شعر هفته – معصومه شفیعی

ارسال شده در ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، توسط معصومه شفیعی

اولِ  راهم  ، از   اول  انتهایم   می شوی ؟

تا  خودم  را گم نکردم  ابتدایم می شوی؟

اضطراب  کودکی  جا مانده ام  از مادرش

بین ترس و درد غربت ، آشنایم می شوی؟

از رگ‌گردن به‌من‌نزدیک‌تر بغض‌است‌و بس

خالق  لبخند من ، اصلا  خدایم می شوی ؟

سینه ام از یاد  تو پر شد ، کم  آوردم نفس

بین این آشفتگی ،حال و هوایم می شوی؟

گم  شده    تاریخ   در    جغرافیای   بودنم

سرزمینی بی کسم ،فرمانروایم می شوی؟

دل به  دریا یت سپردم  ،بی خیال موج ها

کشتی ام لنگر کشیده  ،ناخدایم می‌شوی ؟

صد گره خوردم  میان  پیچ و تاب   زندگی

درخودم پیچیده‌ام،مشکل‌گشایم می‌شوی؟

ناجی  احساس من  ،  تنها   دلیل   خنده ام

شانه‌ی شب گریه های بی‌صدایم می‌شوی ؟

شعر هفته – رها فلاحی

ارسال شده در ۱ فروردین ۱۴۰۲، توسط رها فلاحی

عروسکم دق کرده

آه از 

یک تنهایی بلند…

*

باران!

بگذار بخوانند،

صدای گنجشک‌ها هم زیباست…

*

مرورم کن!

من خواندنی‌ترین کتابم…

                  –یک کودک.

*

عروسک‌ها بزرگ نمی‌شوند،

اما،،،

خاطره‌هایش چرا…

*

ماه که خوابید

سوسوی ستاره‌ها

تنها دل‌خوشیِ آسمان شد.

*

کبوتری در شعرهای‌ام

لانه کرده است!

من به‌پرواز درخواهم آمد…

*

خورشید که سر می‌زند

ماه 

با ستاره‌گان چه خوابی می‌بینند؟!

شعر هفته – لیلا طیبی (رها)

ارسال شده در ۱ فروردین ۱۴۰۲، توسط لیلا طیبی (رها)

آواز غوکی در مرداب برپاست،

کاش،،،

زمزمه‌های عاشقانه‌،

تَه نشینِ گوشِ جفتش باشد؛

نه نغمه‌ی تنهایی!

*

صدها نامه‌ی عاشقانه را،

به فراموشی سپرده بود،

پست چی‌ی لاابالی.

*

زخمه می‌کشد؛

بر تارهای اندوهگین شعر

شاعری به تنهایی!

*

لبخندش؛

 پُر از غم بود؛

حتا روی سِن تئاتر،،،

دلقک پیر

*

اتاقم،،،،

غمباده کرده‌ست.

آمدنت،،،

تنها مژده‌ای‌ست که؛

گره از ابروانش می‌گشاید!

 *

چه سخاوتمندست؛

نسیم

حتا به سرِ

علف‌های هرز!

*

اعدام شده است؛

 شاخه‌های خشکیده

بر پیکر درخت!

آه از برگ‌های خشکیده!

*

شب‌پره‌ام اما،

(اگر باورت بشود)؛

در ذهن من،

خورشید خیمه زده است!

*

شعرهایم را،،،

در آتش انداختم!

تو اما؛

از آتش و دود-

برخواستی!

*

پروازِ  پرستوها زیباست!

اما،،،

دلم، پیش کبوتری است؛

که روی دیوار کِز کرده بود!

شعر هفته – فرزانه صادقی ( دلاویز)

ارسال شده در ۶ اسفند ۱۴۰۱، توسط فرزانه صادقی

زمانی

بودی بالِ پرواز

رفتی و از رفتنت،

بالم شکست

کاش می شد

بار دیگر

پرواز کرد

با شوقِ تازه ای،

عشق را آغاز کرد

یک زمانی

عاشقی بی تاب بودم

در هوایِ دیدنِ یار

در هوایِ دیدنِ یار

افسوس که دیگر

هیچ نمانده در من

بالِ پرواز ندارم

غم نشسته در من

غم نشسته در من

من هوایِ بودنت را

دوست دارم

آن همه شوق و اشتیاق

در نگاهت،

دوست دارم

نیست در تو

آن نگاهِ آتشین

آن نگاهِ مهربان

آن نگاهِ بهترین

***

اینجا هیچ چیز قشنگ نیست

شاید اندکی شعر

آرامم کند…

اینجا

هیچ چیز حقیقی نیست

خط می کشم دور تمام باورهای قشنگم…

برای خودم

برای دلم

برای باورهایی که داشتم

برای روزها و لحظه های بی برگشت

برای روزهایم در غربت

برای رفتن های بی بازگشت.

شعر کوتاه – رها فلاحی شاعر خردسال 

ارسال شده در ۲۶ آذر ۱۴۰۱، توسط رها فلاحی

به آسمان‌ها؛

پرواز خواهم کرد-

برای رسیدن به تو…

 اگر خیالم پَر بگشاید!

 ***

سرد سرد است،

اما در کنار تو،

خورشیدی در پیراهنم دارم!.

***

از همه‌ی عروسک‌هایم پرسیدم،

نه! هیچ کدام

دوست داشتن

نمی‌دانستند!

***

موهایم را که کوتاه کردند؛

قلب من به کنار،

با غمه “گُل‌سرم “

چه کنم؟!

***

در ناگهانِ باغچه،

آفتابگردانی شُکفت وُ،

    دیدم:

 [نورِ خدا] بود!

***

عروسک‌ام

قبضه روح کرده‌ست

تنهایی‌ام را!

شعر هفته / لیلا طیبی (رها)

ارسال شده در ۲۸ آبان ۱۴۰۱، توسط لیلا طیبی (رها)

من،

چه غریبانه،،

میان این همه تنهایی،،،

جا مانده‌ام!!!

***

از تو چه پنهان!

خودت به کنار،

   از یادت هم،،

شراب می‌ریزد.

***

تاریخش را نمی‌‌دانم!

فقط،

به قدمت

کلاغ‌های تاریخ دوستت دارم…

***

باور کردنی نیست،

اما،،،

هر صبح خورشید

از شانه‌های تو طلوع می‌کند.

***

برایم،،،

اگرچه ﺗﻮﻓﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛

بودن در این شهر سیمانی،

ﺍﻣﺎ،،،

ﺍﺯ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ پنجره‌ها،

  ﺑﯿﺰﺍﺭﻡ!

***

از اینجا نرو!

در این شهر،

برای رفتگان

دیگر فاتحه هم نمی‌خوانند!

 ***

احساساتم گل داده‌اند!

از رقص پروانه‌ها

در درونم می‌فهمم.

***

اندیشه‌‌های کهنه

صدها کارتُنکِ منحط

در ذهنم تنیده‌است.

 ***

ذهنم،،،

 اشغال می‌شود،

زیر قدم‌هایی که؛

  بر نداشتی!

***

غریبانه پرسه می‌زنم،

در کوچه‌های شهر…

هیچ چیز آشنای من نیست؛

جز:

غم هزار ساله‌ی تو!

***

نسیم زمزمه‌کنان:

گل‌های رازقی

بوی تو را دارند!

***

تو،،،

کنج اتاقت

تنهایی را به آغوش کشیده‌ای

و من گوشه‌ای از دنیا؛

خاطراتت را…

تواردی دردناک‌ست

   عشق!

مراسم رونمایی از کتاب ” آینه ی سُربی” اثر فاطمه درغال در شهر رویدر

ارسال شده در ۱۶ مهر ۱۴۰۱

رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بندرخمیر از برگزاری مراسم رونمایی از کتاب ” آینه سربی ” خبر داد.

موسی رونما در این خصوص گفت : در شامگاه ۲۷ شهریور در فرهنگسرای ایران زمین رویدر مراسم رونمایی از کتاب “آینه ی سُربی” اثر فاطمه درغال با استقبال اهالی فرهنگ و ادب و شهروندان برگزار گردید .

در ابتدای مراسم سید یوسف حسینی مدیر انجمن ادبی رویدر به حاضرین خوش آمد گفت و از استقبال بی نظیر آن ها تشکر کرد .

در ادامه ی برنامه خانم مژده ی زاهدی که اجرای برنامه را بر عهده داشتند سوالاتی را از خانم درغال مطرح کردند و ایشان ضمن خواندن بخشی از کتاب به روند شکل گیری و انگیزه ی خود در مورد نگارش کتاب اشاره کردند .

سپس علی آموخته نژاد شاعر ، نویسنده و منتقد هرمزگانی به نقد و بررسی کتاب و جنبه های مثبت و منفی آن پرداخت و ضمن برشمردن ویژگی ادبیات اقلیمی در فضای ادبی ایران ، کتاب آینه ی سُربی را در این حوزه قابل تعریف دانست و این که نویسنده کتاب توجه ویژه ای  به محیط و اقلیم زندگی خود داشته است و از احمد محمود، غلامحسین ساعدی، حسن کرمی به عنوان نویسندگانی که فضای اقلیمی هرمزگان را به خوبی در آثار خود بازتاب داده اند نام برد و برای نشان دادن تاثیر اقلیم در  کتاب آینه سربی بخش هایی از آن را قرائت کردند.

خانم طاهره طاهری رئیس شورای اسلامی رویدر از انجمن ادبی و نویسنده کتاب تقدیر و تشکر به عمل آوردند .

در ادامه مهمانان برنامه مسلم محبی ؛ فضیله یگانه و احمد فهیم و عبدالرحمن احمدنیا اشعار زیبایی را  قرائت کردند.

رونمایی از کتاب با حضور جمعی از شاعران، نویسندگان و مهمانان حاضر در جلسه صورت گرفت و پوستر یادبود کتاب توسط حاضرین امضا شد .

در حاشیه ی این مراسم همچنین ازخبرنگاران شهر رویدر و فاطمه درغال نویسنده کتاب تقدیر  به عمل آمد ‌.

در انتها نویسنده، کتاب را برای مهمانان حاضر در جلسه امضا و خانم فاطمه درغال از اداری ارشاد اسلامی بندرخمیر و شهرداری شهر رویدر و شورای اسلامی و انجمن ادبی رویدر بابت زحماتشان در برگزاری این مراسم تشکر به عمل آوردند .

شعر هفته – صلح جهان

ارسال شده در ۱۸ تیر ۱۴۰۱، توسط شاعر : لیلی طاهری

درشعرهایم صلح ومنشورِ جهان است

چون در میانِ واژه ها،روح وروان است

پـر مـی‌کشد در آسـمان ها یـک کــبوتر

وشاخه های سبز زیتون جاودان است

هـــــر گـــــوشه ی جـــــغرافیایم درد دارد

درهر قـلمرو،شاهد جنگ وزیان است

هر تکه ای ازعضوِ من جامانده‌در‌جنگ

بــیزار از تـوپ و تـفنگ و نـاوگان اسـت

در ذهــنِ سـرخِ هـر کــلاهِ ســـبز دیــدم

سربازی از ترک عزیزش‌در فغان است

آری نمی گویم،به جنگ وآتش وخون

در شعرهایم‌صلح ومنشورجهان است

شعر هفته /رویای من

ارسال شده در ۱۱ تیر ۱۴۰۱، توسط سوسن جعفرزاده

ظاهراً دوری ولی نزدیک و در یاد منی

با تو شیرین ست کامم مثلِ فرهاد منی

شهرِ متروکم که از چشمِ جهان افتاده ام

بیخیالِ دیگران وقتی تو در یادِ منی

ماهیِ محبوس در تَنگِ بلورینم،شما

خوابِ رویا گونه ی دریای آزاد منی

چون کتابِ کهنه ای فرسوده بودم از زمان

خواندنی ماندم اگر از توست، بنیاد منی

من کبوتر وار جَلد بام احساست شدم

باز کن آغوش را بی دام صیاد منی

شعر کوتاه – سوسن جعفرزاده

ارسال شده در ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

لبریز از رایحه ی زندگی

گرم و چابک

مادیان چموش احساس

می‌تازد در پهنه ی دشت‌های سبز ذهنم؛

می گشایم دیده ی ادراک را

سترون مانده است شوق دیدار

….

باور

درخت کهنسال

ایستاده بر باوری ریشه دار؛

مأوای صبورِ هیاهوی پرندگان عاشق؛

هم‌بازیِ مهربان هوهوی باد؛

سایبان خنک رهگذران خسته؛

تاب می آوردکوبه های دارکوب پیر را

نمی هراسد از تغییر!

….

مرداب”

بی رمق

آرام

بوی سکون گرفته

به تیرگیِ لجن گراییده عمق زلالش

مأوای خرچنگ‌های پیر شده اکنون؛

محبوبه ی دیرین نیلوفران!

….

هوس”

ستاره می زند به سنگ توهم

ماه بر می‌گیرد از برکه به تور

خیره سر کودک هوس

رام نمی شود

خام پرورده

خیال وصال را

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!