شنبه های عزیز با یسنا کمالی
آرزو زرقانی بیش از ۱۲ سال سابقه تدریس در زمینه خلاقیت و توانمندسازی مادر و کودک را دارد و طرح آموزشی مادفر که یک طرح توانمندسازی مادر و کودک هست به عنوان یک ایده نوآورانه در پارک علم و فناوری بندرعباس به ثبت رسیده و ما هم اکنون در حال اجرای این طرح در سطح استان است.
وی که یکی از فعالین موسسه ساحل خلیج فارس که کار آن حمایت از کودکان مبتلا به سرطان در استان هرمزگان و همچنین یکی از مربیان مدرسه نوید زندگانی اولین مدرسه بیمارستانی برای حمایت از کودکان مبتلا به سرطان در طول دوره درمان آنها است می باشد .
از او درباره آشنایی اش با موسسه پرسیدم که گفت: آشنایی من با موسسه از طریق اولین جشنواره های غذایی که زیر پرچم در پارک غدیر برگزار شد بود. من به آنجا رفتم و بعد پیشنهاد خودم را برای همکاری به مدیریت دادم و با میز نقاشی کودک همکاری خودم را با موسسه آغاز کردم . میز کودک کم کم رشد کرد و تبدیل به بخش کودک شد و ما اوقات فراغت کودکان را پر می کردیم و به بخش می رفتیم و برای بچه ها فعالیت های آموزشی و سرگرمی میگذاشتیم که در روحیه آنها تاثیر بسیار مثبتی داشت.
زرقانی در ادامه می گوید: ورودم به موسسه بسیار عالی بود . این کار را من خیلی دوست داشتم . من خودم یکی از فعالین علاقمند سازی کودکان به کتاب هستم و برخوردی که با من از طرف مدیریت موسسه شد فوق العاده بود.
موسسه ایده هایم را پذیرفت و بخش کودک را ایجاد کردیم .
از آشنایی تان با یسنا کمالی بگویید ؟ روحیه یسنا و خانواده اش چطور بود ؟
من یکی از معلم های مدرسه نوید زندگانی هستم و در بخش خلاقیت و پیش دبستانی کار میکنم. در طی دو تا سه سال گذشته که قرار بود به قول معروف مهر ماه را آغاز کنیم. در یکی از همان روزهای ابتدایی یسنا وارد کلاس شد و ما آموزش را آغاز کردیم. یسنا دختری شاد و پرجنب وجوشی است و روحیه بسیار خوبی دارد .
ولی خانواده اش شاید آن روحیه لازم را برای این تغییرات نداشتند. کاری که ما در مورد روحیه خانواده و طرز فکر این خانواده کردیم بسیار شیرین و لذت بخش و در عین حال زمان بر بود. ولی با توجه به اینکه خانواده یسنا ایمان قوی و ستودنی داشتند و پشتیبان بسیار خوبی در آموزشهای ما بودند، باعث شد که ما تغییرات بسیار خوبی را در یسنا کمالی ببینیم.
باید بگویم که مشکلات یسنا کمی از نظر حرکتی و بیشترین مشکل ما گفتار یسنا بود که در روزهای اول اصلا واضح صحبت نمی کرد و ما نمی فهمیدیم یسنا چه کلماتی را می گوید اما به مرور و با برنامه های آموزشی که داشتیم و پشتیبانیهای مادرش و آموزشهایی که به مادر شان دادیم این تغییرات کم کم ایجاد شد.
نکته دیگری که باید بگویم این است که مادر ایشان پذیرفت که به جای یک سال پیش دبستانی دو سال را در کنار ما باشد تا بتواند مشکلاتش برطرف کند.
یکی از شایعترین عوارض شیمی درمانی از دست دادن موها است ، با این مشکل چطور کنار آمد ؟
یسنا مشکل از دست دادن موها را نداشت چرا که ایشان تحت پوشش موسسه محک در تهران بود و برای آموزش به بندرعباس ارجاع شده بود و زمانی که به ما مراجعه کردند درمانش تمام شده بود و فقط به لحاظ ضعف سیستم ایمنی بدن که هنوز به آن حدی که بتواند در مجامع عمومی حضور داشته باشه نرسیده بود به صورت خصوصی و در کلاس های تک نفره ما حاضر می شد. البته بسیار هم شانس آورد چرا که از نظر تکلم یه مقدار ضعیف بود و اگر به مدرسه عادی میرفت نمیتوانست این موفقیتی را که الان دارد به دست بیاورد. چرا که هنوز هم تحت آموزشها و پشتیبانیهای ما قرار دارد.
آیا تمامی سرطان ها قابل درمان است ؟
من از نظر پزشکی اطلاعاتی ندارم ولی از نظر تجربه خودم و کارهایی که انجام دادم می توانم بگویم که امید به زندگی وقتی ایجاد شود بسیاری از مشکلات بیماران مبتلا به سرطان کاهش پیدا می کند و ما روند بهبود بچه ها و قطع درمان بیشتری شاهد بودیم.
باید بگویم که درمان سرطان یک پروسه طولانی و دردناک از نظر بدنی است و فرد از نظر روحی هم بسیار آسیب میبیند. اطرافیان و کسانی که با بیمار در ارتباط هستند باید روحیه بالا و امید به زندگی داشته باشند.
کاری که ما در موسسه ساحل خلیج فارس انجام میدهیم و قبل از آموزش درس و مدرسه ایجاد امید، نگهداری امید و بالا بردن سطح امید در زندگی است. این روند بسیار پررنگ تر از آموزش متون درسی می باشد .
امید به زندگی کار را آسان تر می کند و در کنار دارو و درمان بسیار بسیار اثربخش است.
از زمانی که ما آموزشها را شروع کردیم و شاهد تغییر روحیه در بچه ها و خانواده ها بودیم ، از نظر آمار بهبودی پیشرفت خوبی داشتیم . نمیخواهم بگم که تمام بچه ها بهبود یافتن چرا که ما مرگ و میر هم داشتیم ولی آمار بهبود یافته هایمان رو به افزایش است.
ایام بهبودی چطور می گذرد ؟
ایام بهبودی توام با درد و بیماری است . چرا که بچهها درگیر عوارض شیمی درمانی هستند و سیستم ایمنی بدن را پایین می آورد و افرادی که سرطان می گیرند نباید در مجامع عمومی حضور داشته باشند . این امر آنها را منزوی و تنها می کند و افسردگی را به ارغوان می آورد.
من فکر میکنم که گذراندن اوقات فراغت ، آموزش ، ورزش و موسیقی و همراهی صبورانه یک همراه شکیبا پر انرژی ، صبور و با ایمان می تواند دردها را کم و دوره را کوتاه کند.