▪چند شعر کوتاه از لیلا طیبی (صحرا)
ذهنم،
یوزپلنگی تیز پاست
آه!
بیهوده بود، دویدنهایم…
آییی
غزال وحشی،
کدام کنام آرمیدهای؟!
***
در محاصرهی تنهائیام!
فالِ فنجانِ قهوهام را
بخوان!
***
در اندرونم،
هزار پرندهی آزاد
لانه دارد!
دریغ!
با بال و پرِ زخمی چهکنم؟
***
تو هم برو.
اگر بمانی؛
دیگر آرزویی برایم نمیماند!
***
خانه،
بدونِ تو،
هنوز نفس میکشد،
اما،
محتضریست، رو به مرگ!
***
کابوسهایم را،
رویا کن!
از آمدنت؛
همه چیز بر میآید.
***
کودکی که،
در درونم رشد میکند
دستهایت را
بهانه دارد!
***
آیا به انقراض یوزهای ایرانی،
اندیشیدهای؟!.
به انقراضِ انسانیت
چطور؟!
***
ماه را که چیدم،
آسمان
سگرمههایش در هم رفت.
آه…
چقدر خود خواهم!