شعر هفته- سوسن جعفرزاده

ارسال شده در ۲۰ فروردین ۱۴۰۱، توسط سوسن جعفرزاده

از کوچه گذشتی ز رُخت ماه تراوید !

محبوبه ی شب عطر تو را برهمه پاشید!

از جوشش سرچشمه ی احساس و جوانی

باران زده چشم من وبر فاصله بارید!

مهتاب درخشنده که از عشق بر آمد

در اوج سخاوت به تن پنجره تابید

با چرخش چشمان تو عالم شده ساکن 

ساعت دگر از لحظه ی دیدار تو خوابید

تا چشم شباهنگ به سیمای تو افتاد

زد نغمه ی داوودی و از شوق تو نالید

ای یوسف مصری بنشین گوشه و بنگر

عکس رخ یارم که زده طعنه به ناهید

***

آهوی چشمت، عقل را زنجیر کرده

عطرت تمام یاس را تسخیر کرده

از شهد لبهایت کمی ما را بنوشان

لبخند تو ،ذهن مرا درگیر کرده

طوفان بی تابی وجودم را گرفت و

آوارگی را قلب من  تدبیر کرده

گمنام و تنها،محو و بی آوازه بودم

این عشق نامم را چه ،عالم‌گیر  کرده!

گفتی به من باید صبوری کرد با غم

گویا جدایی را خدا تقدیر کرده

دوری بس است ای نازنین برگرد دیگر

این فاصله دلداده ات را پیر کرده

***

 دوباره با تو به باران سلام خواهم کرد

وَ این خزان سیه را تمام خواهم کرد

شراب ناب بسازم ز شبنم گل سرخ

تو را زمستی این جام، رام خواهم کرد

اگر زچشمه ی مهرت مرا بنوشانی

به خود،تمام جهان را حرام خواهم کرد

رقیب و مدعیان را کنار خواهم زد

نظر به آینه در خشت خام خواهم کرد!

رواست گر سر و جان رابه راه عشق دهم

بدین طریقه  تو را نیکنام خواهم کرد

 فقط بیا!به نگاهی دل مرا بنواز!

دگر نگویم و ختم کلام خواهم کرد!

newsletter

عضویت در خبرنامه

زمانی که شماره جدید منتشر شد، ما شما را با خبر میکنیم!