شعر هفته _ مهرداد طاهری

از این لحظه همین ساعت
سیاهی اشک حرمان خشم
نفرین و تباهی حذف
از این ساعت همین لحظه
تبر بر ریشه
زخم تیشه و فریاد سنگ و ریشه
و
سوهان به جان چوب و آهن حذف
شکار بره آهو .. درد .. عصیان .. غم
تفنگ و تیر بر قلب کبوتر حذف
***
اینجا نور لازم
عشق حکم است
عشق لازم
آسمان آبی و مهتاب لازم
عشق کافی نیست، جان لازم نفس لازم
دگر فال بد و احوال بد مردود
پائیز غم انگیز و هوای مبهمش مردود
من اینجا چار فصلش را بهاری
حوض آبی پر ز ماهی
قفس خالی
من اینجا نور میبینم، خدا با ماست، وه زیباست
او با ماست.
***
من از احساس میگویم من از آغاز روئیدن
من از شب .. از رهائی از سکوت خیس یک شبنم
من از پرواز میگویم
نگاهم کن
من از شرقی ترین احساس می آیم
من اینجا آسمانم هر چه باشد باز هم زيباست
اگر طوفان بیازارد نگاه آسمان را،
آسمانم باز هم زیباست
پرستو عاشق طاووس
پیوند شب و نور است
ماهی اشک میریزد
دریا عاشق خرچنگ
دریا نور باران است
“اينجا عاشقی تکلیف هر روز است.”