خواستن توانستن است

گفتگوی اختصاصی آوای دریا با مهله اقبالی نژاد مدیرعامل شرکت تعاونی پخت نان های محلی و خمیرک گندم طلایی

ارسال شده در ۱۰ آبان ۱۳۹۹، توسط مرتضی غریبی

شرکت تعاونی پخت نان های محلی و خمیرک گندم طلایی بهده  یکی از تعاونی های برتر استان هرمزگان است که در سال های متوالی موفق به کسب رتبه های برتر در سطح کشور و استان شده است .

کسب رتبه تعاونی برتر ملی سال ۹۹ و مراسم تجلیلی که با حضور معاون اول رئیس جمهور و مقام عالی وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی برگزار شد ، بهانه ای شد تا به سراغ مدیرعامل این شرکت تعاونی برویم و با او گفت و گویی داشته باشیم که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم .

مهله اقبالی نژاد متولد ۱۳۵۴ مدیرعامل شرکت تعاونی پخت نان های محلی و خمیرک گندم طلایی بهده متاهل و دارای چهار فرزند پسر و یک دختراست. وی که دارای مدرک دولتی سیکل و مدرک دیپلم علوم دینی می باشد کسب و کار خود را با  یک تلنگر از زنگ های تفریح همان کلاس ها  آغاز کرد.

مختصری درباره تاریخچه کسب و کارتان بگویید؟ کار خودتان را چطور آغاز کردید

برای شرکت در کلاس های دینی به یکی از روستاهای همجوار می رفتم و در ساعات زنگ تفریح با خانم ها دور هم نشسته بودیم  که صحبت از دستگاه جدیدی بود که تازه به بازار آمده  و با آن می توان نان های خوشمزه ، پیتزا ، کباب و خیلی کارهای دیگر را انجام داد و خیلی هم کم مصرف است.

دو روز بعد با همین ماشینی که سر کلاس می رفتیم و با دو نفر دیگر از همکلاسی هایم هر کدام یک دستگاه گرفتیم.  طرز تهیه نانی که تعریفش می‌کردند هم گرفتیم و به خانه آمدیم . تا شب یکی از دوستان نان را درست کرد و شب بعدی هم نوبت من شد .  این ماجرا ادامه داشت و من مرتب شبهای جمعه و در دورهمی های خانوادگی این نان را درست می کردم. البته نانی که دوستان طرز تهیه آن را داده بودند شیرین بود ولی چون به ذائقه ما نمی‌خورد و آن را تغییر دادم و با مهیاوه و پودر سبزی به نام زعتر درست کردم.

تا اینکه نوروز ۱۳۹۴ با همکاری دهیاری و یک گروه کوهنوردی جشنواره غذاهای محلی برای اولین بار در روستا برگزار شد و از ما برای شرکت در این جشنواره  که به مدت ۱۵ روز بود دعوت کردند .

 بعد از نوروز همان سال هر شب تا ساعت یک نیمه شب نان را درست می کردیم و استقبال خوبی می شد و همچنان سفارش می گرفتم.

  کم کم از پخت نان برای  تفریح و دورهمی تبدیل به فروش شد.

 مغازه های روستا و شهرستان ها سفارش می دادند و کسب و کار ما شروع شده بود . هر روز از ساعت ۱۲ ظهر اول سفارش‌های شهرستان و سپس سفارش‌های دوستان و مغازه‌های روستا را آماده می کردم و این کار تا ۱۱ شب ادامه داشت.

کم‌کم معروف شدیم دیگر از شهرستان ها و روستاهای اطراف سفارش می گرفتیم و در جشنواره های بومی و محلی شرکت می‌کردیم.

از اهدافتان بگویید؟

هدف اصلی ام این است که از استعداد و توانایی هایی که خدا به من اعطا کرده به خوبی استفاده کنم. وقتی با درست کردن نان و غذا یا هر کار مفید دیگر که در توان انسان باشد میتوان کسب و کار ایجاد کرد چرا انجام ندهیم و وقت خود را بیهوده هدر دهیم.

هدف بعدی ام این است که رزق و روزی حلال و از دسترنج خودم به دست بیارم و در نهایت کسب و کار پایداری برای خود و فرزندانم داشته باشم و هم اینکه بتوانم کسانی که دنبال کار هستند را مشغول به کار کنم.

چه شد که تعاونی پخت نان های محلی و خمیرک گندم طلایی بهده  شکل گرفت؟

دولت طرحی را برای تشکیل صندوق خرد زنان به اجرا گذاشت و از ادارات شهرستان ها برای طرح توجیهی به روستا آمدند و  درباره کسب و کار خرد زنان و اینکه چگونه زنان روستایی می توانند با کارهایی در خانه ، کسب و کار پایداری داشته باشند توضیح دادند.

 در یکی از این جلسه‌ها رئیس اداره تعاون و کار و رفاه اجتماعی هم بودند که درباره تشکیل شرکت و مزایای شرکت تعاونی توضیحاتی دادند و من هم نسبت به تشکیل تعاونی رغبت پیدا کردم .

نمونه ای از کارهایم را به آنجا بردم که مورد استقبال واقع شد و شرکت تعاونی شکل گرفت .

تعاونی چند عضو دارد و اعضای تحت پوشش چه کسانی هستند ؟

تعاونی ۷ عضو دارد و اعضای تحت پوشش همسر، پسر ،خواهر ، زن برادرهایم و دیگر اعضای خانواده هستند.

شرکت تعاونی چه مقام هایی را کسب کرده است ؟

 کسب مقام تعاونی برتر در سال ۹۵ شهرستان پارسیان

 کسب مقام تعاونی برتر شهرستان پارسیان در سال ۹۶

کسب مقام تعاونی برتر استانی سال ۹۶

کسب مقام تعاونی برتر شهرستان پارسیان در سال ۹۷

کسب مقام تعاونی برتر شهرستان پارسیان در سال ۹۸

کسب مقام برتر شهرستان ، استانی و کشوری در سال ۹۹

 کسب مقام تعاونی برتر ملی در رشته فعالیت زنان در پانزدهمین دوره

از سختی های کارتان بگویید ؟

هر کاری در جایگاه خودش سختی هایی دارد ولی زمانی که به کار عشق و علاقه داشته باشیم سختی هایش هم شیرین می‌شود. گرما و حرارت تنور بیش از ده بار است که دستم را سوزانده است. جابجایی تنورها و وسایل شرکت در نمایشگاه ها و جشنواره ها- نبود  مکان مناسب برای استراحت و عدم امکانات رفاهی و هزینه رفت و آمدها را می‌توان به عنوان سختی کار نام بود .

استقبال چطور است و محصولات تولیدی خود را در کجا به فروش می رسانید؟

خدا را شکر استقبال خوب بود . البته از زمانی که بیماری کرونا آمده با مشکلاتی روبرو شدیم .

سفارش هایمان از روستاهای اطراف و شهرستان ها همچنین تهران ، شیراز و چند بار خارج از کشور قطر ، دبی و حتی برای آلمان هم سفارش داشتیم .

بسیاری از کار آفرینان فعالیت خود را با تسهیلات آغاز و توسعه داده اند شما کسب و کار تان از این امکانات استفاده کرده اید؟

شروع فعالیت ام  با هزینه خودم بود.  در سال ۹۷ از تسهیلات وام توسعه ملی استفاده کردم و برای توسعه کسب و کارم یک مغازه و برای دو پسرانم یک کارواش گرفتم.

بزرگترین چالش شغلتان چیست؟

 گرانی مواد اولیه

چه برنامه ای برای توسعه تعاونی خود دارید؟

انشاالله بتوانم برای توسعه تعاونی از دستگاه های پیشرفته استفاده کنم و با انجام کارهای مفید و نیاز جامعه را برآورده کنم و با ایجاد اشتغال پایدار موقعیت خوبی برای خانمهایی که دنبال کار هستند فراهم کنم.

پیشنهاد شما برای کسانی که می خواهند کسب و کار خود را راه اندازی کنند چیست ؟

اگر کاری را که دوست دارند دنبال کنند حتما موفق می شوند.  باید به کار عشق و علاقه داشته باشیم .

حرف آخر

باید بگویم که خواستن توانستن است

روزهایی بود که سفارش هایی بالای ۳۰۰ نان داشتیم و همه خانواده با هم کار می‌کردیم اگر همکاری و حمایت‌های آنها نبود موفق نمی شدم.

و همچنین بر خود لازم می دانم از  آقایان یعقوب دلدار رئیس جهاد کشاورزی پارسیان و ادریس دهدار رئیس اداره تعاون پارسیان و معاونشان آقای حسن هوشیار که مشوق و راهنمای من در این کار بودند تشکر کنم.

بیشتر دوست داشتم پزشک شوم تا دندانپزشک

گفت و گوی اختصاصی آوای دریا با دکتر فرزانه جلالی

ارسال شده در ۳ آبان ۱۳۹۹، توسط مرتضی غریبی

دکتر فرزانه جلالی دندانپزشک هرمزگانی در آزمون بورد تخصصی دندانپزشکی کشور موفق به کسب رتبه دوم این آزمون شد.

وی اصالتا اهل رودخانه از توابع شهرستان رودان استان هرمزگان است که دوران تحصیل خود را در دانشگاه علوم پزشکی کرمان و در رشته دندانپزشکی گذرانده است

همین موضوع بهانه ای شد تا به سراغ این بانو بریم و گفت و گوی صمیمانه ای با وی داشته باشیم

چه شد که دندانپزشکی را انتخاب کردید ؟

با اینکه از زمان دبیرستان به طور جدی برای قبولی در رشته های پزشکی تلاش می‌کردم اما بیشتر دوست داشتم پزشک شوم تا دندانپزشکی و با راهنمایی‌های دو خواهرم که پزشک هستند رشته دندانپزشکی را انتخاب کردم. زمانی که وارد این رشته شدم بسیار به رشته دندانپزشکی علاقه مند شدم حین کار در دوره عمومی دندانپزشکی به رشته تخصصی دندانپزشکی کودکان علاقه مند شدم که پس از قبولی در آزمون تخصص دندانپزشکی رشته دندانپزشکی کودکان را انتخاب کردم

مطالعاتتان به چه صورت بود و از چه زمانی شروع به مطالعه کردید؟

از زمان شروع این دوره تلاشم را دو چندان نموده و هر روز ساعاتی را برای مطالعه و پژوهش اختصاص می‌دادند به دلیل علاقه به این رشته با عشق درس می‌خواندند و از همان موقع رویای موفقیت در آزمون بورد را داشتم روزها گذشت و گذشت تا اینکه کم‌کم به آزمون بورد نزدیک شدم .

تلاشم را بیشتر و بیشتر کردم و از تمام تفریحات خوشی هایم گذاشتم و زمان خود را فقط و فقط صرف مطالعه می کردم

از دندانپزشکی کودکان و حساسیت های این رشته بگویید ؟

در خصوص رشته دندانپزشکی کودکان باید خدمتتون عرض کنم که این رشته علیرغم داشتن شیرینی ها و لذت های فراوان کار با کودکان رشته بسیار حساس و سختی است و در عین حال باید علم روانشناسی هم داشت. بحث هدایت و کنترل رفتاری در دندانپزشکی کودکان بسیار مهم است. علاوه بر این باید شناخت کافی از والدین هم داشت .یکی از اهداف مهم دندانپزشکی کودکان با توجه به میزان بالای ترس و اضطراب کودکان از دندانپزشکی ایجاد تصویر ذهنی مثبت در ذهن کودک  پس از انجام درمان‌های دندانپزشکی است . من هم در طول دوره رزیدنتی روی این مبحث کار می‌کردم و کتب روانشناسی کودک هم مطالعه می کردم و یکی از مقالاتم نیز در این خصوص است . طوری که اگر زمان به عقب برگردد و بنده قطعا دندانپزشکی و تخصصی دندانپزشکی کودکان را انتخاب میکنم.

انگیزه شما از انتخاب این رشته چه بود ؟

انگیزه من خدمت مردم استان بوده و هست. علی رغم پیشرفت‌های زیادی که از نظر پزشکی در استان مشاهده می شود هنوز هم کم و کاستی‌هایی مخصوصا در رابطه با دندانپزشکی دیده می‌شود و امیدوارم بتوانم قدمی هر چند کوچک در پیشبرد و ارتقای امکانات و خدمات دندانپزشکی و خدمت به مردم محروم استان و خصوصاً کودکان استانم بردارم.

بزرگترین آرزویتان چیست؟

صادقانه باید خدمتتون عرض کنم که آرزوی روزی دارم که مردم استانم از نظر خدمات دندانپزشکی در بالاترین سطح باشند و از این نظر تفاوتی با شهرستان‌های دیگر بزرگ کشور نداشته باشند چراکه هم استانی های من لایق بهترین‌ها هستند.

حرف آخر

در آخر این را باید خدمتتون بگویم که مطمئن باشید هیچ تلاشی بی نتیجه نمی ماند من هم تلاشم را کردم و به لطف خداوند نتیجه تلاشم را دیدم .

عدم تامین مالی شاید بزرگترین چالش هر کسب وکار تازه ای باشد

گفتگوی اختصاصی آوای دریا با مدیر عامل شرکت تعاونی خدمات بهداشتی درمانی هیژا طب همیار:

ارسال شده در ۱۹ مهر ۱۳۹۹، توسط زهره کرمی

خودتان را به طور کامل معرفی کنید

 فرشته فربودی متولد۱۳۵۶ شهرستان پارسیان ،دارای مدرک دکتری پزشکی عمومی از دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان و مدیرعامل شرکت تعاونی خدمات بهداشتی درمانی هیژا طب همیار هستم.

مختصری درباره تاریخچه کسب و کارتان بگویید و عملکرد ان را از ابتدا تا به الان شرح دهید

در سال ۱۳۹۱ با هدف ایجاد اشتغال برای اعضا ء و فارغ التحصیلان رشته های پزشکی و پیراپزشکی و همچنین کمک به توسعه کشور در زمینه ارائه خدمات بهداشتی و درمانی این تعاونی در استان هرمزگان تاسیس گردید. از همان بدو تاسیس تا کنون با عنایت به الطاف پروردگار متعال در قالب قرارداد های تامین نیروی متخصص مراکز درمانی و بهداشتی با سازمانها و ارگانهای دولتی و خصوصی توانسته ایم برای قریب به   ۸۰۰ نفر شغل ایجاد کنیم که خوشبختانه اکثریت آنها هم اکنون در مراکز بهداشتی و درمانی مشغول بکار هستند.

شرکت تعاونی چه مقام هایی را کسب کرده است

این تعاونی در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۹ بعنوان تعاونی برتر استان هرمرگان انتخاب شد و در سال۱۳۹۹ نامزد تعاونی برتر کشوری هم بود. خوشبختانه از سال ۱۳۹۶ تا کنون صورتهای مالی تعاونی ،حسابرسی و گزارش های آن نشان از شفافیت وعملکرد رضایت بخش تعاونی دارد و خدا را شاکریم که  در هر سه سال متوالی گزارش قابل قبولی ارائه شده است.

تعاونی چند عضو دارد و اعضای تحت پوشش چه کسانی هستند

تعداد اعضاء و سهامداران  این تعاونی تخصصی ۸ نفر هستند که ترکیبی از رشته های پزشکی،پیراپزشکی،دامپزشکی مدیریت کسب وکارومهندس شیمی هستند.این تعاونی در ابتدا فقط در زمینه تامین نیروی انسانی متخصص و ارائه خدمات بهداشتی ودرمانی چه درسازمانهای دولتی وخصوصی وچه در مراکز خود تعاونی خدمات تخصصی خود را ارائه میداد.

از اهدافتان بگویید

در سال ۱۳۹۶ چند عامل مهم که عرض خواهم کرد باعث شدند که تعاونی وارد عرصه ی  تولید تجهیزات پزشکی یکبار مصرف بشود :

-ایجاد اشتغال پایدار برای اقشار محروم در هرمزگان

-تجربه تلخ تحریمهای ظالمانه از بدو انقلاب تا کنون وکمبود تجهیزات پزشکی در کشور

-نیاز کشور و همینطور استان به این تجهیزات

-پتانسیل تعاونی با توجه به تجربه ۵ ساله و داشتن اعضای متخصص در زمینه پزشکی

البته هدف عالی تعاونی در وهله اول کمک به توسعه و آبادانی کشور و ایجاد اشتغال و رفع بیکاری در استان بوده و هست.

به همین دلیل تعاونی در سال ۱۳۹۶ مجوز تاسیس کارخانه تولید لوله های خونگیری خلاء در شهرک صنعتی گمبرون با ظرفیت تولید شانزده میلیون عدد در سال را از سازمان صنعت معدن وتجارت هرمزگان اخد نمود که با اخذ تسهیلات از بانک و آورده تعاونی کل مبلغ سرمایه گذاری طرح ۸۰ میلیارد ریال بوده که در اواخر خرداد ۹۹ به اتمام رسید و انشالله تعداد ۴۵ نفر از جوانان بیکار بزودی جذب و مشغول خواهند شد و شاهد افتتاح و به ثمر نشستن آن خواهیم بود.

چه برنامه ای برای توسعه تعاونی خود دارید

انشالله در سایه الطاف پروردگار بنا داریم در زمینه تولید تجهیزات پزشکی یکبار مصرف کار خود را توسعه دهیم و بتوانیم تعداد بیشتری از جوانان بیکار در استان را جذب وبرای انها شغلی پایدار ایجاد کنیم.

از سختی های کارتان بگویید ؟ بزرگترین چالش شغلتان چیست

خب در راه اندازی این کار ما از همان بدو کار چالشهای فراوانی را پیش رو داشتیم از عدم همکاری بانکها جهت تسهیلات ،تضمینات فوق تصور درخواستی بانکها جهت تسهیلات تا بوروکراسی اداری برخی سازمانها که من علاقه ای به باز کردن آنها ندارم.

البته لازم میدانم در اینجا از همکاری صمیمانه اداره تعاون شهرستان بندرعباس و همینطورسازمان  صنعت و معدن هرمزگان  که همکاری لازم را در این خصوص داشتند کمال تشکر و قدردانی خودم را ابراز دارم.

عدم تامین مالی شاید بزرگترین چالشی است که هر کسب وکار تازه ای در وهله اول با آن روبروست اما این تعاونی با کمک خدا و پشتکار اعضاء این کار را به اتمام رساند.

پیشنهاد شما برای کسانی که می خواهند کسب و کار خود را راه اندازی کنند چیست ؟

در آخر برای تمام کسانی که تمایل دارند کسب وکار تولیدی –بخصوص کار تخصصی- راه بیاندازند پیشنهاد میکنم در مرحله اول طرح توجیهی بسیار جامع و کاملا تخصصی داشته باشند وبه این شرکتهایی که چند میلیون میگیرند وطرح توجیهی مینویسند بسنده نکنندو اینکار را به خبره خودش بسپارند تا طرحی آماده شود که واقعا همه جوانب کار از بازار یابی تا فروش ،تقاضا و….را کاملا تخصصی دیده باشد

حتما حتما یک مشاور حقوقی را در کنار خود داشته باشند تا در تمام مراحل و قرارداد های خرید زمین تا تجهیزات و ماشین آلات به انها مشاوره حقوقی بدهد.

و در نهایت هر کسی کاری را انتخاب کند که واقعا به آن علاقه دارد و تجربه ای دارد . صرف تقاضای بازار و گفته های دیگران هر کاری را نمیشود ورود کرد. . داشتن سرمایه اولیه بسیار مهم وحیاتی است .

حرف اخر

از شما دوستان رسانه آوای دریا که این فرصت را در اختیار بنده گذاشتید تا بعنوان مدیریت این تعاونی در خدمت شما باشم صمیمانه تشکر و قدردانی مینمایم وبرای شما عزیزان آرزوی سلامتی و شادکامی دارم.

نیروی جوانی، سالها دانش و انگیزه ام را در این مسیر پر فراز و نشیب گذاشته ام

گفت و گوی تخصصی هفته نامه آوای دریا ، به مناسبت روز ملی دامپزشک :

ارسال شده در ۱۲ مهر ۱۳۹۹، توسط زهره کرمی

دامپزشكی صرفا به معنای درمان یك بیماری در دام نیست، بلکه این رشته نقش موثری در بهداشت عمومی و ارتقای سلامت جامعه دارد و با فقدان دامپزشكی، بدون شك بخشی از سلامت جامعه به خطر خواهد افتاد. ۱۴ مهرماه به نام «روز ملی دامپزشکی» نامگذاری شده است. به همین مناسبت به سراغ یکی از کلینیک های دامپزشکی بندرعباس که توسط یک بانو اداره می شود رفتم و در ادامه شما را به خواندن این گفت و گو دعوت می کنم.

خودتان را معرفی کنید

دنیا واقفی ، متولد ۱۳۶۹   دارای تحصیلات در مقطع دکترای عمومی دامپزشکی از دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز که از اواخر سال ۹۶ با راه اندازی کلینیک دامپزشکی رسما فعالیت در زمینه تخصصی خودم رو شروع کردم.

چرا دامپزشکی را انتخاب کردید؟ مجبور به این انتخاب بودید یا علاقه‌مند؟

علاقه من به دامپزشکی به دوران مدرسه و دبیرستان بر می گردد. همیشه علاقه زیادی به حیوانات و کمک به آنها داشتم و همین علاقه با تحقیق و مشورت بیشتر به هدف من برای ادامه تحصیلات تبدیل شد و نه از روی اجبار، بلکه از روی علاقه وافر و تعیین هدف در زندگی به این رشته دانشگاهی گرایش پیدا کردم و الان هم از کار و شرایط کاری، با وجود همه مشکلات و سختی‌ها و نامهربانی‌ها، رضایت دارم. در نهایت، یقین دارم انتخاب درستی کردم.

شما از نسل جدید دامپزشک‌ها هستید. به نظر می‌رسد دامپزشکی زیر و رو شده. جوانان دامپزشکی را چگونه متحول کردند؟

جسارت جوانان همیشه قابل توجه بوده و مطالعه اتفاقات و تغییرات بزرگ در دنیا نشان می دهد که عمدتا جوانان نقش قابل توجهی داشتند. در زمینه دامپزشکی هم همین طور بوده و حضور نیروهای جوان علاقه‌مند و با انگیزه باعث شده که نگاه متفاوتی به این حوزه شود.

فکر می‌کنید مردم چقدر از وضعیت دامپزشکی باخبر باشند؟

اگر منظور شما از وضعیت دامپزشکی، سختی شغل هست، باید بگویم تا حد خیلی محدود و کوتاه. چون کار دامپزشک در حوزه‌های مختلف، مثل پزشکی، تخصصی هست. مثلا ما متخصص دامپزشکی در زمینه مامایی را داریم. یا در زمینه دام بزرگ، طیور و غیره. اغلب مردم فکر می کنند کسی که دامپزشک هست، باید بتواند اسب را درمان کند، سگ را درمان کند، پرنده، خزنده و غیره. در صورتی که وقتی ما مثلا دچار مشکل تنفسی می شویم، ترجیح می دهیم یک متخصص ریه معاینه وتجویز دارو را انجام دهد و برای مشکلات کوچک تر به پزشک عمومی مراجعه می‌کنیم.

این که مردم بدانند از چه دامپزشکی باید چه توقعی داشته باشند، خیلی مهم است و گاها پیش می آید که مراجعه کننده‌ای برای درمان دام، پاسخ منفی می‌شنود و این پاسخ را به پای نداشتن علم می‌گذارد و همین مسائل نشان می دهد که مردم خیلی اطلاع زیادی از حوزه دامپزشکی ندارند. در صورتی که با وجود علم، پیش می آید که برای بعضی از موارد درمانی ، به بعضی از همکاران ارجاع داده شوند.

مسئله دیگر، تجویزهای خودسرانه و رفتارهای اشتباهی هست که بعضی از انسان ها ممکن است از خودشون نشان بدهند و بگویند ما تجربه داریم.

مثلا بعضی از مواد غذایی برای حیوانات خانگی مثل سگ و گربه ضرر زیادی دارد و صاحبان بعضی از این حیوانات، با بی توجهی و با توجیه اینکه«همیشه می خوره و تا حالا چیزیش نشده» و این طور موارد، همان کار اشتباه را انجام می‌دهند و به حرف دامپزشک گوش نمی کنند. این موارد هم نشان دهنده عدم آگاهی مردم از حوزه دامپزشکی هست.

به‌نظر می‌رسد هنوز کسانی هستند که فکر می‌کنند دامپزشکی یعنی جایی که داخل آن گاو و گوسفند می‌آورند. برخی از مردم هنوز تفاوتی میان دامپزشکی و پزشکی دام‌های کوچک قائل نیستند.

بله متاسفانه هرازگاهی با همچنین افرادی که از روی ناآگاهی دام خود را به کلینیک می‌آورند و انتظار درمان دارند، روبرو هستیم. هرچند اطلاعات و امکان درمان بسیاری از این موارد وجود دارد، اما مجوز کلینیک ما برای رسیدگی به دام‌های کوچک است و قانونا اجازه چنین کاری نداشته و در این موارد طبق قانون عمل می کنیم. بنظرم باید از سوی مدیران مربوطه اطلاع رسانی بیشتری در زمینه آگاه سازی جامعه صورت بگیرد، هرچند که بسیاری از مردم نیز نسبت به این مسائل آگاهی دارند.

شما نسل جدیدی‌ها برای دامپزشکی چه‌ می‌کنید؟

این که بگویم چه میکنیم، کلی است و به طور خلاصه می توان گفت که نیروی جوانی، سالها دانش و به اندازه سالها انگیزه را در این مسیر پر فراز و نشیب گذاشته ام و سعی دارم خدمات قابل قبولی به شهروندان شهرم ارائه کنم. بازخورد مراجعه کنندگان از نحوه خدمات رسانی و پذیرش، نشان دهنده رضایت قابل توجه است که به شخصه برای خودم جای خوشحالی دارد.

از سوی دیگر، به فکر ادامه تحصیل و رسیدن به مدارج بالاتر درحوزه های تخصصی دامپزشکی هستم، چرا که نیاز به این مقوله نیز در استان و خصوصا شهر بندرعباس کاملا محسوس بوده و به نوعی وظیفه خودم می دانم.

اصلا چرا در محدوده شهری باید دامپزشکی داشته باشیم؟

علاقه وافر مردم به نگهداری حیوانات مختلف خانگی و متاسفانه گاها حیات وحش، که البته خودش جای بحث بسیار دارد، ضرورت وجود مراکز خدمات دامپزشکی یا همان کلینیک ها را روز به روز افرایش می دهد. اغلب علاقمندان به نگهداری از حیوانات گاها سعی دارند اطلاعات علمی و دقیق تری در خصوص حیوانی که نگهداری می کنند داشته باشند و در همین زمینه وظیفه دامپزشک است که  از طریق مراکز درمانی خدمات دهی لازم را انجام دهد.

علاوه بر این، گاهی نیز پیش می آید که حیوانات دچار حوادث، شکستگی استخوان، بیماری یا هر مشکل اورژانسی دیگر شوند و همین مسئله نیز بر ضرورت وجود کلینیک های دامپزشکی تاکید دارد.

وجود کلینیک‌ها و بیمارستان‌های دامپزشکی و حضور دامپزشکان در شهر باعث می‌شود که مردم به نگه‌داشتن حیوانات خانگی روی بیاورند؟

قطعا وقتی خدمات مورد نیاز این علاقمندی ارایه شود، افزایش علاقمندی ها را شاهد خواهیم بود. بالاخره هر کس به عنوان علاقمند نگهداری از حیوانات، باید مسایل مختلف را مورد بررسی قرار دهد. مثلا اگر امکانات درمانی، واکسیناسیون و غیره نباشد، ممکن حیوان دچار مشکلاتی شود که جانش به خطر خواهد افتاد.

چرا باید در خانه‌ها حیوان نگهداری شود؟ از تاثیرات آن بگویید؟

با صنعتی شدن سریع جوامع، انسان ها راه هایی را برای رهائی از خستگی های روحی و روانی خود جستجو می‌کنند. بیشتر مردم حیوانات خانگی را بعنوان یک عضوی از خانواده پذیرفته اند و در تمامی اوقات از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. داشتن یک حیوان خانگی می تواند مزایای مثبت زیادی را برای صاحبان آن ها در بر داشته باشد نظیر سلامت روحی و جسمی.

از سوی دیگر، ثابت شده که افراد دارای حیوانات خانگی در مقایسه با دیگران دارای اعتماد به نفس بیشتری هستند، نگهداری از یک حیوان خانگی می تواند به بالا بردن عزت نفس افراد نیز کمک کند.

چرا حیوان بدون صاحب رها می‌شود؟

دلایل مختلفی برای این مسئله وجود دارد. گاهی خودخواهی ما انسان ها باعث آن است، گاهی یک اشتباه یا خطای سهوی. ممکن است گاهی شما حیوان خانگی را بی پناه و بی سرپرست بیابید، اما همیشه این گونه نیست که صاحب حیوان عمدا آن را رها کرده است. برعکس، اغلب شاهد هستیم که وقتی یک سگ یا گربه دارای سرپرست صاحب خود را گم می کند، یا به هر شکل ممکن فرار می کند، صاحب آن تلاش و هزینه زیادی برای بازگشت حیوان خود دارد. این مسئله برای سگ ها و گربه ها بیشتر مشاهده می شود. اما همانطور که گفتم؛ گاهی نیز پیش می آید که خودخواهی یک فرد یاعث این اتفاق ناگوار باشد.

در حال حاضر به خاطر مشکلات اقتصادی جامعه، نگهداری حیوان خانگی برای بسیاری از افراد دشوارتر شده و این هم یک دلیل دیگر برای عدم تمایل به نگهداری حیوانات خانگی است.

چه مسائلی در حوزه دامپزشکی باید مورد توجه و یا بازنگری قرار گیرد؟

تغییر نیازها و همچنین تغییر شرایط دنیای پیرامون و خصوصا در کشور ما، با سرعت زیادی در حال تغییر است و این تغییرات بازنگری قراردادها و قوانین پیرامونی را جدی تر می کند. بیمه حیوانات یکی از این موارد نیازمند تغییر است. چرا که خیلی از مواقع این موجودات(خصوصا کوچولوها) دچار مشکلاتی می‌شوند که با توجه به مشکلات اقتصادی که مردم درگیر آن هستند، از پس هزینه‌های درمان آنها بر نمی‌آیند و خیلی از مواقع حاضر به هزینه های تشخیصی دقیقتر(مانند آزمایش کامل، سی تی اسکن، ام آر ای و… ) نیستند و مایل هستند تا علامتی درمان شوند و اگر هزینه ها بالا باشد تصمیم به یوتانایز این موجودات گرفته می‌شود. علیرغم علاقه ی شدیدی که به حیوان خانگی خود دارند.

کیفیت آموزش دانشگاه‌ها و پذیرش دانشجو با توجه به نیاز کشور و جامعه نیز یکی دیگر از این موارد است.

وضعیت درآمدی دامپزشکان چگونه است؟

متاسفانه علیرغم تلاش و مدت زمان نحصیل و سختی های حین تحصیل و همچنین سختی کار دامپزشکان درآمد متناسب با این مشکلات نیست.

مراجعه‌کنندگانی که دارید آیا حیوانات خود را به موقع درمان می‌کنند یا اینکه وقتی حیوان را برای درمان می‌آورند که کار از کار گذشته است؟

برخی حساسیت مناسبی برای نگهداری از حیوان خانگی دارند و همانطورکه گفتم او را جزوی از خانواده می دانند. اما بعضا هم حساسیت زیادی دارند. تا حدی که حتی به گفته های دامپزشک هم اعتماد نداشته و در نهایت یا کار خودشان را می کنند یا به کلینیک های دیگر هم سر می زنند. موارد متعددی را شاهد بوده ام که علیرغم معاینه، آزمایش، شروع درمان درست و راهنمایی لازم، فرد به مرکز درمانی دیگری مراجعه کرده و دستورات دیگری برای درمان حیوان خود دریافت می کنند و همین مسئله به ضرر آن حیوان تمام شده است. بالاخره سطح دانش، تجهیزات و امکانات دامپزشکی، دسترسی به متخصصان دامپزشکی و عوامل دیگر در تشخیص درست و تجویز مورد نیاز تاثیرگذار است.

در مقابل هم به گفته شما، برخی حیوانات خانگی زمانی به ما سپرده می شود که یا جانش را از دست داده یا حال وخیمی دارد. این موارد نگران کننده همگی ناشی از عدم آگاهی صاحب آن حیوان خانگی است که میزان توجه و احساس مسئولیت فرد را نشان می دهد.

یک جامعه تا چه اندازه وابسته به فعالیت و تخصص دامپزشکان است؟

بنظرم دامپزشک ها را بر حسب تخصصی که دارند در چند دسته قرار داد. گروهی از همکاران ما در حیطه پرورش دام و طیور فعالیت دارند، و گروه دیگر ی در زمینه دام های کوچک و همان حیوانات خانگی فعالیت داشته و بخش های کوچک دیگری از جامعه دامپزشکی در حیطه حیات وحش و غیره فعالیت دارند. قاعدتا با توجه به نیاز جامعه، حضور دامپزشکان در بخش دام، طیور و آبزیان قابل توجه است.

بر اساس گزارش های منتشر شده، با توجه به اینکه سرمایه دامی و سرمایه گذاری انجام شده در زیر بخش دام و طیور، این صنعت بعد از نفت یکی از مهمترین سرمایه‌های ملی در کشور است. نقش دامپزشکی در سلامت و ایمنی مواد غذایی از مزرعه تا بشقاب بعنوان نقشی استراتژیک  و کلیدی بسیار حائز اهمیت و انکار ناپذیر بوده و در واقع  با توجه به ابعاد گسترده وظایف و مسئولیت‌ها، دامپزشکی یکی از ارکان اساسی زمینه ساز امنیت غذایی محسوب می شود. در نگاه کلی، نقش دامپزشکی را می توان در سه محور عمده و اساسی تشریح کرد:۱-بعد اقتصادی ۲- بعد بهداشتی ۳- بعد تحقیقاتی و پژوهشی. در حالی که کمتر به آن توجه می شود و افراد بسیاری از این نقش ها بی اطلاع هستند.

مواردی از حیوان‌آزاری به ویژه در فضای مجازی، منجر به واکنش‌های عمومی شد. ریشه حیوان‌آزاری را در چه چیزی می‌دانید و آیا گزارش‌های حیوان‌آزاری در کشور ما قابل توجه است؟

موارد متعددی از این حیوان آزاری ها هرازگاهی مشاهده می شود که ریشه یابی دقیق آن نتایج غیرقابل باور اما حقیقی را نشان می دهد. مثلا در چند موردی که طی سالهای اخیر در بندرعباس از سوی برخی افراد گزارش و پیگیری شد، انگیزه های مالی پیگیری کنندگان و استفاده از احساسات مردم قابل تشخیص بود. اما مردم آگاهانه در این موارد برخورد دارند و قصدشان چیزی جز توجه به حقوق حیوانات نیست. طبیعی است که هرجا بحث پول، منافع و غیره باشد، امکان فساد هم وجود دارد و ما موارد متعددی را دیده ایم که به اسم پناه داده به حیوانات، حمایت از حقوق آنها و دوری از خطرات و مشکلات، سواستفاده های قابل توجهی صورت گرفته است. بنظرم باید نقطه مقابل حیوان آزاری را هم ببینیم. یعنی دریابیم که این آمارها به نسبت پنج سال یا یک دهه قبل چه میزان کاهش یافته و عوامل کاهش آن چه چیزهایی بوده است.

مواردی از مهربانی در حیوانات را مشاهده کرده‌اید که بیان کنید؟

این موارد بسیار زیاد مشاهده می شود. مثلا موردی را داشتیم که فردی یک گربه تصادفی را سراسیمه و هراسان به کلینیک آورد و درخواست درمان فوری او را داشت. بعد که ماجرا را پرسیدیم، متوجه شدیم که فرد فقط شاهد آن تصادف بوده و علیرغم اینکه نقشی در بروز حادثه نداشته، بی تفاوت از کنار آن عبور نکرده است.

تصوراتی درباره تاثیر گربه‌ها در نازایی و سقط جنین وجود دارد. این موارد را تایید می‌کنید؟

باید بگویم در کشورهایی که پت به عنوان جمعیت غالب آنهاست احتمال انتقال بیشتر از سبزی و میوه های آلوده ای بوده که ممکن است به درستی شسته نشده باشند.

برای بیماری زایی باید مدفوع  گربه آلوده ۲۴ ساعت در مجاورت هوا باشد تا اسپروله شود و بعد این مدفوع خورده شود تا آلودگی پیش بیاید برای همین احتمال آلودگی از این طریق کمتر است

شما تنها دامپزشک خانم در استان هرمزگان هستید که مطب دارید در رقابت با مردان دچار محدودیت نشدید؟

قطعا توانایی های هر فرد می تواند محدودیت ها را کم کند. من هم سعی کردم بدون در نظر گرفتن جنسیت به کار بپردازم و حواشی بیهوده را در نظر نگیرم. در عین حال با همین دیدگاه باید بگویم، خیر دچار محدودیت نشدم و با سایر همکاران در حوزه درمان ارتباط مثبتی دارم.

چند دامپزشک زن در استان است؟ 

از تعداد دقیق اگاهی ندارم . چون دامپزشکی رشته ی وسیعی است و از اداره های دولتی تا بخش مواد غذایی، آبزیان و غیره برای دامپزشک ها شرایط کار و فعالیت وجود دارد. اما بنظر می رسد نسبت آقایان به خانم ها در حوزه دامپزشکی استان هرمزگان تفاوت زیادی دارد و تعداد خانم های شاغل در این حوزه به مراتب کمتر است .

در این مسیر با چه چالش هایی مواجه شدید؟

خوشبختانه تا به حال دچار چالش خاصی نشدم. بالاخره با آگاهی از موارد احتمالی در این رشته تحصیل کردم و وارد شدم اما بعضی موارد مثل نوسان قیمت ها، تاثیر زیادی روی همه مشاغل داشته و حیطه درمان در دامپزشکی هم بی نصیب نمانده است. البته گاهی اتفاقاتی هم می افتد که در کار باعث ناراحتی و چالش هایی می شویم که هرچند گاها عذاب آور هستند، ولی با گذشت زمان حل می شوند. موارد دیگه ای مثل تامین هزینه های نگهداری، اجاره، وسایل، کمبود تجهیزات و غیره هم در نوع خودش چالش محسوب می شوند.

از خاطرات تلخ و شیرین کارتان بگویید

حدود یک سال قبل، فکر می کنم خرداد ماه ۹۸ در کلینیک مشغول کار بودیم و چند مراجعه کننده هم داشتیم که ناگهان تعدادی از افرادی که خودشون را حامی حقوق حیوانات می دانند وارد کلینیک شده و باعث رعب و وحشت شدند. تا به خودمان آمدیم، کلینیک پر شده بود از لاشه سگ و افرادی که بویی از انسانیت نبرده بودند. ظاهرا در محل دیگری که هیچ ارتباطی به کلینیک نداشت توسط یک نهاد دیگر اتفاقاتی افتاده بود که این افراد ناآگاه را به سمت درمانگاه کشانده بود. البته بعدا همه اصل ماجرا و تحریک این افراد و سوءاستفاده از احساسات مردم حیوان دوست برای همه آشکار شد و لیدرهای این حمله به سزای کار خود رسیدند، اما این اتفاق یک خاطره تلخ در دوران کاری من محسوب می شود.

در خصوص خاطره شیرین نیز یادم می آید حدود دو سال قبل، شب کاری سنگینی را داشتیم و حدود ساعت یک و نیم بامداد که قصد رفتن به خانه را داشتیم، پس از قفل کردن در درمانگاه، تلفن به صدا در آمد و به پیشنهاد همکارم، بازگشتیم و تلفن را جواب دادیم. صدای مضطرب پشت تلفن می گفت که سگم از دستم رها شده و به خیابان رفته و ماشین به او زده و اکنون حال خوبی ندارد. علیرغم خستگی زیاد، از او خواستیم به کلینیک مراجعه کند و از آن سگ عکس گرفتیم که بررسی نشان داد باید عمل شود. آن سگ دو روز بعد پس از انجام مراحل مورد نیاز عمل شد و با وجود هزینه زیاد، صاحبش تمام مخارج را انجام داد. دیدن سگی که نیمه جان با دو لگن شکسته به کلینیک مراجعه کرده و پس از چند هفته توان دوباره راه رفتن و زندگی دریافت کرده بود، خوشحالی زیادی در ما ایجاد می کرد و البته موارد زیادی از این مسائل در کار برایمان اتفاق افتاده است.

در کل، این رشته همیشه خاطرات جذاب دارد چون با موجودات جذابی در تماس هستیم تقریبا درمان هرکیس خاطره ی خوشی است زمانی که بهبوددیشان را میبینیم

پیشنهادتون به علاقمندان به حرفه دامپزشکی چیست؟  راه شما را  ادامه بدهند؟ ‌

حقیقت این است که دامپزشکی رشته بسیار سختی هست. توصیه من این است که کسی برای تحقق آرزوی دکتر شدن این رشته را انتخاب نکند و صرفا علاقه ذاتی به حیوانات را ملاک قرار ندهد. چون در میانه راه با دردسر روبرو می شود.

اینکه درآمدزایی دامپزشکی سخت هست، دلیل دیگه ای برای مشاوره خوب و بررسی دقیق برای انتخاب دامپزشکی هست. علاقه، بررسی دقیق و در نظر گرفتن بازار کار دامپزشکی برای علاقمندان به این رشته بسیار مهم است.

در پایان و در کنار تمام سختی‌های شغل دامپزشکی به موارد رضایت‌بخش این حوزه هم اشاره کنید

در نمای کلی برای دانش آموخته های این رشته در حوزه های متفاوتی فرصت شغلی هست از فعالیت های درمانی تا بسته بندی فراورده های غذایی.

معرفی بنیانگذار اولین دبیرستان دخترانه بندرلنگه در سال۴۷

ارسال شده در ۵ مهر ۱۳۹۹، توسط مروارید مهر -سامیه سلیمی

ایران پاک همچون طوبی آزموده -که در سال ۱۲۸۶ اولین دبیرستان دخترانه تهران را تاسیس کرد- بنیانگذار اولین دبیرستان دخترانه بندر لنگه شد. متولد ۱۳۲۰ شهر آبادان، با اصالتی لنگه ای بدلیل شغل پدر که کارمند شرکت نفت بود تا پایان مقطع دبیرستان در آن جا زندگی می کند و پس از آن روانه تهران می شود

زنان ایرانی در دوره های مختلف علیرغم تمامی محدودیت ها، باورهای سنتی و فشارهای موجود، تلاش شایانی داشتند که همپای مردان در حیطه های مختلف حضور داشته و پیشرفت کنند.

در این میان زنانی دریادل از دیار بندرلنگه از سال ها پیش که هنوز چندان باب نشده بود که بانوان در جامعه ای بزرگتر از خانه و خانواده حاضر باشند، استوار گام برداشتند و موسس اولین ها شدند.

ایران پاک یکی از بانوان سرشناس و صاحب نام بندرمروارید همچون طوبی آزموده -که در سال ۱۲۸۶ اولین دبیرستان دخترانه تهران را تاسیس کرد- بنیانگذار اولین دبیرستان دخترانه بندر لنگه شد. ایران پاک متولد ۱۳۲۰ شهر آبادان، با اصالتی لنگه ای بدلیل شغل پدر که کارمند شرکت نفت بود تا پایان مقطع دبیرستان در آن جا زندگی می کند و پس از آن روانه تهران می شود. پس از ازدواج با عبدالرضا تراکمه (شخصیت سرشناس بندرلنگه) بدلیل علاقه وافر همسرش به زادگاهش در سال ۱۳۴۱ ساکن انجا می شوند . خانم پاک شرایط تحصیل را درخور و شان مردم بافرهنگ بندر لنگه نمی داند و همین کافی بود تا عزم را جزم کند و کمر همت ببندد.

در همان سال به شکل داوطلبانه وارد آموزش و پرورش می شود و ابتدا در مقطع دبستان به تدریس چند پایه می پردازد و در سال ۱۳۴۳ به استخدام آموزش و پرورش در می آید . با شناختی که از پتانسیل فرهنگی شهر داشت تلاش میکند تا دبیرستان دخترانه را تاسیس کند و در این مسیر با سختی و دشواری های زیادی روبرو می شود اما وی مستحکم و بااعتماد به نفس و توکل به خدا فقط به پایان و نتیجه ی مطلوب می اندیشید.

سرانجام پس از دو سال دوندگی، مکاتبه و پیگیری در تهران تلاش او ثمره ای زیبا به بار آورد و آن افتتاح دبیرستان دخترانه پروین اعتصامی در منزل استیجاره ای در محله بلوکی با یک پایه می شود.

پس از یکسال تعداد ثبت نام شدگان به حد نصاب نرسید و زمزمه ی تعطیلی دبیرستان بر سر زبان ها افتاد اما وی از پا ننشست و ناامید نشد. وی جلسات متعددی با اولیاء و دانش آموزان جهت ترغیب بیشتر آنان بر ادامه تحصیل برگزار کرد و تحصیل و فرهنگ آموختن جریان بیشتری به خود گرفت. هرساله تعداد دانش آموزان تا مرحله اخذ دیپلم افزایش می یافت و همچنان این رود روان تا امروز که چندین دبیرستان دیگر در این شهر وجود دارد، بسوی دریا در حرکت است.

در ادامه اعتماد مردم و همراهی آنان، ایران پاک را مصمم تر کرد بر تشویق و ترغیب دختران شهرش بر تحصیل و حضور موثر در جامعه. از دیگر اقدامات بزرگ و شاید کمتر بیان شده ی او راه اندازی دانشسرای مقدماتی دختران در سال ۱۳۴۷ در همان مدرسه پروین اعتصامی می باشد. متاسفانه باز شهر بندرلنگه مورد بی مهری قرار می گیرد پس از دوسال فعالیت تعطیل می شود.

از آنجایی که آموزش و پرورش بندرلنگه با محدودیت مدرس مواجه بود،ایران پاک به تشویق همسرش برای بالا بردن سطح کیفیت و سواد و آموزش، سختی های ادامه تحصیل را با وجود مشغله های کاری و خانه داری به جان می خرد و دیپلم دانشسرای مقدماتی را نیز کسب می کند. علاوه بر مدیریت، نیز ساعاتی را در دبیرستان تدریس می کرد تا هم ارتباط عاطفی بیشتری با شاگردان برقرار کند و هم اینکه کمکی به کمبود نیروی انسانی شهرستان نموده باشد.

یکی دیگر از تلاش ها و پیگیری های ایران پاک به همراه دیگر اعضای خانواده راه اندازی و افتتاح کودکستان در بندرلنگه می باشد. بدون انتظار مادی فقط دلخوش به این که کودکستان در شهرشان باشد و امتیازی برای زادبوم و همشهریان کسب کرده باشند.

همه محصلین سراسر شهرستان بندرلنگه ، سالن شهید اسد پور را می شناسند و چه بسا خاطرات فراوان دارند ، این سالن چند منظوره که همچنان برقرار است نیز به کوشش و درخواست این بانوی دور اندیش و همت اداره کل نوسازی مدارس و شهرداری وقت ساخته شد و به بهره برداری رسید. آرزوی برگزاری امتحانات نهایی دبیرستان را نیز وی محقق کرد که تا پیش از آن خود مانع بزرگی برای دختران در اخذ مدرک دیپلم بود.

از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۷۴ ،سال های عشق ورزیدن ، آموزش ، گذشت و تحمل همه ی سختی هایی بود که در شرایط هموار امروز آسان بنظر میرسد. ایران پاک در این ۳ دهه معلمی ، ۲۰ سال مدیریت و رهبری مجموعه ای بر عهده داشت که تا امروز پابرجاست. سزاوار است نام این چنین سرمایه هایی را با خط طلا بر سر در شهر نوشت .

ایشان پس از خدمات کم نظیر و ماندگار، در سال ۱۳۷۵ به بازنشستگی نائل می شود و نظاره گر شاگردان فعال ، متدین و مهربانش می نشیند که قطعا دختران دیروز ، امروز هر کدام خود موفق و صاحب نام هستند و خصایص زیبای معلم خود را همراه دارند. . در سال ۱۳۹۵ تعدادی از شاگردان قدیم به رسم ادب و سپاس از وی ، جشنی ترتیب دادند در بندرلنگه و از او بعنوان الگو و معلم با اخلاق زندگی مراتب قدردانی خود را اعلام نمودند و با اعطای لوح زرکوب به معلم دیرین، خاطرات سال های دور را زنده کردند. فرزندان نیز که نشان از مادر مدبر، دوراندیش و پدر فرهنگ پرور خود دارند، هر کدام در جایگاهی مشغول خدمت می باشند

فرزند اول ‌ایران پاک، میترا لیسانس ادبیات فارسی و بازنشسته آموزش و پرورش ، مهستی لیسانس زبان انگلیسی ، ماندانا پزشک متخصص بیهوشی و علیرضا کارشناس ارشد حقوق می باشند.

گروه موسیقی بندری زنان؛ از تمرین در حیاط تا اجرا در برابر مردان

ارسال شده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۹، توسط عصر ایران

زنان می‌توانند در برابر تماشاگران مرد و زن به صورت کُر همخوانی کرده و یا با صدایی برابر با یک خواننده مرد دیگر، بخوانند.

خبرگزاری فرانسه در گزارشی به یک گروه موسیقی زنانه در جنوب ایران پرداخته است.

در متن خبرگزاری فرانسه آمده است: گروه موسیقی زنانه “دینگو” در سال گذشته با اجرای خوب خود در جنوب ایران به عنوان یکی از بهترین‌های جشنواره “موسیقی خلیج فارس” درخشید.

در این گزارش، به اجرای گروه موسیقی “دینگو” در جنوب ایران و تجربه اعضای گروه در برابر تماشاچیان زن و مرد در سال گذشته پرداخته شده است. آنها از حال و هوای خود و روند تمرین موسیقی می‌گویند.

در پایان خواندن یک گروه موسیقی، تماشاچیان مرد دست زدند و زنان “کِل” و هورا کشیدند. این ماجرا در همه جا امری عادی است مگر اینکه محل اجرا ایران و تمامی اعضای موسیقی روی استیج، زن باشند.

این زنان در آن شب آرام موسیقی “بندری” نواختند.

شعر این موسیقی از ترانه‌های قدیمی “فولکلور” (محلی) انتخاب شده بود. ترانه‌ای که از نسل‌های گذشته منتقل شده و برای بسیاری از تماشاچیان حاضر در آمفی‌تئاتر بندرعباس آشنا بود.

این اجرا از سوی اعضای این گروه در برابر ترکیبی از تماشاچیان مرد و زن برگزار شد.

“نوشین یوسف زاده” نوازنده ساز “عود” که یک ساز خاورمیانه‌ای است در این باره می‌گوید: این احساس ایجاد می‌شود که بالاخره توسط بخش جدیدی از جامعه دیده شده‌اید.

وی افزود: احساس می کنید سرانجام تمام تمرینات شما نتیجه داده است.

“فائزه محسنی” نوازنده‌ ساز درام گروه “دینگو” می‌گوید اجرا در فستیوال‌ها فرصت خوبی در برابر آنهاست زیرا در شرایط معمول قادر به اجرا در برابر مردان نیستند

اعضای این گروه با لباس‌های سنتی در فستیوال دولتی به نام “موسیقی خلیج فارس” شرکت کردند و در حین خواندن، سازهای موسیقی را نواختند.

طولی نکشید که تماشاچیان با هیجان شروع به خواندن ترانه 4 قطعه ای از موسیقی و هم‌خوانی با خوانندگان کردند.

این گروه در اواخر سال 2016 و پس از یک مکالمه بین دو زن در ساحل بندرعباس شکل گرفت. نام این گروه موسیقی “دینگو” است که در گویش محلی به اولین قدم‌های لرزان یک نوزاد اطلاق می‌شود.

این برنامه که در سال گذشته اجرا شد، دومین اجرای گروه دینگو در برابر مجموعه‌ای از تماشاگران مرد و زن بود.

آنها در تیرماه سال 2018 ، اولین اجرا در برابر مردان و زنان را در فستیوال “عود” شهر شیراز تجربه کردند.

“فائزه محسنی” نوازنده ساز “درام” گروه در این باره گفت: چنین فستیوال‌هایی برای ما فرصت بزرگی است زیرا در شرایط عادی قادر به آواز خواندن در برابر مردان نیستیم.

در اقدامی بسیار نادر گروه موسیقی “دینگو” در برابر تماشاچیان مرد و زن اجرا کرد

مردان و زنان گروه موسیقی زنان در ایران را تشویق میکنند

“فائزه محسنی” در هنگام اجراهای همیشگی برای تماشاچیان زن، تکخوانی می‌کند.

اما چند روز قبل از این جشنواره به آنها اطلاع دادند که برای خواندن در برابر جمعیت مردان و زنان انتخاب شده‌اند. گروه نیز با عجله برنامه روتین خود را تغییر داد

“ملیحه شاهین‌زاده” نوازنده ساز “پیپه” که “دهل” بومی هرمزگان محسوب می‌شود، در این باره گفت: ما مجبور به تمرین در تمام روز بودیم، زیرا باید به صورت کر همخوانی می‌کردیم.

آواز خواندن زنان در محافل عمومی در ایران به صورت صریح و روشن انجام نمی‌شود.

طبق گفته “سحر طاعتی” مدیر سابق  روابط عمومی دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هیچ قانونی به طور خاص آواز خواندن زنان را منع نمی‌کند.

با این حال او می‌گوید بسیاری از روحانیون بر این باورند که خواندن زنان به دلیل “محرک بودن” صدایشان برای مردان، “حرام” یا ممنوع است.

موسیقی سکولار (غیردینی) معمولا مورد تائید روحانیون شیعه قرار نمی‌‌گیرد. آنها موسیقی را از سرگرمی‌هایی می‌دانند که انسان را از دین دور می‌کند.

ممنوعیت موسیقی در ایران بلافاصله  پس از انقلاب اسلامی  به تدریج لغو و فضای کشور با موسیقی “انقلابی” در طول سال‌های جنگ ایران و عراق پر شد.

در گزارش خبرگزاری فرانسه آمده است: “پس از انتخاب حسن روحانی در سال 2013 و حضور او به جای محمود احمدی‌نژاد به عنوان یک فوق محافظه‌کار، برگزاری جشنواره و کنسرت‌های موسیقی تا حدی آسان شد”.

با این وجود همچنان تعدادی از محدودیت‌ها وجود دارد. ارشاد همچنان باید کنسرت‌ها را تائید کند و تکخوانی یک زن در برابر گروهی از تماشاگران مرد و زن همچنان غیر ممکن باقی مانده است.

طاعتی در این باره می‌گوید: زنان می‌توانند در برابر تماشاگران مرد و زن به صورت کُر همخوانی کرده و یا با صدایی برابر با یک خواننده مرد دیگر، بخوانند.

“دینگو” یک گروه موسیقی 4 نفره زنانه در جنوب ایران است که اعضایش موسیقی بندری می‌نوازند. ترانه‌ موسیقی آنها از موسیقی “فولکلور” (محلی)  انتخاب شده که قدمت تاریخی دارند

در چنین شرایطی، تک‌خوانی زنان با حمایت صدای مردانه در یک تئاتر اقتباس شده از کتاب معروف “بی‌نوایان” در سال 2018- 2019 در تهران اجرا شد.

معرفی “بندری” در خارج از کشور

اعضای “دینگو” که همگی بین دهه 20 تا 30 سالگی عمرشان هستند، چندین بار تلاش کرده‌اند تا شخصا در برابر تماشاچیان مرد و زن اجرا کنند.

“نگین حیدری” نوازند ساز کوبه‌ای “کسر” که درامی کوچک و شبیه دهل است، در این باره گفت: هماهنگی‌های این کار بسیار دشوار بود و ما فقط تسلیم شدیم.

بنابراین هر زمان مقامات، جشنواره یا نمایشی در شهرشان برگزار کنند، گروه موسیقی “دینگو” برای شرکت در برنامه تقاضا داده و برای انتخاب خود امیدوار باقی می‌مانند. حتی اگر تا آخرین لحظه از انتخاب خود بی‌خبر باشند.

اما لذت اجرا برای آنها ارزش انتظار طولانی و ساعت‌ها تمرین در “اتاق دینگو” را دارد. اتاق دینگو یک فضای ضد صدا در حیاط خانه یکی از والدین آنها است.

نگین حیدری می‌گوید که همسرش “ساسان” برای دیدن اجرای زنده او بسیار خوشحال است.

این 4 نوازنده که دو نفر از آنها شاغل هستند از سوی خانواده‌های خود کاملا حمایت شده و آرزوهای بزرگی مانند اجراهای بیشتر و بزرگ در ایران و نوازندگی در سالن‌های خارج از کشور را دارند.

“نگین حیدری” عضو سابق می‌گوید گروه موسیقی آنها تلاش کرده تا یکی از برنامه‌های خود را برای گروهی از شرکت‌کنندگان مرد و زن اجرا کند اما به دلیل مشکلات موجود در کسب مجوز و هماهنگی از چنین اجرایی منصرف شده‌اند

فائزه محسنی در این باره گفت: ما می‌خواهیم دینگو را بین‌المللی کنیم. ملیحه شاهین زاده نیز می‌خواهد بقیه مردم جهان نیز موسیقی زادگاهش را بشنوند.

زحمات آنها در فستیوال سال گذشته و با لباس‌های رنگارنگ، پولک‌دار و سوزن‌دوزی‌های طلایی که پوشش سنتی استان هرمزگان است، نتیجه داده و آنها جایزه فستیوال را بردند.

پس از آن اجرا، “نگین حیدری” به دلیل “اختلافات هنری” گروه را ترک کرد و “مینا مولایی” گیتاریست گروه شد.

با شروع کرونا در ایران گروه دینگو تحت تاثیر قرار گرفت.

تمرینات این گروه متوقف و امید آنها برای ضبط آلبوم کمرنگ شد اما آنها فضای جدیدی را نیز خلق کردند.

ملیحه شاهین‌زاده گفت: دوره شیوع کرونا برای من فرصتی بود تا در مورد موسیقی منطقه تحقیق کنم و تکنیک‌های نوازندگی‌ام را بهبود بخشم.

وی افزود: ما تا کنون بخش‌هایی از موسیقی بندری را کار کردیم اما اینک به دنبال ساخت قطعات اصلی خودمان هستیم.

تاکسی و یواس‌بی

علی‌رغم محدودیت‌ها، آوازهای انفرادی زنان هنوز در ایران شنیده می‌شود، به خصوص اگر در تهران سوار تاکسی شوید.

ممکن است با راننده‌ای روبه‌رو شوید که به موسیقی “گوگوش” یکی از خوانندگان دوران پیش از انقلاب گوش می‌کند که پس از سال 2000 دوباره در آمریکا شروع به خواندن کرد.

 نوازنده ایرانی گروه دینگو

ممکن است راننده‌ای دیگر یک فلش مموری (USB) از قطعات “مهستی و هایده” از خوانندگان قبل از انقلاب داشته باشد که پس از مرگ  در ایالات متحده آمریکا دفن شده‌اند.

همچنین در ایران صدای “گلاره شیبانی” خواننده جوان ساکن سواحل غربی آمریکا نیز که موسیقی‌هایش از طریق اینترنت به ایران رسیده، شنیده می‌شود.

پوشش اصیل هرمزگانیان جذابیت جهانی دارد و یک جهان حرف ناگفته

ارسال شده در ۲۲ شهریور ۱۳۹۹، توسط فرخنده جلالی

اولین نمایشگاه مجازی لباس سنتی هرمزگان که تطبیق هنر و زیست فرهنگی متفاوتمان است با شرایط خاص امروز جهان، بهانه ای شد تا تلاش فعالان حوزه مد و لباس استان هرمزگان را به این شکل معرفی کنیم.

هرچند جذابیت جهانی پوشش اصیل هرمزگانیان حرف چندان تازه ای نیست و این ذات اصالت است در هرجا و در هر چیز که باشد اما ظرفیت ها و ظرافت های بسیاری در این حوزه وجود دارد که اگر سالیان سال نمایشگاه های متعدد برگزار شود باز هم حرف  های تازه، طرح ها و آثار جدیدتری برای معرفی به دنیا و نه تنها کشور وجود دارد.

معتقدم خلاقیت هنرمندان جوان و پیشکسوتان فعال در حوزه مد و لباس هرمزگان رمز این پویایی مداوم است.

و ‌اصل مهمتر و تاثیرگذارتر در ماندگاری اصالت ها را می توان علاقمندی نسل جدید دانست به کاربردی تر کردن و جاری کردن این هنر در زندگی.

و به تعبیر من تفاوت سلیقه نسل ها و کشش ذاتی شان به هنر مادری پدیدارگر مدبومی است.

اینجا نقوش هندسی کندوره ها،شیلا ها،لی سی ها و تلی ها تا گل بالاهای شلواربندری همه قصه های شیرینی دارند که شاید نشنیده باشیم شان .

و حالا که روزگارمان کرونایی شده، قابلیت فضای مجازی  فرصت مناسبی به وسعت جهان است برای رویدادهایی از این دست.

هدف معرفی پیوسته آثار فعالان حوزه مد و لباس استان که باشد  لباس سنتی آغاز خوبی است.

 اداره کل فرهنگ و ارشاداسلامی با همکاری انجمن طراحان لباس و همراهی قابل تحسین هنرمندان  این نمایشگاه را در دو بخش احیاگران سنت های پوششی و از نگاه دوربین بروی صفحه اینستاگرامی شان  برگزار کردند.

 از بین ۱۱۶ اثر دریافت شده در این نمایشگاه  ۵۴ اثر از ۱۴ طراح و دوزنده در بخش احیاگران لباس سنتی منتشر شد.

قدردانی می کنیم از خانم ها فاطمه شمس الدینی، مریم آبتین ،حکیمه درغال و مریم خادمی (بندرعباس). فاطمه ترکی و آقای صدیق مرادی (بستک). سلیمه یگانه و سکینه زاهدی ( بندرخمیر- رویدر). سهیلا چملی پور و شمسی افضلی ( سیریک) . محدثه رحیمی شهواری (میناب ).  سمیه رحیمی(رودان). فاطمه باددست و زلیخا هاشمی ( جاسک) .

همچنین در بخش از نگاه دوربین این نمایشگاه ۴۶ قطعه عکس اجتماعی اثر ۱۹ عکاس هرمزگانی با موضوع پوشش سنتی به نمایش گذاشته شد که از همراهی هفته نامه آوای دریا و آقایان احمد بازماندگان قشمی، احسان رنجبری ، عبدالمطلب ازلی پور،عبدالرضا شیبانی ، مرتضی غریبی ، آرمان امجدی، رهبر امامدادی، محمد امین درویش زاده ، مرتضی مرادی،محمد بارکار، علی ستایشی، عابد قاسمی و خانم ها بی بی بشرا داخته، فاطمه روحبخش، سیده مریم مرتضویی ، مهتاب سنگرزاده ، صدیقه رنجبر،  خانم مرجان ذاکری قشمی،زینب امانی و ماهانی صالحی نژاد سپاسگزاریم.

 امیدوارم این برنامه علاوه بر دنبال کردن هدف خود بتواند به اقتصاد هنر استان هم کمک کند.

معرفی زنان موفق و تاثیرگذار غرب هرمزگان(ماه لی لی بستکی)

ارسال شده در ۲۲ شهریور ۱۳۹۹، توسط سمیه پوریوسف- مروارید مهر

گفتگوی ما با معلمی است که در عرصه خدمت عاشقانه فرهنگی ، به معلمی بسنده نکرده و دغدغه فرهنگ به معنای عام دارد…برای نگهداشت فرهنگ و… ، انجمنی را تاسیس نموده و به شاهنامه خوانی و بزرگداشت چهره ها هم می پردازد ،به زادگاهش شدیدا علاقمند است اما خدمات فرهنگی خود را تا لیردف و جاسک و بامری و ملو هم رسانده است. کمپین حمایت از نخبگان بی بضاعت را مدتهاست چراغش را روشن نگه داشته و..و..از این رو شما را به خواندن این گفتگو دعوت می کنیم

لطفاً خودتان را به طور مختصر معرفی کنید.

بی بی خیرالنساَء نصیری (ماه لی لی بستکی) هستم. معلم، بستکی و ساکن بندرعباس. فعال اجتماعی و دلواپس امور فرهنگی

سوالات متعددی از شما در ذهن ما هست اول از شغل اصلی خودتان شروع میکنیم .کی استخدام شده اید و در کجا ها خدمت کرده اید؟

تا سال هفتاد و چهار شاگرد محضر استادانم بوده ام و از آن پس هم از دانش آموزانم می آموزم.

دو سال اول معلمی خدمت دختران عزیزم در کوخرد بودم سه سال در دبیرستان فاطمیه بستک و بیست سال است که در بندرعباسم.. بیش از شش سال در اداره کل آموزش و پرورش در خدمت همکاران عزیز فرهنگی بوده ام و الان چندین سال است با دختران عزیزم در مدارس بندر با هم می آموزیم

معلمی را اگر بخواهید در چند جمله تعریف کنید چه توصیفی دارید؟

معلمی تنها با یک کلمه هم معناست *عشق*

انجمن خط سوم نام آشنایی برای ماست . بفرمایید آیا این انجمن هنوز پا برجاست و اصولاً چه کارکردهایی داشته و به چه نیتی تاسیس شد ، همکاران اصلی شما در این انجمن چه کسانی هستند؟

بله. انجمن خط سوم فرهنگ و ادب هرمزگان انجمنی پویا و پرتلاش در عرصه ی فرهنگ و ادب هرمزگان است

که در زمینه های ترویج کتاب و کتابخوانی، آیین و سنن هرمزگان و تلاش برای نگهداشت زبان های بومی فعال است. در این انجمن من افتخار دارم با دوستداران فرهنگ و ادب همراه باشم در چهارشنبه های کتابخوانی، شنبه های شاهنامه خوانی و همایش هایی که با اهداف مختلف مثل بزرگداشت چهره ها، رونمایی از کتابها با حضور شعرا و نویسندگان، برگزاری آیینهای استان .

همین جا هم دعوت می کنم از همه ی دوستان علاقمند به کتاب و دوستانی که دغدغه فرهنگی دارند تا همراه و یار ما گردند. فعالیت ما تنها در محدوده بندرعباس نیست گستردگی تلاشمان استانی است و تا حالا سفرهای زیادی برای اجرای برنامه و شناخت منطقه به جاهای مختلف استان داشته ایم. انشاالله با پشت سر گذاشتن هیولای کرونا خط سوم هم فعالیتهای خود را از سر خواهد گرفت.

از دیوار یار مهربان بگویید و درباره آن توضیحاتی بفرمایید آیا زیر مجموعه خط سوم می باشد؟

دیوار یار مهربان که امسال چهارمین سال آغاز به کار خود را در نمایشگاه کتاب پشت سر گذاشت جایی است برای اهدای کتاب به نیازمندان کتاب.. خیلی از مناطق دور دست، مدارس بی بضاعت، بیمارستانها،زندانها، خوابگاهها و اماکن عمومی که مردم ساعتی از وقت خود را در آن به سر می برند نیازمند کتاب هستند به اتفاق دو نفر از دوستان عزیزی که دغدغه این امر را دارند خانم فرخنده و جناب محمدکرمی این تصمیم را گرفتیم که به جمع آوری کتاب بپردازیم و به دست نیازمندانش برسانیم با شعار اهدای کتاب، اهدای دانایی.. و خوشبختانه موفق شده ایم تا الان بیش از بیست و دو هزار جلد کتاب را به جاهای مختلف از نخل خین و بست قلات بستک گرفته تا روستاهای لیردف جاسک، از بشاگرد تا ملو و بامری و جای جای استان هر جا متقاضی داشته ارسال نماییم و با حضور در جمع کودکان و نوجوانان و بزرگسالان از مزیت کتاب و کتابخوانی حرف بزنیم.

یار مهربان زیر مجموعه انجمن خط سوم نیست و مستقل می باشد.

یکی از اقدامات خوب شما حمایت از دانش آموزان نخبه و بی بضاعت است. آیا این کار به تنهایی انجام می دهید یا گروهی است و چه زمانی شروع شد، چه اقدامات و نتایجی به دست آورده اید؟

قطعا حمایت از دانش آموزان بی بضاعت نخبه ای که سال آخر دبیرستان را می گذرانند و از جای جای استان هستند برای گذشتن از سدکنکور تا پایان دانشگاه، کاری گروهی می طلبد. معرفهای این دانش آموزان، حامیان مالی، دبیرانی که همکاری می کنند، مشاوران و…

اما رتق و فتق امور را من بر عهده دارم و همه کسانی که با من همراهند گمنام ماندن این تلاش را می طلبند

تلنگر چنین اقدامی هم بعد از فوت مادربزرگم به من زده شد که متوجه شدم کسانی را تحت پوشش داشته بی آن که ما بدانیم. الان هم ما سالانه دانش آموزانی را حمایت می کنیم با برگزاری کلاسهای کمک آموزشی، تست، مشاوره و… برای راهیابی به دانشگاه و در دوره تحصیل دانشگاه هم همراه می شویم  وخوشبختانه تا کنون نتیجه بسیار موفقیت آمیزی داشته ایم و در رشته های پزشکی ،مهندسی ،حقوق، هنر و….فارغ التحصیل داشته ایم. الان حدود ده سال است که این کار دلپذیر در جریان است و من دستبوس تمام کسانی هستم که مرا یارند.. و خوب است بدانید خیلی از حامیان کنونی،خودشان دانش آموزان تحت حمایت بوده اند که الان با به پایان رساندن دانشگاه و شروع به کار همراه شدند. و موفقیت این عزیزان و مهر نهادینه شده در وجودشان یکی از لذت بخش تر وجهه های زندگی است..

می‌دانم که شما علاقه خاصی به زادگاه تان بستک دارید. اگر بخواهیم بستک را در چند جمله بگویید چه وصفی میکنید ؟

شاید سخت ترین پرسشی که در این روزهای دوری کرونایی بشود پرسید..

بستک = بس تک/هر چقدر هم جهان اندیش باشیم و مرزها برایمان بی معنی

زادگاه محدوده ای قلبی است با مرزهای خاص خودش، با بوی خاک باران خورده و سایه سار گاهبست بنفش فامش.. تک و تنها خطه ای در دل که شنیدن نامش خنکای وصف ناپذیری به وجود می بخشد.. دوستانم می گویند بستکی متعصبی هستی.. ولی باور کنید نمی شود بستکی باشی و عشق بستک بارورت نکند..

بانو مریم بهنام از جمله چهره هایی بود که خدمات زیادی به جامعه در عصر خود ارایه کرده و با تلاش شما و دوستانتان بیشتر شناخته شد. کمی از تلاش‌هایی که برای مرحوم بهنام انجام شده و یا انجام داده‌اید توضیح دهید.

گاهی وقتها می بینیم در حق خیلی از بزرگان و عزیزانی که برای این آب و خاک از دل و جان مایه گذاشته اند کم لطفی شده است. یکی از این عزیزان زنده یاد بانو مریم بهنام است. مادر فرهنگ و هنر هرمزگان.. من متاسفانه جز معرفی ایشان به دانش آموزانم، اهدای کتاب زلزله تا زمانی که موجود بود به افراد و شخصیتهای مختلف، و معرفی ایشان در چند مقاله و مصاحبه و دست اندر کار بودن در ساخت فیلمی از زندگی ایشان و اختصاص یک شماره از رادیو درخت به بانو، کار دیگری انجام نداده ام.. می گویم کار چندانی انجام نداده ام چون برای شناساندن بانو باید بیش از اینها تلاش نمود.. خوشحالم خیابانی در بستک به اسم ایشان است اما غمگینم از این که تلاشم برای ایجاد بنیاد مریم بهنام به جایی نرسیده است.

البته لازم است بگویم انجمن خط سوم جایزه ای سالانه به نام مریم بهنام به یکی از فعالان علمی_فرهنگی_هنری اهدا می کند که در اولین دوره به دکتر فریدون فراهانی به پاس زحمات و پژوهشهایشان در معماری بستکی اهدا شد.

یکی از علایق که در شما سراغ داریم تحقیق و پژوهش راجع به مولانا و شمس تبریزی است طوری که چندین بار عازم قونیه آرامگاه مولانا در کشور ترکیه شده اید .کمی در این باره توضیح دهید واز سفرهای تان بگویید.

فکر کنم همین مصرع در پاسخ به پرسشتان بسنده باشد:

کعبه العشاق باشد این مکان .

اما من اهل سفرم و تقریبا تمام شهرهای  ایران رابا دل و جان گشته ام و به خارج از کشور هم سفرهای متعددی داشته ام اما بعضی جاها عشق و رهائی می طلبد ، ورای جنسیت،ملیت،قومیت و رنگ. قونیه جائی است برای بازگشت به خویشتن خویش. آن مکان که موسیقی اش تورا به ملکوت پیوند می زند و سماعش تو را  از خویش بر می خیزاند.

من چندین بار به قونیه سفر داشته ام به این شهر عاشقی معمولا  تنها و یک بار با دوستی و بار دیگر با انجمن خط سوم که آخرین بار آذرماه 96 بوده است

مجری گری هم یکی از علایق و تجارب شماست. این کار چگونه شروع شد و آیا هنوز ادامه دارد؟ (البته تا قبل از کرونا)

از دوره دبستان هم تئاتر بازی می کردم هم مجری می شدم.. الان سالهاست برای اجرای نقش روی سن نمی روم اما به عنوان مجری هنوز فعالم.. آخرین اجرام بهمن ماه گذشته در رونمایی از کتاب شعر استاد نعیمی بود..

با توجه به حضور اچمی زبانهایی در کشورهای حوزه خلیج فارس، همواره یک ارتباط سنتی و اشتراکات فرهنگی بین ما و آنها وجود داشته و دارد. با توجه به فعالیت شما در این حوزه از کارهایی که انجام داده اید برای خوانندگان مروارید مهر بگوئید .

بین ما فقط یک مرز سیاسی کشیده اند مگر نه؟

شما خودتان حساب کنید چند درصد اقوام، خویشان و همولایتی ها ی ما جنوبی ها شهروندان آن سوی دریا هستند حداقل چهل درصد.. مگر می شود ارتباط نداشت؟ مگر می شود دغدغه فرهنگی و هنری مشترک نداشت.. اگر دوستان من از آن سو نبودند چه کسی حمایت مالی بچه های تحت پوشش را بر عهده می گرفت اگر نیک اندیشی آنها نبود شهر من بعد زلزله از آوار بر می خاست؟ ما در سختی ها و شادی ها با همیم.. خانواده هایی جدا افتاده از همیم.. من برای خیلی از برنامه های فرهنگی آنجاحضور پیدا می کنم مثل کنسرت دکتر خنجی که به زبان اچمی برگزار می شود و من هم یک مجری اچمی در برنامه

چند سال قبل نام شما همراه با رادیو درخت زیاد شنیده می شد بفرمایید رادیو درخت چه بود، چگونه کار می کرد و چه مطالبی در آن بازگو می شد و چرا متوقف است؟

مجله ای شنیداری اینترنتی بود با رویکرد فرهنگ و هنر هرمزگان که در چند شماره منتشر شد.. متاسفانه گاهی فعالیتهای فرهنگی در هرمزگان یا شاید هم ایران، یک اتفاق است . می افتد و تمام می شود.. و رادیو درخت هم از آن دست..

 باز می گردیم به معلمی و شغل پایه شما . اگر ممکن است نام چند معلم موثر در پیشرفت و اهداف شما که همواره به یادشان هستید نام ببرید و همچنین نام چند همکلاس خوب که هنوز با آنها در ارتباط هستید بگویید.

از انجا که خودم را مدیون همه ی معلمانم می دانم هیچ کدام را از یاد نبرده ام ولی جالب است بدانید در دوره کرونا من بیش از هر زمان دیگری خودم را مدیون خانم فائقه صالحی پور دبیر حرفه و فن پایه اول راهنمایی که به من بافتنی یاد دادند دانستم. در روزهای بد قرنطینگی بعد سالهای سال نشستم دانه دانه ی خیالم را با کاموا بافتم، با درود فراوان و آرزوی طول عمر برای این معلم عزیزم.

البته جا دارد بگویم آن که مرا با ادبیات پیوند جاودانه داد استاد حبیب الله احمدی بودند که برایشان شعر و شوری همیشگی آرزو دارم..

مگر می شود همکلاسی را فراموش کرد؟

اما نه یار دبیرستانی و دوست همیشه در خاطر فرزانه، فروغ، فروزی، فرشیده، بی بی گل، عدلیه، رقیه و خدیجه…

 در پایان نظر شما راجع به کار مروارید مهر که به معرفی زنان موفق استان می پردازد چیست؟

قطعا کاری خوب و ارزشمند است اگر چه باید کلا نگاه جنسیتی را از هر مقوله ای برداریم..و فراموش نکنیم مردان بسیاری هم داریم که نیاز به معرفی بیشتر دارند

و کلام آخر تریبون آزاد شماست….

برای تغییر و دگرگونی در هر زمینه ای منتظر حرکت دیگران نباشیم هر گام سنجیده ای از ما می تواند راه روشنی را بگشاید..

هدفم از عکاسی انتقال آن به نسل آینده است

به زندگی من خوش آمدید

ارسال شده در ۱۵ شهریور ۱۳۹۹، توسط سعید هوشمند

لطفا خودتان را معرفی کنید

ماهانی صالحی نژاد ، اهل روستای کوویی از توابع بخش مرکزی شهرستان قشم

چند ساله عکاسی میکنید و هدفتون از عکاسی کردن چیست؟

عکاسی را ازسال ۹۴ شروع کردم. و هدفم این بود که اتفاقایی که شاید دیگه تکرارنشود یا ناملموس بماند را ثبت کنم تا بتوانم به نسل آینده انتقال دهم.

سوژه مورد علاقه شما در عکاسی چیست؟

سوژه ی خاصی مد نظرم نیست از هرچیزی ببینم عکس میگیرم.

پرنده،چرنده،طبیعت،چهره،کودک ،پیر،جوون… هرسوژه ای که برایم جالب باشد ثبت میکنم

یکی از عکس های شما به عنوان عکس برتر هفته انتخاب شد راجع به این عکس توضیح دهید. از مکان و زمان و جزییات عکس بگویید

این عکس رو شهریور سال ۹۶ ثبت کردم. مکان آن سد خالصی هست  و اتفاقات توی عکس فرمالیتست.

لباس این خانم لباس سنتی قشم محسوب نمیشود ولی در جایی که خودم ساکن هستم به دلیل ارتباط ورفت وآمد زیادشان به کشورامارات از این مدل لباس که به آن مغربی می گویند ،زیاد استفاده میشود..

اما پوششی که روی سرش هست مختص این منطقه ست، که آن “جِلوِیل خوسی” می گویند . خوس دوزی  یکی از صنایع دستی قشم به حساب میاد.

ظرفی هم که بر دوش این بانو گذاشتم “جهله” نام دارد.  کوزه های سفالی که  در قدیم برای خنک ماندن آب از آن استفاده شد و

در گذشته بانوان این ظرف سفالی روی سر و شانه میذاشتند و با آن از چاه ها آب به خانه هاشان می آوردند.

جهله یکی از صنایع دستی هرمزگان علی الخصوص میناب است.

ثبت شما به عنوان عکس برتر با موضوع آب انتخاب شده ولی هیچ آبی در این تصویر مشاهده نمیکنیم. توضیح بفرماییند

به نظر من لازم نیست همیشه خود موضوع را در تصویربگنجانیم ،همین که بتوانیم عکسی بگیریم که بیننده با دیدن آن عکس موضوع  را حس کند کافیه است.

مثلا با دیدن زمین خشک وترک خورده و جهله برشانه ی این زن هیچ چیزی جز آب و بی آبی به ذهن نمی آید.

این عکس رو به نمایشگاه و یا مسابقاتی ارایه داده اید؟

یکبار عکسی با موضوع خشکسالی از سدخالصی را به نمایشگاه ارائه دادم ولی این عکس را نه

در کیف دوربین شما چه چیزهایی پیدا می شود؟

دوربین نیکون D5300

با لنز 140_18

وسیله ی شارژ باطری دوربین

رینگ معکوس

پارچه ی مخصوص تمییز کردن لنز

یک مداد ودفترچه ی کوچک

کارت انجمن عکاسان قشم

یک شکلات که هروقت موقع عکاسی سوژه از دستم در می رود و عصبی می شوم بخورم (با خنده)

حضور در جلسات هفتگی جلسات انجمن عکاسان خلیج فارس برای شما مفید بوده است؟

متاسفانه به دلیل طولانی بودن مسیر برام مقدر نیست که هرهفته در جلسات انجمن شرکت کنم ولی جلساتی که توانستم حضور داشته باشم  برام بسیار مفید بود واستفاده کردم.

غیر از عکاسی چه فعالیت های دیگه ای هنری انجام می دهید؟

فعالیتهای دیگرم در حوزه نقاشی، هنرتجسمی،هنرمحیطی وصنایع دستی است.

البته بعضی وقتا شعر هم می گویم

اگر سخن ناگفته ای دارید بیان کنید

فقط تشکر خاص دارم از دو استاد بزرگوارم جناب آقای  بشارتی و استاد وحدانی که بهم یاد دادند چه طور باید یک عکس خوب را ثبت کنم. موفقیت امروزم را مدیون این دوبزرگوار هستم که جرات عکاسی با دوربین را من دادند.

یادداشت مدیرکل زنان و خانواده استانداری به مناسبت روز خانواده و تکریم از بازنشستگان

ارسال شده در ۱ شهریور ۱۳۹۹، توسط زهره کرمی

نامگذاری روز خانواده و تکریم از بازنشستگان فرصتی است که به جایگاه خانواده به عنوان موثرترین نهاد اجتماعی در تشکیل هویت انسانی و فرهنگی ادای احترام کنیم.

روزی که خداوند با نزول آیه هل اتی حجت را بر انسان ها در خصوص ارزش و جایگاه خانواده تمام کرده است.

در تعالیم اسلامی نیز خانواده به عنوان تاثیرگذارترین نهاد تربیتی در پرورش سرمایه های انسانی شناخته شده و به تحکیم بنیان خانواده تاکید شده است.

‏‎در حوزه زنان و خانواده استانداری و در راستای  تکریم بنیان خانواده نیز می توان به اجرای طرح ملی گفتگوی خانواده اشاره کرد که این طرح به پیشنهاد معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری وباهمکاری دفاتر انجمن اجتماعی و جامعه شناسی در سراسر کشور در دو مرحله برگزار شده است.

در بحث توانمند سازی زنان سرپرست خانوار کم سواد و فرزندان تحصیل کرده  از خانواده های کم برخوردار طی هماهنگی های صورت گرفته با بانک توسعه تعاون و کار آفرینی امید تسهیلاتی در جهت رفع نیازهای مالی و بهبود وضعیت اقتصادی خانوارها اعطا می شود.

‏‎از دیگر برنامه های در دست اقدام  تلاش در جهت  افزایش تعاونی زنان و صندوق های خرد روستایی است، درچشم انداز سند ارتقای زنان استان،  ما کمک در جهت بهبود وضعیت بهداشت و درمان  ،اشتغال، تحصیل،مهارت آموزی وافزایش سطح فرهنگی و اجتماعی خانواده را در دستور کار قرار داریم  .

در بحث فرهنگ سازی ازدواج آسان با استفاده از ظرفیت رسانه های عمومی،  صدا و سیما،  مطبوعات و سایت‌های مختلف هماهنگی هایی صورت گرفته است که می توان به دوره های آموزش آنلاین مهارت های ده گانه، کمک به افزایش تشکل های خصوصی در حوزه زنان در جهت خدمات رسانی وکاهش آسیب های اجتماعی و برگزاری دوره های توانمند سازی با همکاری فنی و حرفه ای و در نهایت ارائه و اجرای طرح های اجتماعی و فرهنگی در جهت بهبود وضعیت اجتماعی  و کاهش آسیب های اجتماعی نوظهور در سطح خانوادهای استان اشاره کرد.

در پایان امیدوارم با تبیین و تحقق همبستگی اجتماعی و مسئولیت پذیری اجتماعی بتوانیم ایده و طرح های نو برای بانوان و خانواده داشته باشیم.

مریم یگانه- مدیرکل زنان و خانواده استانداری هرمزگان

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!