در جامعه هدف ضرورت دارد.

روایت زنان از ازدواج‌های زودهنگام

در استان خراسان شمالی و به‌ویژه شهر تیتکانلو، شیوع کودک همسری قابل تامل بوده و افزایش این پدیده می‌تواند کیفیت زندگی سالم و امنیت نهاد خانواده در سطوح مختلف را تحت تاثیر قرار دهد

سیمای کلی مشارکت‌کننندگان

مشارکت‌کنندگان در این پژوهش، بـا توجـه بـه شـایع بـودن ازدواج‌های زودهنگام در سنین زیر ۱۵ سال، زنان ازدواج کرده کمتـر از ۱۵سال یعنی متولـدین ۱۳۸۶ به بعد در شهر تیتکانلو در سال ۱۴۰۱ هستند. معیار ورود به مطالعه، ازدواج نمودن زنـان زیر ۱۵ سال و ملاک خروج از مطالعه نیز ازدواج بالای ۱۵ سال بود.

جمعیت فعلی شهر تیتکانلو تقریبا برابر۴۲۵۰ نفر است. شغل بیشتر مردم ایـن شـهر، کشاورزی و باغداری و دامپروری است. به منظور رعایت جنبه‌های اخلاقی مربـوط بـه حفـظ حـریم خصوصی شرکت‌کنندگان، تمامی اسامی مشارکت‌کنندگان در پژوهش به صورت نام مستعار ذکر شده است.

مشارکت‌کنندگان به لحاظ سن در بازه ۱۲ تا ۱۵ سال قرار دارند. پایین‌تر سن موقع ازدواج، ۱۱ سال و بیشترین سن، ۱۴ سال بود. سطح تحصیلات مشارکت‌کنندگان از پنجم ابتدایی تا سوم راهنمایی است و شغل همه آنها خانه‌داری است. به لحاظ تعداد فرزند نیز ۱۰ نفر از مشارکت‌کنندگان بدون فرزند، ۱۳ نفر، تک فرزند و یک نفر نیز دو بچه دارد.

زنان در مورد دلایل ازدواج زودهنگام خود چه می‌گویند؟

شرایط علّی موثر بر کودک همسـری عبارتند از: عوامل فردی، عوامل خـانوادگی، عوامل اجتماعی، عوامل فرهنگی و عوامل اقتصادی.

۱- عوامل فردی

مقوله محوری عوامل فردی ترکیبی از سه خرده مقوله «نیاز به همدم و تکیه‌گاه»، «تمایل مردان به ازدواج با دختران کم سن» و «ضعف مهارت‌های زندگی» است.

مهدیه ۱۴ ساله: خب آدم در واقع نیاز داره یکی اون رو دوست داشته باشه و اونم یکی را دوست داشته باشه. تو خونه خیلی بهم منت می‌زنند من فکر می‌کنم که خونه شهر بی‌منت است برای همین زود ازدواج کردم.

زهرا ۱۳ ساله: خیلی از پسرها معتقدند وقتی با دختری که سن و سالش کم هست ازدواج می‌کنی راحت‌تر می‌توانی روش تاثیر بگذاری و اون دختر را هر جور که خودت دوست داری می‌توانی بزرگ کنی.

کوثر ۱۵ ساله: توانایی و قدرت تصمیم‌گیری به شکل مستقل نداشتم و هیچ اطلاعی از مسئولیت‌های دوران متاهلی نداشتم و تابع تصمیمات خانواده بودم. اصلاً نمی‌دانستم ازدواج چیه.

۲- عوامل خانوادگی

مقوله محوری عوامل خانوادگی از ترکیب سه خرده مقوله «رهایی از محدودیت‌های خانه پدری»، «خانواده نابسامان» و «فقر عاطفی در خانواده» است.

سمیرا ۱۴ ساله: مادرم وقتی چهار سالم بود فوت کرد و پدرم با زن دیگه ای ازدواج کرد. زندگی با نامادری واقعاً خیلی سخت و از دست همدیگه خسته شده بودیم و برای رهایی از این شرایط زود ازدواج کردم.

بنفشه ۱۳ ساله: پدر و مادرم سر چیزهای کوچک و بی خود با همدیگه دعوا می‌کردن و فضای خانواده‌مان خیلی سرد و خشک بود و هیچ کسی توجهی به عواطف و احساسات من نمی‌کرد.

۳- عوامل اجتماعی

مقوله محوری عوامل اجتماعی از ترکیب سه خرده مقوله «اهمیت یافتن زنانگی»، «ازدواج‌های ترتیب یافته» و «تاثیر گروه همسالان» است. اهمیت یافتن زنانگی به این معنی است کـه یکی از عواملی که باعث ازدواج زودرس در دختران می‌شود؛ علاقه آنها به «زن شدن» و امکان انجام دادن کارهای زنانه مثل آرایش کردن، پوشیدن لباس‌های باز و مجلسی، خریـد طلا و جواهر است.

منیژه ۱۵ ساله: لباس‌هایی بود که نامزدها می‌تونستن بپوشن که مجردها نمی تونستن … فرد متاهل می تونست تو مجلس لباس‌های مجلسی بپوشه ولی من این اجازه رو نداشتم … فرد متاهل می تونست آرایش کنه.

الهه ۱۲ ساله: خانواده‌ها و بزرگترها هر جور که خودشان دوست دارند، می‌بُرند و می‌دوزند و ما هم با توجه به احترامی که برای شان قائل هستیم، نمی‌توانیم چیزی بگوئیم.

۴- عوامل فرهنگی

مقوله محوری عوامل فرهنگی از ترکیب چهار خرده مقوله «ترس از بی‌آبرو شدن»، «هراس از تجرد»، «فقر فرهنگی» و «فشار هنجاری» است. ترس از بی‌آبرو شدن از دیگـر عوامل موثر بـر ازدواج زودهنگام در بین مشارکت‌کنندگان است. در واقع با توجه به محیط و فضای کوچک شهر تیتکانلو، رو در رو بودن روابط در این شـهر، قـوی بودن عرف و هنجارهای اجتماعی، بسیاری از خانواده‌ها برای حفظ آبرو و شأن خانواده‌شان ترجیح می‌دهند فرزندان دخترانشان در سنین پایین ازدواج کنند تا مبادا دختران وارد روابط نامتعارف دختر و پسری، فرار از خانه، به فساد کشیده شدن و مورد مزاحمت قرار گرفتن، قرار بگیرند.

در واقع با توجه به محیط و فضای کوچک شهر تیتکانلو، رو در رو بودن روابط در این شـهر، قـوی بودن عرف و هنجارهای اجتماعی، بسیاری از خانواده‌ها برای حفظ آبرو و شأن خانواده‌شان ترجیح می‌دهند فرزندان دخترانشان در سنین پایین ازدواج کنند تا مبادا دختران وارد روابط نامتعارف دختر و پسری، فرار از خانه، به فساد کشیده شدن و مورد مزاحمت قرار گرفتن، قرار بگیرند

فهیمه ۱۳ ساله: به خاطر اینکه از طرف پسرها مورد مزاحمت قرار نگیرم پدر و مادرم زود من رو به عقد شوهرم درآوردند تا نکنه سوژه این و اون بشویم و حرف ما سر زبان‌ها بیفتد.

حنانه ۱۴ ساله: در شهرهای کوچک با بالا رفتن سن دختر کسی برای ازدواج سراغ اون نمی‌رود و خیلی وقت‌ها دخترانی که سن‌شان بالاست و در خانه مانده‌اند مجبور می‌شوند به جاهای دورتری بروند.

سارا ۱۵ ساله: در تیتکانلو رفتن به شهرهای دیگه برای ادامه تحصیل نزد خیلی از پدر و مادرها مخصوصاً پدر بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها بد تلقی می‌شود به همین خاطر خیلی از دخترها چون می‌دانند نمی‌توانند به دانشگاه بروند در دوران راهنمایی یا دبیرستان تن به ازدواج های زودرس می‌دهند.

سازناز ۱۴ ساله: از آنجا که همه اعضای فامیل در سنین پایین ازدواج کرده‌اند از تو هم انتظار می‌رود که در سن پایینی ازدواج کنی. یک جورایی ازدواج در سنین پایین رسم شده است و تو نمی‌توانی جلوش بایستی.

۵- عوامل اقتصادی

مقوله محوری عوامل اقتصادی از ترکیب دو خرده مقوله «شرایط اقتصادی مطلوب خواستگار» و «تنگناهای اقتصادی خانواده‌ها» است. پایگاه یا شرایط اقتصادی مناسب خواستگار نیز از جمله عواملی است که مشارکت‌کنندگان بدان اشاره نموده‌اند.

در واقع، «پولدار بـودن خواستگار»، «پولدار بودن خانواده پسر»، «اهمیت داشتن ماشین و خونه پسر»، «اهمیت داشتن سرمایه و دارایی پسر»، از جمله عواملی است که خانواده‌ها و خود دختران در امر ازدواج آنها را در نظـر می‌گیرند.

حنانه ۱۴ ساله: الان شرایط از نظر اقتصادی خیلی سخت شده و از نظر خانواده‌ها دخترها نان خور اضافه هستند و بهتره که هر چه زودتر بروند و خودشان تشکیل خانواده بدهند.

مژگان ۱۲ ساله: تا خواستگاری موقعیتش خوب باشه و خانه و ماشین داشته باشه با ازدواج دخترها موافقت می‌کنند.

جمع‌بندی

تحلیل داده‌های پژوهش بیانگر آن است که شرایط علّی موثر بر کودک همسری در میان زنـان مشارکت‌کننده عبارتند از: عوامل فردی (نیاز به همدم و تکیه‌گاه، تمایل به ازدواج با دختران کم سن و ضعف مهارت‌های زندگی)، عوامل خانوادگی (رهایی از محدودیت‌های خانـه پـدری، خانواده نابسامان و فقر عاطفی در خانواده)، عوامل اجتماعی (اهمیت یافتن زنانگی، ازدواج‌هـای ترتیب یافته و تاثیر گروه همسالان)، عوامل فرهنگی (ترس از بی‌آبرو شدن، هراس از تجرد، فقـر فرهنگی و فشار هنجاری) و عوامل اقتصادی (شرایط اقتصادی مطلوب خواسـتگار و تنگناهـای اقتصادی خانواده‌ها).

در تحلیل دلایل ازدواج‌های زودهنگام دختران در شهر تیتکـانلو می‌تـوان گفـت کـه پدیـده ازدواج زودهنگام در جامعه ایران امری دیرین و دیرپاست. هر چند این پدیـده در بعضـی منـاطق شهری و پیشرفته امروزه کمرنگ‌تر شده است، اما همچنان در بسیاری از مناطق شهری و روستایی کشور تعداد زیادی از نوجوانان در معرض خطـر ازدواج زودهنگـام قراردارنـد و بـا شـرایط فرهنگی موجود در جامعه و آموزش‌های سطح کلان در جامعه و گسترش خدمات اجتماعی و غیره هنوز معضل مهمی به شمار می‌آید.

کودک همسری در زنجیره نابرابری جنسیتی تحت تـأثیر فقر، توقعات اجتماعی، خشونت فرهنگی، هنجارهای کلیشه‌ای جنسیتی، همچنان بـه عنوان یک الگوی سنتی زناشویی در میان بسیاری از اقوام و مناطق روستایی و شهرهای کوچـک رواج دارد.

علاوه بر شرایط علّی که به طور مستقیم ازدواج‌های زودهنگام دختران را تحت تاثیر قرار می‌دهد، یکسری عوامل تسهیل‌گر (عوامل زمینه‌ای و مداخله‌گر) نیز وجود دارند کـه زمینه و بستر را برای ازدواج‌های زودهنگام دختران فراهم می‌سازند. این عوامـل عبارتنـد از: اعتقـادات دینـی و سنتی، مردانگی هژمونیک، اهمیت یافتن بدن و استفاده از رسانه‌های جمعی.

پی‌نوشت

[۱] رحیمی، ندا و دیگران (۱۴۰۲). «فهم تجربه زنان از ازدواج‌های زودهنگام»؛ مطالعه‌ای در شهر تیتکانلو»، نامه انجمن جمعیت‌شناسی ایران، سال هجدم، شماره ۳۵.

نمایشگاه گروهی هنر نو، مکانی برای بهتر دیده شدن هنرمندان هرمزگانی

ارسال شده در ۲۹ مهر ۱۴۰۲، توسط زهره کرمی

نمایشگاه گروهی هنرجوهای هنر نو در فرهنگسرای طوبی برگزار شد

هنرنو عنوان نمایشگاهی است که ۱۷ هنرمند و هنرجوی هرمزگانی آثار نقاشی خود را در این نمایشگاه در معرض دید عموم قرار داده اند .

این نمایشگاه توسط مهدی نوبانی شهردار بندرعباس ، جمعی از هنرمندان ، هنرجوها و والدین آن ها افتتاح شد.

شهردار بندرعباس با اعلام این خبر که نمایشگاه از فرهیختگان و بهترین های هنر نقاشی تابلو هایی با رنگ روغن ، سیاه قلم و ..  می باشد ، گفت : شهرداری بندرعباس تلاش خود را جهت حمایت از هنرمندان هرمزگانی انجام خواهد داد.

 نوبانی نسبت به برگزاری این دست از نمایشگاه ها برای حمایت از هنرمندان تازه کار اظهار امیدواری کرد .

ساجده حیدری استاد و مدیریت این آموزشگاه پیرامون برگزاری و اهداف این نمایشگاه گفت : این نمایشگاه با همکاری هنرجو های نقاش و تصویرگر آموزشگاه در نگارخانه فرهنگسرای طوبی از تاریخ ۲۶ الی ۲۸ مهر ماه برگزار شد.

در این نمایشگاه آثاری به نمایش گذاشته شده از هنرجوهای چند ساله آموزشگاه یا هنرجویانی که تازه به جمع ما پیوستند می باشد که  سعی من از این نمایشگاه برای بهتر دیده شدن این عزیزان می باشد که با سعی و تلاش و انگیزه بالا دست به قلم شدند و اثر خود را خلق کردند.

به داشتن هنرجوهایی همچون این عزیزان افتخار میکنم که با عشق و علاقه دست به رنگ میزنند و اثر خود راخلق میکنند.

وی با بیان اینکه هیچ وقت نمیشود روی هنرِدست قیمت گذاشت گفت :  فروش آثار هنری هر چند زحمت زیادی برای آن کشیده شده باشد انگیزه چندین برابری به هنرمند می دهد که تلاش کند آثار بهتر و فاخر تری خلق کند.

در این نمایشگاه هم تعدادی از آثار برای فروش گذاشته شد.

حیدری گفت : یکی از بهترین راه های شناسایی هنرمند و آثار فاخر،  برگزاری نمایشگاه های متعدد می باشد که عزیزان، هنرمندان را بشناسند سبک ها را ببینند رنگ ها و خط ها را حس کنند و برای داشتن این روح زیبا تابلوها و آثار را خریداری کنند زندگی یک هنرمند با فروش آثار جان دوباره میگیرد و قوت قلبی برای یک هنرمند می باشد.

مدرس آموزشگاه هنر نو در رابطه با تعداد هنرجویان خود گفت :  تعداد خیلی بالایی از هنرجوهای دانش آموز و دانشجو را پرورش و به هنر علاقه مند کرده ام که اعداد و ارقام دقیق آن از خاطرم رفته است ،  هنرجوهایی که از سن کودکی با من بودند و الان بزرگ شدند و در رشته خود بسیار مهارت دارند

ساجده حیدری با بیان این مطلب که هنرهای تجسمی مادر تمامی هنرهای دیده شده می باشد گفت : تمامی هنرها زیر مجموعه هنرهای تجسمی می باشد در این نمایشگاه رشته های مختلف هنری شرکت کردند.

گفتنی است ساجده حیدری هنگامی دانش آموخته آموزش هنرهای تجسمی از دانشگاه علم و فرهنگ تهران استاد دانشگاه ، مدرس هنر در مقاطع مختلف و مدیریت و مربی آموزشگاه هنرنو با بیش از ۱۰ سال سابقه تدریس در رشته هنرهای تجسمی می باشد

ساجده حیدری ، مهشید امانی ، بهار دشتی ، مهشید افشار، نیلوفر نعمتی ، ترانه بای ، زهرا پیشدار ، آوینا انصاری ، حنانه حاجی زاده ، احلام زبریا، امیرعلی زبریا ، یاسمن محمودی ، دکتر فهیمه خرمی ، ستایش حق نیا، محمدطاها رجبی ، حورا اکبر محمدی ، فاطمه مدنی از هنرمندانی بودند که  آثارشان در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شد .

دوربین برعکس، نمایشگاهی برای عکاس

ایده ی جدید در عکاسی به نمایش گذاشته شد

ارسال شده در ۴ شهریور ۱۴۰۲، توسط زهره کرمی

واکنش مردم نسبت به عکاسی مستند متفاوت است.  وقتی عکاس به مردم می گوید که برای چه منظوری عکاسی می کند،  هر یک واکنشی متفاوت خواهند داشت. گاهی صمیمی و مشتاق برخورد می کنند و گاهی خود را از چشمان دوربین پنهان می کنند . این واکنش گاهی به دلیل تفاوت فرهنگی در مناطق مختلف و گاهی به دلیل حفاظت از حریم شخصی رخ می زند . این ارتباط بین سوژه و عکاس حتی در مواقعی که عکس ها از جانوران گرفته می شود ، اتفاقات خاص و جذابی رقم می خورد، لحظاتی شاد، غمگین ، خالصانه . به مناسبت روز جهانی عکاسی نمایشگاه دوربین برعکس در فرهنگسرای طوبا برگزار شد . در این نمایشگاه سعی شده که این لحظات به ثبت برسد و با مخاطب به اشتراک بگذارد  .

برگزار کننده این نمایشگاه ، نرگس نصیری متولد تیر ماه ۱۳۶۳ عکاس، شاعر، نویسند و فیلم ساز دارای مدرک کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و عضو فعال انجمن عکاسان هرمزگان و همچنین دبیر برگزار کننده همخوانی کتاب عکس انجمن عکاسان هرمزگان می باشد .

در ادامه گفتگو با او را می خوانید .

کی به سراغ هنر عکاسی رفتید ؟

بعد از گرفتن ارشد به سراغ هنر عکاسی رفتم. از سال ۱۳۹۶ عکاسی را به صورت حرفه ای آغاز و از سال ۱۳۹۷ وارد انجمن عکاسان هرمزگان شدم.

ایده نمایشگاه از کجا به ذهنت خطور کرد؟

ایده نمایشگاه دوربین برعکس ، از یک عکس آمد که ما در قرار های هفتگی عکاسی آن  را ثبت کردیم و از آنجا این احساس به من دست داد که چرا همیشه باید عکاس در پشت دوربین باشد و چرا از احساسی که عکاس موقع ثبت عکس دارد ، استفاده و ثبت نکنیم.

برای همین آن عکس در پوشه ای مجزا با عنوان نمایشگاه عکاس قرار گرفت . آن زمان هنوز اسمی برای این نمایشگاه انتخاب نشده بود .

پس از آن سعی کردم که در قرارهای هفتگی عکاسی ، زمانی که عکاس ها  در حالت های احساسی قرار می گیرند عکس شان را ثبت کنم و همه را آرشیو بندی کنم که این رویه به مدت 5 سال و  نیم به طول انجامید .

تا اینکه با نزدیک شدن به روز جهانی عکاسی به انجمن پیشنهاد برگزاری نمایشگاه را دادم و بسیار مورد استقبال واقع شد.

باید بگویم که ایده جدیدی است و تا به حال نمایشگاه عکسی با این موضوع در هیچ جای دنیا ثبت نشده است .

چون تعداد عکس هایم به اندازه یک گالری نمی شد از دو تن از دوستانم خواهش کردم که عکس هایی که در این زمینه دارند برای ما ارسال کنند و پس از آن انتخاب و به آرشیو اضافه شد

چرا اسم نمایشگاه دوربین بر عکس است ؟

در همه عکس ها ما ، فیزیک دوربین و عکاس را هم میبینیم که در عکس حضور دارد و دلیل دیگر برعکس بودن دوربین و اشاره به سمت عکاس است .

نمایشگاه چه هدفی را دنبال کرده است؟ 

نمایشگاه دوربین برعکس سعی داشته که لحظاتی که عکاس با سوژه خود دارد ، را به ثبت برساند و با مخاطب به اشتراک بگذارد و  دیگر هدف این نمایشگاه این است که کار در شرایط سخت و عشق عکاسان به هنر عکاسی را به نمایش بگذارد.

دلیل سیاه و سفید بودن عکس های نمایشگاه چیست ؟

عکس رنگی با سیاه و سفید یک فرق بزرگ دارد و آن این است که عکس رنگی ما را درگیر رنگ و لعاب عکس می کند ، کوچک ترین نقطه رنگی ممکن است برای ما مزاحت چشمی ایجاد کند و ما را از عاطفه و احساسی که در عکس هست به سمت نقطه رنگی منحرف کند، برای همین ما رنگ را از تصویر گرفتیم چون برای ما حس بسیار مهم بود و عکس ها را به صورت سیاه  وسفید ارائه کردیم

چه تعداد عکس در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده است ؟

در نمایشگاه ۲۱ عکس به نمایش گذاشته شد که ۱۳ عکس از نرگس نصیری  ، ۴ عکس آزیتا حاجی نژاد و ۴ عکس از سمیره نجفی بود.

کدام عکاس هرمزگانی پرتکرار ترین سوژه این نمایشگاه بود؟

پر عکس ترین قاب دوربین در این نمایشگاه متعلق به آقای محمد بارکار ،آقای فتحی مقدم ، حسام انصاریان ، مهدی ناظری و حاجی نژاد

 می باشد

از دوستان عکاسی که برگزاری این نمایشگاه با شما همکاری داشتند بگویید ؟

آزیتا حاجی نژاد متولد بهمن ماه  ۱۳۶۶ عکاس و مدرس است . وی کارشناس فیزیک اتمی – مولکولی و عضو فعال انجمن عکاسان هرمزگان است ، و در حین دوران دانشگاهی عکاسی خود را آغاز و از سال ۹۹ به صورت حرفه ای ادامه داد. 

سمیره نجفی متولد شهریور ۱۳۶۲ وعکاس است . او فارغ التحصیل کاردانی عکاسی و عضو فعال انجمن عکاسان هرمزگان می باشد.  عکس های ایشان جز ده عکس برتر جشن عکس هرمزگان در سال های ۹۸ و ۹۹ شده است .

استقبال از نمایشگاه چطور بود؟

استقبال خوب بود  ، خیلی از دوستان عکاس به این نمایشگاه آمدند . عکس ها برای فروش گذاشته شد  اما هنوز قیمت گذاری نشده و ما این اجازه را به مخاطب دادیم که خودشان قیمت گذاری کنند .

متوجه شدیم که این نمایشگاه برخلاف نمایشگاه های دیگر چیدمان جدیدی داشت ، از چیدمان نمایشگاه بگویید.

در چیدمان جدید نمایشگاه ، بین عکس ها متن نوشته هایی از عکاسان بزرگ دنیا قرار دادیم ، و سعی کردیم چیدمان متن نوشته ها را بر اساس حس و حال عکس ها انتخاب کنیم .

بخش دیگر،  یادواره عکاسان در گذشته می باشد ، مثل اساتیدی همچون کوروش گرمساری ، استاد نعیمی ، مهدی پاسلار ، سعید نفیسی، کاوه اردهالی  و سید محمد هاشمی که از بنیان گذاران عکاسی در بندرعباس هستند ، تا در بحبوحه روز عکاسی و با توجه به این موضوع که در این نمایشگاه دوربین ما قرار است عکاسان را ثبت کند ، هم یادی از عکاسانی که در بین ما نیستند ، کرده باشیم.

قصه‌گوی هرمزگانی: نوجوان تشنه شنیده شدن و دیده شدن است/ هنر نمایش حال نسل جوان را بهتر می‌کند

ارسال شده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲، توسط ایبنا

۱۲ آگوست برابر با ٢١ مرداد «روز جهانی نوجوان» است. سازمان ملل متحد با نامگذاری این روز می‌خواهد اهمیت سال‌های نوجوانی نزد بزرگترها به ویژه خانواده‌ها، برنامه ریزان و مسئولان هر جامعه فراموش نشود. زیرا در سازمان ملل به اهمیت نقش نیروها و باورهای نوجوانان در توسعه جامعه‌های انسانی پی برده بودند و به همین سبب یک بیانیه به نام «بیانیه ترویج مفاهیم صلح، احترام متقابل و پذیرش دیدگاه های دیگر انسان‌ها برای نوجوانان»، منتشر کردند.

در دسته‌بندی جدید، گروه‌های سنی همچون ۰+ «نوزاد»، ۲+ «نوگام»، ۴+ «نوباوه»، ۷+ «نوخوان»، +۹ «نونهال»، ۱۲+ «نونگاه»، ۱۵+ «نوجوان» و «اولیای تربیتی، مربیان و پژوهش‌گران» نام‌گذاری شده است. همچنین در ساختار جدید، کمترین سن لازم برای مطالعه، پشت جلد کتاب‌ها درج شده و سقفی برای هر گروه سنی تعیین نشده، بلکه فقط ابتدای آن اعلام شده است.

این تغییرات کارشناسی یعنی نوع نگاه به گروه‌های سنی و مخصوصا رده سنی نوجوان کاملا نسبت به گذشته متفاوت شده است. این روزها آمارهای غیر رسمی مربوط به حوزه نوجوانان نیز چندان خوشایند و راضی کننده نیست. به نیروی محرکه «دوست‌داشتنی‌های» نوجوان کمتر توجه می‌شود هر چند این قشر از این ابزار مساعدت می‌گیرد تا خودش را نشان دهد و به ایده آل هایش برسد.

در این گفت‌وگو  که با یک نوجوان موفق هرمزگانی داشته‌ایم، تلاش شد تا بفهمیم که نوجوانان امروزی بیشتر شیفته چه چیزهایی هستند و از چه چیزهایی متنفرند.

مبینا عبدالهی، زاده ۲۸ مهر ماه ۱۳۸۵ در بندرعباس است. این نوجوان ۱۷ ساله، حدود 10 سال است که در عرصه‌های بازیگری، قصه‌گویی، نقالی، مجری‌گری و گویندگی با جدیت فعالیت می‌کند. او دانش‌آموز پایه یازدهم رشته ادبیات و علوم انسانی است. وی از ۱۵ سالگی به عنوان مربی در کتابخانه آیت الله طالقانی یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین کتابخانه‌های مرکز کلانشهر بندرعباس به صورت آنلاین، برای نوجوانان، قصه‌گویی تدریس می‌کند. او همچنین در بیست‌ودومین و بیست‌وچهارمین جشنواره قصه گویی منطقه‌ای، مقام اول را کسب کرد. این نوجوان هنرمند، تئاترهای زیادی را نیز برای کودکان و نوجوانان اجرا کرده است.

سابقه بازی در فیلم‌های کوتاه تولدت مبارک، خودش راضیه، خداتو شکر کن، تارا و … در کارنامه هنری‌اش دارد. با صدا و سیمای استانی مرکز خلیج فارس نیز به عنوان‌ مجری برنامه نوجوانی هم همکاری می‌کند.

خیلی دوست دارم نویسنده بشوم

او گفت: چند رمان و شعر نوشته‌ام اما جایی منتشر نکرده‌ام. اتفاقا اینک درحال نوشتن رمانی هستم که دوست دارم چاپ بشود. خیلی دوست دارم نویسنده بشوم. خودم هم معمولاً رمان می‌خوانم. الان در حال خواندن جنگجوی عشق، اثر فوق العاده جذاب و الهام بخش«گلنن دویل ملتن» و کتاب «بی‌بال پریدن» اثر زنده‌یاد قیصر امین پور را مطالعه می‌کنم.

وی افزود: البته  موسیقی را هم خیلی دوست دارم. آثار زنده یاد ناصر عبدالهی صدای ماندگار جنوب؛ محسن چاوشی حسینی خواننده، ترانه‌سرا و آهنگساز خرمشهری و موسیقی سنتی  را گوش می‌کنم. البته خودم، گویندگی هم می‌کنم.

این قصه گوی نوجوان با اشاره به اینکه دوران نوجوانی از ديدگاه من دوره اوج گیری است. دورانی که در کنار سختی‌هایش، شیرین است، افزود: بنابراین باید از آن لذت برد، تجربه کرد و این دوران را محملی برای رشد، تعالی و توسعه همه جانبه درنظر بگیریم. به نظرم سخت‌ترین لحظات این دوران نیز؛ درک نشدن، دیده نشدن و حمایت نشدن است.

عبدالهی ادامه داد: برخی‌ها باورهای اشتباهی درباره نوجوانان دارند. این بعضی از انسان‌های بدبین، فکر می‌کنند نوجوانان نمی‌توانند از پس مسئولیت‌ها و تعهداتشان بر بیایند و توانمندی آن‌ها را باور نمی‌کنند. این طرز تفکر موجب می‌شود هنر، استعداد و ظرفیت نوجوان در نطفه خفه شود. بنابراین به جای اینکه این نوجوان عصای دست جامعه بشود، با تحقیر و سرزنش و بی‌توجهی‌، سربار و معضلی برای آن خواهد شد.

وی ادامه داد: بعضی از دوستانم، جنس و شکل دغدغه‌هایشان اندکی متفاوت‌تر است. البته بستگی به شرایط افراد دارد. اما آنچه بین همگان مشترک است، نشنیدن آن‌ها است. دغدغه تحصیلاتشان نیز پر رنگ است. می‌طلبد که مشاوران تحصیلی  و مسئولان، دغدغه‌های آن‌ها را جدی‌تر بگیرند.

این قصه‌گوی نوجوان هرمزگانی بیان کرد: دوست داشتم برای روز نوجوان به اجرای یک تئاتر خوب دعوت می‌شدم. هنر نمایش به نظرم حال ما نوجوانان را بهتر  می‌کند. حتی در روز جهانی نوجوان هم در هرمزگان، نوجوانان جدی گرفته نمی‌شوند.

عبدالهی گفت: پیشنهاد می‌کنم فضایی برای گفت‌وگو با نوجوانان فراهم شود. اغلب نوجوانان دوست دارند حرف بزنند و کسی باشد که حرف‌هایشان را بشنود. اگر من یک مسئول بودم، به نوجوانان گوش می‌کردم. نوجوان، تشنه شنیده شدن و دیده شدن است. ضمن اینکه حرف هایشان را می‌شنیدم، خواسته‌هایشان را محقق می‌کردم و آنچه می‌خواستند رقم می‌زدم. می‌دانم که آن‌ها توقع چندانی ندارند. با توجه کردن و حمایت همه جانبه، حال زندگی‌شان را بهتر می‌کردم.

خانواده‌ها نباید ذوق فرزندانشان را سرکوب کنند

وی در ادامه تاکید کرد:  خانواده ها در موفقیت و عدم موفقیت نوجوانان قطعا نقش بسیاری تاثیرگذاری دارند. اگر خانواده‌ها از فرزندانشان پشتیبانی منطقی کنند، تشویق هایشان را دریغ نکنند و مسیر موفقیت را برایشان فراهم کنند، آن شخص، آینده درخشانی در انتظارش خواهد بود. خانواده‌ها نباید ذوق فرزندانشان را سرکوب کنند و تلاشهایشان را نادیده بگیرند. تنها دلخوشی نوجوانان به خانواده‌شان است، اگر همین یک پشتوانه را هم از دست بدهند، خدای ناکرده به پوچی و بی‌ارزشی می‌رسند.

این قصه‌گوی نوجوان هرمزگانی با اشاره به راز موفقیت‌هایش گفت: راز موفقیتم به عنوان، مربی قصه گویی، مربی تئاتر، مربی شاهنامه‌خوانی و… آشنایی با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از سن ۹ سالگی است. خانواده‌ام به عنوان پشتیبان و دایی‌ام عبدالحمید انصاری نسب، به عنوان مربی کانون نیز در موفقیت‌هایم بیشترین سهم دارند.

عبدالهی  افزود: نوجوانان عصر ما، دغدغه هوش مصنوعی و پیشرفت و موفقیت دارد. سخت تلاش می‌کنند، دنبال استقلال فکری و کسب شخصیت مستقل و جایگاه اجتماعی در جامعه هستند. مهم بودن برای نوجوان اهمیت دارد.

وی در ادامه سخنان با اشاره به اینکه اگر حق انتخاب داشتم، دوست داشتم در تهران زندگی کنم زیرا جا برای پیشرفت و دیده شدن دارد. اگر تهران بودم، شاید الان در جایگاه دیگری بودم، گفت: اما به نظرم هر جای دنیا که باشیم، برای ساختن روزهایی بهتر و لحظه‌های قشنگ‌تر  باید تلاش کنیم.

عبدالهی اضافه کرد: اینک در سن ۱۷ سالگی، از مربی بودنم در کتابخانه راضی‌ام و برایم ارزشمند است. چون هم تاثیر گذاریم را خودم احساس کرده‌ام و هم می‌بینم دیگران با نگاهشان، توجه‌شان و حتی با برق چشمانشان، تحسینم می‌کنند.

این قصه‌گوی نوجوان هرمزگانی گفت: بزرگترین  گلایه نوجوانان  هرمزگانی شاید این است که یک‌سری چیزهایی که می‌خواهند در استان نیست. مثلا چند روز پیش با نوجوانی ملاقات داشتم که کار طراحی انجام می‌دهد. می‌گفت برای به روز شدن، هیچ ورکشاب یا کلاسی در هرمزگان نیست، مجبورم با صرف هزینه و وقت زیاد مدام به تهران یا شیراز بروم.

عبدالهی همچنین گفت: فضای مجازی به طور کلی اگر در راستای فعالیت‌های سودمند باشد نقش پیشرفتی برای نوجوانان دارد اما در غیر اینصورت فقط عمر گرانبهای نوجوانان را تلف می‌کند و سرمایه‌های ارزشمندی مثل وقت، بینایی و سلامتی‌شان را از آن‌ها می‌گیرد.

یادگیری هنر هیچ وقت دیر نیست / استفاده زنان از زیورآلات سنتی حفظ فرهنگ و تاریخ و باورهای اعتقادی و ایرانیست

عالیه بازگیر خالق برند مودیگ:

ارسال شده در ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، توسط زهره کرمی

در ابتدا خودتان را معرفی کنید

عالیه بازگیر هستم. رشته تحصیلی و شغلی ام از هنر و دنیای هنرمندان فاصله زیادی دارد  و مرتبط نیست اما قلبا عاشق همه ی رشته های هنری و صنایع دستی هستم. چون کاری که با دست ساخته می شود بجز زیبایی بصری پر از حس و روح نواز است.

اهل بندرعباس، متولد کویت و اصالت پدری ام بلوچ هست

پیج هنری ام رو در مورخ نهم آبانماه ۱۳۹۸ راه اندازی کردم.

استارت و جرقه این کار ازکجا شروع شد؟

خوب من از نوجوانی به هنر علاقه داشتم . عاشق رشته گرافیک بودم، عاشق هنرهای تجسمی، نقاشی، طراحی، عکاسی و…. کلا هنر رو دوست داشتم اما زمان انتخاب رشته خانواده موافق نبودند و راه من کلا جدا شد.

همیشه تعطیلات تابستان در کلاس های مختلف نقاشی، طراحی و هنری شرکت میکردم . البته من چیزی که خیلی دوست دارم و برام ایده آل هست ،  فعالیت در رشته طلاسازی، طراحی جواهرات و یا داشتن یک گالری هنریست. از آن دوران خودم را در بازنشستگی با این رویا تصور میکنم …

تا اینکه سالها پیش به اصرار یکی از دوستان عزیزم که همیشه مشوق من بودند پیج فروش مجازی رو راه اندازی کردم .

و آنقدر با عشق کار جواهر دوزی را انجام می دهم و باعث آرامش روحم می شود که اولویت آخرم کسب درآمد از این راه هست.

برای شروع کار چه دوره هایی رفتید و چه مدارکی کسب کردید؟ 

قبل از هر صحبتی باید بگویم که از نظر خودم من خیلی مبتدی هستم، بانوان حرفه ای و زحمتکش زیادی میشناسم که با هنر دست هایشان کارهای خیلی زیبا و بی تکراری در ساخت زیورآلات چه در سبک سنتی ، جواهر دوزی و حتی رزینی فعالیت میکنند که واقعا برای من قابل تقدیر هستند.

چهار دوره ساخت زیورآلات مفتولی، مونتاژ با ابزار و ساخت زیورآلات رزینی در بندرعباس شرکت کردم که خیلی برام راضی کننده نبود.

 با وجود اینکه  دوره هایی که رفتم نیمه خصوصی بودند، نظم در آموزش و سطح آموزشی خیلی پایین و بیشتر از سمت مربی ها کلاس ها نصفه نیمه برگزار میشد. با اینکه هزینه زیادی بابت خرید ابزار و متریال کرده بودم خیلی دلگیر و نا امیدم کرد.

تنها دوره رضایت بخشی که در بندرعباس شرکت کردم بافت انواع دستبند و گره های نخی کاربردی در ساخت زیورآلات بود که خیلی خوب و کامل آموزش دادند.

 بعد از همه این دوره‌ها چون از نتیجه آموزش ها راضی نبودم دوره ی جواهر دوزی را در شیراز بصورت خصوصی در کنار شخصی گذراندم که خیلی کاربردی بود.

البته خیلی آموزش ها و دوره های کسب مهارت در شاخه های مختلف از دنیای ساخت و طراحی زیورآلات در خارج از استان در حال برگزاری هست که واقعا دوست دارم شرکت کنم که متاسفانه به علت مشغله کاری ام نتوانستم.

زمانی که تصمیم گرفتم پیج هنری ام را راه اندازی کنم مدرک زیورآلات سنتی ام را طی آزمون عملی و در حضور نماینده صنایع دستی استان گرفتم و فکر میکنم که این مدرک اعتبار هر برندی را بالا می برد.

و پیشنهادم به دوستانی که در رشته های هنری فعالیت دارند این است که  مدارک رسمی با شماره ثبت صنایع دستی داشته باشند و حرفه‌ای پیش بروند.

آثار هنری تان در کجا به فروش می رسد؟

فعلا فقط از طریق اینستاگرام، بصورت آنلاین و موضوع فیلترینگ و نبود دسترسی شبکه های داخلی به فضای مجازی باعث ضعف و توقف فعالیت فروشگاه مجازی من شد.

استقبال چطور بود ؟

خیلی خوب بود نسبت به کم فعالیت بودن و محدود گرفتن سفارش ها،من وقتی رضایت سفارش دهنده ها را بعد از تحویل بسته ها میدیدم با عشق و علاقه بیشتری طراحی و کار میکردم.

در کارهایتان از المان های بومی استفاده می کنید؟ 

راستش نه از المان های بومی استفاده نکردم، سبک کار من از ابتدا بیشتر کارهای براق و نگین دار بود البته با ترکیب رنگهایی که به راحتی با لباس سنتی استان ام همخوانی داشته باشد.

نظرتان درباره فرهنگ و لباس هرمزگانی چیست؟

خوب از جایی که در خصوص لباس تخصصی ندارم ترجیح می دهم درباره زیورآلات و طلاهای زنان بندرعباسى صحبت کنم،

زنان هرمزگانی در جشن‌ها و عروسى‌ها، زيورآلاتى که مختص اين خطّه است استفاده میکنن که واقعا خیلی زیبا،چشم نواز و منحصر به فرد است .

اگر در اقوام ایرانی تحقیق کنید متوجه می شوید که هر منطقه زیورآلات خاص خودش را دارد که در زمان های قدیم از جنس طلا ، نقره یا حتی مس بوده است که حالا بنا به شرایط به بدلیجات با الهام از طرح های سنتی یا همین دست سازه ها جایگزین شده است.

زیورآلات قدیم که همه دست ساخته بودند ، المان و نقش های معنی داری داشتند که برگرفته از طبیعت یا الگوهای باستانی و نمادی از فرهنگ شان داشت که پشت همه ی این  طرح ها قصه و داستان هایی نهفته است.

اگر بخواهم اسامی یکسری از زیورآلات مختص استان هرمزگان را که از قدیم به یادگار مانده است بگویم می توان  به خلخال، کى‌ره، پترى،کاکوله، شستى و دستبند اشاره کرد .

صحبت از زیورآلات زنان خیلی مفصل‌تر از این‌هاست و من تنها به قسمت کوچیک و مختصری از آن اشاره کردم.

نکته بعدی که باید به آن توجه کنیم این است که خیلی از زیورآلات زنان ایرانی ، در مناسبت‌های خاص مورد استفاده قرار می گیرند  و با توجه به اعتقادات هر منطقه، در همه شرایطی استفاده نمی‌شوند و حتی در میان بعضی اقوام نمایش زیورآلات به صورت عمومی صورت خوشی ندارد و فقط در مجالس زنانه استفاده می‌شود .

اگر مشاغل خانگی زنان کارآفرین چه مشکلاتی دارند و اگر متولی صنایع دستی بودید چه می کردید ؟

یکی از مشکلاتی که مشاغل خانگی و علی الخصوص زنان کارآفرین دارند نبود فضای امن برای عرضه محصولات شان است، البته هر از گاهی رویدادهایی چند روزه برگزار شده که هم بستری برای عرضه محصول فراهم شده و هم به این طریق معرفی محصولات و لمس و اعتماد سازی برای مخاطب از خرید در فضای مجازی بوده است اما خوب متاسفانه این رویدادها فقط چند روزه هستند و برای اسپانسر های شخصی هزینه بر و اخذ مجوز های لازم زمانبر و پروسه سختی دارد ، از زمان فیلترینگ فضای مجازی هم افرادی که در این فضا فعالیت داشتند و کسب درآمد میکردند بسیار آسیب دیدند و برای جبران این ضرر تا به امروز ترتیب اثری داده نشده است .

مورد دیگه ای که دوست دارم به آن اشاره کنم برگزاری دوره های تخصصی و استفاده از اساتید پروازی و دعوت از آنها به استان است .اگر در استان  کلاس های آموزشی مفید و جامع برگزار میشد دیگر نیازی نبود برای کسب مهارت های هنری و دستی هزینه کنیم و به خارج از استان سفر کنیم که این امر برای همه این امکانپذیر نیست .

برگزاری این قبیل دوره ها باعث رشد کسب و کارهایی که از قبل فعال بودن می شود و هم باعث ایجاد اشتغال زنان بیشتری در سطح استان خواهد بود.

پیشنهاد شما برای کسانی که علاقمند هستند در این زمینه مشغول به کار شوند، چیست و از کجا شروع کنند؟

هیچوقت و در هیچ سن و شرایطی یادگیری مهارت های هنری دیر نیست ، اگر هنر را بدون در نظر گرفتن پولسازی یاد بگیرید باعث جلای روح و آرامش فکری تان می شود.  

اگر وارد بازار کسب و کار هنری شدند باید صبور باشند با علاقه و عشق محصول خود را عرضه و معرفی کنند. وقتی حس خوب داشته باشند ناخوداگاه مخاطب جذب می شود، از متریال با کیفیت استفاده کنند چون صنایع دستی چیزی هست که کسی که خریداری میکند از جنبه ارزش معنوی و منحصر بفرد بودن اثر هزینه میکند و ممکن است سالها آن را  نگهداری کند وگرنه کارهای مشابه بازاری در دسترس همه هست، کم کم سلیقه و سبک دلخواه مخاطب هم بدست می آید.

 برای تک تک زنان عزیز سرزمینم حتی در دورترین نقاط محروم و غیرقابل دسترس موفقیت، کسب رزق و برکت، سلامت دستان و آرامش فکر و ذهن آزاد را آرزو میکنم

همچنین  دست زنان هنرمندی که در اقوام مختلف ایرانی هنر سنتی و تاریخی گذشتگان را نگه داشتند میبوسم و نباید فراموش کنیم که استفاده زنان از زیورآلات سنتی به دلیل قیمتی بودن آن نیست بلکه حفظ فرهنگ ، تاریخ و باورهای اعتقادی ایرانی آنهاست.

حرف اخر

خیلی از شما ممنونم که فضایی ایجاد کردید که بتوانیم صحبت کنیم که شاید برای حتی یک نفر انگیزه، راهکار، ایده و راه روشنی باشد.

از همسرم که در این راه مشوق من بودند تشکر می کنم و تمام دوستانی که از شروع تا  ادامه مسیر تاثیر گذار و راهنما بودند، بسیار سپاسگزار و قدردانم.

آرزو میکنم آرامش فکر و روشنی راه برای همه ی زنان سرزمینم باشد، فردایی را آرزو میکنم که باغ آرزو هایشان پربار باشد ،امیدوارم زنان ایرانی بیش از پیش بزرگ و محترم شمرده شوند، به زن بودنشون ببالند ، به قدرت دست هایشان اعتماد کنند و قدر هنرشان را بدانند و دست ساخته هایشان را دست کسانی بسپارند که ارزش و قدردانش باشند،

و در آخر فارغ از هر شرایطی ‏تا می‌توانید، ‏یاد ‌بگیرید و رشد کنید، ‏مستقل باشید با خود‌تان مهربان باشید، متکی و وابسته نباشید ، شاد باشید.

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!