فرمول تربیت کودک شاد
تقریبا هیچ پدر و مادری نیست که دوست نداشته باشد کودک شادی داشته باشد. تربیت کودک شاد، نه آنقدر سخت است؛ نه خیلی راحت و سهلالوصول. در این مطلب چند راهکار معرفی کردهایم برای والدینی که دوست دارند فرزندانی شاد و سرزنده داشته باشند. فرزندانی که از زندگی خود لذت میبرند و این شادی را به نسلهای بعد هم منتقل میکنند.
خودتان شاد باشید
شادی تحمیلی نیست. اگر شما شاد باشید و از والدگری خود لذت ببرید، این شادی به فرزندتان منتقل میشود. پدر و مادر اول از همه باید برای خوشحالی خود تلاش کنند و بعد از آن به والدگری بیشتر نگاه عاشقانه داشته باشند. در خانوادههایی که افراد مثل ربات و مکانیکی زندگی میکنند، شادی کمتر جریان دارد.
دعوا و مشاجره ممنوع!
کودک در شرایط معمولی به هر دو والد خود علاقهمند است و علاوه برآن دوست دارد، پدر و مادرش با هم رابطه خوبی داشته باشند. دیدن بحث و جدل آنها برای کودک خوشایند نیست؛ اصلا بچهها در زمان دعوای والدین، حسی شبیه سربازان در منطقه جنگی دارند! از کودکی که هر روز دعوا و مشاجره میبیند، توقع شادی نداشته باشید.
کمالگرا نباشید
«نمرهات خوب شد؟»، «چرا معدلت از دوستت پایینتره» «دخترخالهات رو ببین چقدر دفترش تمیزه» اینها جملات والدین کمالگراست که مثل پتک بر سر کودک فرود میآید. پدر و مادر کمالگرا بیشتر به کارکرد و دستاورد کودک توجه دارند و گاهی فراموش میکنند فرزندشان را بیچشمداشت دوست داشته باشند.
جادوی بازی
زبان مشترک همه بچههای دنیا بازی است. حداقل نیم ساعت الی یک ساعت از روز را به بازی فعال با بچهها اختصاص بدهید و علاوه بر این، باید شرایط بازی با همسالانش را فراهم کنید. پدر و مادرهایی که برای بازی با کودک وقت میگذارند، به او این پیام را میدهند که ارزشمند و لایق وقت گذاشتن است و چه نشاطی بالاتر از اینکه کسانی هستند که تو را دوست دارند و حاضرند برای تو وقت بگذارند!
سرزنش؛ سم مهلک شادی
بچههایی که مدام سرزنش میشوند، بعد از مدتی باور میکنند که «بد» هستند و دیگر خودشان را دوست ندارد و قاعدتا شاد نیستند. بچهها در موقع تولد باید دو باور داشته باشند. باور به اینکه خودشان خوب هستند و باور به اینکه بقیه آدمها هم خوب هستند. بچههایی که مدام سرزنش میشوند، فکر میکنند بقیه خوب هستند و خودشان بد نمیتوان توقع شاد بودن داشت.
غم را به رسمیت بشناسید
بله برای شاد بودن، لازم است کودک بداند از چه چیزی ناراحت میشود و بتواند غمش را بروز بدهد؛ نه اینکه همیشه با جمله «گریه نکن» مواجه شود. متاسفانه ما از کودکی عادت کردهایم احساسات خود را مخفی کنیم: دوست داشتن، خوشحالی و غم. اگر کودک شما از چیزی ناراحت است، با گفتن «گریه نکن» یا «اگه گریه کنی، دیگه دوستت ندارم» روی احساساتش سرپوش نگذارید. اجازه بدهید بچهها در بروز غمهایشان با شما راحت باشند؛ وگرنه این غمها در روح فرزند شما نشست میکند و از او فرد افسردهای میسازد که گاهی خودش هم دلیل ناراحتیاش را نمیداند.
همه خانواده کنار هم
جمعهای خانوادگی، کنار هم غذا خوردن، با هم تلویزیون دیدن و خندیدن و خلاصه جمع خانوادگی، سهم بزرگی در شادی بچهها دارد. در یک خانواده سالم باید «ما» وجود داشته باشد. افراد خانواده باید برای این باهمبودن ارزش قائل باشند و از آن لذت ببرند. برای این دورهمیهای هرچندکوچک برنامهریزی کنید و قدرت آنها را دستکم نگیرید.
شکرگزار باشید
برای نعمتهای کوچک و بزرگ خود شاکر باشید تا کودکان هم این شکرگزاری و قدردانی را ببینند و یاد بگیرند که شاد بودن، بهانه بزرگ نمیخواهد. بچهها باید یاد بگیرند که در لحظه، شاد باشند و قدر داشتههای خود را بدانند. خوشبختی پشت ویترینهای اسباببازیفروشی یا در فلان شهربازی نیست؛ البته اینها گفتنی نیست. بچهها باید این قدردانی را در رفتار شما ببینند.