چند شعر کوتاه از لیلا طیبی (رها)

ارسال شده در ۸ مهر ۱۴۰۲، توسط لیلا طیبی (رها)

پروازِ پرستوها زیباست

اما دل‌ام پیشِ کبوتری‌ست

که روی دیوار کِز کرده بود!

***

به تشنه‌گیِ بهار

دل‌خوش نباش!

تا به باران فکر کنی

پاییز از راه رسیده‌ست!

***

ذهن‌ام ریشه دواند‌ه‌

تنه‌ام خورشید را می‌بوسد

و آزادی

بر شاخه‌های‌ام آشیانه کرده‌ست

                      …

آه

 من درختی سبزم!

***

تمام دردهایم را،

به [دریا] سپردم!

گمان بردم؛

گوشی شنوا دارد وُ

محرم اسرار است.

غافل که

معشوقه‌ای دارد؛

به نام [ساحل]…

***

گمم،

 —گوشه کناری!

لای ورق‌های کتاب‌ و دفترهای تو!

بین پیراهن‌های چروک‌ات!

 میان افکار مشوش‌ات…

  کاش به خود بیایی وُ

پیدایم کنی!

***

بارانِ

 نوازش دست‌هایت را

 بر گیسوانم ببار

تا

بهار بیاید و

موهایم بویِ بابونه بگیرد.

***

این روزها،

 نیمکتی افسرده‌ام

– در پارکی خلوت –

که زمزمه‌های عاشقانه 

    به گوشم نمی‌خورد.

***

قلبت پُر است

از ضَرَبانِ دوستت‌دارم‌های مکرر

 که هرگز به زبان نمی‌آید.

***

و عشق

زنی تنهاست در خانه

که نیمه‌اش تویی،

تو که هرگز نیستی و

  همیشه با منی.

***

از تو

بتی ساخته‌ام بزرگ و مقدس

محال است بگذارم

ابراهیمی در من

مبعوث شود.

 ***

کاش

کسی به‌پرسد:

چرا لبخندهای تو

  اینقدر بی‌رنگ است!؟

و من

همه‌چیز را

  بیاندازم گردن تنهایی.

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!