شعر هفته – سفر

سفر زيباست
میدانی، سفر با همسفر زیباست
سفر یک عادت دیرینه، یک رؤیا،
که پایانش گهی پیدا،
گه گنگ است، ناپیداست
برایت خورجینی دارم از شبتاب و فانوس
مبادا ماه خوابش برده باشد،
راه تاریک است .. ناهموار
برایت سفره ای دارم پر از نان، نوش جانت
دور باد از چشمهایت چشم بد، چشم حسود
کاسه ای آب و گلاب
چند برگ سبز، یک سینی، هزاران آرزوی خوب
یک دیوار رویش یادگاری،
یک قفس بی قفل، یک دنیا سپیدی
یک غزل، یک حوض، یک شاعر،
کمی موسیقی و پائیز، یک احساس
یک مصرع برای من، بخوان با من:
“سفر زیباست”