دسته: گفتوگو
بزرگترین مشکل رشته پرستاری کمبود نیروی انسانی است
به بهانه روز پرستار :
در تقویم ما روز ولادت حضرت زینب (س) ، به عنوان روز پرستار نامگذاری شده است، به برکت این روز و به پاس تلاش های شبانه روزی پرستاران و کادر درمان علی الخصوص در روزهای سخت کرونایی به سراغ لیلا شریفی مدیر پرستاری دانشگاه علوم پزشکی استان هرمزگان رفتیم ..
خانم شریفی ضمن تبریک روز پرستار خدمت شما و همکاران سخت کوشتان بفرمایید که چه شد که این شغل را انتخاب کردید؟
شوق وعلاقه زیادی که به حرفه پرستاری داشتم تنها انگیزه من از انتخاب این شغل بود.
به نظر شما یک پرستار خوب باید چه ویژگی های باید داشته باشد و کدام ویژگی مهم تر است؟
در ابتدا منظم باشد. در واقع یکی از ویژگیهای برجسته و بسیار مهم پرستاران منظم بودن است.
یکی دیگر از ویژگی های یک پرستار خوب این است که بتواند با بیمار یک ارتباط موثر و کاربردی را شکل دهد.
سوم اینکه توانایی برقراری ارتباط با سایر همکاران را داشته باشد.
مسئولیت پذیر باشد و در آخر اشتباهات خود را تکرار نکند.
به عنوان پرستار، عامل موثر در ارتباط بیمار با پرستار را در چه می دانید؟
همانطور که عرض کردم یکی از ویژگی های مهم یک پرستار خوب این است که بتواند با بیمار یک ارتباط موثر و کاربردی را شکل دهد. شاید در ابتدا این امر کاری ساده به نظر برسد ولی زمانی که بیماران مختلف با شرایط فرهنگی مختلف را در نظر بگیریم متوجه خواهیم شد که این امر نیاز به تمرین و تلاش زیادی دارد. در ضمن در بسیاری از مواقع ما از تمامی مهارتهای ارتباطی با بیماران مطلع هستیم ولی نکتهای که وجود دارد شلوغ بودن بخش و تعداد زیاد مراجعه کنندهگان است که این موضوع را سخت و پیچیده میکند .
آیا این شغل بر زندگی شما تاثیر منفی هم دارد؟ به هیچ عنوان
پرستار نمی شدید ، چه شغلی را انتخاب می کردید؟
مطمین باشید اگر باز هم در مرحله انتخاب شغل قرار بگیرم، باز هم پرستاری را انتخاب میکنم . زیرا علاقه وافری به این شغل دارم.
از مشکلات و معضلات این رشته بگویید؟
بزرگترین مشکل رشته پرستاری کمبود نیروی انسانی است که بار مضاعف آن بر دوش پرستاران موجود هست .ساعت کاری پرستاران بصورت تمام وقت هست و شبکاری و تعطیل کاری هم دارند .
همینطور که میدانید ۸۵درصد نیروی انسانی پرستاری خانم هستند که باید بعداز یک شیفت کاری سنگین و شبکاری به منزل برگشته و به وظایف خانه داری و بچه داری بپردازند .
فضای کاری پرستاران بیمارستان است و آنها در طول روز در معرض انواع بیماریها قرار دارند .
لازم به ذکر است که پرستاران همیشه با درد و ناله و ناراحتی بیماران و همراهان بیمار سپری می کنند و این امر در دراز مدت روی روحیه آنها اثر میگذارد .
برای کسانی که تازه قدم به این عرصه گذاشتند و یا میخواهند پرستاری را به عنوان حرفه خود انتخاب کنند چه توصیه هایی دارید؟
مسلم است که یک پرستار فقط به علت دغدغههای مالی و مادی، این شغل را انتخاب نکرده است؛ کسانی که میخواهند با نگاه اقتصادی وارد این وادی شوند، حتما باید نگاه خود را عوض کنند و با عشق و علاقه، به آن بپردازند. علاوه بر این، تحمل شرایط سخت بیمارستانی و رسیدگی بیماران حرف اول را در این حرفه میزند.
جایگاه پرستاران در کشور ما چگونه است؟
پرستاران قشری هستند که سهم بزرگی در جامعه بهداشت و سلامت کشور بر عهده دارند و بار مسوولیت و زحمت آنان فزاینده و بی پایان است؛ اما علی رغم تلاش های صورت گرفته طی سالهای اخیر و تدوین برخی مقررات حمایتی برای این حرفه مقدس، هنوز راهی طولانی تا رسیدن به سطح استاندارهای جهانی در پیش است و مشکلات عدیده ای در ارتباط با بهبود وضعیت کاری و معیشتی پرستاران به چشم می خورد که باید در نظام بهداشت و درمان، یکبار برای همیشه مورد توجه جدی قرار گیرد .
به گونه ای که بتوانیم شان اجتماعی شایسته ای برای آنان قائل شویم.
آیا از حقوق و مزایا دریافتی راضی هستند؟
خوب مسلما با این بحران اقتصادی و تورم همه کارمندان در مضیقه هستند و رضایت ندارند .
حال پرستاران ما در روزهای کرونایی چگونه است؟
با گذشت ماهها از شیوع کرونا، باعث شد کادر درمان علی الخصوص پرستاران تا حدود زیادی خسته و کمرمق شوند . در واقع پرستاران همزمان میبایست علاوه بر ارایه خدمات درمانی و مراقبتی به بیماران ؛ مراقب سلامتی خودشان باشند تا حدی که سلامتی خود را به خطر انداختند .
تحمل پوشیدن لباسهای مخصوص ؛گرمای لباسها ؛عدم خوردن و آشامیدن در طول شیفت های کاری طولانی ؛ باعث فرسودگی و خستگی مضاعف آنها شده است.
و حرف آخر
ضمن تشکر از هفته نامه آوای دریا روز پرستار را بر تمامی همکاران سخت کوشم تبریک عرض می کنم.
لبخند کودکان زیباییهای دنیا را برایم یادآوری میکند
توانایی ذاتی انسان فراتر از معلولیت است بهویژه برای یک مربی کانون پرورش فکری کودک ونوجوان هرمزگان که سالها بدون هیچ نقصی زندگی کرده اما امروز بهرغم معلولیت شدید همچنان به لبخند و نگاه مهربان کودکان کانون زیباییهای دنیا برایش لذتبخش میشود.
کم توان یا معلول، فردی است که در اثر وجود نقص جسمی یا ذهنی در انجام دادن تمام یا قسمتی از فعالیتهای عادی زندگی فردی یا اجتماعی ناتوان باشد، این نقصها یا مشکلات ممکن است پیش از تولد و به صورت مادرزادی رخ بدهد یا به صورت اکتسابی در طول زندگی فرد به وقوع بپیوندد.
هرچند براثر تصادف دچار ضایعه نخاعی شده و با واکر پاهایش قادر به حرکت میباشد، اما همچنان عاشقانه در عرصه امور فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هرمزگان فعال است.
میگوید اجازه بدهید حکایت کوتاهی برایتان تعریف کنم، روزی از گابریل گارسیا مارکز پرسیدند اگر بخواهی کتاب صد صفحهای درباره امید بنویسی چه مینویسی گفت: «نود و نه صفحه را خالی میگذارم صفحه آخر سطر آخر می نویسم؛ یادت باشه دنیا گرده، هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی»؛ این جمله را “راضیه سلیمانیپور” مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هرمزگان که ۱۰ سال پیش همزمان با چهاردهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی به واسطه یک اتفاق و سانحه رانندگی در ماموریت کاری دچار نقص عضو و معلولیت شدید شد، میگوید.
او که متولد ماه مهربان و ماه کلاس و درس و مدرسه است اما امروز بعد از ۲۴ سال همچنان سرزنده و پرامید در کانون پرورش فکری به بچههای این استان خدمت میکند.
وی تاکنون مربی مراکز فرهنگی هنری در فین، بندرلنگه و بندرعباس بوده و از نیروهای موفق استان و مربی نمونه کشوری است که در حوزه نقد و بررسی کتاب، معرفی کتاب، پژوهش و غیره خوش درخشیده و تابستان امسال نیز به پاس خدماتش از وی تقدیر شد.
راضیه سلیمانیپور بیان داشت: اوایل کانون را با یک اسم قشنگ میشناختم بعدها که بیشتر با کانون و گستردگی فعالیتهای آن آشنا شدم به خود میبالیدم و افتخار میکردم که جزیی کوچک از این مجموعه مفید و بزرگ هستم.
وی ادامه داد: در این مدت که در کانون مشغول خدمت به بچهها بودم خیلیها بودند که مشوق من برای طی کردن ادامه راه بودند و عدهای هم بودند که مرا تشویق به کناره گیری از خدمت کردند، اما تنها جوابی که به خودم و به آنها داشتم این است که؛ ما زنده به آنیم که آرام نگیریم،موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
این مربی موفق در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هرمزگان با اشاره به تحتالشعاع قرار گرفتن فعالیتهای کانون به واسطه ویروس کرونا نیز گفت: به واسطه شغل و حرفهای که دارم از زمان حضور کرونا این مهمان ناخوانده در کشورمان که شغل ما را نیز تحتالشعاع قرار داده به صورت مجازی فعالیتهای کتابخوانی را انجام میدهیم و از این طریق با اعضای کانون در ارتباط هستیم.
سلیمانیپور بیان داشت: یکی از مهمترین دغدغههای ما مربیان در از همان ابتدای شروع کرونا، اعضای کتابخانههای کانون بود که به دلیل دوری از فضای کتابخانه و فعالیتهای فرهنگی هنری کانون دچار خستگی و بیحوصلگی بشوند.
سلیمانیپور گفت: کانون برای این مشکل راه حل خوبی داشت، برگزاری کلاسهای مجازی برخط کانون نعمت بزرگی برای سرگرم کردن بچهها در خانه بود فعالیت هایی که کودکان بعضی از شهرها در ایام عادی محدودیتهایی برای استفاده از آنها داشتند با این روش برطرف شد و این امکان فراهم شد تا کودکان سراسر ایران و حتی کشورهای همسایه بتوانند از آموزش یکسان برخوردار شوند.
وی گفت: کلاسهایی که برای اعضای کودک و نوجوان کانون دراین روزها برگزار کردم، کلاسهایی بود که احساس کردم نیاز بچههاست به همین دلیل یک دوره کلاس هنرهای دستی را به صورت تلفیقی همراه با قصهگویی برای آنها برگزار کردم که خوشبختانه این فعالیت را دوست دارند.
این مربی کانون پرورش فکری هرمزگان عنوان کرد: بعد از این هم اگر عمری بود سعی میکنم کلاسهایی را برای اعضای کودک و نوجوان برگزار کنم که مهارتهای زندگی را در آنها تقویت کند و با آموزش کاردستیهای کاربردی باعث تقویت اعتماد به نفس در بچهها شده و جرقه کارآفرینی را در آنها به وجود بیاورم.
سلیمانیپور یادآور شد: چیزی که کتابخانههای کانون در روزهای کرونا کم دارد حضور شادی بخش و صدای خنده کودکان بود، دلم میخواهد یک بار دیگر خدا فرصت بدهد تا بتوانم به صورت حضوری شاهد چهره معصوم و لبخند زیبای کودکان باشم، زیرا لبخند و نگاه مهربان آنها کودکان به من زیباییهای دنیا را یادآوری و لذت زندگی را دو چندان میکند.
وی در پایان ضمن قدردانی از تلاشهای همسر و دو فرزندش که همیشه نقش حامی و همراه را در زندگی دارند، افزود: از مادر عزیزم که به واسطه اتفاقی که در زندگی من افتاد بسیار صبوری کرد و با چشمان همیشه نگران و لبان همیشه دعاگو بدرقهام کرد، حلالیت میطلبم.
سازمان ملل متحد سوم دسامبر برابر با ١٣ آذرماه را به عنوان روز جهانی معلولان نامگذاری کرده است.
دنیای خود را نارنجی کنید
به بهانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان
روز جهانی «مبارزه با خشونت علیه زنان» ۲۵ نوامبر برابر با ۵ آذر است، این روز که سالگرد قتل خواهران میرابل است از سوی سازمان ملل متحد به عنوان مبنایی نمادین برای الزام توجه و اهمیت زنان و انواع خشونت علیه آنان نامگذاری شده است.
معضل خشونت علیه زنان یکی از پایدارترین و فراوانترین اشکال نقض حقوق بشر در جهان است که بخش گستردهای از آن به دلایل مختلف از جمله نا آگاهی، مصونیت از مجازات و خجالت از خشونت اطرافیان گزارش نشده باقی میماند.
تاریخ روز جهانی رفع خشونت علیه زنان
۲۵ نوامبر هرسال روز جهانی رفع خشونت علیه زنان است، ۲۵ نوامبر ۲۰۲۰ با ۵ آذر ۱۳۹۹ برابر است.
تاریخچه روز جهانی رفع خشونت علیه زنان
در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن با نام خواهران “میرابل” پس از ماهها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. جرم این سه خواهر، شرکت در فعالیتهای سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود. ۲۱ سال بعد یعنی سال ۱۹۸۱ در همایشی که در بوگوتا پایتخت کشور کلمبیا که با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد، پیشنهاد شد روز قتل خواهران میرابل به عنوان روز منع خشونت علیه زنان نامگذاری شود. هدف از این اقدام آن بود تا افکار عمومی جهانیان بیش از پیش به نهی از خشونت از زنان متمرکز شود. سازمان ملل متحد نیز در در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۹۹ این روز را به رسمیت شناخت و در تاریخ مناسبتهای این سازمان گنجاند تا از این طریق همه ساله دولتها و مردم جهان به این موضوع مهم توجه کنند.
در راستای همین تصمیم، یک سال بعد، شورای امنیت سازمان ملل سال ۲۰۰۰ قطعنامهی ۱۳۲۵ را به تصویب رساند که عنوان آن بود: ”زنان، صلح و امنیت”. محورهای اصلی این قطعنامه به پیشگیری مناقشات و خصومتها در درون و در میان کشورها، تأمین مشارکت زنان در حیات سیاسی و اجتماعی و نیز ممانعت از اعمال خشونت علیه آنها مربوط میشوند. این قطعنامه مبنایی است برای آنکه خشونتهای گوناگون علیه زنان بدون مجازات نمانند و عاملان آنها به پای میز محاکمه کشیده شوند.
از روز بیست و پنجم نوامبر تا روز دهم دسامبر برابر با بیستم آذر (روز جهانی حقوق بشر) فعالیتهای بسیاری در زمینهی اطلاع رسانی و ایجاد حساسیت نسبت به پدیده خشونت علیه زنان انجام می شود٬ تا شاید جوامع انسانی در سالهای آینده شاهد میزان کمتری از خشونت علیه زنان باشند.
ماجرای خواهران میرابل
خواهران میرابال با نام اسپانیایی (las hermanas Mirabal) چهار خواهر اهل جمهوری دومنیکن با نامهای «پاتریا»، «مینروا»، «ماریا ترزا» و «دِده» بودند که از مخالفان دیکتاتور معروف «تروخیو» («رافائل لئونیداس تروخیو مولینا» با نام مستعار ال هِفه)، حاکم نظامی جمهوری دومینیکن بین سالهای ۱۹۳۰ تا زمان ترورش در ۱۹۶۱ به شمار میرفتند. تروخیو بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۸ و سپس از ۱۹۴۲ تا ۱۹۵۲ رسماً رئیسجمهور دومینیکن بود و دوران حکومتش، خشنترین دوره در تاریخ جمهوری این کشور به حساب میآید. خواهران میرابل در فعالیتها و مبارازت مخفیانه علیه رژیم او مشارکت داشتند. سه خواهر از چهار خواهر (پاتریا، مینروا و ماریا ترزا) در ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰ به جرم شرکت در فعالیتهای سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن به قتل رسیدند (دده تنها خواهر بازمانده در فوریه ۲۰۱۴ به مرگ طبیعی درگذشت).
خشونت علیه زنان چیست؟
خشونت علیه زنان بنا بر تعریف سازمان ملل متحد، هرگونه رفتاری است که میتواند منجر به آسیب بدنی، جنسی یا روانی زنان شود. همچنین هرگونه رفتار خشن وابسته به جنسیت که موجب آسیب جسمی، جنسی، روحی و رنج زنان شود را خشونت علیه زن میگویند. این خشونت میتواند با تهدید، اجبار یا سلب اختیار و آزادی، بهصورت پنهان یا آشکار انجام شود.
خشونت علیه زنان٬ تجاوز به حقوق بشر است. خشونت علیه زنان موجب تبعیض٬ عمیقتر و گستردهتر شدن نابرابریها میان زنان و مردان میشود. خشونت علیه زنان مانع بزرگی برای پیشرفت در همهی زمینهها٬ از جمله کاهش فقر و برقراری صلح و امنیت است. همچنین٬ یکی از موانع بزرگ برای رفع یا کاهش خشونت علیه زنان کمبود منابع مالی٬ در همهی کشورها٬ بویژه کشورهای آسیایی و آفریقایی است.
بر پایه آمار سازمان ملل، یک سوم زنان جهان در طول حیات خود به نحوی مجبور به تحمل خشونت و بدرفتاری میشوند. در برخی از کشورها تعداد زنها و دخترهایی که مورد خشونت و آزار فیزیکی و جنسی و روانی قرارگرفتهاند از رقم ۳۵ درصد نیز بیشتر است.
بر اساس تحقیقات انجام شده، در کشور مغرب، هشتاد و دو درصد زنان در معرض خشونت خانوادگی قرار میگیرند که سی و یک درصد از آنان، جسمی، هجده درصد روحی و روانی و سی درصد نیز جنسی است. در اردن سالانه دوازده الی چهارده جنایت روی میدهد و چهل و هفت درصد از زنان به طور دائمی در خانواده هدف ضرب و جرح قرار میگیرند. همه پرسی شورای عالی زنان بحرین، نشان میدهد که ۹۵ درصد از پاسخ دهندگان قبول دارند که زنان در بحرین در خانه و در محیطهای کاری در معرض خشونت قرار دارند. در این همه پرسی مشخص شده است که شوهران، آزاردهنده اصلی زنان است. بررسیهای شورای عالی امور خانواده قطر نیز نشان داده است که ۶۳ درصد از زنانی که در این بررسی مورد پرسش قرار گرفتهاند بوسیله آشنایان مرد خود مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند.
انواع خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان به اشکال مختلف رخ میدهد و یکی از رایجترین آنها خشونتهای خانگی است. سازمان بهداشت جهانی در یکی از مطالعات خود درباره خشونت علیه زنان نتیجه گرفته است که در هر ۱۸ ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار میگیرد. خشونت همواره آثار بیرونی و نمودهایی جسمی و فیزیکی ندارد بلکه مواردی مانند خشونت و آسیبهای فیزیکی بخشی از خشونت علیه زنان است، بخش دیگر این موضوع انواع و اقسام رفتارها، خشونتها و تبعیضهایی است که شاید دیدنی نباشند اما بعضاً آثار و پیامدهایی به مراتب بدتر و تلختر از قتل دارند. چرا که در قتل، فرد میمیرد و رنج پایان مییابد، اما در مواردی چون تجاوز (و آسیبهایی از این دست) فرد ناچار است تا یک عمر با سایه شوم واقعهای روبرو شود.
خشونت جنسی، خشونت جنسی غیرتماسی، خشونت کلامی، تجاوز، تنفروشی اجباری، بارداری اجباری، ختنه دختران، خرید و فروش زنان و دختران، خشونت علیه زنان کارمند و مستخدمان زن، خشونتهای ناشی از جنگ، خشونت در زندان، تجاوزهای سیستماتیک، خشونت نگاهی و رفتاری و خشونت سیاسی، مصادیقی از خشونت آشکار است، مسائلی چون دروغ گفتن، نفقه ندادن، به خواستههای زن بیتوجه بودن، جدا کردن زن از کودکان یا خانوادهاش، تهمت زدن، تحدید زن در محدوده جغرافیایی یا عدم مجوز به وی برای شغل یا تحصیل و … مصادیقی از خشونت پنهان و فاقد نمودهای بیرونی هستند.
خشونت علیه زنان فقط به کتک زدن و تنبیههای جسمی گفته نمیشود. کلمات توهینآمیز، شک، بدبینی که در جماعت مردانه آن را خوشغیرتی میدانند همان خشونتی است که بر زنان به اصطلاح مردان، «ضعیفه» اعمال میشود و هیچگاه هیچکس نمیفهمد این زن از چه درد میکشد و چه میخواهد و چه رویاهایی در سر دارد. بخش اعظم جامعه را زنانی تشکیل دادهاند که هیچ از خود و حقوقشان نمیدانند و زن خوب بودن را در کدبانو بودن، شستن، رفتن، پختن و بچهداری میدانند و دلشان خوش است چه موجودات از خود گذشته پاکی هستند و بهشت زیر پای آنها است.
خشونت علیه زنان در همه طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، سنی و جغرافیایی یافت می شود. اما در برخی از گروه ها شایع تر است. خشونت بازتابی از حس پرخاشگری است. خشونت خانگی نوع خاصی از خشونت است كه در سطح خانواده اعمال و منجر به آسیب یا رنج جسمی، روانی و جنسی می شود.
زنان در همه دوران زندگی خود ممکن است با خشونت روبهرو شوند. علاوه بر همسر، پدر و برادر و حتی فرزندان پسر نیز میتوانند به زن خشونت کنند. زنان در زندگی خود چهار شكل خشونت شامل فیزیكی، روانی، اقتصادی و جنسی را تجربه می كنند. خشونت فیزیكی، همانطو که از نامش پیدا است، شیوه های آزار و اذیت جسمانی، ضرب و جرح، كشیدن مو، سوزاندن، گرفتن و بستن، زندانی كردن، اخراج از خانه، كتك كاری مفصل، محروم كردن از غذا، سیلی، لگد و مشت زدن، كشیدن و هل دادن، محكم كوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شكستن اشیای منزل را شامل می شود كه این نوع خشونت ممكن است برای همه زنان بدون توجه به نوع تحصیلات، نژاد و وضعیت خانوادگی روی دهد.
خشونت هایی روانی و كلامی نوع دیگری از خشونت هایی است كه در خانه علیه زنان استفاده می شود. از جمله میتوان به، دشنام و به كار بردن كلمات ركیك، بهانه گیری های پی درپی، داد و فریاد و بداخلاقی، بی احترامی، رفتار آمرانه و تحكم آمیز و دستور دادن های پی درپی، تهدید به آزار یا كشتن وی، تحقیر زن، قهر و صحبت نكردن وممنوعیت ملاقات با دوستان اشاره کرد.
این نوع خشونت موجب بروز روحیه پوچی یا خودنابودسازی، گریز از مشاركت اجتماعی و اضطراب در زنان می شود.
خشونت دیگری که بر علیه زنان صورت میگیرد، خشونت اقتصادی است. ندادن خرجی، سوءاستفاده مالی از زن و صدمه زدن به وسایل مورد علاقه او را از جمله موارد خشونت اقتصادی علیه زنان برشمرده می شوند. به طوری كه در برخی موارد زنان حتی حق دخل و تصرف در اموال خود را نیز ندارند. استفاده قهرآمیز بدون رضایت زن، اجبار در روابط زناشویی غیرمتعارف، عدم اجازه استفاده از وسائل پیشگیری از بارداری ناخواسته و بی توجهی به نیازهای جنسی زن از نمونه های خشونت جنسی علیه زنان است. زنانی كه از جانب همسرانشان مورد خشونت قرار می گیرند پنج برابر بیشتر از سایر زنان در معرض آسیب های روانی و خطر خودكشی و شش برابر بیشتر در معرض اختلالات روانی قرار دارند.
روانشناسان میگویند، مردانی كه از كودكی در خانواده شاهد كتك خوردن زنان خانواده بوده اند در بزرگسالی بیشتر مرتكب خشونت علیه همسران خود می شوند. افراد ناپخته، بی حوصله، وابسته و متزلزل و كسانی كه از احساس بی كفایتی رنج می برند بیشتر علیه زنان مرتكب خشونت می شوند. برخلاف تصور عموم، حتی دنیای مدرن نیز خشونت علیه زنان را کم نکرده که بیشتر نیز کرده است. تجارت و بهره برداری جنسی از زنان، فروش دختران جوان و نوجوان از سوی پدران فقیر به مراكز فساد و رونق بازار فیلم های غیراخلاقی را باید به عنوان مصادیقی از خشونت مدرن علیه زنان یاد كرد. مردان از استقلال مالی همسران خود جلوگیری و در اموال شخصی آنها دخل و تصرف می كنند و با ندادن خرجی خانه و پول كافی برای زنان مضیقه های مالی ایجاد می كنند. یا با تهدید به طلاق یا ازدواج مجدد از زنان بیگاری میکشند و از او در انجام امور و وظایفی كه مربوط به او نیست همانند تیمارداری پدر یا مادر شوهر سوءاستفاده می کنند.
مردان نیز مورد سوءرفتار زنان قرار می گیرند، اما بخش عمده خشونت خانگی، به ویژه موارد مرگ آور و خطرناك آن، از سوی مردان علیه دختران و زنان خانواده صورت می گیرد.
زنانی که در برابر بدرفتاری های مرد خود سکوت می کنند گویا دارند فریاد می زنند: «با من مانند یک برده رفتار کن، مرا بزن، خواهش می کنم به من کمی پول بده،من برده تو هستم!» زنانی که با سوءرفتار شدید جسمی شوهر روبرو هستند و او را ترک نمی کنند، مصداق این جملات هستند. وقتی از آنها می پرسی «چرا او را ترک نمی کنی؟» پاسخ می دهند: «من شوهرم را دوست دارم». این مساله بر می گردد به احساس نیاز، که در همه دنیا در هر دو روابط مرد و زن دیده می شود.
زنی که پایگاه های اقتصادی خود را رها می کند و وارد پیوند زناشویی وی شود وقتی با خشونت مرد روبرو می شود از ترک او و نابسامانی اجتماعی و اقتصادی بعد از آن می ترسد. وقتی به این نتیجه می رسد که حمایت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نخواهد داشت به خود می قبولاند که زندگی او همین است.
چیزی که در روانشناسی به آن «درماندگی اکتسابی» می گویند. از همه بدتر اینکه این گونه زنان به خود لقب «زن سازش کار» و «زن صبور» می دهند. زن آسیب دیده، شیری است که خودش قفسی را به دور خود بسته که میله های آن از بهانه های مختلف ساخته شده است. اگر اعتماد به نفس داشته باشد و این میله ها را بشکند آنوقت می فهمد که چه موجود قدرتمندی است. تغییر ممکن است اما باید عرصه را به روی توانمندی های خود باز کنیم و از شیوه های مختلف استمداد بگیریم.
پارکور هرمزگان قابلیت درخشش در میادین بین المللی را داراست
مسئول کمیته پارکور استان هرمزگان:
مسئول کمیته پارکور استان هرمزگان اظهار کرد: این رشته روند رو به رشدی دارد و هرمزگان این ظرفیت را دارد از الان برای حضور نماینده ای در میادین بین المللی برنامه ریزی کند.
نازنین زرینی عباسی ، با اشاره به اینکه پارکور یک شیوه زندگی به سبک ورزشی است که هیجان زیادی را در بر می گیرد، افزود: پارکور هنر جابجایی از نقطه ای به نقطه دیگر در کمترین زمان و با سریع ترین امکان و در واقع کمک رسانی و امداد نجات است.
وی با بیان اینکه پارکور محدودیتی ندارد و تمامی سنین می توانند پارکور را آموزش ببینند، خاطرنشان کرد: اما برای برخی سنین چیزی به نام حرفه ای آموزش دیدن وجود ندارد و بیشتر روی آمادگی جسمانی و بدنسازی پارکور تمرکز می شود.
زرینی عباسی در خصوص امکانات مورد نیاز برای رشته پارکور، اظهار کرد: هرچه بیشتر ایمن بودن و کامل بودن سالن یا مجموعه ورزشی و حرفه ای بودن باشگاه پارکور به تشک ایمنی، باکس آموزشی، یک بیس تمرینی درون خود باشگاه برای حرفه ای ها که این بیس خودش شامل یک باشگاه مجزا برای افراد حرفه ای، وجود یک پیست بادی برای ثابت کردن حرکات است.
وی ادامه داد: لباس پارکورکارا لباس خاص و مشخصی نیست و یک پارکور کار نیاز به یک لباس کاملا راحت و به زبان ساده لباس اس لش آزاد دارد.
مسئول کمیته پارکور استان هرمزگان با اشاره به اینکه تمامی ورزشهای هیجان انگیز خطرات خاص خودش رو دارد اما پارکور زمانی که یک مربی حرفه ای وجود داشته باشد برای شخصی که در حال آموزش است هیچ خطری به همراه ندارد، اضافه کرد: شخص به راحتی و بدون هیچ آسیبی می تواند برای مدت خیلی طولانی آموزش ببیند و بعد از مدتی بدون نیاز به مربی خود شخص شروع به ساخت حرکات کند.
وی با بیان اینکه مربی طبق وضعیت جسمانی شخص آموزشهایی صورت می گیرد که هیچ خطری برای سلامتی شخص وجود نداشته باشد، خاطرنشان کرد: پارکور در تقویت سیستم ایمنی و اسکلتی بدن نقش مفیدی را ایفا میکند و شخص را قوی تر و استقامت آن شخص را بیشتر از پیش میکند و قطعا یک ورزش هیجان انگیز باعث می شود که یک جوان ذهنی آزاد داشته باشد و همین باعث به وجود آمدن شور و نشاط در جوان خواهد شد.
زرینی عباسی با اشاره به اینکه پارکور از ورزشهای پرهیجان و پرتحرک بوده و علاقهمندان به آن از پارکور به بهترین نحو استقبال میکنند و نیاز است متولیان نیز در زمینه رشد آن حمایت کنند، بیان کرد: این رشته روند رو به رشدی دارد و هرمزگان این ظرفیت را دارد از الان برای حضور نماینده ای در رقابت های بین المللی برنامه ریزی کند.
مسئول کمیته پارکور استان هرمزگان با بیان اینکه برنامه های زیادی در دستور کار قرار دارد تا بتوانیم این رشته ورزشی پرتحرک را در استان هرمزگان جا بیندازیم، عنوان کرد: امیدوارم با تعامل و همکاری خانواده پارکور در هرمزگان و هماهنگی با مجموعه ورزش و جوانان استان هرمزگان بتوانیم فصل جدیدی را برای این ورزش در هرمزگان رقم بزنیم.
ایجاد شغل می تواند یکی از بهترین اهداف زندگی هر شخصی باشد
یک بانوی کارآفرین:
یک کارآفرین از استان هرمزگان در فهرست فارغ التحصیلان کارآفرین و شاخص دانشگاه فنی و حرفه ای قرار گرفت.
یک بانوی کارآفرین گفت: دانشجویان دانشگاه های مهارتی مانند دانشگاه فنی و حرفه ای پس از اتمام تحصیل خود می توانند وارد بازار کار شده و کسب و کار خود را راه اندازی کنند.
فاطمه سیرجانی زاده عنوان کرد: جامعه ما جامعه ای مدرک گرا بوده و به همین علت دانشجویان باتجربه برای کسب مدرک به این دانشگاه ها راه یافته و این موضوع سبب می شود، علم، مهارت و تجربه در کنار یکدیگر قرار گرفته و خروجی آن محصول بسیار خوبی باشد.
وی افزود: فعالیت و حضور من در این حوزه، از سال ٧٤ آغاز شد. پس از این که استعداد، توانایی و شرایط خود را در خصوص آموزش در آن سال ها یافتم، اقدام به تاسیس و راه اندازی کارگاه و آموزشگاه تولیدی کردم.
سیرجانی زاده ادامه داد: پس از مدتی تصمیم به توسعه دادن این کارگاه تولیدی گرفته و برای کسب مدرک متناسب و مرتبط به عنوان دانشجو وارد دانشگاه فنی و حرفه ای فاطمیه شدم.
این کارآفرین در پاسخ به سوال خبرنگار مبنی بر اینکه “در چه مسیری فعالیت کرده و مدل کسب و کارتان چگونه است؟” تصریح کرد: فعالیتم در این حوزه در دو بخش خدمات آموزشی و صنعت پوشاک است.
وی خطاب به دانشجویان دانشگاه های فنی و حرفه ای اظهار کرد: ورود به این دانشگاه ها بسیار خوب است، اگر دانشجویان به این مسیر علاقه مند بوده و در خصوص کسب و کار خود برنامه ریزی هایی انجام داده باشند، دانشگاه های مهارت آموز انتخاب بسیار مناسبی از جهت تحصیل و کسب مهارت برای آن ها خواهند بود.
این کارآفرین همچنین خطاب به کارافرینانی که در ابتدای مسیر کارآفرینی قرار داشته و یا قصد ورود به این حوزه را دارند، افزود: ایجاد شغل می تواند یکی از بهترین اهداف زندگی هرشخصی باشد.
وی در پایان گفت: هر انسانی که بتواند برای تعدادی دیگر در کنار خود ایجاد شغل کند، حس خوشایند و پیشرفت اقتصادی را در زندگی خود تجربه خواهد کرد. خداوند دایرهای است به مرکزیت همه جا و محیط هیچ جا.
پرواز قلم نویسندگان کوچک بر فراز خلیج فارس
معلمی جوان که بچه های قشم را سر ذوق آورد
سمیه دریانورد، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی و مدرس شهر قشم است که توانسته کودکان و نوجوانان شهرش را به شعر و داستان، نوشتن و نویسندگی علاقه مند کند.
«از همان کودکی به ادبیات علاقه داشتم، در خانواده مان شعر و شاعری و رمان فراوان بود. شش خواهر هستیم و چهار برادر همه کتابخوان ، من هم فرزند هفتم هستم و هم چهارمین دختر خانواده. قبل از اینکه وارد دانشگاه بشوم و رشته ادبیات بخوانم، کل کتاب های دیوان شاعران و رمان های معروف دنیا را در خانه داشتیم و خوانده بودم. در شهر ما قشم مردم خیلی دیر درس میخوانند، زمانی که من در سال ۹۴ دکترا قبول شدم، اولین خانومی بودم که در قشم دکترا قبول شد.
بعد از آن تصمیم گرفتم یک مجله راه بیاندازم اما با قلم خود بچه ها که یک عده هم کنار من در تحریریه آن کار کنند و هم اینکه بچه های شهرمان انگیزه نویسندگی و شعر و داستان نویسی پیدا کنند که خوشبختانه این اتفاق هم افتاد و مورد استقبال قرار گرفت.»
اینها را یک خانم دکتر جوان ادبیات فارسی میگوید که در شهر خودشان؛ قشم توانسته تأثیرگذار باشد و در شهرهای دیگر نیز ایده او مورد استقبال قرار گرفته است.
سمیه دریانورد، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه یک بانوی کارآفرین است که در مورد فعایتهایش با او گفتوگو کردیم:
خانم دریانورد لطفا خودتان را معرفی بفرمایید و بگویید چند سال دارید و به چه فعالیتی مشغول هستید؟
من سمیه دریانورد متولد سال ۱۳۶۰ ، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه هستم.
تقریبا سه سال پیش ، تجربه یک سال تدریس در مدرسه غیر انتفاعی و ارتباط با کودکان و نوجوانان در درس انشای آنها باعث شد که فکر کنم بچه های این منطقه خیلی در این زمینه فعال اند و قلم و احساسشان خیلی قوی است. وقتی شعر و انشاهای آنها را می خواندم حیفم می آمد که اینها جای دیگری خوانده یا نوشته نشوند و به فراموشی سپرده شوند.
در قشم خیلی پیگیری کردم ببینم که مجله ای هست که آثار بچه ها را انعکاس بدهد یا خیر که متوجه شدم نیست. بنابراین در صدد برامدم تا یک مجله به قلم خود کودکان و نوجوان منتشر کنم.
من که پرواز قلم را دیده ام/ از قلم، آوای جان بشنیده ام
صد سخن، صدا تا پیام دارد قلم/ گوش جان دادم و گل ها چیده ام
بنابراین عشق و علاقه ای که من به رشد فکری و پرواز اندیشه و قلم کودک و نوجوان داشتم نیز تجربه تدریس در مدرسه غیر انتفاعی و آشنایی با دنیای ذهنی و قلم کودک و نوجوان، موجب شد به فکر بستری برای پرورش ذهن و شکوفایی قلم های آن باشم. گاهی چیزهایی می نوشتند باعث حیرتم می شد و حیفم می آمد که این آثار و نوشته ها جایی نماند و تنها در پستوی دفترغبار گرفته انشا و نگارش به فراموشی سپرده شوند.
عنوان مجله چیست و چند نفر همکار در آن فعالیت می کنند؟
انگیزه من باعث شد که با کمک چند نفر از دوستان، گروهی تشکیل دادیم و فصلنامه ای به قلم کودک و نوجوان تحت عنوان «پرواز قلم ها» با هدف کشف استعداد و پتانسیل های ادبی کودک و نوجوان و نیز تقویت انگیزه و اشتیاق آنها برای نوشتن با انتشار آثارشان در قالب (قصه، شعر، داستان، دلنوشته و متن ادبی، خاطره نویسی و طنز و حتی تحقیق و پژوهش علمی) منتشر کنیم. خدا را شاکرم که خیلی زود این کار مورد استقبال و حمایت افراد فرهیخته جامعه قرار گرفت. این فصلنامه آثار دانش آموزان در رده سنی هفت تا پانزده سال را در زمینه های مختلف:
داستان ، بازنویسی داستان بومی، شعر، دلنوشته و متن ادبی(سن ۱۱ تا ۱۵ سال)، آرزوهای کودکان(۷ تا ۱۰ سال)، خاطره و طنز، کاردستی و خلاقیت، نقاشی و طراحی، انشانویسی، تحقیق و پژوهش های علمی است.
گروه پرواز قلم اول خودم که صاحب امتیاز و مدیر مسئول نشریه ، آمنه ابراهیمی، کارشناس روانشناسی و ایمانه آجی، کارشناس روانشناسی، سردبیران، امینه اسلامی، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، ویراستار، عدنان سلامی، لیسانس آموزش ابتدایی صفحه آرا، فرشاد آجی، کارشناس مهندسی شیلات، طراح گروه آموزشی لایو آموز و صفحه آرا، محمد تریز، طراح و برنامه نویس هستند.
ویژگی خلاقانه این مجله چه بود؟
ببینید این مجله تنها مجله ای است که تمام مولفین آن خود بچه ها هستند ، کارهایشان هم با عکسشان چاپ می شود حتی در بین مجلات انگلیسی و عربی هم چنین چیزی نداریم که فقط آثار خود بچه ها باشد چرا که در این زمینه خیلی تحقیق کردم تا بتوانم مجوز بگیرم، البته نوشته های بچه ها توسط تحریره مجله و ویراستاران تصحیح می شود.
چند شماره از مجله منتشر شده؟
2 شماره نسخه چاپی داشتیم که به ماجرای تورم و تحریم کاغذ خوردیم و نتوانستیم چاپی کار بیرون بدهیم در نتیجه اپلیکیشنی طراحی کردیم که از طریق آن دستمان باز تر شد. چون قبل تر شاید چند اثر محدود نقاشی و کاردستی مثلا میتوانستیم در دو صفحه منتشر کنیم اما الان محدودیت ها کمتر شده، فصلنامه ها را در چند شماره اپلیکیشنی بیرون دادیم و الان هم شماره ششم آن آماده انتشار است.
چه خلاقیت های دیگری برای پرورش فکر بچه ها در نظر گرفتید؟
ببینید اپلیکیشن ما کلا یک نوآوری است یک محیط اجتماعی که بچه می توانند از طریق همان اثارشان را برای ما بفرستند، ما هم با بچه ها ارتباط داریم، قسمتی هست که با کاربران چت می کنیم، یک قسمتی هم دارد که کاربران برای ما پیام می گذارند ، از این جهت هم بخواهم بگویم یک نوآوری به صورت فرهنگی ـ اجتماعی در زمینه کارهای کودک محسوب می شود. یک کار دیگر خلاقانه ما هم این است بچه هایی که مبتکر هستند و اختراعی دارند، مثلا یکی یک وسیله برقی یا یک نوع باطری اختراع کرده، اینها را ما شناسایی می کنیم و از آنها مصاحبه میگیریم و به عنوان مبتکر کوچک در مجله چاپ می کنیم.
چطور مجوز گرفتید؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اسلامی قشم از ما حمایت کرد که مجوز موقت بگیریم البته الان مجوز ما کشوری است اما فعلا در همین حیطه قشم کار می کنیم تا بعد که کار را گسترش بدهیم. با بنابراین به نظرم می رسد که از ریاست منطقه آزاد قشم، مدیریت فرهنگ و ارشاد قشم، مدیریت ژئوپارک جهانی قشم، شهرداری و اعضای شورای شهر قشم و درگهان، معلمین و مدیران مدارس و مکتبخانههای جزیره قشم، موسسه اندیشه خلیج فارس قشم، رسانههای خبری قشم(اخبار قشم، صدف نیوز، درگهان آنلاین) و تمامی کسانی که برای رسیدن به این هدف یاریگر ما بودند، تشکر کنم.
من از همان اول که مجوز گرفتیم یک گروهی تشکیل دادم که اکثرا معلم ها و مدیران و کسانی که با کودکان سروکار داشتند مثل معلم های مکتب خانه ها که قرآن تدریس می کردند و یک سری مشایخ قشم هستند وکارهای فرهنگی می کنند، در آن عضو کردم اینها هم واقعا به من کمک کردند.
هزینه هایتان از این طریق تأمین می شد؟
ببینید هزینه ها را این بخش هایی که گفتم تأمین کردند اما از وقتی که مجازی شدیم و با اپلیکیشن کار کردیم دیگر هیچ هزینه ای از کسی نگرفتم چون اپلیکیشن دیگر هزینه زیادی ندارد ، یک بار هزینه ای آن را هم خودم تقبل میکنم و همه خدماتمان برای بچه ها رایگان است. بنابراین الان عملا چیزی مالی دست ما را نمی گیرد اما خودم هزینه میکنم چون دوست دارم مجله روی پای خود باشد و نمی خواهم تعطیل شود بعدها شاید فکر دیگری هم کردیم.
بهرحال از ابتدا هم اهداف اقتصادی نداشتید؟
چرا داشتم اولین هدفم اقتصادی بود ولی زمانی که دیدم کار مورد استقبال قرار گرفت هنوز می بایست هزینه می کردیم با این حال چون جامعه قشر دو قطبی است مثلا یک بخش هایی منطقه فقیرنشین هستند یک جاهایی متمول تر هستند بنابراین شرایط فرق می کرد مثلا ما برای جاهایی که فقیرتر بودند رایگان مجله پخش می کردیم ، جاهای دیگر هم فقط پول چاپ در می آمد اما بهرحال نگاه من از اول هم فرهنگی بود الان هم که کلا خیریه شده است، اما در هر صورت وقتی یک نفر به من زنگ می زند و می گوید من می خواهم همین کار شما را در استان خودمان انجا دهم، من هم می گویم هیچ مشکلی ندارد با همین لوگوو صاحب امتیازی خودم ولی شما کار کن و پولش هم برای خودت باشد البته هنوز این اتفاق نیافتاده ودر حد حرف بوده است.
از اتفاقات جالب کار برای این مجله و ارتباط با بچه ها برایمان بگویید.
یک قسمت اپلیکیشن ما کار صوتی ـ تصویری است ما فراخوان می دهیم درباره یک موضوعی که بچه ها اگر علاقه دارند کار کنند. مثلا درباره ویروس کرونا بچه ها نقاشی کشیدند، ما هم آن را کلیپ کردیم و گفتیم یک جمله تقدیرآمیز برای مدافعان سلامت بگویید که فوق العاده از آن استقبال شد ما آن را برای مدافعان سلامت کادر پزشکی بیمارستان پیامبر اعظم قشم فرستادیم که خیلی روحیه گرفتند، دست به دست این کلیپ چرخید، خودشان تعجب کرده بودند که ما چطور عکس هایشان را هم داشتیم.
یک اتفاق جالب دیگر این بود که یکی از بچه ها کتابی درباره ویروس کرونا نوشت مثلا اینکه مسائل بهداشتی را بچه ها چطور رعایت کنند و همه اینها را هم از منابع مختلف مثل اخبار و تلویزیون و… گرفته بود همه اینها را یک کتاب کرده و برای ما فرستاد، ما هم چون امکان انتشار آن را در مجله نداشتیم تصمیم گرفتیم آن را در قالب کتاب چاپ کنیم و این اتفاق هم افتاد.
خاطرم هست که مدتی پیش یک دختری در قشم پدرش فوت کرده بود و او افسردگی شدید گرفته بود، معلمش با ما تماس گرفت که کاری کنیم این بچه حال بهتری پیدا کند و از این روحیه افسرده خارج شود و اعتماد به نفس پیدا کند، قرار شد شعری از اشعار او را برایمان بفرستند ما هم چاپ کنیم، البته خیلی قابل چاپ نبود اما من خودم شعر را دستکاری کردم و با کلیدواژه های خودش برای اینکه رنجش او را کم کنیم در مجله چاپ کردیم، این دختر بسیار خوشحال شده بود و خیلی کار معلمش برایش ارزشمند بود. یا مثلا پیش می آید که یک معلمی تماس میگیرد که بچه ناسازگاری دارند اگر امکان دارد نقاشی او را چاپ کنیم از این مسائل هم پیش می آید که بچه ها را خوشحال کنیم.
قدری به عقب تر برگردیم چطور شد اصلا خودتان این زمینه کاری و درسی را انتخاب کردید در خانه برایتان محیط مهیا بود؟
بله من از همان ابتدا ادبیات دوست داشتم، در خانه مان شعر و رمان اهمیت ویژه ای داشت، من شش خواهر و چهار برادر دارم که همه کتابخوان هستند من هم بچه هفتم هستم و چهارمین دختر خانواده، قبل ازاینکه خودم وارد دانشگاه بشوم و رشته ادبیات بخوانم، کل دیوان های شاعران و رمان های معروف را در خانه داشتیم و خوانده بودم، در شهر ما مردم خیلی دیر درس می خوانند من خودم سال ۹۴ که دکترا قبول شدم اولین خانومی بودم که در قشم دکترا قبول شدم.
پدر و مادر خودتان در قید حیات هستند؟
مادرم بله ولی پدرم فوت شدند عادتی که پدرم در خانه داشت این بود که ما مطالعه کنیم و شعربخوانیم یادم می آید که منطقه ما خیلی محروم بود، برق زیاد می رفت ما هم برای اینکه کلافه نشویم ، مشاعره میکردیم وشعر می خواندیم خلاصه سرگرم می شدیم بنابراین این شعر و کتابخوانی در خانه ما رواج داشت، حتی خواهر بزرگ من سال گذشته در مسابقه نویسندگی رتبه گرفت و برادرانم هم همه اهل قلم هستند. بنابراین خدا راشکرم که این خانواده را داشتم و پدر و مادرم مشوقم بودند و از همه مهمتر خداوند در این مسیر بسیار مددرسان من بود وبه این بسیار اعتقاد دارم.
از نقش خداوند در مسیر موفقیت هایتان برایمان بگویید چقدر توکل داشتید؟
من واقعیتش هیچ کاری را بدون توکل و مشورت با خداوند انجام نمیدهم و همیشه رضایت و حمایت خداوند را سرلوحه اهداف و برنامههایم قرار میدهم.
گاهی که از نتیجه و ادامه کار نشریه، ناامید می شوم تنها نقطه اتکاء و قدرت من نگاه خداوند هست و مدام به دوستان (گروه پرواز قلمها) توصیه می کنم که نیتمان رو خدایی کنیم که تلاشمان بینتیجه و هباء منثورا نباشد و حداقل بهره اخروی از این کار نصیبمان بشود
و قطعا اگه یاری خداوند نبود این پایداری رو نداشتیم.
در نهایت چه غایتی از این کار مجله در ذهن دارید یعنی نقطه ای که بدان می خواهید برسید چیست؟
ببینید من خیلی آدم پر توقعی نیستم، می دانم از این کار دو یا سه نویسنده خوب تحویل جامعه بدهیم هم خوب است. شاید نتوانم کل جامعه را درست کنم اما انتظار هم ندارم حتی صد اثر تأثیرگذار داشته باشیم و میدان تأثیرگذاریم را کوچک می بینم اما همین که چند نفر زنگ می زنند و تشکر میکنند از راه اندازی این مجله و می گویند که بچه هایشان مدتی است انگیزه گرفته اند که بنویسند و شعر بگویند ، برایم خیلی دوست داشتنی است.
من انتظار ندارم همه بچه ها نویسنده و خلاق بشوند اما به هرحال کاری را شروع کردیم ، در حد ایده شاید باشد اما برایم مهم است که متوقف نشود چرا که دل هایی را گرم کرده است و مطمئنم که از بینشان چند نویسنده و شاعر خوب بیرون خواهد آمد.
کتاب بخوانید تا شاد و سرزنده باشید
معلم وقصه گوی مینابی:
معلم و مربی قصهگوی مینابی با اشاره به تاثیر کتابخوانی در سلامت روح گفت: کتاب خواندن یکی از راههای اصلی برای پیشگیری از افسردگی است و من به عنوان یک مربی و معلم ادبیات همیشه به شاگردانم توصیه میکنم کتاب بخوانند تا شاد و سرزنده باشند.
یاسمن عباسی وجود باشگاههای کتابخوانی در روستاها را ضروری دانست و اضافه کرد: کودکان در باشگاههای کتابخوانی علاوه بر مطالعه کتاب و آشنایی با دنیای دانستنیها و اجرای مسابقات قصهگویی در بخشهای مختلف، وارد گفتوگو میشوند و زمینه ارتباط اجتماعی آن درجامعه ارتقا مییابد.
این معلم و مربی قصهگوی مینابی وجود باشگاههای کتابخوانی در روستاها را ضروری دانست و اضافه کرد: کودکان در باشگاههای کتابخوانی علاوه بر مطالعه کتاب و آشنایی با دنیای دانستنیها و اجرای مسابقات قصهگویی در بخشهای مختلف، وارد گفتوگو میشوند و زمینه ارتباط اجتماعی آن درجامعه ارتقا مییابد.
این مربی قصهگویی اضافه کرد: کودکان و نوجوانان وقتی کتاب جدیدی را میخوانند در ذهن آنها ثبت و دنیای جدیدی به روی آنها باز میشود در این حالت فرد تصور میکنند که دنیایشان یک قدم به جلو رفته و باعث میشود که اعتمادبهنفس آنها افزایش پیدا کند.
عباسی که از ابتدای شروع بکار باشگاه کتابخوانی خود کتابهای مورد نیاز کودکان روستا را از کتابخانه شخصی خودش تامین و با امانت دادن کتابهایش به کودکان و نوجوانان روستای دومشهر باعث افزایش علاقه آنان به کتابخوانی شده، هفته کتاب و کتابخوانی را نیز فرصتی مهم برای خانوادههای کتابخوان دانست.
این مروج کتابخوان در روستای دمشهر میناب افزود: در این هفته نیز اعضای باشگاه کتابخوانی کلودنگ کتاب ۵۰۰ جلد کتاب در دو بخش کودک و نوجوان از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان هدیه گرفتند و این بهترین هدیه در هفته کتاب و کتابخوانی بود.
عباسی ابرازداشت: فعالیتهای شعرخوانی و قصهگویی کودکان و نوجوانان هم در طول سال افزایش یافته و تاکنون در چندین جشنواره قصهگویی استانی و حتی کشوری صاحب مقامهای برتر شدهاند.
وی دراین باره عنوان کرد: اعضای باشگاه کتابخوانی کُلودَنگِ کتاب درنخستین جشنواره ملی قصه گویی روستاییان و عشایر موفق با کسب رتبه دوم کشوری(یاسمن عباسی)، رتبه سوم کشوری توسط حورا کریمی و کسب رتبه چهارم کشوری توسط آسیه صادقی شد.
کُلودَنگِ کتاب، فرصتی مجازی برای کتابخوانها
“کُلودَنگِ کتاب” نام باشگاه کتابخوانی کودکان و نوجوانان روستای دومشهر میناب در روستای دومشهر تاسیس شده و در این روزهای ناخوش اوج آمار کرونا، فرصتی را برای نوجوانان و جوانان کتابخوان در فضای مجازی ایجاد کرده است.
کُلودَنگ کتاب جا و مکان خاصی ندارد و محل تشکیل نشستها و دورهمیهای نوجوانان کتابخوان بیشتر در دل طبیعت و باغهای اطراف روستا یا حیاط حسینیه و مدرسه ابتدایی روستای دومشهر است.
موسس و پایهگذار باشگاه کتابخوانی کُلودَنگِ کتاب در اینباره گفت: این باشگاه کتابخوانی از سال ۹۳ تاکنون که به صورت رسمی فعالیت میکند و قبل از آن به مدت پنج سال داوطلبانه برای پیشرفت سطح مطالعه کودکان و نوجوانان روستا آنها را با کتابها و قصهها آشنا کردم و این فعالیتها همچنان ادامه دارد.
یاسمن عباسی بیان داشت: در ابتدا پنج عضو داشت و درحال حاضر حدود ۲۰۰ عضو دارد و با استقبال کودکان و نوجوانان روستای دومشهر و حتی شهرستان میناب قرار گرفته است.
وی که تمام فعالیت باشگاهش را به صورت رایگان و خداپسندانه انجام میدهد، گفت: گاهی برای تهیه کتابهای جدید و به روز برای کودکان از حمایتهای خیرین استفاده میکنم.
موسس باشگاه کتابخوانی کُلودَنگِ از فعالیتهای نوجوانان کتابخوان باشگاه کتابخوانی خود به قصهگویی، نقالی، شاهنامهخوانی، شعرخوانی، داستاننویسی، نوشتن خلاق و شَروِندخوانی اشاره کرد.
عباسی از دستاوردهای باشگاه کتابخوانی کلودنگ کتاب در روستای دومشهر، رشد سطح مطالعه و کتابخوانی کودکان و نوجوانان روستا و افزایش میل به ادامه تحصیل و ریشهکن شدن ترک تحصیل دختران و پسران روستاست.
یاسمن عباسی، موسس باشگاه کتابخوانی کلودنگ کتاب، از اعضای قدیمی انجمن اهل قلم و انجمن کتابخانههای شهرستان میناب، شاعر و داستاننویس است و از کودکی قصهگویی را از والدینش آموخته است.
پدر و مادر یاسمن عباسی از قصه گویان و شروند خوانان قدیمی روستای دومشهر هستند و آسیه صادقی مادر یاسمن عباسی صاحب چندین رتبه کشوری، منطقهای و راه یافته به جشنواره بینالمللی قصه گویی تهران است.
انگیزه ،هدف و تلاش فاکتورهای اصلی موفقیت هستند
به زندگی من خوش آمدید
خودتان را بطور کامل معرفی کنید؟
معصومه مختاری هستم متولد ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۵ ،در شهر زیبای بندرعباس ،متاهل هستم و یک دختر سه ساله دارم.
سال ۸۴ در دوره کارشناسی مهندسی عمران دانشگاه هرمزگان پذیرفته شدم ، و تحصیلاتم را در مقطع کارشناسی ارشد در گرایش ژئوتکنیک ادامه دادم و در حال حاضر دانشجوی دکترای تخصصی مهندسی عمران ،گرایش ژئوتکنیک(خاک و پی) هستم. همچنین بنده این افتخار را داشتم که بعنوان مدرس در دانشگاه هرمزگان و دانشگاه آزاد به تدریس بپردازم.
تحقیقات و پژوهش های شما در چه زمینه ای ست توضیح دهید.
در چند سال اخیر بر روی پی های عمیق و بهسازی خاک های سست و ضعیف در نقاط مختلف استان هرمزگان بوده است. به این علت که شهر بندرعباس در کنار دریا واقع شده و خاک های ساحلی ، از دید مهندسی ژئوتکنیک خاک هایی سست و ضعیف و با کیفیت مهندسی پایینی هستند و پیشرفت شهرنشینی و توسعه صنعتی در کنار دریا ، سبب شده مردم به استفاده و ساخت و ساز در زمین هایی با کیفیت پایین رو بیاورند و این خاک ها ساخت و ساز را با مشکلات اساسی مواجه می کند و ایمنی سازه را در مقابل حوادثی مثل زلزله، به خطر می اندازد که بدون بهسازی خاک های مشکل آفرین، عملا ساخت سازه بر روی آنها امکان پذیر نیست.
یکی از موفقیت آمیزترین و کاربردی ترین روش ها برای بهبود خاک های سست نوار ساحلی استفاده از المان های ستونی ست . این روش شامل جایگزینی قسمتی از خاک نامناسب با مصالح دارای سختی و مقاومت بیشتر، از قبیل سنگ شکسته و شن می باشد. .مزایای استفاده از این روش افزایش ظرفیت باربری زمین، کاهش نشست خاک ، زهکشی خاک ، مقابله در برابر روانگرایی خاک ها ، بهبود رفتار خاک تحت بار دینامیکی و کاهش سر و صدا و آلودگی صوتی هنگام بهسازی،بر خلاف استفاده از شمع که آلودگی صوتی زیادی ایجاد می کند. و مهمتر از همه کاهش هزینه بهسازی ، نسبت به سایر روش هاست.
در تحقیقاتی که در زمینه بهبود و بهسازی خاک های مشکل آفرین مثل خاک های ماسه ای سست و خاک های رسی نرم ساحلی در نقاط مختلف استان هرمزگان( غرب و شمال استان هرمزگان در حاشیه نوار ساحلی ،مجتمع فولاد صنعت جنوب، پالایشگاه قیر نیاک و همچنین در جزیره قشم ) انجام دادم با تحلیل پارامتریک ، مدلسازی های عددی و آزمایشگاهی و صحت سنجی روش ها، به بررسی تاثیر عوامل مختلف بر ظرفیت باربری خاک استان هرمزگان و تحلیل مقایسه ای میان میزان اثر بخشی ستون های سنگی بر ظرفیت باربری خاک های نقاط مختلف و این که در کدام ناحیه از استان این روش ، روش مناسب تری برای بهبود می باشد.
همچنین در حال حاضر در دوره دکترا، به بررسی و مدلسازی عددی تاثیر انتقال حرارت در مراکز دفن زباله های هسته ای و تاثیر آن بر رفتار مهندسی خاک رس ، جهت دفع ایمن و کنترل تشعشعات رادیواکتیو زباله های هسته ای و مدیریت صحیح آن که مسئله بسیار با اهمیتی ست ،مشغول هستم.
در زمینه تخصصتان چه دستاوردهای علمی و یا چه مقاله هایی داشتید؟
ده عنوان مقاله به چاپ رسانده ام که عمده مقالات من در زمینه بهسازی خاک با مدلسازی ستون های سنگی ، بررسی خاک های تورم زا ، تاثیر انتقال حرارت بر خاک در مراکز دفن زباله های هسته ای و… است که در ژورنال های معتبر خارجی نمایه شده در ISI , SCOPUS می باشد.
توصیه شما برای دانشجویان و افرادی که قصد دارند وارد رشته شما شوند چیست؟
نکته مهم قابل توصیه به تمامی دانشجویان آن است که هیچ ايده و کاری غیر ممکن و غیر عملیاتی نیست و با تفکر مهندسی و تلاش وکوشش روز افزون و مضاعف، هر ايده و تفکري جنبة عملیاتی و اجرایی پيدا خواهد نمود. دانشجویان و مهندسین عمران میبایست با بهره گیری از آموختههای تئوریک و استفاده از قدرت تفکر و قضاوت مهندسی خود، بیش از دیگران از فکرشان برای حل مشکلات اجرایی استفاده نمایند.
با وجود فرزند کوچک ادامه مسیر دشوار نبود؟
باتوجه به اینکه در شروع دوره دکترا دخترم هفت ماهه بود واقعا شرایط سخت و دشواری را پشت سر گذاشتم . بعضی از روزها در کل شبانه روز چهار ساعت هم نمیتوانستم بخوابم، اما اعتقاد شخصی من بر این است که باید قوی بود حتی در سخت ترین شرایط. و در نهایت مشکلات و چالش ها را به بهترین نحو ممکن پشت سر گذاشت .
توصیه شما برای بانوان چیست؟
انگیزه ،هدف و تلاش فاکتورهای اصلی موفقیت هستند. از افراد موفق الگو بگیریم و از وقت خود به نحو بهینه استفاده نماییم. سرمایهگذاری روی هدف و یادگیری و آموزش را هیچگاه نباید فراموش کرد.
اگر از صد نفر بپرسید متضاد کلمه موفقیت چیست، اکثرشان میگویند شکست. اما این اشتباهی بزرگ است . متضاد کلمه موفقیت فقط و فقط تلاش نکردن است.
حرف آخر
لازم می دانم که از خانواده و همسرم تشکر کنم که همواره حامی و مشوق من در امر تحصیل بوده اند.
شنبه های عزیز با یسنا کمالی
آرزو زرقانی بیش از ۱۲ سال سابقه تدریس در زمینه خلاقیت و توانمندسازی مادر و کودک را دارد و طرح آموزشی مادفر که یک طرح توانمندسازی مادر و کودک هست به عنوان یک ایده نوآورانه در پارک علم و فناوری بندرعباس به ثبت رسیده و ما هم اکنون در حال اجرای این طرح در سطح استان است.
وی که یکی از فعالین موسسه ساحل خلیج فارس که کار آن حمایت از کودکان مبتلا به سرطان در استان هرمزگان و همچنین یکی از مربیان مدرسه نوید زندگانی اولین مدرسه بیمارستانی برای حمایت از کودکان مبتلا به سرطان در طول دوره درمان آنها است می باشد .
از او درباره آشنایی اش با موسسه پرسیدم که گفت: آشنایی من با موسسه از طریق اولین جشنواره های غذایی که زیر پرچم در پارک غدیر برگزار شد بود. من به آنجا رفتم و بعد پیشنهاد خودم را برای همکاری به مدیریت دادم و با میز نقاشی کودک همکاری خودم را با موسسه آغاز کردم . میز کودک کم کم رشد کرد و تبدیل به بخش کودک شد و ما اوقات فراغت کودکان را پر می کردیم و به بخش می رفتیم و برای بچه ها فعالیت های آموزشی و سرگرمی میگذاشتیم که در روحیه آنها تاثیر بسیار مثبتی داشت.
زرقانی در ادامه می گوید: ورودم به موسسه بسیار عالی بود . این کار را من خیلی دوست داشتم . من خودم یکی از فعالین علاقمند سازی کودکان به کتاب هستم و برخوردی که با من از طرف مدیریت موسسه شد فوق العاده بود.
موسسه ایده هایم را پذیرفت و بخش کودک را ایجاد کردیم .
از آشنایی تان با یسنا کمالی بگویید ؟ روحیه یسنا و خانواده اش چطور بود ؟
من یکی از معلم های مدرسه نوید زندگانی هستم و در بخش خلاقیت و پیش دبستانی کار میکنم. در طی دو تا سه سال گذشته که قرار بود به قول معروف مهر ماه را آغاز کنیم. در یکی از همان روزهای ابتدایی یسنا وارد کلاس شد و ما آموزش را آغاز کردیم. یسنا دختری شاد و پرجنب وجوشی است و روحیه بسیار خوبی دارد .
ولی خانواده اش شاید آن روحیه لازم را برای این تغییرات نداشتند. کاری که ما در مورد روحیه خانواده و طرز فکر این خانواده کردیم بسیار شیرین و لذت بخش و در عین حال زمان بر بود. ولی با توجه به اینکه خانواده یسنا ایمان قوی و ستودنی داشتند و پشتیبان بسیار خوبی در آموزشهای ما بودند، باعث شد که ما تغییرات بسیار خوبی را در یسنا کمالی ببینیم.
باید بگویم که مشکلات یسنا کمی از نظر حرکتی و بیشترین مشکل ما گفتار یسنا بود که در روزهای اول اصلا واضح صحبت نمی کرد و ما نمی فهمیدیم یسنا چه کلماتی را می گوید اما به مرور و با برنامه های آموزشی که داشتیم و پشتیبانیهای مادرش و آموزشهایی که به مادر شان دادیم این تغییرات کم کم ایجاد شد.
نکته دیگری که باید بگویم این است که مادر ایشان پذیرفت که به جای یک سال پیش دبستانی دو سال را در کنار ما باشد تا بتواند مشکلاتش برطرف کند.
یکی از شایعترین عوارض شیمی درمانی از دست دادن موها است ، با این مشکل چطور کنار آمد ؟
یسنا مشکل از دست دادن موها را نداشت چرا که ایشان تحت پوشش موسسه محک در تهران بود و برای آموزش به بندرعباس ارجاع شده بود و زمانی که به ما مراجعه کردند درمانش تمام شده بود و فقط به لحاظ ضعف سیستم ایمنی بدن که هنوز به آن حدی که بتواند در مجامع عمومی حضور داشته باشه نرسیده بود به صورت خصوصی و در کلاس های تک نفره ما حاضر می شد. البته بسیار هم شانس آورد چرا که از نظر تکلم یه مقدار ضعیف بود و اگر به مدرسه عادی میرفت نمیتوانست این موفقیتی را که الان دارد به دست بیاورد. چرا که هنوز هم تحت آموزشها و پشتیبانیهای ما قرار دارد.
آیا تمامی سرطان ها قابل درمان است ؟
من از نظر پزشکی اطلاعاتی ندارم ولی از نظر تجربه خودم و کارهایی که انجام دادم می توانم بگویم که امید به زندگی وقتی ایجاد شود بسیاری از مشکلات بیماران مبتلا به سرطان کاهش پیدا می کند و ما روند بهبود بچه ها و قطع درمان بیشتری شاهد بودیم.
باید بگویم که درمان سرطان یک پروسه طولانی و دردناک از نظر بدنی است و فرد از نظر روحی هم بسیار آسیب میبیند. اطرافیان و کسانی که با بیمار در ارتباط هستند باید روحیه بالا و امید به زندگی داشته باشند.
کاری که ما در موسسه ساحل خلیج فارس انجام میدهیم و قبل از آموزش درس و مدرسه ایجاد امید، نگهداری امید و بالا بردن سطح امید در زندگی است. این روند بسیار پررنگ تر از آموزش متون درسی می باشد .
امید به زندگی کار را آسان تر می کند و در کنار دارو و درمان بسیار بسیار اثربخش است.
از زمانی که ما آموزشها را شروع کردیم و شاهد تغییر روحیه در بچه ها و خانواده ها بودیم ، از نظر آمار بهبودی پیشرفت خوبی داشتیم . نمیخواهم بگم که تمام بچه ها بهبود یافتن چرا که ما مرگ و میر هم داشتیم ولی آمار بهبود یافته هایمان رو به افزایش است.
ایام بهبودی چطور می گذرد ؟
ایام بهبودی توام با درد و بیماری است . چرا که بچهها درگیر عوارض شیمی درمانی هستند و سیستم ایمنی بدن را پایین می آورد و افرادی که سرطان می گیرند نباید در مجامع عمومی حضور داشته باشند . این امر آنها را منزوی و تنها می کند و افسردگی را به ارغوان می آورد.
من فکر میکنم که گذراندن اوقات فراغت ، آموزش ، ورزش و موسیقی و همراهی صبورانه یک همراه شکیبا پر انرژی ، صبور و با ایمان می تواند دردها را کم و دوره را کوتاه کند.
اگر عشق به کودک نداشته باشی، نمیتوانی یک قصه گوی واقعی باشی
به زندگی من خوش آمدید
قصه و قصه گویی قدمتی به وسعت تاریخ تمدن بشر دارد.انسانهای اولیه قصه شکار و مبارزه هایشان را با عوامل قهری طبیعت بصورت تصویر بر دیوار غارها حکاکی می کردند.با پیدایش زبان و ادبیات شفاهی،تخیلات وآرزوهای انسانها نیز بصورت افسانه پردازی وارد قصه ها شدند.
آقاي جمالزاده در كتاب “قصه نويسي” آورده است:
“مي گويند هيج دودي بي آتش نمي شود، هيچ افسانه و قصه و داستاني هم بي تاريخ و بي اساس تاريخي نيست و اگر درست تحقيق نمائيم معلوم مي شود كه حتي قصه هاي جن و پري نيز كه پيرزن ها براي كودكان حكايت مي كنند معني و مفهوم تاريخي دارد”
شادی آزاد بشمنی که بچه ها او را با نام خاله باران می شناسند در جشنواره ی ملی قصه گویی روستا و عشایر مقام سوم کشوری را از آن خود کرد . همین موضوع بهانه ای شد تا با او و دنیای زیبایش آشنا شویم و شما را به دنیای پر رمز و راز قصه ها دعوت کنیم .
خودتان را به طور کامل معرفی کنید ؟
شادی آزاد بشمنی (خاله باران) متولد ۹/۹/۱۳۶۲ صادره بندرانزلی متاهل دارای یک پسر ۱۲ ساله ساکن استان هرمزگان و فعال حوزه ی کودک هستم
اولین قصه ای که شنیدید چه بود ؟
زمانی که ۴ یا ۵ سالم بود فصل تابستان ما همیشه شب ها روی ایوان خانه ی مان میخوابیدیم . و همیشه صدای شغال و بعد سگ را میشنیدم . از صدای شغال میترسیدم . مادرم برای اینکه دیگر نترسم .داستان دوستی سگ و شغال را برایم تعریف کرد که اول سگ در جنگل زندگی میکرد . یک روز سگ مریض میشود و از شغال خواست که بیاید در جنگل نگهبانی بدهد و خودش به روستا برای مداوا برود. سگ وقتی به روستا میرود دیگر دلش نمیخواهد به جنگل برگردد .حالا شب ها شغال سگ را از راه دور صدا میزند . حالت خوب شد که برگردی و سگ در جواب میگوید :نه نه هنوز نه
از موفقیت هایتان در قصه گویی برایمان بگویید؟
در بیستمین و بیست و یکمین جشنواره ی قصه گویی ملی برگزیده ی استان و به مرحله ی منطقه ای راه یافتم .و در بیست و یکمین جشنواره ی قصه گویی طی بیانیه ای از سوی داوران مورد تقدیر قرار گرفتم . در جشنواره ی قصه گویی هنرمندان بسیج مقام اول را کسب کردم . در جشنواره ی ملی قصه گویی روستا و عشایر مقام سوم کشوری را کسب کردم . و در جشنواره ی قصه صوتی پادکست کانون و پرورش فکری کودک و نوجوان جز دونفر اول برگزیده ی استان شدم .
بیشتر برای چه گروه سنی قصه میگوید؟
من برای گروه سنی الف و ب قصه تعریف میکنم .
اول قصه بوجود آمد یا قصه گویی؟
نمیشه گفت اول کدوم بوجود اومده قصه و قصه گو مکمل و تکمیل کننده ی هم هستند .
یک تعریف از قصه گویی؟در قصه گویی اگر عشق به کودک نداشته باشی نمیتوانی یک قصه گوی واقعی باشی پس قصه گویی یعنی پیامی را با عشق به کمک لحن و بیان و بدن قوی به کودک منتقل کردن است.
اهمیت قصه گویی در چیست؟
قصه گویی از قدیم بوده است. باعث میشود کودک با محیط اطرافش آشنا شود . روی قوه ی تخیل تفکر و تمرکز کودک خیلی تاثیرگذار است .آداب و رسوم سنت های قدیمی رو برای کودک بازگو میکند .اصلا ما قصه درمانی داریم .
من خودم در مرکز جهش و مرکز نیایش با بچه های خاص قصه درمانی کار میکنم .و خیلی هم تاثیر گذار بوده است .
نظرتان درباره جشنواره قصه گویی را بفرمایید؟
در جشنواره ها بخصوص استانی در انتخاب داورها خیلی خوب عمل کرده اند . شرکت در جشنواره در واقع یک نوع محک زدن است . ولی نتیجه در جشنواره مهم نیست چون همه ی ما قصه گو هستیم و هر کدام در هر بخشی از قصه گویی قابلیت های خوب خودمان را داریم.
مهم آن لبخند کودکان در هنگام گوش دادن به قصه هایمان است.
چند بار در جشنواره شرکت کردید؟
در جشنواره ی ملی کانون و پرورش فکری ۲ مرتبه و در جشنواره ملی روستا و عشایر یک مرتبه در جشنواره ی استانی بسیج هنرمندان یک مرتبه
با کدام قصه در جشنواره برگزیده شدید؟
در جشنواره ی ملی با قصه ی اردیک پر برک
چند بار این قصه را اجرا کردید؟ قصه ی اردیک پر برکت رو بارها برای بچه ها اجرا کردم حتی برای ۳ تا مخاطب هم اجرا کردم . اما بصورت حرفه ای با مخاطب بزرگسال ۴ مرتبه این قصه را در مشهد و گیلان و هرمزگان تعریف کردم
بیشتر به چه قصه هایی علاقمند هستید و چرا؟
ببینید ما دونوع انتخاب قصه داریم یک قصه ای که برای بچه ها در اجراها یا کلاس ها تعریف میکنم و دوم قصه ای که برای جشنواره انتخاب میکنم .
در مورد انتخاب اول باید براساس سلیقه کودکان باشد که خدا رو شکر با سلیقه ی کودکان با توجه به تجربه آشنایی دارم و قصه هایی را انتخاب میکنم که کودکان را به چالش فکری بکشد و پیام اخلاقی داشته باشد.
در مورد انتخاب قصه های جشنواره اول باید داورها رو در نظر بگیریم . من سعی میکنم قصه هایی را انتخاب کنم که آداب و رسوم و سنت های قدیم را زنده کند.
افرادی را به یادمان بیاورد که در گذشته قهرمانی ها و کارهای قشنگی انجام دادند و ما میتوانیم از آنها درس زندگی یاد بگیریم.
موقعیت قصه گویی در هرمزگان و میزان علاقه مربیان چطور است؟
در استان هرمزگان قصه گوهای خوب و قابلی داریم مخصوصا مربیان کانون پرورش فکری کودک و نوجوان استان که هر کدام برای خود حرفی در قصه گویی دارند. اما این نکته را هم باید ذکر کنم قصه گویی این نیست که فقط بیایم در جشنواره ها و مسابقات قصه گویی شرکت کنیم …
من و تمام قصه گوها باید هدفمان ترویج قصه گویی میان کودکان باشد .
با چه پوشش و رنگ لباسی بر صحنه می روید؟ و دلیل انتخاب این رنگ ها چیست؟
در مورد لباس قصه گویی باید بگویم که انتخاب لباس براساس حال و و هوای قصه و علاقمندی های کودکان است و لباس قصه گویی جشنواره برطبق قصه طراحی میشود . اما انتخاب رنگ من خودم عاشق رنگ های شاد هستم . یک حس خوب و یک آرامش به من منتقل میکند و همیشه از رنگ های شاد استفاده میکنم و زمان اجرا با برق نگاه کودکان متوجه میشوم این حس خوب را به آنها منتقل کرده ام .
چه پیامی برای مادران دارید؟
قصه گوهای اصلی برای کودکان مادران هستند از آنها میخواهم قصه گویی موقع خواب برای بچه ها را فراموش نکنند از تک تک مادرهایی که من را حمایت کردند تشکر میکنم .
و حرف آخر
در آخر اول از راه دور تمام کودکان را میبوسم و قدردان زحمات کسانی هستم که در این مسیر من را صادقانه کمک و راهنمایی کردند . همچنین از هفته نامه آوای دریا که از حامیان بانوان استان هستند تشکر می کنم.