دوربین برعکس، نمایشگاهی برای عکاس

ایده ی جدید در عکاسی به نمایش گذاشته شد

ارسال شده در ۴ شهریور ۱۴۰۲، توسط زهره کرمی

واکنش مردم نسبت به عکاسی مستند متفاوت است.  وقتی عکاس به مردم می گوید که برای چه منظوری عکاسی می کند،  هر یک واکنشی متفاوت خواهند داشت. گاهی صمیمی و مشتاق برخورد می کنند و گاهی خود را از چشمان دوربین پنهان می کنند . این واکنش گاهی به دلیل تفاوت فرهنگی در مناطق مختلف و گاهی به دلیل حفاظت از حریم شخصی رخ می زند . این ارتباط بین سوژه و عکاس حتی در مواقعی که عکس ها از جانوران گرفته می شود ، اتفاقات خاص و جذابی رقم می خورد، لحظاتی شاد، غمگین ، خالصانه . به مناسبت روز جهانی عکاسی نمایشگاه دوربین برعکس در فرهنگسرای طوبا برگزار شد . در این نمایشگاه سعی شده که این لحظات به ثبت برسد و با مخاطب به اشتراک بگذارد  .

برگزار کننده این نمایشگاه ، نرگس نصیری متولد تیر ماه ۱۳۶۳ عکاس، شاعر، نویسند و فیلم ساز دارای مدرک کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و عضو فعال انجمن عکاسان هرمزگان و همچنین دبیر برگزار کننده همخوانی کتاب عکس انجمن عکاسان هرمزگان می باشد .

در ادامه گفتگو با او را می خوانید .

کی به سراغ هنر عکاسی رفتید ؟

بعد از گرفتن ارشد به سراغ هنر عکاسی رفتم. از سال ۱۳۹۶ عکاسی را به صورت حرفه ای آغاز و از سال ۱۳۹۷ وارد انجمن عکاسان هرمزگان شدم.

ایده نمایشگاه از کجا به ذهنت خطور کرد؟

ایده نمایشگاه دوربین برعکس ، از یک عکس آمد که ما در قرار های هفتگی عکاسی آن  را ثبت کردیم و از آنجا این احساس به من دست داد که چرا همیشه باید عکاس در پشت دوربین باشد و چرا از احساسی که عکاس موقع ثبت عکس دارد ، استفاده و ثبت نکنیم.

برای همین آن عکس در پوشه ای مجزا با عنوان نمایشگاه عکاس قرار گرفت . آن زمان هنوز اسمی برای این نمایشگاه انتخاب نشده بود .

پس از آن سعی کردم که در قرارهای هفتگی عکاسی ، زمانی که عکاس ها  در حالت های احساسی قرار می گیرند عکس شان را ثبت کنم و همه را آرشیو بندی کنم که این رویه به مدت 5 سال و  نیم به طول انجامید .

تا اینکه با نزدیک شدن به روز جهانی عکاسی به انجمن پیشنهاد برگزاری نمایشگاه را دادم و بسیار مورد استقبال واقع شد.

باید بگویم که ایده جدیدی است و تا به حال نمایشگاه عکسی با این موضوع در هیچ جای دنیا ثبت نشده است .

چون تعداد عکس هایم به اندازه یک گالری نمی شد از دو تن از دوستانم خواهش کردم که عکس هایی که در این زمینه دارند برای ما ارسال کنند و پس از آن انتخاب و به آرشیو اضافه شد

چرا اسم نمایشگاه دوربین بر عکس است ؟

در همه عکس ها ما ، فیزیک دوربین و عکاس را هم میبینیم که در عکس حضور دارد و دلیل دیگر برعکس بودن دوربین و اشاره به سمت عکاس است .

نمایشگاه چه هدفی را دنبال کرده است؟ 

نمایشگاه دوربین برعکس سعی داشته که لحظاتی که عکاس با سوژه خود دارد ، را به ثبت برساند و با مخاطب به اشتراک بگذارد و  دیگر هدف این نمایشگاه این است که کار در شرایط سخت و عشق عکاسان به هنر عکاسی را به نمایش بگذارد.

دلیل سیاه و سفید بودن عکس های نمایشگاه چیست ؟

عکس رنگی با سیاه و سفید یک فرق بزرگ دارد و آن این است که عکس رنگی ما را درگیر رنگ و لعاب عکس می کند ، کوچک ترین نقطه رنگی ممکن است برای ما مزاحت چشمی ایجاد کند و ما را از عاطفه و احساسی که در عکس هست به سمت نقطه رنگی منحرف کند، برای همین ما رنگ را از تصویر گرفتیم چون برای ما حس بسیار مهم بود و عکس ها را به صورت سیاه  وسفید ارائه کردیم

چه تعداد عکس در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده است ؟

در نمایشگاه ۲۱ عکس به نمایش گذاشته شد که ۱۳ عکس از نرگس نصیری  ، ۴ عکس آزیتا حاجی نژاد و ۴ عکس از سمیره نجفی بود.

کدام عکاس هرمزگانی پرتکرار ترین سوژه این نمایشگاه بود؟

پر عکس ترین قاب دوربین در این نمایشگاه متعلق به آقای محمد بارکار ،آقای فتحی مقدم ، حسام انصاریان ، مهدی ناظری و حاجی نژاد

 می باشد

از دوستان عکاسی که برگزاری این نمایشگاه با شما همکاری داشتند بگویید ؟

آزیتا حاجی نژاد متولد بهمن ماه  ۱۳۶۶ عکاس و مدرس است . وی کارشناس فیزیک اتمی – مولکولی و عضو فعال انجمن عکاسان هرمزگان است ، و در حین دوران دانشگاهی عکاسی خود را آغاز و از سال ۹۹ به صورت حرفه ای ادامه داد. 

سمیره نجفی متولد شهریور ۱۳۶۲ وعکاس است . او فارغ التحصیل کاردانی عکاسی و عضو فعال انجمن عکاسان هرمزگان می باشد.  عکس های ایشان جز ده عکس برتر جشن عکس هرمزگان در سال های ۹۸ و ۹۹ شده است .

استقبال از نمایشگاه چطور بود؟

استقبال خوب بود  ، خیلی از دوستان عکاس به این نمایشگاه آمدند . عکس ها برای فروش گذاشته شد  اما هنوز قیمت گذاری نشده و ما این اجازه را به مخاطب دادیم که خودشان قیمت گذاری کنند .

متوجه شدیم که این نمایشگاه برخلاف نمایشگاه های دیگر چیدمان جدیدی داشت ، از چیدمان نمایشگاه بگویید.

در چیدمان جدید نمایشگاه ، بین عکس ها متن نوشته هایی از عکاسان بزرگ دنیا قرار دادیم ، و سعی کردیم چیدمان متن نوشته ها را بر اساس حس و حال عکس ها انتخاب کنیم .

بخش دیگر،  یادواره عکاسان در گذشته می باشد ، مثل اساتیدی همچون کوروش گرمساری ، استاد نعیمی ، مهدی پاسلار ، سعید نفیسی، کاوه اردهالی  و سید محمد هاشمی که از بنیان گذاران عکاسی در بندرعباس هستند ، تا در بحبوحه روز عکاسی و با توجه به این موضوع که در این نمایشگاه دوربین ما قرار است عکاسان را ثبت کند ، هم یادی از عکاسانی که در بین ما نیستند ، کرده باشیم.

قصه‌گوی هرمزگانی: نوجوان تشنه شنیده شدن و دیده شدن است/ هنر نمایش حال نسل جوان را بهتر می‌کند

ارسال شده در ۲۸ مرداد ۱۴۰۲، توسط ایبنا

۱۲ آگوست برابر با ٢١ مرداد «روز جهانی نوجوان» است. سازمان ملل متحد با نامگذاری این روز می‌خواهد اهمیت سال‌های نوجوانی نزد بزرگترها به ویژه خانواده‌ها، برنامه ریزان و مسئولان هر جامعه فراموش نشود. زیرا در سازمان ملل به اهمیت نقش نیروها و باورهای نوجوانان در توسعه جامعه‌های انسانی پی برده بودند و به همین سبب یک بیانیه به نام «بیانیه ترویج مفاهیم صلح، احترام متقابل و پذیرش دیدگاه های دیگر انسان‌ها برای نوجوانان»، منتشر کردند.

در دسته‌بندی جدید، گروه‌های سنی همچون ۰+ «نوزاد»، ۲+ «نوگام»، ۴+ «نوباوه»، ۷+ «نوخوان»، +۹ «نونهال»، ۱۲+ «نونگاه»، ۱۵+ «نوجوان» و «اولیای تربیتی، مربیان و پژوهش‌گران» نام‌گذاری شده است. همچنین در ساختار جدید، کمترین سن لازم برای مطالعه، پشت جلد کتاب‌ها درج شده و سقفی برای هر گروه سنی تعیین نشده، بلکه فقط ابتدای آن اعلام شده است.

این تغییرات کارشناسی یعنی نوع نگاه به گروه‌های سنی و مخصوصا رده سنی نوجوان کاملا نسبت به گذشته متفاوت شده است. این روزها آمارهای غیر رسمی مربوط به حوزه نوجوانان نیز چندان خوشایند و راضی کننده نیست. به نیروی محرکه «دوست‌داشتنی‌های» نوجوان کمتر توجه می‌شود هر چند این قشر از این ابزار مساعدت می‌گیرد تا خودش را نشان دهد و به ایده آل هایش برسد.

در این گفت‌وگو  که با یک نوجوان موفق هرمزگانی داشته‌ایم، تلاش شد تا بفهمیم که نوجوانان امروزی بیشتر شیفته چه چیزهایی هستند و از چه چیزهایی متنفرند.

مبینا عبدالهی، زاده ۲۸ مهر ماه ۱۳۸۵ در بندرعباس است. این نوجوان ۱۷ ساله، حدود 10 سال است که در عرصه‌های بازیگری، قصه‌گویی، نقالی، مجری‌گری و گویندگی با جدیت فعالیت می‌کند. او دانش‌آموز پایه یازدهم رشته ادبیات و علوم انسانی است. وی از ۱۵ سالگی به عنوان مربی در کتابخانه آیت الله طالقانی یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین کتابخانه‌های مرکز کلانشهر بندرعباس به صورت آنلاین، برای نوجوانان، قصه‌گویی تدریس می‌کند. او همچنین در بیست‌ودومین و بیست‌وچهارمین جشنواره قصه گویی منطقه‌ای، مقام اول را کسب کرد. این نوجوان هنرمند، تئاترهای زیادی را نیز برای کودکان و نوجوانان اجرا کرده است.

سابقه بازی در فیلم‌های کوتاه تولدت مبارک، خودش راضیه، خداتو شکر کن، تارا و … در کارنامه هنری‌اش دارد. با صدا و سیمای استانی مرکز خلیج فارس نیز به عنوان‌ مجری برنامه نوجوانی هم همکاری می‌کند.

خیلی دوست دارم نویسنده بشوم

او گفت: چند رمان و شعر نوشته‌ام اما جایی منتشر نکرده‌ام. اتفاقا اینک درحال نوشتن رمانی هستم که دوست دارم چاپ بشود. خیلی دوست دارم نویسنده بشوم. خودم هم معمولاً رمان می‌خوانم. الان در حال خواندن جنگجوی عشق، اثر فوق العاده جذاب و الهام بخش«گلنن دویل ملتن» و کتاب «بی‌بال پریدن» اثر زنده‌یاد قیصر امین پور را مطالعه می‌کنم.

وی افزود: البته  موسیقی را هم خیلی دوست دارم. آثار زنده یاد ناصر عبدالهی صدای ماندگار جنوب؛ محسن چاوشی حسینی خواننده، ترانه‌سرا و آهنگساز خرمشهری و موسیقی سنتی  را گوش می‌کنم. البته خودم، گویندگی هم می‌کنم.

این قصه گوی نوجوان با اشاره به اینکه دوران نوجوانی از ديدگاه من دوره اوج گیری است. دورانی که در کنار سختی‌هایش، شیرین است، افزود: بنابراین باید از آن لذت برد، تجربه کرد و این دوران را محملی برای رشد، تعالی و توسعه همه جانبه درنظر بگیریم. به نظرم سخت‌ترین لحظات این دوران نیز؛ درک نشدن، دیده نشدن و حمایت نشدن است.

عبدالهی ادامه داد: برخی‌ها باورهای اشتباهی درباره نوجوانان دارند. این بعضی از انسان‌های بدبین، فکر می‌کنند نوجوانان نمی‌توانند از پس مسئولیت‌ها و تعهداتشان بر بیایند و توانمندی آن‌ها را باور نمی‌کنند. این طرز تفکر موجب می‌شود هنر، استعداد و ظرفیت نوجوان در نطفه خفه شود. بنابراین به جای اینکه این نوجوان عصای دست جامعه بشود، با تحقیر و سرزنش و بی‌توجهی‌، سربار و معضلی برای آن خواهد شد.

وی ادامه داد: بعضی از دوستانم، جنس و شکل دغدغه‌هایشان اندکی متفاوت‌تر است. البته بستگی به شرایط افراد دارد. اما آنچه بین همگان مشترک است، نشنیدن آن‌ها است. دغدغه تحصیلاتشان نیز پر رنگ است. می‌طلبد که مشاوران تحصیلی  و مسئولان، دغدغه‌های آن‌ها را جدی‌تر بگیرند.

این قصه‌گوی نوجوان هرمزگانی بیان کرد: دوست داشتم برای روز نوجوان به اجرای یک تئاتر خوب دعوت می‌شدم. هنر نمایش به نظرم حال ما نوجوانان را بهتر  می‌کند. حتی در روز جهانی نوجوان هم در هرمزگان، نوجوانان جدی گرفته نمی‌شوند.

عبدالهی گفت: پیشنهاد می‌کنم فضایی برای گفت‌وگو با نوجوانان فراهم شود. اغلب نوجوانان دوست دارند حرف بزنند و کسی باشد که حرف‌هایشان را بشنود. اگر من یک مسئول بودم، به نوجوانان گوش می‌کردم. نوجوان، تشنه شنیده شدن و دیده شدن است. ضمن اینکه حرف هایشان را می‌شنیدم، خواسته‌هایشان را محقق می‌کردم و آنچه می‌خواستند رقم می‌زدم. می‌دانم که آن‌ها توقع چندانی ندارند. با توجه کردن و حمایت همه جانبه، حال زندگی‌شان را بهتر می‌کردم.

خانواده‌ها نباید ذوق فرزندانشان را سرکوب کنند

وی در ادامه تاکید کرد:  خانواده ها در موفقیت و عدم موفقیت نوجوانان قطعا نقش بسیاری تاثیرگذاری دارند. اگر خانواده‌ها از فرزندانشان پشتیبانی منطقی کنند، تشویق هایشان را دریغ نکنند و مسیر موفقیت را برایشان فراهم کنند، آن شخص، آینده درخشانی در انتظارش خواهد بود. خانواده‌ها نباید ذوق فرزندانشان را سرکوب کنند و تلاشهایشان را نادیده بگیرند. تنها دلخوشی نوجوانان به خانواده‌شان است، اگر همین یک پشتوانه را هم از دست بدهند، خدای ناکرده به پوچی و بی‌ارزشی می‌رسند.

این قصه‌گوی نوجوان هرمزگانی با اشاره به راز موفقیت‌هایش گفت: راز موفقیتم به عنوان، مربی قصه گویی، مربی تئاتر، مربی شاهنامه‌خوانی و… آشنایی با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از سن ۹ سالگی است. خانواده‌ام به عنوان پشتیبان و دایی‌ام عبدالحمید انصاری نسب، به عنوان مربی کانون نیز در موفقیت‌هایم بیشترین سهم دارند.

عبدالهی  افزود: نوجوانان عصر ما، دغدغه هوش مصنوعی و پیشرفت و موفقیت دارد. سخت تلاش می‌کنند، دنبال استقلال فکری و کسب شخصیت مستقل و جایگاه اجتماعی در جامعه هستند. مهم بودن برای نوجوان اهمیت دارد.

وی در ادامه سخنان با اشاره به اینکه اگر حق انتخاب داشتم، دوست داشتم در تهران زندگی کنم زیرا جا برای پیشرفت و دیده شدن دارد. اگر تهران بودم، شاید الان در جایگاه دیگری بودم، گفت: اما به نظرم هر جای دنیا که باشیم، برای ساختن روزهایی بهتر و لحظه‌های قشنگ‌تر  باید تلاش کنیم.

عبدالهی اضافه کرد: اینک در سن ۱۷ سالگی، از مربی بودنم در کتابخانه راضی‌ام و برایم ارزشمند است. چون هم تاثیر گذاریم را خودم احساس کرده‌ام و هم می‌بینم دیگران با نگاهشان، توجه‌شان و حتی با برق چشمانشان، تحسینم می‌کنند.

این قصه‌گوی نوجوان هرمزگانی گفت: بزرگترین  گلایه نوجوانان  هرمزگانی شاید این است که یک‌سری چیزهایی که می‌خواهند در استان نیست. مثلا چند روز پیش با نوجوانی ملاقات داشتم که کار طراحی انجام می‌دهد. می‌گفت برای به روز شدن، هیچ ورکشاب یا کلاسی در هرمزگان نیست، مجبورم با صرف هزینه و وقت زیاد مدام به تهران یا شیراز بروم.

عبدالهی همچنین گفت: فضای مجازی به طور کلی اگر در راستای فعالیت‌های سودمند باشد نقش پیشرفتی برای نوجوانان دارد اما در غیر اینصورت فقط عمر گرانبهای نوجوانان را تلف می‌کند و سرمایه‌های ارزشمندی مثل وقت، بینایی و سلامتی‌شان را از آن‌ها می‌گیرد.

یادگیری هنر هیچ وقت دیر نیست / استفاده زنان از زیورآلات سنتی حفظ فرهنگ و تاریخ و باورهای اعتقادی و ایرانیست

عالیه بازگیر خالق برند مودیگ:

ارسال شده در ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، توسط زهره کرمی

در ابتدا خودتان را معرفی کنید

عالیه بازگیر هستم. رشته تحصیلی و شغلی ام از هنر و دنیای هنرمندان فاصله زیادی دارد  و مرتبط نیست اما قلبا عاشق همه ی رشته های هنری و صنایع دستی هستم. چون کاری که با دست ساخته می شود بجز زیبایی بصری پر از حس و روح نواز است.

اهل بندرعباس، متولد کویت و اصالت پدری ام بلوچ هست

پیج هنری ام رو در مورخ نهم آبانماه ۱۳۹۸ راه اندازی کردم.

استارت و جرقه این کار ازکجا شروع شد؟

خوب من از نوجوانی به هنر علاقه داشتم . عاشق رشته گرافیک بودم، عاشق هنرهای تجسمی، نقاشی، طراحی، عکاسی و…. کلا هنر رو دوست داشتم اما زمان انتخاب رشته خانواده موافق نبودند و راه من کلا جدا شد.

همیشه تعطیلات تابستان در کلاس های مختلف نقاشی، طراحی و هنری شرکت میکردم . البته من چیزی که خیلی دوست دارم و برام ایده آل هست ،  فعالیت در رشته طلاسازی، طراحی جواهرات و یا داشتن یک گالری هنریست. از آن دوران خودم را در بازنشستگی با این رویا تصور میکنم …

تا اینکه سالها پیش به اصرار یکی از دوستان عزیزم که همیشه مشوق من بودند پیج فروش مجازی رو راه اندازی کردم .

و آنقدر با عشق کار جواهر دوزی را انجام می دهم و باعث آرامش روحم می شود که اولویت آخرم کسب درآمد از این راه هست.

برای شروع کار چه دوره هایی رفتید و چه مدارکی کسب کردید؟ 

قبل از هر صحبتی باید بگویم که از نظر خودم من خیلی مبتدی هستم، بانوان حرفه ای و زحمتکش زیادی میشناسم که با هنر دست هایشان کارهای خیلی زیبا و بی تکراری در ساخت زیورآلات چه در سبک سنتی ، جواهر دوزی و حتی رزینی فعالیت میکنند که واقعا برای من قابل تقدیر هستند.

چهار دوره ساخت زیورآلات مفتولی، مونتاژ با ابزار و ساخت زیورآلات رزینی در بندرعباس شرکت کردم که خیلی برام راضی کننده نبود.

 با وجود اینکه  دوره هایی که رفتم نیمه خصوصی بودند، نظم در آموزش و سطح آموزشی خیلی پایین و بیشتر از سمت مربی ها کلاس ها نصفه نیمه برگزار میشد. با اینکه هزینه زیادی بابت خرید ابزار و متریال کرده بودم خیلی دلگیر و نا امیدم کرد.

تنها دوره رضایت بخشی که در بندرعباس شرکت کردم بافت انواع دستبند و گره های نخی کاربردی در ساخت زیورآلات بود که خیلی خوب و کامل آموزش دادند.

 بعد از همه این دوره‌ها چون از نتیجه آموزش ها راضی نبودم دوره ی جواهر دوزی را در شیراز بصورت خصوصی در کنار شخصی گذراندم که خیلی کاربردی بود.

البته خیلی آموزش ها و دوره های کسب مهارت در شاخه های مختلف از دنیای ساخت و طراحی زیورآلات در خارج از استان در حال برگزاری هست که واقعا دوست دارم شرکت کنم که متاسفانه به علت مشغله کاری ام نتوانستم.

زمانی که تصمیم گرفتم پیج هنری ام را راه اندازی کنم مدرک زیورآلات سنتی ام را طی آزمون عملی و در حضور نماینده صنایع دستی استان گرفتم و فکر میکنم که این مدرک اعتبار هر برندی را بالا می برد.

و پیشنهادم به دوستانی که در رشته های هنری فعالیت دارند این است که  مدارک رسمی با شماره ثبت صنایع دستی داشته باشند و حرفه‌ای پیش بروند.

آثار هنری تان در کجا به فروش می رسد؟

فعلا فقط از طریق اینستاگرام، بصورت آنلاین و موضوع فیلترینگ و نبود دسترسی شبکه های داخلی به فضای مجازی باعث ضعف و توقف فعالیت فروشگاه مجازی من شد.

استقبال چطور بود ؟

خیلی خوب بود نسبت به کم فعالیت بودن و محدود گرفتن سفارش ها،من وقتی رضایت سفارش دهنده ها را بعد از تحویل بسته ها میدیدم با عشق و علاقه بیشتری طراحی و کار میکردم.

در کارهایتان از المان های بومی استفاده می کنید؟ 

راستش نه از المان های بومی استفاده نکردم، سبک کار من از ابتدا بیشتر کارهای براق و نگین دار بود البته با ترکیب رنگهایی که به راحتی با لباس سنتی استان ام همخوانی داشته باشد.

نظرتان درباره فرهنگ و لباس هرمزگانی چیست؟

خوب از جایی که در خصوص لباس تخصصی ندارم ترجیح می دهم درباره زیورآلات و طلاهای زنان بندرعباسى صحبت کنم،

زنان هرمزگانی در جشن‌ها و عروسى‌ها، زيورآلاتى که مختص اين خطّه است استفاده میکنن که واقعا خیلی زیبا،چشم نواز و منحصر به فرد است .

اگر در اقوام ایرانی تحقیق کنید متوجه می شوید که هر منطقه زیورآلات خاص خودش را دارد که در زمان های قدیم از جنس طلا ، نقره یا حتی مس بوده است که حالا بنا به شرایط به بدلیجات با الهام از طرح های سنتی یا همین دست سازه ها جایگزین شده است.

زیورآلات قدیم که همه دست ساخته بودند ، المان و نقش های معنی داری داشتند که برگرفته از طبیعت یا الگوهای باستانی و نمادی از فرهنگ شان داشت که پشت همه ی این  طرح ها قصه و داستان هایی نهفته است.

اگر بخواهم اسامی یکسری از زیورآلات مختص استان هرمزگان را که از قدیم به یادگار مانده است بگویم می توان  به خلخال، کى‌ره، پترى،کاکوله، شستى و دستبند اشاره کرد .

صحبت از زیورآلات زنان خیلی مفصل‌تر از این‌هاست و من تنها به قسمت کوچیک و مختصری از آن اشاره کردم.

نکته بعدی که باید به آن توجه کنیم این است که خیلی از زیورآلات زنان ایرانی ، در مناسبت‌های خاص مورد استفاده قرار می گیرند  و با توجه به اعتقادات هر منطقه، در همه شرایطی استفاده نمی‌شوند و حتی در میان بعضی اقوام نمایش زیورآلات به صورت عمومی صورت خوشی ندارد و فقط در مجالس زنانه استفاده می‌شود .

اگر مشاغل خانگی زنان کارآفرین چه مشکلاتی دارند و اگر متولی صنایع دستی بودید چه می کردید ؟

یکی از مشکلاتی که مشاغل خانگی و علی الخصوص زنان کارآفرین دارند نبود فضای امن برای عرضه محصولات شان است، البته هر از گاهی رویدادهایی چند روزه برگزار شده که هم بستری برای عرضه محصول فراهم شده و هم به این طریق معرفی محصولات و لمس و اعتماد سازی برای مخاطب از خرید در فضای مجازی بوده است اما خوب متاسفانه این رویدادها فقط چند روزه هستند و برای اسپانسر های شخصی هزینه بر و اخذ مجوز های لازم زمانبر و پروسه سختی دارد ، از زمان فیلترینگ فضای مجازی هم افرادی که در این فضا فعالیت داشتند و کسب درآمد میکردند بسیار آسیب دیدند و برای جبران این ضرر تا به امروز ترتیب اثری داده نشده است .

مورد دیگه ای که دوست دارم به آن اشاره کنم برگزاری دوره های تخصصی و استفاده از اساتید پروازی و دعوت از آنها به استان است .اگر در استان  کلاس های آموزشی مفید و جامع برگزار میشد دیگر نیازی نبود برای کسب مهارت های هنری و دستی هزینه کنیم و به خارج از استان سفر کنیم که این امر برای همه این امکانپذیر نیست .

برگزاری این قبیل دوره ها باعث رشد کسب و کارهایی که از قبل فعال بودن می شود و هم باعث ایجاد اشتغال زنان بیشتری در سطح استان خواهد بود.

پیشنهاد شما برای کسانی که علاقمند هستند در این زمینه مشغول به کار شوند، چیست و از کجا شروع کنند؟

هیچوقت و در هیچ سن و شرایطی یادگیری مهارت های هنری دیر نیست ، اگر هنر را بدون در نظر گرفتن پولسازی یاد بگیرید باعث جلای روح و آرامش فکری تان می شود.  

اگر وارد بازار کسب و کار هنری شدند باید صبور باشند با علاقه و عشق محصول خود را عرضه و معرفی کنند. وقتی حس خوب داشته باشند ناخوداگاه مخاطب جذب می شود، از متریال با کیفیت استفاده کنند چون صنایع دستی چیزی هست که کسی که خریداری میکند از جنبه ارزش معنوی و منحصر بفرد بودن اثر هزینه میکند و ممکن است سالها آن را  نگهداری کند وگرنه کارهای مشابه بازاری در دسترس همه هست، کم کم سلیقه و سبک دلخواه مخاطب هم بدست می آید.

 برای تک تک زنان عزیز سرزمینم حتی در دورترین نقاط محروم و غیرقابل دسترس موفقیت، کسب رزق و برکت، سلامت دستان و آرامش فکر و ذهن آزاد را آرزو میکنم

همچنین  دست زنان هنرمندی که در اقوام مختلف ایرانی هنر سنتی و تاریخی گذشتگان را نگه داشتند میبوسم و نباید فراموش کنیم که استفاده زنان از زیورآلات سنتی به دلیل قیمتی بودن آن نیست بلکه حفظ فرهنگ ، تاریخ و باورهای اعتقادی ایرانی آنهاست.

حرف اخر

خیلی از شما ممنونم که فضایی ایجاد کردید که بتوانیم صحبت کنیم که شاید برای حتی یک نفر انگیزه، راهکار، ایده و راه روشنی باشد.

از همسرم که در این راه مشوق من بودند تشکر می کنم و تمام دوستانی که از شروع تا  ادامه مسیر تاثیر گذار و راهنما بودند، بسیار سپاسگزار و قدردانم.

آرزو میکنم آرامش فکر و روشنی راه برای همه ی زنان سرزمینم باشد، فردایی را آرزو میکنم که باغ آرزو هایشان پربار باشد ،امیدوارم زنان ایرانی بیش از پیش بزرگ و محترم شمرده شوند، به زن بودنشون ببالند ، به قدرت دست هایشان اعتماد کنند و قدر هنرشان را بدانند و دست ساخته هایشان را دست کسانی بسپارند که ارزش و قدردانش باشند،

و در آخر فارغ از هر شرایطی ‏تا می‌توانید، ‏یاد ‌بگیرید و رشد کنید، ‏مستقل باشید با خود‌تان مهربان باشید، متکی و وابسته نباشید ، شاد باشید.

چگونه کنکوری‌ها تعادل بین مطالعه و تفریح در ایام نوروز را برقرار کنند؟

ارسال شده در ۱ فروردین ۱۴۰۲، توسط ایسنا

یک روانشناس و مشاور تخصصی کنکور و انتخاب رشته هرمزگانی گفت: همگی توقع داریم که در این ایام شاد و پر انرژی باشیم و چه بهتر که این انرژی را در جهت مطالعه خرج کنیم. زمان‌هایی که همه چیز متفاوت است، ما نیز باید کار متفاوتی انجام دهیم. پیشنهادم این است که در این بازه فواصل ایجاد شده را پر کنید.

رضا برومند ، درخصوص افرادی که تاکنون شروع به مطالعه جدی برای شرکت در آزمون سراسری نکرده‌اند، اظهار کرد: به قول معروف ماهی را هروقت از آب بگیرید تازه است! قطعا کسانی که قصد شرکت در کنکور سراسری را دارند و هنوز شروع نکرده‌اند، بهتر است مطالعه دروس را آغاز کنند. درست است که بخشی از زمان را از دست داده‌ایم، اما وقتی انسان قصد انجام کاری را دارد هر چقدر به موفقیت نزدیک تر باشد احساسش نسبت به خودش بهتر می‌شود. همچنین اگر به هر دلیلی نتیجه نگرفت و بخواهد مجدداً آزمون بدهد، شانس خودش را امتحان کرده و به هدف نزدیک تر می‌شود.

وی افزود: اینکه آیا فرد در این سه ماه واقعا جواب بگیرد یا خیر، به چند فاکتور بستگی دارد. اولین فاکتور عملکرد گذشته فرد است. ممکن است دانش آموزی از قبل دروس را با دقت مطالعه کرده و در مدرسه نیز عملکرد موفقی داشته باشد، چنین فردی با مروری صحیح و جدا کردن نکات کلیدی، قطعاً نتیجه خواهد گرفت.

این مشاور کنکور درخصوص کسانی که عملکرد خوبی در مدرسه نداشته‌اند، بیان کرد: طبیعتاً کار برای این افراد کمی سخت تر است. اما من همیشه این حرف را می‌زنم که اگر قرار است آزمونی بدهیم و تنها ۱۰ روز به آن مانده و ما شروع نکرده‌ایم همان ده روز را خوب بخوانیم و حتی اگر یک روز باقی مانده است از یک روز خود کمال استفاده را داشته باشید.

برومند ضمن تاکید بر این موضوع که ایام نوروز فرصتی طلایی برای جبران کاستی‌های سال گذشته است، خاطرنشان کرد: سال که عوض می‌شود انسان نیز باید تغییر کند. اگر همان فردی که در سال قبل بوده‌ایم باشیم، فایده‌ای ندارد زیرا بخشی از عملکرد را باید تغییر داد. دانش آموزی که تا به حال نخوانده است و تیر ماه هم قرار است کنکور دهد، باید همراه با شروع سال جدید، برنامه‌های جدیدی داشته باشد و چه بهتر که با یک برنامه هدفمند مطالعاتی پیش برود. زیرا زمانی که شما مطالعه می‌کنید، تغییرات شناختی صورت می‌گیرد، اطلاعات افزایش یافته و احساس فرد نسبت به خودش بهتر می‌شود. زیرا با  می‌گوید من این سال با برنامه‌ریزی برای رسیدن به هدف و مطالعه آغاز کرده‌ام که این می تواند یک شروع خیلی خوب باشد. قطعاً یک شروع خوب مسیر را برای ماه‌های آینده هم هموارتر خواهد کرد.

نوروز؛ فرصتی طلایی برای کنکوری‌ها

وی در خصوص اهمیت برنامه ریزی کنکور در ایام نوروز گفت: زمانی که سخن از برنامه ریزی می‌شود، باید دو موضوع را مد نظر قرار دهیم، برنامه محدود و هدف مطلوب. منابع ما زمان، انرژی، ظرفیت ذهنی و مهارت‌های ما هستند. هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند زمان و یا توان ذهنش نامحدود است. زیرا انسان یعنی محدودیت. اما ظرفیت‌ها متفاوت هستند. زمانی که بحث نوروز می‌شود یک تفاوت بسیار مهم وجود دارد و آن این است که فعالیت‌های معمول در زندگی وجود ندارد. برای مثال مدارس تعطیل است و نیازی نیست که دغدغه آن را داشته باشیم.

برومند ادامه داد: نکته بعدی این است که فضای نوروز با تمام سال تفاوت دارد. همگی توقع داریم که در این ایام شاد و پر انرژی باشیم و چه بهتر که این انرژی را در جهت مطالعه خرج کنیم. فکر می‌کنم زمان‌هایی که همه چیز متفاوت است، ما نیز باید کار متفاوتی انجام دهیم. پیشنهاد من به عنوان فردی که به طور حرفه‌ای در بحث کنکور فعالیت دارد، این است که در این بازه فواصل ایجاد شده را پر کنید.

این مشاور کنکور با بیان اینکه بخشی از دغدغه‌های اصلی دانش آموزان کنکوری کتاب‌هایی است که مطالعه نکرده و یا موضوعاتی است که به خوبی تست نزده‌اند گفت: دانش آموزانی هستند که پایه دوازدهم‌اند و این پایه را به خوبی خوانده و همراه با برنامه پیش رفته‌اند. همچنین پایه یازدهم را هم طی کرده و مشکلی ندارند، اما پایه دهم را به خوبی مطالعه نکرده‌اند. این بازه زمانی فرصت مناسبی است که پایه دهم را به اتمام برسانند. زیرا این یک دغدغه است و زمانی که شما یک دغدغه دارید، این دغدغه مانند یک بار اضافه بر دوش شماست و با وجود تلاش شما را خسته می‌کند.

وی تاکید کرد: بنابراین اگر در برنامه مطالعاتی خود تا به اینجا پا به پای هم پیش نرفته اید؛ یعنی درس‌های سه پایه را با هم پیش نبرده و بخشی از یک پایه مانده است، آن بخش را به اتمام رسانده، ضعف‌های خود را بیابید و آن‌ها را رفع کنید. زیرا بعد از تعطیلات نوروز مجدداً روند سابق زندگی آغاز شده، فضا تغییر خواهد کرد و این فرصت خوب جبران ضعف‌ها از دست می‌رود.

نقش موثر مشاوران در برنامه ریزی کنکور

برومند نقش مشاوران کنکور را در موفقیت دانش آموزان کنکوری موثر دانست و عنوان کرد: زمانی که هدفی در ذهن خود ترسیم کرده‌اید و می‌خواهید در مسیری قدم بگذارید، منابعی را در اختیار دارید که باید از طریق آنها به هدف دست پیدا کنید. در چنین موقعیتی نیاز به راهبر پیدا می‌کنید. راهبری شخصی چیزی است که هر فرد موفقی به آن نیاز دارد. همانطور که فوتبالیست‌ها، تجار موفق و حتی دانشمندان موفق راهبری شخصی دارند. حال در زمینه دانش آموزان قطعاً این اثر بیشتر است.

وی اظهار کرد: من همیشه کنکور را به دو ماراتن تشبیه کرده‌ام که در این مسابقه جمعیت بسیار زیادی حضور دارند. این رقابت دو ویژگی مهم دارد. اولاً شرکت کنندگان بسیار زیاد هستند، دوماً مسیر خیلی طولانی است. شما در این مسابقه افراد مختلف و با ویژگی های متفاوتی مانند سن و غیره را می‌بینید که همگی در این مسابقه شرکت کرده و ویژگی مشترک همه آنها این است که می‌خواهند بدوند تا به هدف مشترک دست پیدا کنند.

این مشاور کنکور ادامه داد: بعضی‌ها در ابتدا بسیار آرام حرکت می‌کنند. اما خیلی‌ها در آغاز سرعت بسیار زیادی دارند اما کم‌کم نفس کم آورده و از حرکت باز می‌مانند. همچنین بعضی ها آنقدر کند حرکت می‌کنند که هرچه می‌دوند به بقیه نمی‌رسند. بنابراین مسئله این است که باید منابع خود را تنظیم کنید. در تنظیم منابع به کسی نیاز است که خود نیز این راه را رفته باشد. اما اشکال کار ما این است که امروزه خیلی ها وارد حوزه مشاوره کنکور شده‌اند که خود مسیر کنکور را نرفته‌اند.

وی با بیان اینکه حدود ۸۰ الی ۹۰ درصد کسانی که در حال حاضر پشتیبان کنکور هستند، خود در مسیر کنکور موفق نبوده‌اند، گفت: مشاور و پشتیبان اگر به درستی انتخاب شوند می‌توانند بسیار موثر باشند. اما به طور کل تاثیر مشاور و پشتیبان می‌تواند بین ۰ تا ۱۰۰ درصد باشد و این بین افراد متغیر است.

مطالعه و تفریح کنکوری‌ها در ایام نوروز

این مشاور کنکور در خصوص نحوه مطالعه و استراحت دانش‌آموزان کنکوری با توجه به فضای ایام نوروز گفت: همیشه به دانش آموزان می‌گویم زمانی که در مسابقه‌ای شرکت می‌کنید و نمی‌دانید رقبای شما چه سرعت، قدرت بدنی و چه اندازه تمرین داشته‌اند، ناچار هستید که از حداکثر زمان استفاده کرده و تمرین داشته باشید. گاهی دانش آموزان سوال می‌کنند که چند ساعت مطالعه داشته باشیم؟ من نیز از آن ها می‌پرسم که بقیه چند ساعت می‌خوانند؟! آنها پاسخ می‌دهند که نمی دانیم! بنابراین زمانی که شما نمی‌دانید بقیه چند ساعت مطالعه دارند، ممکن است کمتر از آنها بخوانید.

وی ادامه داد: برای مثال من به شما بگویم ۱۰ ساعت بخوانید، درحالی که شاید رقبای شما ۱۴ ساعت مطالعه داشته باشند. نکته‌ای که در اینجا نادیده گرفته می‌شود، تفاوت نوع آزمون کنکور و آزمون‌های مدرسه است. انواع مختلفی از آزمون‌ها وجود دارد که از این جهت می‌توان آزمون ها را به دو دسته آزمون های ملاکی و هنجاری تقسیم نمود. در آزمون‌های ملاکی به ما می‌گویند شما با کسب درصد نمره مشخص شده‌ای قبول می‌شوید. در این صورت ممکن است همه افراد قبول بشوند و یا همگی رد شوند، مانند امتحان مدرسه که هر فرد با کسب نمره ۱۰ قبول می‌شود.

برومند خاطرنشان کرد: کنکور آزمونی هنجاری است. برای مثال یک رشته در دانشگاهی ۳۰ نفر ظرفیت دارد. میانگین کنکور در حال حاضر ۱۰ درصد است که با همین ۱۰ درصد خیلی‌ها به دانشگاه می رود در حالی که اگر ۵۰ درصد بود، خیلی‌ها نمی‌توانستند در کنکور پذیرفته شوند. بنابراین می‌گویند ۳۰ نفر اول را می‌پذیریم. با این اوصاف ما نمی‌دانیم چه نمره‌ای بگیریم و یا چند درصد بزنیم تا در رشته و دانشگاه مورد نظر پذیرفته شویم. زیرا قبولی ما بستگی به عملکرد بقیه رقبا دارد.

این مشاور کنکورفزود: بنابراین در اینجا یک اصل به وجود می‌آید و آن این است که زمانی که ما نمی‌دانیم بقیه چه عملکردی دارند، تنها یک راه داریم و آن این است که حداکثر استفاده را از زمان برده، بهترین روش مطالعه کنیم، بهترین منابع استفاده کرده، بهترین تکنیک ها را داشته و بهترین راهنما و مشاور را برگزینیم. ما مجبور هستیم بهترین ها را انتخاب کنیم و آن زمان است که می‌توانیم نتیجه گیری کنیم که زمان استراحت است یا خیر.

وی تاکید کرد: استراحت و تفریح زمانی مانعی ندارد که واقعا نیازمند آن باشیم. برای مثال ما در مسابقه دو شرکت کرده‌ایم و احساس می‌کنیم که بدن خسته و کم آورده است. آن زمان است که به جای دویدن مقداری از راه را پیاده‌روی می‌کنید. نمی‌ایستید بلکه سرعت دویدن را کم می‌کنید و آرام راه رفته و نفس عمیق می‌کشید و در این مدت ممکن است ۱۰ نفر از شما جلو بزنند. لذا خود را احیا کرده و سپس شروع به دویدن کرده و از آنها جلو میزنید. کنکور نیز به همین شکل است شما دوره‌ای به خود فشار آورده اید و احساس می‌کنید که دیگر کم آورده‌اید. در زمان کمی به خود استراحت داده و زمان مطالعه خود را پایین آورده و تمرین را کمتر کرده تا دوباره احیا شوید و سرعت خود را بیشتر کنید.

این مشاور کنکور بیان کرد: اگر استراحت، تفریح و بیرون رفتن با هدف تجدید قوا برای حرکت بیشتر باشد، مانعی ندارد. مثلاً فرض کنید که فرد به شدت مطالعه کرده، تمام وقت خود را استفاده کرد و انرژی زیادی گذاشته است. حال به نوروز رسیده و با خود می‌گوید حالا که من خیلی روی خودم کار کرده‌ام، واقعا به استراحت احتیاج دارم. این فرد یک ساعت از بعد از ظهر خود را به استراحت اختصاص می‌دهد و یا هر چهار روز یکبار بیرون می‌رود اما همه اینها برای زمانی است که فرد احساس خستگی کند. برای دانش آموزی که هنوز چیزی نخوانده، این بازه زمانی بهترین فرصت برای مطالعه است.

وی افزود: حتی اگر با هیچکس صادق نباشیم، باید با خودمان صادق باشیم! ما چیزی به نام نیاز و چیزی به نام خواسته داریم. نیاز کمبودی‌است که باید برطرف شود تا به آرامش برسیم، اما خواسته را اگر برآورده کنیم بیشتر خواهان آن می‌شویم. دانش آموزی که درس نخوانده و به تفریح می‌رود، مقدار بیشتری از آن را میخواهد. اما دانش آموزی که درس خوانده و به تفریح میرود، تجدید قوا کرده و فردا دوباره و با انرژی بیشتر به درس خواندن می‌پردازد.

اهمیت عملکرد خانواده در ایام کنکور

برومند در خصوص نقش خانواده‌های دانش آموزان کنکوری و وظایف آنها گفت: خانواده ها نقش راهبری را ایفا می‌کنند و باید برنامه‌های خود را با دانش آموز و یا داوطلب کنکور هماهنگ کنند. در حالی که خیلی از اوقات برنامه‌ها هماهنگی ندارد. برای مثال زمانی که دانش آموز در حال مطالعه است، خانواده در حال تماشای فیلم هستند و یا به گردش می‌روند. درحالی که راه درست این است که مسیر را همراه هم طی کنند. فرض کنید که شما با یک ماشین به سفر می‌روید یک نفر قصد مطالعه دارد، اما دیگران با هم صحبت می‌کنند. در این زمان شخص نمی تواند به مطالعه بپردازد. بنابراین این ناهماهنگی‌ها انرژی را کم می‌کند.

وی ادامه داد: همچنین خانواده‌ها باید نقش حمایتگر داشته باشند. یعنی به دانش آموز بگویند که در خدمت او هستند و برنامه های خود را با او هماهنگ می‌کنند. از او بپرسند که چه کاری می‌توانند برای موفقیت او انجام دهند. یعنی نظر او را جویا شده و نظر او را اجرا کنند. اما اگر خانواده‌ها و دانش آموزان هماهنگ نباشند، چالش هایی ایجاد می‌شود و دانش آموز احساس می‌کند که مسیر را به تنهایی طی می‌کن، تمام بار بر دوش است، برای بقیه اهمیتی ندارد و آنها حاضر نیستند از خواسته‌های خود بگذرند، در حالی که موفقیت فرزندان موفقیت خانواده هم است.

الزام مطالعه پیوسته دروس کنکور

این روانشناس و مشاور کنکور ضمن تاکید بر اهمیت مطالعه پیوسته دروس گفت: رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. دانش آموزان نباید در مطالعه خود وقفه ایجاد کنند. گاهی دانش آموز مدتی را به خوبی مطالعه کرده و سپس متوقف می‌شود و دست از مطالعه می‌کشد و این وضعیت انرژی زیادی را می‌طلبد تا دوباره به مسیر باز گردد.

وی ادامه داد: توصیه من این است که دانش آموزان برنامه مطالعه خود را قطع نکنند. حتی به دانش آموزانی که تحت پوشش خودم هستند می‌گویم ایرادی ندارد که به سیزده بدر بروید، اما کتابی با خود ببرید که بتوانید آنجا هم مطالعه داشته باشید. برای مثال لغات را حفظ کنید. حتی در زمان نوروز ممکن است مهمانی به نزد شما بیاید و لازم باشد شما هم حضور داشته باشید، اما هم آنجا هم می‌توانید فرمول‌ها و… را مرور کنید. در این صورت دیگران هم متوجه می‌شوند که شما هدفمند هستید و در این صورت هماهنگی آنها با شما بیشتر خواهد شد و شما نیز احساس می‌کنید در این مسیر تنها نیستید.

برومند در پایان خاطرنشان کرد: بعضی چیزها باید در دنیای فعلی انجام شود. اگر امسال به نتیجه دلخواه نرسیدید، سال بعد می رسید و شاید هم سال بعدش! مهم این است که قدم‌ها را برداریم و مسیر را ادامه دهیم. کسانی که هنوز شروع نکرده‌اند یا امسال به نتیجه می‌رسند و یا سال آینده ما را به نتیجه نزدیک‌تر می‌کند. همچنین حساب دستمان می‌آید که ما با سه ماه مطالعه کجای مسیر هستیم و برای رسیدن از وضعیت موجود به هدف خود باید چقدر تلاش و برنامه ریزی داشته باشیم. شروع ما باید تجربه خوبی باشد، ضمن اینکه شروع می‌تواند هر زمانی باشد، اما هر چه زودتر شروع کنید نتیجه بهتر است.

پشتکار، دقت و تمیزی کار رمز موفقیت من است

بانوی کار آفرین قشمی :

ارسال شده در ۶ اسفند ۱۴۰۱، توسط زهره کرمی

صیفوره احمدی نژادقشمی بانوی کارآفرین قشمی متولد سال  ۱۳۵۸ که علاقه وافرش به کیف او را به سمت هنر چرم دوزی و ساخت کیف سوق داد .

چند سال هست که کار چرم‌دوزی می‌کنید و کارتان را چطور شروع کردید؟

ازسال ۹۳شروع به کارکردم و حدود ۶ ماه طول کشید تا اولین سفارش خود را ثبت کردم

معمولاً روی چه نوع کالاهایی تمرکز می‌کنید و سفارش می‌گیرید و تا الان چند محصول چرمی دوخته‌اید؟ 

کیف های مردانه، زنانه .، اداری، دیبلمات، کتی، جیبی، کمربند، جاکارتی و … تلفیق دوخت سنتی وچرم.کیفای سنتی مجلسی….

با تنوع دوخت بیش از صد مدل ، بالای هزار مدل کیف را دوخته و تحویل مشتری داده ام.

محیط کارتان را توصیف کنید. کارگاه دارید یا منزل؟

 در حیاط منزل ام یک کارگاه کوچک  درست کردم و مشغول به کار هستم

به نظرتان رمز موفقیت یک چرم دوز چه چیزی میتواند باشد؟

پشتکار، دقت و تمیزی کار، به روز بودن محصول.

برای شروع کار چه چیزی لازم است؟ ( با خند ه ) سرمایه و صد البته علاقه

از تلفیق و المان های بومی در هنر چرم دوزی بگویید؟ 

من دوخت سنتی  گلابتون دوزی، خوس دوزی را  روی چرم آوردم  و حقیقتا هم استقبال خوبی از این تلفیق به عمل آمد

از مشکلات کار بگویید؟

  حمایت نکردن ارگانهای دولتی، نبود  ابزار و یراق چرم دوزی یراق در شهرمان

چه توصیه ای برای بانوان علاقمند به چرم دوزی دارید ؟

اگر  به حرفه چرم دوزی علاقه دارند حتما قدم در این راه بگذارند .

حرف آخر

از هفته نامه آوای دریا تشکر می کنم که همواره حامی بانوان کارآفرین بوده است

از تلفیق سنت و مدرنیته لذت می برم

فاطمه مرادیکیا صاحب تولیدی اسما :

ارسال شده در ۸ بهمن ۱۴۰۱، توسط مرتضی غریبی

فاطمه  مرادیکیا ۲۸ ساله صاحب تولیدی اسما اهل بندرعباس و با آرزوی داشتن کسب و کاری از خود دانشگاه را رها کرد . از وقتی به یاد دارد  اسماء صداش می کنند به همین دلیل نام اسما را برای تولیدی خود   انتخاب کرد.

برای طراحی لباس از چه شیوه های استفاده میکنید؟

همیشه دوست دارم طرح هایی که میزنم جایی نباشد از کپی برداری بدم می آید و از تلفیق سنت و مدرنیته لذت میبرم در طراحی از روش خاصی استفادہ نمیکنم طرح ها یک دفعه ای به ذهنم میرسند

نظرت درباره فرهنگ و لباس هرمزگانی چیست؟

فرھنگ ھرمزگان بسیار اصیل و لباس ھرمزگان بسیار زیباست و من همیشه به جنوبی بودنم افتخار میکنم

چه دوره هایی برای طراحی لباس گذراندید و چه تاثیری روی کار شما گذاشت؟

فقط یک دورہ طراحی را ثبت نام کردم که آن هم بدلیل مشغله کاری فقط ۱ ساعت توانستم سرکلاس حضورداشته باشم

برای طراحی لباس ها از چه چیزی الهام میگیرید؟

برای طراحی لباس ھا از ذھنم کمک میگیرم و از ھیچ قاعدہ و قانونی پیروی نمیکنم طرح ھای سادہ و کمیاب را دوست دارم و بنظرم سادگی همیشه چشم نواز است و بیشتر وقت ها طرح را روی کاغذ نمیبرم مستقیم روی پارچه پیادہ میکنم

کارهای خود را چگونه به مشتری ارائه میدهید؟

من تقریبا۵ سال بصورت آنلاین شاپ کار میکردم علاوہ بر مشتری های  ثابتی که دارم در اکثر نمایشگاہ ھا و ایونت ھا شرکت میکنم و از طریق فضای مجازی ھم فروش دارم

طرح های شما چه ویژگی دارد؟

طرح ھای من در عین سادگی خاص و تک ھستند چون اکثر مشتری های من شهرستانی ھستند تلاشم بر این بودہ که با تلفیق سنت و مدرنیته بتوانم ھنر و سنت زیبای ھرمزگان را  به شهرهای دیگر ھم معرفی کنم و خدا را شکر تا الان موفق بودم

جایگاه طراحان لباس در هرمزگان را چگونه میبینید؟

طراحان ھرمزگانی بسیار خلاق و صبورھستند چون طرح ھایی که میزنند زیباست و نیاز به صبر و تمرکز زیادی دارد

اولین طراحی که انجام دادی چه بود؟

تو دورہ طراحی استاد طراحی همه را نقد میکرد به طرح من که رسید ھیچی نگفت گفتم استاد طرح من چطورہ گفتن طرحت از نظر من رد ھست چون از ھیچ قاعدہ و قانونی پیروی نکرده است. . همان طرح یکی از پرفروش ترین طرح ھای من ھست . من در طراحی جسور ھستم و از اینکه از آن طرح استقبال نشود نمیترسم

افزایش مزون چه تاثیری در جایگاه طراحان لباس دارد؟

باعث ایجاد رقابت سالم در مزون داران و طراحان میشود و ھر طراحی تلاش میکند بهترین خودش را ارائه دهد و این بنظرم عالی است

در طول سالهای فعالیتت به چه مشکلاتی برخوردی؟

همیشه خد را شکر میکنم که به من انگیزه و امیدی تمام نشدنی دادہ است.  خیلی وقت ھا خسته می شوم ولی با خودم می گویم که اسماء باید قوی بمانی تازہ اول راه است  البته مشکلات زیادی سر راھم بودہ و ھنوزم ھست ولی از آنجایی که عادت ندارم از مشکلاتم حرف بزنم همیشه من را  به عنوان یک  زن قوی میشناسند.

در آخر چه پیشنهادی برای دوستان طراحی که تازه وارد این رشته شدند، دارید؟

دوستان عزیزی که وارد این عرصه میشوند باید کفش آھنی بپوشند راہ طولانی و پر از فراز و نشیب است ولی با تلاش و پشت کار موفقیت حتمی است

حرف آخر :

بزرگترین آرزو ام بزرگ کردن تولیدی اسماء با شعار الماس خلیج فارس و تلفیق سنت و مدرنییته با هدف معرفی صنایع دستی استان ھرمزگان به سراسرکشور و حتی خارج کشور است

در آخر جا دارد که از هفته نامه آوای دریا تشکر می کنم که همواره حامی بانوان هرمزگانی است

حال خوب، هدیه‌ای از بانوی دُومشهری برای بچه‌های میناب

ارسال شده در ۲۴ دی ۱۴۰۱، توسط ایرنا

علاقه به کتاب و شنیدن قصه‌های خوب و پندآموز، حال کودکان را خوب و آن‌ها را آرام و نرمخو می‌کند؛ مانند آنچه شهربانوی قصه‌گوی مینابی به کودکان و نوجوانان هدیه می‌دهد.

«قصه‌گویی» برای هرکس که بخواهد با کودکان ارتباط برقرار کند، موهبت گرانبهایی است، از طریق قصه می‌توان تا حد زیادی به دنیای پیچیده کودکان دست یافت و گام به گام در شکل‌گیری شخصیت و اعتماد به نفس به آن‌ها کمک کرد.

برخی از قصه‌گویان با نزدیک شدن به دنیای کودکان و روایت هنرمندانه از داستان‌های پندآموز، بسیاری از مفاهیم آموزشی را با تزریق روح نشاط، سرزندگی و امید چگونگی فائق آمدن در مقابل مشکلات برای آنان قابل فهم می‌کنند مثل آنچه در داستان «فریب روباه، مهدی آذریزدی» از جلد هفتم قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب آمده: «یک روز روباه آمد پیش شیر و گفت: ارباب، وضع خیلی خراب است، هیچی پیدا نمی شود. آمدم ببینم این جاها در خدمت شما گوشتی چیزی نیست؟؟ شیر گفت: به جان عزیزت من هم یک هفته است گوشت نخورده‌ام، سبزی و میوه هم که به مزاج من سازگار نیست. بعد از جست‌وجوی بسیار خبر رسید که در صحرای رو به رو سه تا گاو وحشی باهم زندگی می کنند، ولی جلو رفتن کار حضرت فیل است، نمی‌دانم چه کار کنم. روباه گفت: گاو وحشی؟ پناه بر خدا. اگر مرغی، خروسی چیزی بود من خودم یک کاری می‌کردم ولی…

قصه‌گویی و قصه شنوی انسان را خوش اخلاق می‌کند

گفتن قصه و شنیدن قصه‌های خوب و پندآموز کودکان را آرام و نرمخو می‌کند؛ آرامش و حال خوشی که مدرس ادبیات دانشگاه هرمزگان و مربی قصه‌گویی روستای دومشهر میناب انجام می‌دهد و شاگردانش نیز عاشقانه از این دست قصه‌ها و داستان‌ها استقبال می‌کنند.

او معتقد است کودکانی که همیشه در جمع‌های قصه‌گویی هستند روحیه‌ای لطیف، مهربان و اخلاق آرامی دارند، چندسالی است که باشگاه کتابخوانی کُلودَنگِ کتاب دُومشهر میناب را راه‌انداخته و در کنار حضور فعال کودکان روستایش به کتاب‌خوانی به دنبال ایجاد آرامش، حال‌خوش و سلامت روان کودکان و نوجوانان این روستا است.

یاسمن عباسی بیان کرد: قصه و قصه‌گویی، مستقیما با روح و روان انسان سر و کار دارد و زیستن در فضای قصه‌ها روح انسان را لطیف می‌کند.

موسس و پایه‌گذار باشگاه کتاب‌خوانی کُلودَنگِ کتاب میناب گفت: اغلب مربیان قصه‌گو، افرادی مهربان و آرام هستند و خُلق و خویی لطیف دارند به همین دلیل برای حفظ سلامت روان و آرامش همیشه و در هر فرصتی به دنبال ایجاد فضای آرام و قصه‌خوانی برای اطرافیان خود هستم.

کُلودَنگِ به گویش محلی مردم هرمزگان به معنی «آشیانه امن پرندگان» است

وی با بیان اینکه قصه‌ها در دل کتاب‌ها نهفته هستند و قصه گفتن و قصه شنیدن خود به خود آدم را مشتاق مطالعه می‌کند، گفت: من در تجربیاتم به وضوح دیده‌ام که قصه‌گویی و قصه شنوی انسان را خوش اخلاق می‌کند و توان انسان را در مقابله با بحران و شرایط مختلف زندگی افزایش می‌دهد.

این شاعر و دبیر ادبیات فارسی مدارس هشتبندی میناب گفت: خودم در روستای دومشهر در نزدیکی شهرستان میناب، در خانواده‌ای که پدر و مادرم هر دو قصه‌گو هستند و همیشه خانه‌مان محفل قصه‌گویی بوده و هست، به دنیا آمده‌ام.

شنیدن قصه‌ها و خیالبافی در مورد آن‌ها، من را به مطالعه و کتاب‌خوانی علاقه‌مند کرد و من تشنه مطالعه و کتاب‌خوانی شدم

عباسی ادامه داد: شنیدن قصه‌ها و خیالبافی در مورد آن‌ها، من را به مطالعه و کتاب‌خوانی علاقه‌مند کرد و من تشنه مطالعه و کتاب‌خوانی شدم و تا الان که عشق بسیار شدیدی به کتاب‌ها دارم از همان وقتی مقطع ابتدایی که بودم با شوق و اشتیاق سر صف صبحگاه مدرسه می‌رفتم و خلاصه کتاب‌هایی را که خوانده بودم، برای همکلاسی‌هایم و سایر شاگردان مدرسه تعریف و گاهی برای آنها قصه‌ می‌گفتم.

این قصه‌گوی مینابی با بیان اینکه بیش از ۱۲ سال است که در جای جای مختلف استان هرمزگان و البته بیشتر در روستاها کودکان و نوجوانان و همین طور والدین‌شان را با قصه‌ها و کتاب‌ها آشنا می‌کند، بیان کرد: حضور مادرم در مدرسه و قصه‌گویی‌اش برای دوستانم و شاد کردن دل آنها، دل مرا هم شاد می‌کرد و مرا مصمم کرد که قصه‌گو شوم.

وی ابراز کرد: از کودکی تا الان با قصه‌ها و داستان‌ها انس خاصی دارم و وقتی قصه می‌گویم یا قصه می‌شنوم، بهترین احوال را دارم و احساسات زیبایی وجودم را فرا می‌گیرد و من این آرامش را مهم‌ترین کارکرد قصه‌گویی می‌دانم که هم کودکان و نوجوانان و هم بزرگترها به آن نیاز دارند.

علاقه والدین بچه‌ها به کتابخوانی و مطالعه من را سرزنده می‌کند

عباسی که چندسالی است که به عنوان دبیر ادبیات مشغول تدریس است، در کنار کلاس‌های درسی مدرسه فعالیت‌های زیادی از جمله قصه‌گویی، نقالی، شاهنامه‌خوانی، گلستان‌خوانی، داستان‌نویسی و شعرخوانی با دانش‌آموزان را تمرین می‌کند زیرا به قول خودش هدفش از تدریس ادبیات پرورش روحیه و ذوق ادبی دانش‌آموزان روستایی است.

عباسی در خصوص باشگاه کتابخوانی کُلودَنگ کتاب نیز توضیح داد: باشگاه کتابخوانی من از سال ۹۳ در روستای دُومشهر تاسیس شده و در حال حاضر نزدیک به پنج هزار جلد کتاب دارم، به کودکان و نوجوانان ۹ روستا کتاب امانت می‌دهم و برایشان قصه می‌گویم.

این مدرس ادبیات دانشگاه علمی کاربردی میناب گفت: تعداد اعضای باشگاه کُلودَنگ به ۲۵۰ دختر و ۱۵۰ شاگرد رسیده و همچنین بیش از ۱۰۰ نفر از والدین بچه‌ها هم به جمع کتابخوان‌های ما پیوسته‌اند و جمع پررونق کتابخوانی داریم، بیشتر شاگردانم عاشق قصه‌گویی و داستان‌نویسی هستند و یکی از خوشحالی‌های بزرگ من علاقه والدین بچه‌ها به کتابخوانی و مطالعه است که من را سرزنده و پرذوق می‌کند.

این مربی قصه‌گویی که بسیاری از کتاب‌های کتابخانه‌اش را با پس‌اندازهای کوچک خودش خریده و به مردم امانت می‌دهد، ادامه داد: در راه تامین کتاب و به روزرسانی منابع کتابخانه‌ام، نخست از پدر و مادرم متشکرم که با تمامی اندوخته‌هایشان همیشه مشوق و انگیزه بخش من هستند و دوم از همه کسانی که در زمینه اهدای کتاب به کتابخانه من و تامین کتاب‌های مخصوص گروه سنی کودکان و نوجوانان، منابع کتابخانه‌ام را غنی‌تر کردند، از صمیم قلب برایشان روزهای شاد و پرامید آرزو می‌کنم.

قصه‌گویی هنر و سنتی است که از قدیم توسط مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها روایت می‌شد، اما امروزه با برگزاری جشنواره‌های قصه‌گویی لذت شنیدن قصه‌های شیرین و کودکانه از زبان بچه‌هایی که دنیای کودکی خود را با قصه پیوند می‌زنند، فرصتی است که می‌توان فارغ از دنیای روزمرگی‌ها پای قصه آن‌ها نشست و آرامش گرفت.

عباسی که در بخش داستان کوتاه هم بارها خوش درخشیده در پنج جشنواره ملی، رتبه برگزیده کشوری را کسب کرده است، در خصوص حضور خود در جشنواره‌های امسال قصه‌گویی نیز گفت: من هرجا جشنواره قصه‌گویی باشد با نهایت شوق و علاقه در آن جشنواره شرکت می‌کنم و تاکنون در بسیاری از جشنواره‌ها موفق به عنوان برگزیده معرفی شدم.

موسس باشگاه کتاب‌خوانی کُلودَنگِ کتاب عنوان کرد: جدیدترین افتخاراتم در سال ۱۴۰۱ کسب رتبه نخست در مرحله منطقه‌ای جشنواره قصه‌گویی کانون پرورش فکری در مشهد و راهیابی به بخش ملی و همچنین کسب رتبه برگزیده در جشنواره قصه‌گویی «نهال امید» نهاد کتابخانه‌های کشور در کرمان و راهیابی به بخش ملی است.

“یاسمن عباسی” متولد یکم مهرماه ۱۳۶۶ در روستای دومشهر میناب است، دوران تحصیلاتش را تا دبیرستان در روستا سپری کرده و با قبولی در کنکور وارد دانشگاه هرمزگان شد.

وی مقطع لیسانس و فوق لیسانس را در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه هرمزگان گذرانده و در دوره کارشناسی دانشجوی ممتاز رشته ادبیات دانشگاه هرمزگان بوده است و حالا نیز در این دانشگاه در حال تدریس در رشته ادبیات است.

وی همچنین، دبیر ادبیات فارسی، شاعر، داستان‌نویس و قصه‌گو است که از دی‌ماه سال ۱۳۹۱ تا شهریور ماه ۱۳۹۶ به عنوان مربی فرهنگی کانون پرروش فکری کودکان و نوجوانان مرکز میناب فعالیت‌های زیادی داشته و طی این پنج سال و اندی در جشنواره‌های مختلفی از جمله جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی کانون حضوری فعال داشته و حائز چندین رتبه استانی، منطقه‌ای و ملی است.

عباسی از سال ۹۲ به همراه مادرش آسیه صادقی از قصه‌گویان برتر چند دوره جشنواره قصه‌گویی استانی، ملی و منطقه‌ای با راه‌اندازی باشگاه کتاب‌خوانی کُلودَنگِ کتاب به دنبال توسعه کتاب‌خوانی و قصه‌گویی این هنر زیبا به تمام کودکان و نوجوانان علاقه‌مند است.

پدر و مادر وی از قصه‌گویان و شَروِندخوانان (آواز محلی جنوبی) قدیمی روستای‌ دومشهر میناب هستند.

بسیاری معتقدند از آنجا که “دومشهر” دومین روستای قبل از شهر میناب بوده، دومشهر نامیده می‌شود.

دومشهر، درمسیر جاده بندرعباس و میناب و در ۱۵ کیلومتری شهرستان میناب در شمال این شهرستان قرار دارد.

رسول نجفیان: با فراموشی سنت‌هایی مثل قصه‌گویی دچار سوء‌تغذیه فرهنگی می‌شویم

ارسال شده در ۱۷ دی ۱۴۰۱، توسط ایرنا

رسول نجفیان معتقد است، پایه‌های فرهنگِ کشور باید تقویت شود تا جامعه، سوءتغذیه فرهنگی پیدا نکند. این بازیگر، قصه‌گویی را یکی از سنت‌های ایرانی می‌داند که باید از آن حمایت کرد.

رسول نجفیان در کنار فعالیت در عرصه بازیگری و کارگردانی، سالهاست که با قصه‌گویی مانوس و همراه است. او درباره وضعیت قصه‌گویی در زندگی ایرانیان به ایرنا گفت: یکی از ارکان مهم تربیتی در خانواده‌های ایرانی پیش از آمدن رادیو و تلویزیون، قصه‌گویی بزرگ‌ترها در خانه‌ها، نقالی در قهوه‌خانه‌ها و اجرای مرشدان و عاشیق‌ها در مراکز مختلف هر محله بود. مردان در قهوه‌خانه‌ها و محلات جمع می‌شدند و به داستان‌های کهن ارزشمند ایرانی مانند شاهنامه فردوسی، حکمت‌های گلستان و بوستان سعدی و حتی غزلیات حافظ گوش می‌کردند. در خانواه‌ها نیز بیشتر حضور زنان پررنگ بود و قصه‌گویی از سوی بزرگان انجام می‌شد و اوج آن نیز در آیین‌ها و مراسم بود. مهم‌ترین رکن این داستان‌سرایی‌ها نیز جنبه آموزشی‌اش بود و فقط برای سرگرمی نبود.

نجفیان افزود: اثر داستان‌ها در گذشته بر مردم بسیار زیاد بود و بسیاری از افراد به دلیل تکرار و شنیدن زیاد، آن‌ها را حفظ بودند و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌کردند.

این بازیگر با اشاره به وجود شیوه‌های متفاوت برای قصه‌گویی در فرهنگ ایرانی ادامه داد: در خانواده‌ها، مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها به سنت خود برای نوه‌ها و کوچک‌ترهای خانواده قصه می‌گفتند. افراد سالخورده در محافل مردانه، سردمدار این کار بودند. در دیگر مراکز محله و به ویژه قهوه‌خانه‌ها، شاهنامه‌خوان‌ها، سروده‌های فردوسی را با صدای بلند می‌خواندند؛ مرشدها با چاشنی بازی، داستان‌ها را به نسل بعدی منتقل می‌کردند؛ پرده‌خوان‌ها از نقاشی در قصه‌گویی بهره می‌گرفتند و عاشیق‌ها و بخشی‌ها، داستان‌های کهن و فولکلوریک را با همراهی نواختن سازها، به گوش مخاطبان می‌رساندند.

کانون، اهلیت کتابخوانی و قصه‌گویی را به جوانان و نوجوانان می‌دهد

نجفیان با تاکید بر حفظ شیوه‌های کهن و سنتی قصه‌گویی، ادامه داد: همان‌طور که اسطوره‌ها به دوران روشنگری منتقل شدند و افرادی مانند یونگ و فروید نیز از آن‌ها به نوعی یاد کردند، باید این داستان‌ها و افسانه‌های کهن نیز با پیشرفت فناوری از طریق رسانه‌ها، فضای مجازی، رادیو و تلویزیون، به شکل گسترده منتقل بشود که متاسفانه این اتفاق آن‌طور که باید رخ نداده است. من خودم بعد از سال‌ها دوندگی توانستم مجوز برنامه‌ای را برای تلویزیون بگیرم تا قصه‌گویی کنم. این در حالی بود که سال‌ها این برنامه را در رادیو پیام همراه با سازم تولید می‌کردم و استقبال خوبی از آن می‌شد.

این هنرمند درباره برگزاری جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی که بیست‌وچهارمین دوره‌اش امسال در یزد برگزار خواهد شد و تاثیر آن در ترویج قصه‌گویی و تربیت کودکان و نوجوانان توضیح داد: من منکر تلاش‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در این زمینه نمی‌شوم که چه‌طور در شهرها و روستاها، کودکان و نوجوانان تشنه کتاب را سیراب می‌کند. کانون، اهلیت کتابخوانی و قصه‌گویی را به جوانان و نوجوانان می‌دهد، اما همان‌طور که اشاره کردم، این کار باید مکرر و ادامه‌دار باشد. به نظرم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باید تمهیداتی در کتابخانه‌ها و مراکزی که دارد در نظر بگیرد تا فرهنگ قصه‌گویی همیشگی شود. با توجه به فناوری‌های به‌وجود آمده می‌توان کارهای بسیاری در این زمینه انجام داد. مثلا من قصه‌هایم را روی پرده‌های نمایشی جدید اجرا می‌کنم و نام آن را نمانقالی گذاشته‌ام. کانون می‌تواند این کار را تبدیل به یک سنت کند و از روش‌های نو دیگر هم بهره بگیرد.

نجفیان تاکید کرد: یک جامعه ممکن است براثر کمبود مواد غذایی نابود یا محو شود، اما احتمالش بسیار اندک است؛ در حالی که اگر جامعه‌ای دچار سوءتغذیه فرهنگی شود، محو و نابود خواهد شد. این پایه‌های فرهنگی از سوی مراکزی همچون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آموزش و پرورش، صداوسیما، وزارت ارشاد و… باید تقویت شود تا جامعه، سوءتغذیه فرهنگی پیدا نکند که با هر هجمه و باد خوش‌رنگ و لعابی، از محتوای فرهنگی خودش که بسیار ارزشمند است، خالی شود.

بیست‌وچهارمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گوییِ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، از ۲۵ تا ۲۹ دی‌ ۱۴۰۱در شهر یزد برگزار خواهد شد.

عکاسی که معلم شد/ اداره کلاس مختلط سخت تر است!

آقا معلم مشهور این روزهای فضای مجازی را بشناسید

ارسال شده در ۱۰ دی ۱۴۰۱، توسط ایسنا

دیدن تصاویر یک معلم جوان در کنار دانش‌آموزانش که از ته دل می‌خندند ما را به وجد می‌آورد. «پوریا ترابی» با دانش‌آموزان کوچکش رفیق است و این روزها در فضای مجازی کلیپ خنده‌هایشان حال خوب را منتشر می‌کند. با او که قبل از معلم شدن به حرفه عکاسی خبری مشغول بوده، درباره چالش‌ها و تجربه‌های هر دو شغلش به گفت‌وگو پرداختیم.

«پوریا ترابی» معلم جوان دهه هفتادی است که این روزها ویدیوهای خودش و بچه‌های کلاسش در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود. رفاقت این آقامعلم با دانش‌آموزان دهه نودی‌اش و شیطنت‌هایشان قلب بیننده ویدیوها را قلقلک می‌دهد. آقای ترابی برای رفتن به مدرسه هر روز مسیر ۳۳کیلومتری قزوین به روستای کوهین را طی می‌کند و وقتی با ما از دانش‌آموزانش می‌گوید، آن‌ها را دخترم و پسرم خطاب می‌کند.

متولد ۱۳۷۵ است و هرچند پدر و مادرش کارمند بودند اما پوریا تصمیم گرفت مسیر هیجان‌انگیزتری را برای آینده خود انتخاب کند. او از سال ۹۵ عکاسی را شروع کرد و از سال ۹۷ با شروع سفرهایش به مناطق محروم برای عکاسی، به شکل جدی‌تری این حرفه را دنبال کرد. در خبرگزاری‌های مختلف هم کار کرده و می‌گوید عمده فعالیتش در باشگاه خبرنگاران جوان بوده. الان هم عکاس ایرنا است. در دوره کارشناسی رشته آموزش و پرورش ابتدایی خوانده است. لذا در کنار عکاسی خبری، الان معلم پایه دوم دبستان مدرسه شهدای کوهین استان قزوین است. با او درباره چالش‌های عکاسی و معلمی گپ زدیم:

عکاس‌معلم

پوریا ترابی که ابتدا به عکاسی و سپس به معلمی مشغول شده از رابطه بین شغل‌هایش می‌گوید. از روزهایی که معلم‌ها سوژه عکاسی‌اش بودند: «وقتی برای عکاسی به مدارس روستایی در اندیکا و چالدران رفته بودم، به معلم‌های آن‌جا که سوژه عکس‌هایم بودند می‌گفتم الان شما، چهار سال آینده من است! آن موقع تازه انتخاب رشته کرده بودم.

سطح مشکلات معلمان در هر نقطه ایران با نقطه دیگر متفاوت است. مثلا اوج محرومیت را در بعضی شهرهای استان خوزستان، کرمان و… می‌توان دید. در کل اگرچه سطح محرومیت شهرها و دغدغه‌مندی معلم‌ها هم با هم متفاوت است، اما در برخی مشکلات اشتراک داریم.

این‌ها را هم وقتی به عنوان عکاس سراغشان می‌رفتم می‌دیدم و هم زمانی که خودم معلم روستا شدم.

استادی داشتم که یک بار به شوخی به من گفت: پوریا خیلی بدبختی! گفتم چرا؟ گفت تو دو حرفه‌ای را انتخاب کرده‌ای که در هیچ‌کدام پول نیست! نه معلمی و نه عکاسی! باید یک فکری برای آینده‌ات بکنی.

متاسفانه این حرف درست است اگرچه هردوی این شغل‌ها پر اهمیت هستند، می‌توانند جریان‌سازی کنند و دغدغه‌های صاحب شغل را نشان بدهند. اصلا من عکاسی را انتخاب کردم چون یک زبان متفاوت بود که بتوانم با آن حرفم را بزنم. مثلا من اگر نسبت به عدالت آموزشی در ایران نقد دارم، می‌توانم درباره آن بنویسم. اما قلم برایم کافی نبود. نیاز بود بروم و از نزدیک ببینم و ثبت کنم. حسن عکاسی این بود که من می‌توانستم سفر کنم و سفر کردن را هم خیلی دوست داشتم. الان به جز بوشهر به همه استان‌ها سفر کرده‌ام.»

سر کلاس، عکاسی به دادم رسید

بچه‌ها نسبت به سن، جنسیت، فرهنگی که در آن رشد کرده‌اند و امکانات زندگی‌شان با هم خیلی تفاوت دارند و در برخورد با آن‌ها باید دقت عمل زیادی داشت. آقای ترابی به واسطه سفرهایی که برای عکاسی می‌رفته خیلی خوب طرز برخورد با بچه‌های مختلف را یاد گرفته. این اتفاق به او کمک کرده تا از همان روز اول کار معلمی بتواند خیلی خوب ظاهر شود و توجه بچه‌ها را جلب  کند. او در این باره به ما از روزهای اول کارش گفت: «یک نکته از پارسال که سال اول کارم بود بگویم. من لیسانس آموزش و پرورش ابتدایی دارم. از همه واحدهایی که گذرانده بودم، موقع رفتن سر کلاس حتی دو درصدش هم به کارم نیامد! این سوال را از بقیه همکارانم هم پرسیدم، آن‌ها هم شرایط مشابه من داشتند. نهایتا کارورزی‌هایی که می‌رفتیم به دردمان خورد.

من روز اول که به مدرسه رفتم تصورم این بود احتمالا همه چیز خیلی خوب و باحال پیش می‌رود اما وقتی سر کلاس رفتم، دوتا از بچه‌ها برای اینکه مادرشان نرود کلی گریه کردند. دیدم اصلا آن تصور فانتزی که داشتم قرار نیست شکل بگیرد. ضمن اینکه کلاس من پر از دانش‌آموزان شلوغ و شیطون بود. همان جا سر کلاس فهمیدم من هرچه دارم از همان عکاسی مستند دارم و باید از تجربیات سفرهایی که رفته‌ام در برخورد با بچه‌ها استفاده کنم. من در آن سفرها با بچه بلوچ، کرد، شمالی، جنوبی و… سر و کله زده بودم. هر بچه‌ای مدل خودش را دارد؛ مثلا روزهای اولی که با فلان بچه در سفر بشاگرد سر و کله می‌زدم به من اهمیت نمی‌داد. اما در پایان سفر ۱۲روزه‌ام وقتی می‌خواستم برگردم، همان بچه آنقدر با من دوست شده بود که بغلم می‌کرد. همین خرده تجربه‌ها باعث شد بتوانم در معلمی خودم را جمع و جور کنم.

این را باید توجه کرد که هر دانش‌آموز داستان خودش را دارد. یعنی حتی اخم کردنم به دو نفر که در یک نیمکت می‌نشینند هم باید متفاوت باشد. امسال که کلاسم مختلط هم شده خیلی بیشتر باید حواسم را جمع کنم. چون با دخترها و پسرها کاملا متفاوت باید برخورد کرد.

معلم دبستان؛ سخت و شیرین

شغل معلمی به خودی خود یک حرفه بسیار حساس است و حساسیت آن در دوره دبستان بیشتر هم می‌شود. کودکان مثل یک لوح سفید هستند که هرچه بر آن نوشته شود، روی آن حک می‌شود و شخصیت کودک را شکل می‌دهد. معلم در شکل‌گیری شخصیت کودک نقش پررنگی دارد. آقای ترابی معلم دبستان بودن را این‌طور توصیف می‌کند: «به نظرم دو صفت را به معلم دبستان بودن می‌توان نسبت داد: «سخت و شیرین»؛ با اولویت سخت. بچه‌های دبستانی مثل طوطی‌اند. یعنی هر کاری انجام بدهی، سریع یک نسخه از تو کپی می‌کنند و آن را تکرار می‌کنند. در واقع خیلی زیر ذره‌بین هستی و این قضیه را ترسناک می‌کند. امسال وقتی بچه‌ها خیلی شلوغ می‌کردند و عصبانی می‌شدم، می‌گفتم کوفت! فردا می‌دیدم بچه‌ها هم بهم می‌گویند کوفت! حالا من باید رسما از همه‌شان عذرخواهی می‌کردم و می‌گفتم اشتباه کرده‌ام و لطفا دیگر این کلمه را تکرار نکنید.

خیلی سخت است؛ نمی‌توانی هر حرفی را بزنی یا هر کاری را انجام بدهی. هم باید زبانشان را بلد باشی و هم بتوانی با آن‌ها راه بیایی. باید بازی کردن با آن‌ها را بلد باشی. تازه دهه نودی‌ها این‌طوری هستند که اگر نخواهند کاری را انجام دهند، واقعا آن کار را نمی‌کنند.

آقای معلم از تفاوت‌های دهه نودی‌ها به نسل‌های قبل از خودشان هم برایمان حرف‌هایی زد: «یک چیز غلطی که وجود دارد این است که وقتی من در صفحه‌ام یک کلیپ بامزه از بچه‌ها می‌گذارم، فورا برخی می‌گویند زمان ما معلم‌ها فلان بودند و الان این‌طورند! در حالی که واقعا زمانه با زمانه فرق دارد. شما اصلا نمی‌توانید بچه‌های دهه نودی را با دهه شصت و هفتاد مقایسه کنیم. ما اصلا مطالبه‌گری‌مان هم با این‌ها فرق داشت. زمان ما وقتی معلم می‌گفت بنشین، تو باید می‌نشستی؛ ولی به دانش‌آموز الان هرچه بگویی، فورا می‌گوید چرا؟ حالا تو باید چرایش را توضیح بدهی و اگر قانع نشود که وامصیبتا! باید قشنگ و با دلیل برایش توضیح بدهی. وقتی قانع شد با تو راه می‌آید. این نسل راحت هرچیزی را پذیرا نیست. البته یک موقع است یک نفر صرفا چیزی را نمی‌پذیرد، یک موقع است که هم نمی‌پذیرد و هم علیه آن موضع می‌گیرد. اگر نتوانی قانعشان کنی و خوب توضیح بدهی، کلاهت پس معرکه است.

من اوایل سال در کلاسم خیلی به مشکل می‌خوردم. بچه‌ها انگار فقط دنبال گرفتن آتو از معلم بودند که آقا چرا اینجا این را گفتی؟ چرا آنجا آن حرف را زدی؟ بچه هشت ساله! ولی کم‌کم مدلشان دستم آمد

کوچولوهایی با قلب‌های بزرگ

اگر از سختی‌ها و حساسیت‌های این شغل بگذریم، هر معلم کلی لحظات قشنگ و جذاب با بچه‌های کوچک در کلاس دارد که باعث می‌شود خیلی‌ها معلم بودن و سر و کله زدن با بچه‌ها را یک شغل شیرین قلمداد کنند. آقای ترابی از محبت‌های خالصانه بچه‌ها و شیرین‌زبانی‌هایشان در کلاس برایمان می‌گوید: «سختی‌های معلمی بسیار است ولی شیرینی‌هایش هم کم نیست، مخصوصا شیرین‌زبانی‌هایشان! واقعا محبتشان خیلی خالصانه است. باید بچشید تا درک کنید چه می‌گویم. ما اینقدر در این روزگار داریم محبت شیشه‌خرده‌دار و ناخالص می‌بینیم، انگار هیچ وقت اصل محبت را نچشیده‌ایم. برای من این بچه‌ها همان اصل محبت هستند. یعنی وقتی می‌گوید «دوستت دارم» من می‌دانم این در قبال هیچ منفعتی نیست و کاملا خالصانه است. چون نمره که ندارند، همان نمرات توصیفی هم برایشان چندان اهمیتی ندارد. همین محبت‌های خالصانه خستگی را از تن آدم می‌برد.

همین چند وقت پیش یک بار حالم به لحاظ روحی خوب نبود و خیلی توی خودم بودم. بچه‌ها همان زنگ اول حال شما را می‌فهمند و شما نمی‌توانید حالتان را از آن‌ها قایم کنید. زنگ سوم الهام پیشم آمد و گفت: «آقا چی شده؟» گفتم: «چیزی نشده الهام جان. برو سر جات بشین.» دوباره گفت: «آقا چی شده؟» گفتم: «عزیزم، چیزی نشده. برو بشین.» یک دفعه گفت: «اگه به دانش‌آموزت نگی می‌خوای به کی بگی؟ بگو ببینم چی شده؟» من فقط به این حجم از شیرین‌زبانی نگاه می‌کردم!

عکاسی که معلم شد/اداره کلاس مختلط سخت تر است!

از بعضی سوال‌هایشان می‌ترسم!

بچه‌ها به سوالات عجیب و حتی سختشان معروف‌اند. آن‌ها در حال کشف دنیای پیرامون خود هستند و معلم را مرجع خوبی برای پاسخ به سوالاتشان می‌دانند. اینکه چطور بهترین پاسخ را به بچه بدهیم تا هم متوجه شود و هم روحیه پرس‌وجو در او شکل بگیرد، یکی از چالش‌های معلم‌هاست. از آقای معلم پرسیدیم بچه‌ها چه سوالاتی می‌پرسند و چطور به آن‌ها پاسخ می‌دهید؟ گفت: «اتفاقا سوالات جالبی می‌پرسند که گاهی برایم ترسناک و گاهی خنده‌دار است. مثلا همین سوال بچه‌ها چطوری به وجود می‌آیند. یا مثلا سر زنگ‌های قرآن و هدیه‌های آسمان سوالات عجیبی می‌پرسند: «آقا ما هم می‌تونیم پیامبر شیم؟» آقا پیامبر نه، پیامبر اولوالعزم می‌تونیم بشیم؟

بعضی وقت‌ها شده که نتوانم جواب بدهم. یعنی دانشش را ندارم که الان چطور باید جواب بچه را بدهم. در کل سعی می‌کنم جواب سوالاتشان را در ساده‌ترین شکل ممکن و به شکل بامزه‌ای بگویم تا در ذهنشان بماند. کلا یک عادتی دارم که سر کلاس اصلا نمی‌نشینم و چیزی که می‌خواهم برایشان تعریف کنم را با نمایش و حرف‌های خنده‌دار می‌گویم. رسما انگار تئاتر بازی می‌کنم! همین عادت باعث می‌شود وقتی به خانه می‌رسم از خستگی مثل جنازه بیفتم!

از اینکه بگویم نمی‌دانم هم ترسی ندارم. شده در کودکی خودم معلمی جواب یک سوالم را نمی‌دانسته و الکی یک چیزی گفته! بعدها که جواب درست را فهمیدم خیلی ناراحت شدم که مدت‌ها جواب اشتباهی در ذهنم بوده. بنابراین سعی می‌کنم برای دانش‌آموزانم این مشکل پیش نیاید. من حتی وقتی بخواهم یک حدیث سر کلاس بگویم، دقت می‌کنم که جعلی نباشد و درست باشد. نمی‌شود هم نگفت؛ چون این روزها بچه‌ها زیاد آشنایی با احادیث و موضوعات دینی ندارند و بالاخره باید آرام‌آرام آن‌ها را آشنا کرد.

یک دانش‌آموز به نام حسام دارم که این وقتی می‌گوید آقا، من تن و بدنم می‌لرزد! خیلی بانمک است ولی گاهی حدود را هم رعایت نمی‌کند. نه اینکه چیز بدی بپرسد، ولی گاهی بخاطر سنشان و گاهی چون کلاس مختلط است ترجیح می‌دهم بگویم معلم سال‌های بعد یادتان می‌دهد.

 پاس دادن جواب سوال بچه‌ها به معلم سال‌های بعد جمله‌ای است که همه ما حداقل یک بار آن را از معلمان خود شنیده‌ایم. پوریا ترابی به ما دلیل این جمله معروف معلم‌ها را هم می‌گوید: «یک موقع بچه می‌پرسد آقا انشا چیست؟ من باید اول الفبا را یادش بدهم، بعد کلمات، بعد جمله‌سازی و بعد حالا بگویم انشا چیست. یا می‌گویند دوازده تقسیم بر چهار یعنی چه؟ باید بگویم الان جمع و تفریق را یاد می‌گیرید، سال دیگر ضرب و سال بعدش تقسیم. اما یک موقع می‌پرسند سونامی چیست؟ خب این را می‌شود با ادبیات خیلی ساده برایشان توضیح داد. حتی گاهی در گروه کلاسی که در اپلیکیشن شاد داریم، برایشان فیلم‌های آموزشی مرتبط با سوالاتشان می‌فرستم.

کلاس مختلط از همه سخت‌تر است

پسرها و دخترها ویژگی‌های رفتاری متفاوتی دارند. همین امر باعث می‌شود معلم‌ها رفتارهای تفاوتی با آن‌ها داشته باشند. آقای ترابی تجربه تدریس به دخترها و پسرها به صورت همزمان را دارد. او درباره اینکه کلاس داشتن با کدام یک سخت‌تر است گفت: «مختلط بودن کلاس از هردو سخت‌تر است. سخت‌تر از آن کلاسی است که هم مختلط باشد و هم چندپایه. کلاس‌های ما تک‌پایه است ولی همکارانی دارم که در بعضی روستاها چندپایه را همزمان سر یک کلاس باید تدریس کنند. اما در کل حس می‌کنم بودن سر کلاس پسرها راحت‌تر است. پسرها توی بحث و جدل‌ها زود قضیه را جمع می‌کنند ولی دخترها خیلی آن را کش می‌دهند. زبان دخترها هم بیشتر است! البته این یک چیز ثابت نیست و کلاس به کلاس و مدرسه به مدرسه متفاوت است.

یک مسئله دیگر هم این است که من وقتی بچه‌هایم گریه می‌کنند، چه پسر باشد چه دختر می‌روم بغلشان می‌کنم. حالا اگر این قضیه را احساسی نبینیم و به لحاظ زمانی ببینیم، خب این خیلی وقت کلاس را می‌گیرد. بین دخترها خیلی کل‌کل شکل می‌گیرد. کلاس ما مثل شورای حل اختلاف شده و این آرام کردن بچه‌ها زمان زیادی از کلاس می‌گیرد. وقتی کلاس مختلط باشد، این اتفاقات و حساسیت‌ها بیشتر هم هست.»

حسادت یکی از ویژگی‌های رفتاری کودکان است که روان‌شناسان آن را اقتضای سن کودک می‌دانند. در این مورد اغلب حساسیت دخترها بیشتر از پسرها است و این کار معلم در مدرسه مختلط را سخت می‌کند. معلم جوان ما از این چالش این‌طور می‌گوید: «حسادت بین بچه‌ها بسیار زیاد است! هم پسرها می‌گویند دخترها را بیشتر دوست داری، هم دخترها عکس این جمله را می‌گویند. تازه فقط این نیست. من در مدرسه با بچه‌های پایه‌های دیگر هم خوش و بش می‌کنم. گاهی بچه‌های پایه‌های بالاتر شوخی می‌کنند، گاهی هم بچه‌های پایه‌های پایین‌تر را بغل می‌کنم. بعد دخترهای خودم شاکی می‌شوند که آقا شما کلاس اولی‌ها را بیشتر دوست دارید که بغلشان کردید؟»

خلاقیت بدون امکانات

پوریا ترابی معلم مدرسه‌ای روستایی است که امکانات چندانی ندارد. گذشته از اینکه عدالت آموزشی حکم می‌کند همه بچه‌ها از امکانات کافی برخودار باشند اما آقای ترابی معتقد است با امکانات کم هم می‌شود کارهای تاثیرگذاری کرد و مفاهیم را در ذهن کودک نشاند: «من در حال حاضر سربازمعلم هستم و قرار است دو سال سربازی‌ام را در آموزش و پرورش بگذرانم. از دوره آموزشی که رفتم یک لباس سربازی داشتم. پارسال وقتی می‌خواستم حرف «سین» را درس بدهم، با لباس سربازی به مدرسه رفتم. بچه‌ها خیلی کیف کردند و خیلی خوب در ذهنشان ماند. گاهی از این دست کارهای خلاقانه می‌کنم. بعضی کارها نیازمند امکانات است. مثلا ما در مدرسه ویدیو پرژکتور نداریم و من نمی‌توانم موسیقی، فیلم یا چنین چیزهایی را سر کلاس پخش کنم. بعضی کارهای دیگر هست که امکاناتی هم نمی‌خواهد ولی تاثیر زیادی دارد. مثلا یک دعایی حضرت موسی (ع) در قرآن دارد که می‌گوید: «رب اشرح لی صدری…»، این را من اول صبح همیشه سر کلاس می‌خوانم و الان همه بچه‌ها حفظ شده‌اند. گاهی لازم نیست کار خاصی کنم، فقط کافی است روی یک کار خوب مداومت کنم. بچه‌ها خودشان الگوبرداری می‌کنند. من اگر هر روز صبح اول کلاس بسم الله بگویم، بچه‌ها یاد می‌گیرند. یا اگر سعی کنم جلوی بچه‌ها تمیز باشم یا مثلا اگر آشغالی روی زمین افتاد من بردارم، همین کافی است و معلم کار خودش را کرده. بچه‌ها سریع الگوبرداری می‌کنند.

او از دیگر کارهای خلاقانه خود هم برایمان می‌گوید: «ما در کلاس یک زنگ به نام زنگ نظافت داریم. بچه‌ها سر این زنگ باید با خودشان دستمال و شیشه‌پاک‌کن و هر چیزی که می‌توانند بیاورند و کلاس را تمیز کنند. مستخدم نهایتا کف کلاس را نظافت می‌کند اما بچه‌ها در این زنگ نیمکت‌ها و در و دیوار را هم تمیز می‌کنند. این هم اهمیت نظافت و تمیزی را به بچه‌ها یاد می‌دهد و هم آن‌ها را مسئولیت پذیر می‌کند.»

هر بی‌قانونی پیامدی دارد

سیستم تشویق و تنبیه برای کودکان دبستانی مسئله مهمی است. تنبیه باید طوری باشد که هم کودک را از عواقب کارش آگاه کند و هم باعث سرخوردگی او نشود. از آقای ترابی درباره روش تنبیهش در کلاس پرسیدیم: «ما جریمه داریم که بیشتر برای بی‌انضباطی است. مثلا چند بار می‌گویی فلانی سرجایت بنشین، وسط کلاس راه نرو، وقتی گوش نمی‌کند جریمه می‌دهیم. جریمه‌ها این‌طوری هستند که همه از روی فلان خط کتاب یک بار بنویسند، تو سه بار. یک ترفندی را هم اخیرا از یک معلم باسابقه یاد گرفتم که اجرا هم کردم. یک روز که تعداد زیادی از بچه‌ها شلوغ می‌کردند، به حدود ۱۰ نفر جریمه خیلی سنگینی دادم. مثلا ۲۰صفحه بنویسند. از طرفی بچه‌ها شاکی شدند که خیلی زیاد است، از طرفی خانواده‌ها تماس می‌گرفتند که کمترش کنم. اما پشت این کار برنامه‌ای بود. من زیاد دنبال اینکه واقعا آن جریمه را بنویسند نبودم ولی این باعث شد بعد از آن هرموقع حرف از جریمه می‌شود جدی بگیرند. رفته‌رفته مفاهیم را بیشتر برایشان باز کردم. گفتم دیگر نگوییم جریمه، بگوییم پیامد. تو وقتی سر کلاس حرف زشتی بزنی، این یک پیامدی دارد. هر عملی یک عکس العملی دارد. وقتی تو یکی را می‌زنی، او هم ممکن است تو را بزند. این‌ها را با زبان شوخی و خنده یا مثال‌گونه برایشان می‌گویم. مثلا گفتم با دستتان محکم روی میز بزنید. وقتی زدند گفتم دردتان هم گرفت؟ گفتند بله. گفتم ببینید، وقتی می‌زنید پیامدش درد گرفتن دستتان است. حالا وقتی تو با دوستت سر کلاس دعوا می‌کنی هم پیامدش جریمه‌ای می‌شود که باید مثلا مشق بیشتری بنویسی. جریمه و پیامد هم تقصیر من نیست، تأثیر کارتان است.

آقای معلم از کاری که می‌کند هدفی دارد. او می‌خواهد به بچه‌ها درس قانونمداری بدهد: «من سه تا قانون هم برای کلاسم گذاشته‌ام و گفته‌ام اگر این سه قانون را رعایت کنید، مشکلی در کلاس نخواهیم داشت. اول اینکه «بی‌اجازه از سرجایم بلند نشوم»، دوم اینکه «موقع حرف زدن از معلم خود اجازه بگیرم» و سوم هم «به محض اینکه زنگ خورد، از کلاس خارج شوم.» دیدم تقریبا ۹۵درصد دعواها و بی‌انضباطی‌های کلاس مربوط به این موارد است. به نظرم بچه‌ها از الان باید پایبندی به قوانین را یاد بگیرند. اگر الان یاد نگیرند می‌شوند مثل کسی که در اتوبان با سرعت ۱۶۰تا از کنارت رد می‌شود. این فرد در کودکی معلمش یادش نداده باید قانون را رعایت کند و اگر رعایت نکند دچار پیامد می‌شود.

او از سختگیری‌ها و خطوط قرمزش در کلاس هم این‌طور گفت: « بچه‌های افغان مدرسه اغلب درسشان ضعیف است و اصلا خیلی سر کلاس‌ها مظلوم‌اند. گاهی بچه‌ها مسخره‌شان می‌کنند که من به شدت با این کار برخورد می‌کنم. سر هر کار اشتباهی که بگویم عزیزم این کار زشت است، سر مسخره کردن خیلی جدی برخورد می‌کنم. همه بچه‌ها متوجه شده‌اند که مسخره کردن خط قرمز من است. به نظرم سر برخی مسائل لازم است از شکل و شمایل آن معلم مهربان فاصله بگیری تا دانش‌آموز بفهمد این کارش چقدر زشت است.

معلمان روش‌های تحقیق میدانی و کتاب‌خانه‌ای را به دنش آموزان آموزش دهند

کتابدار پیشکسوت هرمزگانی:

ارسال شده در ۲۸ آبان ۱۴۰۱، توسط ایسنا

کتابدار پیشکسوت هرمزگانی با اشاره به نقش تأثیرگذار آموزش و پرورش، معلمان و مربیان در فرهنگ‌سازی فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی، گفت: معلمان استفاده از کتاب و تحقیق کتابخانه‌ای و میدانی را به دانش آموزان آموزش دهند تا وقتی باید تحقیقی را آماده کنند، تنها به جستجو در این اینترنت بسنده نکنند.

کبرا میرحسینی اظهار کرد: ۲۶ سال است که به کار کتابداری مشغول هستم و در سال ۸۴ در امتحانات کتابداری رتبه اول کشور را به دست آوردم.

وی افزود: زمانی که برای کنکور درس می‌خواندم به کتابخانه شهدا مراجعه می‌کردم و وقتی فعالیت کتابداران را می‌دیدم از کارشان و ارتباطی که با مردم برقرار می‌کردند لذت می‌بردم و از همان زمان به این شغل علاقه‌مند شدم. من در دانشگاه در رشته جامعه‌شناسی تحصیل کردم و جذب نهاد کتابخانه‌های عمومی شدم.

میرحسینی ضمن گرامیداشت هفته کتاب و کتاب‌خوانی بیان کرد: این روز به مناسبت سالروز درگذشت علامه طباطبایی فیلسوف، فقیه و اسلام‌شناس ایرانی نام‌گذاری شده است. ترویج فرهنگ کتاب‌خوانی نباید تنها به هفته کتاب‌خوانی و فعالیت‌های نهاد کتابخانه‌ها محدود شود، نیاز است که سایر نهادهایی چون دستگاه‌های فرهنگی، ادارات آموزش و پرورش، شهرداری‌ها و … نیز در کنار نهاد کتابخانه‌ها در این راستا فعالیت‌های مؤثری در تمام طول سال داشته باشند؛ چراکه یک دست صدا ندارد و نهادینه ساختن فرهنگ کتاب‌خوانی نیازمند کار فرهنگی منسجم است.

وی بیان کرد: افزایش نقاشی‌های دیواری مرتبط با فرهنگ کتاب‌خوانی در سطح شهرها، مزین کردن کوچه‌ها و گذرها به نام نویسندگان، شاعران، ادیبان، فیلسوفان و دانشمندان و کارهایی از این دست نیز می‌تواند در ترویج فرهنگ کتاب‌خوانی بسیار مؤثر باشد.

کتابدار پیشکسوت هرمزگانی به بیان خاطره‌ای از دوران فعالیتش پرداخت و عنوان کرد: زمانی که کتابدار کتابخانه شهدا بندرعباس بودم، خانمی مراجعه کرد و کتابی را با چندین سال تأخیر آورد. وقتی به او گوشزد کردم که مردم به این کتاب‌ها به عنوان مرجع مراجعه می‌کنند و نباید با چنین تأخیری کتاب‌ها را پس بیاورید، اذعان کرد که کتاب متعلق به برادرش بوده و در جبهه ۸ سال دفاع مقدس شهید شده است و در وصیت‌نامه‌اش نوشته: «کتابی را از کتابخانه شهدای بندرعباس به امانت گرفته‌ام که اگر شهید شدم، آن را به کتابخانه بازگردانید». خواهر آن شهید بزرگوار گفت که وقتی وصیت‌نامه به دست ما رسید، کتاب را بازگرداندیم. این خاطره در بین تمام خاطرات شیرینی که از فعالیتم در حوزه کتابداری داشتم، سال‌هاست که پررنگ‌تر در ذهنم نقش بسته است.

مسئول کتابخانه عمومی اندیشه بندرعباس تصریح کرد: خوشبختانه سرانه مطالعه استان هرمزگان فاصله زیادی از میانگین کشوری ندارد و جایگاه نسبتاً خوبی داریم. وقتی نگاهی به ۲۶ سال گذشته که فعالیتم در این حوزه را شروع کردم می‌اندازم، به نظرم می‌رسد

که نسبت به گذشته سرانه مطالعه کشور بیشتر شده اما کافی نیست و به خصوص نیازمند فرهنگ‌سازی بیشتری در بین نوجوانان هستیم.

میرحسینی ادامه داد: در این زمینه نقش آموزش و پرورش، معلمان و مربیان مؤثر خواهد بود، برای مثال معلمان استفاده از کتاب و تحقیق کتابخانه‌ای و میدانی را به دانش آموزان آموزش دهند تا وقتی باید تحقیقی را آماده کنند، تنها به جستجو در این اینترنت بسنده نکنند. من فکر می‌کنم سوق دادن کودکان و نوجوانان به سمت کتابخانه‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

وی بیان کرد: کتابخانه‌های عمومی بخشی تحت عنوان استان شناسی دارند و ما امروز نیازمند تألیف کتابی در زمینه هرمزگان شناسی هستیم تا دانش پراکنده‌ای که نزد افراد و نهادهای مختلف وجود دارد، جمع‌آوری و در یک کتاب جمع شود و مردم بتوانند از آن برای شناخت استان هرمزگان و به عنوان مرجع استفاده کنند.

کتابدار پیشکسوت هرمزگانی در ادامه بیان کرد: ما کتابدارها معمولاً فرهنگ‌سازی کتاب‌خوانی را از خانه‌های خود آغاز و به خصوص بر روی جذب فرزندان خود به سمت کتاب و کتاب‌خوانی تلاش بسیاری می‌کنند. خانواده خود من نیز همه عضو کتابخانه بوده و مرتباً کتاب به امانت می‌برند و می‌خوانند.

میرحسینی بیان کرد: کتاب نقش تأثیرگذاری در آینده کودکان و نوجوانان دارد و از طرفی در روایات ما نیز آمده که پدر و مادر آینه تمام نمای فرزندان هستند. از این رو اگر پدر و مادرها به کتاب و کتاب‌خوانی روی آورند، فرزندان آنان نیز به این سمت کشیده خواهند شد. کودکان و نوجوانانی که از اعضای ماندگار کتابخانه هستند عموماً از بین افرادی هستند که پدر و مادرهایی علاقه‌مند به کتاب دارند. والدینی که در کارگاه‌های کتاب‌خوانی شرکت کرده و پاتوق فرهنگی‌شان کتابخانه است فرزندانی کتاب‌خوان و علاقه‌مند به کتاب خواهند داشت.

وی عنوان کرد: مراجعه به کتابخانه می‌تواند فرصت‌های بسیاری را برای شکوفایی استعدادهای نهفته کودکان و نوجوانان ایجاد کند. از طرفی خواندن کتاب، دایره لغات بچه‌ها را افزایش داده و مهارت سخنوری را در آنان تقویت می‌کند، سخنوری و همچنین روان‌خوانی نیز به نوبه خود می‌تواند در تقویت اعتماد به نفس بچه‌ها نقش بسزایی داشته باشد.

مسئول کتابخانه عمومی اندیشه بندرعباس بیان کرد: هرچه به زمان برگزاری کنکور نزدیک می‌شویم، استقبال از کتاب‌های کمک‌درسی افزایش می‌یابد اما در مجموع کتاب‌های بخش ادبیات و دین بیشترین اقبال را در بین مراجعه‌کنندگان کتابخانه‌ها دارند. همواره در کتابخانه‌ها بیشترین امانت کتاب‌ها به این حوزه‌ها اختصاص داشته و به همین سبب کتاب‌های ادبی و دینی بیشتری هم از سوی مرکز به کتابخانه‌ها تزریق می‌شود.

وی بیان کرد: نهاد کتابخانه‌ها برنامه‌هایی فرهنگی از جمله برگزاری نشست‌های کتاب‌خوان دارد به این صورت که افراد، کتاب مشخصی را مطالعه و در حدود ۴ تا ۷ دقیقه به ارائه یک معرفی جذاب از آن می‌پردازند تا باقی افراد نیز به خواندن آن ترغیب شوند. جمع خوانی کتاب، تندخوانی، روان‌خوانی و قصه‌گویی که تمرکز بیشتری بر روی نوجوانان دارد نیز از دیگر فعالیت‌های این نهاد است.

کتابدار پیشکسوت هرمزگانی ادامه داد: ما در کتابخانه شهدا نیز برنامه‌ای تحت عنوان «محفل ادبی اندیشه» برگزار کرده و به بررسی آثار شاعران فارسی می‌پردازیم. عضویت رایگان در کتابخانه در ۲۴ آبان، حضور در مدارس در راستای جذب دانش آموزان به کتاب‌خوانی، جمع خوانی کتاب، رونمایی از کتاب‌های تازه نشر یافته، برگزاری کارگاه‌های مادران نیز از جمله برنامه‌های ما در هفته کتاب و کتاب‌خوانی است.

میرحسینی بیان کرد: بخش جدیدی نیز در نهاد کتابخانه‌ها ویژه ناشنوایان و نابینایان عزیز راه‌اندازی شده است و امیدواریم با توجه به اینکه بخش نوپایی است، مدارس و انجمن‌های بهزیستی نیز ما را در جذب مخاطبان این بخش یاری کنند. ان‌شاءالله از راه‌اندازی همین بخش‌های کوچک برای ناشنوایان عزیز شروع کنیم تا کارهای بزرگ‌تری چون دانشگاه‌های ویژه این افراد نیز ساخته شوند.

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!