کارآفرینان کوچک هرمزگانی ، دامپزشک های دلسوز آینده
به زندگی ما خوش آمدید
هستی حاجیوند یازده ساله و خواهر نه ساله اش هلیا با انجام قلاب بافی و ساخت عروسک و آموزش آن توانستد عنوان کوچکترین کارآفرینان هرمزگانی را از آن خود کنند. دوست دارند در آینده دامپزشک شوند و از کمک به حیوانات بی سرپناه لذت می برند. به سراغشان می روم و شما را به خواندن این گفتگوی دلنشین دعوت می کنم.
چی شد که به قلاب بافی و عروسک سازی علاقه پیدا کردید و از چه سنی شروع به کار کرده و آموزش ابتدایی این کار با چه کسی بود؟
هستى:
از ٦ سالگى علاقه داشتم ولى از سن ۹ سالگی شروع به قلاب بافى كردم و اصول اوليه ى قلاب بافى را از مادربزرگم يادگرفتم و كم كم با آموزشهاى كتاب و آموزش هاى مجازى در اين زمينه پيشرفت كردم.
هليا:
از سن ٧ سالگى و توسط خواهرم قلاب بافى را در ١٢ روز ياد گرفتم و در كنارش شروع به يادگيرى انواع بافت كردم.
هدفتان از ادامه این رشته چیست؟
هستى:
هدفم از ادامه ى اين رشته اين هست كه بتوانم با تلاش بيشتر و با استفاده از استعداد و خلاقيتم طرح هاى جديدى ببافم و ارائه دهم و بتوانم در نمايشگاه هاى بين المللى حضور پيدا كنم .همچنين در كنار تحصيل كسب درآمد داشته باشم.
هليا:
من بيشتر بخاطر علاقه به كارهاى هنرى و پر كردن اوقات فراغتم اين كار را انجام مى دهم . چون ترجيح مى دهم به جاى تماشاى زياد تلويزيون يا بازيهاى كامپيوترى كار مفيدی انجام دهم. مثلا بصورت ذهنى و خلاق عروسك مى بافم. يا مجسمه مى سازم ، نقاشى مى كشم، به مطالعه ى كتابهاى علمى هم خيلى علاقه مندم و شعر و داستان هم مى نويسم.
آیا به درستان لطمه ای وارد نشد؟
هر دو با هم جواب می دهند که هميشه اول تكاليف مدرسه را انجام مى دهيم و فقط در زمان اوقات فراغت كارهاى هنرى مثل قلاب بافى، نقاشى ، مجسمه سازى ،كاردستى و … انجام مى دهيم و از نفرات برتر كلاس و آزمون علمى هستيم.
مشوق اصلی شما چه کسی بود؟
هر دو بر این عقیده بودند که خانواده ، مدير ، معلم ها و دوستانشان از مشوقین آنها بودند
گفتید دوستان، نظر دوستانتان درباره هنری که داری چیست؟
هلیا و هستی می گویند که دوستانمون كارهاى هنرى ما را خيلى دوست دارند و هميشه تشويقمان مى كنند
ما هم در زنگ هنر و بصورت مجازى به دوستانى كه علاقه مند هستند آموزش مى دهيم
اگر بخواهید به کسی از هنر دستتان هدیه بدهید چه درست می کنید؟
هستى:
سعى مى كنم هديه ام مطابق با علاقه و سليقه ى طرف مقابلم باشه ، چه از نظر شكل و چه از نظرطرح و رنگ و نوع كار .
هليا:
من بيشتر عروسك حيوان مورد علاقه ى دوستانم را مى بافم و بصورت جا كليدى هديه مى دهم
درباره كلاس هايى كه برگزار مى كنید به ما بگو؟
هستى :
كلاس هايى كه برگزار مى كنم در زنگهاى هنر مدرسه است . معلم يار هنر و رياضى هستم و از طريق صفحه ى مجازى هم آموزش مى دهم.
از طرف كانون پرورش فكرى هم پيشنهادی براى مربى شدن و آموزش داشتم كه ان شالله از تابستان شروع مى كنم.
چه شد كه به برنامه اعجوبه ها دعوت شدید؟
فيلم و عكس كارهای هنریمان را براى دستيار كارگردان ارسال كرديم كه خيلى استقبال كردند و با مادرم تماس گرفتند و ما را به برنامه دعوت كردند و ما با پوشش محلى در برنامه شركت كرديم كه فرهنگ و سنت شهرمان را حفظ كنيم و همينطور خيلى دوست داشتيم ضبط مستند برنامه را در زيارت پنجعلى و معبد هندوها بگيريم ، كه اماكن زيارتى و گردشگرى بندرعباس مورد توجه قرار بگيرد.
ولى به علت كوتاه بودن زمان مستند موفق نشديم ضبط را در زيارت پنجعلى انجام بدهيم.
دوست دارید در آینده چه کاره شوید؟ (گفتید که میخواهید تمام حیوانات مریض خیابان را درمان کنید، از اهداف قشنگتان بگویید؟ )
هستى:
دوست دارم در آينده دامپزشك بشم بخاطر علاقه اى كه به حيوانات دارم
چون كره ى زمين فقط براى زندگى كردن ما انسان ها آفريده نشده .حيوانات از وجود خودشان آگاهى دارند و مثل ما حق زندگى دارند.
هليا:
من هم مثل خواهرم مى خواهم در آينده دامپزشك شوم .چون حيوانات را خيلى دوست دارم . آنها مثل ما انسانها توان صحبت كردن را ندارند ، وقتى بيمار مى شوند نمى توانند خود را درمان كنند و به كمك ما انسانها احتياج دارند. من مى خوام وقتى دامپزشك شدم براى درمان حيوانات مخصوصا حيوانات خيابانى تلاش كنم. پيامم براى شركت در برنامه ى اعجوبه ها هم دفاع از حقوق حيوانات بود.
هنر دستتان را از کجا می توانیم خریداری کنیم؟
هستی و هلیا در جوابم می گویند که ما هنر دستمان را از طريق دوستان و صفحه ى مجازى به فروش مى رسانیم و استقبال خوبی از کارهایمان شده است.
برای بافندگی از کجا ایده می گیرید ؟
هستى :
بيشتر سعى مى كنم كارهایم را از ذهن و خلاقيت خودم ببافم و گاهى هم از عكس ها و كارهاى بافتنى كه ميبينم و خوشم آمده، مى بافم
هليا:
بیشتر از دریا ایده می گیرم، آخرین کاری که بافتم خرچنگ بود و الان هم مشغول بافتن نشان برج آبان هستم .
اولين كارى كه بافتيد چى بود؟
هستى :
يك گردنبند طرح قلب براى مادرم بود.
هليا:
بافت دستبندهاى رنگى براى دوستام.
حرف آخر :
هستى:
هر كسب و كارى با يك ايده شروع مى شود، چون ايده ى خوب به ما كمك مى كند تا بدانیم قرار است به چه جايگاهى دست پيدا كنيم. بايد هميشه براى رسيدن به اهدافمان تلاش كنيم وگرنه موفق نمى شويم و اين كارى هست كه من انجامش مى دهم . چون باورم اين هست كه فقط با تلاش و نا اميد نشدن مى توانم بر روى سكوى موفقيت بايستم و در آخر از شما و تمام كسانى كه در اين راه از من حمايت كردند تشكر مى كنم.
هليا :
براى اينكه آينده ى خوب و روشنى را بسازيم نبايد وقتمان را با انجام كارهاى بى ارزش تلف كنيم. بايد تلاش كنيم. بهانه ها را از خودمان دور كنيم و اجازه ندهيم افكار منفى ديگران روى هدف و كارمان تاثير بگذارد. با اميد به خداوند بزرگ و تلاش ايده هایمان را عملى می كنيم.
صحبت هاى مادر:
آیا شما نیز قلاب بافی بلد هستید?
من قلاب بافى بلد نيستم ، ولى بچه ها را هميشه تشويق كردم كه كارى كه خودشان به آن علاقه مند هستند را انجام دهند و هميشه در مسير درست حركت كنند، و سعى كردم وسايل مورد نياز براى انجام كارهاى هنريشان را تهيه كنم.
نظر شما درباره هنر بچه ها و ویژگی هایی که دارند؟
هستى و هليا از سن دو ، سه سالگى علاقه مند به انجام كارهاى هنرى مثل نقاشى، و كاردستى هاى خلاقانه با مقوا و وسايل دورريختنى بودند.
و در حال حاضر هم هميشه تلاش مى كنند كه در زمينه هاى مختلف هنرى پيشرفت بيشترى كنند و واقعا تشنه ى يادگيرى و اجراى كارهاى جديد و خلاقانه هستند . از نظر تحصيلى شكر خدا وضعيت خوبى دارند و از ويژگى هاى اخلاقيشان این است که هر دو دلسوز ، مهربان، پرتلاش، مصمم و با اراده هستند.
آرزو مى كنم با توكل بر خداوند به هدف و آرزويى كه دارند برسند.