شعر کوتاه – سوسن جعفرزاده

ارسال شده در ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

لبریز از رایحه ی زندگی

گرم و چابک

مادیان چموش احساس

می‌تازد در پهنه ی دشت‌های سبز ذهنم؛

می گشایم دیده ی ادراک را

سترون مانده است شوق دیدار

….

باور

درخت کهنسال

ایستاده بر باوری ریشه دار؛

مأوای صبورِ هیاهوی پرندگان عاشق؛

هم‌بازیِ مهربان هوهوی باد؛

سایبان خنک رهگذران خسته؛

تاب می آوردکوبه های دارکوب پیر را

نمی هراسد از تغییر!

….

مرداب”

بی رمق

آرام

بوی سکون گرفته

به تیرگیِ لجن گراییده عمق زلالش

مأوای خرچنگ‌های پیر شده اکنون؛

محبوبه ی دیرین نیلوفران!

….

هوس”

ستاره می زند به سنگ توهم

ماه بر می‌گیرد از برکه به تور

خیره سر کودک هوس

رام نمی شود

خام پرورده

خیال وصال را

شعر هفته- سوسن جعفرزاده

ارسال شده در ۲۰ فروردین ۱۴۰۱، توسط سوسن جعفرزاده

از کوچه گذشتی ز رُخت ماه تراوید !

محبوبه ی شب عطر تو را برهمه پاشید!

از جوشش سرچشمه ی احساس و جوانی

باران زده چشم من وبر فاصله بارید!

مهتاب درخشنده که از عشق بر آمد

در اوج سخاوت به تن پنجره تابید

با چرخش چشمان تو عالم شده ساکن 

ساعت دگر از لحظه ی دیدار تو خوابید

تا چشم شباهنگ به سیمای تو افتاد

زد نغمه ی داوودی و از شوق تو نالید

ای یوسف مصری بنشین گوشه و بنگر

عکس رخ یارم که زده طعنه به ناهید

***

آهوی چشمت، عقل را زنجیر کرده

عطرت تمام یاس را تسخیر کرده

از شهد لبهایت کمی ما را بنوشان

لبخند تو ،ذهن مرا درگیر کرده

طوفان بی تابی وجودم را گرفت و

آوارگی را قلب من  تدبیر کرده

گمنام و تنها،محو و بی آوازه بودم

این عشق نامم را چه ،عالم‌گیر  کرده!

گفتی به من باید صبوری کرد با غم

گویا جدایی را خدا تقدیر کرده

دوری بس است ای نازنین برگرد دیگر

این فاصله دلداده ات را پیر کرده

***

 دوباره با تو به باران سلام خواهم کرد

وَ این خزان سیه را تمام خواهم کرد

شراب ناب بسازم ز شبنم گل سرخ

تو را زمستی این جام، رام خواهم کرد

اگر زچشمه ی مهرت مرا بنوشانی

به خود،تمام جهان را حرام خواهم کرد

رقیب و مدعیان را کنار خواهم زد

نظر به آینه در خشت خام خواهم کرد!

رواست گر سر و جان رابه راه عشق دهم

بدین طریقه  تو را نیکنام خواهم کرد

 فقط بیا!به نگاهی دل مرا بنواز!

دگر نگویم و ختم کلام خواهم کرد!

شعر هفته

ارسال شده در ۱ فروردین ۱۴۰۱

آهوی چشمت، عقل را زنجیر کرده

عطرت تمام باغ را تسخیر کرده

از شهد لبهایت، کمی ما را بنوشان

لبخند تو ،ذهن مرا درگیر کرده

طوفان بی تابی وجودم را گرفت و

آوارگی را قلب من  تدبیر کرده

گمنام و تنها،محو و بی آوازه بودم

این عشق نامم را چه ،عالم‌گیر  کرده!

گفتی به من باید صبوری کرد با غم

گویا جدایی را خدا تقدیر کرده

دوری بس است ای نازنین برگرد دیگر

این فاصله دلداده ات را پیر کرده

سوسن جعفرزاده

سیما خادمی  فعالیت ادبی و حضور در انجمن شعر را از سال ۱۳۹۵ آغاز کرد .

دارای تحصیلات لیسانس علوم تربیتی ، مدیریت و برنامه ریزی آموزشی می باشد.

از آثار وی می توان به کتاب های مجموع شعر مشترک پایتخت شعر (۱)، پایتخت شعر(۲)

۱۰۱ غزل از ۱۰۱ شاعر از  انتشارات مؤلفین طلایی و واژه های احساس انتشارات رزا اشاره کرد

از  نام  زن    آوردند  ،  آری  شب  یلدا  را

دارد  سر  موی  من  ،  دم های  مسیحا  را

هر   میوه  شیرینی  شهدی  زِ   لبی   دارد

هر  پسته ی  خندانی ، دیده  مهِ  سیما  را

قلبم که اناری  شد خونین  و  ترک خورده

صد دانه زمین خورده بر سر نکشان  پا را

برف  است  و  سپیدیَش ، یاد آور قلب تو

هر  سرو   بروید   تا   بیند   قد   رعنا  را

هر فال که از حافظ ، خوانند  من  آنجایم

عاشق شده ام  گویم ، وصف دل  شیدا را

هر جا که تو  می باشی  یلدای  نشاط آرد

 اما   اگرم   حاسد ،   آتش  نزند   ما   را

امسال   کجا  هستی  ؟   یوسف  شده ای

در چاه 

آن  شانه ی  مردانه  کو  چشم   زلیخا  را

سیما خادمی

شهناز کندی تخلص “ترنم “

 متولد سال ۱۳۶۵ ساکن اصفهان ، دارای تحصیلات :لیسانس علوم تربیتی می باشد.

 فعالیت ادبی خود را  از سال ۱۳۹۹ آغاز کرد.

 از آثار وی می توان به کتاب جشنواره‌ی یزد ، پایتخت “یک و دو” ،۱۰۱ غزل ، به جای تو می نویسم

و ققنوس اشاره کرد.

***

‍ کاش با پایان پاییز این  جهان می ایستاد

یا  زمین  از   دور  بیداد  زمان می ایستاد

چشم من وقتی که سرشار  از  هوایِ  گریه

بود

ابر تیره  دم  به دم  در  آسمان  می ایستاد

یک شبی احساس می کردم تمام این جهان

دور خود می چرخد اماهمچنان می ایستاد

چند   باری    تا    موهایم  اسیر  باد    شد

شانه  می لرزید  گاهی ، ناگهان  می ایستاد

 وقت   رفتن  در  نگاهم  التماسم  را  ندید

بی خبر از این که قلبم بی امان می ایستاد

التماس و  اشک پایان  غرور یک  زن  است

کاش   می فهمید  آن نامهربان   می ایستاد

شهناز کندی«ترنّم»

زینب کرمی یگانه متولد ۱۳۶۸ شهرستان بروجرد استان لرستان
 دانشجو تربیت معلم  و خانه دار است
***
باید که  زن در  عاشقی  دیوانه  باشد
اصلا چه  بهتر در جنون  مردانه  باشد
حتی  که   در  دلدادگی  فرهاد ها   را
شیرین ترین اعجاز این  افسانه  باشد
گاهی  زلیخایی   شود  تا  در خیالش
با  یوسفی  دلداده  و  هم خانه  باشد
او  شادمانی   را   به  دنیا  می  فشاند
با  اینکه  خود  مانند یک ویرانه  باشد
دنیای عقل و  عاقلان دنیای  او نیست
باید که  زن  در  عاشقی  دیوانه  باشد
زینب کرمی یگانه

شهلا اسماعیلی متولد ۱۳۶۱ تهران مدیر انجمن ادبی ترنم یاس ، منتقد و مدرس ادبیات دارای مدرک  کارشناسی حقوق  می باشد . فعالیت ادبی خود را از سن ۱۴ سالگی  آغاز کرد . از آثار وی می توان به کتابهای واژه های بارانی ، بر گستره ی شعر ، نام تو را خط میزنم ،عاشقانه های نا آرام ، ترنم یاس ، هیچ وقت ، ترجمه اشعار ناظم حکمت ،  سرم فقط برای بوسیدن دستهای تو خم می شود  ، ترجمه اشعار جمال ثریا ، تو عشق بودی ، این را از رفتنت فهمیدم اشاره کرد.

***

شاید  که در لحن و صدایش  درد باشد

یک  زن  که  می خواهد  کمی هم  مرد

باشد

باید  برای  این   غزل‌ها   چاره ای  کرد

وقتی  که  مضمونش  دلی  نامرد باشد

نه  گرمی دست   کسی را  حس  نکردم

بگذار  دستم بعد  از این  هم سرد باشد

بازیچه ی   دستان     تقدیرم   و    باید

تقدیر   من    تقدیر    تخته   نرد   باشد

قصد سفر دارم در این دنیا  کسی نیست

هنگام    رفتن   بر    لبش    برگرد  باشد

شهلا اسماعیلی

شعر هفته/ سوسن جعفرزاده

ارسال شده در ۲۱ اسفند ۱۴۰۰، توسط سوسن جعفرزاده

جوهر عشقت تراوش می‌کند بر جان شعر

می‌وزد عطر گل از هر واج و آوا،نازنین

من به دیدار تو مشتاقانه دل بستم ببین!

می‌کنم نام تو را پيوسته نجوا،نازنین!

چون به بیداری دچار اضطرابم از فراق

میگریزم در پناه خواب و رویا نازنین!

می ستایم عشق پاکت را که مدیونم به آن!

جان به من بخشیده ای همچون مسیحا، نازنین

چشمه ی جوشان مهرت پر زاعجازی خوش است!

می‌شود این قلب کوچک،رنگ دریا نازنین!

کاش از روز ازل تقدیر من ،وصل تو بود

اندکی می‌کرد با بختم، مدارا نازنین

کاش میشد این جدایی ها به پایان می‌رسید

خلوتی با چشم تو می شد مهیا نازنین!

***

سکوت را که شکستم،دلم چه روشن شد؛

دوباره فصل بهار  و ترانه چیدن شد؛

نسیم عطر تو پیچید و زندگی گل کرد؛

زمان سبز دعا ، وقت آرمیدن شد!

گذشت دوره ی فرسودگی،چو تابیدی!

شکست هیبت شب! وقتِ از تو گفتن شد،

طلسم فاصله باطل شد از طلایه ی صبح

به غنچه گفت صبا،موسم شکفتن شد!

فرو نشست تب و التهاب ثانیه ها

خمید قامت پاییز و ،فصلِ سوسن شد!

ستاره ی تو دمید و طراوتی جوشید؛

صدای پای گل آمد، کویر ،گلشن شد؛

***

باد بهاری وزید ،خنده بزن روزگار!

راز طبیعت  شنو از دهن آبشار؛

باز سرک می‌کشد، غنچه ی گل سوی تو!

باده ی باران رسید، جام عقیقی بیار

یاس به گوش نسیم گفت هزاران درود

غصه ی دی پرکشید،ابر بهاری ببار !

ساحل دریا سپید، تازه شده برگ بید

لاله به رقص آمده داریه و دف بیار!

بوی گل یاسمن، مست نموده چمن!

کاش بیاید به ناز، نرگس والا تبار!

کاش ندایی رسد، مژده دهد پیک یار

نور حقیقی رسید ختم شد این انتظار!

***

چه دلبری شده ای، ،می سُرایمت هرروز؛

نگو به پای غمِ عشق خود بساز و بسوز!

کلامِ توست، که تزئین شعرهای من است!

نگار من! شده ام همچو مرغِ دست آموز !

مُقیم‌ِ قلب منی،زنده ام به شوقِ وصال؛

دلم هوای تو را می‌کند همیشه،هنوز

تمام دلخوشی ام چشمهای روشن توست؛

سری بزن،نظری کن به من،همین امروز!

اگر که همچو نسیمِ بهار،جلوه کنی؛

شَوَد تمامیِ تقویم عمر من،نوروز!

خدای من برسان یارِ دل نواز مرا!

چه می شود نفسی،بخت من شود پیروز!

شعر هفته / سوسن جعفرزاده

ارسال شده در ۱۴ اسفند ۱۴۰۰، توسط سوسن جعفرزاده

وای از دلی که بی تو به پایان رسیده است؛

یک گل زباغ سبز وجودت نچیده است!

قلبم ز هرچه میل و تمنا تهی شده

افکارم ازجدال و هیاهو بریده است

 در چشم من ببین تو شبیخون اشک را

این دیده جز تو مهر نگاری ندیده است؛

تصویر آینه ست که در من شکسته شد

چون قامتم زدوری رویت خمیده است!

بی اختیار از قلمم ،ناله می‌چکد،

جام لبم زباده ی غم سر کشیده است!

این حرفها فقط برای تو از دل بر آمده ،

صدها غزل سرودم و وقت قصیده است!

دائم تو را ستایش و توصیف می کنم؛

این عشق در تمامی عالم پدیده است!

سوسن جعفرزاده بهاآبادی متولد ۱۳۶۰ رفسنجان دارای مدرک مهندسی خاکشناسی، ارشد مترجمی زبان انگلیسی می باشد. از آثار وی به کتاب مشترک نخل های جنوب،کتاب مشترک زمانی برای آغاز ،کتاب مشترک آداب نوروز، کتاب مشترک غزلسرایان معاصر از انتشارات بين المللي ماهواره می توان اشاره کرد.

شعر هفته / شاعر: معصومه شفیعی

ارسال شده در ۷ اسفند ۱۴۰۰، توسط معصومه شفیعی

معصومه شفیعی  شاعر و ترانه سرا متولد ۱۳۶۸ ،شهر علویجه استان اصفهان می باشد.

فعالیت ادبی خود را از دوران راهنمایی آغاز کرده و دارای چندین کتاب مجموعه شعر مشترک، کتاب پایتخت شعر« ۲ »

کتاب شعر بابان «۱ ، ۲ ،۳، ۴، ۵ » مجموعه شعر شهر من علویجه ،حرمت حریم حرم ، دلارام ،دلخون و کتاب ترانه سرایان ایران می باشد.

کابوسِ شبهایم شرف دارد

 بر بختکی با نامِ بیداری

دور خودم درجا زدم عمری

 در این سرابستانِ تکراری

کل وجود بی وجود من

 قربانی بغض سکوتم شد

سنگینی بارِ نگفتن هام

مسئول اصلی سقوطم شد

بلعید من را با خودم یکجا

 مرداب  گندِ خویشتن داری

من اختیاری کاملم اما

یک اختیار تام اجباری

دست تحجر بر سرِ فکرم

روی خیالم را بزک می‌کرد

تردید را در حلقِ من می‌ریخت

اندیشه‌هایم را الک می‌کرد

می‌سوزم ازسردی احساسم

از ابتدای رو به پایانم

از زندگی در بطن نابودی

جان کندنِ این جانِ سگ جانم

حسرت به دل از طعم آزادی

فریادهایم میوه‌ای ممنوع

من را حراجِ زندگی کردند

یک آدمک با قیمتی مقطوع

شعر هفته / ورق برگشته

ارسال شده در ۳۰ بهمن ۱۴۰۰، توسط مریم محمدی خو (غزل)

طاقتم  طاق شد از بس که وَرَق برگشته  

کاش  یک روز  ببینم   که  رَمَق   برگشته

نو    عروسم   ولی   از    تیرگی    اقبالم

رخت  دامادِ  من  افتاده ،  طَبَق  برگشته

شدم  آبستن  هر    درد   من  از  روز  ازل

نحسی نطفه  به   رگ های  عَلَق  برگشته

خواب دیدم  شده ام  کهنه غباری در کوه

با رخی زخم  که  از جنگ  شَفَق  برگشته

نا امید  از  همه جا ،  فکر گشایش هستم

طالع از بخت  من و  مرغک  حَق برگشته

مادرم گیس سپیدی به سرش  مانده  بجا

پدرِ    کارگرم      سمتِ     عَرَق   برگشته

کاش امشب برسد مژده سحر نزدیک است

بعد  یک  عمر   ببینم    که   فَلَق   برگشته

آخر  این  درد  نهانی که به جانم انداخت؟

طاقتم  طاق شد از بس که وَرَق برگشته

مریم محمدی خو  “غزل” شاعر،ترانه سرا، دکلماتور متولد ۱۳۵۸/۲/۱۷ تهران دارای مدرک کاردانی معماری می باشد. وی فعالیت خود را از سال۱۳۹۵ آغاز و دارای شش کتاب “مجموعه شعر مشترک” ، موسیقی نگاه “حوزه مشق” ، پایتخت شعر ۱ ، پایتخت شعر ۲ ، ۱۰۱ غزل از ۱۰۱ شاعر “چاپ‌مولفین طلایی” ، غزل معاصر پارسی “انتشارات پوران پارس” و طلوع سُرآوا «در دست چاپ» می باشد.

شعر هفته / شاعر منیره امینی(خاتون)

ارسال شده در ۲۳ بهمن ۱۴۰۰، توسط منیره امینی(خاتون)

منم زنی که شکستید برگ و بارم را

گرفت باد خزان رونق بهارم را

ستون محکم شهری به روی یک گسلم

که برده زلزله ها طاقت و قرارم را

دلم کرانه‌ی مهر و سرم صلابت کوه

ببین نجابت و سرسختی و وقارم را

پر از ترانه و لالایی‌ام برای وطن

سپرده عشق ،به آغوش من دیارم را

زبان الکن شعرم زبانه خواهد شد

به رسمیت نشناسید اگر  تبارم را

من از صدا و نفس از ترانه محرومم

به خاک گور سپردید هر چه دارم را

همیشه از شب چشمم ستاره می‌بارد

برای اینکه نبینید شام تارم را

من از قبیله‌ی عشقم دوباره می‌رویم

اگر که بشکند این درد  شاخسارم را

طیبه شنبه زاده

طعم گس شعر ، معرفی زنان شاعر هرمزگان

ارسال شده در ۲۵ مرداد ۱۳۹۹، توسط برگرفته از کتاب زندگی نامه شاعران و مشاهیر هرمزگان- نوشته فاطمه (ایران) دژگانی

طیبه شنبه زاده یکی از شاعران سپید گوی پست مدرن است  که هم اشعاری فاخر از اندیشه اش تراوش می کند و هم خود شعر و داستان های شاعران جهان را دنبال می کند و گاه آن شعرها را ترجمه می کند و در اختیار ادب دوستان و طرفدارانش قرار می دهد. این شاعر چندین سال است که در فضای شعر استان هرمزگان به خصوص بندرعباس حضور فعال دارد و از طرفی همسرش سعید آرمات است که خود از سران پست مدرن های سپید گویی استان هرمزگان است.

به همین دلیل این شاعر هم از نقدهای علمی همسرش خوشه می چیند و هم از حمایت و تشویق او بهره مند می شود.

شنبه زاده در مصاحبه ای که با هنر آنلاین داشته گفته است که :مجموعه شعر “زلپیدم” را آماده چاپ دارم که توسط انتشارات هشت منتشر خواهد شد. اشعار این کتاب را طی سال‌های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ سرودم. این ۳۰ شعر سپید و پسامدرن موضوعات اجتماعی و عاشقانه دارند.  

او با بیان این که کتاب “آنتولوژی شعر جهان” را برای چاپ به انتشارات هشت سپردم، افزود: با مطالعه آثار مختلف سیزده شاعر سراسر جهان از اروپای شرقی، اروپای غربی، آمریکا و انگلستان، گزینه‌ای از اشعار آن‌ها را انتخاب و ترجمه کردم که در قالب یک کتاب منتشر می‌شود. بیشتر این شعرها دارای مضامین اعتراضی هستند.

شنبه‌زاده با این توضیح که با مطالعه چند مجموعه شعر منتشر شده لوسیل کلیفتون، گزیده‌ای از اشعار او را انتخاب و به فارسی برگرداندم، اظهار داشت: این شاعر زن سیاه‌پوست آمریکایی اصالتا آفریقایی است. اشعار او بیشتر علیه تبعیض‌نژادی و اعتراضی سروده شدند.

طیبه شنبه‌زاده بیشتر به ترجمه آثار شاعرانی می‌پردازد که در ایران شناخته شده نیستند و یا آثار آن‌ها به فارسی برگردانده نشده است. 

“عشق دیوانگی و مرگ” اثر آن سکستون، “در شهری که در آن تو را دوست دارم” اثر لی یونگ لی، کتاب “عشق با کت و شلوار راه راه” نوشته دیان واکوفسکی و کتاب شعر “صرف نسکافه در مجلس ترحیم اسب” از آثار ترجمه و تالیفی شنبه‌زاده محسوب می‌شوند که به چاپ رسیدند.

صدیقه اسلامی

طعم گس شعر ، معرفی زنان شاعر هرمزگان

ارسال شده در ۲۱ تیر ۱۳۹۹، توسط برگرفته از کتاب زندگی نامه شاعران و مشاهیر هرمزگان- نوشته فاطمه (ایران) دژگانی

صدیقه اسلامی متولد ۱۳۶۲ یکی از جزیره نشینان قشم است که چندی است برای زندگی خود شعر می سازد .

اشعار صدیقه در قالب های غزل، چهارپاره ، رباعی و سپید است.  وی در اکثر جشنواره‌های حوزه هنری شرکت داشته است.

از وی سه مجموعه شعر با نام های: باید برای زندگی شعری بسازم از انتشارات آشنا ، چادر بندی که می پوشم از نشر ایجاز و ماهی کوچکی بود از انتشارات سمت روشن کلمه به چاپ رسیده است

موج ِنام تو بود درگوشم

کی شود، یاد تو فراموشم

دوش برعرض شانه ام خم شد

کوه دردی که مانده بر دوشم

چشم زیتونِ توست خیره به من

چادر ِ بندری که می پوشم

بوی لیمو گرفته است تو را
می بری عقل از سر و هوشم

چشم گریانِ این خلیج،به توست
مثل ماهی بیا در آغوشم

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!