چرا برخی مادران دچار افسردگی می‌شوند؟

ارسال شده در ۱۷ آذر ۱۴۰۳، توسط ایسنا

برای برخی از زنان تجربه مادری می‌تواند همراه با افسردگی باشد. این احساس اغلب منجر به ضعف نسبت به شرایط جدید و مواجهه با کودک می‌شود. اینکه چه میزان از این مسائل زودگذر و پایدار است یا چه میزان منشا و دلیلی جسمی یا روحی دارد می‌تواند جزء دغدغه‌های آنها باشد.

گاهی تشخیص بین افسردگی، اضطراب و خستگی معمولِ تازه‌مادران می‌تواند سخت باشد، از طرفی تولد نوزاد از جنبه‌های زیادی مثل تغییرات هورمونی، فیزیکی، عاطفی، روان‌شناختی و شیمیایی ممکن است فرد را به چالش بکشد. موضوعی که اهمیت دارد این است که مادران چگونه می‌توانند بدانند تا چه حد این موضوع طبیعی و دارای علل جسمی است و از چه حدی می‌تواند نگران کننده باشد. کارشناسان معتقدند تشخیص عوامل جسمی از روانی بخش ابتدایی درمان زنان و بهبود تجربه مادری در آن‌ها است. از سویی بین شیوع افسردگی پس از زایمان و عواملی مانند سن مادر، بارداری ناخواسته، میزان تحصیلات، سابقه‌ قبلی افسردگی مادر، ارتباط ضعیف زناشویی و مسائل اقتصادی ارتباطی معنادار وجود دارد.

این پرسش که تشخیص افسردگی چگونه صورت می‌گیرد؟ و افراد چگونه می‌توانند این ایام را سپری کنند؟ و آیا راه حل پیشگیرانه در این زمینه وجود دارد؟ همگی پرسش‌هایی است که دغدغه مادران است. به همین منظور سراغ  فاطمه مرادی مدرس دانشگاه و روانشناس بالینی  رفتیم تا با جنبه‌های پیرامون این مسئله آگاه شویم، که در ادامه می‌خوانید.

برای برخی از زنان تجربه مادری همراه با اندوهی است که اغلب نمی‌توانند به درستی آن را درک کنند، آیا این احساس همان افسردگی بعد از زایمان است؟

افسردگی چیزی شبیه به سرماخوردگی است که می‌تواند برای هر کسی اتفاق بیفتد اما افسردگی بعد از زایمان تجربه‌ای است که با توجه به آمارها ۱۵ در صد از افراد بعد از به‌ دنیا آمدن فرزندشان آن را تجربه می‌کنند، هر چند درصد پنهانی هم می‌تواند وجود داشته باشد که فرد مراجعه نمی‌کند.

من پیش از ورود به بحث می‌خواهم توجه شما را به این مسئله معطوف کنم که اگر فرد سبک زندگی سالمی داشته باشد توانسته است تا حد قابل توجهی از ابتلا به افسردگی جلوگیری کند.  یکی از مهمترین مسائلی که در سبک زندگی سالم باید به آن توجه شود بهداشت خواب و تحرک لازم است . پرخوابی یا بی‌خوابی، زمان نامناسب خواب، کاهش میل به فعالیت و کم تحرکی همه این‌ موارد می‌تواند زمینه را برای افسرگی فرد مهیا کند.

افسردگی چه علامت‌هایی دارد؟

ما در مراجعات معمولا از خواب و خوراک فرد پرسش می‌کنیم چرا که این‌ها برای ما نشانه هستند که بر اساس آن می‌توانیم به افسردگی فرد پی ببریم. بی اشتها شدن، کاهش میل به فعالیت‌های روزانه، افزایش یا کاهش وزن، نوسانات خلقی و… می‌تواند از نشانه‌های افسردگی در زنان باشد.  این مسئله در کشورهای دیگر هم مورد توجه قرار گرفته که ما به جای اینکه در بحث درمان افراد کار کنیم به اهمیت سبک زندگی توجه کنیم که در این زمینه مسئله بهداشت خواب از مهمترین آن‌ها است.

معمولا چه علامت‌هایی افسردگی جدی نامیده می‌شود و باید به متخصص مراجعه کرد؟

احساس غم شدید، برانگیختگی خشم، احساس گناه یا بی ارزشی، احساس عدم مدیریت در زندگی، وسواس یا حواس پرتی، بی علاقگی و میل آسیب زدن به کودک که به صورت نادر دیده شده، این نشانه‌ها اگر بیش از دو هفته استمرار پیدا کند می‌توانیم بگوییم که فرد به کمک و مراجعه به متخصص نیاز دارد. فرد در چنین شرایطی از لحاظ جسمی یک خستگی و رخوت شدید را تجربه کرده و مادام احساس می‌کند نمی‌تواند از کودکش مراقبت کند و وضع زندگی از مدیریت خارج شده است.

پایگاه اول ما برای کمک به مادر، روان درمانی است و بعد مراجعه به پزشک . ما ترجیح به مصرف دارو نداریم اما افسردگی وقتی شدت پیدا می‌کند، به فرد توصیه می‌کنیم درمان دارویی را دنبال کند. اغلب مادران از این موضوع احساس نگرانی می‌کنند اما داروهایی وجود دارد که با جذب سروتونین در خون باعث می‌شود که آسیبی به کودک وارد نشود، داروهایی که ملاحظه شیردهی مادر در تجویز آنها صورت گرفته است.

چگونه افسردگی بعد از زایمان را پشت سر بگذاریم؟

به افراد می‌گوییم در این شرایط دو نوع کمک می‌تواند وجود داشته باشد. کمکی که خود فرد می‌تواند به خودش داشته باشد مثل بهداشت خواب و استراحت کافی بعد از زایمان و همچنین مصرف ویتامین‌هایی که ضعف جسمی او را تا حدی جبران کند و دیگری گرفتن حمایت از اطرافیان تا بتواند این ایام را سپری کند. مورد دوم کمک گرفتن از متخصص است، در شرایطی که دیگر خود فرد قادر نیست به مشکلاتش غلبه کند.

آیا خود مراقبتی می‌تواند از احساس منفی در افسردگی جلوگیری کند؟

بله تا حد قابل توجهی می‌تواند موثر باشد. یکی از نشانه‌های افسردگی تنهایی است. وقتی فرد می‌تواند از حمایت‌هایی بهره‌مند شود این مسئله در کاهش احساس اندوه و تنهایی که دارد موثر است. بهبود وضع جسمی با مراقبت کردن از تغذیه و استراحت کافی نوعی خود مراقبتی است. در شرایطی که فرد به متخصص مراجعه کند، احساس استیصالی که دارد با گفتگو از بین می‌رود.

بچه‌هایی که با شرایط خاص و سخت به دنیا می‌آیند چقدر در تشدید افسردگی مادر موثرند؟

نوزادان اغلب ممکن است با شرایط خاصی به دنیا بیایند مثل زردی مثل مشکلاتی که در نحوه شیر خوردن نوزاد وجود دارد اما این مسائل می‌تواند موثر در افسردگی مادر باشند اما علت افسردگی نیستند. وقتی مادر از قبل ضعیف شده و از طرفی تغییرات هورمونی، عمل زایمان و خونریزی‌های شدید باشد، این‌ها باعث احساس ضعف بیشتر در مادر می‌شود اما مهارت‌هایی در این زمینه وجود دارد که افراد با کمک به مادر می‌توانند او را در سپری کردن این ایام کمک کنند.

یک نکته که شاید کمتر به آن توجه می‌شود این است که افرادی که فرزندان خود را خارج کشور و یا در محلی غیر از محل زندگی خود به دنیا می‌آورند تا ۵۰ درصد بیشتر از سایرین امکان افسرگی دارند چرا که فرهنگ محل جدید متفاوت از محل زیست افراد است و از طرفی مادر نمی‌تواند افراد حمایت‌گر را در کنار خود داشته باشد و این مسئله می‌تواند به حس تنهایی فرد بیانجامد و زمینه‌ساز افسردگی مادر باشد.

آیا افسردگی بعد از زایمان یک پدیده به یکباره است یا می‌تواند زمینه‌هایی درگذشته داشته باشد؟

برای برخی از افراد این افسردگی تجربه‌ای است که آن‌ها بعد از زایمان تجربه‌اش می‌کنند اما افرادی هم هستند که به نحوی در گذشته آن را تجربه کرده‌اند و این موقعیت جدید در واقع زمینه برای فعال شدن افسردگی  گذشته آن‌ها خواهد شد. در بیماری‌های جسمی وقتی فرد به پزشک مراجعه می‌کند اشاره به جسم می‌کند اما در آلام روحی فرد به بخش‌هایی از روان اشاره می‌کند و آن را با دکتر در میان می‌گذارد. مراجعه کننده یک بخش از صحبت‌هایش در خصوص مشکلات فکری اوست، یک بخش از احساسات یا هیجان‌های خود صحبت می‌کند و بخش سوم اشاره به رفتارهایی می‌کند که او را آزار می‌دهد. این سه حیطه به هم مرتبط هستند اما یک چیزی وجود داری که به این سه حیطه غلبه دارد و آن هم جسم است.

یک بخش مهم از مسئله افسردگی بعد از زایمان به علل جسمی و به هم ریختن هورمون‌های استروژن و پروژسترون در بدن باز می‌گردد. مادر در دوره بارداری به میزان زیادی در بدن ترشح این هورومون را دارد و وقتی نوزاد به دنیا می‌آید با کاهش سطح پروژسترون و استروژن در بدن مواجه است و بحث دیگر، در خصوص تیروئید است که آن هم می‌تواند در کیفیت زندگی فرد موثر باشد.

آیا افسردگی در احساس گناه و عذاب وجدان در تجربه مادری نقش دارد؟

بله بدون تاثیر نیست. اعتماد به نفس پایین و احساس خود تحقیری می‌تواند زمینه‌هایی برای افسردگی فرد باشند، چرا که او مادام فکر می‌کند که مادر خوبی نیست یا برای تجربه مادری به اندازه لازم آماده نیست. افزون بر این، اگر فرد سابقه افسردگی داشته باشد، حالا یا در دوران بارداری یا در گذشته و یا مادر سن پایینی داشته باشد و یا حتی تجرد طولانی را تجربه کرده باشد همه این‌ها می‌تواند برای فرد فاکتور خطر باشد.

اطرافیان چگونه می‌توانند در این وضعیت به مادر کمک کنند؟

اطرافیان می‌توانند نقش تعیین کننده‌ای داشته باشند. آنها در مواقعی  با طرح همدلانه از این تجربه که آنها هم، چنین شرایطی را سپری کرده‌اند می‌تواند تا حدی از فشارهایی که مادر تجربه می‌کند کم کنند. یک بخش از این کلام می‌تواند کمک کننده باشد مخصوصا زمانی که مادر در نگهداری کودکش دچار وسواس شده اما اگر نحوه گفتن اطرافیان ناارزنده شدن مادر باشد می‌تواند آسیب زا باشد مثلا به او بگویند که تو مهارت نداری و چیزهایی شبیه به این.  کلام ما در برخورد با دیگران همان اندازه که می‌تواند حمایت‌گر و همدلانه باشد می‌تواند در مواردی آسیب‌زا هم باشد و عمق افسردگی فرد را بیشتر کند. مادران اگر اطلاعات کافی در زمینه تغییرات جسمی و خلقی داشته باشند نحوه مواجه آنها با شرایط‌شان متفاوت خواهد بود.

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!