خالق دارلوک ها ، علاقه شدید به هنر و ساختن مرا به سمت معماری کشاند
به زندگی من خوش آمدید
انیس رضایی سردره متولد آبان ماه 1368 دارای مدرک فوق لیسانس معماری از دانشگاه کرمان است
از او می پرسم چه شد که به سراغ معماری رفتی
از بچگی علاقه زیادی به نقاشی و کاردستی داشتم و همیشه مشغول ساختن بودم. این ساختن و خلق کردن به من آرامش میداد. بچه که بودم دوست داشتم نقاشی هایم از کاغذ بپرن بیایند و قابل لمس باشند ، این علاقه شدید به هنر و ساختن من را به سمت معماری کشاند.
در دوران تحصیل عاشق ماکت سازی با چوب شدم. دوره هنرستان ماکت مجتمع تجاری نیلی را ساختم که در استان اول شد و به جشنواره خوارزمی راه پیدا کرد.
چطور با همسرت آشنا شدی و چه جالب که هر دو به ساخت وسایل چوبی علاقمند هستید
بله همینطور است – در مقطع کارشناسی در دانشگاه کرمان با همسرم که همکلاسی بودیم، آشنا شدم
علایق و روحیه مان مثل هم بود، هر دو علاقه مند به ماکت سازی و چوب و رنگ…
ایده ساخت دارلوک از کجا آمد
من کارمند بودم و همسرم هم در زمینه طراحی معماری فعالیت داشتند. نجاری ما از آنجایی شروع شد که قبل از مراسم ازدواج قرار شد وسایل خانه را تهیه کنیم ، منتها طرحی که از میز تلویزیون در ذهن ما بود، در بازار پیدا نشد. یه میز چوبی و ساده می خواستیم…
تصمیم گرفتیم خودمان بسازیم
طرحش رو زدیم و با حداقل امکانات در خانه، باهم شروع به ساخت کردیم.
وقتی تمام شد و به خانواده و دوستان نشان دادیم همه استقبال کردند و حتی چند نفر هم سفارش دادند
خیلی انرژی گرفتیم و تصمیم گرفتیم بقیه وسایل چوبی خانه را هم خودمان بسازیم ،ولی محل مناسبی واسه ساخت نداشتیم
تا اینکه پدر و مادرم که علاقه مارو دیدند، خانه قدیمی دوران بچگی که در یکی از محله های قدیمی شهر است را در اختیار ما قرار دادند و آن کارگاه خانگی ما شد و تمام وسایل چوبی خانه مان را (سرویس خواب، میز، جاکفشی، کنسول و… ) باهم ساختیم. با خنده در واقع تا دو روز قبل از عروسی من و همسرم در کارگاه مشغول سمباده زدن بودیم .
بعد از ساخت وسایل خونه، آخر هفته ها که بیکار بودیم به نجاری می پرداختیم و به یک نوع تفریح برایمان تبدیل شده بود
دارلوک ها چطور ساخته شدند و اسم آن را چطور انتخاب کردید
با تیکه چوب هایی که داشتیم شروع به ساختن کاراکترهای مختلف کردیم و با همسرم برایشان اسم انتخاب می کردیم و داستان می گفتیم.
تا اینکه تصمیم گرفتم یک صفحه مجازی راه بیندازیم و خیال پردازی هایمان را در آنجا به اشتراک بگذاریم. پس تصمیم گرفتیم یک اسم جالب و متفاوت انتخاب کنیم… تا اینکه به دارلوک رسیدیم. “دار ” در گویش بندری یعنی چوب و “لوک” هم به معنی کوچک است.
دارلوک ها را در یک شهر خیالی به اسم قراضستان بردم. زیرا همه کاراکتر ها از چوب های اضافه و میخ و پیچ های زنگ زده ساخت شده بود.
و تصمیم گرفتیم تا جایی که بتونیم اسم شخصیت ها ، اسامی و اصطلاحات بندری باشد تا در زنده نگه داشتن فرهنگ بندری سهم کوچکی داشته باشیم.
استقبال چطور بود؟
دوستان و همکارانمان خیلی خوششان اومد و کم کم شروع به سفارش دادن می کردند.
ولی من کارمند بودم و وقت کم می اوردم. و از اونجایی که علاقه به کارمندی نداشتم و روحیه هنری دارم، تصمیم گرفتم از تفریحم بگذرم و وقت بیشتری واسه دارلوک ها بگذارم تا جایی که بتونم کارمندی رو رها کنم. که همسرم از این تصمیمم استقبال کرد و در ساخت دارلوک ها پا به پای من کمکم کرد. از اداره که می اومدم بلافاصله تا دیر وقت کار می کردم و آخر هفته ها هم فقط به ساخت دارلوک می گذشت
تا اینکه دارلوک ها شناخته شدند و سفارش های ما هم بیشتر شد…
تمام گروه سنی ها به دارلوک ها علاقه مند شدن تا جایی که سفارش ساخت عروسک کاراکتر خودشان را می دهند (شغل، رشته تحصیلی، ورزش مورد علاقه و…)
تا اینکه اسفند 97 شغلم را رها کردم و سال 98 را با کار مورد علاقه خودم شروع کردم
فروش دارلوک به چه صورت است؟
در حال حاضر فروش دارلوک ها به صورت اینترنتی هست و به تازگی در پنجشنبه بازار هنری بندرعباس هم حضور داریم که جا داره از مسئولین مربوطه به خاطر این رخداد زیبا و هنری تشکر کنیم.
حرف آخر
بچه ها خیلی علاقه مند به کار با چوب هستند و بارها درخواست دادند که آموزش بدهم
خیلی دوست دارم این آرزوی بچه ها رو عملی کنم ولی امکانات و فضایی برای آموزش نداریم . اگه مسئولین مربوطه همکاری کنن حتما این کار را انجام می دهیم.