هنوز خیلی جوانم !

نخستین مجموعه شعر مستقل مریم سیدافقهی

ارسال شده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، توسط زهره کرمی

بسیاری از منتقدان شعر سفید را تنها راه بیان احساسات در عصر حاضر می‌دانند اما توجه به این نکته ضروری است که جریان زلال شعر بدون توجه به اظهارنظرها به مسیر خود ادامه می‌دهد، مریم سیدافقهی سال‌هاست که در حوزه ادبیات و شعر فعالیت می‌کند و خودش آگاهانه این شکل از شعر را پذیرفته است .  به‌تازگی كتاب “هنوز خيلي جوانم” مجموعه‌ی شعر “مريم سيدافقهي” که به همت انتشارات بامداد نو به چاپ رسیده و در مجموعه‌ی بو کتاب رونمايي شد. این کتاب نخستین مجموعه شعر مستقل از این شاعر است که دربرگیرنده حدود صد شعر می‌باشد. پیش‌ازاین کتاب‌های “آخرین زمستان”، “کشف کودکانه اسرار”، “خورشید بالاآمده بود”، “ابرها باران خواهند شد”، “فرشته خواب‌های مهربان” از ایشان به چاپ رسیده بود. به همین بهانه در جلسه نقد و بررسی این کتاب که در سالن اجتماعات دانشکده سما برگزار شد رفته و به سراغش می‌روم و پای صحبت‌هایش می‌نشینم.

در ابتدا خودتان را به‌طور کامل معرفی کنید

مريم سيدافقهي هستم . متولد دوم آذرماه هزار و سيصد و پنجاه‌وهشت . فوق‌لیسانس زبان و ادبيات فارسي و در حال حاضر مشغول تدريس

عنوان اولین کتابتان چیست و توسط چه ناشری منتشر شد

راستش اگر بخواهیم كتاب رو طبق تعريف يك مجموعه مدون با تيراژ در نظر بگيريم ، اولين باري كه شعري از من در كتابي چاپ شد ، سال هفتادوشش بود در مجموعه‌ی دانش‌آموزی به نام بِنَمار . بعدازآن كشف کودکانه‌ی اسرار به چاپ رسيد با یک‌فاصله‌ی زماني بسيار طولاني . كاري براي كودك و در دایره‌ی فلسفه براي كودكان. و بعد از چاپ و انتشار جلدهاي بعدي کتاب‌های كودك ، اردیبهشت‌ماه امسال يعني سال نودوهشت اولين مجموعه‌ی شعر سپيدم منتشر شد. در صد و دوازده صفحه و هفتادونه شعر توسط نشر بامداد نو و در هزار نسخه.

علاقه شما به ادبیات و شعر از چه زمانی آغاز شد

واقعيت اين است كه مادر من هم در رشته‌ی ادبيات تحصیل‌کرده است . پدرم هم نقاشي می‌کرد و به ظرافت‌های هر چيز توجه نشان می‌داد. شعر رو به‌صورت كلمه و در تبلور كلامي از زماني كه توانستم به حرف زدن بیافتم و توانايي حفظ كردن هم داشته باشم ، از صحبت‌های عادي جدا كردم و تفاوتش را فهميدم و بعد براي خودم مشخص شد كه اين چیزی است كه به آن علاقه‌مندم

نظر خانواده دراین‌باره چه بود

تشويق و تشويق و تشويق . البته براي تحصيل و انتخاب رشته‌ی ادبيات و علوم انساني در دبيرستان چالش‌هایی داشتم. گويا مادر و پدرم ترجيح می‌دادند پزشكي بشوم كه شاعر هم هست . اما خب پافشاري من كار خودش را كرد . من در دبيرستان ادبيات و علوم انساني و در مقطع ليسانس علوم تربيتي و در مقطع فوق‌لیسانس زبان و ادبيات فارسي خواندم

بیشتر از چه شاعرانی الهام می‌گیرید و چه کتاب‌هایی می‌خوانید

شايد الهام واژه‌ی درستي نباشد! من فكر می‌کنم هر شاعري از الهه‌ی خودش در سرودن شعر الهام می‌گیرد ! نه از ديگر شاعران! مطمئناً ديگراني هستند كه شاعر با فضاي شعري آن‌ها احساس نزدیک‌تری دارد . مثل حضرت سعدي يا احمدرضا احمدي يا گروس عبدالملكيان .در موردمطالعه هم ، اگر اختصاصاً شعر را در نظر نگيريم ، پيوندهايي كه بين ادبيات و روان‌شناسی و فلسفه ايجاد می‌شود برای من هیجان‌انگیز است و من را جذب می‌کند. گاهي اين منابع به سمت تاريخ هم‌میل می‌کند

موضوع و مضامین شعرهایتان چیست و ازنظر شما شعر گفتن ذاتی است

وقتي از موضوع حرف می‌زنید مثل اين می‌ماند كه از يك چارچوب‌بندی سخت حرف می‌زنیم. منظورم از سخت، بدون پنجره است . بي منفذ . بي روزن. با زوايا و گوشه‌های تيز و مشخص. درصورتی‌که شعر براي من يك ساختارشكني لطيف است . یک‌چیزی شبيه دواير تودرتويي كه روي سطح دریاچه‌ای تشكيل می‌شود . يك اتفاق باعث تشكيل چند دايره می‌شود و همین‌طور بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود تا می‌رسد به محو شدن . شعر هم همین‌طور است . متصل و جدا . شايد براي همين است كه سهل ممتنع را دوست دارم. شعر مثل دانه است . كاشته شده در نهاد شاعر. منتها اگر نور و آب‌وخاک پاكيزه نداشته باشد در خوش‌بینانه‌ترین حالت ، تنها دانه‌ای در بطن می‌ماند . همه‌ی استعدادهاي ذاتي هم پرورش می‌خواهند . مطمئناً فرقي هست بين كوشش و جوشش

جایگاه بانوان در بین شاعران و نویسندگان را چطور می‌بینید

جايگاه بانوان ! چه خوب كه اين سؤال پرسيده شد . جايگاه بانوان ازنظر كيفيت كار و روح سيال شاعرانه ، بالاست . اما ازنظر ديده شدن و موردتوجه قرار گرفتن و در اختيار اساتيد و منتقدين قرار گرفتن براي بررسي دقیق‌تر ، خيلي راه‌های نرفته در پيش است. موردي هم كه فكر می‌کنم با سؤال شما فرصت مناسبي براي عنوان كردنش پیش‌آمده اين است كه بانوان ، بيشتر از اينكه طبق حافظه يا پشتوانه‌ی تاريخي ، با دست مردان عقب نگه‌داشته شده باشند، با رفتارهاي زنانه‌ی هم‌جنسانشان از قافله عقب‌مانده‌اند . انگار مردها چند سالی ست كه ما را باور کرده‌اند اما خودمان هنوز خودمان را باور نکرده‌ایم .

چه شد که تصمیم به چاپ آثارتان گرفتید

واقعيت اين است كه هیچ‌وقت در فكر چاپ و نشر شعرهايم نبودم . فضاي شعر را دنبال می‌کردم اما به اين قطعيت نرسيده بودم كه همه را به‌صورت يك مجموعه عرضه كنم. اولين جرقه‌ها از سوي دوست خوبم خانم پوپك دهشهري بود. بعدتر بيشتر پافشاري كرد و بيشتر و بيشتر و من مجاب شدم كه می‌توان شعرها را به دست ناشر سپرد . آقاي امیرحسین والا هم در گزينش شعرها و در انتخاب نام مجموعه بسيار همراه و همدل بودند كه صميمانه از ایشان سپاسگزاري می‌کنم

آیا تابه‌حال در جشنواره‌ای شرکت کرده‌اید

بله در چند جشنواره شركت کرده‌ام و همين چند وقت پيش جشنواره شعر جم و آخري هم جشنواره شعر رامي كه البته در هر دو هم به خاطر عدم حضور در اختتاميه از ليست برگزيدگان كنار گذاشته شدم. گويا قانون نانوشته و غیرمنصفانه‌ای در شیوه‌ی برپايي و اجراي جشنواره‌ها هست كه من اطلاع دقيقي از دليل وجودش ندارم !

آیا تجربه و حس مادر شدن در اشعار شما دیده می‌شود

من به مادرانگي توجه دارم . به زايش و به رويش . نه‌تنها برآمده از انسان كه حتي در مادر زمین . کهن‌الگوی اساطيري . در درخت‌ها و در خيلي چيزهاي ديگر . مولد بودن خيلي شگفت‌انگیز است ! شاعر ، شعرهايش را می‌آفریند و به دنيا می‌آورد . مادرانگي قطعاً در ریشه‌های هر شعري پنهان است

با توجه به اینکه معلم هستید محیط مدرسه و دانش آموزان چه تأثیری در شعرهای شما گذاشته است

ردپاي اين فضا در شعرهاي من خيلي واضح است . تخته و بچه‌ها و ميز و نيمكت … . انگار همه می‌شوند ابزار سرايش . فقط گل و پرنده و آب و آسمان و … نيست . شعر در هرجایی جاري می‌شود و در هرجایی شكل می‌گیرد و قطعاً رنگ و قالب همان جاي هبوطش را می‌گیرد . انگار از همان‌جا آمده و باز همان‌جا زنده می‌شود .

بازهم کتابی در دست چاپ دارید؟ 

بله قطعاً . هم در حوزه‌ی كودك و هم در حوزه‌ی بزرگ‌سال آثاري در دست چاپ هست كه تجربه‌های جديدي هستند و اميدوارم بتوانند خود ببويند نه آنكه من بگويم

و حرف آخر

آرزوي موفقيت و بهروزي و شادي و سلامتي براي همه و در يك كلمه ، عاقبت‌به‌خیری

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!