دسته: گفتوگو
بانوان سختکوش بلوچ سکاندار مدیریتها
چند سالیست که بانوان سخت کوش بلوچ سکان مدیریت برخی دستگاهها و نهادها را برعهده گرفته و نشان دادند که هرگاه به آنان اعتماد شود میتوانند قلههای پیشرفت و توسعه را یکی پس از دیگری طی کنند، ژیلا میرمرادزهی و جمیله بهرامی رییس و نایب رییس شورای شهر سراوان نمونهای از آنان هستند.
ژیلا میرمرادزهی و جمیله بهرامی ۲ بانوی سخت کوش و جوان بلوچ هستند که از دیار جنوب شرق ایران اسلامی پا به عرصه میدان مدیریت شهری گذاشته اند تا شهرشان سراوان را بعد از گذر از محرومیتها و قصههای پر فراز و نشیب توسعه شهری یاریگر باشند و نشان دهند که هر گاه به زنان و دختران اعتماد شود در مسیر خدمترسانی و پیشرفت جامعه دوشادوش و بعضا جلوتر از مردان حرکت میکنند.
رشد شتابان شهر و شهرنشینی و گسترش مسائل و مشکلات زندگی شهری باعث شده تا نیاز به حضور فعالانه و تأثیرگذار زنان در عرصههای مدیریت شهری بیش از پیش احساس شود به گفته کارشناسان زنان همانطور که امور خانه را که مصداق کوچکی از امور شهری است به راحتی مدیریت میکنند میتوانند در سطوح مختلف مدیریت شهری نقش و تأثیر چشمگیری داشته باشند.
در اکثر کشورهای توسعهیافته یکی از مسائل مهم در مدیریت شهری مشارکت پایدار همه گروههای اجتماعی در رسیدگی به امور شهری است بدون شک مشارکت مـردم و شهروندان از تمامی اقشار و گروههای سنی اصلیترین عامل در راه موفقیت مواد قانونی و دستیابی به شهری ایدهال در تمامی زمینههاست.
زنان ایرانی نیز برای افزایش مشارکتشان در انواع مدیریت های شهری مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده و در طول تاریخ با بی مهریهای زیادی مواجه شده اند اما بعد از گذر از دورانهای مختلف به ویژه در عصر حاضر به حدی از دانش و تواناییها رسیدند که خیلی از مدیریتها و ادارههای جوامع بدون حضورشان امکانپذیر نبوده است.
یکی از انواع مدیریت شهری بحث شوراهاست شوراهایی که با امید زیادی از سوی مردم انتخاب میشوند تا سرو سامانی به امور شهر دهند در این بین بانوان کشورمان چند سالی است که حضوری قوی در میدان این شوراها داشتند اما جالبتر و شاید تامل برانگیزترین ورود به این میدانها مربوط به مناطق محروم کشور است جایی که بانوانش برای رسیدن به تحصیل و جایگاه اجتماعی سختیهایشان دوچندان بوده این گزارش با این مقدمه به سراغ بانویی رفته که در یکی از شرقی ترین نقاط کشورمان ریاست شورای شهر را به عهده گرفته است.
دختر سراوان
ژیلا میرمرادزهی دختر جوان دهه شصتی رییس شورای شهر سراوان است شهری در جنوب شرقی کشورمان که به زادگاه خورشید معروف بوده و تاریخ و تمدنش آوازهای پنهان در میان مردم دارد.
از سراوان کم و بیش بعضیهایمان چیزهایی میدانیم شهری که ژیلا آن را گونهای دیگر دوست میدارد به قول خودش «سراوانی بودن یک افتخار است » ساختن و بودن سراوان آن گونه که دوست میدارد برایش همیشه آرزو بود از همان زمان کودکی، بنابراین برای رسیدن به این آرزوها فراز و نشیبهای زیادی را طی کرد تا درس بخواند و بخواند و دکتر شود و دندان پزشکی متخصص به سراوان بیاید.
از حال و هوای بودنش در شهر میپرسم از شورا از اینکه چرا سراوان؟ و در جوابم با مکث و نگاهی که به چشمانم گره میزند گفت: بعد از اینکه تحصیلاتم را در دانشگاه آزاد تهران تمام کردم با خودم گفتم باید در حد توان و دانشی که کسب کردهام برای بهتر شدن وضعیت شهرم تلاش کنم.
از کجا شروع کردی؟ چه شد که به شورا رسید؟ در جواب سوالم گفت: به سراوان که آمدم فعالیتهای مختلفی را در حوزه بانوان آغاز کردم از کمیسیون بانوان فرمانداری این شهر گرفته تا بهزیستی و کمیته امداد هر جا که میدیدم جایی هست که میشود برای بانوان خدمتی کرد میرفتم تا اینکه برای ادامه مسوولیتهای اجتماعی و برای رفع مشکلات مهمتر شهر شورای شهر را محل مناسب خدمت دیدم.
شورایی برای شهرم
شورای شهر برایش همه چیز است انگیزه، علاقه و شوق و ذوقش برای رسیدن به شورا از چشمانش پیداست، با لبخندی گفت: آمدم شهرم را جای بهتری برای فردای فرزندانمان کنم جایگاه بانوان را در مدیریت شهری ارتقاء دهم، مشارکت بانوان را در تصمیمسازی ها بیشتر کنم و صدای مردم بی صدا باشم و سکوتها را بشکنم.
میرمرادزهی ادامه داد: ما میتوانیم منشأ تغییر در جامعه باشیم حضور قدرتمند بانوان باعث میشود نگاه جامعه نسبت به زنان تغییر کند و این تغییر به نفع جامعه است و هدف نهایی من نیز تغییر نگاههاست.
وی بیان کرد: مشارکت اجتماعی میان همه اعضای جامعه برای توسعه یک شهر ضروری است بانوان در همه عرصهها ثابت کردند که پیشرو و سازنده اتفاقات مثبت در هر شهری هستند و در طول تاریخ هم این موضوع را نشان داده اند.
بانوان در مدیریتها
رییس شورای شهر سراوان ادامه داد: جهان امروز جهان جنسیت زدهی دیروز نیست امروزه اساس هر کاری شایستگی است در این میان باید توجه کرد زنان بعد از سالها مبارزه علیه تبعیض و نابرابری قلههای مهمی را فتح کردهاند.
وی افزود: هماینک دنیا دریافته که بدون حضور زنها نمیشود جهان را اداره کرد صدراعظم آلمان بعنوان یک زن توانسته این کشور را به بزرگترین اقتصاد اروپا تبدیل کند یا نخست وزیر نیوزلند در زمینه مدیریت اپیدمی کرونا بسیار موفق عمل کرده است.
میرمرادزهی با بیان اینکه در کشور همسایه ساره امیری که اصلیتی ایرانی و بلوچ دارد توانست پروژه پرتاب ماهواره به فضا را عملی کند تصریح کرد: در ایران و استان سرفراز خودمان هم خانم حمیرا ریگی سفیر جمهوری اسلامی ایران در کشور برونئی شده و بسیاری موارد دیگر که همگی الگوهای موفقی برای من بودند که میتوان در مدیریت شهری وارد شد.
وی خاطرنشان کرد: در بحث مدیریت شهری فارغ از هر گونه نگاه جنسیتزدگی اعتقاد دارم زنان به دلیل عاطفه و حس مادرانه که در وجودشان است احساس مسوولیت بیشتری نسبت به مردها دارند وقتی این حس با تخصص و تلاش همراه شود آنگاه میتوان ثمره آن را دید و شهری بهتر داشت.
بزرگترین موانع
این عضو شورای شهر سراوان معتقد است که زنان نخست باید به خود باوری برسند و در راستای تخصصی که دارند هدف گذاری کرده و از هیچ تلاشی فروگذار نکنند.
وی تصریح کرد: نوع نگرش جامعه هم نسبت به زنان باید عوض شود با وجود اینکه در سالهای اخیر زنها توانستهاند این نگاه مردود که «این شغل سخت است و زنها نمیتوانند» را کنار بزنند و به پستهای مهم اجرایی و سیاسی برسند اما هنوز تا رسیدن به موقعیت مطلوب راههای نرفته بسیاری وجود دارد.
میرمرادزهی اظهارداشت: اعتقاد قلبیام بر این است که اگر از زد و بندهای حزبی و جناحی فاصله بگیریم و به شایستهسالاری نزدیک شویم آنگاه زنها موقعیت بهتری خواهند داشت زیرا زنها کمتر درگیر این مسائل هستند برای همین همواره کنار گذاشته میشوند.
حضور بانوان از نگاه دیگران
وی با بیان اینکه نگاه افکار عمومی نسبت به حضور زنان بسیار مثبت است به این جمله کونته ورسیه که “مردان قانون وضع میکنند و زنان اخلاق به وجود میآورند” اشاره کرد و گفت: به نظر بنده تکه گمشدهای پازل موفقیت اخلاق مداریست.
رییس شورای شهر سراوان افزود: آدم های توانمندی داریم که در کار خود بینظیر هستند اما بسیار خشک و رسمی برخورد میکنند در سمتی مثل شورا که یک نهاد مردمیست بسیاری از مردم شوراها را درست ترین آدرس میدانند وقتی با مشکلی مواجه میشوند حتی در بسیاری مواقع آن کار در حوزه اختیارات شورا نیست یا خارج از وقت اداری است، اینجاست که زنها اخلاق مدارتر و با عاطفهتر هستند.
وی خاطرنشان کرد: افکار عمومی این مهم را دریافته که ویژگیهای اخلاقی بانوان مزیت برتر آنان بوده و این یکی از عوامل راه یافتن زنان به شوراها است.
حضوری که نباید ویترینی باشد
میرمرادزهی با اشاره به اینکه اگر حضور بانوان در شوراها حضوری ویترینی، تزئینی و سمبولیک نباشد بسیار سودمند است و در این رابطه افزود: حضور شایسته زنان در راس امور که با خوشنامی و موفقیت همراه باشد میتواند نگاه جامعه را نسبت به زنان تغییر دهد، زنان در مسائل کلان تصمیمساز میشوند و راه را برای دیگر بانوان هموار میکنند باید این نکته را بدانیم که زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند این پتانسیل عظیم اگر درست به کار گرفته شود بسیاری از مشکلات بخودیخود رفع خواهند شد.
برابری با مردان
وی با بیان اینکه در مورد برابری زنان و مردان در شوراها جای هیچ بحثی نیست گفت: این برابری وجود دارد و در خیلی از موارد اختیارات بیشتری هم به بانوان داده میشود یا خودشان کسب میکنند زیرا زنان حس مسوولیت و دلسوزی بیشتری دارندکارها را بهتر به سرانجام میرسانند دقیقتر و منظمتر هستند و حس مادری و خواهری دارند و این حس آنان را در اداره امور برتر میکند و جای هیچ گونه نابرابری باقی نمیگذارد.
رییس شورای شهر سراوان با اشاره به اینکه قانون هم در این مورد نظر به برابری دارد و توقع مردم هم همین است افزود: با توجه به این پیش فرض حاکم در شوراها توسعه شهری هر چه سریعتر محقق میشود.
ژیلا میرمردازهی نخستین زن فعال در جامعه ایران نیست اما او در نوع خود نگاهی متفاوت داشته از اینکه به سراوان آمده از اینکه موقعیتهای متفاوت تهران و پایتخت را رها کرده و رفع محرومیت شهرش را آرزوی خود قرار داده او آرمان شهرش را در نگاه امیدوار مردم منطقه خود دیده همچون سایر زنان این سرزمین که در هر عرصه، لباس و شغل و موقعیتی برای کشورمان افتخار آفریدند.
نه تنها ژیلا میرمرادزهی به عنوان رییس شورای شهر سراوان انتخاب شده بلکه جمیله بهرامی نیز یکی دیگر از بانوان سراوانی است که بر کرسی نایب رییسی این شورا تکیه زده است.
هرگونه فعل یا ترک فعل خارج از دایره نیکی در معاشرت با زنان خشونت است
عضو فراکسیون زنان در مصاحبه اختصاصی با ایرنا:
عضو فراکسیون زنان و خانواده مجلس شورای اسلامی گفت: در لایحه صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت، هرگونه فعل یا ترک فعلی که از دایره نیکی در معاشرت با زنان خارج باشد، مصداق خشونت بوده و جرم انگاری تلقی می شود.
لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت که بعدها به «صیانت، کرامت و تأمین امنیت بانوان در مقابل خشونت» تغییر نام داد، پس از گذشت هفت سال بالاخره در سال ۹۹ به تصویب رسید و در سال جاری به شکل ویژه در دستور کار مجلس قرار گرفت.
آنچه از گذشته در این لایحه مورد مناقشه قرار داشته است، مسئله تامین امنیت زنان در برابر خشونت بوده که تعابیر متعددی را شامل میشود.
برخی از جامعه شناسان و حقوقدانان در سراسر جهان معتقدند که هرگونه اعمال خشونت با هدف آسیب یا رنجاندن جسمی، جنسی و یا روانی زنان و یا احتمال رود که به خشونت منجر خواهد شد، مصداق خشونت شمرده شده و باید بر اساس قوانین داخلی هر کشوری مورد پیگیرد قانونی قرار گیرد.
در لایحه صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان نیز با وجود اینکه به صراحت در مورد مفاد خشونت علیه زنان صحبت شده است، اما لازم است که در این رابطه اقدامات فرهنگی نیز صورت پذیرد.
در همین رابطه با عضو کمیسیون زنان و خانواده و نماینده مردم قزوین، البرز و آبیک در مجلس شورای اسلامی گفت و گو کردیم؛ فاطمه محمدبیگی در ادامه به سوالات خبرنگار ایرنا چنین پاسخ داد:
بدرفتاری در معاشرت با زنان مصداق خشونت و جرم انگاری است
مهم ترین نگرانی فعالان حوزه زن در کشور ایجاد امنیت قانونی برای مقابله با خشونت است، در این مسیر چه اقداماتی انجام شده است؟
من به عنوان یک فعال حوزه زن نزدیک به یک دهه است که با مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زنان آشنا هستم؛ اگر بخواهیم مسائل و موضوعات زنان را دسته بندی کنیم، شاید مهم ترین آن در بین توانمندی، شکوفایی استعدادها و استقلال اجتماعی همین برخورداری از امنیت در برابر خشونت است.
پیگیری و ادامه جدی فرآیند رسیدگی در لایحه صیانت، کرامت و تأمین امنیت بانوان در برابر خشونت یکی از افتخارات نمایندگان در مجلس یازدهم است؛ چرا که اجرایی شدن این لایحه میتواند بخش عظیمی از نگرانیهای دلسوزان حوزه زن و خانواده را خاتمه داده و مشکلات این حوزه را از این میان بردارد.
نظر اساسی و بنیادی این لایحه در مورد خشونت علیه زنان چیست؟
در این لایحه نیکی در تعامل با زنان مبنای عدالت اجتماعی قرار گرفته و در نتیجه فعل یا ترک فعلی که از دایره نیکی در معاشرت با زنان خارج باشد، مصداق خشونت علیه زنان تلقی شده و برخلاف مبانی عدالت اجتماعی شناخته میشود، در چنین مواردی هرگونه بدرفتاری جرم انگاری تلقی شده و قابلیت پیگیرد قانونی و مجازات دارد.
منظور ما از نیکی همان خوش رویی و خوش رفتاری است، بحثی که قرنها پیش قرآن نیز به آن تاکید داشته و همواره تلاش کرده جایگاه زنان را ارتقا بخشد؛ به همین دلیل اجرایی شدن دقیق این لایحه امنیت زنان را در محافل عمومی و حتی زندگی خصوصی تضمین میکند.
در مرحله بعدی تشکیلات منسجم و نسبتا جامعی برای نظارت بر اجرای این لایحه پیش بینی کردهایم؛ به طوری که آموزش، گفتمان سازی، پیشگیری از وقوع جرم، حمایت از زنان در معرض خشونت و یا آسیب دیده از خشونت، پایه های اصلی این لایحه را تشکیل میدهند که با همکاری و یاری دستگاه های اجرایی و نظارتی امیدواریم بخش عظیمی از دغدغه های حوزه زنان را مرتفع سازیم.
نیکی در تعامل با زنان مبنای عدالت اجتماعی قرار گرفته و در نتیجه فعل یا ترک فعلی که از دایره نیکی در معاشرت با زنان خارج باشد، مصداق خشونت علیه زنان تلقی شده و برخلاف مبانی عدالت اجتماعی شناخته میشود.
این لایحه تا چه اندازه توانسته برای زنان آسیب دیده سهولت رسیدگی به خشونت را فراهم سازد؟
لایحه قوه قضائیه را ملزم کرده تا نسبت به ایجاد دفاتر حمایت از بانوان اقدام کند و زنان آسیب دیده از انواع خشونت و زنانی که مورد تعرض قرار گرفته اند به صورت ویژه مورد حمایت قرار گیرند.
این لایحه همچنین تکالیف مهمی بر دوش وزارت خانههای آموزش و پرورش، علوم و تحقیقات، بهداشت و درمان و حتی راه و شهرسازی گذاشته و همچنین نقشهای بسیار مهمی را برای سازمانهای بهزیستی، صدا و سیما و پزشکی قانونی تعریف کرده تا در راستای حمایت، آموزش و احقاق حقوق قانونی زنان آسیب دیده گام بردارند.
علاوه بر پیگیری در خصوص لایحه صیانت از کرامت و تأمین امنیت بانوان، رویکرد حمایتی شما در حوزه زنان چگونه است؟
رویکرد من در حوزه ی زنان، رویکرد پیشگیری از وقوع جرم با آموزش، گفتمان سازی و تقویت قوانین است. برای مثال در حوزه سلامت جسمی و روحی بانوان نیاز به تقویت قوانین داریم؛ طرح های حمایتی و تشویقی خوبی نیز برای حمایت از مادران باردار و شیرده و همچنین مادران شاغل در طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده گنجانده شده و بنا داریم همین مسیر را ادامه دهیم.
بدرفتاری در معاشرت با زنان مصداق خشونت و جرم انگاری است
مانع بزرگ زنان از منظر شما چیست؟
سیاسی کاری در حوزه زن و خانواده یکی از موانع جدی احقاق حقوق اساسی زنان است؛ پس از اینکه مجلس یازدهم کار خود را آغاز کرد متاسفانه شاهد آن بودیم که یکی از چشم گیرترین مسائل در حوزه زنان، به حاشیه راندن مسائل اصلی زنان و پرداختن به حوزههایی بود که فقط قشر خاصی از زنان را پوشش میداد یا دغدغه جامعه کوچکی از زنان را برطرف میکرد.
برای برداشتن این مانع بزرگ از مسیر ارتقاء کیفیت زندگی زنان ضرورت داشت که در بسیاری از طرحهای حوزه زنان بازنگری صورت پذیرد و مواردی که اولویت مهم تری دارند و جامعه هدف بزرگ تری از زنان را شامل میشوند، در دستور کار مجلس قرار گیرد؛ یکی از این موارد همین لایحه صیانت از کرامت و تامین امنیت زنان است که مورد تاکید جدی فراکسیون زنان قرار دارد.
سیاسی کاری در حوزه زن و خانواده یکی از موانع جدی احقاق حقوق اساسی زنان است.
چگونه میتوان امنیت زنان یا دختران را در محل کار تامین کرد؛ مخصوصا هنگامی که کارفرما مرد باشد؛ آیا دستورالعملی در قانون کار وجود دارد یا خیر؟
در مورد حفاظت و صیانت از حقوق زنان در محل کار نیز هر گونه فعل یا ترک فعلی از جانب کارفرما اعم از اجبار، تهدید، تطمیع و تشویق بانوان به اموری که خلاف شان زن باشد، جرم انگاری تلقی شده و زنان میتوانند با شکایت به مراجع قضایی از حقوق قانونی خود دفاع کنند.
طبیعتا اجرایی شدن قوانین حمایتی در حوزه زنان و همچنین لایحه یاد شده که نیاز فوری زنان کشور محسوب میشود، با موانعی مواجه خواهد شد که مجلس یازدهم تلاش میکند با نظارت دقیق بر حسن اجرای آن، امنیت و شأنیت زنان را تضمین کند.
به عنوان سوال آخر، وضعیت استان قزوین در حوزه زنان را چگونه ارزیابی میکنید؟
هنر دولت سیزدهم باید این باشد که بین ظرفیت ذاتی زنان و میزان شکوفایی آنها تعادل ایجاد کند.
حرکتهای خوبی را در حوزه زنان شاهد هستیم، مشاوران خوبی در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی وارد کار شدهاند؛ اما متاسفانه مدیران زن در حوزه اجتماعی از این ظرفیتها خوب استفاده نکردهاند و تناسبی بین ظرفیت حوزه زنان و توانمندی آنها وجود ندارد؛ به نظرم هنر دولت سیزدهم باید این باشد که بین ظرفیت ذاتی زنان و میزان شکوفایی آنها تعادل ایجاد کند که این مهم اکنون وجود ندارد.
فراگیری و تمرین در پیشرفت نوازندگی پایانی ندارد
چهارمین دوره مستر کلاس و کارگاه نوازندگی گیتار کلاسیک توسط “دکتر لیلی افشار” به میزبانی آکادمی موسیقی “نوبان در بندرعباس برگزار شد که در حاشیه آن به گفت و گو با لیلی افشار، نخستین بانویی که در دنیا توانسته رشته نوازندگی گیتار دکترای خود را اخذ کند، پرداختیم.
لیلی افشار افزود: از ریتم های موسیقی هرمزگان بسیار خوشم می آید زیرا ریتم های آفریقایی، کوبایی و چنین ریتم هایی درون آن وجود دارد و موسیقی جالبی است که توانایی عرضه شدن در سطح جهان دارد که به طور حتم مورد استقبال قرار می گیرد.
وی در خصوص جایگاه موسیقی کلاسیک در کشورمان، عنوان کرد: چند بار با ارکسترهای مختلف در ایران اجرا داشتم که به موضوع جالبی برخوردم، در خارج از کشور با دو تمرین کنسرت می گذاریم زیرا تمامی اعضا حرفه ای هستند و با دو روز تمرین همگی مهیای برگزاری یک کنسرت حرفه ای هستند اما در کشورمان یک ماه تمرین می کنند برای یک کنسرت و این موضوع عجیبی بود که به چشمم آمد.
افشار با بیان اینکه در کشورمان نوازندگان چیره دست و با استعدادی وجود دارند، خاطرنشان کرد: باید جامعه موسیقی اتحاد بیشتری داشته باشند و از طرفی باید وزارت فرهنگ و ارشاد حمایت بیشتری را از نوازندگان موسیقی به عمل آورد.
این مدرس موسیقی با اشاره به اینکه وقتی محصل بودم در خارج از کشور در تمامی مستر کلاس های هر مدرس و نوازنده ای که به شهرمان می آمد حضور پیدا می کردم، اضافه کرد: هرچه بیشتر نوازنده با اساتید بهتری درس بخواند و نوازندگی کند بهتر و تجربه اش بیشتر می شود تا به پیشرفت برسد و این موضوع بر روی بنده بسیار تأثیرگذار بود و همین موضوع را به طور حتم به تمامی هموطنانم منتقل می کنم.
وی ادامه داد: با تمرین و مرور درس هاست که می توان پیشرفت و این یادگیری پایانی ندارد و می توان موضوعات جدیدی را یاد گرفت که در آینده به کمک یک نوازنده بیاید.
افشار با بیان اینکه از نظر بنده گیتار کلاسیک قشنگترین ساز دنیاست، اظهار کرد: طنینی که در گیتار کلاسیک وجود دارد و صدای دلنوازی که انتقال می دهد در هیچ سازی نیست و حمل و نقل آن آسان و نواختن تمامی آهنگ ها با دانستن سه آکورد سبب شده گرایش عموم مردم به آن بیشتر از هر ساز دیگری است.
لیلی افشار از جمله نوازندگان برجسته گیتار کلاسیک در جهان و نخستین زنی است که در رشته اجرای گیتار کلاسیک از دانشگاه ایالتی فلوریدا به درجه دکتری دست یافته است. این هنرمند لیسانس موسیقی خود را از کنسرواتوار بوستون دریافت کرده تاکنون جوایز زیادی را کسب کرده و اکنون استاد دانشگاه ممفیس است و کنسرتهای متعددی در فرانسه، دانمارک، ایتالیا، آمریکا، انگلستان، ایرلند، کانادا و استرالیا برگزار کرده است.
هدفم از عکاسی ثبت لحظاتی از زندگی است که گاهی حرفا برای گفتن دارند
گفتگوی اختصاصی آوای دریا با برگزیده ششمین جشنواره مهرواره عکس انجمن عکاسان نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کشور؛
محدثه بشیریان زاده متولد ۱۳۸۳ از شهرستان بندرعباس و محله سید کامل برگزیده ششمین مهرواره فصلی عکس انجمن عکاسان نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کشور شده است. او پیش از این نیز در نخستین مهرواره عکس خلیج فارس رتبه برگزیده را کسب کرده بود . به همین بهانه گفتگویی را با وی انجام دادیم که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم
چطورشد به عکاسی علاقمند شدید و شروع عکاسی از کجا بود؟
من با عکاسی بزرگ شدم چون تمام سرگرمی من بعد درس نشستن در کنار پدر و دیدن عکسها و توضیحات ایشان بود . پدر عکاس است و گاهی من را همراه خودش به عکاسی می برد. اینکه چطور سوژه را انتخاب میکردند و با سوژه ارتباط میگرفتند و آن لحظات را ثبت میکردند برایم چالش برانگیز و دیدن خروجی کار بسیار جذاب بود .
گاهی بعضی لحظات ممکن است به چشم نیاید ولی وقتی خروجی و عکس ها را می دیدم برایم تازگی داشت. پدر وقتی متوجه شد به عکاسی علاقه دارم در تولد ده سالگی ام یک دوربین خرید و من بعد از آن عکاسی را دنبال کردم.
هدف از عکاسی چیست؟
هدف از عکاسی برای من ثبت لحظات هست لحظاتی که گاهی حرفا برای گفتن دارند و یا خاطراتی رو تداعی میکنند و ما می توانیم با دیدن آثار عکاسان دید خاص هنرمندان را نسبت به سوژه های مختلفی که ممکن است هر روز با آن سر کار داریم را ببینیم
سوژه مورد علاقه شما در عکاسی چیست؟
سوژه مورد علاقه من کودکان هستن
در چه مسابقه یا جشنواره هایی شرکت کردید؟
از آنها بگویید؟
برگزیده شدن نخستین مهرواره عکس خلیج فارس قلب آبی ایران با حضور استان های ساحلی بوشهر ،خوزستان و هرمزگان
برگزیده شدن در ششمین مهرواره عکس انجمن عکاسان نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کشور
برگزیده شدن یک اثر و راهیابی سه اثر به نمایشگاه دهمین جشنواره ملی عکس رشد
راهیابی یک اثر به جشنواره ی فیلم و عکس هرمزگان من
شایسته تقدیر در بخش استعداد جوان و راهیابی دو اثر به نمایشگاه ششمین جشن عکس هرمزگان
لوح سپاس به عنوان جوان ترین شرکت کننده ی در پنجمین جشن عکس هرمزگان
و افتخار همکاری و عکاسی پشت صحنه دو فیلم آخرین نسل آخرین مشتا و باسِنَک به کارگردانی و تهیه کنندگی پدرم (محمد بشیریان زاده)
عکاسی را چطور تعریف می کنید؟
ثبت لحظات شیرین زندگی ما آدما ها ، فرهنگ ها و سنت هایی که به سرعت در حال فراموشی هستند و از نظر بنده عکاسی یعنی فریز کردن لحظات و نگهداری آنها برای آیندگان
موضوعات غالب عکاسی شما چیست؟
کودکان ، محله های قدیمی ، اتفاقات خاصی که در ساحل رخ میدهد
برای تهیه یک عکس خوب چه نکاتی را باید مد نظر قرار داشت؟
انتخاب سوژه ، کادر بندی درست ، تنظیم نور ، قرار گرفتن در زاویه خوب و قرار دادن سوژه در نقاط طلایی
اگر قرار باشد یکی از مناطق استان را برای عکاسی انتخاب کنی آنجا کجاست؟
مکانهایی که هنوز انسان ها تعاملشان با طبیعت و محیط زیست دوستانه است و برای حفظ آن میکوشند مثل جزایر و روستاها
به عنوان یک عکاس چه پیشنهادی برای علاقمندان به این حرفه و خصوصا بانوان داری؟
برای شروع عکاسی به تجهیزات و امکانات فراوانی نیاز نیست و با یک دوربین معمولی یا موبایل هم میشه عکس خوب گرفت همچنین بانوان در عکاسی میتونن ارتباط بهتری با سوژه بگیرند و با علاقه و پشتکار به عکاسی بپردازند
یکی از عکسهایی که خیلی دوست داری را برایمان معرفی کن و داستان پشت این عکس چیست؟
اولین عکسی که بدون دخالت پدرم با سوژه ارتباط برقرار کردم و اولین جایزه را با همین عکس گرفتم
عکس دختره بچه یِ بومیِ بندر عباس در ساحل که روی دستاش حنا داشت و خیلی جدی عروسکش رو در آغوش گرفته بود
دراین راه چه کسانی مشوقت بودند و نظرآنها چه بود؟
خانواده و راهنمایی های موثر پدرم
چه توصیه ای برای هم سن و سالان خود دارید؟
بنظر من انسان برای زنده بودن و زندگی دو چیز نیاز دارد هنر که بوسیله آن روحش می تواند به آرامش برسد و ورزش که برای سلامتیش مفید است. و من عکاسی را انتخاب کردم چون هنری هست که در آن تحرک و چالش هم وجود دارد.
ترک اعتیاد، رویای غیرقابل تعبیر برای زنان معتاد
این که اعتیاد در ایران تصویر ذهنی مردانه دارد و تصور اعتیاد زنان برای بخش بزرگی از مردم ناآشنا است ،واقعیتی است که سبب میشود تا زنان مسیر سختتری برای ترک اعتیاد در پیش داشته باشند.
سرگذشت « عاطفه » به صورت موجز و خلاصه بیانگر آخر و عاقبت گیر افتادن زنان در منجلاب اعتیاد است ، باتلاقی که مجبورند هر روز بیشتر و بیشتر در آن دست و پا بزنند کمتر و کمتر راه رهایی برایشان پیدا می شود.
در روستای دور افتادهای زندگی میکردند، پدرش ناشنوا بود. روستایی که اکنون هم با گسترش شهرنشینی و فضای شهری، مسافت زیادی تا شهر دارد و خانه آنها که در انتهای روستا بود هم فاصله زیادی تا مسیر جاده داشت. کلاس دوم بود که دیگر نتوانست تمسخر بچهها را تحمل کند. ادای صحبت کردن پدرش را درمیآوردند و او خجالت میکشید. عاطفه یک روز به خانه آمد و دیگر به مدرسه نرفت. از نظر مالی هم توانمند نبودند. از همان روزها، کارگری در زمینهای کشاورزی را شروع کرد. مادرش میگوید «عاطفه قوی بود و قدرتمند، از مردها بیشتر کار میکرد، خرج ما را میداد. نمیدانم این مرد که خواهر و برادر و همه خانودهاش معتاد هستند از کجا سر راه عاطفه پیدا شد. عاطفه با او ازدواج کرد و حالا هر ۲ معتاد هستند».
همسر عاطفه به مواد مخدر سنتی اعتیاد دارد و عاطفه مصرف کننده شیشه است. فرزندی دارند و در حالی که باید مانند همسن و سالان خود تا کلاس دوم، حداقل حروف الفبا را بداند و یا شمردن بلد باشد، جز چند روز به مدرسه نرفته و حروف الفبا را نمیشناسد.
«عاطفه اغلب ساعتها روز را در خواب است. هر زمان که به خانه اشان بروی در خانه باز است و فرزندش میرود و میآید و عاطفه غرق در دنیای خود. گاهی هم که بیدار باشد صدای داد فریادش گوش فلک را کر می کند. ناسزا میگوید. همسایهها از دستش کلافه هستند. نمیدانیم چه کنیم، از آنها میترسیم. زن و شوهر خیلی خشن هستند،. عاطفه خشونت بیشتری دارد» اینها را یکی از همسایگان عاطفه گفت.
«فرزندش رها در کوچه و خیابان است، گاهی قبل از ساعت هفت صبح، پسرش را در کوچه میبینم، لباسهایش اغلب کثیف و گلآلود است. شام و ناهارش معلوم نیست. هر کسی هم که رد میشود چیزی به او میگوید. وقتی پدر و مادرش اینطور هستند همه به خود حق میدهند که با این بچه بدرفتاری کنند» همسایه دیگری این صحبتها را بیان میکند.
همسر عاطفه زبالهگرد است و سابقه خردهفروشی مواد مخدر، سرقت و زندان دارد. یک بار که همسر عاطفه به زندان افتاد ، مادر و خواهرانش تصمیم گرفتند او را به کمپ ترک اعتیاد ببرند. عاطفه یک ماهی در کمپ ترک اعتیاد بود. «آن وقتها که عاطفه رفته بود ترک کند ، مادرش آمد و خانه عاطفه را تمیز کرد، مراقب فرزندش بود، آن مدت اصلا ندیدیم که فرزند عاطفه در کوچه رها شده باشد، لباسهایش هم تمیز و مرتب بود و تازه داشت زندگی میکرد» همسایهها از مادر مهرمان عاطفه میگویند که چه زن مهربان و سادهای است و چقدر در آن مدت زحمت کشیده تا دخترش به زندگی برگردد. اما همسر عاطفه از زندان آزاد شد و با خواهر همسرش به آن مرکز ترک اعتیاد رفت و عاطفه را به خانه آورد و درمان نیمهکاره باقی ماند. عاطفه دوباره به سراغ شیشه رفت و رویای مادر و همسایههایش نقش برآب شد. اعتیاد نه تنها دامن عاطفه را گرفته ، بلکه به جان مادر و فرزندش هم آتش زده ؛ مادری که توان تقابل با همسر عاطفه را ندارد و فرزندی که آنقدر کوچک است که کاری از دستش برنمیآید جز اینکه به مادربزرگ بگوید «یه روز میذارم میرم».
دزد مهر مادری
اعتیاد بلای خانمانسوزی است که مبتلای آن فرقی نمیکند مرد باشد یا زن، در هر حال خانمان برانداز است ، اما آنجا که مادر که اسوه محبت و مهربانی و پناه فرزند است به اعتیاد مبتلا شود، از مهر مادری دیگر چیزی برای عرضه به فرزند ندارد و چه بسا مانند عاطفه، فقط فریادهایش را از نداشتن مواد مخدر، بر سر فرزند هوار کند و خبری از ایفای نقش مادری نباشد.
طبق آمار رسمی که اردیبهشت ماه امسال از سوی مدیرکل درمان و حمایتهای اجتماعی ستاد مبارزه با مواد مخدر بیان شده از ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار معتاد در کشور، تخمین زده میشود ۱۵۶ هزار زن معتاد باشند.
بر اساس آمار دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر که مربوط به آذرماه سال گذشته است ؛ ۶ درصد معتادان کشور زن هستند. طبق آمار معاون امور توسعه پیشگیری بهزیستی مازندران در خرداد ماه سال ۹۸ به میزان ۱۰ درصد از معتادان مازندران را زنان تشکیل میدادند.
دبیر شورای هماهنگی مبارزه به مواد مخدر مازندران ، سال ۹۹ درباره زنانه شدن اعتیاد در استان هشدار داده و گفته بود : افزایش تعداد زنان معتاد در سنین پایین، یک زنگ خطر است. احمد مظفری در نشست خبری هفته مبارزه با مواد مخدر امسال هم از زنانه شدن اعتیاد و کاهش سن اعتیاد صحبت کرد. وی به ایرنا گفت: نرخ شیوع و مرگ و میر زنان معتاد همپای مردان معتاد در حال افزایش است.
مظفری با بیان اینکه ۶۵ درصد همسر آزاریها، ۵۵ درصد از طلاق، ۲۳ درصد از نزاع و خشونت و ۲۵ درصد از قتل عمد، پایه و اساس مواد مخدر دارد، اظهار کرد: بیشترین آمار مرگ و میر مواد مخدر در مازندران مربوط به معتادان مجرد است که یا جدا شدهاند و یا به خاطر وضعیت اعتیاد، ازدواج نکردهاند. آمار تفکیکی درباره اعتیاد زنان در مازندران وجود ندارد. نبودن این آمار، مساله دیگری در مسیر ترک اعتیاد زنان است.
رنج مضاعف برچسب
یک روانشناس ترک اعتیاد در گفت و گو با ایرنا اظهار کرد: آمار دقیقی از اعتیاد زنان در کشور وجود ندارد و این مساله ترک اعتیاد را برای زنان، سختتر میکند.
زهرا قبادی با اشاره به اینکه زنان کمتر برای ترک اعتیاد به مراکز درمانی مراجعه میکنند، افزود: در یک مرکز ترک اعتیاد با شیوه متادونتراپی از ۱۳۷ مراجعهکننده، فقط هفت نفر زن هستند، اغلب زنان که درگیر اعتیاد هستند از ترس آبرو و یا خجالت، برای ترک اعتیاد مراجعه نمیکنند.
وی با بیان اینکه ابرچسبی که جامعه به زنان معتاد میزند به مراتب سختتر از برچسبی است که به مردان معتاد زده میشود، گفت: همین مساله باعث شده به ویژه زنان جوان، مراجعه کمتری برای ترک اعتیاد داشته باشند.
قبادی با اظهار این که زنان معتاد اغلب دارای شوهر، پدر و یا برادر معتاد هستند که در زندگی آنها هم تاثیر داشته و به سمت اعتیاد کشیده شدهاند، گفت: فرقی نمیکند پدر یا مادر کدام یک در خانواده معتاد باشند ، تاثیر سوء آن بر کودک نمود خواهد یافت.
این روانشناس با اشاره به اینکه برخی از مردان معتاد همسران خود را معتاد میکنند تا مجبور شوند برای خود و شوهرشان مواد تهیه کنند، افزود : در کنار عوامل روانشناختی شخصیتی که باعث اعتیاد میشود، اصلیترین علت اعتیاد، محیط خانه و خانواده است.
قبادی با بیان اینکه سرخوردگیهای اجتماعی و کمبودها باعث میشود برخی افراد به سمت اعتیاد کشیده شوند، ادامه داد: اعتیاد شدید در زنان بعضا به موارد فحشا و تنفروشی هم منجر میشود.
وی با اشاره به اینکه بانوانی که برای ترک اعتیاد از طریق متادونتراپی مراجعه میکنند اغلب در سنین بالا هستند، خاطرنشان کرد: دختران جوان کمتر به مراکز ترک اعتیاد مراجعه میکنند و این کار را سخت میکند.
قبادی با بیان اینکه در ترک اعتیاد زنان با یک مشکل قانونی هم مواجه هستیم، اظهار کرد: زنان متاهل در مقابل قدرت غلبه مرد، نمیتوانند به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کنند، این شوهران مانع از ترک اعتیاد همسران خود میشوند و اگر زنی حتی به میل خود و نه با فشار خانواده، برای ترک اعتیاد مراجعه کند، مانع بزرگی به اسم شوهر معتاد دارد.
وی با اشاره به افزایش مصرف گل و حشیش و شیشه در میان دختران جوان، افزود: این افراد در دورهمیهای دوستانه، گل و حشیش مصرف میکنند و تصور آنها این است که معتاد نیستند و تفریحی مصرف میکنند؛ نداشتن رابطه خوب در خانواده باعث میشود جوانان و نوجوانان تحت تاثیر دوستان قرار گیرند و به سمت مصرف مواد مخدر میروند.
پیوند اعتیاد زنان و سایر آسیبهای اجتماعی
۱۹ ساله بود؛ به قد بلند و صورت استخوانی. در حاشیه شهر با پدرش زندگی میکرد؛ پدری که بیش از ۸۰ سال سن داشت و جای پدربزرگش بود. حاصل ازدواج دوم پدرش از مادری کم سن و سال بود که به عقد پدرش آمد و چند سالی بعد از تولد او، پدر و مادرش از هم جدا شدند.
پیرمرد شربت متادون مصرف میکرد. دختر به مدرسه نرفته بود و از شربت متادون پدر استفاده میکرد و فکر نمیکرد وارد دره اعتیاد شده است. اهل یکی از استانهای جنوبی بودند. علاوه بر تنهایی و گذران ایام با پدر پیرش، تحت خشونت برادری بود که سالها قبل به مازندران کوچ کرده بود.
یک جامعهشناس در گفت و گو با ایرنا اظهار کرد: در دهههای گذشته، اعتیاد مقولهای کاملا مردانه قلمداد میشد و تصور عموم براین بود که ورود زنان به این عرصه و درگیری آنان با این موضوع بسیار ناچیز است. اما نگاهی به آمارهای موجود در سطح جهان و ایران و تحقیقات به عمل آمده در این زمینه، مؤید تغییرات عمده در الگوهای سنی، جنسی، طبقاتی، جغرافیایی و فراگیری در کشورهای گوناگون است.
دکتر مطهره فولادی با اشاره به اینکه در جهان، سوء مصرف مواد در مردان، شایعتر از زنان است، افزود : واقعیت این است که عرصه اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر از تک جنسیتی بودن سنتی گذشته به سمت ۲ جنسیتی شدن در شرایط معاصر پیش میرود و جامعه ایران نیز با چنین گرایش و روندی در تغییر الگوهای جنسیتی مصرف مواد روبهرو است.
این پژوهشگر با بیان اینکه اعتیاد در بین زنان از نظر علت، شیوع و تاثیر آن بر جامعه اختلافات قابل توجهی با اعتیاد در مردان دارد، گفت: ولی با این حال در کشور ما، در حال حاضر هیچ گونه خدمات اختصاصی برای اعتیاد زنان وجود ندارد و حتی برخی از خدمات و مراکز فقط به مردان اختصاص دارند.
وی افزود : از سوی دیگر با توجه به اینکه مصرف مواد مخدر در زنان ناهنجارتر از مردان تلقی میشود، زنان معمولا از مراجعه به مراکز درمانی معتادان که بیشترین مراجعه کنندگان آنها مردان هستند اکراه دارند ، در نتیجه با توجه به اینکه مراکز درمانی مهم ترین مکان دسترسی به معتادان هستند ، بیشترین میزان اطلاعات مربوط به معتادان از این مراکز تامین میشود.
این جامعه شناس گفت : یکی از مشکلات این است که شیوع اعتیاد در زنان کمتر از میزان واقعی تخمین زده شده و در نتیجه آمار دقیقی از زنان معتاد در دست نباشد که این خود یکی از موانع ترک اعتیاد زنان تلقی میشود.
فولادی با اشاره به اینکه در اعتیاد به مواد مخدر نقش زنان چه به عنوان مصرف کننده و چه به عنوان افراد در معرض خطر انکار ناپذیر است ، افزود : اما به دلایل اجتماعی عمده مطالعات اعتیاد در کشور، جمعیت مردان را هدف گرفته است. نه تنها مطالعات بلکه روشهای پیشگیری و درمان نیز غالبا مرد محور است.
وی با اعلام این که در تازه ترین مطالعات و یافتههای کلینیکی مشخص شده که وابستگی افراد به مواد مخدر در زنان و مردان کاملا متفاوت است ، گفت : این یافته ها منجر به پیشنهاد طی مراحل ترک مختلف در زنان و مردان شده است.
این جامعهشناس با بیان اینکه سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد از عوامل تأثیرگذار بر وضعیت سلامت جسمی، روانی و اجتماعی در جامعه هستند، ادامه داد: اگر چه در جهان پیشرفت قابل توجهی در درک این اختلالات و یافتن مناسبترین راه پیشگیری و درمان آنها ایجاد شده است ، اما از انجام پژوهش بر زنان تا ۲ دهه قبل کاملا غفلت شده بود. بیشتر مداخلات مربوط به سوء مصرف مواد که تا کنون طراحی و اجرا شدهاند، به طور قابل ملاحظهای بر اساس ویژگیها و نیازمندیهای مردان شکل گرفتهاند.
فولادی یادآور شد: از آنجا که به طور سنتی نسبت زنان در مطالعات مربوط به اعتیاد در کسانی که تحت درمان هستند کمتر است، تأثیر سوء مصرف مواد بر زنان کمتر از مردان شناخته شده است ، اما شواهد علمی که تاکنون تولید شده، نشان میدهد که سوء مصرف مواد و اعتیاد چالشهای متفاوتی را برای سلامت زنان ایجاد کرده و سیر متفاوتی را هر دو جنس دارد.
وی افزود : مطالعات اجتماعی موجود، زمینهها و عوامل گرایش زنان به سوء مصرف مواد مخدر را بیش از هر چیز ناشی از وضعیت آشفته و مغشوش بسترهای خانوادگی قلمداد کردهاند و اغلب قائل به وجود رد پای یک مرد در اعتیاد زنان هستند.
فولادی با اظهار این که گفته می شود اغلب زنان معتاد مجرد، پدر یا برادر معتاد دارند و یا مورد یک بزه اجتماعی واقع شدهاند و اکثر زنان معتاد متأهل هم توسط همسرانشان آلوده میشوند، گفت: اگر چه نقش اثرگذار مردان در زندگی زنان، بویژه در جایگاه همسر قابل انکار نیست و شاید به دلیل فقدان حمایتهای اجتماعی، بسیاری از زنان زندگی و همراهی با همسر معتاد را به تنش و درگیری و یا جدایی ترجیح دهند، اما ضرورت دارد در رابطه با اعتیاد به مواد مخدر جدید که سهم قابل توجهی در روند افزایشی و رو به رشد اعتیاد زنانه دارد، با احتیاط بیشتری نسبت به چنین تحلیلهایی مواجه شد و از چنین تقلیلگراییهایی پرهیز کرد.
وی افزود : شاید بتوان در این زمینه برای کلیشههای جنسیتی رایج مدرن که بر خلاف کلیشههای جنسیتی سنتی کمتر به چالش کشیده می شوند و همچنین سردر گمی در هویتهای جنسیتی و فشار اجتماعی و فرهنگی دستیابی به الگوی موفق و مطلوب زنانه، نقش بیشتر و مؤثرتری قائل شد.
این جامعهشناس با بیان اینکه زنان معتاد اغلب حوادث خشونت بار تکان دهندهای را از لحاظ روانی تجربه و تحمل کرده اند، گفت : همچنین در تعداد زیادی از معتادان، سابقه و تاریخچهای از سوء استفاده جنسی در کودکی، افسردگی و اضطراب دیده شده است. مباحث مطرح شده در سه حوزه مهمترین عوامل موثر بر گرایش، آسیبها و پیامدها و نیز درمان سوء مصرف مواد در میان زنان نشان داد که در سه حوزه مورد نظر، عواملی وجود دارند که یا به صورت اختصاصی در مقوله اعتیاد زنان حائز اهمیت هستند یا عواملی که با وجود اثرگذاری بر وضعیت و پیامدها و درمان اعتیاد در میان دو جنس، درباره زنان از اهمیت و تأثیر بیشتری برخوردارند.
وی با اشاره به اینکه آسیبهای اعتیاد زنان از دو جنبه حائز اهمیت است ، افزود : یکی ، از جنبه آسیبهایی است که به خود فرد وارد می شود و دیگری با توجه به اهمیت نقش زنان در خانواده و آسیبهایی است که به شبکه اطراف بویژه خانواده و جامعه وارد می شود. پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی که از رهگذر زنان معتاد به اطرافیان به خصوص فرزندان وارد میشود با مشکلاتی که از ناحیه مردان با نقشهای مشابه وارد می شود ، قابل مقایسه نیست.
این جامعه شناس با تاکید بر این که آسیبهای فردی اعتیاد در زنان چه از جنبه مشکلات جسمی و روانی و چه از جنبه مسائل اجتماعی و خانوادگی به مراتب مخربتر از موقعیت مشابه مردان است، تصریح کرد : اعتیاد زنان، علاوه بر بیماریهای سوء تغذیه، فشار خون بسیار بالا و سرطان، آنان را در معرض بیماریهای خطرناکی مانند هپاتیت و ایدز قرار می دهد. در واقع زنان معتاد در مقایسه با مردان احتمال بیشتری دارد دچار ایدز و دیگر بیماریهای ناشی از روابط جنسی شوند و در مقایسه با زنان دیگر احتمال بیشتری وجود دارد که به بیماریهای زنانه و معضلات آن دچار شوند. زن مصرف کننده در فرهنگ ما به راحتی از خانواده و دوستانش طرد می شود. همچنین، زنان با توجه به مشکل کسب درآمد و توانایی برای به دست آوردن مواد مخدر از راههای دیگر ، گاهی به کارهای ضد اخلاقی تن میدهند و به راحتی مورد سوء استفاده جنسی قرار میگیرند که این باعث افزایش تخریب آنها شده و برگشت آنها به زندگی سالم را سخت تر می کند.
وی با اشاره به اینکه پیامدهای خانوادگی و اجتماعی اعتیاد زنان نیز به مراتب عمیقتر از مردان است ، توضیح داد : شاید بتوان گفت آسیبی که در اثر اعتیاد زنان به مواد مخدر بر جامعه و محیط اجتماعی پیرامون مترتب میشود، کمتر از آسیبهای فردی نیست. خانواده هسته اصلی و نهاد بنیادی هر جامعه است و زنان نقش محوری را در خانواده ایفا میکنند و پرورش و تربیت فرزندان نسل بعد که آینده سازان و سرمایههای آتی هر جامعهای محسوب میشوند عموما در دامان زنان صورت میگیرد. اعتیاد زنان به سوء مصرف مواد مخدر به طور منفی فرزندان و خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد و به طور مستقیم و غیر مستقیم، بسیاری از مشکلات و انحرافات اجتماعی از این ناهنجاری ناشی میشود.
فولادی با اشاره به اینکه فروپاشی خانوادههای زنان مصرف کننده از طریق طلاق یا مرگ بر اثر مشکلات جسمی ناشی از اعتیاد از جمله این مسائل است، گفت: در اشکال حاد اعتیاد زنان، بر آسیبها و انحرافات اجتماعی حاد دیگری نیز دامن زده میشود و خشونت، افزایش تجاوز، روابط جنسی خارج از چارچوب، تجارت جنسی، بارداریهای ناخواسته، فروش کودکان، افزایش کودکان کار در جامعه و مواردی از این دست از جمله مسائلی هستند که به شکل مستقیم یا غیر مستقیم با معضل اعتیاد زنان پیوند دارند.
مهمانیهای شبانه با سرو گل
در یکی از خیابانهای حاشیه شهر که از قضا محل خرید و فروش مواد مخدر است در حال قدم زدن هستم، زن و مردی را اتفاقی دیدم. زن جوان به مرد التماس میکرد و مواد مخدر میخواست. مرد بیاعتنا به او، ایستاده بود و گاهی چند قدم برمیداشت و زن هم به دنبالش. هرچه زن بیشتر التماس میکرد بیاعتنایی مرد بیشتر میشد. زن با حالت زار به مرد میگفت«حالم خوب نیست، بده دیگه. به جون سارا و مانیا اگه پول داشتم بهت میدادم، حتما پولش رو چند روز دیگه بهت میدم».
یک روانشناس در گفت و گو با ایرنا اظهار کرد: افراد در دورههای سنتی مختلف دارای شخصیتهای متفاوتی هستند؛ نوجوانی و جوانی یکی از حساسترین مراحل زندگی افراد است که فرد در این مرحله دارای خصوصیاتی مثل استقلالطلبی، خودنمایی، لذتجویی، هیجان طلبی و تاثیرپذیری از گروه دوستان است و در نتیجه زمینه مناسبی برای انحراف بویژه گرایش به مواد مخدر وجود دارد.
دکتر مبینا شهریاری با بیان اینکه اعتیاد زنان به عواملی بستگی دارد، افزود: در علتهای فردی، شخص برای کاهش دردهای جسمانی، کسب لذت، کنجکاوی و کمبود عاطفه و محبت به آن روی میآورد.
وی با اشاره به اینکه پایین آمدن سطح شناخت نسبت به پیامدهای استفاده از مواد مخدر از دیگر علل گرایش به سمت مصرف مواد مخدر است، ادامه داد : افراد سست عنصر به سرعت تحت تاثیر افراد معتاد قرار میگیرند و ناهنجاریها را قبول میکنند، افراد ضعیف و شکننده در برابر مشکلات، بیشتر در معرض خطر ابتلا هستند.
این روانشناس با بیان اینکه در اکثر جوامع تعداد معتادان زندانی مرد بیشتر از معتادان زندانی زن است، گفت: چون زنان معتاد، مواد مخدر را در خانه مصرف میکنند و به همین خاطر مشکلات اعتیاد زنان در جامعه کمتر به چشم میآید.
وی با اشاره به اینکه زنانی که از زندگی زناشویی خود راضی نیستند، احساس میکنند حامی ندارند وخانواده پشتیبان آنها نیستند و پذیرش ندارند، بعد از جدایی بیشتر در معرض استفاده از مواد مخدر قرار دارند، تصریح کرد: زنانی که در زندگی مورد بدرفتاری و خشونت همسر خود قرار میگیرند ممکن است برای غلبه بر درد، اضطراب و ترس ناشی از آن درگیر اعتیاد شوند.
این روانشناس ادامه داد: در مهمانیهای شبانه معروف به مهمانیهای شیطانی، مردان و زنانی که به بهانههای مختلف دور هم جمع میشوند و مصرف مواد نخستین پذیرایی است که در این محفل کذایی قرار دارد.
وی با اشاره به اینکه احساس تنهایی از دیگر عوامل روی آوردن فرد به اعتیاد است و برخی روانشناسان اعتیاد را بیماری تنهایی میدانند، خاطرنشان کرد: افرادی که ارتباط محکم و خوبی با خانواده و دوستان ندارند و جمعگریز هستند و تقریبا همیشه احساس تنهایی میکنند ، برای تحمل شکست در رابطه به مواد مخدر روی میآورند و لذتهای آنی را جایگزین آن مساله میکنند.
شهریاری با بیان اینکه همسران معتاد از مهم ترین عوامل اعتیاد زنان به حساب میآیند، اظهار کرد: این افراد برای اینکه اعتقاد همسر خود را کاهش دهند و همسر برای مصرف مواد مخدر آنها، درگیری ایجاد نکند و حامیشان باشد و به اصطلاح برای مصرف خود، دوست و همراه داشته باشند زنان خود را درگیر مصرف میکنند و در مواقع تنگدستی برای تهیه مواد از زنان معتاد خود به صورت ابزاری بهره میبرند.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از معتادان طبق پژوهشها شخصیت ضد اجتماعی دارند، افزود: این افراد همسر خود را به کارهای نامشروع و خودفروشی وادار کرده و حتی از فرزندان خود برای تکدیگری استفاده میکنند تا مصرف خود را تامین کنند. مردان معتاد حتی دختران کم سن و سال خود را برای گرفتن مواد، به عقد مردان مسن درمیآورند.
این روانشناس با اظهار این که تابآوری و صبر در برابر ناملایمات به اراده افراد بستگی دارد و کسانی که تحمل کمتری دارند بیشتر به سمت اعتیاد کشانده میشوند ، گفت : اعتیاد، نظام خانواده را متلاشی و درآمد خانواده را کم میکند و فرد معتاد نسبت به قوانین اجتماعی و خانوادگی بیتفاوت میشود که زمینه انحرافات را فراهم میکند. در ضمن فرصت ازدواج دختران مجرد معتاد و فرزندان مادران معتاد بسیار کاهش مییابد مگر اینکه فردی مانند خود را انتخاب کنند.
شهریاری با بیان اینکه ارتباط و تاثیر مادر با بچهها بیشتر از ارتباط پدر با فرزند است، ادامه داد: زنان معتاد از طرف خانواده هم طرد میشوند ضمن اینکه جامعه هم آنها را نمیپذیرد چون اعتیاد زنان رفتارهای ضداخلاقی هم به همراه دارد. مادر معتاد نمیتواند نقش مادری خود را حتی به میزان کم ایفا کند و فرزندان این افراد بشدت تحت فشار قرار دارند چون عواطف مادری را احساس نمیکنند.
وی با اشاره به اینکه مادر معتاد نیاز خود را مقدم بر سایر نیازهای افراد خانواده میداند، خاطرنشان کرد: اعتیاد زنان آسیبهای جبران ناپذیری دارد، برخی زنان حتی اگر برای ترک اعتیاد اقدام کنند مورد حمایت خانواده قرار نمیگیرند. همچنین کاهش توجه به بهداشت شخصی، ابتلا به هپاتیت و اچ آی وی در زنان معتاد بسیار زیاد است.
شهریاری گفت: آمار درستی از اعتیاد زنان نداریم اما اعتیاد زنان روز به روز در حال افزایش است. ضمن اینکه کمبود مرکز ترک اعتیاد زنان را در مازندران شاهد هستیم . سه مرکز ترک اعتیاد زنان در شهرهای ساری، بابل و تنکابن در استان هم از امکانات و ظرفیت پذیرش کافی برخوردار نیست.
وی با اشاره به اینکه انتظار است مسئولان برای جلوگیری از ازدواج دختران با افراد معتاد، نظارت بیشتری روی آزمایشهای زمان ازدواج داشته باشند، اظهار کرد: برخی آزمایشهای اعتیاد با سهلانگاری انجام میشود و خانوادهها هم صرف آزمایشی که انجام شده اعتماد میکنند و بعدها متوجه میشوند آزمایش فرمالیته بوده و اعتباری نداشته و فرد مورد نظر معتاد بوده است.
شهریاری خاطرنشان کرد: ترک اعتیاد باید با اراده شخص معتاد صورت گیرد، ترک اعتیاد با زور و جبر، تاثیرگذار نیست و فرد دوباره با شدت بیشتری به سمت اعتیاد گرایش پیدا میکند.
بخشنامه پاسخگوی مسائل اجتماعی زنان نیست
یک ساختار هدفمند در حوزه زنان شاید بتواند مسیر ترک اعتیاد زنان را هموار کند. بر کسی پوشیده نیست ترک اعتیاد در مراکز ترک اعتیاد، فقط بخشی از مسیر است و درمانهای روانشناختی و استفاده از مشاورههای روان درمانی پس از ترخیص از ملزومات ترک اعتیاد برای افراد معتاد است.
یک جامعهشناس به ایرنا گفت: آسیبهای اجتماعی به عوامل متعدد از قبیل اقلیم، شغل، جنسیت و بسیاری از عوامل دیگر بستگی دارد و اعتیاد به عنوان یکی از فراگیرترین آسیبهای اجتماعی، ساحتهای مختلف انسان و جامعه را هدف قرار میدهد.
دکتر شعبان بزرگی با اشاره به اینکه زنان در طول تاریخ در اکثر جوامع، به عنوان جنس دوم یا جنس دیگر، عرفی شدن را پذیرفتند و با چنین شرایطی در فرآیند جامعهپذیری در مقابل بحرانهای اجتماعی، آسیبپذیرتر بودهاند، اظهار کرد: اعتیاد زنان، مساله چند ساحتی است که ابعاد بسیار گستردهای برای بهبود وضعیت نامطلوب، طلب میکند.
وی با بیان اینکه زنان در طول تاریخ، با توجه به نقشهایی که در فرآیند اجتماعی شدن فرزندان، تولید فرزند و پرورش و مدیریت خانواده داشتند ویژگیهای سازمانی بسیاری از نهادهای اجتماعی مانند خانواده، آموزش و پرورش، اقتصاد و دیگر مسائل را درون بافتار خویش جای دادهاند، افزود: در واقع آسیبشناسی اعتیاد زنان نشان میدهد که زنان به دلیل اینکه ستون ساختاری نهادهای اجتماعی هستند به ساختار نهادی هم آسیب وارد میآید.
این پژوهشگر تصریح کرد: به دلیل اینکه نظام اجتماعی و در پی آن نظام سیاسی در جامعه ایرانی، نظامی پدرسالارانه بوده است ، قوانین نیز توسط مردان و برای مردان تحریر شده و تقریر این تحریر در سطح زیرساختهای فرهنگی، یکی از اصلیترین موانع رشد، توسعه و یکپارچگی هویت و وجدان جمعی زنان نسبت به جامعه متعصب است.
بزرگی ادامه داد: روح آنچه به عنوان وجدان جمعی مینامیم در زنان باعث عدم تقویت و ترمیم مسئولیتهایی است که جامعه در مقابل زنان دارد ، اما در دهههای اخیر جنبشهای مدنی و خیرخواهانه که عمومی با جذب حداکثری زنان، گسترش یافته است تغییرات بسیار عمیقی در مطالبات و نقش زنان ایجاد کرده است.
وی با اشاره به اینکه حل مساله زنان بویژه در حوزه اعتیاد به انواع مواد مخدر، باید به شکل امری بینالنهادی مورد بررسی قرار گیرد، گفت:همیاری نهادهای اجتماعی، همپای سازمانهای متولی امر و تقویت پایههای تشکلهای مدنی، میتواند مطالبات عرفی زنان را تغییر داده و با کمک شبکههای رسمی تولید قدرت، به قانون تبدیل شود.
این جامعهشناس خاطرنشان کرد: نگه داشتن مطالبات مشروع زنان در حد بخشنامه میتواند لشکر اعتیاد را بیشتر به دامن جامعه بکشاند. زنان برای آن که بر آسیبهای اجتماعی غلبه کنند به قانون نیاز دارند نه بخشنامه.
بزرگی یادآور شد: قانونگذاری مردانه در جامعه ایرانی باید به صورت دیگری و در متنی تازه جریان یابد. قانون نگاری مطالبهگرایانه باید جایگزین بخشنامههای فصلی حمایتی و قیممآبانه شود. شورایی از زنان در سازمانهای متبوع و متولی امر اعتیاد زدایی میتواند کلید حل زیربنایی تمایز و تبعیض جنسیتی باشد.
براساس مشاهدات میدانی میتوان ادعا کرد مردان بعد از ترک اعتیاد میتوانند از شرایط امن خانواده بهره برده و از مراقبتهای بعد از ترخیص برخوردار شوند. اما زنانی که همسر، برادر و یا پدر معتاد دارند در صورت اراده شخصی برای ترک اعتیاد، دوباره به آن محیط ناامن برمیگردند و مانند عاطفه، زمینه اعتیاد مجدد دارند. به نظر میرسد توجه به شرایط ترک اعتیاد برای زنان باید از سوی مسئولان متولی مورد توجه قرار گیرد تا ورای کمبودهای قانونی و اصرار برخی مردان معتاد بر معتاد بودن همسران خود، زنان معتاد بتوانند مسیر درستی را در ترک اعتیاد طی کنند.
زنان دریانورد می گویند وقت آن رسیده که تصور جامعه از مردانه بودن شغل آنها تغییر کند.
سکانداری زنان | گفت وگو با ۳ زن دریانورد
خبر حضور مهکیا صادقیمنفرد، نخستین بانوی دریانورد در آبهای خزر چند هفته پیش در رسانهها بازخورد زیادی داشت؛ خیلیها تصور میکردند او نخستین زن دریانورد ایرانی است اما طبق اعلام اداره دریانوردی سازمان بنادرو دریانوردی بیش از ۳۰۰ زن دریانورد در بخشهای مختلف دریانوردی مانند ملوان صیاد، ملوان عمومی و ملوان عرشه در بخش شناورهای مسافری فعالیت میکنند و تعداد اندکی از این افراد نیز در رده افسری مشغول فعالیت هستند.
البته این موضوع در ایران سابقه تاریخی دارد و طبق شواهد، آرتمیس، نخستین زن دریانورد ایرانی است که حدود ۲۴۸۰ سال پیش فرمان دریاسالاری خویش را از سوی خشایارشاه هخامنشی دریافت کرد و نخستین بانو در تاریخ دریانوردی جهان در جایگاه فرماندهی دریایی محسوب میشود.
این پیشینه تاریخی اما موجب نشده امروز کار برای زنان دریانورد راحت باشد؛ شاید ورود به عرصههای آموزشی دریانوردی ساده باشد اما خروجی این آموزش، اغلب ناامیدکننده است. زنانی که آموزشهای دریانوردی را پشتسر میگذارند، بهدلیل باورهای عرفی جامعه مبنی بر مردانه بودن این حرفه و تابوهایی که طی دههها در جامعه ایجادشده، کمتر امکان حضور روی شناورهای تجاری را دارند و شناورهای مسافربری هم با اکراه حضورشان را بهعنوان سکاندار میپذیرند؛ فضایی که بانوان دریانورد جوان در سالهای اخیر تلاش زیادی برای شکستن آن کردهاند.
۴ تیر، روز جهانی دریانورد است که با شعار تمرکزی بر آینده عادلانه دریانوردان گرامی داشته شد؛ شعاری که میتواند به عدالت جنسیتی دریانوردی در ایران هم اشاره داشته باشد.
گفتوگوی ما را با ۳ دریانورد زن که روی شناورهای تجاری آبهای شمال و جنوب ایران فعالیت میکنند بخوانید.
افسر دوم چه میکند؟
افسر اول، مسئول تحویل گرفتن و تحویل دادن بار، تخلیه، نظارت بر کار سرملوان و ملوان عرشه و همچنین گیرنده سکان است و دستیار افسر دوم است. افسر دوم مسئول تعیین مسیر روی نقشه و همچنین پزشک کشتی است. افسر سوم نیز مسئول وسایل ایمنی کشتی است، البته این افسر میتواند کار کاپیتان یعنی هدایت کشتی را نیز انجام دهد؛ یعنی اگر اتفاقی برای کاپیتان کشتی رخ دهد، افسر کل مسئولیت شناور را بر عهده خواهد گرفت. برای کاپیتان شدن باید ۱۶ سال درس خواند و آموزش دید. این آموزشها از ملوانی آغاز میشود و در ادامه باید دورههای افسر یکم، افسر دوم و افسر سومی طی شود. بعد از آن فرد وارد مرحله کاپیتانی میشود که آن هم درجههای مختلفی دارد و باید مراحل مختلفی برای ناخدا شدن طی شود.
کفش آهنین روی دریا
برای رفتن به دریا کفش خاصی نیاز نیست، فقط کافی است دل به آب بدهی و تن را به دریا بسپاری. کبری قدمائی اما برای رسیدن به دریا کفش آهنین به پا کرد. متولد ۱۳۶۴ در زنجان است؛ شهری دور از دریا، آن هم دریای جنوب. کبری اما به دلیل علاقه زیاد به دریا و دریانوردی رشته نگارگری را کنار میگذارد و رشته ناوبری را در دانشگاه علمی-کاربردی بندر گناوه بوشهر انتخاب میکند. یک سال برای رشته افسری درس میخواند و ۲ سال روی دریا کار میکند. حالا البته با شیوع کرونا به دلیل بیماری آسم کار خود را محدود کرده و به جای حضور در شناور، دورکار است.
میگوید: آن موقع شرایطم خاص بود. خانه اجاره کرده بودم تا بتوانم درس بخوانم و بعد کار کنم. این کار واقعا کفش آهنین میخواهد. خیلی اذیت شدم. هر مسیری که میرفتم با درهای بسته روبهرو میشدم. اصلا فرهنگ بخشی از ما ایرانیها همین است که به خانمها اعتماد نداریم و به همین دلیل فکر میکنم در ازای زحمتی که کشیدم، نتیجهای که باید را نگرفتم. در ظاهر میگویند خانمها میدان کار دارند اما وقتی وارد این میدان میشویم با هزار مانع مواجه هستیم.
او ادامه میدهد: همه توی دلم را خالی میکردند. یک ماه بعد از شروع درس، رئیس دانشگاه میگفت میتوانی تغییر رشته بدهی. بقیه هم مدام میگفتند که این کار آینده ندارد. درست هم میگفتند، اصلا به دریانوردان خانم اعتماد نمیکنند. ناخداها از کار ما استقبال میکردند اما این تشویق و حمایت در کلام بود و در عمل، فضا بسته میشد. افسرها مسئولیت زیادی روی شناور دارند و به همین دلیل بیشتر ترجیحشان این بود که به زنان مهماندار که مسئولیتشان حساس نیست کار بدهند، اما کمتر کسی حاضر میشود هدایت شناور را به زنان بسپارد.
کبری قدمائی معتقد است که جنسیت روی کار دریانوردان زن سایه انداخته است و علاوه بر مسائل اجتماعی و فرهنگی، هزینه هم موجب میشود به زنان کار ندهند. او توضیح بیشتری در اینباره میدهد و میگوید: تنها خانم دریانورد در بوشهر بودم، مدارکم تکمیل است و وقتی پیشنهاد کاری مطرح میشود، حاشیهها بیشتر از تخصص من اهمیت پیدا میکند. نخستین نکته مسائل فرهنگی و اجتماعی است که حضور یک خانم روی شناور با گروهی از مردان را درست نمیدانند و معتقدند که حرف و حدیث ایجاد میکند. مسئله بعدی هزینههاست. یک خانم اتاق جدا یا هزینههای متفاوتی ممکن است داشته باشد که اغلب به همین دلیل قید حضورش را در شناور میزنند.
قدمائی علاقه داشته است که دورههای کاپیتانی را هم بگذراند، اما فضای بسته کار و همچنین موانع متعدد او را از این راه دلسرد کرده است؛ اگر حمایت میشدیم، حالا زنان زیادی کاپیتان بودند اما متأسفانه همین افسرها هم اغلب کار درست و حسابی پیدا نمیکنند. من حتی قرار بود در آموزشگاه تدریس کنم تا زنان بیشتری جذب این کار شوند اما نشد. زنان حق دارند با تلاش خود به چیزی که میخواهند برسند اما نمیگذارند.
این بانوی دریانورد اما از حمایت بومیها میگوید و توضیح میدهد: بومیها حمایت خوبی داشتند، هر کاری میکردند که به نتیجه برسیم. حتی بسیاری از زنان بندر این کار را دوست داشتند، اما فکر میکنم به دلیل همین مسائل فرهنگی و اجتماعی تمایلی به ورود به این رشته نشان نمیدهند. پسرم هم در همه این سالها از من حمایت میکرد. با این که زمان تحصیل یا موقع کار مجبور بودم ماهها از او دور بمانم، سختی را تحمل میکرد تا من به هدفم برسم. حس روی دریا برای او و بسیاری از زنان دریانورد یک حس ژرف است که تجربه آن در هیچ جای دیگری وجود ندارد؛ حسی که به خاطرش سختیهای زیادی را متحمل میشوند تا روی دریای بکر و آرام بایستند.
ایستگاه بعدی؛ دریا
زندگی زهرا اکبری آنقدر هیجانانگیز و سرشار از تجربههای خاص است که دریانوردی را یک ایستگاه در آن توصیف میکند. متولد ۳۰ دی ۱۳۶۵ است و در تهران متولد شده. زهرا دوران تحصیلات ابتدایی را در اهواز و دوران نوجوانی را در کرج و تهران گذرانده. با این که در ریاضی پایهای قوی داشته، اما بهدلیل علاقه اش به هنر وارد هنرستان شده است. در دانشگاه هنر خوانده و در رشتههای گرافیک، طراحی پارچه و صنایع دستی فعالیت و گاهی هم تدریس کرده است، اما از یک جایی به بعد زندگی شهری را کنار میگذارد و تن به سفر میدهد؛ یک بار کنار کویر خانه و زندگی خود را برپا میکند و یک بار کنار دریا.
مسیر سفر به دریا و سکونت در جزیره هنگام همان اتفاقی است که او را با دریا پیوند میزند. اکبری میگوید: «ساختار زندگی شهری برایم جذابیت نداشت و از ۱۱-۱۰ سال پیش سفرهایم را شروع کردم. به محض این که فرصتی پیدا میکردم به سفر میرفتم، یک بار در کوه، یک بار کنار کویر و یک بار کنار دریا.
در طول سفرهای ایرانگردی ۷ ماه در جزیره هنگام زندگی کردم و از طبیعت و دریا لذت بردم، دریا برایم لطف و جذابیت دیگری داشت. آن زمان ۲ راه داشتم؛ اول این که مسیر دریا را انتخاب کنم و به چیزی که علاقه داشتم برسم و دیگر این که سراغ راه دیگری بروم.
بررسی و تحقیق نشان میدهد که دورههای افسری و دریانوردی برای زنان هم برگزار میشود و همین او را به مؤسسه آموزشیای در بندرعباس میکشاند تا یک سال پای کلاسهای درس نظری و عملی دریانوردی بنشیند.
زهرا توضیح میدهد که زنان بومی در جنوب ارتباط نزدیکی با دریا دارند و روزی خود را از دریا میگیرند، اما این که زنی روی شناور کار کند برای همه عجیب بود؛ این که یک خانم ملوان باشد برایشان عجیب بود. بعد از پایان دورهها مدت زیادی در جستوجوی کار بودم اما هیچ شناوری من را نمیپذیرفت. در نهایت یک شناور پیدا کردم اما در محضر تعهد دادم که با مسئولیت خودم این کار را بدون حقوق و بیمه انجام میدهم تا فقط بتوانم روی دریا بروم. تجربه بزرگی بود. کار روی کشتی آسان نبود و گاهی پیش می آمد جایی مناسب برای خوابیدن یک زن ملوان روی کشتی وجود نداشت، اما برای من این مسائل مهم نبود، زیرا هدفم چیز دیگری بود.
او در یک سال گذشته به دلیل شیوع کرونا سفر دریایی نداشته اما ۱۶ ماه دریانوردی کرده است؛ تجربهای که معتقد است هر بار زنی آن را شروع میکند، گویا نخستین بار است؛ ما بانوان زیادی بهعنوان دریانورد داشتیم و داریم، اما هر بار زنی کار خود را به عنوان دریانورد شروع میکند حقیقتا نخستین نفر است. وقتی من کارم را شروع کردم، حدود ۲۰۰ زن دریانورد داشتیم که شاید زیر۵۰ نفر از آنها دورههای افسری را گذرانده بودند و بقیه مهماندار بودند. ورود زنان بهعنوان مهماندار راحت است، اما افسرها سخت کار پیدا میکنند.
زهرا هم مانند بسیاری از زنان دریانورد معتقد است که نخستین چیزی که در محیط کار زنان دریانورد به چشم میآید، جنسیت آنهاست، در حالیکه مرد و زن مطرح نیست و باید دید آیا این فرد توانایی انجام کار دارد؟ آیا میتواند خود را اثبات کند؟ او توضیح میدهد: فراتر از نگاه به جنسیت زنان، سنگاندازی در مسیر فعالیتشان برای خیلیها شبیه تفریح است. ما باید بپذیریم که اینجا اصلا زن بودن و مرد بودن مطرح نیست، همه دریانورد هستیم. این موضوع باید فرهنگسازی شود.
او در طول سفر خود، تجربههای زیادی داشته؛ از آموزش دورههای آتشنشانی گرفته تا خیلی چیزهای دیگر. دریانوردی برای زهرا اکبری یک ایستگاه از سفر هیجانانگیز زندگی است؛ ایستگاهی که حضور در آن سخت بود اما عشق و علاقه این سختی را هموار کرد.
دریا مردانه نیست
سن و سال زیادی ندارد اما نخستین و تنها بانوی ایرانی دریانورد دریای خزر است که ۲۱ اردیبهشت امسال رسما به عنوان کارآموز افسری کارش را روی کشتی آغاز کرد.
مهکیا صادقیمنفرد که در رسانهها با نام «کوثر» شناخته و مطرح شده، سال ۱۳۷۸ در زنجان به دنیا آمد؛ استانی که ارتباطی با دریا ندارد تا به این واسطه سرنوشت شغلی و زندگی او به دریا گره بخورد. همکلاسیهایش احتمالا حالا دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد هستند، اما مهکیا امروز یک دریانورد است که پس از گذراندن دورههای آموزشی با کشتی تجاری، سفر کاری ۳۵ روزه بینالمللی را هم تجربه کرده است.
عامل اصلی حضورش در دریانوردی را پیشنهاد یکی از معلمان دوران پیش از کنکور خود میداند و اظهار میکند: در یکی از کلاسها استادمان گفت که به رشتههای متفاوتی مثل دریانوردی هم فکر کنید. همان برای من جرقهای شد تا پیگیر این رشته شوم. ابتدا برای من دستنیافتنی بود، اما برای کنکور بین رشتههای منتخبم رشتههای دریایی را انتخاب کردم و در دانشگاه علوم و فنون خرمشهر رشته مدیریت دریا قبول شدم.
ترم اول و دوم را که پشتسر گذاشت، تصمیم گرفت پا را فراتر از دانشگاه بگذارد و مسیری را انتخاب کند که او را بهتر و زودتر به دریا برساند. بنابراین دو ترم مرخصی گرفت و در بوشهر برای گذراندن دورههای ملوانی ثبتنام کرد. بعد از این که دورهاش تمام شد از دانشگاه انصراف داد و پیگیریهایش برای گذراندن دوره افسری کشتیهای اقیانوسپیما را آغاز کرد.
صادقی منفرد میگوید: شرایط در ایران طوری نبود که به تحقق هدفم امیدوار باشم. در کلاسهای ملوانی هم فقط من دختر بودم و فضا خیلی مردانه بود. عمدتا طوری نگاه میکردند که حس اضافه بودن به من دست میداد اما تمام تلاشم این بود که بگویم تفاوتی با آقایان ندارم و خانمها هم میتوانند دریانورد باشند.
دوره آموزشی ملوانی را که گذراند، پیگیر شرکت در دورههای افسری کشتیهای تناژ نامحدود و اقیانوسپیما در خارج از کشور شد. دلیل پیگیری در خارج از کشور را محدودیتهای عرفی ایجاد شده برای رشد شغلی بانوان دریانورد در ایران بیان میکند و میافزاید: بانوانی در ایران مشغول دریانوردی هستند، اما افسرهای ما که تعدادشان زیاد نیست در رده کشتیهای زیر ۳ هزار تن فعال هستند. متأسفانه به بانوان دریانورد کشتی نمیدهند. مشکل دیگر این که در کشورهای دیگر هم نمیتوانیم با پاسپورت ایرانی در این صنعت وارد فعالیت شویم. به همین دلیل یک راه میماند و آن هم دریافت تابعیت یک کشور دیگر و گذراندن دورههای افسری کشتیهای اقیانوسپیما در کشوری دیگر است.
صادقی منفرد تصریح میکند: به خاطر همین مسائل بسیاری از بانوان دریانورد ما با این که ممکن است دورههای افسری زیر ۵۰۰ تن و زیر ۳ هزار تن را گذرانده باشند، در شناورهای مسافربری مشغول فعالیت میشوند که شرایط کاملا متفاوتی با کشتیهای تجاری دارند. مسیر سفر این کشتیها هم کوتاه است و معمولاً این بانوان شب به خانه برمیگردند، اما کار در کشتیهای تجاری با سفرهای طولانیمدت همراه است. در واقع دلیل برجستهشدن خبر حضور من در دریای خزر همین بود که روی کشتی تجاری حضور یافتم و سفری بینالمللی داشتم. وگرنه در خلیجفارس بانوان دریانورد مسیرهای داخلی زیادی میروند.
او از زمانی که بهصورت عملی وارد عرصه دریانوردی شده، به این موضوع که کار در دریا برخلاف تصور حاکم بر جامعه صرفا مردانه نیست، بیشتر اعتقاد پیدا کرده است، تأکید میکند که هیچ اعتقادی به مردانه بودن این شغل و بسیاری از مشاغلی که در عرف جامعه مردانه تعریف شدهاند ندارد و میگوید: دختران زیادی به من پیام میدهند و میگویند که دوست دارند وارد این عرصه شوند. بهنظرم باید بهانههای عرفی را کنار بگذارند. وقت آن رسیده که تصور جامعه از مردانه بودن دریانوردی تغییر کند.
بانوان، منعی برای دریانوردی ندارند
تعداد بانوان دریانورد در ایران هنوز بسیار کمتر از مردان دریانورد است. شاید به این دلیل که دریانوردی عمدتا شغلی مردانه به تصویر کشیده شده و بانوان دریانورد هم کمتر دیده شدهاند. اما جمعیت این بانوان فعال در عرصههای مختلف دریانوردی قابل توجه و فراتر از تصور جامعه است.
بهگفته رئیس اداره امور دریانوردان سازمان بنادر و دریانوردی، هماکنون ۳۴۷ بانوی دریانورد در ایران فعال هستند که در بخشهای مختلف دریانوردی مانند ملوان صیاد، ملوان عمومی و ملوان عرشه در بخش شناورهای مسافری فعالیت میکنند و تعداد اندکی از این افراد نیز در رده افسری مشغول فعالیت هستند.
پوریا کولیوند میگوید: هماکنون یک بانوی دریانورد در رده افسری کشتیهای زیر ۳ هزار تن و ۲ نفر هم در رده افسری کشتیهای زیر ۵۰۰ تن فعال هستند و مابقی در سمتهای ملوانی کار میکنند. ضمن این که پنج دریانورد زن نیز در هرمزگان مشغول تحصیل در رده افسری کشتیهای نامحدود و اقیانوسپیما هستند.
وی به افزایش تعداد بانوان دریانورد در ایران طی سالهای اخیر اشاره میکند و میافزاید: هیچ منعی برای حضور و اشتغال بانوان در صنعت دریانوردی وجود ندارد. فقط یکسری پیشنیازهای ابتدایی مانند مدرک تحصیلی، وضعیت سلامت و سن برای هر داوطلب وجود دارد که برای مردان و زنان یکسان است. اما باور عرفی جامعه این است که چون دریانوردی شغلی سخت، دور از خانواده و با سفرهای طولانی است، جَوی مردانه دارد. رئیس اداره امور دریانوردان سازمان بنادر و دریانوردی با بیان این که برای رشتههای صنعت دریانوردی همیشه فرصت جذب وجود دارد، خاطرنشان میکند: برای حضور بانوان در این صنعت همیشه یکسری موانع عرفی وجود داشت که این باور طی سالهای اخیر با ورود برخی بانوان شکسته شده است. بر همین اساس نیز شاهد حضور بانوانی در دورههای آموزشی صنعت دریانوردی که توسط این سازمان برگزار میشود هستیم و تعدادی از این بانوان هم به شرکتهای خصوصی فعال دریانوردی و عمدتا در خطوط مسافربری دریایی جذب شدهاند.
فیلمسازی چیزی بود که به تمامی حرفها و ایده های من عینیت و رنگ وبوی واقعیت میبخشید
گفتگوی اختصاصی آوای دریا با حدیث دبیده برنده جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره اردیبهشت:
حدیث دبیده متولد و بزرگ شده در بندرعباس ابتدا در رشته مهندسی کامپیوتر و سپس در رشته جامعه شناسی در دانشگاه هرمزگان تحصیل کرده است و طوری که خود می گوید دومین رشته را با علاقه قلبی شروع کرده است.
وی در حال حاضر با ۲۷ سال سن کسب و کار کوچک خودم را دارد و بصورت آانلاین سفارش تصویرسازی دیجیتال از عکس ارسالی افراد انجام را انجام می دهد.
از علاقه به فیلمسازی و جذب شدن به این رشته بگویید؟
راستش علاقه من به فیلمسازی به کودکی برمیگردد. زمانی که بازار دوربین های هندی کم بسیار داغ بود و همیشه یا خودم جلوی دوربین بودم یا اعضای خانواده را وادار به اجرای حرکاتی میکردم که نهایتا شبیه فیلم شود. همینطور علاقه ام به نوشتن نیز به همان دوران برمیگردد. زمانی که همه دوستانم از زنگ ادبیات و انشا فراری بودند من با عشق و علاقه تمام هنرم را در دفتر پیاده میکردم و حتی برای بقیه هم می نوشتم و بعد از کسب مقام در حوزه شعر در دوران راهنمایی بذر این آرزو که روزی نویسنده یا شاعری محبوب شوم در قلبم کاشته شد و تشویق همیشگی دبیران ادبیاتم در دیدن این استعداد در خود بی تاثیر نبود.
ولی سالهای بعد با نزدیک تر شدن به تب و تاب سرنوشت ساز کنکور مسیر هنری زندگی من به کل تغییر کرد و در سالهایی که مهندسی کامپوتر میخواندم به کل فراموش شد. بعد از آن تصمیم گرفتم به دنبال علایق همیشگی ام بروم اول در کنکور انسانی ثبت نام کرده و بعد از اینکه در رشته تحصیلی رویاهام یعنی جامعه شناسی قبول شدم فهمیدم رفتن به سمت آرزوها زیاد دور از دسترس نیست
باید بگویم که به طور اتفاقی در بیلبوردی در شهر فراخوان ثبت نام دردوره فیلمسازی انجمن سینمای جوان را دیدم و همین که در میان دروسی که در این دوره تدریس میشد اسم داستان نویسی و فیلمنامه نویسی را دیدم مصمم شدم که در آن شرکت کنم. شروع فیلمسازی از اینجا بود و ما باید هفتگی فیلمهای کوتاه ساخت خود را در کلاس به نمایش میگذاشتیم. فکر میکنم بیشتر از ۱۰ فیلم کوتاه در طول این دوره یکساله ساختیم .بعد از آن باید یک فیلم حرفه ای به عنوان کار پایان دوره انجام میدادیم که اینجا فیلم کوتاه زنگ تفریح ساخته شد. اولین کار حرفه ای و جدی من در حوزه فیلمسازی.
چه شد که در جشنواره اردیبهشت شرکت کردید؟
همانطور که گفتم فیلم زنگ تفریح اولین کار حرفه ای من در فیلمسازی بود .قبل از آن تمام فیلمهای من توسط دوستان و آشنایان یا در شبکه های اجتماعی به نمایش گذاشته میشد و نظرات فقط در تعریف و تمجید و گاهی انتقادات سلیقه ای و غیر حرفه ای خلاصه میشد.
تمامی فیلمهای غیرحرفه ای من تحت تاثیر رشته تحصیلیم یعنی جامعه شناسی ساخته شد و زنگ تفریح هم از این قاعده مستثنی نبود
.اما فرقش با بقیه مسئله و دغدغه مهمی بود که در آن مطرح میشد. حتی پایان نامه من نیز کار در همین حوزه کودک همسری است. دلم میخواست این مسئله مهم و حیاتی با تمام جامعه امروز ما به اشتراک گذاشته شود و چه جایی بهتر از جشنواره برای دیده شدن آن .اینطور بود که هم برای محک زدن سطح فنی فیلم و هم برای اثر و تغییری مثبت در جامعه در جشنواره شرکت کردم.
از جشنواره و نحوه شرکت و کیفیت آن بگویید؟
جشنواره اردیبهشت که بعد از سالها وقفه دوباره استارت خورده است از نظر من شروعی قوی داشت و فکر میکنم عوامل برگزار کننده سعی داشتند فرصتی برای دیده شدن فیلمسازانی تازه کار مثل من، در کنار نام های بزرگ استان محیا کنند .
با وجود قضاوتی حرفه ای برای انتخاب آثار راه یافته به جشنواره نوعی نگاهی منصفانه هم وجود داشت که سطح فیلمها را با توجه به تجربیات و امکانات در دسترس آنها میسنجید. فکر میکنم این نکته مثبتی بود که باعث شد انگیزه و انرژی تازه ای برای تمام هنرمندان استان برای تولید آثاری حرفه ای تر در آینده بوجود بیاید. کیفیت جشنواره هم علیرغم پخش آنلاین بخاطر شرایط ویژه کرونایی نه تنها پایین تر نیامد بلکه به نقطه قوتی هم تبدیل شد به طوری که این جشنواره استانی از بازدید فوق العاده ای برخوردار شد و نه فقط افراد حاضر در استان بلکه تمامی دوستانم در سطح کشور موفق به دیدن آثار شدند. فکر میکنم این جشنواره و افراد حاضر در آن کمک بسیار بزرگی به آینده هنری استان هرمزگان خواهند کرد چرا که وجود چنین رویدادهایی هم باعث دیده شدن استعدادها میشود و هم هنرمندان سعی میکنند سطح خود را سال به سال ارتقا دهند.
از فیلم خود بگویید؟
فیلم من واقعا مثل کودکی که بزرگش کردم برایم عزیز است چرا که ایده این فیلم از همان کلاسهای داستان نویسی انجمن سینمای جوان می آید. اولین بار که داستان را سر کلاس خواندم فکر میکنم بازخورد خوبی از کل کلاس و استاد بزرگوارم آقای آب روشن گرفتم. ایده آن همراه من ماند تا زمانی که قرار شد فیلم پایان دوره را بسازیم. مصمم بودم که هر جور شده همین فیلمنامه را کار کنم. با تمام چالشهایی که پیش رو بود از جمله کار با کودکان که برای من در اولین تجربه کارگردانی بسیار سخت بود اما کمک های استاد راهنمای بنده آقای خائف واقعا این مسیر سخت را هموار کرد و از همینجا باز هم از ایشان تشکر میکنم.و فکر میکنم باید از کل عوامل کار هم باز تشکر کنم چرا که در گرمای تابستان بندر مجبور بودیم سخت کار کنیم.
تهیه کنندگی کار که همیشه مهمترین بخش هر پروژه است هم بر عهده خودم بود و همین یعنی مجبور بودم بودجه ساخت را در کمترین حالت ممکن نگه دارم اما شانس با من یار بود و عوامل حرفه ای کمبود امکانات مثل تجهیزات نور و طراحی صحنه و غیره را جبران کردند.اینطور بود که ایده ای که متولد شده بود به فیلمی که آرزویش را داشتم تبدیل شد.
چه شد فیلمنامه نویس یا بهتر بگویم حیطه ساخت فیلم وارد شدی؟
همانطور که گفتم علاقه ام به نوشتن به زمان کودکی برمیگردد.اما با وارد شدن به رشته جامعه شناسی صدایی در من بوجود آمد که میخواست دنیا را تغییر دهد.من هر روز با مفاهیم جدید سر کلاس دانشگاه آشنا میشدم و میدانستم نه فقط من بلکه باید کل دنیا این مفاهیم را بیاموزند.شما خودتان میدانید در جامعه ای زندگی میکنید که سراسر مسئله و مشکل دارد مخصوصا برای زنان و آرزو میکنی کاش فلان مشکل وجود نداشت حتی زندگی شخصی خود من بعنوان یک زن با جامعه شناسی و راه حل هایش عجین شد و تغییرات مثبتی زیادی رخ داد.حالا که زندگی خودم به کل تغییر کرده بود دلم میخواست زندگی همه بخصوص زنان کشورم بهبود پیدا کند.من در جامعه شناسی باید تمامی مشکلات را از زوایای مختلف میدیدم و راه حلی برایش پیدا میکردم.روزی نبود که من با این انگیزه از خواب بیدار نشوم.ذهنم پر از ایده بود و فقط با جامعه کوچکی یعنی دانشگاه و اساتیدم آنها را مطرح میکردم.اینگونه بود که همه چی فقط در حد حرف باقی می ماند و من همش چیزی فراتر از آن میخواستم.فکر میکنم خداوند یکروز مسیر را به من نشان داد و من با همین رویا وارد انجمن سینمای جوان شدم.فیلمسازی چیزی بود که به تمامی حرفها و ایده های من عینیت و رنگ وبوی واقعی میبخشید .
توصیه خاصی برای علاقه مندان به فیلمنامه نویسی دارد؟
فکر نمیکنم آنقدر جایگاه بزرگی برای توصیه کردن به کسی داشته باشم چرا که خودم در زندگی با آزمون و خطای بسیار بالاخره به آرزویی که داشتم رسیدم.اما اگر در همین یک مورد بخواهم توصیه ای بکنم یک جمله است : بنویسید.همه جا بنویسید. هر فکر و ایده ای که به ذهنتان خطور میکند بنویسید.سعی نکنید ایده آل باشید یا شبیه شخصی خاص بنویسید تا حرفه ای دیده شوید.فقط دنیا را از دید خودتان بنویسید با تمام جزئیاتی که میبینید و دوستش دارید و دلتان میخواد دیگران هم آن را ببینند.در کنار آن داستان بخوانید و فیلم خوب ببینید.این قسمتش آسان است چون فکر نمیکنم کسی در دنیا وجود داشته باشد که از فیلم و داستان لذت نبرد.اگر عاشق نوشتن هستید کارتان خیلی راحت و سراسر لذت میشود.نوشتن، خواندن، دیدن.باقی اش یاد گرفتن تکنیک هایی آسان است که نیاز به آموزش دارد که هم اینروزها در اینترنت بصورت رایگان در اختیار همه است و هم کتابها و کلاسها زیادی برای آموختن است.اما موتور اصلی قلب شماست اگر همه تکنیکها را یاد بگیرید اما شوقی به نوشتن نداشته باشید اینکار فقط وقت و انرژی شما راه تلف میکند چرا که تکنیک خالی و عاری از خلاقیت چیز فوق العاده ای از آب در نخواهد آورد.
فیلمنامه نویسی یا فیلم سازی؟کدام یک را انتخاب میکنید؟
فکر کنم کسب مقام بهترین فیلمنامه در جشنواره اردیبهشت به خوبی نشان دهد به کدام یک بیشتر علاقه دارم و موفق تر هستم.یادم است در یکی از کلاسها استاد از ما میخواست بنویسیم که چه آینده ای برای خود در فیلمسازی میبینیم و من صراحتا گفتم صرفا برای نویسنده شدن آمده ام.بنا به دلایلی که قبلا گفتم برای حل مشکلات و تغییر دنیا دوست داشتم بنویسم و این قدرت هم در خودم میدیدم.این ویژگی اینقدر در من مشهود بود که روزی استادم گفت” لازم نیست دنیا رو نجات بدید فقط فیلم بسازید”.دقیقا یادم نیست از روی عصبانیت از کیفیت فیلمهای ما بود یا چیز دیگری اما من همچنان این جمله یادم است و با احترام به استادم هنوز دلم میخواهد دنیا را نجات دهم.آن روزها علاقه دیوانه وار به نوشتن داشتم و فکر میکردم جور دیگری توانایی تبدیل دنیا به جای بهتر را نداشته باشم اما بعد از تولید زنگ تفریح دیدم مردم چیزی که را که به چشم ببینند خیلی بیشتر دوست دارند و در نتیجه اثر بیشتری در وجودشان خواهد داشت.حالا میدانم لذت به تصویر کشیدن ایده ها کم از لذت نویسندگی نیست.هنوز با عشق مینویسم و منتظر فرصتی دوباره هستم برای بهتر دیده شدنشان چه با کارگردانی من یا شخص دیگر فقط میدانم دیگر راهم از فیلمسازی جدا نمیشود.
علاقه مندان چطور میتوانند به این حیطه وارد شوند؟
راستش در این روزهای کرونایی نمیدانم چه پیشنهادی بدهم چرا که تمام مراکز و فعالیتهای هنری به حالت تعلیق در آمده است اما آموزش دیدن قطعا میتواند شروع خوبی باشد.از آنجایی که خودم از انجمن سینمای جوان شروع کردم با اطمینان این دوره های این انجمن را معرفی میکنم و میدانم مدیریت محترم آنجا سرکار خانم کهوری نژاد با روی باز منتظر دیدن استعدادهای تازه و علاقه مندان به این حوزه هستند.
برای دختران هم سن خودت چه پیشنهادی داری؟
حرف از دختران شد اجازه دهید برای غیرهمسالان خودم هم صحبتی داشته باشم.چرا که خودم هم دوست داشتم وقتی کمی کوچکتر بودم کسی راهنمایی ام میکرد. شاید زودتر به مسیر درست زندگی ام وارد میشدم اما بنا به تجربیات خودم میدانم هیچوقت دیر نیست.میدانم جمله ای کلیشه ای بود ولی واقعا من چهار سال تمام در رشته ای که عذاب میکشیدم درس میخواندم و اصلا موفق نبودم حتی مدرکش هم به کارم نیامد و مشغول کسب درآمد از هنر هستم. چیزی که همیشه دوستش داشتم.اما به محض اینکه تمامی قضاوتهای خانواده و جامعه را نادیده گرفتم مسیر درست برایم مشخص شد.در سن ۲۳ سالگی دوباره کنکور دادم اینبار با علاقه درس و دانشگاه را شروع کردم و همان شروع تغییرات بزرگ در زندگی ام شد.شما هم باور داشته باشید که مجبور نیستید طبق انتظارهای دیگران حتما دکتر ، مهندس ، وکیل و یا دانشمند شوید و کافی است یک جایی به همه بگویید کافی است. من واقعا یک آرزوی بزرگ دارم و میخواهم به آن برسم. انتظار برخوردهای تند را داشته باشید اما تسلیم نشوید چون وقتی به رشته و کار مورد علاقه خودتان مشغول شوید میبینید ارزشش را داشته و تازه آن موقع نه تنها خودت به این دختر قوی که هستی افتخار میکنی بلکه همه کسانی که میگفتند دختر حق ندارد فلان کار را بکند بهت زده میکنید جوری که از جایشان بلند میشوند و برایتان دست میزنند.
حرف آخر؟
بعنوان حرف آخرمیخواهم این را بگویم که هنوز باورم نمیشود به یکی بزرگترین آرزوهای کودکی ام رسیدم اینکه بالاخره نوشتن که عشق بزرگ زندگی من بوده توسط افرادی حرفه ای در این زمینه مورد تایید قرار گرفته و بابت آن جایزه گرفتم.بابت آن اول از خداوند ممنونم، از خودم که سخت تلاش کردم از خانواده ام که حامی بودند و تمام دوستان و عزیزانی که در این ۲۷ سال تشویقم کردند که استعدادهایم را دست کم نگیرم متشکرم. همچنین خوشحالم که زحمات اساتید فرهیخته ام چه در دانشگاه هرمزگان و چه در انجمن سینما جوان که در تمام عمر مدیون آموزه هایشان هستم را بی نتیجه باقی نگذاشته ام. در آخر ممنونم از شما و نشریه وزینتان که این فرصت را در اختیار من گذاشتید.
گفتگو با لیدا فریمان اولین پرچمدار زن ایران؛ “حسرتهایم تبدیل به امیدی برای دختران امروزی شد”
لیدا فریمان چهره نام آشنای تیراندازی ایران و اولین پرچمدار زن کاروان ورزش ایران در بازیهای المپیک، بعد از گذشت ۲۵ سال از حضورش در المپیک ۱۹۹۶ آتلانتا میگوید که نگاهها به ورزش زنان بهتر و محدودیتها کمتر شده است.
لیدا فریمان نخستین زن تاریخ ورزش ایران است که پرچمداری کاروان ایران را در المپیک بر عهده داشت. او در شرایط سختی سهمیه المپیک گرفت و بعد از آن برای دو سال محروم شد. فریمان بعد از محرومیت دو ساله با تنها یک ماه تمرین راهی المپیک ۱۹۹۶ آتلانتا شد و نتوانست به نتیجه دلخواهش برسد.
فریمان در المپیک در رده چهل و ششم قرار گرفت. البته اکنون که ۲۵ سال از حضورش در المپیک میگذرد دیگر دغدغه کسب مقام را ندارد و خوشحال است که حضورش به عنوان پرچمدار کاروان ایران در المپیک راه را برای سایر زنان ورزشکار گشوده است.
لیدا فریمان معتقد است که اکنون نسبت به آن زمان نگاه به ورزش زنان بهتر و محدودیتها کمتر شده است اما تا زمانی که دلسوزان هر رشته عقب بمانند و افرادی از بیرون، مدیریت ورزش را بر عهده بگیرند رشد و ارتقاء لازم و تحولات بزرگ رخ نمیدهد.
نخستین زن پرچمدار کشور بعد از تولد فرزندش در سال ۸۶ دیگر با ورزش قهرمانی خداحافظی کرد و در حوزه گرافیک مشغول به کار شد. البته او سالها بعد مجددا توسط هیات تیراندازی تبریز به کار دعوت شد و برای رشد ورزش استانش این دعوت را پذیرفت.
در هیروشیما مدال نه اما سهمیه المپیک آتلانتا را گرفتم
سال ۷۳ در بازیهای آسیایی هیروشیما ژاپن توانسته بودم سهمیه المپیک آتلانتا را بگیرم. در آن سالها شرایط و سطح رکوردهای ما بهتر از قبل شده بود، چون مربی چینی داشتیم. در بازیهای آسیایی شرایط کسب مدال هم داشتم. رکورد من در سطحی بود که مدال بگیرم اما با بروز مشکلاتی که به هر حال میتوان گفت التزام همان دورهها و زمانها بود در مسابقه از سطح رکورد خودم هم پایین تر ظاهر شدم و متاسفانه از مدال دور ماندم. با این حال سهمیه المپیک آتلانتا را کسب کردم. در آن مسابقات رکوردهای من و خانم تقیپور بالاتر از بقیه بود و توانستیم رکورد ورودی المپیک را بزنیم.
دو سال قبل از المپیک محروم بودم اما به قول مسئولان سمجتر
متاسفانه به سبب اختلافات و مشکلات بعد از بازیهای آسیایی من و تقیپور برای دو سال محروم شدیم. شاید مسئولان وقت متوجه این موضوع نبودند که حضور ما در المپیک فرصتی برای حضور زنان ایران بعد از انقلاب، در عرصه المپیک خواهد بود. در آن موقع آقای فائقی معاونت ورزش وقت تلاش زیادی کرد و با حمایتهای او و صحبتهایش با طاهریان معاونت زنان، شرایط برای حضورم در المپیک فراهم شد. صحبت فائقی پیرامون این بود که این موقعیتی نیست که صرفا برای فریمان یا تقی زاده رخ داده باشد و چیزی است که برای زنان ایران از دست خواهد رفت. اینها سبب شد تا در فاصله کوتاهی تا المپیک دوباره از ما برای حضور در اردوها دعوت کردند و اختلافات را کنار گذاشتند. البته خانم تقی پور که دیگر رمقی برای ادامه دادن نداشت اما شاید من سمج تر و به قول مسئولان آن زمان گستاخ تر بودم(با خنده).
تنها یک ماه برای المپیک تمرین کردم/ بدون مربی عازم آتلانتا شدم
سال ۷۵ بعد از یک وقفه دو ساله ناشی از محرومیت به اردو دعوت شدم. علت آن وقفه اختلافاتی بود که با انجمن تیراندازی وقت داشتم و با محرومیت مواجه شده بودم. تنها یک ماه مانده به مسابقات المپیک به اردو دعوت شده بودم و در حالی اردو را سپری کردم که بدون مربی و به تنهایی تمرین میکردم. تنها این یک ماه بود که فرصت آمادگی برای المپیک را داشتم. با همان شرایط ضعیف در اردوها حاضر شدم. در آن یک ماه مانده تا المپیک صرفا تمرینات یادآوری بود نه آمادگی برای المپیک. بدون مربی هم عازم المپیک شدم.
میخواستم نتیجه دلخواهم باشد اما شرایط در المپیک برایم آسان نبود
در المپیک هم شرایط برایم آسان نبود، با آتلانتا ۱۲ ساعت اختلاف زمانی داشتیم که این موضوع مستلزم ۱۲ روز زمان بود تا بتوانم ساعت بیولوژیک را هماهنگ کنم. این فرصت برایم فراهم نشد. در واقع دو روز قبل از مسابقه به دهکده رسیدم. یک روز قبل از مسابقه هم در مراسم افتتاحیه شرکت کردم. روز مسابقه روز سختی هم به لحاظ بار روانی و هم از نظر جسمی برای من بود. من نیاز داشتم تا با آمادگی بیشتری در مسابقه المپیک حضور پیدا کنم اما افتتاحیه و سر پا ماندنهای چند ساعته آن مراسم سبب شد که رمقی برای پاهایم نماند. بی خوابی هم اضافه شد و همه اینها سبب شد تا فقط سه ساعت استراحت و خواب برای مسابقه داشته باشم. با همه کاستیهایی که وجود داشت خودم هم انتظار نداشتم که مسابقه چندان خوبی از آب در آید. من فقط توانستم آن مسابقه را اداره کنم. خیلی خیلی دوست داشتم نتیجه مسابقه دلخواه میبود و در اوج آمادگی در مسابقات المپیک حاضر میشدم.
حسرتهایم توام شد با امیدی در دلهای زنان ورزشکار
در بازیهای آسیایی هیروشیما واقعا در اوج آمادگی بودم و بی انصافی بود که به خاطر اختلافات جزئی با مسئولان وقت و تنشهای رخ داده از مدال محروم بمانم. برای المپیک نیز شرایط با من سازگار نشد و بدون تمرین و مربی و با شرایط سخت به مسابقه رفتم. همه اینها و حسرت ها خاطرات بدی را برایم رقم میزد ضمن اینکه توامان برای من خاطرات خوبی را هم در پی داشت. اینکه چه کسی این تصمیم را گرفت که پرچم کاروان ایران را به دست من بسپرد و کسانی که این موضوع را تائید کردند قدمی بود که برای ورزش زنان برداشته شد، امیدی بود که در دلهای ورزشکاران زن کاشته شد. میتوان گفت زیباترین خاطره را برای من رقم زد.
پرچمداری کاروان ایران توسط من قدمی بود برای ورزش زنان
پرچمدار شدنم چیزی نبود که انتظارش را داشته باشم. اصلا حواسم به این موضوع نبود که میشود من هم پرچمدار کاروان ایران باشم. به هر حال با افتخارترین ورزشکار باید این عنوان را به خود اختصاص میداد و طبیعتا در کاروان ورزش ایران کسانی همچون آقایان خادم، جدیدی و .. بودند که پر افتخارتر بودند. کاروان ایران ۱۱ یا ۱۲ ورزشکار داشت اما تنها ورزشکار زن من بودم. واقعا باید تشکر کرد از فردی که این فکر را در اندیشه مسئولان ورزش ایران قرار داد. این که یک ورزشکار زن بعد از سالها دوری از المپیک فرصت حضور پیدا کرده بود توانست بسیار تاثیر گذار باشد و این قدمی بود که برای ورزش زنان برداشته شد.
من فکر میکنم که فائزه هاشمی از جمله کسانی بود که فکر و اندیشه پرچمداری زن ایرانی را تقویت کرد. ورزش زنان ایران باید قدردان کسانی مثل هاشمی باشد، چرا که به نوبه خود در آن زمان تاثیر های مثبتی را برای ورزش زنان رقم زدند.
بازیهای آسیایی هیروشیما پرتنش بود/ محرومیت دو ساله بخاطر هم صحبتی با مسئول کاروان
آن اختلافات آنقدر جزئی و بی ارزش بود که الان از گفتن آن خجالت می کشم. مطمئنم که مسئول انجمن وقت هم که به اختلافات دامن زد دیدگاهش عوض شده و دیگر صاحب آن نظریات نیست. به هر حال من مطمئنم شرایط آن دوره آنها را مجبور میکرد چنین طرز فکر و رفتاری داشته باشند. خیلی هم درصدد نیستم اشخاص را نقد کنم. در واقع از جو حاکم بر ورزش زنان آن دوره انتقاد میکنم. یک ورزشکار حتی نمیتوانست در دهکده بازیهای آسیایی که ساکن آنجا است از محوطه دیدن کند و یا در رستوران ۲۴ ساعته که برای ورزشکاران رایگان بود، نوشیدنی بخورد. ما را در این حد آزاد نگذاشتند. ما یک پیشنهاد دادیم که از پارک بزرگی که سر راه دهکده بازیها بود دیدن کنیم، سرپرستی که همراه ما بود در پاسخ گفت اگر نظر کل کاروان بود برای دیدنش میرویم. قرار بر این شد که چون کاروان ایران در مراسم اختتامیه حضور ندارد به یک جزیره برویم. موقع بازگشت باز در حین سوار ماشین شدن به آقای پهلوان مسئول کل کاروان گفتم کاش به آن پارک بزرگ و زیبا برویم که در کمال متانت و ادب پاسخ دادند چون ماشینهای دیگر حرکت کردهاند امکان پذیر نیست و ما هم قانع شدیم. سرپرست ما متوجه هم صحبتی ما با آقای پهلوان شده بود و از این موضوع عصبانی شد. به ما گفت نباید خودسر رفتار کنید چرا باید با آقای پهلوان صحبت میکنید و در همان راه برگشت به دهکده اعلامکرد به ایران که برگردیم رفتار خودسرانه را نشانمان خواهد داد و محروم خواهیم شد. کلا بازیهای آسیایی هیروشیما برای من و دوستم خیلی پرتنش بود.
هدف از بازیهای آسیایی نتیجه نبود؛ نمایش زنان ورزشکار با حجاب از تلویزیونها بود
روز قبل از مسابقه ما در بازیهای آسیایی هم که باید تمرین میکردیم باز با تنش روبرو شدیم. هدف از اعزام ما واقعا کسب نتیجه خوب نبود مهم این بود که تلویزیونها نشان دهند که زنان ایران با حجاب به مسابقه آمدهاند. تمرین روز قبل از مسابقه مختصر و در واقع برای یک تیرانداز چک کردن نهایی است. به ما گفتند در خط بمانیم تا تلویزیون ژاپن برای فیلمبرداری بیاید. من به جای اینکه ۳۰ دقیقه تمرین کنم یک ساعت و نیم در خط ایستاده بودم و منتظر دوربین بودم. من واقعا خسته شدم و گفتم تلویزیون واجب تر از مسابقه ما نیست و از خط خارج شدم. هنوز کفشهایم را در نیاورده بودم و تنها دکمههای کت تیراندازی را بازکرده بودم که سرپرست ما همراه گروه تلویزیونی وارد شدند و متوجه شد که من بیرون از خط نشسته ام.
داد و بیداد سرپرست در سالن بازیهای آسیایی باعث آزارم شد؛ نمیخواستم مسابقه بدهم
در سالنی که از همه کشورها حضور داشتند و به هر حال همه متوجه ایرانی بودن ما بودند سرپرست تیم شروع کرد به داد و بیداد کردن که مگر نگفته بودم در خط بمانید چرا بدون اجازه از خط بیرون آمدهای؟ با این رفتار توجه ها را به صورت خیلی ناجور به سمت ما کشاند و من آنقدر از این موضوع اذیت شدم که حتی نمیخواستم مسابقه بدهم. این شد که با وجود آمادگی بالایی که در هیروشیما داشتم متاسفانه با یک افت ۱۳ امتیازی از مسابقه بیرون آمدم. البته علی رغم همه اینها با آن امتیاز امکان راهیابی به المپیک برایم فراهم شد اما چنین برخوردی با ما جای تاسف داشت. من امیدوارم که همه ما در راستای آگاهی حرکت کنیم و نخواهیم بیشتر از این همدیگر را رنج و آزار دهیم.
برای رقابت آفریده نشدهام؛ ما بیشتر مسیر را هموار کردیم
اینکه در دوران ورزشیام چقدر موفق و تاثیرگذار بودم را باید تاریخ قضاوت کند. ما بیشتر از موفقیتهایی که برای خود رقم زده باشیم مسیر را هموار کردیم، اما همین هم میتواند برای ما خشنود کننده باشد. به هر حال موفقیت، رشد و ارتقاء چیزی است که نباید فردی به آن نگاه کرد و من بعد از سالها به این نتیجه رسیدم که خیلی هم برای رقابت آفریده نشدهام. من بیشتر حرکت های جمعی و رشد جمعی را ترجیح دادم. میتوانم بگویم اتفاقاتی که در آستانه المپیک، قبل و بعد از آن رخ داده بود یک تحول فکری را در من ایجاد کرد که چرا رقابتها باید به این صورت باشد. چرا یک نفر باید اول شود و بقیه دوم و سوم و عده زیادی هم باید حسرت این را داشته باشند که چرا در آن نقطه قرار نگرفتهاند.
در گذشته حسرت مدال داشتم اما اکنون میبینم اینها شبیه یک بازی است
شاید زمان آن رسیده باشد که دیدگاه ما نسبت به رقابتهای ورزشی عوض شود. در حالی که این سال و سال گذشته را با کرونا رودر رو بودیم باز هم این فکر و روحیه تقویت شد که همه انسانها در یک محدودهای قرار دارند که بهم پیوسته هستند و این پیوستگی است که آنها را میتواند نجات دهد یا نابود کند. ما باید قادر باشیم تمام رویدادهایی که انجام میشود و ما برای آن برنامهریزی میکنیم طوری باشد که سبب ارتقاء روح، جسم و جان بشر شود. من شاید آن موقع حسرت این را داشتم که ای کاش شرایط طوری بود که مدال میگرفتم و جایگاه المپیکی برای خودم کسب میکردم اما اکنون دیدگاهم آن نیست و دیگر دغدغه اول و دومی را ندارم. اینها دیگر شبیه یک بازی است. شاید زمانی رضایتمندی از کارم، ورزشم و حرفهام سبب شود تا به عنوان فردی که تجاربی در ورزش و رقابتها داشتم و دیدگاهی که اکنون دارم بتوانم تاثیری دگرگون کننده در این موضوع داشته باشم. چرا که واقعا این رقابتها به این شکل حسرت هایی را ایجاد میکنند که زیبا نیست. اگر ما در المپیک از صلح، کنار هم آمدن ملتها، رنگ ها و نژادها صحبت میکنیم باید نگاه متفاوت و دگرگونه ای هم نسبت به برگزاری و برنامهریزی این رویدادها داشته باشیم. امیدوارم که شاهد المپیکهای متفاوتی در سالهای آینده باشیم.
حرفهام گرافیک است و در آن نسبتا موفق هستم
حرفه من با هنر و گرافیک گره خورده است چرا که استعداد و زمینهای از هنر در من وجود داشت هرچند نتوانستم در سطح عالی به این موضوع بپردازم اما به حالت تجربی و برای گذران زندگی این حرفه را برگزیدم. از همان سال ۷۹ به بعد طراحی با نرم افزارهای کامپیوتری را شروع کردم. به نسبت هم موفق بودم هر چند که بعد از یک دوره باز هم در من خستگی ایجاد کرد و کمی با اینکار فاصله گرفتم.
با تولد فرزندم مهر خاتمه بر ورزش قهرمانی زدم
من در سال ۸۶ صاحب فرزندی شدم که دوست داشتم بیشتر با کودکم وقت بگذارم. همین موضوع باعث شد که از ورزش هم دوری کنم. با تولد فرزندم مهر خاتمه بر ورزش قهرمانی را زدم. از آن دوره فعالیتم معطوف به مربیگری شد اما با توجه به محدودیتها و مشکلاتی که در تبریز و هیات تیراندازی وجود داشت احساس کردم در مربیگری و همکاری با هیات هم چندان رضایتی ندارم و لذا با آنجا هم قطع همکاری کردم.
از سوی هیات تیراندازی تبریز مجددا دعوت به همکاری شدم و آن را پذیرفتم
در سالهای اخیر باز هم از سوی هیات تبریز دعوت به همکاری شدم. با توجه به اینکه در این سالها ورزش تیراندازی در تبریز بر خلاف قبل که از جایگاه خوبی برخوردار بود دچار رکورد و رخوت شد، این همکاری را پذیرفتم ولی فکر میکنم این مشکلات همچنان پابرجا است. چون نگاه مدیریتی ورزش کشور در قسمتهای خرد و کلان نگاه درستی نیست.
همه سیستمها از مهرههای خود بهره میگیرند؛ چیزی که در ورزش کمتر رخ میدهد
معمولا هر سیستمی مهرههای خودش را با سرمایهگذاری و هزینه بزرگ میکند و وقتی مهرهها برجسته و بزرگ شدند آنها را به کار میگیرد تا سیستم خودش را بیشتر تقویت کند. ضمن اینکه هزینه، زمان و انرژی که به لحاظ آموزش شده بازدهی داشته باشد. متاسفانه به این موضوع در سیستم ورزش ما توجه نمیشود شاید این ضعف از خود سیستم ورزش است. متاسفانه در ورزش افراد سیستمهای دیگر را استفاده میکنند که این سبب میشود مهرههای پرورش یافته در این سیستم سرخورده شوند. این باعث میشود که از منابع صرف شده هم دوری شود و فکر کنند تمام هزینه ها بی جا و بی مورد بوده است.
نهایتا افرادی که از سایر سیستمها وارد ورزش شدهاند اسم و رسم و جایگاه رقم میزنند و سعی میکنند تمام موفقیتها را به نام خود تمام کنند و کسانی که استخوان شکستند و عمر، زمان، مال و جانشان را صرف کردند اثری از آنها نمیبینیم و دور ماندهاند. این در درازمدت آسیبهای جدی در بر خواهد داشت و من امیدوارم این نگاه تغییر کند. دیگر زمان آن رسیده که بپذیریم راه اشتباهی رفته شده است. هر جایگاه و سیستمی باید قادر باشد از بطن سیستم افراد خود را انتخاب و برای مدیریت و ادامه راهش از آنها استفاده کند.
از خودم راضی هستم اما نمیتوانم نمره خوبی به خودم بدهم
هر چند در دوره خودم فکر میکنم خیلی جلوتر از هم دورهایهای خودم حرکت کردم و به این لحاظ از خودم راضی هستم، اما اینکه واقعا آنچه که در توانم بود را تماما گذاشتم و یا از ۹۰ درصد توانم استفاده کرده باشم، خیر اینطور نیست. من فکر میکنم که نسبت به توانایی هایم کم کاری هم داشتم. هر چند در دوره خودم نسبت به خیلی ها خیلی خوب عمل کردم اما نمیتوانم نمره خوبی به خودم بدهم. خیلی دوست داشتم آگاهی و مدیریت منابعی که در اختیارم بود بهتر اتفاق میافتاد و شاید این نیاز به آموزش بهتر و بیشتر داشت. در زمان ما این آموزش چه از طرف خانواده و چه از طرف جامعه و مدرسه وجود نداشت.
آن زمان نگاه جامعه، خانواده و سیستم آموزش نسبت به زنان ورزشکار سرکوبگونه بود تا عامل رشد و ارتقاء
من فکر میکنم آن موقع چه از طرف جامعه و نگاه حاکم بر جامعه نسبت به ورزش و فعالیت زنان و چه از نگاه خانواده نسبت به دختران و همچنین پیگیری های آموزش و حمایتها در داخل مدارس، بیشتر حالت سرکوب بود تا رشد و ارتقاء دادن به جوانان و دانش آموزان. من در سطح مدارس در رقابتهای های ورزشی بین مدارس هم شرکت میکردم و مدال میگرفتم. از نظر بدنی و جسمانی توانمند بودم اما آسیب هایی هم در این دوره آموزش از سوی معلمان دیدم که بخشودنی نیست. سیستم آموزشی صحیحی بر مدارس ما حاکم نبوده و نیست، آن موقع نبود الان هم نیست و از طرفی حمایت خانواده ها هم نه آن موقع و نه اکنون مورد تایید نیست. ما اساس سیستم آموزش را در نظام خانواده و مدارس نمیدانیم و تا زمانی که این ضعف وجود دارد قادر نیستیم به آن رشد و ارتقاء صحیح و درست برسیم. امیدوارم که این اتفاق میمون برای آموزش کشور رخ دهد و آموزش کشور متحول شود.
امیدوارم فرزندانی تربیت کنیم تا ساختارهای قوی و با تغییرات بنیادی ایجاد کنند
امیدوارم ما خودمان که به نحوی از این اتفاقات آسیب دیده هستیم آن را برای فرزندان خود جبران کنیم و در واقع فرزندانی را تربیت کنیم که بتوانند ساختارها را تغییر دهند و ساختارهای قوی و با تغییرات بنیادی ایجاد کنند. من فکر میکنم استارت تحولات زده شده است. البته این تحولات نه در برنامهریزی و مدیریت کشوری بلکه در اندیشه مردم ایران زده شده است. این موضوع میتواند تحولات بزرگی را رقم بزند. برای همه فرزندان ایران زمین آرزوی شادکامی، توسعه یافتگی و ارتقاء دیدگاه دارم. امیدوارم روزی فرا برسد سطح آگاهی مردمان در بالاترین جایگاه بشری قرار گرفته باشد.
نسل ما سختیهای زیادی را تحمل کرد تا ورزش به اینجا برسد/ بسیاری از مدیران در این حوزه ورزشی نیستند
طبیعتا نگاهها به ورزش زنان متفاوت تر و آن نگاه بسته و فشاری که روی زنان بود کمتر شده است. حداقل اکنون خیلی روی لباس، روسری، رنگها، و … حساس نیستند. واقعا عکسهای آن موقع را نگاه میکنم تعجب میکنم که چه مسیری را طی کردیم که به اینجا رسیدیم. چه سختیهایی نسل ما متحمل شد تا به اینجا برسیم. درست است که با آزمون و خطا مسائلی بهبود پیدا کرده اما واقعا ساختار و سیستمی که باید ورزش را بسازد تا قامت ورزش ساخته شود هنوز نداریم. بسیاری از مدیرانی که در این حوزه در جایگاههای مختلف مدیریتی هستند از بطن ورزش نیستند. تا زمانی که این روند ادامه دارد طبیعی است که ورزشکاران و افرادی که در این زمینه زمان گذاشتند و هزینه کرده اند در حاشیه خواهند ماند و طبیعتا آن رشد لازم هم اتفاق نمیافتد. چون هر حوزه دلسوزان خود را میخواهد. هنگامی که دلسوزان پس بکشند آنهایی که از بیرون وارد شدهاند دل نمیسوزانند و ورزش را نخواهند فهمید.
آنقدر ما را دور نگه داشته اند که جسارت حضور در انتخابات فدراسیون را نداریم
واقعیت این است آنقدر افرادی مثل من و امثال من را از سیستمها دور نگه میدارند که زمانی هم که بتوانیم به عنوان کاندیدای ریاست فدراسیون وارد این فضاها شویم و شرایط فراهم باشد جسارتش را نداریم. ما در حال حاضر فکر میکنیم همه چیز عجیب غریب و متفاوت شده، مگر ساختار صحیحی وجود داشته باشد؛ یعنی زمانی که یک ورزشکار دوره قهرمانیاش تمام میشود بلافاصله در قسمت دیگری او را بکار بگیرند و در بخشهای دیگر پرورش یابد. درست است که من میتوانم در انتخابات ریاست فدراسیون شرکت کنم و ممانعتی نیست اما واقعا چه امیدی دارم که این اتفاق رخ دهد و من این سمت را تصاحب کنم. به نظر من فضای باز انتخاباتی نداریم. در بیشتر حوزهها این مسئله وجود دارد و خیلی چیزها صحیح نیست. دوست ندارم در این شرایط وارد این فضا شوم. امیدوارم زمانی فرا برسد که در همه حوزهها افراد شایسته و مناسب، منصب ها را در اختیار بگیرند وآن افراد زمانی هم که میبینند شایسته تر از خودشان وجود دارد آنجا را ترک کرده و به صاحبانش بازگردانند. ریاست فدراسیون که بماند، برای انتخابات ریاست هیاتهای استانی هم مشکلات زیادی داریم.
پاندمی کرونا و افت شدید ورزش های آبی / وقتی ناجیان غریق، غرق در مشکلات کرونا می شوند
به زندگی من خوش آمدید
منیره جعفری مربی شنا و غریق نجات بندرعباسی با بیش از بیست سال سابقه، که شاید همجواری اش با دریا و ساحل بی تاثیر بر حرفه وی نبوده و باعث ایجاد علاقه و فراگیری شنا در وی شده است . به طوری که آن را به صورت جدی دنبال کرده و موفق به اخذ مدرک مربیگری شنا و غریق نجات شده است.
از چه زمانی مشغول به کار شده اید؟
از وقتی کارت مربیگری خود را گرفتم مشغول به فعالیت هستم. البته حرفه ما صورت رسمی ندارد و به طور قراردادی با استخر های مختلف کار کرده ایم و هیچ وقت یک استخر نبودهام.
چه مدارکی دارید؟
مربیگری درجه دو، غریق نجات درجه یک و همچنین موفق به کسب مدرک داوری شنا درجه دو و داوری ورزشهای سه گانه شدهام.
تفاوت شناگر با غریق نجات درچیست؟
یک غریق نجات باید یک شناگر ماهر و حرفهای باشد اما الزاماً یک شناگر خوب یک غریق نجات حرفهای نیست.
اگر کسی بخواهد ناجی شود چه مراحلی را باید پشت سر بگذارد ؟
علاقه اولین شرط برای شروع هر ورزش یا بهتر بگویم هر کاری است . مخصوصا این حرفه که پای جان انسان در میان است . مسلماً باید در ابتدا ورزش شنا را به خوبی یاد گرفته و شناگر ماهری باشد، سپس در کلاسهای نجات غریق شرکت کند و فنون مربوطه را بیاموزد.
کرونا چه تاثیری بر روی شغل شما گذاشته است ؟
نزدیک به دو سال است که کلیه فعالیتهای ورزشی آبی در کشور تعطیل است و این موضوع باعث افت شدیدی در این ورزش ها شده است .
باید بگویم که شنا یکی از ورزشهایی است که با شیوع کرونا بیشترین آسیب ممکن را دیده و تمامی فعالیت های این رشته را متوقف کرده است . پس از شیوع پاندمی تمامی فعالیت استخرها به حالت تعلیق آمد.
تعطیلی طولانیمدت استخرها آسیب شدیدی به جامعه ورزش آبی زده و با توجه به اینکه حرفه نجات غریق و مربیگری یک ردیف شغلی محسوب میشود به علت نداشتن قرارداد نمیتوانیم پیگیر مطالبات خود باشیم.
از دیگر مشکلات ناجیان و مربیان می توان به این موضوع که هیچ مجموعه ای ناجیان و مربیانش را به عنوان نیروی ثابت نمی پذیرد و معمولا هر جا که مشغول می شویم به صورت قراردادی و درصدی حقوق میگیریم، اشاره کرد .
همیشه مشکل بیمه داریم و چه کارفرما و چه اداره ورزش و جوانان زیر بار مسئولیت بیمه نمی روند.
برای رفع مشکلات چه راهکاری دارید؟
همه ما در برابر ویروس کرونا احساس خطر داریم . اما می توان با رعایت پروتکل های خاص و کمک همه شرایطی فراهم کرد که شنای کشور بیش از این متضرر نشود.
چه توصیه ای برای بانوان علاقه مند به شنا دارید ؟
شنا ورزش مفرحی است. توصیه میکنم این ورزش را به طور جدی دنبال کنند و فقط برایشان جنبه سرگرمی نداشته باشد. تاثیر مثبت ورزش بر جسم و روان کسی پوشیده نیست و انجام آن تأثیر بسیار زیادی در جهت ارتقای سلامت روان بانوان دارد.
حرف آخر
متاسفانه ماهیت اصلی شغل غریق نجات و ارزش آن در کشور هنوز تعریف درستی ندارد ، با این حال امیدوارم با بهبود وضعیت موجود فعالیت استخرها آغاز شود.
نخستین دختر ایرانی که پرش با نیزه را تجربه کرد | ۳۳ بار رکورد شکستم
مهسا میرزاطبیبی، دختر جسور و بیباک دوومیدانی ایران، میگوید قصد خداحافظی با دنیای قهرمانی را داشته، اما حالا از رکورد چهار متر عبور کرده است.
پرش با نیزه یکی از تکنیکیترین ورزشهای جهان است و هیچ شک و تردیدی در آن وجود ندارد. ورزشکار باید با یک اهرم یا همان نیزه چهارمتری و با چرخش بدن و به کارگیری تکنیکهای ویژه، خودش را از بلندترین ارتفاع عبور دهد، بدون اینکه میله قرارگرفته روی پایههای عمودی را لمس کند. حالا تصور کنید یک دختر ایرانی با پوشش اسلامی ۳۳بار در این رشته ورزشی رکوردشکنی کرده و در بیستودوسالگی میخواهد به رکوردهای آسیایی و جهانی حمله کند. مهسا میرزا طبیبی، دختر جسور و بیباک دوومیدانی ایران میگوید قصد خداحافظی با دنیای قهرمانی را داشته، اما حالا از رکورد چهارمتر عبور کرده و میخواهد چهارمین زن دنیا باشد که در پرش با نیزه از پنجمتر عبور میکند. با او که شهریور سال قبل رکورد تاریخی چهارمتر را ثبت کرد گفتوگو کردهایم.
پرش با نیزه یک رشته ورزشی خاص و مبتنی بر تکنیک و جسارت است. چطور شد که تصمیم گرفتید بهعنوان نخستین دختر ایرانی بهطور حرفهای در این ورزش سخت و گاهی دلهرهآور فعالیت کنید؟
میتوانم بگویم بهطور کاملا اتفاقی پرش با نیزه را انتخاب کردم. من از سهسالگی ژیمناستیک را شروع کرده بودم و از نهسالگی در مسابقات استانی و کشوری مسابقه میدادم. سابقه فعالیت در چند رشته ورزشی دیگر مثل شنا و اسکیت را هم داشتم، اما ژیمناستیک ورزش اصلیام بود. ژیمناستیک در ایران محدودیتهای خاص خودش را دارد؛ مثلا دختران ایرانی بهواسطه نوع پوششی که دارند هیچوقت به مسابقات برونمرزی اعزام نمیشوند و به همین دلیل در پانزدهسالگی تصمیم گرفتم شانسم را در ورزش دیگری که امکان درخشش در مسابقات بینالمللی را برایم فراهم میکند، امتحان کنم.
رؤیای حضور در مسابقات بینالمللی تنها دلیل انتخاب پرش با نیزه بود؟
دلیل دیگرش این بود که حوالی اتوبان شهید بابایی و در نزدیکی ورزشگاه آفتاب انقلاب که مخصوص دوومیدانی است زندگی میکردیم. وقتی با اصرار مادرم به ورزشگاه آمدیم اصلا نمیخواستم پرش با نیزه را انتخاب کنم. آن روز فقط برای بررسی شرایط و آشنایی با فضای دوومیدانی به ورزشگاه آفتاب انقلاب رفتیم. اصلا نمیخواستم ورزش حرفهای را ادامه بدهم چون ۱۲سال بهطور حرفهای ژیمناستیک کار کرده بودم و برایم نتیجهای نداشت. وقتی وارد شدیم اصلا از محیط ورزشگاه خوشم نیامد. عده زیادی دونده در حال دویدن بودند و ازدحام و شلوغی پیست دوومیدانی مرا جذب نکرد. تا آن روز خیلی اتفاقی با آنا ربانی که قهرمان پرتاب دیسک ایران بود آشنا شدم. خانم ربانی جزو معدود مربیانی بود که خیلی مرتب و منظم شاگردانش را آموزش میداد. مادرم گفت بهتر است با همین مربی که برای شاگردانش وقت میگذارد کار کنی تا زودتر به نتیجه برسی. آموزش مقدماتی دوومیدانی را زیرنظر این مربی یاد گرفتم و مدتی بعد خانم ربانی که میدانست به دویدن علاقهای ندارم و قبلا ژیمناستیک کار کردهام، پیشنهاد داد پرش با نیزه را انتخاب کنم. بعد هم تمریناتم را زیرنظر محسن ربانی، همسر خانم ربانی که رکورددار پرش نیزه ایران و قهرمان آسیا بود شروع کردم و شدم از معدود دختران پرش با نیزه ایران.
چندماه بعد از شروع فعالیت در پرش با نیزه، امکان حضور در مسابقات را پیدا کردید؟
ششماه بعد از شروع تمرینات و پشت سر گذاشتن آموزشهای مقدماتی در مسابقات پرش با نیزه پریدم و رکورد سهمتر و ۱۰سانتیمتر را ثبت کردم. من و مینا پورنجار تنها دختران ایران بودیم که در مسابقات پرش با نیزه شرکت میکردیم.
برای شروع فعالیت در این رشته و ثبت رکوردها مانعی وجود نداشت؟
مشکلات و موانع زیاد بود. اول اینکه تعداد شرکتکنندهها به حد نصاب نمیرسید و رکوردها را ثبت نمیکردند. مشکل دوم این بود که میگفتند مگر دخترها هم پرش با نیزه کار میکنند و بدون دلیل قانعکنندهای به مسابقات برونمرزی اعزام نمیشدیم. اما آنقدر سماجت به خرج دادیم و آنقدر رکورد زدیم تا ما را جدی گرفتند و دختران دیگری هم به ما ملحق شدند. الان مسابقات پرش با نیزه دختران با حضور ۱۰نفر برگزار میشود.
با افزایش تعداد شرکتکنندهها و ایجاد رقابت، رکوردهایتان بهتر شد؟
بیشترشدن تعداد شرکتکنندهها روی رکوردهای من تأثیر شگفتانگیزی داشت. طی ششسال اخیر ۳۳بار رکورد پرش با نیزه زنان ایران را شکستهام که برای خودش یک رکورد است. فکر نمیکنم ورزشکاری در ایران باشد که ۳۳بار رکورد زده باشد. من در این ششسال مدام رکوردهای خودم را شکستهام.
این رکوردها برای حضور آبرومندانه در مسابقات آسیایی کفایت میکند یا پرش با نیزه بانوان ایران راه طولانیتری درپیش دارد؟
سال۲۰۱۸ بهعنوان نخستین دختر ایرانی در مسابقات آسیایی پرش با نیزه که در تهران برگزار میشد شرکت کردم و با همین رکوردها مدال نقره گرفتم. یک سال بعد هم به مسابقات آسیایی قطر اعزام شدم. وقتی پرش با نیزه را شروع کردم برای تمرین نیزه نداشتم و امکانات مطلوب نبود، اما بعد از ثبت رکوردهای تازه، حامیان مالی هم از راه رسیدند و با نیزههای استاندارد رکوردهای بهتری ثبت کردم.
الان رکورد پرش با نیزه دختران ایران چند متر است؟
من در چهارمسابقه اخیر چهاربار رکورد پرش با نیزه کشور را شکستم و به رکورد تاریخی چهارمتر رسیدم. قبل از من هیچ دختری در ایران بیش از چهارمتر نپریده بود. فیلم رکوردشکنیام هم در فضای مجازی خیلی دیده شد و بازتاب زیادی در رسانهها داشت.
ثبت ۳۳رکورد در ششسال از عهده هر ورزشکاری بر نمیآید. برای ثبت هر رکورد روزی چند ساعت تمرین میکنید؟
وقتی تازه دوومیدانی را شروع کرده بودم برای کنکور آماده میشدم و روزی سهساعت بیشتر تمرین نمیکردم، اما بعد از قبولی در دانشگاه هر روز دوجلسه و بین پنج تا ششساعت تمرین میکنم.
اگر همه رقبا، بهخصوص پرندههای چینی در مسابقات آسیایی حضور داشته باشند، با رکورد بالای چهارمتر شانس مدال دارید؟
رکورد بالای چهارمتر در پرش با نیزه زنان رکورد قابل اعتنایی است و در آسیا شانس مدال دارد. من دورقیب چینی دارم که در المپیک به میدان رفتهاند و هر دو رکورددار آسیا بودهاند. رکورد آنها چهارمتر و ۷۰سانتیمتر است و تلاش میکنم در سالهای آینده به این رکورد برسم.
پس فعلا روی مدال برنز آسیا میتوانید حساب باز کنید؟
با رکورد بالای چهارمتر به مدال طلای آسیا هم فکر میکنم. ممکن است در جریان مسابقه هر اتفاقی رخ بدهد. مسابقات پرش با نیزه آبستن حوادث زیادی است. شاید ورزشکاران رکورددار و مدعی بنا به هر دلیلی مسابقه ندهند یا رکوردشان را تکرار نکنند. آنوقت بقیه شرکتکنندهها شانس پیدا میکنند. البته من همیشه به ارتقای رکوردهایم فکر میکنم. تعداد رکوردهایی که در این ششسال زدهام نشان میدهد چقدر برای ثبت رکوردهای تازه اشتیاق دارم. الان ۲۲سال دارم و فکر میکنم دستکم یکدهه فرصت دارم تا به رکوردهای تاریخی برسم.
سانتیمترها در پرش با نیزه تعیینکننده است و رکورد بالای چهارمتر هم فعلا در ایران دستنیافتنی بهنظر میرسد. فکر میکنید فاصله ۷۰سانتیمتری با رقبای چینی قابل جبران است؟
از روز اول که پرش با نیزه را شروع کردم در ثبت رکورد هیچ حد و مرزی برای خودم قائل نبودهام. یک موقع به من میگفتند اگر چهارمتر بپری فوقالعاده است، اما الان چهارمتر میپرم و راضی نیستم. رکورد مطلوب من بالای پنجمتر است. دوست دارم نخستین دختر آسیایی باشم که بالای پنجمتر میپرد.
با توجه به امکانات محدودی که در ایران بهچشم میآید و نوپابودن پرش با نیزه برای دختران ایرانی، ثبت چنین رکوردی بلندپروازانه نیست؟
الان سهنفر در دنیا بالای پنجمتر پریدهاند. من هم میتوانم نفر چهارم باشم. همین دو حریف چینی که چهارمتر و ۷۰سانتیمتر میپرند ۱۲سال در مسابقات مختلف بینالمللی به میدان رفتهاند و تجربه کسب کردهاند. پرش با نیزه یک ورزش کاملا تکنیکی یا بهتر بگویم یکی از تکنیکیترین ورزشهای دنیاست و اگر یک تکنیک بهظاهر ساده را عوض کنید خیلی به رکورد شما کمک خواهد کرد. تکنیکهای این ورزش اگر مثل قطعات پازل بهدرستی کنار هم قرار بگیرند و صحیح اجرا شوند، پرنده، پرش موفقی خواهد داشت و در غیراینصورت از مانع عبور نمیکند.
بهعنوان رکورددار پرش با نیزه بانوان ایران چه موقعی احساس میکنید پرش موفقی داشتهاید؟
تماشاگر آن لحظهای را میبیند که پرنده از مانع عبور کرده و روی تشک در حال خوشحالی است. من موقع چرخیدن و درست وقتی سر و گردنم را بالا میگیرم و پشت سرم را میبینم مطمئن میشوم که پرش خوبی داشتهام.
دوومیدانی زنان در ایران سابقه طولانی ندارد، اما دختران ایرانی در همین مدتزمان نسبتا کوتاه بارها رکوردشکنی کردهاند. فکر میکنید دوومیدانی زنان ظرفیت مدالگرفتن در مسابقات جهانی را هم دارد؟
در همه کشورهای دنیا، دوومیدانی زنان بعد از آقایان شروع به فعالیت کرده، اما سرعت پیشرفت زنان خیرهکننده است. کشور ما هم در چنین مسیری قرار دارد. همین امسال رکوردهای زیادی در دوومیدانی زنان به ثبت رسید. من فکر میکنم اولویت ما باید درخشش در مسابقات آسیایی باشد. برای رسیدن به چنین جایگاهی امکانات میخواهیم. در پرش با نیزه، ورزشکار باید امکانات سختافزاری خوبی داشته باشد؛ مثلا نیزه، تشک و لاین پرش استاندارد باشد و زیرنظر مربیان زبده تمرین کند. حامیان مالی وارد میدان شدهاند و از ما حمایت میکنند، اما کافی نیست و فدراسیون دوومیدانی و وزارت ورزش باید چنین امکاناتی را برایمان مهیا کنند.