هانا زارعی شاعر هرمزگانی: نگاه انتقادی در شعر امروز کم‌رنگ نشده است

اعتراض در گلوی ابر؛ وقتی صدای زن از باران می‌بارد

ارسال شده در ۳ آبان ۱۴۰۴، توسط بهزاد حبیب زاده بندری

هانا زارعی در تاریخ ۱۵ تیرماه ۱۳۵۹ در دهکویه لارستان متولد شد. دوران مدرسه را در زادگاه خود به پایان رساند. از کودکی، بهترین هدیه برای او کتاب بود و به گفته‌ی خودش، پدرش این عطش خواندن را در او ایجاد کرد. از دوران دبیرستان، عاشق نوشتن شد. برای مراسم‌های مدرسه، خودش شعر و متن می‌نوشت. دو سال پشت سر هم مقاله‌های او درباره‌ی معلم، مقام اول شهرستان را کسب کرد.
از سال ۱۳۷۸ ساکن بندرعباس است. یک ترم رشته الهیات پیام نور درس خواند اما مجددا در کنکور شرکت کرد و رشته حقوق قبول شد. هم‌زمان با تحصیل، در دفتر فنی مهندسی، مشغول به‌کار بود و بیش از ۱۰ سال سابقه‌ی نقشه‌کشی تأسیسات ساختمان دارد. مدتی را در دادگستری مشغول به کار شد اما به‌دلیل روحیه‌ی حساسش نتوانسته آنجا تاب بیاورد.

لابه‌لای مشغله‌های زندگی گاه‌گاهی می‌نوشت اما از سال ۹۶ تصمیم گرفت به‌صورت جدی‌تر، علاقه‌اش را دنبال کند. ابتدا شعر کلاسیک و ترانه می‌نوشت اما بعدها قالب کار خود را به شعر سپید تغییر داد. اما همچنان شعر کلاسیک و موزون را مخصوصا برای بچه‌ها رها نکرده است.
آموختن هنر هم همیشه برایش از واجبات است. کلاس دوم راهنمایی که بود کلاس خیاطی می‌رفت و برای فامیل و آشنا لباس می‌دوخت. بعدها که بزرگتر شد سعی کرد هنرهای روز را یاد بگیرد. نقاشی، رزین، نماکاشی، قالب‌سازی، مُهرسازی و سنگ مصنوعی بخشی از هنرهای ایشان است و همچنان به دنبال آموختن هنرهای جدید است.
از هانا زارعی دو کتاب منتشر شده: اعتراض در گلوی ابر، شامل شعرهای سپید و گرگ پیر و پرنده‌ هزار رنگ، داستان موزون برای کودکان.
یک کتاب شعر کودک هم در دست چاپ دارد. در ادامه گفت و گویی با ایشان داشتیم که خواندنش خالی از لطف نیست


چرا عنوان «اعتراض در گلوی ابر» را انتخاب کردید و هر کدام از این واژه‌ها چه مفهومی برایتان دارند؟
عنوان «اعتراض در گلوی ابر» از یکی از شعرهای مجموعه انتخاب شده: که طنین نخ‌نمایی‌ست
اعتراض در گلوی ابر / که قطره‌قطره / در شکاف‌های زمین محبوس می‌شود. (شعر سی‌و‌چهارم،
صفحه 74)
درباره‌ی مفهوم این واژه‌ها: کلمه‌ی خشن و زمخت اعتراض، در کنار واژه‌ی لطیف ابر، یه
پارادوکس ایجاد کرده و گویای یک واکنش و برخورد زنانه‌ایه که در برابر تمام وقایع دور و بر، داره
اتفاق می‌افته و روح و جسم رو با هم درگیر کرده.

آیا پیش از شروع نوشتن این مجموعه، تصویری کلی از مسیر و محتوای کتاب داشتید یا در حین
نوشتن شکل گرفت؟

تولد یک مجموعه شعر، مثل تولد کتاب داستان و رمان نیست که از اول براش ایده و شروع و پایانی در
نظر گرفته بشه. هر کدوم از شعرها در مکانی و در حال و هوایی خاص، سروده می‌شن و مجموع این
احوالات و احساس‌ها می‌شه یک مجموعه شعر.

در این مجموعه، زبان شعر چقدر برایتان مهم بوده و در انتخاب کلمات، ساختار و پرهیز از
کلیشه‌ها چه تجربه‌ای داشتید؟

برای من بیشتر، این مهم بود که خودم باشم و تمام شعرهای این مجموعه به نوعی، بیان واقعیت هستند به
زبان خودم. بعضی از شعرهای این مجموعه ممکنه برای همه قابل فهم نباشه و نیاز به کدخوانی داشته
باشه ولی چیزی که هست اینه که من طرز بیان موضوع رو به گونه‌ای که مختص خودم هست انتخاب
کردم. مثلا یک شعر توی این مجموعه هست که درباره کودک‌همسریه و ممکنه با یکبار خوندنِ
سرسری، کسی متوجه موضوع شعر نشه و نیاز باشه چندین‌بار خونده بشه تا کاملا همه چیز عریان
پیش چشم خواننده قرار بگیره. (شعر شماره پنج، صفحه‌ی سیزده)

شما برای کودکان هم شعر می‌نویسید، در گرگ پیر و پرنده هزار رنگ چه پیامی برای کودکان
دارید؟

برای منی که ارتباطم با بچه‌ها همیشه خوب بوده، دنیای کودکان، جایگاه ویژه و خاصی داره. این کتاب
بیشتر درباره‌ی کمبودهای فرد در زندگیه که در ارتباطش با دیگران تأثیر به‌سزایی داره. ما توی
داستان این کتاب، با گرگی مواجه می‌شیم که یک کمبود و حسرت بزرگ داره و همین موضوع باعث
شده گرگ دست به کارهای ناشایستی از قبیل دوبه‌هم‌زنی و خبرچینی بزنه. کمبود و حسرت گرگ رو
خودش با زبان خودش به پرنده هزاررنگ می‌گه: از سرِ تنهایی جنجال می‌کنم / این‌جوری غصه‌هامو
چال می‌کنم / من دلم دوست و رفیق خوب می‌خواد….

چرا قالب شعر بلند کودکانه را انتخاب کردید؟
خودم از بچگی عاشق شعر بودم و داستان‌هایی رو که به‌صورت شعر می‌خوندم و می‌شنیدم برام
جذابیت بیشتری داشتن و البته بهتر و بیشتر هم در ذهنم می‌موندن. برای همین فکر می‌کنم داستان‌های
موزون در ذهن بچه‌ها ماندگارتره و آهنگین بودن داستان، به یادگیری اونا بیشتر کمک می‌کنه.

چالش‌های نوشتن برای مخاطب کودک در مقایسه با بزرگسال برای شما چه بوده است؟
هر کدوم چالش‌های خاص خودشونو دارن. نوشتن برای کودکان این‌جوریه که علاوه‌بر اینکه باید
پیامی داشته باشی، باید گزینش کلماتت طوری باشه که برای کودک قابل فهم باشه. از موضوعات
پیرامون کودک که مدام با اونا سر و کار داره، یا رفتارهایی که از اطرافیان مشاهده می‌کنه باید سوژه
رو در بیاری. حواست به کلمات و نوشته‌ها باشه که یه‌وقت در کنار یاد دادن یک کار خوب، مثلا یک
حرف بد رو یاد بچه ندیم. واژه‌هایی که به‌کار می‌بریم خیلی مهمن و باید در انتخابشون خیلی دقت
کنیم.

زندگی در بندرعباس و استان هرمزگان چه تأثیری بر شعر شما گذاشته است؟
با توجه به اینکه دوران بچگی هم زیاد بندرعباس بودم و الان هم حدودا بیست و شش ساله که ساکن اینجا
هستم خب مسلما تأثیرات خودش رو گذاشته. همان‌طور که در مجموعه اعتراض در گلوی ابر، نه
به‌وفور که برخی جاها به این اقلیم اشاراتی شده.

طبیعت، فرهنگ و زبان محلی هرمزگان چقدر در کارهای شعری‌تان حضور دارد؟
طبیعت و فرهنگ، ناخودآگاه نمود پیدا می‌کنه ولی زبان محلی رو با اینکه بلدم ولی این اجازه رو هنوز
به‌خودم ندادم که بومی بنویسم چون تسلطم رو به اندازه کافی نمی‌دونم، اگرچه برخی از رفتارها و سنن

و کلمات بومی رو در شعرم می‌شه دید. البته با این‌حال با توجه به آشناییم به زبان بومی، تقریبا همه‌ی
کتاب‌های بومیِ چاپ‌شده در انتشارات سمت روشن کلمه رو خودم ویراستاری می‌کنم.

شعر هرمزگان در سال‌های اخیر چه ویژگی‌هایی داشته است؟
به‌نظرم برای پاسخ به این سؤال باید سال‌های اخیر رو به دو دسته تقسیم کرد: دهه هفتاد که در این دهه
شاعران دهه چهل، آثارشون رو در قالب کتاب چاپ کردن. مثل آقای منصفی، حسن کرمی‌زاده و آقای
مسعود فرح. خودِ نسل دهه هفتاد افرادی مثل آقای موسی بندری، علی آموخته‌نژاد، یداله شهرجو و سعید
آرمات هم آثارشون رو چاپ کردن. دهه هفتاد جزو پویاترین دهه‌های شعر هرمزگان محسوب می‌شه که
متأثر از شعر مرکز بود. ما بعد از دهه هفتاد، با دهه هشتاد و نود مواجهیم که نسل تازه‌ای در شعر
هرمزگان هستن و سر پرشوری دارن و نسبت به دهه هفتاد، شاعران زیادی رو توی استان هرمزگان
می‌بینیم که صاحب اثر هستن و تونستن خودشون رو فراتر از مرزهای استان هرمزگان معرفی کنن.

به نظر شما، شعر هرمزگان چه نقاط قوتی دارد و چه موانعی پیش رو دارد؟
مهمترین نقطه قوت شعر هرمزگان، پویایی نسل جوان اون هست. شعر هرمزگان یک شعر با رویکرد
مدرن و نو هست و نوگرایی در شعر هرمزگان هیچ‌گاه متوقف نشده.
درسته که جغرافیا می‌تونه یک سری ویژگی‌های اقلیمی رو در شعر منطقه ایجاد کنه اما جغرافیا خیلی
تعیین کننده نیست. به‌نظرم همان موانعی که در سطح کشور وجود داره و وضعیت خاص اجتماعی ما
تأثیر خودش رو در شعر و ادبیات و همچنین هنر گذاشته. همین‌ها می‌تونن موانع شعر هرمزگان هم
باشن تا اون پویایی دهه هفتاد رو شاهد نباشیم و نکته دیگه اینکه در دهه هفتاد، نزدیکی و ارتباطات
گسترده‌ای بین شاعران وجود داشته که در دهه‌های اخیر بسیار کم شده و تأثیرات خودش رو هم نشون
خواهد داد.

آیا فضای نقد و انتشار شعر در هرمزگان به اندازه کافی رشد کرده است؟
نقد و انتشار، دو مقوله‌ی جدا هستن. در زمینه نقد متأسفانه در هرمزگان با نقد جدی مواجه نیستیم و
تعداد کسانی که در این زمینه قلم می‌زنن کم و انگشت‌شمارن. اما در زمینه نشر، برخلاف حوزه‌ی نقد
که پویا نبوده، در دهه هشتاد و نود پویایی بیشتری داشته و نشری که خودِ من بخشی از کارها رو
برعهده دارم، کتاب افراد زیادی از شاعران دهه هشتاد و نودی رو منتشر کرده و بسیاری از کسانی که
در حوزه‌ی ادبیات فعالیت می‌کنن توی همین دو دهه تونستن آثارشون رو چاپ کنن.

نگاه انتقادی در شعر شما چگونه شکل می‌گیرد؟

من خودم رو جزو طیف دهه هشتاد و نود شعر هرمزگان می‌دونم که ویژگی این دسته، نگاه انتقادیه.
نگاه انتقادی‌ای که به افراد، به اجتماع و به پیرامون خود دارن. مجموعه شعر سپیدی که از من منتشر
شده از همین عنوانش، اعتراض و نقد رو می‌تونین حس کنین و همچنین با مرور شعرهای مجموعه،
کمتر شعری رو می‌بینین که نگاه انتقادی نداره. ولی اینکه روش خاصی باشه یا شیوه خاصی رو در
پیش گرفته باشم یا موضوع خاصی مد نظر باشه که مورد انتقاد قرار بگیره به‌نظرم یک‌جور محدودیت
قائل شدنه. مهم اون روحیه انتقادی و اون روحیه اعتراضی داشتنه که در شعر هم‌نسلان من وجود داره.

آیا گذشته از محتوا، به فرم و زبان هم به‌عنوان ابزار اعتراض و بیان توجه ویژه دارید؟
من قبلا شعر کلاسیک کار می‌کردم ولی احساس کردم برای بیان یک‌سری موضوعات، توی شعر
کلاسیک دستم بسته‌ است و شروع کردم به نوشتن شعر سپید. زبان شعری من از نظر بعضی
خوانندگان، زبان آسان و قابل فهمی نیست و کمی پیچیدگی در شعرم وجود داره که مانع ارتباط گرفتن
همه افراد با شعرم می‌شه ولی خودم این زبان رو دوست دارم و برام لذتبخشه که مخاطبم رو برای
درک مطلب، به چالش بکشم.

زن بودن و نگاه زنانه چه نقشی در شعرهایتان دارد؟
مسلما چیزی که توی این مجموعه خوب خودش رو نشون داده نگاه زنانه بوده. بیان اعتراض و خشم و
نشان دادنِ رنج‌ها از نگاه یک زن. زنی که وقتی از رنج و اعتراض صحبت می‌کنه البته منظورش
رنج زنانه نیست و به مفهوم عام داره از انسان و رنج‌هاش حرف می‌زنه.

کدام شاعران یا جریان‌های ادبی منطقه‌ای و ملی بیشترین تأثیر را بر شما گذاشته‌اند؟
من خودم رو جزو دهه هشتاد و نود می‌دونم ولی توی دوره‌ای که من شروع کردم به نوشتن، هنوز اون
پویایی شعر دهه هفتاد وجود داشت و شاعران دهه هشتاد و نود هنوز به اون استقلال لازم نرسیده بودن
که متمایزشون کنیم. فکر می‌کنم جریان دهه هفتاد یک جریان ده‌ساله نبود بلکه یک جریان مدت‌دار بود
که تا سال‌های سال طول کشید و من هم از این جریان تأثیر گرفتم ولی تلاشم هم این بوده که خودم توی
زبان و نوع نگاه و بهره‌گیری از عناصر شعری به یک استقلالی برسم اما در کل این تأثیرگذاری روی
همه هم‌نسلان من وجود داره.
آیا پروژه یا کتاب تازه‌ای در دست دارید؟
یک کتاب برای کودکان نوشتم که در دست آماده‌سازیه و چون برای تصویرهای این کتاب، یه جور
سختگیری خاصی دارم، تا به نتیجه مطلوبم نرسم عجله‌ای برای چاپش ندارم.

در آینده بیشتر به چه فضاها یا مضامینی می‌خواهید بپردازید؟

علاوه‌بر نوشتن برای بزرگترها که شامل داستان و شعر خواهد بود، حس عمیق و شدید من به دنیای
کودکان باعث می‌شه که در آینده به امید خدا برای بچه‌ها بیشتر بنویسم.

دوست دارید شعرهایتان در چه زبان‌ها یا حوزه‌هایی بیشتر دیده شود (ترجمه، اجرا،
جشنواره‌ها)؟
دیده شدن به اون معنای ظاهریش مد نظرم نیست. ولی اینکه اثر یک فرد به زبان‌های دیگه ترجمه بشه
و مخاطبان جدیدی پیدا کنه بسیار عالیه. از این نظر، ترجمه برام قابل احترامه.
برای کتاب‌های شعر کودکم هم دوست دارم که برای خودِ بچه‌ها اجرا بشه و بتونم از این طریق
تاثیرگذاریش رو بیشتر کنم.

در خصوص فعالیت‌های جانبی هنری هم لطفا توضیح بدید.
من در کنار نوشتن، سال‌هاست که در حوزه‌ی هنرهای تجسمی هم فعالیت می‌کنم. هنرهایی مثل
نقاشی، نماکاشی، رزین، قالب‌سازی، مُهرسازی، سنگ مصنوعی و غیره که اونها رو آموزش هم
می‌دم.
همون‌طوری که نوشتن برام حکم تخلیه روانی رو داره و باعث آرامشم می‌شه، هنر هم برام مثل نفس
کشیدنه و برام یک منبع انرژی حساب می‌شه و نمی‌تونم روزی رو بدون هنر برای خودم تجسم کنم.
به‌قول نیچه: ما محتاج هنریم تا زندگی هلاکمان نکند

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!