شعر هفته – لیلا طیبی (رها)
آواز غوکی در مرداب برپاست،
کاش،،،
زمزمههای عاشقانه،
تَه نشینِ گوشِ جفتش باشد؛
نه نغمهی تنهایی!
*
صدها نامهی عاشقانه را،
به فراموشی سپرده بود،
پست چیی لاابالی.
*
زخمه میکشد؛
بر تارهای اندوهگین شعر
شاعری به تنهایی!
*
لبخندش؛
پُر از غم بود؛
حتا روی سِن تئاتر،،،
دلقک پیر
*
اتاقم،،،،
غمباده کردهست.
آمدنت،،،
تنها مژدهایست که؛
گره از ابروانش میگشاید!
*
چه سخاوتمندست؛
نسیم
حتا به سرِ
علفهای هرز!
*
اعدام شده است؛
شاخههای خشکیده
بر پیکر درخت!
آه از برگهای خشکیده!
*
شبپرهام اما،
(اگر باورت بشود)؛
در ذهن من،
خورشید خیمه زده است!
*
شعرهایم را،،،
در آتش انداختم!
تو اما؛
از آتش و دود-
برخواستی!
*
پروازِ پرستوها زیباست!
اما،،،
دلم، پیش کبوتری است؛
که روی دیوار کِز کرده بود!